پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
در ششمین نشست فینتاک بین حکیمی و فعالان فینتکی چه چیزهایی ردوبدل شد؟ / گزارش تصویری
آخرین نشست فینتاک در سال 95، با حضور مهندس ناصر حکیمی مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی ایران برگزار شد تا مسیر پیش روی فعالان فینتکی کشور در سال جدید کمی برایشان روشنتر شود.
ششمین نشست فینتاک در سالن اجتماعات سرآوا در دانشگاه تهران و با حضور تعداد زیادی از فعالان فینتکی کشور برگزار شد.
در ابتدای این نشست 2 ساعته، علی فارمد بنیانگذار فینتاک به شکلی کوتاه از همراهی و حمایت حاضرین در نشست برای برگزاری این رویداد تشکر کرد و به تشکیل «انجمن فینتک ایران» اشاره کرد و از میلاد جهاندار به عنوان یکی از اعضای اولیه این انجمن خواست تا در خصوص چرایی شکلگیری این انجمن صحبت کند.
میلاد جهاندار در این نشست درباره انجمن فینتک ایران گفت: «به این نتیجه رسیدیم که نیاز است تا انجمنی شکل بگیرد تا بتوانیم با نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز وارد تعامل شویم تا مشکلات و دغدغههایی که هم سمت فینتکها و هم سمت نهادها وجود دارد، از طریق گفتمان حل شود.»
او در ادامه گفت: «با تعدادی از کسبوکارها، انجمنی را راهاندازی کردیم و الآن حدود 20 کسبوکار فعال در این انجمن عضو شدهاند. در زمان برگزاری اولین جلسه این انجمن هم اعلام کردیم که افرادی که تمایل دارند عضو هیئت مؤسس اولیه این انجمن باشند، داوطلب شوند. در مرحله بعدی نشستی خواهیم داشت تا هیئتمدیره موقت این انجمن را انتخاب میکنیم که یک سال فعالیت میکند و بعدازآن هیئتمدیره یک یا دو ساله را مجدد انتخاب میکنیم.»
در ادامه ناصر حکیمی به عنوان مهمان ویژه این نشست کتش را از تنش بیرون آورد تا پای صحبت فعالان فینتکی کشور بنشیند. در بخش اول این نشست، رسول قربانی سردبیر راه پرداخت گفتگوی مفصلی با حکیمی داشت و در یک ساعت بعدی، حاضرین مشکلات و مسائل خودشان را مطرح کردند تا مدیرکل بانک مرکزی راهی پیش رویشان بگذارد. در ادامه متن این گفتگو آمده است.
.
قربانی: آقای حکیمی قبل از اینکه برویم سر فینتکها، یک سوال در خصوص ارائه محصولات فناورانه بانک مرکزی به رئیس جمهور بپرسم که همین چندی پیش بود و اتفاقا شما هم محصولات را به رئیس جمهور ارائه کردید (+)؛ در قسمتی از صحبتهای رئیس مجهور شنیدم که ضمن تقدیر از فعالیتهای بانک مرکزی، در خصوص پرداخت موبایلی با NFC با لحنی شوخطبعانه گفت: «البته نمیدانم که این راهکاری که الان به ما نشان دادند چقدرش واقعی بود و چقدرش الکی بود!» حالا این دمو واقعی بود یا تقلبی؟
حکیمی: نه، تقلبی نبود. تراکنش کاملا واقعی بود؛ نکتهای که در مورد NFC وجود دارد این است که زیرساختهایی نیاز دارد که البته پیادهسازی شدهاند اما در سطح وسیع عملیاتی نشدهاند. یکیاز اینها TSM است. TSM جایی است که توکنی که از طریق NFC بین تلفن همراه و پایانه فروش ردوبدل میشود، در آن تبدیل به شماره کارت میشود. این بخش در اندازه خیلی کوچکی پیادهسازی شده است و اگر بخواهیم حجم آن را بالا ببریم طبیعتاً به زیرساختهایی نیازمند است که ممکن است چند ماهی طول بکشد.
.
قربانی: شما در جلسات قبلی به موضوع ایجاد یک چهارچوب برای فینتکها اشاره کردید که خیلی امیدوارکننده بود (+). ولی چندی پیش چهارچوبی توسط مرکز توسعه تجارت الکترونیکی منتشر شده که ادعای میکند توسط کیمتهای با حضور نماینده ارگانهای مسئول به تصویب و امضا رسیده است که از قضا یکی از این سازمانها نیز بانک مرکزی است.
این چهارچوب که پر از ایراد است و اتفاقا بیشتر از اینکه شبیه چهارچوب باشد، شبیه یک آئیننامه است، نگرانی تمام فعالان فینتکی را برانگیخته به نوعی که تقریبا همه آنها معتقدند که با وجود چنین آئیننامهای دیگر قادر به ادامه فعالیت نخواهد بود و کلا فلسفه وجود آنها را زیر سوال میبرد. اولین سؤالی که از شما داریم این است که آیا این چهارچوب، از طرف بانک مرکزی مورد تأیید است یا خیر؟
حکیمی: این آییننامه را ما تأیید نمیکنیم. ما گفتیم قسمتی که مربوط به خدمات مالی میشود، ربطی به آن گروه ندارد و در حوزه اختیارات بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار است. الآن هم چهارچوبی که قرار بود مشخص شود و قولش را داده بودیم، مطمئنا یک چهارچوب خواهد بود و نه در حد آئیننامه.
