پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
از سال ۱۴۰۰ چه چیزی برای ۱۴۰۱ با خود برمیدارم؟ / فینتکها وطن ندارند
عصر تراکنش ۵۵ و ۵۶ / فینتک در سال ۱۴۰۰ مصداق واقعی است که میگوید: «درونمون خودمون رو میسوزونه، بیرونمون مردم رو!» از بیرون که نگاه میکنید، نسبت به سایر حوزهها، فینتک و بازیگرانش بیشک یکی از روبهرشدترین کسبوکارها هستند که حتی در دورانی که کرونا بسیاری از حوزهها مانند گردشگری را نابود کرد، فینتکها رشد کردند. اما وقتی واردش میشوید و کمی با دقت نگاه میکنید، تازه میبینید که نهادهای رگولاتور و ناظر در این حوزه چگونه تیشه در دستشان گرفتهاند برای نابودی این صنعت! گویی رگولاتور هست تا ناامیدی را بین بازگیران جدید و جوانان کشور تقویت کند و از طرف دیگر منافع بازیگران سنتی را تضمین!
متأسفانه رویکرد محدودکننده و قهری در نهادهای رگولاتور در فضای فناوریهای مالی ایران رفتاری نیست که بتوان فقط به یک جا نسبت داد. از بانک مرکزی که در صدر این فهرست میایستد، گرفته تا سازمان بورس و بیمه مرکزی و شاپرک و اینماد و… همه و همه ظاهراً در یک رقابت نانوشته کمر به نابودی اکوسیستم فینتک ایران بستهاند؛ رویکردی که در کلان، نهتنها به کرختی و بیروحشدن صنعت و خالیشدنش از نوآوری میانجامد، بلکه بزرگترین خیانت در حق جوانان این مرزوبوم است؛ خیانت در حق تمام آنهایی که بر خلاف تمام انگیزههایی که برای رفتن داشتهاند، ماندهاند. ماندهاند چون فکر میکنند میتوان ساخت. گویی مدیران دولتی و حاکمیتی در نهادهای قانونگذار در صنایع مالی که اغلب در زندگی کاریشان حتی یک روز هم کارآفرینی نکردهاند، تلاش دارند به زبان بیزبانی به همین معدود جوانانی هم که ماندهاند، ثابت کنند که اشتباه کردهاید ماندهاید!
ضربه این رویکرد بیتدبیرانه تصمیمگیران در این نهادها، کسبوکارهای کوچک و بزرگ را به بحرانی رسانده به نام بحران منابع انسانی! بحرانی که حاصل بستهشدن تمام روزنههای امید از آینده کاری است. آیندهای که همین مدیران و تصمیمگیران در نهادهای رگولاتور و ناظر صنایع مالی خرابش کردهاند؛ آن هم به بهانههای واهی! چراکه راهکار رفع بهانههای واقعی، قلعوقمع و پاککردن صورتمسئله نیست، بلکه ارائه راهکار است! متأسفانه در این سالها چیزی جز پاککردن صورتمسئله از مدیران نهادهای رگولاتور مالی شاهد نبودهایم. احتمالاً بیانصافی باشد اینقدر هم منفی صحبتکردن در خصوص عملکرد مدیران! ولی متأسفانه اوضاع همینقدر ناامیدکننده است.
برای اینکه ببینید انصاف چیست، نگاهی به عملکرد نهادهای رگولاتور مرتبط با فضای فناوریهای مالی بیندازید و ببینید این نهادها در سال ۱۴۰۰ چه حرکتی را برای حمایت از کسبوکارهای این صنایع انجام دادهاند؟ بهجز رونمایی از سامانههای بفرموده و سفارشی برای مدیران بالادستی خودشان، برای کسبوکارها چه کردهاند؟ ببینید بانک مرکزی در سال ۱۴۰۰ با فینتکها چه کرد؟ از فیلترینگ بدون دلیل استارتاپهای فینتکی گرفته تا بخشنامههایی که جز نابودی کسبوکارها چیزی نداشت! ببینید بیمه مرکزی چه کرد با استارتاپهای اینشورتک! ببینید شاپرک چه کرد با پرداختیارها در سال ۱۴۰۰! ببینید سازمان بورس چه کرد با ولثتکیها؟ این ریسمان انتها ندارد!
همانطور که در ابتدا هم گفتم، درونمان خودمان را میسوزاند و بیرونمان مردم را. از بیرون همه شاهد جنبوجوش، هیجان و پویایی جوانان در صنعت فینتک ایران هستند و غبطه میخورند به این همه امید! غافل از اینکه این همه جنبوجوشی که از بیرون شاهدش هستند، جلز و ولز آتیشی است که دارند رویش کبابشان میکنند. گویی فینتکها وطن ندارند! درست است که فینتکها برای مردم جذاب هستند، ولی گویی آنها که خود بزرگان و کدخدایان صنایع مالی هستند، اینان را نوادگانی شر و ناصواب میدانند که بهتر است هرچه زودتر شرشان از این روستا کنده شود! در نتیجه وقتی به سال ۱۴۰۰ نگاه میکنم، نمیتوانم چیزی جز ناامیدی از این همه بیتدبیری و چیزی جز خشم از این همه نامهربانی با خود برای سال ۱۴۰۱ بردارم.