راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

جذابیت نگاه به فیل پرنده / افسانه تاب‌آوری در دوران کرونا!

بحران‌ فهم ما از پدیده‌ها را دچار تغییر و تحول می‌کند؛ آیا بعد از بحران کرونا مفاهیمی مثل تحول دیجیتال، کسب‌وکارهای خرد و فناوری همان معنای سابق را برای ما خواهند داشت؟

در روزهای اخیر کسب‌وکارهای کوچکی که دفتر و دستک نوآورانه  نداشتند، پاسخگوی نیازهای مردم بودند و بسیاری از کسب‌وکارهای اقتصاد گیگ دچار مشکلات جدی شدند؛ دولتی‌ها به‌دنبال حمایت و گرفتن عکس یادگاری با کسب‌وکارهای بزرگ هستند؛ این مسیر به کجا می‌رسد؟

رضا قربانی؛ ماهنامه عصر تراکنش؛ شماره ۳۳ / تاب‌آوری یکی از واژه‌های عجیب این روزهاست! از هر کسی می‌شنویم که راه‌حلی برای تاب‌آوری ارائه می‌دهد؛ بسته به وسع افراد شاهد نظریه‌های بی‌پایه در زمینه تاب‌آوری سازمانی و کسب‌وکارها هستیم یا مثلا تاب‌آوری ملی! تاب‌آوری واژه‌ای مربوط به علم روان‌شناسی است و کاربردهای محدود و مشخصی دارد. منتها چند سالی است به‌دلیل انبوه مسائل و چالش‌هایی که در ایران وجود دارد، شاهد استفاده بی‌رویه این مفهوم در حوزه‌هایی مانند مدیریت هستیم. تاب‌آوری مفهوم جدیدی در مدیریت نیست و همه آن چیزهایی که در علم مدیریت مطرح شده، برای بقای سازمان‌ها و توسعه آنهاست. اساسا این علم مدیریت است و طرح مفهومی این‌چنین به معنای نشناختن آن علم است.

تاب‌آوری در علم روان‌شناسی به معنای ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامه‌دار و توانایی در ترمیم خویشتن است. تاب‌آوری به معنای توانایی مقابله با شرایط دشوار و پاسخ انعطاف‌پذیر به فشارهای زندگی است. تاب‌آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است و می‌تواند به مرور زمان رشد کند یا کاهش یابد و بر اساس خوداصلاح‌گری فکری و عملی انسان، در روند آزمون و خطای زندگی شکل می‌گیرد. همان‌طور که گفته شد، تاب‌آوری مفهومی در محدوده علم روان‌شناسی است و احتمالا دلیل کاربرد بی‌رویه این مفهوم در دنیای مدیریت به این خاطر است که برخی، سازمان و کسب‌‌وکار را به انسان تشبیه کرده‌اند. یعنی انسان استعاره‌ای از سازمان است. مشکل استعاره‌ها اینجاست که در اثر تکرار و مصرف بی‌مورد فراموش می‌کنیم که از ابتدا استعاره هستند. به‌مرور شاهد تجویز نسخه‌هایی برای بقای سازمان‌ها هستیم که الگوگرفته از نسخه‌هایی است که برای انسان‌ها تجویز می‌شود.


تحولی که یک ‌شبه نیست


با این مقدمه باید دقت کنیم که وقتی از تاب‌آوری صحبت می‌کنیم، درباره آن چیزی که این روزها باب شده است، حرف نمی‌زنیم. منظور و مراد ما از تاب‌آوری این نیست که نوشدارویی ارائه کنیم که با مصرف آن کسب‌وکارها بتوانند از دوران کرونا به دوران پساکرونا کوچ کنند. البته این خاصیت نظریه‌پردازان آبکی است که با راه‌ افتادن هر روندی به‌سرعت دنباله آن را می‌گیرند و فورا ایده‌های خود را برای شرایط جدید تطبیق می‌دهند. آنها از جایی به بعد به گونه‌ای با اعتماد به نفس صحبت می‌کنند؛ گویی از ابتدا می‌دانستند که از اواخر بهمن‌ماه (به روایتی از اول بهمن‌ماه) ما گرفتار بهمن کرونا می‌شویم. بگذارید صادقانه اعتراف کنم که من شخصا تا نیمه‌های اسفند هنوز با این مساله از نظر ذهنی درگیر بودم که آیا کرونا این همه که سروصدا می‌کنند، مهم هست یا نه؟ من هم مانند بسیاری تصور می‌کردم کرونا موضوع مهمی است، اما پیازداغ آن زیاد شده است. چه شد که من به این نتیجه رسیدم که کرونا موضوع مهمی است؟ وقتی گزارش‌های مراکزی مانند مک‌کنزی و رسانه‌هایی مانند آتلانتیک، وایرد و اکونومیست را خواندم.

