راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

آیا تکنولوژی می‌تواند ما را نجات دهد؟

دامون یونگ (نیوفیلاسافر)، مترجم: احسان یزدانی (ترجمان)؛ ماهنامه عصر تراکنش / تکنولوژی ما را مبهوت خود کرده است. وابستگی ما به اشیای تکنولوژیک دیگر از وابستگی ابزاری گذشته و به وابستگی عاطفی رسیده است. خیلی‌هایمان فکر می‌کنیم اگر روزی کره زمین در معرض انقراض باشد، بالاخره مثل همه فیلم‌های آخرالزمانی، ترکیب تکنولوژی و ابر انسان‌ها ما را نجات خواهد داد؛ اما تجربه تاریخی به ما نشان می‌دهد ماجرا به این سادگی نیست. تکنولوژی نمی‌تواند به سؤال‌ها و بحران‌های بشریت پاسخ دهد.

چندین سال پیش زمانی که لباس‌هایی با طرح‌های چرک و پاره، در فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای، داشت به‌سرعت به مد روز تبدیل می‌شد، امیدی کاملاً جدید نیز، برای آینده تمدن، در حال ظهور بود. سیاست‌مداران، منتقدین اجتماعی و بسیاری از دانشگاهیان این‌گونه توصیف و تمجید کردند که اینترنت جهان را یکسره آزاد و دموکراسی را در همه‌جا برقرار خواهد کرد. اینترنت جریان اطلاعات و مبادله کالاها را آزاد خواهد ساخت. با تمامی نیروهایی که اینترنت به ارمغان می‌آورد، هر شخص، خود، مؤلف می‌شد. اینترنت به کاربران امکان می‌داد تا با هویت‌های خود بازی کنند و در برابر پذیرش مفاهیم قدیمی و ثابت خویشتن مقاومت کنند. نظریه‌پردازان ادعا می‌کردند که خاصیت غیرمتمرکز و همه‌جایی‌بودنِ اینترنت -آنچه «ریزوم» می‌نامیدند و از واژه‌های رایج در آن زمان بود- در برابر تمامیت‌خواهی مقاومت می‌کند. بیل کلینتون، طی سفری به چین، به گزارشگران چنین گفت که محدود کردن اینترنت «تقریباً مثل آن است که بخواهید ژله را به دیوار بچسبانید».

تقریباً دو دهه از آن موقع گذشته است و دولت چین یک دیوار بسیار بزرگ دارد. در چین و جاهای دیگر، فیلترینگ الکترونیکی، تغییر مسیر در دسترسی به وب سایت‌ها، نظارت و دست‌کاری محتوا در اینترنت رایج است. در توصیف توانِ آزادی‌بخشی اینترنت بسیار غلو شده بود. هم ازنظر سیاسی و هم اقتصادی، سرمایه هنوز در دست تعداد محدودی باقی است و تنها نحوه سرمایه‌گذاری‌شان تغییر کرده است. همان‌طور که اخیراً «کنتارو تویاما» در نشریه آتلانتیک گفته است، «همان‌قدر که فانوس‌ها (با علامت‌های رمزی‌شان، مثل «یک سیگنال یعنی ورود کشتی‌های بریتانیایی، دو سیگنال یعنی قصد پیاده‌کردن نیرو روی خشکی») علت اصلی انقلاب آمریکا بودند، اینترنت هم علت اصلی و نظام‌مند تغییر واقعی سیاسی است.»

در اینجا اشتباه عمیق دیگری نیز وجود دارد و آن نه‌تنها به اینترنت بلکه به‌طورکلی به تکنولوژی مربوط می‌شود. این اشتباه عبارت است از انتظار ما از اینکه تکنولوژی می‌تواند مشکلات را حل کند و چنین نیز خواهد کرد؛ اینکه آینده بهتر خواهد بود، چراکه تکنولوژی آینده را بهتر خواهد ساخت؛ اینکه بسیاری از ما منتظر دستگاه‌ها و کدنویسی‌ها هستیم تا مشکلات را حل کنند.

چنین چیزی تعجب‌برانگیز نیست. هدف تکنولوژی حل مسئله است. همان‌طور که ارسطو در مطالعه خود درباب «تخنه» یا مهارت مطرح نموده، عقلانیت تکنولوژی عقلانیتی ابزاری است. تکنولوژی فرصت‌هایی را مهیا می‌سازد که بدون آن غیرممکن می‌بود و چنین کاری را نیز با اطمینان به انجام می‌رساند یا قرار است که چنین کند. تکنولوژی وسیله‌ای مشخص است برای اهداف مشخص.

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

درباره ترجمان

هدف ترجمان برقرارکردن ارتباط فکری میان زبان فارسی و دیگر زبان‌های زنده دنیا است؛ ترجمانی‌ها متون کمتر شناخته شده و جریان‌های به حاشیه رانده شده‌ای که ترجمه آن‌ها دریچه تازه‌ای در جهان اندیشه امروز ایران است را منتشر می‌کنند. فعالیت‌های ترجمان در دو بخش «انتشارات ترجمان علوم انسانی» و «سایت ترجمان» تعریف می‌شود. در سایت ترجمان مقاله، نوشتار، بررسی کتاب و گفت‌وگوها هست و سپس مجموعه مقاله‌ها را در قالب کتاب منتشر می‌کنند.

