راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

بررسی موضوعی سه مدل کسب‌وکار در اقتصاد دیجیتال آمریکا / چه چیزی اشتباه است؟

این روزها صنایع تکنولوژی در جهان با رکودهایی مواجه شده‌ که فعالان حوزه دیجیتال را نگران کرده است. روزنامه اکونومیست در گزارشی که آمار کوتاهی از این روند نزولی را نشان می‌دهد در این باره نوشته است زمانی که ایوان اشپیگل، مدیرعامل اسنپ در یادداشتی که اتفاقی و ندانسته به بیرون درز کرده نوشته بود که واقعیات اقتصادی جدید در سال 2022 به شدت به صورتش سیلی زده، ممکن است در حال توصیف اقتصاد دیجیتال آمریکا به‌صورت یک «کل» بوده باشد؛ بنابراین با توجه به شرایط می‌توان این گفته را به کل اقتصاد تعمیم داد.

به گزارش «راه پرداخت»، پس از یک دوره صعود چندساله در اقتصاد دیجیتال ایالات متحده، آمار نشان می‌دهد این بخش دچار تغییراتی شده که حتی غول‌های فناوری آمریکا نیز در دام روندهای نزولی کسب درآمد و حتی جذب مشتری اسیر شده‌اند.

شاخص nasdaq که محل استقرار بسیاری از شرکت‌های اینترنتی است، در 12 ماه گذشته بیش از 30 درصد کاهش‌ یافته است. میانگین صنعتی داوجونز نیز که متشکل از شرکت‌هایی است که کمتر فنی هستند، حدود 10 درصد کاهش‌ داشته است.

 Crunchbase، به عنوان نوعی مرکز داده، تخمین می‌زند که اقتصاد دیجیتال ایالات متحده در سال جاری بیش از 45 هزار شغل را از دست داده است.

«اقتصاد کلان» تا حدودی در این ماجرا مقصر است. افزایش تورم و افزایش بازپرداخت وام مسکن، مصرف‌کنندگان را به کاهش مخارج اختیاری سوق می‌دهد و بدیهی است کاهش استفاده مردم از شرکت‌های فناوری در صدر مخارج اختیاری است.

حتی غول‌های تریلیون‌دلاری این صنعت با وجود ادامه کسب سودهای چشمگیر، از این طوفان تخریب‌گر در امان نبوده‌اند. آلفابت که پیش از این گزارشی در خصوص کاهش درآمد آن در راه پرداخت منتشر شده بود، آمازون، اپل و مایکروسافت مجموعاً دو تریلیون دلار از ارزش بازار خود را در سال گذشته میلادی از دست داده‌اند.

شاید شرکت‌های بزرگ با توجه به سهم بازار جهانی‌شان مثال مناسبی نباشند؛ بنابراین بهتر است برای بررسی این روندهای نزولی مدل کسب‌وکاری سه شرکت فناوری نه‌چندان بزرگ را زیر ذره‌بین قرار دهیم. به طور خاص، سه مدل کسب‌وکاری که توسط شرکت‌هایی که پس از حباب‌دات‌کام در سال 2001 به وجود آمدند و در حال ازدست‌دادن قدرت خود هستند را بررسی می‌کنیم. شرکت‌های «حمل‌ونقل» که افراد یا بسته‌هایی را در شهرها جابه‌جا می‌کنند، «استریمرها» که درواقع نوعی ارائه‌دهنده محتواهای صوت و تصویر به‌صورت آنلاین هستند و شرکت‌هایی که در اصطلاح «خزنده» نامیده می‌شوند. درآمد این نوع از کمپانی‌های اقتصاد دیجیتال از بازدید کاربران و فروش تبلیغات حاصل می‌شود و معمولاً سودهای کلانی از این راه به جیب می‌زنند؛ چرا که نسبت به بقیه شرکت‌ها هزینه زیادی ندارند.

حباب‌دات‌کام (Dot-com Bubble) یک حباب اقتصادی در خلال سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ میلادی بود که در ۱۰ مارس ۲۰۰۰ با رسیدن شاخص نزدک به ۵۱۳۲٫۵۲ به اوج رسید. طی این حباب اقتصادی بازارهای بورس سهام کشورهای صنعتی دنیا شاهد رشد سریع ارزش مالی‌شان بودند که از رشد بخش اینترنت و شاخه‌های مرتبط با آن ناشی می‌شد. از مشخصه‌های این دوره تأسیس (که در بسیاری موارد به شکست اقتصادی انجامید) گروه جدیدی از شرکت‌های برپایه اینترنت بود که به‌طور کلی به آنها شرکت «دات‌کام» گفته می‌شد. شرکت‌ها دریافته بودند که اگر یک پیشوند «-e» به ابتدای نام خود یا یک پسوند «دات‌کام» به انتهای نام خود بیفزایند، بهای سهام آنها در بازار افزایش می‌یابد.

