پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
دارودسته راهزنان / روند فساد چگونه در وایرکارت شکل گرفت
همه به افسانه شرکت موفق وایرکارت باور داشتند؛ تا هنگامی که تقلب قرن فاش شد و همه ناگهان بیدار شدند. اسناد و گزارشهای داخلی شرکت نشان دادند که چطور «مارکوس براون»، رئیس شرکت و معاونش، «یان مارزالک» کسانی را که به آنها اعتماد داشتند، فریفتند و منتقدان را ساکت کردند
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۴۳ و ۴۴ / روند فساد شرکت «وایرکارت» آلمان که در ماه میلادی گذشته لو رفت، اکنون به مراحل پیچیدهتری رسیده و کل سامانه پایش مالی آلمان را با چالش جدی روبهرو کرده است. وایرکارت یک شرکت خدمات مالی است که در زمینه تراکنشهای بانکی الکترونیکی و پرداخت آنلاین، مدیریت ریسک و صدور و پردازش کارتهای فیزیکی فعالیت دارد.
این ماجرا از سویی شهرت آلمان را از نظر امنیت نظام مالی در سطح خارجی خدشهدار کرده و از سوی دیگر، در سطح داخلی نیز کارایی سامانه پایش سلامت اقتصادی و امنیت چرخش پولی کشور را زیر سؤال برده است. پرسشی که مردم و حتی کارشناسان مطرح میکنند آن است که وایرکارت چگونه با گزارشهای دروغین از گردش مالی خود توانسته از زیر آن همه فیلتر و ذرهبین در یکی از بزرگترین بازارهای بورس جهان، یعنی بورس فرانکفورت گذر کرده و در سپتامبر ۲۰۱۸ در جایگاه سیام ارزش شاخص معتبری همچون دکس قرار بگیرد؟
نخستین پاسخ به این پرسش آن است که وایرکارت احتمالاً از طریق حسابهای خود در خاورمیانه و جنوب شرق آسیا موفق به ارائه گزارشهای جعلی شده و کسی هم در آلمان پیگیر این موضوع نبوده است، اما رازهای نهفته این پرونده قطعاً به این زودی فاش نخواهد شد.
شروع ماجرا
آنها آنجا ایستادهاند، کسانی که احتمالاً بزرگترین کلاهبرداران تاریخ اقتصاد آلمان باشند، به دوربین لبخند میزنند و چند کلمه زیبا و بامزه به زبان میآورند، انگار که در مراسم افتتاحیه جشن کریسمس حاضر شدهاند. «مارکوس براون»، رئیس وایرکارت، رنگپریده و جدی با کتوشلوار تیره، پلیور یقهگرد سیاه، لباسی که او را به شکل استیو جابز آلمانی مجسم میکند، مثل همیشه در کنار «یان مارزالک»، مرد میدان او برای امور روزمره تجاری، مغز متفکر بلوفهای وایرکارت ایستاده است. مارزالک همان تیپی است که انتظار میرود: باهوش، ورزشکار، با کتوشلوار اسلیمفیت، پیراهن سفید و یک ساعت کرنوگراف گرانقیمت به مچ دست.
چهارم ماه می 2020 است؛ شش روز از گزارش ویژه شرکت حسابرسی کیپیامجی درباره وضعیت مالی شرکت دیجیتال آلمانی گذشته است؛ گزارش یک صورتحساب مالی منحصربهفرد پرداخت پول اختصاصاً برای ریاست وایرکارت، مارکوس براون و معاونش یان مارزالک، به مبلغ یک میلیارد یورو پول بهصورت نقد تا امکان ردیابی آن از طریق حساب بانکی وجود نداشته باشد. این یک فاجعه بود و واقعاً باید گفت که بعد از این بهتر میبود که این شرکت به کار خود پایان بدهد.
