پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
خودسانسوری نکنیم / گفتوگو با علی جهانی، همبنیانگذار و مدیر مالی بیتپین
به گفته همبنیانگذار و مدیر مالی بیتپین در مورد رمزارزها فیلترینگ دوگانه است. هم آمریکا ما را فیلتر کرده و هم ما سایتهای رمزارزی خارجی را فیلتر کردهایم و این درست نیست.
هفتهنامه کارنگ / علی جهانی، همبنیانگذار و مدیر مالی صرافی ارز دیجیتال بیتپین و فارغالتحصیل MBA از دانشگاه صنعتی شریف است. جهانی قبل از ورود به اکوسیستم رمزارز، در شرکتهای بزرگ به کار توسعه کسبوکار و توسعه ایدههای مختلف مشغول بود. او به مجموعههای کوچک و بزرگی در جذب سرمایه و تشکیل گروه کمک میکرد، اما کمکم مسیرش به سمت دنیای رمزارزها تغییر جهت داد.
در این شماره رمزارز به گفتوگو با همبنیانگذار و مدیر مالی بیتپین نشستیم و نظرات او را در مورد اکوسیستم جویا شدیم. جهانی میگوید ما در ایران در ابتداییترین مرحله رمزارزها باقیماندهایم و تا زمانی که اجزای دیگر این اکوسیستم مورد پذیرش عمومی و قانونی قرار نگیرند و داراییهای دیجیتال بهعنوان یک طبقه دارایی مورد قبول واقع نشوند و برای آنها قانون و سیاستگذاری صورت نگیرد، نمیتوان این اکوسیستم را فراتر برد. در قوانین کشور، رمزارزها بهعنوان دارایی پذیرفته و تعریف نمیشوند و صرفاً یک تهدید به حساب میآیند. ادامه این گفتوگو را میتوانید در این صفحه بخوانید.
برای شروع بگویید که چگونه وارد این اکوسیستم و کسبوکار شدید؟
من به حوزه رمزارزها علاقه زیادی داشتم و قبل از ورود به این کسبوکار، روی این حوزه مطالعه داشتم. موضوع پایاننامه من قیمت بیتکوین بود و تقریباً جزء اولین پایاننامهها در این حوزه در ایران محسوب میشد.بعد از پایاننامه بیشتر وارد این فضا شدم. قبلتر در فضاهای کلاسیکتر این حوزه یعنی ماینینگ با شرکتهای بزرگ فعالیت داشتیم و سپس با آقای مردانی بیشتر وارد فضاهای نوین شدیم و به این فکر افتادیم که کسبوکاری در حوزه ارزهای دیجیتال و بلاکچین داشته باشیم.
اوایل در حوزه آموزش و پژوهش با همکاری آزمایشگاه بلاکچین دانشگاه شریف وارد این حوزه شدیم و بزرگترین مدرسه آموزشی و همایش بلاکچین ایران را تحت عنوان «مدرسه تابستانه بلاکچین ایران» برگزار کردیم. بعدها، بهعنوان اولین قدم در حوزه کسبوکار، در حوزه نقدکردن داراییهای ثابت شروع به ایدهپردازی کردیم. در واقع راهحل جامعی برای توکنیزیشن داراییهای ثابت داشتیم و میخواستیم با آزمایشگاه بلاکچین دانشگاه شریف، استارتاپی در این حوزه راهاندازی کنیم.
در آن زمان بازیگران اصلی بازار در جایگاه فعلی قرار نداشتند و بازار کوچک و هنوز رونق نگرفته بود. برای همین در آن زمان نمیتوانستیم در مورد توکنیزیشن فعالیتی کنیم و زمان خوبی برای واردشدن به بازار توکنیزیشن داراییها نبود. البته هنوز هم زمان این کار در ایران فرانرسیده است. همچنین ورود به فضاهایی مانند پلتفرمهای تبادلی بهدلیل فضای خاکستری قانونی، ریسک بالایی داشت.
با گذشت زمان و مشخصنشدن این قوانین حوزه، دیگر نمیتوانستیم زمان را از دست بدهیم و تصمیم گرفتیم به لایههای اساسیتر این حوزه وارد شویم. به این نتیجه رسیدیم که حوزه مبادله جایی است که شروع ارزشآفرینی میتواند در آن شکل میگیرد. برای همین با گروهسازی و جذب سرمایه توانستیم در اسفند ۱۳۹۹ پروژه صرافی رمزارزی بیتپین را راهاندازی کنیم.