[/mks_pullquote]

 

انگیزه‌های نوآوری

ساده‌انگارانه است که باور کنیم نوآوری‌های تکنولوژیک همواره اهداف مدنظر ما را دربرمی‌گیرند یا اینکه فقط چنین اهدافی را محقق خواهند ساخت. واضح است که مهندسان و دانشمندان ابزارها و وسایل را صرفاً به این دلیل نمی‌سازند که برای نتیجه اهمیت قائل‌اند. دیوید هیوم در رساله‌ای درباره طبیعت آدمی می‌گوید که متخصصان در پاره‌ای مواقع به این دلیل کار می‌کنند که از کار خود لذت می‌برند، نه به این دلیل که برای رفاه جامعه خود اهمیت وافری قائل هستند.

این مطلب حمله‌ای به پژوهش‌های بنیادی نیست که برای غنی‌سازی دانش حیاتی‌اند. آنچه محل ابهام و تردید است این باور است که دلیل وجود ابزارک‌ها مفید بودن آن‌هاست، درحالی‌که برخی مواقع پیدایش آن‌ها تنها از سر کنجکاوی بوده است.

اغلب، انگیزه‌های دیگری نوآوری را برمی‌انگیزند و به‌پیش می‌برند. آنچه تکنولوژی را ازلحاظ مالی تأمین می‌کند و در مسیر نوآوری تحرک می‌بخشد، در بیشتر مواقع، اهدافی متفاوت با خریداران و مصرف‌کنندگان دارد. برای مثال، کرم‌های پوست را در نظر بگیرید که به‌عنوان جوان‌کننده‌های ابتکاری در بازار معرفی می‌شوند: با بهره‌گیری از آخرین تحقیقات پزشکی درباره آنزیم‌ها، بازسازی سلولی و چیزهای شبیه آن، پوست‌های مسن را جوان‌تر می‌کند. برخلاف آنچه روی این محصولات نوشته‌شده که ثمرات این محصول «به‌صورت بالینی اثبات‌شده‌اند»، هیچ شاهدی در دست نیست که ثابت کند چنین کرم‌هایی می‌توانند این کار را بکنند. به‌علاوه، چنین محصولاتی خود به اصل مسئله دامن می‌زنند: افزایش اضطراب درباره فرایند پیری، شیفتگی شدیدی به دوران جوانی.

 

سود مالی؛ نه کارآیی

به‌عبارت‌دیگر، هدف نهایی بسیاری از محصولات سود مالی است و نه کارآیی؛ ارزش مبادله‌ای، نه ارزش کاربردی. چنین منطقی می‌تواند، بیش از حل مسئله، مصیبت به بار بیاورد. هنگامی‌که بنگاه‌های اقتصادی عمدتاً با عایدی و سود صاحبان سهام به تحرک می‌افتند و پیش می‌روند، نباید تعجب کنیم که ابزارک‌های تولیدیِ آن بنگاه‌های اقتصادی در بهترین حالت «سطحی» اند و با چرب‌زبانی و وعده‌وعید بی‌پایه به فروش می‌رسند تا چند دلار سود کسب شود.

در حقیقت چنین چشم‌اندازی، حتی زمانی که تکنولوژی‌ها کارآمد و مفیدند، می‌تواند عمیقاً خطرآفرین باشد. حمل‌ونقل، تدارکات، ارتباطات و انرژی که همه این تکنولوژی‌ها را به راه می‌اندازد، همگی برای زندگی مدرن حیاتی‌اند و بااین‌حال، در مقیاس جهانی، موجب تولید زباله و آلودگی می‌شوند. بخشی از این وضعیت ناشی از آن است که یا زیست‌کُره (بیوسفر) ارزشی ندارد یا ارزشی به‌مراتب کمتر از سود دارد. بنگاه‌های اقتصادی این ضرورت را یا در حکم نوعی انعام می‌بینند یا آن را موهوم می‌پندارند. نتیجه اینکه معضلات بین‌المللی شاید بیش از آن هولناک‌اند که بتوانند حل شوند.

