پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
تا وب ۳ هنوز راه زیادی مانده است
جهان غیرمتمرکزی که بلاکچین و وب 3 وعده آن را دادهاند، برای تحقق به صرف هزینه و زمان زیادی نیاز دارد.
پارسا خاکنژاد / اگر طی سالهای اخیر با روند پیشرفت جهان فناوری هماهنگ بودهاید، حتماً نام وب ۳ را شنیدهاید؛ فاز سوم تکامل جهان وب که به باور بسیاری از طریق غیرمتمرکزسازی گسترده از طریق فناوریهایی مانند بلاکچین زمینهساز یک جهان مالی آنلاین و غیرمتمرکز خواهد شد که در بلندمدت برابری را برای همگان فراهم خواهد کرد. به عبارت دیگر، «وب ۳» یک عبارت کلی است که برای توصیف یک اینترنت بلاکچینمحور استفاده میشود که در آن برای مثال، اپها توسط خود کاربران و برای کاربران ساخته میشود و قدرت بهطور برابر میان اعضای جامعه اینترنت تقسیم شده است، اما واقعیت وب طی سالهای اخیر بسیار متفاوت بوده است. در عین پیشرفت و ادغامسازی فناوریهایی مانند بلاکچین، همچنین شاهد تثبیت روند مرکزیتیافتن بسیاری از جوانب وب بودهایم.
در تضاد با مفهوم وب ۳، «وب ۲» قرار دارد؛ فضای آنلاینی که در آن ابرشرکتهایی چون گوگل، اپل و آمازون انحصارطلبانه قدرت را برای خود فراهم کردهاند. فضایی که در آن، این شرکتها در بسیاری از موارد تنها از طریق واسطهبودن میلیاردها دلار سود برای خود دستوپا میکنند.
برای عموم مردم ساده است که در چنین شرایطی حامی پیامهای ضدابرشرکتی شوند. ابرشرکتهایی که در مجموع تریلیونها دلار ثروت را از طریق فرایندهایی برای خود به ارمغان آوردهاند که بهراحتی از طریق کدنویسی یا قراردادهای هوشمند میتوان آن را اتوماسیون کرد. چه کسی است که نهایتاً میل به حذف واسطهها و دلالها نداشته باشد؟ فرای بحثهای اخلاقی و آزادیطلبانه، چنین وضعیتی در زندگی عموم مردم، مطلوبتر خواهد بود. اما آیا وب ۳ یک خیالبافی جاهطلبانه نیست؟ هرچه باشد ایلان ماسک در یک نقل قول معروف، وب 3 را به «مزخرفات» تشبیه کرده و گفته که این مفهوم عملاً وجود ندارد. آیا میتوان در میان رؤیای سرخوشانهای که بسیاری از وب ۳ ترسیم میکنند و پدیده مزخرف ناموجود ایلان ماسک، یک تعریف معدل برای این پدیده یافت؟
روی دیگر وب ۳
بلاکچین، بزرگترین امید برای یک اینترنت غیرمتمرکز است. در عین حال از زمان ابداع و ادغامسازی بلاکچین در فضای وب، نهتنها شاهد افزایش غیرمتمرکزسازی نبودهایم، بلکه روندها کاملاً در جهت مخالف در حال حرکت هستند. برای مثال، روی بلاکچین اتریوم، ۹ درصد بالایی والتها بیش از ۸۰ درصد از کل بازار را در اختیار دارند. اگر بخواهیم این آمار را با آمار مشابه در سیستمهای مالی سنتی مقایسه کنیم، میبینیم که تقسیم قدرت یا همان سرمایه در سیستم مالی سنتی در عین ناباوری از بلاکچین برابری بیشتری ایجاد میکند. بر اساس آمار منتشره از سوی استاتیستا، ۹ درصد بالایی هرم ثروت در ایالات متحده، در مقایسه با بلاکچین اتریوم، ۷۰ درصد کل ثروت را دارا هستند. همین تقسیم مالی در سیستم فیات بهتنهایی منشاء بحثهای سیاسی و اجتماعی گسترده است، اما در خصوص وب ۳ که عملاً تمامی موجودیت خود را با از بین بردن چنین نابرابریای تعریف میکند، چیز بدی نمیشنویم.
حالا بیایید تصور کنیم که بیتکوین، یکی دیگر از ابزارهایی که همواره بهعنوان تسهیلکننده رؤیای وب ۳ مورد تبلیغ قرار میگیرد، یک کشور است. اگر بیتکوین یک کشور بود، بالاترین تقسیم نابرابر ثروت در جهان را دارا میبود.
در گروگان بنیانگذاران
حالا شاید فکر کنید که این فناوریها و ابزارها، جوان هستند و جای بسیاری برای پیشرفت و اصلاح خود دارند. این حرف فقط در حالی مصداق خواهد داشت که شاهد یک روند به سوی چنین اصلاحی باشیم، اما این روند از پایین به بالای افزایش ثروت در نوک هرم روزبهروز بر فضای بلاکچین و بیتکوین بیشتر و بیشتر دیده میشود. امثال تسلا و میکرواستراتژی، میلیاردها دلار سرمایه در قالب رمزارزها دارند و تا زمانی که بیتکوین به سبک فعلی خود که یک سیستم اثبات کار (PoW) است، ادامه دهد، ماینرها تنها به سرمایهگذاری دوباره ثروت بهدستآمده خواهند پرداخت و توان ماینینگ خود را افزایش خواهند داد. روندی که تأثیر مخرب آن بر محیط زیست بهخوبی مستند شده است.