تصور می‌کنم آن‌قدری سواد رسانه‌ای داشته باشم که تحت تاثیر جو و اتمسفر رسانه‌ای قرار نگیرم؛ با این حال تصور می‌کنم موضوعی مهم در اطراف ما در حال رخ‌دادن است و متاسفانه منابع رسمی اطلاع‌رسانی و ایجاد و خلق اعتماد هم در این شرایط کارکردشان را از دست داده‌اند. کرونا بحرانی مانند بحران‌های دیگر نیست. این بحران تفاوت‌های چشم‌گیری با موارد قبلی دارد و اگر فقط بخواهم به یک مورد اشاره کنم این است که برای اولین‌بار با پدیده‌ای مواجه شد‌ه‌ایم که به هیچ‌وجه قابل مذاکره نیست و در چارچوب‌های فکری ـ اجتماعی ما نمی‌گنجد. این پدیده‌ای است که نه برای ورود با کسی هماهنگی انجام می‌دهد و نه برای تخریب منزل میزبان به چیزی متعهد است!

حالا در این شرایط چگونه از دیجیتال و تحول دیجیتال حرف بزنیم؟ ما در آخرین شماره ماهنامه عصر تراکنش در سال 1398 گفتیم که مهم‌ترین موضوع سال 1399 تحول دیجیتال خواهد بود و همان‌جا به‌دلیل نبود زیرساخت‌های فنی و خصوصا فرهنگی گفتیم که به جای تحول دیجیتال بیشتر با تهوع دیجیتال مواجه خواهیم شد. خودمان هم باور نمی‌کردیم که این‌چنین سریع تحول دیجیتال کلیدواژه اصلی ما شود. به‌جز کرونا و نظام سلامت و سلامتی و پزشکی و مرگ و زندگی، این روزها همه می‌خواهند یک‌شبه دیجیتال شوند. این موضوع همان چیزی است که آخر سال 1398 گفتیم. متاسفانه برخی تصور می‌کنند دیجیتال یعنی یک وب‌سایت و لپ‌تاپ و یک دوربین و یک موبایل. ببینید آموزش و پرورشی که یکی از سنتی‌ترین سازمان‌های ایران است، یک‌شبه می‌خواهد دچار تحول دیجیتال شود! حتما جای خوشحالی دارد که بسیاری از افراد سنتی که تا دیروز کوچک‌‌ترین اهمیتی به دیجیتال نمی‌دادند، اکنون متوجه شده‌اند که تا امروز چه فرصت‌هایی را خراب کرده‌اند و به موضوعات اشتباه و دم‌دستی پرداختند، ولی تحول دیجیتال چیزی نیست که یک‌شبه رخ دهد.


چه کسی تاب آورد؟


در این فضا وقتی می‌خواهیم از تاب‌آوری کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ صحبت کنیم، با انبوهی از مطالب اشتباه و ادراک‌های اشتباه از موضوع مواجه هستیم. تاب‌آوری به این معنا جا افتاده که کسب‌وکاری نتوانسته در شرایط بحران به فعالیت عادی خود ادامه دهد و الان برای ادامه یا باید تعدیل نیرو کند یا دولت به  آنها پول و وام و کمک برساند؛ دقت کنید که برخی از این کسب‌وکارها هم در ماه‌ها و سال‌های قبل چشم همه را در شو‌آف کور کرده بودند و روزی نبود که وزیری و وکیلی نخواهد با دفتر و دستک آنها عکس یادگاری بگیرد. حالا بسیاری از همین کسب‌وکارها در اول صف گرفتن وام ایستاده‌اند! دقت کنید که از کسب‌وکارهایی صحبت می‌کنیم که تا دیروز نسخه موفقیت می‌پیچیدند! منتها در اولین پیچ جدی و اولین قوی سیاهی که در مسیر آنها قرار گرفت، به یکباره دود شدند و به هوا رفتند و برخی از آنها به‌راحتی می‌گویند که دیگر نمی‌توانند ادامه دهند. این موضوع فقط مرتبط با ایران نیست! این روزها در دنیا اقتصاد گیگ در برابر اولین بحران عمر خودش قرار گرفته و تا اینجا به نظر می‌رسد کمر خم کرده است؛ آنها شاید وارد شروع یک پایان شده باشند.