صحبتهایی هم که من در نشست قبلی فینتاک در مورد سه محور داشتم همچنان به قوت خودش باقی است و ما باید روی مصادیق کار کنیم چون آن سه محور برای چهارچوب بسیار کلی است و ممکن است زمانی که ما از خلق پول صحبت میکنیم کسی نتواند ارتباط برقرار کند و نداند که اصلاً خلق پول یعنی چه و مصادیق آن چیست. یا مصادیق اقدام علیه امنیت ملی جه هستند؟
در مقررات بینالمللی هم بانکهای مرکزی جایی را دارند تحت عنوان BIS که برایشان قانونها را مشخص میکند. در آنجا همه بانکهای مرکزی جمع میشوند و چندین ساعت باهم صحبت میکنند و به یک اصول مشترک میرسند. این اصول چند جمله است که شاید اگر یک فرد حرفهای هم آنها را بخواند نتواند مصادیق آنها را بهطور واضح تشخیص دهد. در مقابل این چندصفحهای که اصول مطرح میشود، چندین صفحه دیگر به آن اضافه میکنند که در آن مصادیق هر بخش را توضیح دادهاند که ممکن است حجم مطالبش چندین برابر چهارچوب باشد.
علت اینکه ما هنوز چهارچوبی اعلام نکردیم این است که شما زمانی که آن چند جمله غیرقابلفهم را بیان میکنید، باید به آن چندین صفحه مصداق هم پیوست کنید و همین مصداقها هستند که به کسی که میخواهد کسبوکاری را راه بیندازد کمک میکند تا ببیند آیا این چهارچوب را رعایت میکند یا رد میشود؟ و اگر در معرض رد شدن است چطور میتواند آن را دور بزند.
برای مثال در مقررات PCIDSS که مربوط به اطلاعات کارت است خیلی واضح توضیح داده شده است که چطور میتوان این قانون را دور زد. چطور؟ درواقع این قانون به شما میگوید که اگر شماره کارت دریافت میکنید باید مجموعه الزاماتی را که در چهارصد صفحه با جزئیات توضیح داده است را رعایت کنید؛ ولی اگر شما شماره کارت را نگیرید، این چهارصد صفحه تبدیل به 80 صفحه خواهد شد. بنابراین خیلی مهم است که در همین چهارچوبی که ایجاد میکنیم، مصادیق کاملاً ذکر شده باشد. ایجاد چنین انجمنهایی که در ابتدای جلسه این به تاسیس یکی از آنها اشاره شد، در رابطه با این موضوع اهمیت خودشان را نشان میدهند چراکه این انجمنها کمک خواهند کرد تا این مصادیق مشخص شوند.
.
قربانی: یکی از دغدغههایی که بچهها داشتند این بود که همه در تلاشاند تا این انجمن را سروشکل دهند و از همه بچههای فینتکی هم دعوت کردهاند که در آن حضورداشته باشند اما آیا بانک مرکزی آن را به رسمیت میشناسد؟ چرا که یکی از دغدغههایی که بچهها دارند این است که درباره این آییننامهای که توسط مرکز توسعه تجارت الکترونیکی منتشر شده است، با هیچ استارتآپی صحبت نشده است.
حکیمی: عادت جاهای دولتی این است که با کسی صحبت نکنند. ما الآن در دانشکده نفت هستیم و کل پول مملکت از صنعت نفت میآید و در کشور توزیع میشود. بهعبارتدیگر، از دولت پول گرفته میشود و بین اجتماع پخش میشود. این پارادایمی است که در حال حاضر وجود دارد. در این پارادایم هم این مسئله وجود دارد که چون من به شما پول میدهم، بنابراین نیازی نیست که از شما نظر بخواهم. خودم میخواهم پول بدهم و شما هم باید به آن طریقی که من میگویم کار انجام دهید. واقعیت این است اکنونکه ما در اینجا نشستهایم، بانک مرکزی شما را به رسمیت نمیشناسد اما من از طرف خود بانک مرکزی اینجا آمدهام.
بنابراین کل این موضوع بستگی به این دارد که خود ما چقدر مایل باشیم تعامل دوطرفه داشته باشیم. اینکه یک عدهای بروند و غر بزنند و این وسط هم کسی گوش نکند، کار بهجایی نمیرسد. شما باید بهجای غر زدن، نظرات قابلفهم به سیاستگذار بدهید.
من همیشه به کسانی که انتقاد میکنند میگویم که تحمل افراد دولتی در برابر انتقاد محدود است، چون همان شخص پولداری است که به بقیه پول میدهد و تحمل این را ندارد که کسی جلوی آن بایستد. پس اگر شما میخواهید بحث و انتقادی را مطرح کنید بایستی ادبیات آن شخص را بدانید.