با توجه به مسیری که در این حوزه طی کردهاید و تجربیاتی که به دست آوردهاید، دیدگاه شما از اکوسیستم رمزارزی ایران چیست؟
نهتنها در ایران، بلکه در تمام جهان اولین و مهمترین کاربرد رمزارزها، بحث سرمایهگذاری است. نگاه تمام کسانی که در این فضا فعالیت میکنند، بیشتر به سودآوری معطوف است. حتی کسانی که در حوزه ماینینگ فعال هستند، هدفشان این است که با صرف انرژی کمتر، سودآوری بیشتری داشته باشند. در نتیجه فعالیتها معطوف به فعالیتهای مالی و سرمایهگذاری است.
ما هنوز پروژههای علمی بلاکچینی، یا فعالیتهایی از جمله توکنیزیشن یا ثبت داده روی بلاکچین در ایران نداریم. اگر هم مواردی باشند، موفق نیستند. در خارج از کشور هم موردی که از نظر مالی محبوب و مورد توجه باشد، وجود ندارد. در حال حاضر بیشتر همان بحث سرمایهگذاری مورد توجه است.
در این اکوسیستم چند بخش وجود دارد. یکی بخش تبادل است که سرمایهگذاریهای خرد و تبادلات مالی در آن انجام میشود. دیگری بخش ماینینگ است که متشکل از افرادی است که سرمایهگذاریهای بزرگتری انجام میدهند. آموزش و مشاوره هم بخش دیگری از این اکوسیستم را تشکیل میدهند.
نگاه به این اکوسیستم بیشتر فایدهگرایانه است و متأسفانه تولید علم در این حوزه وضعیت خوبی ندارد. همانطور که شما هم اشاره کردید، دو بخش تبادل و ماینینگ نسبت به سایر بخشها رشد و توسعه بهتری داشتهاند، اما این اکوسیستم به بازیگران و کسبوکارهای دیگری نیز برای بهبود نیاز دارد. به نظر شما چه بازیگران و کسبوکارهای دیگری باید رشد کنند یا به این اکوسیستم وارد شوند؟
هسته این اکوسیستم معطوف به توکنهایی است که کارایی دارند و ارزشآفرینی میکنند؛ بنابراین قبل از راهاندازی هر کسبوکاری در این اکوسیستم، باید پذیرش و ساختار قانونی درستی وجود داشته باشد. در این صورت افراد میتوانند با خیال راحت ایدههای خود را عملیاتی کنند، اما پذیرش و ساختار قانونی در ایران وجود ندارد و افراد میترسند به این فضا وارد شوند و کارهای رایج در دنیا مثل ساخت توکن را انجام دهند.
بهطور کلی ما در ایران در ابتداییترین مرحله رمزارزها باقیماندهایم. اگر دقت کرده باشید، همایش و نشستهایی که در این حوزه برگزار میشوند، به ابتداییترین مسائل میپردازند. ما در ابتداییترین گام باقی ماندهایم و آن هم این است که بتوانیم رمزارزها را بهعنوان دارایی بپذیریم. در قوانین کشور، رمزارزها بهعنوان دارایی پذیرفته و تعریف نمیشوند و صرفاً یک تهدید به حساب میآیند.
تا زمانی که چنین نگاهی به رمزارزها و اکوسیستم بلاکچین وجود دارد، عملاً دستوبال ایدهپردازان و کسانی که میخواهند در این حوزه فعالیت کنند، بسته است و نمیتوان فکر را فراتر برد. همین که افراد بتوانند با خیال راحت بیتکوین بخرند و بفروشند، برای آنها کافی است. این افراد دیگر به فکر طراحی یک سیستم بلاکچینی و داشتن توکن نمیافتند. آنها میترسند، چون فکر میکنند در قدم اول بر سر راهشان مانع ایجاد میشود.
در نتیجه تمام کسبوکارهای بلاکچینی که مبتنی بر علم و فناوری هستند، در قدم اول یعنی تعریف دارایی دیجیتال متوقف میشوند. بنابراین تا زمانی که اجزای دیگر این اکوسیستم مورد پذیرش عمومی و قانونی قرار نگیرند و داراییهای دیجیتال بهعنوان یک طبقه دارایی مورد قبول واقع نشوند و برای آنها قانون و سیاستگذاری نشود، نمیتوان این اکوسیستم را فراتر برد.
در واقع باید نهادی در این کشور وجود داشته باشد که فعالیتهای ارزهای دیجیتال را تحت نظر قرار دهد و مسئولیتش را بپذیرد. حتی اگر حد و حدود سختی هم بگذارد، حداقل حد و حدودی وجود داشته باشد که بتوان کسبوکاری را در آن حیطه تعریف کرد، اما این حد و حدود وجود ندارد و صرفاً ترس وجود دارد؛ ترس از اینکه هر کاری که انجام دهیم، تهدید سیستم مالی تلقی شده و متوقف میشود.
