راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

فین‌تک 2.0 همین نزدیکی‌هاست

امروزه استارت‌آپ‌های فعال در حوزه فناوری مالی (فین‌تک‌ها) می‌توانند از طریق بهبود نحوه بهره‌گیری از داده‌ها و فرآیندهای خلل‌ناپذیر خود، فراتر از مرزهای کنونی صنعت پرداخت و اعتبارات مصرفی (consumer credit) حرکت نمایند. بسیاری از فین‌تک‌ها با وجود عملکرد موفقیت‌آمیزی که تاکنون داشته‌اند، همچنان در حاشیه حرکت می‌کنند. به نظر می‌رسد اکنون وقت آن رسیده که آن‌ها برای ایجاد بهبودهای مهندسی‌شده در صنعت بانکداری به داخل صنعت دعوت گردند تا در ارتقای زیرساخت‌ها و فرایندهای محوری سهیم باشند. این امر ممکن نخواهد بود مگر از طریق تلاشی مشترک بین بانک‌ها و فین‌تک‌ها، در غیر این صورت آنچه فین‌تک 2.0 برای صنعت بانکداری به همراه خواهد داشت همچون سلف خود (فین‌تک) چندان مطلوب این صنعت نخواهد بود و باز هم به‌عنوان یک تهدید برای بانکداری به شمار خواهد رفت.

طی یک دهه گذشته نوآوری در بخش خدمات مالی عمدتاً از جانب استارت‌آپ‌های فناوری مالی (fintechs) و شرکت‌های فناوری‌-محور (techos) برخاسته است. این شرکت‌ها به‌واسطه عدم نیاز به تطابق با قوانین رگولاتوری، کم‌هزینه بودن، ساده و کاربرپسند بودن و … در بهره‌گیری از پیشرفت‌های فناوری دیجیتال گوی سبقت را از بانک‌ها ربودند. در این میان نقش شبکه‌های اجتماعی که فرهنگ تبادلات همتا به همتا (P2P) را بیش‌ازپیش گسترش داد بسیار کلیدی بوده است؛ اما به هر صورت فین‌تک‌ها نتوانستند در تخصیص سهم بازار آن‌چنان‌که باید خود را به تهدیدی جدی برای بانک‌ها بدل نمایند. عدم اعتمادسازی در بین عامه مردم را می‌توان ازجمله دلایل این امر برشمرد. حجم کل سرمایه‌ای که طی سال 2014 در حوزه فین‌تک گردش یافت بالغ‌بر 23.5 میلیارد دلار از کل سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌پذیر (venture capital) را تشکیل می‌داد. از این میزان سرمایه‌گذاری، 27% در بخش اعتباردهی شخصی، 16% در بخش اعتباردهی شرکتی و 23% در بخش صنعت پرداخت صرف گردید. فین‌تک‌ها از دو ویژگی منحصربه‌فرد بهره‌گیری بهتر از داده‌ها و تجربه کاربری آسان برخوردار می‌باشند که هرکدام برای استقبال بالا از آن‌ها کافی است، اما تا به امروز کاربرد آن‌ها به موارد نسبتاً ساده‌ای نظیر کیف پول‌های الکترونیکی و اعتباردهی همتا به همتا محدود مانده است.

.

تأثیرات فین‌تک تاکنون

فین‌تک‌ها با وجود روند رو به رشد کنونی سهم بازار خود هنوز نتوانسته‌اند تأثیر چندانی بر بازار بانکداری بر جای گذاشته و آن‌ها را وارد رقابتی چالش‌برانگیز نمایند. از این فاز از فین‌تک با عنوان فین‌تک 1.0 یاد می‌گردد. با این حال به نظر می‌رسد اکنون شرایط برای تغییری اساسی در این روند مهیا گشته است. چرخش جهت‌گیری خط‌مشی دولت‌ها به سمت داده‌باز (open data) و رابط‌های برنامه‌نویسی نرم‌افزار (APIها)، ظهور فناوری‌های پیشرفته نظیر رایانش ابری، پویایی مشتری (تغيير نيازها، خواسته‌ها و مطالبات مشتري در طي زمان) و شاید از همه مهم‌تر تغییر رویکرد صنعت بانکداری به سمت کاستن هرچه بیشتر از هزینه‌ها، زمینه را برای ظهور پارادایمی جدید با هنرنمایی فین‌تک فراهم می‌نمایند.