برخیها ممکن است وقتی از آنها انتقاد تندی بشود، مسئله را شخصی کنند. ما خیلی تلاش میکنیم مسئله شخصی نشود. یعنی من اگر میخواهم مسئلهای را حل کنم، آن را تبدیل به سوژه شخصی برای کوبیدن یک مجموعه دولتی نکنم. این کار یک جبههگیری غیرضروری ایجاد خواهد کرد که این جبههگیری به ضرر هر دو طرف است. پس آن طرف که میخواهد مسئله و نیازهایش را مطرح کند، باید کمی ازنظر ادبیاتی روی خودش کار کند تا قسمت دولتی را برای شنیدن حرفهایش آماده کند.
من این را بهعنوان یک فرصت میبینم چون از سمت بانک مرکزی این اجازه داده شده که ما شروع به صحبت کردن و همکاری کنیم ولی مستلزم این است که سمت مقابل هم با ادبیات واکسخوردهتری شروع به صحبت کند تا این ارتباط برقرار شود. ادبیات این کسبوکارها که جوان هم هستند ممکن است کمی متفاوتتر باشد. آنها باید با ادبیات طرف مقابلشان در یک بخشهای مشترکی به هم بچسبند تا بتوانند باهم کار کنند.
بانک مرکزی در همه امور بسیار محافظهکار است. علتش هم این است که صنعت بانکی باید محافظهکار باشد چون درواقع با پول مردم سروکار دارد و اگر بخواهد ریسک زیادی ایجاد کند پول مردم به مخاطره میافتد. بنابراین سیاستگذار صنعت بانکی نوعاً محافظهکار است.
در مقابل فینتکها و استارتآپها، کسبوکارهای بسیار ریسکی هستند و معمولاً 90 درصد افرادی که کارشان را شروع میکنند زمین میخورند؛ پس کارهای ریسکی هستند. اینکه این صنعت ریسکی به چه طریق با یک صنعت محافظهکار شروع به صحبت کند، در یک رفتوبرگشت تعاملی و پیدا کردن یک گفتمان مشترک بین دو طرف است که اولازهمه ادبیات در آن مطرح است.
نکته بعدی این است که دو طرف از یکدیگر ناامید نشوند. چون بههرحال ناامیدی وجود دارد. کسبوکارها ممکن است از محافظهکاری بیشازحد سیاستگذار ناامید شود و هم سیاستگذار از چابکی و عجله و تنوعی که از سمت کسبوکار میآید برافروخته شود. بنابراین نباید به مقوله ناامیدی، فضا داد و تا آنجایی که میتوانید فضا را برای صحبت کردن باز بگذارید و از هر فرصتی هم برای صحبت استفاده کنید.
من در هکاتون توسن گفتم که اگر قرار باشد چند صد استارتآپ بیایند و برای سیاستگذار سؤال ایجاد کنند، این سیاستگذاران دو سه نفر بیشتر نیستند و بهاندازه کافی هم وقتشان پر است، اگر این استارتآپها جمع شوند و تبدیل به یک یا دو انجمن شوند، اینجوری حرفهایشان بهتر شنیده میشود و راه مذاکره برایشان بهتر باز میشود. چون وقت سیاستگذار هم محدود است، کسی باید باشد تا این صحبتها را جمعآوری کند. ولی هیچ انحصاری هم وجود ندارد که همه استارتآپها برای اینکه بتوانند با بانک مرکزی صحبت کنند باید حتماً در قالب این انجمن قرار بگیرند. اگر انجمنی باشد که بتواند همه اینها را در یک قالب جمع کند و شروع به صحبت کند، بهطور طبیعی بقیه هم جذب آن میشوند اما ممکن است انجمن دیگری از گروه دیگری از استارتآپها وجود داشته باشد. بههرحال تا آنجایی که محدودیت زمان اجازه میدهد، فضا را برای صحبت کردن باز بگذارید.
.
قربانی: پس دوستان دیگری که به دنبال ایجاد انجمنهای دیگری هستند، ما از همینجا میتوانیم به آنها اعلام کنیم که راه برایشان باز است؟
حکیمی: البته به شرطی که تعداد این انجمنها بهاندازه کل خود استارتآپها نشود. انجمن درست کردن یک چالش است. همین الآن مؤسسات و بانکها بر سر موضوعی که تیشه به ریشه آنها میزند، با یکدیگر رقابت میکنند. یعنی هنوز عادت نکردهاند که یکجا جمع شوند و بر سر منافع مشترکشان صحبت کنند. ولی اگر بتوانند گروهی درست کنند که حرفها و مسائل مشترکشان را با بقیه مطرح کنند، این خودش تبدیل به یک انقلاب خواهد شد.
.
