راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چه بر سر بانک‌ها آمده؟ / زمان تعمیر مجدد سیستم است

ثریا حقی / احتمالاً تا همین چند وقت پیش، همه فکر می‌کردیم بعد از کابوس بحران مالی 2008، بانک‌ها به ثبات رسیده‌اند و قرار نیست دیگر اتفاقی برایشان بیفتد. اما اکنون، با اتفاقاتی که افتاده، یک ترس بزرگ همه را فراگرفته است. نهم مارس بود که بانک سیلیکون‌ولی (Silicon Valley Bank) در عرض چند روز سقوط کرد و سیستم اقتصادی آمریکا و جهان را در بهت گذاشت. به دنبال آن، تنها دو روز بعد، بانک امضای نیویورک یا سیگنچر بانک (Signature Bank) نیز سقوط کرده و خیل عظیمی از سرمایه‌گذاران را وحشت‌زده کرد. با وجود این‌که رگولاتورها سعی کرده‌اند به سپرده‌گذاران این بانک‌ها اطمینان خاطر بدهند که سرمایه‌های خود را باز پس خواهند گرفت‌ و درعین‌حال، برای بسیاری از بانک‌های کوچک و متوسط دیگر نیز که در معرض خطر قرار دارند خطوط اعتباری در نظر گرفته‌اند، اما وحشتی که به جان سرمایه‌گذاران و فعالان صنعت بانکداری افتاده، به این سادگی‌ها قابل حل نیست.

چیزی در حدود 229 میلیارد دلار از ارزش بازار بانک‌های آمریکایی، در کمتر از یک ماه به طور کامل از بین رفته که نشان‌دهنده کاهشی 17 درصدی برای این بازار است. نرخ‌های بهره روند کاهشی در پیش گرفته‌اند و احتمال می‌رود که فدرال رزرو، در تابستانی که پیش رو داریم برای مدیریت اوضاع، برنامه کاهش نرخ‌های بهره را در دستور کار خود داشته باشد. اروپا و ژاپن هم از این ماجرا جان سالم به در نبرده‌اند و ارزش سهام بانک‌ها در این مناطق نیز کاهش یافته است.

14 سال از بحران مالی 2008 میلادی می‌گذرد و مجدداً، این سؤالات مطرح شده‌اند که سیستم‌های بانکداری امروز تا چه اندازه شکننده هستند؟ آیا رویکرد رگولاتورها درست بوده یا نه گرفتار شده‌اند؟ اصلاً چه بر سر بانک‌ها آمده؟

فروپاشی سریع بانک سیلیکون‌ولی، یکی از خطرات بزرگ موجود در صنعت بانکداری را که سال‌های سال بود نادیده گرفته شده بود روشن کرد. تا وقتی که نرخ‌های بهره پایین و در حد صفر بودند، قیمت دارایی‌ها و اوراق قرضه بالا بود و بانک‌های کالیفرنیایی، با خیال آسوده از این اوراق استفاده می‌کردند. سال گذشته، به محض این‌که فدرال رزرو نرخ‌های بهره را به‌یک‌باره و با سرعتی بی‌سابقه طی چهار دهه اخیر افزایش داد، ارزش اوراق قرضه به شدت سقوط کرد. بانک‌ها، با ضرر و زیانی هنگفت مواجه شدند.

قوانین سرمایه ایالات متحده آمریکا، بانک‌ها را ملزم نکرده تا ارزش اوراق قرضه‌ای که قصد دارند تا زمان سررسید نگه دارند را لحاظ کنند. تنها بانک‌های بزرگ هستند که ملزم‌اند کلیه اوراق قرضه در دسترس خود برای معامله را با ارزش واقعی آن لحاظ کنند. فقدان مقرراتی که در مورد بانک کوچکی مثل سیلیکون‌ولی، باعث شد تا بانک به محض متزلزل شدن، با زیان هنگفتی مواجه شود که تا آن لحظه، آن را پیش‌بینی نکرده بود. شاید هیچ‌کس دیگر هم از بیرون چنین انتظاری را نداشت.

چنین زیان‌های شناسایی نشده‌ای‌، در سرتاسر سیستم بانکی ایالات متحده آمریکا کم نیستند. زیان بالقوه 620 میلیارد دلاری تا پایان سال 2022 میلادی، که چیزی در حدود یک سوم از کل سرمایه بانک‌های آمریکا را دربرمی‌گیرد. البته، بانک‌های کوچک و متوسط دیگر فعال در اکوسیستم، وضعیت‌شان به وخامت سیلیکون‌ولی نیست و تا سقوط فاصله زیادی دارند، اما در هر حال، این نکته را باید در نظر داشت که افزایش نرخ‌های بهره‌، کل اکوسیستم را متزلزل و آسیب‌پذیر کرده است.

