پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
پروژه کارت ملی هوشمند با شکست مواجه نشده است / نقدی بر پیشنهاد احراز هویت الکترونیکی مرکز پژوهشهای مجلس
مدیرعامل شرکت یوآیدی: رسالت اصلی این پروژه جمعآوری دادههای هویتی افراد بهصورت جامع و ایجاد پایگاه دادهای اطلاعات هویتی بود که در حد قابل قبولی به سرانجام رسیده است و دیگر کارکردها و اهداف باتوجهبه پیشرفت تکنولوژیهای احراز هویت، از موضوعیت خارج شدهاند. در حقیقت این پایگاه داده به شکل خوبی ایجاد شد ولی در لایه کاربردی این پروژه به اهداف خود نرسید.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی، به بررسی پروژه کارت ملی هوشمند پرداخته است. طبق این گزارش، مرکز پژوهشهای مجلس، این پروژه را پروژهای شکستخورده عنوان میکند. چرا که طی مدت 8 سالهای که از آغاز اجرای این پروژه گذشته، تنها به یکی از اهداف خود رسیده است. این گزارش استدلال میکند که تمامی اهداف این پروژه شامل شناسایی با کارت ملی هوشمند، احراز هویت و امضای دیجیتال محقق نشده است و بنابراین پروژهای شکستخورده محسوب میشود.
ازاینبین فقط مورد اول به مرحله عملی رسیده است. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، احراز هویت با کارت ملی هوشمند نیاز به دستگاه مخصوص کارتخوان خود است و هزینه بالایی را در بردارد؛ بنابراین از نظر این مرکز، بهتر است که احراز هویت الکترونیکی جایگزین اهداف بعدی این پروژه شود. دراینرابطه، گفتوگویی با نیما شمساپور، مدیرعامل شرکت یوآیدی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید
بر اساس آماری که مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود ارائه داده، تاكنون از مجموع 62 و نيم ميليون نفر واجد شرايط دريافت كارت هوشمند، حدود 58 ميليون نفر براي دريافت كارت ملی هوشمند ثبتنام كردهاند كه براي 48 ميليون نفر كارت صادر شده است. باتوجه به این آمار و باتوجهبه اهدافی که قرار بود این پروژه به آنها برسد، پروژه کارت ملی هوشمند با شکست مواجه شده است. نظر شما در این مورد چیست؟
برای اینکه ما تعریف دقیقی از شکست یک پروژه داشته باشیم باید تعریف دقیقی از اهداف آن پروژه مشخص شود. چون ممکن است به نظر کسانی که از این پروژه دفاع میکنند پروژه به اهداف خود رسیده باشد. کسانی هم که از شکست پروژه دفاع میکند ممکن است نظری ایدهآل داشته و نظرشان این باشد که قرار نبود این اتفاق بیفتد و این پروژه را یک پروژه شکستخورده قلمداد کنند. پس برای تعریف درست شکست یا موفقیت این پروژه حتماً باید تعریف دقیقی از اهداف پروژه وجود داشته باشد. حال باتوجهبه اهداف سهگانهای که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده به نظرم 30 درصد این پروژه موفقیتآمیز بوده است.
اما به نظر من رسالت اصلی این پروژه جمعآوری دادههای هویتی افراد بهصورت جامع و ایجاد پایگاه دادهای اطلاعات هویتی بود که در حد قابل قبولی به سرانجام رسیده است و دیگر کارکردها و اهداف باتوجهبه پیشرفت تکنولوژیهای احراز هویت، از موضوعیت خارج شدهاند. در حقیقت این پایگاه داده به شکل خوبی ایجاد شد ولی در لایه کاربردی این پروژه به اهداف خود نرسید.