قربانی: یک ادعایی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر بانک مرکزی تا سه ماه جواب نامه مرکز توسعه تجارت الکترونیکی را روی این آییننامه منتشر شده، ندهد، آنها خودشان وارد عمل میشوند. بچههای فینتکی این دغدغه را دارند که بانک مرکزی جواب مرکز توسعه تجارت الکترونیکی را ندهد و از سمت مرکز توسعه دوره بیفتند و کسبوکارهای این جوانان که با خون و دل به اینجا رساندهاند را تعطیل کنند. پاسخی دارید؟
حکیمی: مرکز توسعه به چه شکل میخواهد شما را ببندد؟ ما با دادستانی هماهنگ هستیم. اتصال کسبوکارها به شبکه مالی از طریق بانک است نه از طریق مرکز توسعه. بانک مرکزی این اجازه را نمیدهد که کسی در حوزه مالی بهجز خودش شروع به رگولاتوری کند چون سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و عواقب آن را هم خودتان هرروز در جامعه میبینید.
شما اگر این اجازه را بدهید که قسمتی از بازار از ملت پول بگیرند یا هر کار دیگری بکنند و رگولاتورش هم فرد دیگری باشد، درنهایت پول مردم خورده میشود و این مردم در آخر جلوی بانک مرکزی جمع میشوند تا پولشان را دوباره به دست بیاورند. شما نباید نگران این موضوع باشید. ما خودمان با دادستانی جلساتی داریم که این مسائل را مشخص میکنیم.
خوشبختانه دیدگاه در مورد این قضیه باز است و تنها نگرانی که وجود دارد بحث فروش محتوای ممنوعه است. مانند محتواهای جنسی، سایتهای قماربازی و یا بعضی از شبکههای هرمی.
.
قربانی: موضوع دیگر این است که به نظر میرسد این آییننامه منتشر شده، فینتک را صرفا تجمیع کننده دیده است. در این چهارچوبی که شما میبینید، آیا به جنبههای مختلف فینتک، از جمله کرادفاندینگها، پرداختهای موبایلی، پرداخت فرد به فرد و دیگر بخشهای مختلف آن هم پرداخته میشود؟
حکیمی: دیدگاه موجود این است که فینتکها موجودات بیشکلی هستند و ممکن است هر اتفاقی درونشان بیفتد. بهجای اینکه دنبال این برویم که بر اساس ابداعات چهارچوب بچینیم، ما بر سر قلعه خودمان میایستیم و میگوییم که به این قلعه نباید خدشهای وارد شود.
این سه محوری که برای چهارچوب مطرح شد، در رابطه با انواع خدمات ارائهشده توسط کسبوکارها است. آییننامهها خیلی بیشتر مصداقی شدهاند. واقعیت این است که ما یک سری اصول را مشخص میکنیم و در صحبت با شما یک سری مصادیق را هم مشخص میکنیم.
آن سه موضوع «خلق پول»، «سپرده گیری» و «خریدوفروش ارز» که مطرح کرده بودم، در رابطه با تمامی رنج فعالیتهایی است که شما در نظام پولی میخواهید انجام دهید و ارتباطی به ما ندارد که آیا شما درگاه واسط هستید یا چیز دیگری.
این وسط درگاههای واسط به دو دلیل بیشتر موردتوجه قرار گرفت. اول اینکه موفق بود و پول خوبی درآورد و اینکه درونش محتوای غیرشرعی و غیر اسلامی شروع به عرضه شد که البته این محتواها خیلی جاهای دیگر هم عرضه میشود که درست هم نیست ولی چون رقبایی داشتید که دوست نداشتند شما در این فضا فعالیت کنید، بنابراین این موضوع را پررنگ کردند.
در رابطه با این موضوع دادستانی استدلال خوبی کرد و آن اینکه چرا بانک مرکزی باید خودش را درگیر کند که البته استدلال درستی هم است. در رابطه با پولشویی هم این موضوع مطرح است که بههرحال پولشویی اتفاق میافتد؛ اما بانک باید خودش را از این قضیه تطهیر کند و مابقی کار را ما خودمان انجام میدهیم.
در کل باید بگویم که چهارچوب ما، چهارچوب بانک مرکزی است و نه چهارچوب فینتک. اگر این چهارچوبها را رعایت کنید ما کاری به کار شما نداریم. نه اینکه با این قواعدی که من میگویم کارتان را انجام دهید.
آییننامهها اصولا به این موضوع اشاره دارند که شما مجاز به انجام چهکارهایی هستید. در صورتی که این چهارچوبی که ما میخواهیم مشخص کنیم اینطور است که شما مجاز به انجام چهکارهایی نیستید؛ پس مجاز به انجام بقیه کارها هستید. من اطلاعی درباره بقیه کارهایی که شما مجاز به انجام آن هستید، ندارم و باید ببینیم که بازار چه جوابی به آن میدهد.
.
