راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

در گفت‌وگو با محمدرضا روشناس، کارشناس حوزه پرداخت مطرح شد / معماری کربنکینگ باید در ایران تغییر کند

حوزه فناوری اطلاعات در ایران، امروز با مشکلات عدیده‌ای به لحاظ تکنولوژیکی و سرمایه انسانی روبه‌روست. موج مهاجرت در فعالان این حوزه به اوج خود رسیده و برنامه‌نویسان بسیاری به‌ جای همکاری با پروژه‌های داخلی، ترجیح می‌دهند دلار دریافت کنند. محمدرضا روشناس، کارشناس حوزه پرداخت است. او خود را متعلق به نسلی می‌داند که چیزهایی برایش ارزش بوده که نسل امروز بهای زیادی برای آن قائل نیست. با روشناس در مورد چالش‌‌های فناوری اطلاعات در حوزه فین‌تک گفت‌وگو کردیم که در ادامه آن را می‌خوانید.


 احترام به انتخاب آدم‌ها


ما در عصر دهکده جهانی زندگی می‌کنیم؛ دوره‌ای که نمی‌توان آدم‌ها را مقید کرد یک‌جا بنشینند و کار کنند. سه عامل نگهداشت مهم در حوزه سرمایه انسانی وجود دارد که اگر به‌درستی مدیریت نشود، می‌تواند یک حوزه با حساسیت فناوری اطلاعات را با بحران بزرگی مواجه کند؛ دستمزد، کارکردن به‌ صورت خویش‌فرما و مهاجرت.

روشناس در مورد چالش‌های منابع انسانی که اکنون شرکت‌ها در بخش فناوری اطلاعات و بخصوص برنامه‌نویسی با آن دست‌به‌گریبان هستند، معتقد است چالشی که در حوزه سرمایه انسانی؛ به‌ویژه بخش فناوری اطلاعات داریم فقط ۳۰ درصدش در کنترل شرکت‌هاست. یک زمانی مهاجرت به معنای سفر به اروپا و آمریکا بود، اما الان کار به کشورهای منطقه نظیر دبی، ترکیه، پاکستان و عربستان سعودی رسیده است. مسئله دیگری که با آن مواجه هستیم پایین‌بودن دستمزد در داخل کشور به دلیل کاهش ارزش پول ملی است. شرکت‌هایی را می‌شناسم که به افراد شاخص‌شان معادل دلاری حقوق می‌پردازند تا بتوانند نیروهایشان را حفظ کنند.

او خود را متعلق به نسلی می‌داند که داشتن یک مهارت خوب، شاغل بودن، ثبات کاری، وفاداری به رئیس و شرکت، میهن‌پرستی، توانایی فنی و داشتن حساب پس‌انداز برایشان ارزش محسوب می‌شد، اما الان معتقد است که افراد دارای ارزش‌های متفاوتی هستند از آن جمله دریافت مزایا، اهمیت به‌ سلامتی، امکان ادامه تحصیل، برنامه کاری قابل‌ انعطاف، مرخصی گرفتن، فرصت برای پیشرفت، رشد شخصی و مورد قدردانی قرار گرفتن برایشان بسیار حائز اهمیت است.

روشناس در پاسخ به اینکه آیا سرعت گردش نیروها در شرکت‌های مختلف می‌تواند دلیلی بر نشت بیشتر اطلاعات در سازمان‌ها و سامانه‌های مختلف باشد، گفت: «صددرصد. به‌ هر حال باید قبول کنیم نیرویی که استخدام کرده‌ایم روزی از پیش ما می‌رود و این انتخاب مربوط به زندگی شخصی افراد و قابل‌ احترام است؛ بنابراین باید خطی از تربیت نیرو داشته باشیم، یا با بعضی از دانشگاه‌ها قرارداد ببندیم و بچه‌ها را بورسیه کنیم. مهم این است که اول بتوانیم شرایطی برای نیروهای خوب‌مان فراهم کنیم تا کمتر به دنبال جابه‌جایی باشند و بعد از آن هم باید همیشه نیروی جایگزین تربیت کنیم تا جای همدیگر را بگیرند. چون واقعاً دو عامل از سه عامل ترک نیروهای فنی در دست شرکت‌ها نیست.»