تاب‌آوری کسب‌وکارهای کوچک در بحران بهتر از کسب‌وکارهایی بوده که شوآف خیره‌کننده‌تری داشتند. این روزها حتی در زمینه خرده‌فروشی بخش مهمی از کار توزیع را همان شبکه توزیع سنتی انجام داد و کسب‌وکارهای بزرگ مانند هایپرمارکت‌ها دچار مشکلات جدی و به منبعی برای استرس تبدیل شدند. در حالی یک بار دیگر دیدیم که سیستم‌های متمرکز و بزرگ جواب نمی‌دهد و در صورت استفاده از سیستم‌های توزیع‌شده در موقعیت بحرانی شرایط ناگهان بد نمی‌شود.


در ستایش کسب‌وکارهای خرد


در روزهای اخیر کسب‌وکارهای کوچکی که دفتر و دستک نوآورانه ندارند، توانستند پاسخگوی نیازهای مردم باشند و بسیاری از کسب‌وکارهای اقتصاد گیگ دچار مشکلات جدی شدند و حتی شاید نتوانند ادامه دهند.

نکته کجاست؟ نکته اینجاست که الان قرار است به چه کسب‌وکارهایی کمک کنیم؟ به کسب‌وکارهایی که آسیب دیدند! این طنز نیست؟ کسب‌وکاری که دوام آورده برای ما مهم نیست؛ بلکه کسب‌وکاری که با اولین توفان در خود پیچیده را می‌خواهیم لای زرورق بپیچیم! آیا این تکرار همان اشتباهات گذشته نیست؟ کسب‌وکاری که نتوانسته در شرایط بحرانی بقای خودش را حفظ کند، چرا شایسته کمک و تامین مالی بیشتر است؟ آیا این‌طور نیست که این کسب‌وکارها به چاه ویل نقدینگی تبدیل شده‌اند و به‌دلیل ظاهر فتوژنیک‌شان دل هر مدیر و وزیری را می‌برند؟

اگر از روزهای گذشته فقط یک چیز باید برای ما درس شود، موضوع تامین مالی خرد و ضرورت آن است. بانک‌های ایرانی به کسب‌وکارهای کوچک اهمیتی نمی‌دهند و دولت هم به کسب‌وکارهای کوچک اهمیتی نمی‌دهد. همه به‌دنبال کسب‌وکارهای بزرگ هستند. همه می‌خواهند یونیکورن بسازند که ویژگی‌اش این است که در اولین توفانی که می‌آید، همه یونیکورن یکجا به هوا می‌رود! قطعا مشاهده فیل پرنده هم جذابیت‌های خودش را دارد.

حالا برگردیم به این سوال که آیا اکنون زمان مناسبی برای دیجیتال‌شدن است؟ آیا ما آمادگی دیجیتال را داریم؟ پاسخ این است؛ نه! کسانی که می‌گویند هیچ‌وقت دیر نیست و چه زمانی بهتر از الان، گویا یا تحول را نفهمیده‌اند یا دیجیتال را. اگر منظورمان از دیجیتال استفاده از اپلیکیشن و موبایل و اینترنت و مشاهده آنلاین فیلم و آپلود عکس در اینستاگرام است که ما اکنون یکی از دیجیتالی‌ترین ملت‌های جهان هستیم. وقتی از دیجیتال صحبت می‌کنیم، یعنی از فرق سر تا نوک پا دیجیتال شویم و مهم‌تر از نمود ظاهری این است که دیجیتال فکر کنیم. الان مثلا در رسانه چند مدیر رسانه‌ای داریم که منطق دیجیتال را درک کنند؟ یا در بانکداری چند مدیر داریم که هنوز منطق ذهنی‌شان بانکداری مبتنی بر شعبه نباشد؟ یا مثلا در بخش‌های دیگر.