در طول سال گذشته، شرکت‌هایی که مظهر این مدل‌های تجاری بودند مانند اوبر و DoorDash، نتفلیکس و اسپاتیفای و اسنپ و متا (متا به طرز چشمگیری از باشگاه تریلیون‌دلاری‌ها سقوط کرده است) به طور متوسط ​​دوسوم از ارزش بازار خود را کاهش داده‌اند.


اوضاع می‌تواند بدتر شود


اوبر در گزارشی که در یکم ماه نوامبر منتشر کرد از رشد و کسب سودهای بیشتر خبر داده بود؛ اما با اینکه این شرکت یک رهبر جهانی در حمل‌ونقل جاده‌ای است، بخشی از خسارات این روزهای اقتصاد دیجیتال ایالات متحده را به خود اختصاص می‌دهد. این شرکت در طول عمر ۱۳ساله خود تاکنون 25 میلیارد دلار پول نقد، معادل تقریباً نصف ارزش فعلی بازار خود را ضرر کرده است.

DoorDash، شرکتی پیشرو در تحویل غذا نیز همچنان زیان‌ده است. Spotify با وجود افزایش درآمد و Snap در کنار کاهش شدید فروش نیز همین‌طور هستند. نتفلیکس نیز در این روزها به سود رسید، اما درآمد آن در سه‌ماهه سوم سال تنها شش درصد رشد کرد؛ در حالی که میانگین رشد آن بیش از 20 درصد بوده است. درآمد متا اکنون برای دو فصل متوالی کاهش‌ یافته است.

با توجه به تفاوت زیاد خدماتی که این شرکت‌ها ارائه می‌کنند در ظاهر مشکلات این شرکت‌ها متفاوت به نظر می‌رسد، اما با بررسی دقیق‌تر متوجه می‌شویم همه این شرکت‌ها با مشکلات عمده یکسانی مواجهند و آن‌هم اعتقاد و وابستگی نابجا به اثرات شبکه، موانع کم برای ورود به بازار و وابستگی به پلتفرم‌هایی از شرکت‌های دیگر است.

اثرات شبکه ایده‌ای است که توضیح می‌دهد چطور ارزش یک محصول برای یک کاربر با افزایش تعداد کاربران افزایش می‌یابد. به همین دلیل بسیاری از استارتاپ‌ها به هر قیمتی به دنبال رشد تعداد کاربران خود هستند و هزینه زیادی را برای جذب مشتریان بیشتر صرف می‌کنند تا چرخه درآمدی خود را با سرعت هرچه بیشتر به چرخش درآورند.

اثرات شبکه واقعی هستند؛ اما محدودیت‌هایی هم دارند و نمی‌توان گفت لزوماً با افزایش تعداد کاربران تا هر اندازه‌ای درآمد شرکت‌ها افزایش می‌یابد. از نقطه‌ای در نمودار درآمد و هزینه شرکت‌ها صرفه‌های ناشی از مقیاس که به دلیل افزایش هزینه‌های ناشی از زیادشدن تعداد کاربر و به دنبال آن افزایش محصول به شرکت‌ها تحمیل می‌شود بر افزایش درآمد غلبه کرده و هزینه‌ها را زیادتر می‌کند. اوبر بر این باور بود که شروع به کارش در بخش سواری صنعت حمل‌ونقل به او بلیطی برای ثروتمندشدن می‌دهد و معتقد بود با افزایش تعداد رانندگان می‌توان زمان انتظار دو دقیقه را به یک دقیقه کاهش داد؛ اما این امر مستلزم استخدام دوبرابری رانندگان بود و به همین دلیل این شرکت با هزینه‌های واحد بالا و کاهش بازده در مقیاس مواجه شد.

مشتریان گرسنه DoorDash نیز فقط به تعداد زیادی رستوران هندی جایگزین نیاز دارند تا از بین آنها انتخاب کنند. بنابراین تأثیرات شبکه‌ای که این گروه شرکت‌ها از آن کسب سود می‌کنند به طور مشخصی محلی است. یک کاربر در نیویورک اهمیت چندانی به محبوبیت برنامه در لس‌آنجلس نمی‌دهد.

 Spotify و Netflix همچنین سعی می‌کنند از اثرات شبکه استفاده کنند، زیرا داده‌های مربوط به عادات گوش‌دادن و تماشای کاربران تا حدودی مشابه است.