او در ادامه در خصوص چالش‌هایی که از بعد تکنولوژیکی با آن روبه‌رو هستند، گفت: «چند سال پیش، پس از خرید تجهیزات، خارج از کشور دوره‌های آموزشی برگزار می‌شد و همکاران با فضای جدید آشنا می‌شدند. دیدگاه افراد هم بازتر می‌شد و راه‌های بهتری پیدا می‌کردند، اما متأسفانه در شرایط فعلی با وجود تحریم‌ها، تجهیزات را به‌ سختی وارد کشور می‌کنیم و به‌ تبع آن آموزشی نداریم. آموزش‌ها را در نهایت نماینده یا شرکتی که تجهیزات را تهیه می‌کند، ارائه می‌دهد؛ یعنی نیروهایمان از تربیت بین‌المللی هم محروم شده‌اند. تحریم باعث شده هم اجناس را گران‌تر تهیه کنیم و هم اجناس تقلبی زیاد شده است. به‌روزرسانی لایسنس‌ها، فایروال، آنتی‌ویروس یا فریم‌ویرهایی که باید برای سرورها استفاده کنیم کمی سخت و به‌ صورت آفلاین شده است. شاید هم خیلی از بدافزارها با طی‌کردن همین فرایند، وارد یکسری از سیستم‌ها می‌شود که بعداً تبعاتش را می‌بینیم.»


 لطف باگ‌بانتی‌ها


روشناس در پاسخ به اینکه باگ‌بانتی‌ها چقدر می‌توانند به شرکت‌ها در پیدا کردن حفره‌های نفوذ کمک کنند، گفت: «صددرصد کمک‌کننده‌اند. این یک‌ رویه در کل دنیاست. متأسفانه در کشور ما شفافیت وجود ندارد. ممکن است مدیری تصور کند متخصص توسعه نرم‌افزارش با شخصی بسته است و چند باگ گذاشته‌اند تا آنها را پیدا کند. چون اخلاق حرفه‌ای در جامعه اینقدر ضعیف شده، اما باگ‌بانتی بدون شک کمک خواهد کرد.»

او در ادامه گفت: «البته نفوذپذیری و نشت‌های اطلاعاتی سامانه‌ها شامل یک مجموعه عوامل است؛ مشکلات تکنولوژیکی، دریافت آپدیت‌های ضعیف، مشکلات نیروی انسانی و تمام این قضایا فشاری است که به جامعه آی‌تی وارد می‌شود. در حال حاضر ما داده‌ای نداریم که افشا نشده باشد. از نظر من تپسی چه اطلاعات را می‌خرید و چه نمی‌خرید فرقی نمی‌کرد، چون همان اطلاعات حاصل از هک‌های قبلی در فضای مجازی بوده است.»


 اصلی به نام تمرکززدایی


روشناس در بخش دیگری از سخنان خود به مشکلات نظام بانکداری در ایران اشاره کرد و گفت: «مشکل اصلی در این نظام، معماری بسیار متمرکزی است که هم در بعد تفکری و هم در بعد سیستم در بانک‌ها حاکم است و تا زمانی که این معماری تغییر نکند، نمی‌توان سرویس‌های چابک‌تری ارائه داد. به‌عنوان‌ مثال، بنا بر آمار شش سال پیش، روزانه ۳۰ میلیون تراکنش روی سامانه یکپارچه بانکی بانک ملی انجام می‌شد که ۲۵ میلیون از آن تراکنش‌ها متعلق به کارت و پنج میلیون مربوط به تراکنش‌های داخلی خود شعب بود. حال ببینید این سیستم کربنکینگ فقط برای یک خدمت کارت، چه فشاری تحمل می‌کند؛ بنابراین نمی‌تواند به‌ درستی سایر خدمات را ارائه دهد. شرکت‌های فین‌تک، دقیقاً از همین لختی و سنگینی سرویس‌دهی بانک‌ها استفاده می‌کنند و خدمات نوآورانه‌تری ارائه می‌دهند.»

او همچنین اظهار کرد: «یک روش ایده‌آل در دنیا وجود دارد که بر مبنای آن تمام تراکنش‌های مربوط به کارت را از سیستم جدا کرده و وارد مرکز پردازش کارت می‌کنند؛ آن‌وقت کربنکینگ سبک می‌شود و راحت‌تر می‌توان دیگر خدمات را روی آن گسترش داد. بانک ملی نیز شش سال پیش با همین استدلال، سرویس‌ کارت اعتباری خود را در قالب ایجاد شرکت پیشگامان پویا از کربنکیگ خود جدا کرد.

آن زمان قرار بود سوئیچ کارت هم به همین شکل از کربنکینگ خارج شود. برای آن با یک شرکت خارجی قرارداد بستند که در آستانه عملیاتی‌ شدن، به تحریم‌های ثانویه آمریکا در دوره ترامپ برخورد کردیم و پروژه متوقف شد. بنابراین مادامی که معماری کربنکینگ تغییر نکند و به‌ طرف میکروسرویسی شدن نرود، این بدنه نمی‌تواند تکان بخورد و شرکت‌های فین‌تک هم می‌توانند از این خلأ استفاده کنند و سرویس‌های خود را گسترش دهند.»


