پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
صنف و تو چه دانی که صنف چیست؟
برنامه این هفته مناظره شبکه یک تلویزیون واقعا دیدن داشت. متاسفانه وقتی قرار است چیزی اصلاح و درست شود کار سخت و مشکلی است و وقتی قرار بر خراب کردن است به صورت طبیعی کار سختی در پیش نداریم. امروز و در برنامه مناظره و با کمک از جملهها و حرفهای پوپولیستی و مردمپسند پنبه صنعتی زده شد که همه مردم در حال استفاده از منافع آن هستند. اگر صنعتی تا امروز به دلایل مختلفی که بسیاری از آنها خارج از اراده صنعت بوده دچار مشکلاتی بوده برای اصلاحش باید تاوان پس دهد؟ آیا مدیر مسئول روزنامهای که پنبه یک صنعت را میزند حاضر است روزنامهاش را رایگان توزیع کند یا صفحههای روزنامهاش را رایگان در اختیار تبلیغاتدهندهها قرار دهد؟ آیا یک نهاد آموزشی که میگوید قیمت تراکنش را باید با او هماهنگ کرد قیمت روزنامهاش را با مردم و مخاطبانش هماهنگ کرده است؟ ممکن است بگوید هر کس نخواست میتواند روزنامه من را نخرد. استدلال درست صنعت پرداخت هم همین است. هرکس نخواست استفاده نکند. چرا فکر میکنیم داریم لطف میکنیم که از یک خدمت استفاده میکنیم؟
متاسفانه امروز شاهد عقبنشینی مدیران بانک مرکزی بودیم. کسانی که امروز باید مردانه میایستادند و از استقلال صنعت دفاع میکردند ترجیح دادند دور از آتش بایستند. پرداخت الکترونیک ایران هم مانند قنادی و پوشاک یک صنف است و تا امروز از بانکها هزینه فعالیتهایش را میگرفته است. حالا اشکال کار کجاست که هزینه خدمتی که به صنف داده میشود از آنها گرفته شود و دیگر این هزینه از بانکها گرفته نشود؟
دقت کنید که هزینه مشابهی برای فعالیتهای مشابه از مردم گرفته میشود و تاکنون صدای اعتراضی شنیده نشده. معلوم است که ما دوست داریم خدمات و محصولات رایگان باشند و پولی بابت آنها پرداخت نکنیم. چه کسی ممکن است بگوید رفتم خرید کردم و ۲ ریال پرداخت کردم و چقدر لذت بردم. اگر لذتی باشد در درآمد است و بس. پس در هر تراکنشی یک طرف لذت میبرد و طرف دیگر مجبور است که برای گرفتن خدمت یا محصول مبلغی پرداخت کند. معلوم است که کسی که راضی است باید هزینه تراکنش را پرداخت کند. مردم این هزینه را میدهند. اما امروز چرا این ماجرا بیخ پیدا کرده؟ برای این که صنف باید هزینه خدمتی که میگیرد را یپردازند و متاسفانه با هوچیگری و مطرح کردن استدلال ضعیف «پول ما در بانک رسوب کرده» میگویند که بانکها هزینه خدمت آنها را بدهند. و ماجرا وقتی دلگیرکننده میشود که بدانیم کل صنف ۲ میلیون واحد بیشتر نیستند. یعنی ۲ میلیون واحد در این مملکت این چنین قدرت دارند که حتی بانک مرکزی را به عقبنشینی واداشتهاند؟ آن وقت ۷۷ میلیون هزینه خدماتشان را میدهند و این ۲ میلیون با تهدید این که این هزینه تراکنش را به آن ۷۷ میلیون نفر تحمیل میکنیم، با گردنکشی باید بتواند بتازد و بانک مرکزی این چنین ضعیف پشت صنعتی بایستد که اگر مشکلی در آن وجود داشته باشد پای خودش بیشتر از همه گیر است؟