یکی دیگر از روندهای مشکلساز که در جهان رمزارزها بهوفور دیده میشود، افزایش مالکیت خصوصی بنیانگذاران رمزارزهای جدید در بدو ساخت آنهاست. برای مثال رمزارزهایی مانند بیانبی، سولانا و آواکس بیش از ۴۰ درصد کل موجودی خود را در گرو بنیانگذاران میبینند؛ درصد مالکیتی که نه بهمرور، بلکه به یکباره در ابتدای ساخت رمزارز به آنها اختصاص یافته و تا حد زیادی ماهیت غیرمتمرکز این رمزارزها را تضعیف میکند.
در نهایت نمیتوان بدون نامبردن از شرکتهای سرمایهگذاری درباره مشکلات وب ۳ صحبت کرد؛ شرکتهایی که با سرمایهگذاریهای بهشدت متورم در فضای استارتاپی و جوان کسبوکارهای رمزارز بهدنبال تأمین انحصار خود در آینده این بازار هستند. ابرشرکتهای سرمایهگذاری مانند پنترا و 16Z از همین حالا درصد بالایی از بازار استارتاپهای رمزارزی را در گرو سرمایهگذاری خود میبینند. ردپای سرمایه این شرکتها تقریباً در تمامی شرکتها و استارتاپهای قابل توجه رمزارزی سیلیکونولی بهخوبی مشهود است. تمرکز درصد بالایی از سهمهای انحصاری در دست این شرکتها به این معنی است که از همین حالا توان رأی این سرمایهگذاران در چنین شرکتهایی، نسبتاً مطلق است و عموم تصمیمات آینده شرکتهای رمزارزی بر اساس اولویتهای این سرمایهگذاران اتخاذ خواهد شد.
امکانسنجی موفقیت وب ۳
در وضعیت فعلی، وب ۳، بر خلاف رسالت خود، موجودیتی وابسته به واسطه دارد. عموم سامانههای غیرمتمرکز مانند دیاپها، خود وابسته به ساختارهای متمرکز هستند. برای مثال عموم این اپها خود از طریق شرکتهایی مانند اینفورا و کوئیکنود کار میکنند؛ شرکتهایی که سامانههای غیرمتمرکز را از طریق سامانههای متمرکز خود به تولیدکنندگان دیاپها میفروشند.
در چنین وضعیتی، تولیدکنندگان نمیتوانند و شاید نمیخواهند که سرورهای خود را داشته باشند. عموم افراد نمیخواهند به این موضوع اقرار کنند، اما روند پیادهسازی غیرمتمرکزسازی بسیار گران و زمانبر است و عموم شرکتها ترجیح میدهند با تشکیلات متمرکز کنار بیایند. عموم برنامهنویسان نمیخواهند صدها هزار خط کد را برای هر اپ جدیدی که تولید میشود، بازنویسی کنند تا به یک بازار غیرمتمرکز اثباتنشده ملحق شوند. دور از ذهن نیست که بگوییم نیاز اساسی برای خدمات و سامانههای متمرکز در فضای آنلاین به این زودیها از بین نخواهد رفت.
با وجود همه اینها، نمیتوان منکر وجود فناوریهای فوقپیشرفته در دایرههای فکری وب ۳ شد. برای مثال دائوها پتانسیل ایجاد یک انقلاب همهجانبه را در جامعه و تشکیل یک اقتصاد نوین از طریق حاکمیت مشترک را دارند. فناوری انافتی مجموعه بسیار متنوعی از امکانات از جمله اشتراک درآمد، وثیقهسازی و غیره را ارائه میدهد. دیفای به سرمایهگذاران کوچک امکان دسترسی به شکلهای نوینی از دارایی و سرمایهگذاری را میدهد. در عین حال کاهش هزینهها و افزایش درآمد سالانه و حفظ سرمایه همگی از امکاناتی هستند که وب ۳ میتواند برای درصد بسیار بالایی از مردم ایجاد کند.
زمان زیادی در پیش است
در نهایت میتوان گفت در جهان بر پایه هیجانی زندگی میکنیم که عموم مردم در فضای مجازی بهسرعت دست به بزرگکردن توانایی یک فناوری بهخصوص میزنند و توقعات غیرواقعگرایانه ایجاد میکنند. در بسیاری موارد تغییراتی که مردم از وب ۳ در یک سال انتظار دارند، به یک یا دو دهه تکامل و ادغامسازی مؤثر و همچنین بلوغ بازار نیاز دارد. پس توصیه میشود قبل از ملحقشدن به هر روند جودهندهای، نگاهی به روندهای مالی جاری بیندازیم تا درک بهتری از حقیقت فعلی فناوریهای نو مانند وب ۳ و بلاکچین داشته باشیم. این امر همچنین کمک میکند تا بهتر بتوانیم روند رشد و ظرفیت این فناوریها را در آینده ببینیم و جایگاه قابل تأملی برای خودمان در آنها قائل شویم.