قربانی: سؤال دیگری که داشتم درباره Escrow Account بود که بچهها چه زمانی میتوانند آن را داشته باشند؟
حکیمی: از من نباید بپرسید بلکه باید جواب این سؤال را از بانکها بپرسید. چون این خدمتی است که همین الآن هم بانکها میتوانند به شما بدهند. قواعد آنهم تحت عنوان «وجوه اداره شده» است. باید با بانکها صحبت شود که این را بهعنوان سرویس برای شما در نظر بگیرند. ولی اگر شما احساس میکنید که بانک مبهم است و منتظر یک حکم حکومتی از بانک مرکزی است، آن را به شما میدهیم.
.
قربانی: شما قبلاً به فینتکیها گفته بودید که اگر میخواهید کسبوکارتان را ادامه دهید، بهتر است که زیر پرچم یک بانک و یا یک شرکت بزرگ بروید. نگرانی که پیشآمده این است که آیا این رویکرد خودش منجر به ایجاد انحصار نمیشود؟
حکیمی: من گفته بودم که شما وقتی کوچک باشید همه از روی شما رد خواهند شد بنابراین باید خودتان را بهجایی بچسبانید. VCها برای شما پول میآورند تا شما شروع به بزرگ شدن کنید. اما نکتهای که وجود دارد این است که خیلی از همین VCها تأثیرات دیگری هم با خود میآورند. اغلب افرادی که در این VCها کار میکنند کسانی است که چندین نفر را میشناسد و ارتباطات سیاسی دارند و به شما کمک خواهند کرد تا بتوانید این ارتباطات را ایجاد کنید. چرا؟ چون خودش پولش را پیش شما گذاشته است.
این بخش دوم در همهجای دنیا رواج دارد که افرادی که یک سری ارتباطات دارند، به استارتآپها کمک میکنند تا آنهم بتواند این ارتباطات را ایجاد کند. انتظار نداشته باشید که چند تا جوان با یک ایده بسیار عالی بتوانند کارشان را شروع کنند و آن را پیش ببرند. پس این ارتباطات لازم است.
من نمیگویم که این موضوع ایدئال است یا نه، ولی حقیقتی است که وجود دارد. قسمتی از کار استارتآپها، توجیه خودشان پیش افراد ذینفوذ برای رسیدن به دو هدف است. اول اینکه بتوانند پول جذب کنند و دیگر اینکه کسی را پیدا کنند تا بهوسیله او ارتباطات خوبی با افراد ذینفوذ پیدا کنند.
خوبی جاهایی مانند سیلیکون ولی این است که دسترسی شما به کسی که پول و حمایت را برای شما به ارمغان میآورد، بسیار راحت است ولی در ایران این فقر وجود دارد. باید افرادی بیایند که واسطه بین شما و افراد ذینفوذ شوند و این موضوع هیچ اشکالی ندارد. به خاطر اینکه در این صورت شما روی کار و نوآوری خودتان تمرکز میکنید و فرد دیگری نوآوری و ایدههای شما را به افرادی برای فروش تقدیم میکند. بنابراین خیلی مهم است که شما آن واسطه را که همان حلقه مفقودی در ایران است، داشته باشید.
.
قربانی: در هکاتون توسن زمانی که یکی از تیمها ایدهاش را درباره کیف پول مطرح میکرد، شما لبخند ملیحی داشتید که تقریباً همه ما معنی این لبخند را میدانیم. هنوز هم دغدغه خیلی از استارتآپها کیف پول است ولی نمیدانند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. کمی توضیح میدهید؟
حکیمی: آن لبخند ملیح بود یا تلخ؟ در فضای کیف پول جای کار هست اما بهقدری فضای پرداختهای عادی ما به سمت رقمهای پایین رفته و عادی شده است که حتی برای دو یا سه هزار تومان هم از کارت استفاده میکنند، بنابراین بذر شما در این حوزه به بار نخواهد نشست.
.
قربانی: یعنی توصیه شما این است که فینتکیها سراغ کیف پول نروند؟
حکیمی: اتفاقاً توصیه من این است که سراغ کیف پول بروند اما قبلش باید شر تراکنشهای خرد از سر کارت کنده شود. تا زمانی که علف هرز تراکنشهای خرد روی کارت وجود دارد و بانک روی آن حساسیتی ندارد و PSP روی آن منتفع میشود، این علف هرز اجازه نفوذ هیچ تغییری را نمیدهد.
.
قربانی: خب این موضوع از کنترل این بچهها هم خارج است؛ چه کنند؟
حکیمی: ما فشار لازم را میآوریم اما این روزها نزدیک انتخابات است و کاری نمیشود انجام داد. بنابراین آن لبخند تلخ من به خاطر اینکه آنها سرکار هستند نبود؛ بلکه لبخند به خاطر این بود که شما نمیدانید پشت آن چه داستانی وجود دارد.
شما باید یک مکانیسم کارمزدی داشته باشید که این تراکنشهای خرد در بازار از بین برود. وقتیکه شما این علف هرز را از بین ببرید، به این زمین خالی بهقدر کافی آفتاب و خاک میرسد که بذر شما جوانه بزند. برای همین من فکر نمیکنم که کسبوکار کیف پول بدون تغییر در کارمزد و بیرون رفتن این جانوران از میدان تراکنشهای کمقیمت، بتواند به رشد مناسبی برسد. البته ممکن هم هست که ایدهای بتواند از میان این علفهای هرز دربیاید اما باید خیلی پوستکلفت باشد.