فین‌تک 2.0 همین نزدیکی‌هاست و آماده است تا تغییراتی بنیادین را در زیرساخت‌ها و فرآیندهای کلیدی صنعت خدمات مالی ایجاد نماید. در این مقال به مصادیق مختلفی که این روزها برای فین‌تک 2.0 در صنعت خدمات مالی و به‌ویژه بانکداری برشمرده می‌شود اشاره می‌نماییم. بسیاری از بانک‌ها با علم به تحولاتی مخربی که فناوری دیجیتال قادر به ایجاد در فرآیندها و کانال‌های سنتی کسب‌وکار هستند، این بار دست پیش را گرفته و با حمایت فعالانه از فین‌تک‌ها به مشارکت در این روند اهتمام ورزیدند تا ضمن مهار آن منافع خود را نیز هم‌راستا سازند. بانک‌های سیتی، سانتاندر، یوبی‌اس، بارکلیز، کپیتال وان و … از این دسته‌اند.

فعالیت تحت نظام رگولاتوری، در عین دست‌وپا گیر بودن دارای یک مزیت بزرگ برای بانک‌هاست: اعتماد و اطمینان مشتری. سال‌ها فعالیت آن‌ها در کنار سیستم‌های موروثی و منسوخی که ایجاد نموده، برندی مورد اعتماد مشتری (هرچند خدشه‌یافته در اثر بحران مالی بزرگ) و نیز داده‌های تاریخی غنی‌ای را فراهم نموده است. همچنین بانک‌ها بانکداری را به‌خوبی می‌شناسند، مسئله‌ای که تازه‌واردانی چون فین‌تک‌ها اغلب درک چندانی از آن ندارند؛ اما به نظر می‌رسد نقاط قوت و ضعف بانک‌ها و فین‌تک‌ها قابلیت پوشش دادن یکدیگر را دارا باشند، پس همکاری این دو می‌تواند نتایج بهتری را نسبت به رقابت آن‌ها با یکدیگر ایجاد نماید.

.

اینترنت اشیاء (Internet of Things)

آن‌گونه که می‌دانیم از تعبیه حسگرهای فناوری بی‌سیم در اشیاء مختلف و ارسال اطلاعات شناسایی، شرایط و محیط توسط آن‌ها تحت عنوان اینترنت اشیاء (IoT) یاد می‌شود. به نقل از کمپانی سیسکو تا سال 2020 انتظار می‌رود 50 میلیارد دستگاه در سراسر دنیا به اینترنت متصل باشند. البته همین‌الان هم بسیاری از اپلیکیشن‌های IoT در انواع و اقسام حوزه‌های کارکردی راه‌اندازی شده‌اند، برای نمونه IoT در صنعت بیمه از طریق مانیتورینگِ بلادرنگ شیوه رانندگی صاحبان خودروها به‌منظور ارائه نرخ‌های ترجیحی برای رانندگان محتاط‌تر و نرخ‌های بالاتر برای رانندگان بی‌احتیاط‌تر کاربرد پیدا کرده است.

Payment-Wearable-POS-Shop-Index-way2pay-93-10-02a

با این حال می‌توان ادعا نمود که هنوز از ظرفیت‌های کاربردی ارزشمند IoT در بخش خدمات مالی بهره آن‌چنانی در سطح بازار برده نشده است. برای مثال مقوله مدیریت وثایق در مبحث مدیریت ریسک و قیمت‌گذاری، بخشی کلیدی محسوب می‌گردد، جایی که داده‌های بهتر و قابل‌اتکاتر در خصوص کیفیت و شرایط وثایق، ارزیابی‌های دقیق‌تری از ریسک و قیمت‌گذاری را به دست می‌دهد. فناوری IoT بانک‌ها یا شرکت‌های لیزینگ و شرکت‌های بیمه را قادر ساخته تا از طریق مانیتور کردن شرایط فیزیکی و موقعیتی دارایی‌های وثیقه‌شده، مورد اجاره و بیمه‌شده، دیگر نیازی به فرستادن کارشناسان ارزیابی و تحمل هزینه‌های مربوطه نداشته باشند.