یعنی به نظر شما، ثبتاحوال باید با پیشرفت تکنولوژیها در این زمینه، روش اجرایی را تغییر میداد. چرا این اتفاق نیفتاد؟ بهعبارتدیگر چه عواملی مانع از شکست پروژه کارت ملی هوشمند در لایه کاربردی میشد که انجام نشد؟
ببینید هر زمان که یک بخش دولتی بخواهد برای یک پروژه فنی برنامهریزی کند، ممکن است بخشی از ابعاد پروژه را فراموش کند یا اینکه آن را در نظر نگیرد و مهمتر اینکه با تغییرات، خودش را بهروزرسانی نکند. دیگر اینکه وقتی در مورد مسئلهای در دولت تصمیمگیری میشود، این مسئله ذینفعان مختلفی دارد که میخواهند بخشی از پروژه را انجام دهند. پس باید منافع آنها هم در نظر گرفته شود. از دیگر سو وقتی مسئلهای تکنیکی وارد لایه سیاسی میشود، دچار مشکل خواهد شد. پس مسئله ابعادی تکنیکال و ذینفعان مختلف دارد. اما بررسی بخش تکنیکال مشکلی را حل نمیکند. چون این مسئله ابعاد سیاستگذاری دارد و برای حل آن، باید لایه سیاستگذاری پروژه حل شود. ممکن است بهترین امکانات و بستر تکنیکال فراهم شود اما سیاستگذاری مناسبی برای رسیدن به هدف پروژه انجام نشود.
به نظر میرسد مشکل اصلی هم عدم بهروزرسانی روش اجرایی بود به این معنی که زمانی که پروژه کارت ملی هوشمند استارت خورد، تکنولوژیهای امروز مانند Liveness Detection وجود نداشتند و پروژه بر اساس تکنولوژیهای موجود در آن زمان (سال 91) شروع شد. آیا ثبتاحوال نمیتوانست همگام با پیشرفت علم و تکنولوژیهای شناسایی هویت، پروژه خود را با آنها وفق دهد؟
بله به نکته خوبی اشاره کردید. اما باید این را هم در نظر داشته باشیم که ثبتاحوال بر اساس قوانین بالادستی کار میکند. ثبتاحوال مثل یک شرکت خصوصی نیست که باتوجهبه پیشرفت تکنولوژی عمل کند. برای مثال در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس پیشنهاد شده که از احراز هویت دیجیتال استفاده شود. اما ممکن است چند سال دیگر این تکنولوژی نیز جایگزین یک تکنولوژی جدید شود. در این صورت اگر ثبتاحوال این پروژه را اجرایی کند و بعد از 2 سال اجرای آن تمام شود، در عمل با یک پروژه شکستخورده مواجه خواهیم بود؛ بنابراین این مسئله نشان میدهد که ما از لحاظ ساختاری راه اشتباهی را طی میکنیم نه از نظر فنی. مسئله بیش از این است که با یک گزارش روند شناسی و ارائه پیشنهاد فنی مرکز پژوهشهای مجلس حل شود.
یعنی منظور شما این است که در لایه کاربری اگر سازمان ثبتاحوال باز وارد شود به نتایج آن خوشبین نیستید چون این سازمان نمیتواند مثل یک شرکت مستقل در این زمینه عمل کند، به نظر شما چگونه میتوان از نتایج این پروژه استفاده برد و در لایه کاربردی باید چه کرد؟
به نظر من باید کاری را انجام دهیم که در دنیا انجام میشود و نتیجه موفقیتآمیزی داشته است. به این صورت که از دادههای ثبتاحوال بهعنوان بانک اطلاعاتی استفاده شود و دولت هم استفاده از این بانک اطلاعاتی را در اختیار شرکتهای ارائهدهنده احراز هویت قرار داده و خود، نظارت و رگولاتوری این سرویسدهندهها را انجام دهد.