.
قربانی: ما شنیدهایم که در سال 96 بانک مرکزی قرار است به PSPهای جدید مجوز بدهد؛ درست است؟
حکیمی: ما بعد از جنگ و جدالهای مختلفی که وجود داشت به یک جمعبندی رسیدیم. امیدوارم که همان جمعبندی جلو برود. جمعبندی به این صورت است که همانطور که به فینتکها میگوییم که شما نباید این کارها را انجام بدهید و برای بقیه کارها آزادید، برای شرکتهای PSP هم همینطور است.
مجوزی که در حال حاضر برای شرکتهای PSP وجود دارد که مربوط به اتصال آنها به شبکه است را تبدیل به دو پدیده میکنیم. کسی که میخواهد متصل شود باید قواعد بسیاری را رعایت کند. افرادی هم هستند که میخواهند فقط سرویس دهند. شما باید بین سرویس دادن و اتصال، یکی را انتخاب کنید. قالب اول به خاطر اینکه شما همچنان سوئیچ دارید و دادههای کارت دست شما است، الزامات سنگینی دارد و حتی ممکن است از الزاماتی که در حال حاضر هم وجود دارد سنگینتر شود. ولی مؤسسات دیگری میتوانند اضافه شوند که تعدادشان هم نامحدود است که راهکار پرداخت دارند و ابزار پرداخت وارد میکنند از کارتخوان فیزیکی گرفته تا نوشتن اپلیکیشن و درست کردن اسکیما. اینها نیازی به دریافت مجوز ندارند. بلکه یک سری شرایط را میپذیرند.
.
قربانی: موضوعی که با توجه به جوی که در فینتک وجود دارد مطرح شده این است که خیلی از استارتآپها به سمت فروش خدمات و سرویس با شارژ اپراتورها میروند و سروصداهایی هم ایجاد شده است. میخواستم ببینم که بانک مرکزی چه دیدگاهی نسبت به این موضوع دارد؟
حکیمی: مشکل دارد. این شارژ دارد به پول تبدیل میشود! حالا کسی که دارد آن را ارائه میدهد باید یک سری الزامات را رعایت کند یا در غیر این صورت کلاهمان توی هم میرود. نتیجه این رودررویی و چالش هم به این صورت است که آنجاهایی که از اینها استفاده میکنند، به این نتیجه میرسند که بین شبکه رسمی و این افراد، یکی را انتخاب کنند. این ضمانت اجرای مواجه شدن با این قضیه است. البته امیدواریم که کار به اینجاها نرسد.
همین الآن هم صحبتهایی را در این زمینه شروع کردهایم که اگر کسی میخواهد در این حوزه کار کند باید الزامات بانکی را مدنظر قرار دهد. یک سری مسائل است که مانند باز کردن جعبه پاندورا است. باز کردن این جعبه دست شما است. ولی اتفاقات بعدش دست شما نیست و این شر همهجا پخش میشود و شروع به رشد میکند. باید در این زمینه بسیار مراقب باشیم که این جعبه پاندورا باز نشود چون نه ما میتوانیم آن را کنترل کنیم و نه کسی که کیف پول را ارائه میدهد.
ممکن است که درونش بازارهای دیگری مانند پول قرض دادن و سپرده گرفتن و سود دادن ایجاد شود که خارج از حیطه کنترل هرکسی میتواند باشد. ما همیشه این حرف را زدهایم که شما نباید روی رسوب پولتان بهعنوان بخشی از مدل کسبوکاری حساب باز کنید. آن پول را باید جایی نگه دارید تا من مطمئن شوم که از این شبکه که بحث کیف پول در آن مطرح است بهعنوان یک شبکه مالی استفاده نمیشود و فقط یک شبکه پرداخت است.
.
سؤال حاضرین: با توجه به صحبتهای شما که گفتند رگولاتور حوزه مالی و بانکی کشور باید یک جا باشد، الآن در حوزه درگاههای پرداخت، مرکز توسعه تجارت بهنوعی کار رگولاتوری را انجام میدهد و تصمیم میگیرد که آیا به کسبوکاری درگاه پرداخت داده شود یا نه. آیا قرار است در این حوزه تصمیمگیری انجام شود یا نه؟
حکیمی: کسانی که به تشخیص بانک مرکزی خدمات مالی میدهند مشمول آییننامه نمیشوند و فقط درباره کسبوکارهای اینترنتی است. افرادی که خدمات مالی میدهند تابع ضوابط بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار هستند.
بنابراین اگر آن مرکز هم ضوابطی بگذارد ما آن ضابطه را نادیده میگیریم و آن ضابطهای را که خودمان با شورای پول و اعتبار گذاشتیم را جلو میبریم. با دادستانی هم صحبت کردیم و آنها هم این موضوع را پذیرفتهاند.