همچنین انتظار می‌رود IoT فرآیندهای مبادلات را بیش‌ازپیش تسهیل نماید. برای مثال دسترسی به جزئیات مبادله به‌صورت به‌هنگام می‌تواند فرآیند راستی‌آزمایی قراردادهای هوشمند دیجیتالیزه شده نظیر اعتبارات اسنادی را تا حد زیادی تسهیل نموده و کارایی آن را بهبود دهد. به‌علاوه با ایجاد داده‌های دقیق و به‌هنگام در خصوص جریان‌ها و روابط تجاری میان کشورها و عملکردها، IoT می‌تواند اطلاعات لازم برای تعهد نمودن تأمین مالی مبادلات فراهم نماید.

IoT در تأمین مالی از طریق دارایی (Asset Financing) نیز کاربرد دارد. برای نمونه در ارزیابی یک دارایی پارامترهایی نظیر تعداد کیلومترهای طی شده یا میزان بار جابجا شده توسط آن دارایی می‌تواند به‌جای معیاری سنتی نظیر مدت‌زمان تحت اجاره بودن آن ملاک قرار گیرد. پارامترهای مذکور می‌توانند از طریق IoT کنترل گردند. در درک نیازهای مشتری ردیابی فعالیت‌های یک کسب‌وکار می‌تواند نشان دهد چه زمانی به تأمین مالی برای رشد اضافی نیاز دارد، برای مثال تشخیص وقتی‌که ماشین‌آلات مورد اجاره با ظرفیت حداکثری خود کار می‌کنند.

.

با داده‌های هوشمند، هوشمندتر باشیم

بی‌تردید فناوری دیجیتال حجم داده‌های در دسترس را بسیار افزایش داده است. با این حال برای بانک‌ها بهره‌گیری از این داده‌ها به‌منظور خلق ارزش برای مشتریان‌شان را دشوار یافته‌اند. در مقایسه، خرده‌فروشان آنلاین و شبکه‌های اجتماعی راه‌هایی را برای ایجاد ارزش‌افزوده از داده‌های در دسترس خود یافته‌اند. سابقه تراکنش‌های خرید یک مشتری نمایانگر سلایق رفتاری وی است. از این داده‌ها برای ارائه پیشنهادهای فروش و مقاصدی چون وفادارسازی مشتری استفاده می‌گردد. همچنین اطلاعات مکان حضور مشتری علاوه بر مقاصد امنیتی می‌تواند برای ارائه پیشنهادها و تبلیغات به وی مورد استفاده قرار گیرد.

صنعت مالی با وجود سرمایه‌گذاری‌های گسترده در حوزه داده، هنوز عایدی قابل ملاحظه‌ای کسب ننموده و از این حیث از سایر صنایع پیش مانده است. آن‌ها نتوانسته‌اند از پتانسیل داده‌های عظیم تحت تملک خود، برای طراحی و عرضه محصولات جدیدتر یا کاستن از هزینه‌های خود بهره کافی ببرند. این نقصان از عدم تخصص بانک‌ها در بهره‌گیری از این پتانسیل نشأت می‌گیرد. اینجاست که فین‌تک‌ها خود را به‌عنوان شریکی مطمئن مطرح می‌سازند.

از مواردی که می‌تواند محل همکاری بین بانک‌ها و فین‌تک‌ها در حوزه دیتا قرار گیرد می‌توان به مبحث بازاریابی و تعیین زمان و کانال بهینه تماس با مشتریان است. تشخیص کلاهبرداری‌ها از طریق یافتن الگوهای داده‌ای غیرعادی از دیگر مصداق‌های این همکاری است.