آنچه که در سال‌های 2007 میلادی الی 2009 دیدیم، حاصل وام‌دهی‌های بی‌پروا و رکود مسکن بود. بر همین اساس، پس از بحران مالی 2008، مقررات بانکی در پی محدودکردن ریسک اعتباری، و تضمین این مهم بود که بانک‌ها، دارایی‌هایی را در اختیار داشته باشند که خریدارانی قابل اعتماد دارند. رویکردی که باعث شد بانک‌ها، به خرید اوراق قرضه دولتی تشویق شوند. سال‌های سال، نرخ‌های بهره پایین بود و کمتر کسی به این مهم فکر می‌کرد که در صورت تغییر سیاست‌ها و افزایش نرخ‌های بهره، چه بر بانک‌هایی خواهد آمد که ارزش اوراق قرضه‌شان به شدت سقوط می‌کند. البته، همه‌گیری کووید 19 نیز در این آسیب‌پذیری بی‌تأثیر نبود. با شروع کرونا، حجم بالایی از سپرده‌ها به سمت بانک‌ها سرازیر شد و محرک‌های فدرال رزرو، پول نقد به سیستم تزریق کردند. بانک‌ها هم ازهمه‌جابی‌خبر، با پول‌هایی که به دست آورده بودند دست به خرید اوراق قرضه بلندمدت و اوراق بهادار رهنی با ضمانت دولت زدند.

شاید فکر کنید افزایش نرخ‌های بهره و ضرر و زیان کاهش ارزش اوراق قرضه، آن‌قدرها هم نیست که بخواهد باعث سقوط یک بانک شود. نه، قضیه این‌قدرها هم پیش‌پاافتاده نیست. مشکلی که هست، این است که یک بانک، برای این‌که این اوراق قرضه را خریداری کند، از پول دیگران استفاده کرده (معمولاً از سپرده‌های مشتریانش)؛ نگهداری از اوراق قرضه تا سررسید آن، مستلزم تطبیق آن با همین سپرده‌های سرمایه‌گذاران است و این در حالی است که وقتی نرخ‌های بهره افزایش پیدا می‌کند، رقابت برای سپرده‌گذاری نیز رو به افزایش می‌گذارد.

در بانک‌های بزرگی مثل جی‌پی مورگان چیس (JPMorgan Chase) یا بنک آو آمریکا (Bank of America)، مشتریان معمولاً وفادار هستند و به اصطلاح چسبنده‌اند. به همین دلیل نیز افزایش نرخ‌های بهره، نه تنها آسیبی به بانک نمی‌زند، بلکه به لطف وام‌های با نرخ بهره شناور (floating-rate loans)، به درآمدزایی بیشتر بانک هم می‌انجامد. در مقابل، آن حدود 4700 بانک کوچک و متوسطی که در مجموع، چیزی در حدود 10.5 تریلیون دلار دارایی در اختیار دارند، مجبور می‌شوند برای نگه‌داشتن سرمایه‌گذاران‌شان پول بیشتری به آن‌ها بپردازند. اگر این کار را نکنند، سرمایه‌گذاران سپرده‌های خود را از بانک بیرون خواهند کشید و اگر هم تن به انجام آن بدهند، حاشیه سود خود را به شدت پایین ‌آورده‌اند. اینجا است که معلوم می‌شود چرا سهام بسیاری از بانک‌های کوچک و متوسط آمریکایی، طی چند وقت اخیر تا این حد سقوط کرده است.

دقیقاً به خاطر همین است که فدرال رزرو، طی هفته‌های اخیر دست‌به‌کار شده و برای جبران ضرر و زیان اوراق قرضه، برای بانک‌ها خطوط اعتباری و وام در نظر گرفته است. فدرال رزرو سعی دارد جلوی خسارات هنگفت سیستم‌های بانکی را بگیرد و مانع سقوط ارزش سهام این بانک‌ها شود، تا سرمایه‌گذاران، دلیلی برای خروج سرمایه‌های خود از بانک و زمینه‌سازی برای سقوط و فروپاشی آن را نداشته باشند.

درهرحال، این به عهده رگولاتورها است که برای ایمن‌سازی اکوسیستم، تمهیداتی را بیندیشند. نمی‌شود نرخ‌های بهره را به‌یک‌باره افزایش داد، بانک‌های کوچک و متوسط بسیاری را با حجم بالایی از سپرده‌گذاران به ورطه نابودی کشاند و سپس سرمایه‌گذاران آن‌ها را رها کرد. البته، رگولاتورها در جریانات اخیر ثابت کردند که به ریسک‌های سیستماتیک بانک‌ها اشراف دارند و حتی در صورت سقوط بانک، تمام تلاش خود را برای حمایت از سرمایه‌گذاران و عودت سپرده‌های آن‌ها به کار خواهند بست.

منبع The Economist
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.