درنهایت ممکن است دو مشکل ایجاد شود. یا مرکز توسعه تجارت با شما برخورد میکند که شما را پیش دادستانی میفرستد و دادستانی هم با ما صحبت میکند و یا اینکه با ما دچار مشکل میشوید و اتصالتان با شبکه دچار مشکل میشود که برای آنهم باز با خود ما روبرو میشوید. بنابراین به نظر نمیرسد که در این زمینه مشکل خاصی برای شما پیش بیاید.
.
سؤال حاضرین: حوزهای که ما در آن فعالیت میکنیم فینتک است و پروژهها اکثراً استارتآپی هستند و این زمانی که صرف تدوین این چهارچوب میشود کار را خیلی سخت کرده است. بالاخره یک سری حرفها زده میشود و این حرفها بسیار بزرگ هستند و ازنظر ما زمان زیادی میبرد تا به نتیجهای برسد، چه زمانی را واقعاً برای آن پیشبینی میکنید؟ چون ما واقعاً منتظر بودیم که آن چهارچوب مرکز توسعه بیرون بیاید. آن چهارچوب بیرون آمد و کار را بهشدت بدتر کرد. درواقع دوگانگی ایجاد شد. حالا ما دوباره منتظر اتفاقی هستیم که از طرف بانک مرکزی بیفتد. آن اتفاق چه زمانی میافتد؟
حکیمی: اگر میخواهید زود اتفاق بیفتد ما مشکلی نداریم ولی زود اتفاق افتادنش هم فرقی با الآن برای شما نخواهد کرد. میان رخوت و محافظهکاری سازمان دولتی با سرعت و چابکی شما تفاوت وجود دارد. مواظب باشید. جای دولتی دوست دارد تنبلی کند و خیلی سریع چیزی را بیرون بدهد تا شر آن را از سر خودش باز کند. آن چیزی هم که بیرون میدهد چیزی خواهد بود که بعداً برای خودش شری درست نکند. مثلاً زمانی که به آنها میگویید اینجا یک سری علف هرز رشد کرده، میگوید اشکالی ندارد و روی همه آنها اسید میریزیم تا مشکل از بیخ حل شود. اما زمانی که شما دنبال آفتکش میگردید تا جلوی آفت را بگیرید تا چیزهای خوب هم بتوانند در این محیط رشد کنند، موضوع زمانبر خواهد شد.
بخش عمده قضیه این نیست که این وسط ما کار داریم. داخل خود بانک مرکزی قسمتهایی هستند که باید بر سر موضوعات مختلف توجیه شوند. زمانی که من میتوانم در صورت خوشبینی زیاد بدهم، تا آخر خرداد است.
سوال حاضرین: ما حتی با بانک مرکزی هم نامهنگاری کردیم که بخش تنبلی کار را هم پوشش میدهیم و حاضریم در این تدوین هر کاری که لازم است انجام دهیم.
حکیمی: یک ذهنیتی در بخش دولتی وجود دارد و آن این است که اگر کسی از بیرون به شما پیشنهادی میدهد پس میخواهد یک منفعتی ببرد و نباید به آن این اجازه را داد. باید این ذهنیت را عوض کنیم. ما واقعاً به کمک شما نیاز داریم تا بتوانیم آن مصادیق را استخراج کنیم.
ولی اصول برای شما روشن نیست بلکه برای من روشن است. ما آماده هستیم و تا جایی که وقتمان اجازه دهد این موضوع را پیش میبریم ولی کوتاهترین زمانی که میتوانم به شما بدهم، با توجه به تعدد مراکز تصمیمگیرنده و توجیه کردنشان در داخل بانک مرکزی تا حدود پایان خرداد سال بعد خواهد بود.
.
سؤال حاضرین: آیا امیدی هست که قضیه کارمزد بعد از انتخابات اصلاح شود؟ برنامه بانک مرکزی برای کارمزد چیست؟
حکیمی: همین الآن هم جزو برنامههای بانک مرکزی است ولی خودم شخصاً خیلی امیدوارم نیستم که تا قبل از انتخابات اتفاقات خیلی عجیبوغریبی بیفتد. اما در میان تصمیمگیرندهها این اعتقاد وجود دارد که این اتفاق باید بیفتد. چون بانکها ازلحاظ کیفیت منابع مالی و درآمدیشان تحتفشار هستند و یکی از راههای نجاتشان این است که از خدماتشان کارمزد بگیرند.
سؤال حاضرین: در این خصوص در مورد فینتکها هم فکری کردهاید؟
حکیمی: الآن وضعیت مانند صحرای خشکی است که فقط گردوخاک دارد. پول که بیاید، به فینتکها هم جوی آبی میرسد.