چه باید کرد؟ 


به نظرم حالا که تا چند ماه آینده درگیر کرونا هستیم، اولین موضوع این است که در این چند ماه (۳ تا ۱۸ ماه آینده) دست از تکرار اشتباهات قبلی برداریم. اولین کاری هم که باید انجام دهیم، ترمیم اعتماد است. فناوری تا امروز نتوانسته به تغییر مدل‌های‌ کسب‌وکاری و سبک زندگی و سَبک کار کردن ما کمک کند. انتظار اینکه در بحران یک‌شبه همه چیز را فراموش کنیم و به یکباره دیجیتال شویم هم اشتباه است. با این حال ما چاره‌ای نداریم جز اینکه به سوی اقتصاد اشتراکی برویم؛ ما چاره‌ای نداریم جز اینکه به سوی اقتصاد گیگ برویم؛ ما چاره‌ای نداریم جز اینکه منطق بسیاری از فرایندهای دولت را دیجیتال کنیم. این موضوع لازمه‌اش پذیرش شفافیت در کشور و فرایندهای حاکمیت است. در این صورت است که می‌توانیم امیدوار باشیم فناوری به توسعه اعتماد در کشور کمک می‌کند. اگر اعتماد احیا شود، مطمئنا کرونا را هم شکست می‌دهیم! در غیر این صورت و با چنین واژه‌سازی‌هایی صرفا وقت همدیگر را تلف خواهیم کرد.


در ادامه برخی از مفاهیمی که مخاطب این نوشته لازم است بداند به صورت مختصر توضیح داده شده است.


تاب‌آوری  (Resiliency)

تاب‌آوری ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامه‌دار و توانایی در ترمیم خویشتن است. تاب‌‌آوری یعنی اینکه فرد بتواند قوام و سلامت روان‌شناسی خودش را در مواجهه با سختی‌ها حفظ کند. این ظرفیت انسان می‌تواند باعث شود تا او پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنش‌های شدید، شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقا یابد. تاب‌آوری به معنای توانایی مقابله با شرایط دشوار و پاسخ انعطاف‌پذیر به فشارهاي زندگی است.

اقتصاد اشتراکی

در حالی که تعریف مشخص و واحدی برای عبارت اقتصاد مشارکتی وجود ندارد، اصولا این اصطلاح بر به‌اشتراک‌‌گذاری دارایی‌های کمتر استفاده‌شده بین مالکان این دارایی‌ها و افراد خواهان استفاده از آنها تاکید دارد. تقریبا در تمام موارد، این تبادل و بده‌بستان از طریق یک اپلیکیشن یا پلتفرم آنلاین انجام می‌گیرد. به اقتصاد مشارکتی، اقتصاد تعاونی، اقتصاد کاره‌ای یا گیگی (gig)، اقتصاد همتا یا اقتصاد اعتمادی نیز می‌گویند که طیف وسیعی از مبادلات و معاملات اقتصادی و پلتفرم‌ها را دربر می‌گیرد.

کتاب بانکداری احساسی

تقریبا چند سالی است که توجه به مفهوم تجربه مشتری یکی از مهم‌ترین فاکتور‌هایی است که سازمان‌ها برای ارتقای بهره‌وری و درآمدزایی خود در نظر می‌گیرند. این فاکتور حیاتی، برآیند تمام تعاملات صورت‌گرفته میان مشتریان و کارکنان سازمان‌ها و کیفیت و نحوه ارائه خدمات و محصولاتی است که در اختیار افراد قرار می‌گیرد. بدیهی است که هرچه این تعاملات، خدمات و محصولات از کیفیت بالاتری برخوردار باشند، خاطره بهتری در ذهن کاربران بر جای خواهند گذاشت و از طرفی، زمینه‌ساز معرفی سیستم از سوی مشتریان به دیگران و رشد و توسعه هرچه بیشتر آن نیز خواهند شد. کتاب بانکداری احساسی مفهوم بانک‌های احساسی و اهمیت آن در چشم‌انداز آینده‌ سیستم‌های بانکداری را مورد توجه قرار داده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.