از طرفی این یک فناوری جدید است و نگاه حاکمیتی به آن بدبینانه و تهدیدانگارانه است و از طرفی این فناوری بهسرعت در حال پیشرفت و تکامل است و ما به خاطر عدم قانونگذاری در حال جاماندن از این فناوری هستیم. برخی میگویند ذات این فضا قانونپذیر نیست و بهتر است قانون و سیاستگذاری صورت نگیرد، اما همانطور که شما گفتید تا زمانی که شفافیت و حدودی وجود نداشته باشد، دستوپای بسیاری از ایدهها و کسبوکارها بسته است و ما در مراحل ابتدایی باقی میمانیم. در این وضعیت به نظر شما رگولاتوری چگونه میتواند نقش مؤثری ایفا کند و اصلاً کدام نهاد برای رگولهکردن این فضا مناسبتر است؟
رگولهنکردن یعنی به رسمیت نشناختن. بههرحال در فضای هر کشوری، اگر چیزی به رسمیت شناخته شود، حد و حدودی برای آن به وجود میآید. آن حد و حدود چه آسان باشد، چه سخت، مفید است، چون به موضوع مشروعیت میدهد. در قدم اول در کشور ما سیستم مالی باید به سمت پذیرش رمزارزها بهعنوان دارایی برود.
اگر به مورد آمریکا نگاه کنیم، اسایسی در مورد رمزارزها اظهارنظر و قانونگذاری میکند. با توجه به اینکه اسایسی اوراق بهادار را مدیریت میکند، این کار میتواند در بورس و اوراق بهادار تهران عملی شود. یعنی سازمان بورس میتواند راجع به توکنها و توکنیزیشن اظهارنظر کند. بانک مرکزی هم میتواند رمزارزها را به رسمیت بشناسد و کاربردهایی برای آن تعریف کند.
از طرف دیگر، حداقل خودسانسوری نداشته باشیم. ما در بحث رمزارزها تحریم هستیم. سایتهای رمزارزی خدمتی به ایرانیان ارائه نمیدهند. نکته جالبتر این است که همان سایتها از طرف ایران هم فیلتر هستند. یعنی نهتنها آنها ما را فیلتر کردهاند، بلکه ما هم آنها را فیلتر کردهایم و این درست نیست. امکان ندارد هم آمریکا چیزی را برای ما دوست نداشته باشد و هم خودمان آن چیز را برای خودمان دوست نداشته باشیم. باید این مسئله را بپذیریم و به جای ترساندن به مردم آموزش دهیم و کمک کنیم مردم ما با مردم دنیا همگام شوند.
آموزش در مورد این فضا و بالابردن آگاهی و سواد مردم مسئله مهمی است. به نظر شما نقش کسبوکارها و رسانهها در آگاهیبخشی به مردم چیست؟
بخشی از وظیفه آگاهسازی به عهده فعالان بازار است. بهعنوان مثال ما در بیتپین یک دوره آموزشی جامع با همکاری مکتبخونه طراحی کردیم که کل بحث سرمایهگذاری ارزهای دیجیتال را توضیح میدهیم. یک بخش آکادمی هم در سایت داریم که در آن تمام جزئیات، اخبار بازار و مقالات را بررسی میکنیم.
اما بخش دیگر بر عهده رسانههاست. همانطور که قبلاً مردم بدون آگاهی وارد بورس شدند، الان هم دارند به همان شکل به بازار رمزارزها وارد میشوند. مردم در حال حاضر پیرو حرف کسانی هستند که خود را متخصص میدانند و در شبکههای مجازی صفحات آموزشی دارند، اما رسانههای عمومیتر و شناختهشدهتر مثل صداوسیما باید در مورد این مسائل اطلاعرسانی کنند. مثل قوانین بانکی که همهجا از آنها صحبت میشود، باید در مورد این فناوری هم صحبت شود تا مردم آن را بهتر بشناسند.
شما بهعنوان یکی از فعالان این حوزه و مدیر یکی از صرافیهای رمزارزی، چه توصیهای برای مردم در این روزهای هیجانی بازار دارید؟
سرمایهگذاری، اصولی دارد. وقتی یک نفر میخواهد سرمایهگذاری کند، باید برای خودش یک نقشهراه تصور کند. فرد باید بداند از آن مبلغی که سرمایهگذاری میکند، چقدر میخواهد سود کند و چقدر میتواند روی آن ریسک کند. اگر بدون توجه به قیمت و داشتن استراتژی و صرفاً هیجانی وارد بازار شود، کار غلطی است.