در این صورت اگر احراز هویت به بخش خصوصی سپرده شود، همه هزینههایی که دولت برای کارت ملی هوشمند انجام داده بدون نتیجه خواهد بود؟ از این نظر که اگر از راهکارهای نوین احراز هویت دیجیتال استفاده شود عملاً کارت ملی هوشمند بدون کاربرد نمیشود؟
اولاً اینکه اگر ما هدف این پروژه را ثبت اطلاعات و ایجاد پایگاه داده اطلاعات هویتی در نظر بگیریم این پروژه به نتایج خود دست پیدا کرده است ولی از نظر کاربردی، همانطور که گفتم این اهداف با تکنولوژیهای موجود در زمان خودش مشخص شده است و ادامه آن به این روش باتوجهبه هزینههای مضاعف دستگاههای جانبی آن، صلاح نیست. بهاینترتیب ثبتاحوال میتواند باتوجهبه تواناییهای خود در زمینه احراز هویت مانند شرکتهای دیگر فعالیت داشته باشد و میتوانند یکی از این شرکتها را تحت نظارت خود بهعنوان ارائهدهنده سرویس احراز هویت راهاندازی کند.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، دلایل شکست پروژه کارت ملی هوشمند، کمبود بودجه و تحریمها عنوان شده است. به نظر شما چقدر این دلایل مبتنی بر واقعیت است؟
من فکر میکنم که این یک نتیجهگیری نادرست از تحریم است. ما اگر تحریم نمیشدیم و همه کارت ملی هوشمند داشتند، باتوجهبه اینکه در لایه سرویس نیازمندیها و تکنولوژیها دائماً در حال تغییر هستند، در واقع این ساختار پاسخگوی این نیازها نبود.
یکی از پیشنهادهای مرکز پژوهشهای مجلس، استفاده از زیرساخت پایگاههای اطلاعات هویتی ایجاد شده ذیل اجرای پروژه کارت ملی هوشمند است. به نظر شما چگونه میتوان از این پایگاه داده استفاده کرد؟
به نظر من همینالان هم این زیرساختها بهعنوان پایگاه داده در حال استفاده هستند و سرویسها هماکنون بدون هیچ مشکلی از این بانک اطلاعاتی استفاده میکنند.
یکی از پیشنهادهای دیگر این گزارش، تمدید کارتهای ملی قدیمی است. نظر شما چیست؟
تمدید کارتهای ملی قدیمی باعث ایجاد نابرابری خواهد شد. به این دلیل که تعدادی کارت ملی هوشمند دارند و میتوانند از برخی خدمات مربوطه استفاده کنند اما بعضی از افراد عکس بهروز و یا اثر انگشت اسکن شده ندارند و این باعث نابرابری خواهد شد. در برخی موارد هم کسانی که به دنبال فرصتی برای سوءاستفاده از قانون هستند ولی با کارت ملی هوشمند توانایی آن را ندارند، با استفاده از کارت ملی قدیمی این کار را خواهند کرد.
یکی از کارکردهایی که برای کارت ملی هوشمند در نظر گرفته شده بود امضای دیجیتال است. این امر بر روی بستر کارت ملی هوشمند تا چه اندازه امکانپذیر بوده و هست؟
ببینید تکنولوژیهای امضا مانند سایر تکنولوژیهای احراز هویت با گذشت زمان بهروز میشوند و روشهای جدید جایگزین آنها میشوند. این هم یک پروژه حاکمیتی نیست و باید رگولاتوری آن توسط حاکمیت انجام شده و اجرای آن به بخشهای چابکتر سپرده شود.
باتوجهبه اینکه آورده اصلی این پروژه به نظر شما ایجاد پایگاه داده اطلاعات هویتی است چگونه میتوان از این پایگاه داده استفاده کرد؟ و آیا محدودیت زمانی برای بهرهمندی از آن وجود دارد؟
یکی از مسائلی که پیشروی اطلاعات موجود در ثبتاحوال وجود دارد، مسئله بهروزرسانی این اطلاعات است. البته برخی موارد بهروزرسانی میشوند، برای مثال مورد فوت شخص. اما مواردی مانند عکس شخص بهروزرسانی نمیشود که باید این مسئله نیز مورد بررسی قرار گیرد. این جزء دلایلی است که اثبات میکند اگر به مسئله بهروزرسانی اطلاعات رسیدگی نشود، این پایگاه داده بهمرورزمان ارزش خود را از دست خواهد داد. تا جایی که من خبر دارم دولت برای بهازای هر کارت ملی هوشمند 80 هزار تومان هزینه کرده است. یعنی در کل حدود 6400 میلیارد تومان هزینه شده است. اگر برای مثال 7 سال دیگر بخواهد دوباره از مردم اطلاعات هویتی گرفته و پایگاه داده دیگری بسازد، باید هزینه زیادی را متحمل شود.