 اکوسیستم چابک لندتک‌ها


روشناس با اشاره به فعالیت شرکت‌های BNPL و نبود نقش مؤثر بانک‌ها و پی‌اس‌پی‌ها در این حوزه گفت: «در این زمینه مشکلی وجود دارد که در حقیقت برمی‌گردد به اوایل دهه ۸۰، زمانی که پی‌اس‌پی‌ها در حال تشکیل و توسعه خود بودند. بسیاری از شرکت‌ها درصدد صدور کارت خاص یا راه‌اندازی سرویس جدیدی بودند. می‌خواستند باشگاه مشتریان ایجاد کنند، اما بانک‌ها اقبالی نشان نداده و آن را مسئولیت خود نمی‌دانستند. شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات پرداخت هم مشغول گسترش شبکه خود بودند. به همین خاطر آن زمان شاهد صدور انواع و اقسام کارت‌ها بودیم. در غیاب یکپارچگی و تمرکز موجود و ارائه نشدن سرویس‌های اعتباری و وام‌های خرد، شرکت‌های لندتک به‌تدریج شکل گرفتند و اکوسیستمی را به وجود آوردند که مقداری از شبکه بانکی ارتزاق می‌کند و مابقی‌اش نیز با فروشندگان، ارائه‌دهندگان خدمات و کالا پیش می‌رود.»

او در پاسخ به اینکه چرا امروز بانک‌ها و پی‌اس‌پی‌ها برای ارائه خدمات BNPL به اتحاد و همبستگی نمی‌رسند، گفت: «چند دلیل وجود دارد. به نظر شما جذابیت BNPL چیست؟ به طور مشخص طریقه اعتبارسنجی مشتریان، شرکت‌هایی که این سرویس‌ها را ارائه می‌دهند بدون اینکه مشتری را بشناسند، اعتبارسنجی می‌کنند و باتوجه‌به رفتار مشتری، اعتبارش را افزایش می‌دهند. درصورتی‌که این پروسه با وجود قوانین دست‌وپاگیر بانکی و نبود ساختار اعتبارسنجی قوی در بانک به شکل دیگری اتفاق می‌افتد.»

روشناس ادامه داد: «مسئله دیگر، فنی است. بانک‌ها البته به جز بانک ملی هنوز نمی‌توانند این کار را انجام بدهند، چون مشکلات تکنولوژیکی وجود دارد. سنگین بودن کربنکینگ هم یکی از عوامل آن است. اصلاً به همین دلیل بانک‌ها نمی‌توانند به فین‌تک‌ها سرویس بدهند، چون اگر شبکه آنها به کر بانک متصل شود، ممکن است کوچک‌ترین اتفاقی سیستم بانکی را تحت‌ تأثیر قرار دهد. مسئله دیگر این است که لندتک‌ها راه خودشان را پیدا کرده‌اند و مطمئناً دیگر به بانک‌ها رو نمی‌آورند؛ مگر اینکه بانک به آنها پیشنهادی بدهد یا اینکه خودشان این اکوسیستم را راه بیندازند.»


 کسب درآمد به‌ جای رگولاتوری


روشناس در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به چالش‌هایی که قانون‌گذاری و رگولاتوری برای توسعه به وجود آورده‌اند، گفت: «اولین مشکل، عدم استقلال بانک مرکزی از دولت است. نقش شاپرک در سیستم پرداخت به‌ درستی تعریف نشده و حتی نیاز به بازتعریف دارد. موضوع رگولاتوری و فعالیت اقتصادی با یکدیگر فرق می‌کند. رگولاتور ما الان پول هم درمی‌آورد و به همین دلیل قوانین را طوری تنظیم می‌کند که کسب‌وکارش به هم نریزد. رگولاتور در حال حاضر ملغمه‌ای درست کرده است؛ یک موجودیت نمی‌تواند هم نظارت کند، هم قانون بنویسد، هم بازرسی کند و هم کسب درآمد داشته باشد. دورنمایی برای حل‌وفصل این قضیه هم نمی‌بینم؛ مگر اینکه شورای پول و اعتبار بتواند با قانون‌گذاری درست مداخله کند.»

او در خاتمه گفت: «کارمزدها ۱۰ سال در شبکه پرداخت الکترونیکی کشور ثابت بود که باعث شد شبکه پی‌اس‌پی‌ها ضعیف شود. الان مدل کارمزدی واقعاً کفاف نمی‌دهد. با افزایش سرمایه‌ای که برای پی‌اس‌پی‌ها لحاظ کرده‌اند ورشکستگی شرکت‌ها را به تأخیر انداخته‌اند. به داوری من سیر این بازار قهقرایی است، چون مشکل این است که هنوز هم ما باید کارت‌خوان بخریم و برای پذیرنده ببریم و خرج مشتری را به دوش بکشیم.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.