راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چه بلایی بر سر واحدهای پول دیجیتال آمد؟ / برادر اسکناس و کارت‌های اعتباری

محمود صادقی / هنوز واحدهای پول دیجیتال مانند بیت‌کوین نتوانسته‌اند جایگاه خود را در بازار تراکنش‌های مالی اینترنتی باز کنند.

این‌که چرا این اتفاق نمی‌افتد به تحلیلی فراتر از این مجال نیاز دارد، ولی بد نیست بدانید این ماجرا سابقه‌ای طولانی‌تر از آنچه فکر می‌کنید دارد. کافی است زمان را 18 سال به عقب برگردانیم؛ به زمانی که دو استارت‌آپ (شرکت نوپا) با نام‌های عجیب فلوز (Flooz) و بینز (Beenz) با رویای دنیایی که در آن به جای سکه، اسکناس و کارت‌های اعتباری، پول‌های دیجیتال در جریان است، تشکیل شدند؛ رؤیایی که با همان سرعتی که ایجاد شده بود، از میان رفت.

واحد پول بینز (Beenz) ایده چارلز کوهن (Charles Cohen) انگلیسی و هم‌دانشگاهی‌اش در آکسفورد، نیل فورستر (Neil Forrester) بود که سال 1998 استارت خورد.

کوهن و همکارانش موفق شدند سرمایه‌گذاران قدرتمندی چون مدیرعامل اوراکل را با طرحشان همراه کنند و سرمایه‌ای حدود 80 میلیون پوند را برای راه‌اندازی شرکت جذب کنند. بر این پایه، برند beenz با شعار «واحد پول وب» و سایت beenz.com آغاز به کار کرد.

البته این راه‌اندازی به آسانی انجام نگرفت و بینز در همان ابتدای کار، گرفتار پیچیدگی‌های خاص حقوقی بود. مسئله اصلی این بود که بنا بر قوانین مالی، ایجاد یک واحد پول جدید در بسیاری از کشورهای جهان حرکتی غیرقانونی به شمار می‌رفت!

بر این اساس، مدیران بینز به اجبار جلساتی با وزرای دارایی کشورهای مختلف اروپایی داشتند تا به آنان اطمینان دهند بینز نه یک واحد پول که صرفاً به‌عنوان «امتیازات مجازی» (Virtual Points) دسته‌بندی می‌شود. ماجرا آن‌قدر جدی بود که تنها چند روز پس از شروع به کار سایت، بازرسانی از اداره امور اداری (FSA) انگلستان به دفتر شرکت در لندن آمدند، به این دلیل که بینز را مشکوک به راه‌اندازی یک بانک بدون مجوز می‌دانستند! این شک از قسمتی از سایت بینز به نام «بانک بینز» ناشی شده بود که در اصل نام قسمت کاربری سایت به شمار می‌آمد. با توافق شرکت برای تغییر این نام به «بینزهای من» ماجرا ختم به خیر شد.

ایده بینز به این صورت بود که مشتریان با انجام فعالیت‌های مختلف مانند خرید در سایت‌های مورد تائید شرکت یا کلیک روی لینک‌های خاص یا حتی تماشای کلیپ‌های ویدئویی، بینز دریافت می‌کردند و بعد می‌توانستند این بینزهای دریافتی را مانند پول خرج کرده یا آن را به پول واقعی تبدیل کنند؛ یعنی عملاً نوعی اعتبار مجازی.

فلوز (Flooz)، دیگر واحد پول دیجیتال دوره دات‌کام، با اختلاف زمانی کمی نسبت به بینز، در ابتدای سال 1999 در نیویورک ایجاد شد.

جالب است بدانید نام فلوز از کلمه عربی «فلس» یا «فالیس» (رومی) به معنای پول گرفته شده بود. مؤسس فلوز، یعنی رابرت لویتان (Robert Levitan) نیز ایده‌اش را شبیه بینز در نظر گرفته بود که واحد فلوز مانند مایل‌های پروازی است که مشتریان می‌توانند از طریق شرکت در کمپین‌های مختلف یا فعالیت‌های دیگر کسب کنند. البته فلوز این تفاوت را با بینز داشت که کاربران می‌توانستند مستقیماً از سایت شرکت فلوز خریداری کنند.

.

دخل‌وخرج‌ها

هم بینز و هم فلوز می‌دانستند برای موفقیت در این بازار نو و نامشخص، باید جسورانه عمل کرده و جسورانه هم خرج کنند! مسیری که بینز انتخاب کرد، گسترش شعب و فعالیت‌هایش بود و شرکت با این سیاست دفاتری در آمریکا، سوئد، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، سنگاپور، استرالیا و چین تأسیس کرد. بینز در دوران اوجش، در 13 کشور دفتر داشته و وب‌سایت آن هم نسخه‌هایی به زبان‌های متعددی داشت.