سهام شرکت سقوط کرده و هیئتمدیره و سایر کارمندان در وضعیت بیاعتمادی به سر میبرند. باید فضا را آرام کرد. شما نگرانید؟ ولی نگران نباشید، چون ما پاسخ شما را داریم؛ لطفاً گذشت داشته باشید. در شرایط کنونی مهم این است که شرکت توسعه پیدا کند و اینکه واقعنگر باشیم. این مطالب در یک نشست که در شرایط همهگیری کرونا بهصورت مجازی برگزار شد و خبر آن به اشپیگل درز پیدا کرده، بیان شده است.
این ویدئوکنفرانس که 25 دقیقه طول کشید، یک واقعه مهم در تاریخ اقتصادی این شرکت محسوب میشود. این یکی از موقعیتهای نادری بود که یان مارزالک در آن ظاهر شد؛ مردی که قبل از فرارش در ژوئن 2020 برای کارمندان شرکت هم یک شبح بود. اینکه او دوباره ظاهر میشود یا اینکه اصلاً مرده، برای ما نامعلوم است. مهمتر از همه این ویدئو سندی از وقاحت و بیشرمی این دو مدیر است که تا آخرین لحظه، با زبانبازی مبهوتکننده، کماکان به دروغگویی و فریبکاری ادامه میدهند.
گزارش شرکت حسابرسی کیپیامجی برای براون و مارزالک اهمیتی نداشت. سقوط سهام شرکت هم اهمیتی نداشت. این را براون بیان کرده که هفت درصد از کل سرمایه شرکت را در اختیار دارد؛ کرونا باعث شده وایرکارت به یک برنده تبدیل شود؛ چراکه مردم از ترس ابتلا به این بیماری به خرید اینترنتی روی آوردهاند. براون از اینکه همچنان در هیئترئیسه باقی مانده، حسابی کیفور است. وایرکارت مانعی جدی پیش رو ندارد و خلاصه همهچیز عالی پیش میرود.
هفته بعد در 25 ژوئن، شرکت ورشکسته و مارزالک ناپدید شد. چگونه شد که همه تا لحظه پایان تلخ وایرکارت اینگونه مسحور شوند و با کلمات شیرین به خواب بروند؟ کارمندان، ناظران و بانکها هیچکدام به کلاهبرداری پی نبردند؟ چطور براون و مارزالک توانستند وایرکارت را چنان مطیع کنند که تمام سیستمهای امنیتی آن بیاثر شده و نزدیکترین همکاران آنها بدون اینکه متوجه شوند تا به آخر به آنها وفادار بمانند؟
برای یافتن پاسخ، تیمی از خبرنگاران اشپیگل به بررسی هزاران ایمیل، گزارشهای تحقیقاتی و فهرست مکالمات و همچنین گفتوگو با برخی اعضای معتمد در شرکت مانند «یورن لئوگرانده» پرداختند. لئوگرانده رئیس سابق نوآوریهای وایرکارت است و 15 سال است که در این شرکت مشغول به فعالیت است. شخصیت کاری او از افتضاح رؤسای شرکت متأثر شده است. او یکی از بزرگترین سهامداران شرکت بود و همیشه به شعارهای شرکت اعتقاد راسخ داشت، همچنین پنج هزار کارگر ساده که با جدیت برای شرکت کار میکردند و به شعارهای براون و مارزالک ایمان داشتند.
ولی سرانجام بلوف آنها رو شد و همه از خواب گران بیدار شدند. گروههای دیگر مانند سرمایهگذاران، بانکداران، ناظران، تحلیلگران، سیاستمداران و بسیاری از روزنامهنگاران هم فریب خوردند. همه آنها میخواستند به داستان سیلیکونولی آلمانی باور داشته باشند. کالیفرنیا در اشهایم چقدر اغواکننده است.
اما وایرکارت هیچوقت یک شرکت فناوری موفق نبود؛ بلکه همیشه یک شترگاوپلنگ بود که از اول یا بعد از مدتی به خاطر آماتوریسم به شکست انجامید، حتی اگر تقلبی هم در کار نمیبود. شواهد حاکی از آن است که مدیریت در دست افرادی با شخصیتی مبهم و فاقد مهارت کافی تجاری و زنستیز قرار داشت. یک شرکت بیسروته که قصد داشت خود را جای یک شرکت جهانی جا بزند.