.

خلق فرآیندها و محصولات کاربرپسند و بی‌زحمت

فناوری دیجیتال فرآیند خرید را به امری بدون زحمت تبدیل کرده است. حالا دیگر مشتریان می‌توانند در اینترنت گزینه‌های خرید خود را با یکدیگر مقایسه، انتخاب، خرید و در صورت دیجیتال بودن محصول آن را در همان محیط دریافت نمایند. امری که تا همین چند سال پیش می‌توانست کلی از وقت و انرژی آن‌ها را صرف خود سازد. بانک‌ها نیز از این قاعده مستثنا نیستند. نه‌تنها مشتریان امروزی قادرند محصول بانکی خود را به‌صورت آنلاین خریداری نمایند، بلکه خود محصولات نیز دیجیتال شده‌اند. با این حال این پیشرفت در حال حاضر عمدتاً در بخش تراکنش‌های مرتبط با حساب‌ها محدود مانده است. بخش‌های نظیر تسهیلات مسکن رهنی (Mortgages) و پس‌انداز بلندمدت هنوز هم مستلزم فرآیندهایی پرهزینه و زمان‌بر هستند که موجبات نارضایتی مشتریان را فراهم می‌سازند. رفع اصطکاک از این فرآیندها فرصت امروز پیش روی بانک‌ها در کنار فین‌تک‌هاست.

در سطح جهانی به‌طور متوسط سالانه بیش از 25 تریلیون دلار تسهیلات مسکن جدید به متقاضیان اعطا می‌گردد که این حجم عظیم قطعاً بازاری درخور توجه بیشتر را حکایت می‌کند. بیشتر بازارهای تسهیلات مسکن متکی بر واسطه‌هایی هستند که فرآیندهای عمدتاً همراه با کاغذبازی را مدیریت می‌نمایند.

برای نمونه در دانمارک فین‌تک‌ها به کمک بانک‌ها آمده‌اند تا فرآیند خرید مسکن را برای متقاضیان به‌راحتی هرچه‌تمام‌تر طراحی نمایند. زمانی که یک خانه برای فروش گذاشته می‌شود، آگهی آن که حاوی اطلاعات ارزش‌گذاری، مالکیت، شرایط تأمین مالی، رتبه انرژی، بررسی فنی و … است در پرتال ملی املاک درج می‌شود. این اطلاعات برای مشتری احتمالی و نیز تمامی بانک‌های کشور قابل‌رؤیت است. مشتری با نماینده یا مشاور معرفی شده توسط صاحب ملک تماس می‌گیرد. طی فرآیندی موازی خریدار درخواست تسهیلات خود را به بانک صادر می‌کند تا بانک اجازه دسترسی به سوابق و استطاعت مالی فرد را کسب نموده تا در صورت مثبت بودن ارزیابی‌ها آن را مصوب نماید. پس از رؤیت ملک (شاید به‌صورت آنلاین) خریدار و فروشنده روی قیمتی با یکدیگر توافق نموده و با شماره شناسایی خود به‌صورت الکترونیکی قرارداد را امضا می‌نمایند. با این کار یک اجازه‌نامه به بانکی که فروشنده در آن حساب دارد صادر شده و پس از نهایی نمودن فرآیند انتقال وجه رخ خواهد داد. پس از این اقدام نیز اطلاعات مبادله در سیستم ثبت املاک درج می‌گردد تا پایگاه داده به‌روز گردد. با افزایش تعداد مبادلات نهایتاً مرجعی معتبر برای قیمت‌گذاری املاک در مناطق مختلف نیز ایجاد می‌شود.