علاوه بر این، بینز حرکت استراتژیک دیگری را نیز انجام داد و در سال 2000 طی قراردادی با غول کارت‌های اعتباری، یعنی مسترکارت، این امکان را برای کاربرانش فراهم کرد که بتوانند بینزهایشان را به پول واقعی در حساب مسترکارت‌شان تبدیل کنند.

اما فلوز مسیری آمریکایی‌تر را در راه رسیدن به موفقیت در نظر گرفت و آن هم استفاده از تبلیغات رسانه‌ای و افراد مشهور بود. این شرکت با سرمایه‌ای حدود 35 میلیون دلار، هزینه‌های فراوانی را روی کمپین‌های رسانه‌ای و تبلیغات تلویزیونی گذاشت و حتی از چهره‌های سرشناسی مانند ووپی گلدبرگ (Whoopi Goldberg) نیز برای ترغیب افراد به تبدیل پول‌هایشان به فلوز بهره گرفت؛ اما نکته جالب در قرارداد شرکت با او در این بود که به جای پرداخت مبلغی برای تبلیغات، گلدبرگ درصد قابل‌توجهی از سهام شرکت را دریافت کرده بود! یعنی اگر متقاعد کردن کاربران جواب نمی‌داد، ضرر او در حد میلیون دلار بود.

.

شکست‌ها و ضررها

با فرا رسیدن سال 2001، کابوس‌های بینز و فلوز هم به حقیقت مبدل شد. حباب دات‌کام ترکیده بود، سهام‌ها سقوط می‌کرد و شرکت‌هایی که زمانی خود را پرچم‌دار آینده دیجیتال دنیا می‌دیدند، یکی پس از دیگری ورشکست می‌شدند.

بینز هم از این توفان در امان نماند و کاهش شدید تراکنش‌های مالی آنلاین، ضربه سنگینی بر پیکر شرکت وارد آورد. شرکت مدیرعامل را با هیئتی از مؤسسان جایگزین کرد که فایده‌ای نداشت. دفاتر متعدد شرکت از 13 به دو دفتر تقلیل داده شد. ولی شرکت دیگر پولی نداشت، خبری هم از سرمایه بیشتر نبود و بالاخره در آگوست این سال، شرکت به گروه مارکتینگ چارلسون به مبلغ اعلام‌نشده فروخته شد. چارلسون برنامه‌هایی برای ترکیب بینز با سیستم مدیریت ارتباط با مشتریانش داشت، اما کسب‌وکار این شرکت هم پس از حادثه 11 سپتامبر آن سال آسیبی اساسی دید و پرونده بینز هم برای همیشه بسته شد.

اما فلوز پایانی دراماتیک‌تر داشت. در همان سال، FBI به این شرکت اعلام کرد مجرمان روسی با استفاده از سیستم آن، پول‌های کارت‌های اعتباری دزدی را به فلوز تبدیل می‌کنند سپس آن را به پول واقعی و قانونی درمی‌آورند.

به‌عبارت‌دیگر، فلوز ناخواسته مسیری مناسب را برای پول‌شویی فراهم آورده بود! ابعاد این پول‌شویی 19 درصد تمام تراکنش‌های شرکت را تشکیل می‌داد! بر اساس این ماجرا، فلوز در آگوست 2001 پایان کارش را اعلام کرد و با این اعلام، اعتبار فلوز تمام بخت‌برگشتگانی که به شرکت اعتماد کرده بودند، عملاً بی‌ارزش و غیرقابل‌بازگشت شد.

.

درس‌ها

حوادث غیرمترقبه در هر صنعتی ممکن است پیش بیاید که حباب دات‌کام نمونه‌ای از آن‌ها بود؛ اما همان‌طور که می‌توان خانه‌ای را در مقابل حوادث مقاوم‌سازی کرد، شرکت‌ها هم می‌توانند راهکارها و مسیرهای جایگزینی برای این مواقع داشته باشند. هر شرکتی می‌تواند ورشکسته شود!

تبلیغات و راه‌اندازی کمپین امری لازم و جزء لاینفکی از هر کسب‌وکاری است؛ اما تعادل را در این کار از دست ندهید. همان‌طور که تبلیغات ضعیف و ناشناخته ماندن سرویسی می‌تواند باعث نابودی آن شود، تبلیغات زیاد از حد و بی‌پایه نیز می‌تواند ضربه‌ای مهلک بر آن باشد.

قبل از راه‌اندازی یک ایده نو سعی کنید تا حد امکان تمام جوانب آن بخصوص بدترین سناریوها را در قبال آن در نظر بگیرید. اینجا شاید تنها جایی باشد که بایستی مثبت‌اندیشی را کنار بگذارید و ببینید آیا امکان سوءاستفاده از سیستم شما وجود دارد؟ اگر بله سعی کنید این حفره‌ها را ببندید تا بعداً پشیمان نشوید.

منبع: جام‌جم نشریات

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.