در بازار سرمایهگذاری، سه نوع سرمایهگذاری داریم؛ نوع اول ترید کردن است. یعنی افرادی که تخصص و علاقه دارند دائماً قیمتها را با هم مقایسه میکنند، نمودار قیمتی را زیر نظر دارند و این کار را پیوسته ادامه میدهند. ولی اکثر مردم این تخصص و فرصت را ندارند. در نتیجه اگر بخواهند به بازار رمزارزها وارد شوند، دو راه بیشتر ندارند؛ یا باید دید بلندمدتی داشته باشند و در طولانیمدت بهدنبال سود باشند، یا اینکه مبلغ کمی را وارد بازار کنند تا در صورت افت بازار، متضرر نشوند. در نتیجه رفتار هیجانی از بین میرود.
رفتار هیجانی عموماً به ضرر منجر میشود. اکثر افرادی که ضرر میکنند، افرادی هستند که هیجانی رفتار میکنند. این افراد در قیمت بالا میخرند و در قیمت پایین میفروشند. تا زمانی که در قیمت پایین نفروشید، ضرر نکردهاید. اگر دید بلندمدت داشته باشید دو اتفاق میافتد؛ یا بازار رمزارزها در بلندمدت کلاً نزولی است و رو به نابودی میرود که احتمالش کم است. یا بههرحال در بلندمدت رشدهایی اتفاق میافتد. در نتیجه اگر دید بلندمدت داشته باشید و رفتار هیجانی شما کم شود، احتمالاً ضرر چندانی نکنید. رفتار هیجانی باعث میشود بدون دانش و تخصص کافی مثل تریدرها رفتار کنید و دائماً در حال خریدوفروش باشید.
چه پروژههایی در این اکوسیستم آیندهدار هستند؟
در حوزه تبادل در حال حرکت به سمت دکسها یا صرافیهای غیرمتمرکز هستیم. در آینده نزدیک، دکسها آینده خوبی دارند و احتمالاً با امکانات، اقبال مردمی و سرعت به مراکز بهتری برای مبادلات تبدیل میشوند. رفتن به سمت صرافیهای غیرمتمرکز امری ناگزیر است. پروژههای دیفای و متاورس هم اگر ایده خوبی داشته و با قوانین کشور خود همراستا باشند، میتوانند ارزشآفرینی کنند.
برای مثال پلتفرمهای وامدهی که در حوزه کریپتوکارنسی فعالیت میکنند، بهنوعی خدمات دیفای ارائه میدهند و مردم بیش از پیش به این پلتفرمها رجوع میکنند. در حوزه ترید هم کارهایی مثل الگوتریدینگ یا استراتژیهای سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال، میتوانند آینده خوبی داشته باشند.
اما بهطور کلی پروژههای کلان بلاکچینی، مثل اتریوم، سولانا یا فانتوم به گروهی زبده و ماهر نیاز دارند تا بتوانند در سطح بینالمللی فعالیت کنند. ما هم اگر میخواهیم پروژههایی بینالمللی داشته باشیم و با دیگر پروژههای جهانی رقابت کنیم، باید نگاه بلندمدت داشته باشیم و افراد متخصص را به سمت پروژههای بینالمللی سوق دهیم.
برنامههای بیتپین برای امسال چیست؟ آیا قصد اضافهکردن فیچر و ابزار جدیدی دارید؟ آیا بیتپین برنامهای برای افزایش مزیتهای رقابتی خود و ایجاد تفاوتهای بیشتر با دیگر صرافیها دارد؟
بیتپین در یک سال گذشته یکی از بزرگترین هک رشدهای ایران را داشت. این باعث شد برخی از فرایندهای داخلی و محصولات سریع رشد کنند و بهینه نشوند. در سال جدید، ما در جهت بهینهکردن کلیت محصول و فرایندهای بیتپین و تمام اقداماتی که برای رساندن خدمت به مشتری نیاز است، قدم برمیداریم. میخواهیم محصول و فرایندهایمان بینقص باشند. از طرف دیگر قصد داریم بیشتر روی بازار تمرکز و مشتریان بیشتری جذب کنیم.
از زمانی که وارد این حوزه شدیم، سردمدار فیچرهای جدید بودیم؛ برای مثال سفارشهای OCO، ایدههای جدید، ارائه گیفتکارت، آکادمی بیتپین و بیتپینلند. نکته این است که در صرافیهای متمرکز از یک حدی نمیتوان فراتر رفت و فیچرهای مختلفی ارائه داد. تمرکز ما در بیتپین روی این مسئله است که کاربران و تریدرهای خوب کشور به جای رفتن به سمت صرافیهای خارجی، بیتپین را انتخاب کنند. هدف ایجاد یک فضای سهل است و اگر توسط صرافیهای دیگر ایرانی هم ایجاد شود، ما خوشحال میشویم. جدا از رقابت، هدف صرافیهای ایرانی مشترک است. هدف ما رجوع کاربران ایرانی به سمت پلتفرمهای ایرانی است.