Nest-Index-way2pay-94-04-20

تسهیلات مسکن پس از ایجاد در ترازنامه بانک‌ها جای گرفته یا این‌که از طریق فرآیند اوراق‌بهادارسازی (securitisation) به سرمایه‌گذاران جدید منتقل شده و دوباره در چرخه تأمین مالی ثانویه قرار می‌گیرند. تبدیل به اوراق بهادار کردن تکنیکی است که در آن شرکتی به فروش دارایی‌های مالی خود به شخصیت حقوقی جدید مبادرت ورزیده و آن شخصیت حقوقی نیز جهت تأمین مالی خرید انجام شده، به انتشار اوراق بهادار اقدام می‌نماید. به‌این‌ترتیب دارایی‌های مالی به‌طور عملی به اوراق بهادار قابل معامله تبدیل می‌شوند. بر اساس این روش، دارایی‌هایی که به‌صورت سنتی جزئی از ترازنامه شمرده می‌شدند به اوراق بهادار قابل معامله تبدیل شده و به خارج از ترازنامه منتقل می‌شوند. در نظام مالی متعارف یا سنتی، هر دارایی با درآمد ثابت یا متغیر مانند اوراق بهادار دولتی، مطالبه‌های ناشی از وام‌های تجاری، وام‌های رهنی مسکن، وام‌های رهنی بازرگانی، حساب‌های دریافتی، مطالبه‌های مربوط به اجاره‌های بلندمدت و … می‌توانند به اوراق بهادار تبدیل شوند.

فین‌تک در اینجا هم به مانند تسهیل فرآیند دریافت تسهیلات مسکن که در بالا بدان اشاره شد، با اطلاعات لحظه‌ای و منظمی که از طریق ایجاد یک گزارش‌دهی به‌هنگام از وضعیت تسهیلات بانک‌ها و املاک در وثیقه آن‌ها ارائه می‌کند، سرمایه‌گذاران را در اعمال مدیریتی دقیق‌تر و حساب‌شده‌تر بر پورتفوی خود یاری می‌رساند. اطلاعات در دسترس سرمایه‌گذار می‌تواند شامل مشخصات فردی، اطلاعات درآمدی، رتبه اعتباری صاحب ملک، نرخ سود تسهیلات، وضعیت و عمر ملک و … باشد.

فین‌تک‌ها برای خدماتی نظیر سپرده‌گذاری و پس‌انداز نیز پیشنهادهای خوبی آماده عرضه دارد. پیشنهادهایی که فرآیندهای سنتی نظیر مشاوره رودررو را دگرگون می‌سازد. برای نمونه فناوری نوین عادات خرید مشتری را بررسی و آن‌ها را قادر می‌سازد تا پول خود را بهتر مدیریت کنند. فین‌تک‌هایی چون Mint، Yodlee و Blueleaf از این دسته‌اند. ابزارهای مبتنی بر الگوریتمی نظیر SigFig، FutureAdvisor و Betterment نیز پیشنهادهای سرمایه‌گذاری را بر مبنای اهداف معرفی‌شده توسط فرد ارائه می‌نمایند. این ابزارها از طریق ترکیب با اطلاعات بانکی افراد قادر خواهند بود متغیرهای بیشتری را در خروجی خود گنجانیده و پیشنهادهایی جامع‌نگرتر، دقیق‌تر و منطبق بر مفهوم واقعی و روز مدیریت ثروت ارائه نمایند تا اینکه صرفاً به ارائه پیشنهادهایی برای بهینه‌سازی عادات خرید افراد بپردازند.

در پایان بایستی اشاره نمود که فین‌تک با روندی که در پیش گرفته قطعاً در آینده‌ای نه‌چندان دور حرف اول را در عرصه خدمات مالی در جهان خواهد زد چراکه بانک‌ها به‌عنوان مهم‌ترین بخش نظام فعلی خدمات مالی، خود به فین‌تک‌هایی بزرگ تبدیل خواهند شد. در کشورمان نیز قطعاً با وجود پتانسیل‌های فعلی و آتی در زمینه فین‌تک گریزی از این روند نیست و نخواهد بود.

حسن سمنانی، مدیر اداره کل انفورماتیک و بانکداری الکترونیک موسسه اعتباری توسعه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.