خوش‌بینان به تکنولوژی از استفاده از ابزارها نیز غافل‌اند. دولت چین از بسیاری از ابزارهایی استفاده می‌کند که شرکت‌های تجاری در غرب نیز از آن‌ها استفاده می‌کنند و در حقیقت، در اغلب مواقع، این دولت از همکاری آنان نیز برخوردار است؛ اما اهداف این دو متفاوت است: کنترل کردن مخالفان به‌جای بهبود حاشیه سود. عین همین موضوع برای دولت‌های غربی صادق است. درحالی‌که سیاست‌مداران به‌طور علنی آزادی و حریم خصوصی را تمجید می‌کنند، نهادهای آن‌ها به حوزه خصوصی افراد تعدی می‌کنند. اطلاعات شخصی افراد را از بنگاه‌های اقتصادی مختلف جمع‌آوری می‌کنند، به سرورها و کابل‌های زیر دریا نفوذ می‌کنند و شرکت‌های مختلف را قانع می‌کنند که شیوه رمزگذاری داده‌ها را در اختیارشان بگذارند. همه این‌ها در حالی است که اطلاعات خود را به‌بهانه محرمانه‌بودنِ فعالیت تجاری یا امنیت ملی از دسترس خارج نگه می‌دارند. این امر نه آزادی‌خواهانه است و نه به مبارزه‌ای آشکار میان خودمختاری و اقتدار اشاره می‌کند.

[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

نیوفیلاسافر

نیوفیلاسافر فصلنامه‌ای است که مطالب جذابی در زمینه فلسفه منتشر می‌کند. هدف این وب‌سایت این است که مخاطبانش زندگی شادتر و آزادتری داشته باشند.

[/mks_pullquote]

 

حیوانات سیاسی

به‌عبارتی کلی‌تر، وجود انسانی با تضاد ارزش‌ها سروکار دارد. ارسطو بر این نظر بود و هانا آرنت نیز آن را تأیید کرد که ما انسان‌ها حیوانات سیاسی هستیم. نه به این خاطر که ما به‌عنوان عضوی از احزاب سیاسی فعالیت می‌کنیم، بلکه به این دلیل که ما را از وضعیت متکثر اجتماعی گریزی نیست. هیچ فضای معجزه‌آسایی جدا از مجاهده سیاسی و اخلاقی وجود ندارد و ابلهانه است اگر باورکنیم که می‌توان از تکنولوژی استفاده کرد بدون آنکه مصادره به مطلوب اهداف انسانی شود.

درست به همین دلیل، ساده‌لوحانه است اگر باور کنیم که این مشکلات در آینده حل خواهند شد. صرف‌نظر از اینکه تکنولوژی با چه سرعتی توسعه یابد، هرگز زمانی نخواهد آمد که هیچ اختلافی در میان نباشد. حتی اگر همه افراد بر سر مشکلات و حل آن‌ها توافق داشته باشند (یک «اگر» بسیار بزرگ)، هیچ‌چیزی وجود نخواهد داشت که بتواند گروه‌های ذی‌نفع را از راه‌ورسم خودخواهانه‌شان به‌کلی دور سازد. آنچه در گذشته درباره تنباکو رخ داده، درحال‌حاضر در ارتباط با سوخت‌های فسیلی رخ می‌دهد و درآینده نیز تجار، لابی‌گران و احزاب مختلف آن را ادامه خواهند داد. انسان‌ها موجوداتی متفرق و چموش هستند.

مسائلی نیز وجود دارد که تکنولوژی قادر به حل آن‌ها نیست. نه به این دلیل که تکنولوژی بسیار کند یا شکننده است یا از دقت و حساسیت خوبی برخوردار نیست، بلکه به این دلیل که همه مسائل ابزاری نیستند. ماشین‌ها از اخلاق سر درنمی‌آورند، چون گرفتار بحران وجودی نمی‌شوند. می‌توانند کمک کنند که شرایط تغییر کند، اما نمی‌توانند درباره ارزش یا اخلاقیات خود بیندیشند. برای مثال، یک پمپ آب ارزان می‌تواند در زمان خشک‌سالی به افزایش تأمین آب کمک کند و از درگیری‌های خشونت‌بار جلوگیری کند؛ اما تکنولوژی نمی‌تواند جامعه‌ای را به نصب، بهره‌برداری و نگهداریِ این پمپ متقاعد کند یا نمی‌تواند به سازمان‌ها کمک کند که به‌جای برنامه توزیع لپ‌تاپ ارزان، از این پروژه حمایت کنند.

 

موجودات ابزارساز

این مسئله ارتباط نزدیک اما نامتقارن میان بشریت و ابزارهایش را برجسته می‌سازد. ما موجوداتی ابزارساز هستیم، اما خودمان ابزار نیستیم. ما برای خود اهدافی داریم؛ درحقیقت ما خود اهدافیم. تکنولوژی می‌تواند ترغیب کند، تشویق نماید یا برانگیزاند؛ می‌تواند تقویت یا تضعیف کند؛ می‌تواند سرعت ببخشد یا سرعت را کاهش دهد. تکنولوژی ناظری بی‌طرف و خنثی نیست. بااین‌حال عاملیت او محدود است و از آگاهی برخوردار نیست.

ما باید تصمیم بگیریم که چه چشم‌اندازی از یک زندگی خوب ما را برمی‌انگیزاند و سپس به آن متعهد شویم. بشریت سؤالی است پاینده و جاری و تکنولوژی نمی‌تواند از جانب ما به آن پاسخی دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.