این باور که گنجینه اطلاعات کاربر نتفلیکس به آن مزیت رقابتی مهمی در تولید محتوا می‌دهد، با شکست‌هایی مانند «خاطرات واقعی یک قاتل بین‌المللی» شکست‌خورده است که در وب‌سایت Rotten Tomatoes، یک وب‌سایت نقد، امتیاز نادر صفر درصد از مخاطبان را کسب کرد.

برای خزنده‌ها که شبکه‌های اجتماعی آنها یک تجارت بی‌نظیر با تأثیرات شبکه‌ای هستند. نگرانی این است که اگر چرخ‌های لنگر شروع به چرخش معکوس کنند، چه اتفاقی می‌افتد. یعنی کاهش تعداد کاربران چه تأثیری در تصمیم‌گیری دیگر کاربرها خواهد گذاشت؟

متا در سه‌ماهه چهارم سال 2021، زمانی که یک میلیون کاربر را از دست داد، وضعیت نگران‌کننده‌ای داشت. اما آن ریزش به ازدحام جمعیت کاربرانی که با متا خداحافظی می‌کنند منجر نشد و این شرکت از آن زمان کاربرانی را اضافه کرده است. اما شاید بتوان گفت این نوعی خوش‌شانسی بوده و ممکن است متا دفعه بعدی خوش‌شانس نباشد!

مشکل دوم که موانع کم برای ورود به بازار است، درواقع نوعی مزیت رقابتی برای شرکت‌هایی است که این ویژگی را دارند. پیشرفت‌های فناوری، از تلفن‌های هوشمند گرفته تا محاسبات ابری، به همه استارت‌آپ‌ها اجازه داد محصول نهایی خود را ارزان و سریع در اختیار مصرف‌کنندگان قرار دهند. اما این آسانی ورود به بازار برای شرکت‌هایی که نسخ‌ کپی محصولات را طراحی کرده بودند هم وجود داشت و  کسب آسان سود به این شرکت‌ها این امکان را داد که تخفیف‌های سخاوتمندانه‌ای برای ایجاد سریع حداقل مقیاس لازم ارائه دهند.

اگرچه اوبر در خانه تنها با یک رقیب واقعی، یعنی Lyft روبه‌روست؛ اما با گسترش جهانی به‌سرعت در برابر رقبای محلی مانند Didi در چین یا Grab و Gojek در آسیای جنوب شرقی قرار گرفت و با آنها مقایسه شد. در همین حال، ترکیب محصولات نسبتاً ساده و تجربه کاربری رایگان به این معنی است که یک چرخش جدید در رسانه‌های اجتماعی می‌تواند برای یک رقیب جدید کافی باشد تا شتاب بیشتری بگیرد. به‌عنوان مثال فقط کافی است یک نوجوان را از طریق TikTok در خصوص یک محصول جدید کنجکاو کنید.

موانع ورود به بازار برای استریمرها بیشتر و دست‌وپاگیرتر است. Netflix و Spotify پول زیادی صرف ساختن محتوا یا صدور مجوز می‌کنند، اما واضح است که این دو شرکت بزرگ برای رقبایی پول‌دار غیرقابل غلبه نیستند.

سومین نقص مشترک در سه مدل کسب‌وکار متزلزل، اتکای آنها به پلتفرم‌های توزیعی است که متعلق به خودشان نیستند. Uber و DoorDash برای تبلیغ در فروشگاه‌های اپلیکیشن اندرویدی آیفون و آلفابت اپل هزینه زیادی پرداخت می‌کنند. Spotify بیش از 15 درصد کمیسیون برای اشتراک‌های خریداری‌شده در آیفون به اپل پرداخت می‌کند؛ مالیاتی که به‌قدری آزاردهنده است که به خاطر آن علیه اپل شکایت کرده است. نتفلیکس با وادارکردن کاربران به مشترک‌شدن از طریق مرورگر وب خود و البته افزایش احتمال ازدست‌دادن اشتراک، از پرداخت این کمیسیون جلوگیری می‌کند.

شرکت‌های خزنده بدترین آسیب را از نداشتن پلتفرم‌های اختصاصی توزیعی می‌بینند. وابستگی آنها به دوقطبی آیفون-اندروید یک تهدید وجودی است. الزام جدید اپل مبنی بر اینکه کاربران به برنامه‌های آیفون اجازه می‌دهند فعالیت‌های خود را در سایر برنامه‌ها و وب‌سایت‌ها ردیابی کنند، اقدامی که توسط آلفابت تکرار شده، ممکن است امسال کاهش 10میلیارددلاری درآمد متا را به همراه داشته باشد.

منبع The Economist
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.