سؤال حاضرین: درباره خریدوفروش ارزهای رمزنگاریشده آیا رگولاتوری صورت گرفته است؟
حکیمی: نه. متأسفانه در این زمینه تعدد متولی داریم. برای مثال شورای عالی فضای مجازی یک کارهایی انجام داده است در این خصوص. در بانکهای مرکزی دو رویکرد وجود دارد. یکی اینکه میتوانیم بگوییم که ارزهای رمزنگاری شده یک روش حسابداری است که در آن صورت میتوان بهصورت فنی آن را بررسی کرد و الزاماتش را هم گفت و آن را جدای از بحثهای پرداخت در نظر گرفت. یک حالت دیگر زمانی است که از تکنولوژیی استفاده میشود تا بتوان این ارز رمزنگاریشده را مورداستفاده قرار داد. رویکرد تمام بانکهایی که برای آن قانونگذاری انجام دادهاند، این بوده است که آن را بهعنوان یک کالا در نظر گرفتند؛ مانند طلا. البته پول نیست به خاطر اینکه ارزشش عرضه محدودی دارد و ذاتی است. بنابراین ارزهای رمزنگاریشده، چیزی با عرضه محدود هستند که قیمت میخورند مانند بیتکوین.
رویکرد بانک مرکزی به این قضیه بهصورت یک کالا است و در اقتصادهای باز، بانک میتواند ذخایرش را بهصورت برخی کالاها نگه دارد مثلاً میتواند طلا و یا بیتکوین بخرد. پیشبینی من درباره بیتکوین در دنیا این است که بلایی مانند گلدکوئست بر سرش خواهد آمد ولی اگر کسی در داخل کشور با مشارکت یک یا چند نهاد یا سازمان ذینفوذ بتواند ثابت کند که این کار یک فرایند داخلی است و ربطی به خارج از کشور ندارد، جای بازی و جای کار مخصوصاً بهعنوان یک ابزار پرداخت دارد.
سؤال حاضرین: در مورد موضوع جواز که گفتید تا خرداد حلوفصل میشود، میخواستم بدانم که چقدر این موضوع جدی است و واقعاً فکر میکنید این اتفاق میافتد؟
حکیمی: در خرداد شما چهارچوب منتشرشدهای خواهید داشت. این چهارچوب در رابطه با این است که در حال حاضر رانتی برای PSPها و بنبستی هم برای سیاستگذار ایجاد شده است که نمیتواند مجوز بدهد چون کنترل کردن همین 12 پیاسپی با این وضعیت برایش دشوار است.
باید چند پردازنده داشته باشیم که روی فرایند تراکنشها کار کنند و افراد بسیار زیادی هم وجود دارند که در حال حاضر منتظر مجوز PSP هستند تا بتوانند سرویس ارائه دهند. ما الآن بحث میکنیم که چطور این پردازندهها را در موقعیتی قرار دهیم که بهصورت غیر تبعیضآمیز با تولیدکنندگان سرویسها کار کنند. خیلی از همین PSPها هم میتوانند پردازندههای بعدی شوند اما نباید این اتفاق بیفتد که PSP موجود برود و پردازنده شود و تولیدکننده سرویس را از مجموعه خودش بیاورد و جلوی دیگران را بگیرد. الآن چالش ما این است که چطور برنامه بریزیم تا کسی که میخواهد بهعنوان تولیدکننده سرویس کار کند، بتواند به پردازندهها دسترسی داشته باشد.
.
قربانی: الآن این امکان وجود دارد که این 12 PSP در مرحله بعدی نتوانند جوازشان را دریافت کنند؟
حکیمی: من پیشگو نیستم.
.
قربانی: پس این یعنی اینکه امکانش وجود دارد.
قانونگذار و سیاستگذار بانکی حرف اول و آخر را در صنعت بانکی کشور میزند. یعنی ساختار میدهد و حتی مواردی دیده شده که به دلایلی تغییر ساختار داده تا تعهد کارشناسی قانونگذار حفظ شود. (بر روی اشتباهی سرپوش قرار دادن.)
خلاصه منظور بر این است که با اینکه مقرر است چارچوبی ایجاد شود ولی قطعا چارچوب ثابتی نخواد بود و بر اساس واکنشی که فینتک به آن نشان میدهد مجددا کنشی جدید رخ خواهد داد. در همین راستا ممکن است چند موضوع جالب باشد:
۱- اول اینکه به هیچ عنوان وارد بخش توسعه سرویسهای حاکمیتی نشویم. (یا حذف میشویم یا هضم.)
۲- دنبال ساختن شبکه مالی نباشیم. (البته تا حدودی گزینه بالا را در بر میگیرد.)
۳- مبتنی بر کارمزد کار کنیم. (البته الان وضع کارمزدسازی در بانک مرکزی و بانکها بحث داغی است.)
۴- دنبال سرویسهای و روشهای جدید پرداخت باشیم. از مشتری به مشتری وارد مرحله انسان به انسان شویم.
۵- ایدههای خودتون رو با متخصصین توسعه کسبوکار در VCها درمیان بگذارید. همانطور که آقای مهندس حکیمی گفتند روابط این مجموعهها و دانستههاشون کمک زیادی به شما خواهد کرد.
۶- در آخر، تغییر فرهنگ کار زمانبری است. اگر تحملش را ندارید در نوک پیکان نمانید، ولی با موج پیش بروید.
موفق و پیروز باشید.