بازیگر جهانی
نمایشگاه طراحی زندگی دیجیتال (دیالدی) مونیخ، یکی از مهمترین رویدادهای سالانه در عرصه فناوری است و هر کسی که اجازه ورود به آن پیدا کند، شخصیتی برجسته محسوب میشود. فقط از رؤسای شرکتهای منتخب دعوت به عمل میآید و سایرین جایی در این نمایشگاه ندارند. مارکوس براون شدیداً خجالت میکشید که دعوتشدن از طرف نمایشگاه برای مدت طولانی، برای او یک رؤیا شده بود.
این تازه به دوران رسیده تا مدتها نادیده گرفته شد تا اینکه بالأخره در سال 2013 از طرف (دیالدی) از او دعوت به عمل آمد و براون حسابی از آن برای تبلیغات نشان تجاری خود استفاده کرد. وقتی مارکوس براون متوجه شد که هیچکدام از رؤسای بزرگ این شرکتها کراوات نمیزنند، از تیپ جدیدش با پلیور یقهگرد رونمایی کرد که یادآور افراد هوشمندی چون جف بزوس یا استیو جابز است. براون خود را در اوج میدید و حالا با این تیپ جدید خود را جزء نوابغ قلمداد میکرد.
ولی پشت این ظاهر هوشمند یک انسان پرشک و سوءظن وجود دارد که به همه اطرافیان خود مشکوک است. او محافظی دارد که او را بلافاصله بعد از خروج از منزل یا شرکت همراهی میکند. در مورد زندگی او فقط اطلاعاتی موجود است که با وایرکارت در پیوند است.
براون در سال 2002 در سمت مشاور وارد هیئترئیسه شد و بهسرعت به مدیرعاملی شرکت ارتقا یافت، اما هنوز یک نفر بالای سر او ایستاده بود؛ «پائول باوئر اشلیشتگرول». پادشاه قسمت خاکستری که از نسخه آلمانی مجله آمریکایی «هاسلر» خارج شده بود و میدانست که چطور با مدیریت پرداخت در گیمینگ میتوان میلیونها یورو به جیب زد.
در سال 2009، «باوئر اشلیشتگرول» از شرکت بیرون میآید و راه برای براون هموار میشود. او با مارزالک ارتباط تنگاتنگی برقرار میکند و همچنین زبان انگلیسی را بهعنوان زبان شرکت انتخاب میکند. استفاده از عناوینی مانند «مرکز اعتماد شرکت»، «بستر ریسک» و «محصول مستقل» را که بتوانند تأثیرگذار باشند، سرلوحه کار خود قرار داد.
وایرکارتی که محصول براون بود، باید یک شرکت جهانی و قسمتی از شاخص بورس فرانکفورت آلمان (دکس) باشد. به قول یکی از همکاران سابق او؛ «براون هر چیزی را که میخواست، بالأخره به چنگ میآورد. او تمایل به یک صعود سریع داشت؛ یک رشد همیشگی. در مورد فروش هم باید به رشد 30درصدی میرسیدیم، چون رئیس اینطور دستور داده بود.»
ولی چون همیشه واقعیتها با دیدگاهها همخوان نیستند، امروز آشکار شده که براون و همکارش یک مدل تقلبی ایجاد کردند که به رؤیایشان جامه عمل بپوشانند. لئوگرانده معتقد است حتی کسانی که براون را میشناختند، بهدرستی نمیدانند که چه کسی این مطالب را که براون اظهار میکرده، مینوشته است.
دوستی اطرافیان با براون کاملاً سطحی بود. افراد کمی در شرکت میدانستند که زیر نقاب این مدیر متفکر، یک فرد وحشتناک وجود دارد. او فقط شرکتها را مانند یک خط مونتاژ تصاحب میکرد و به هیچوجه به هماهنگی آنها اهمیتی نمیداد و در جواب انتقادی که به او میشد، عنوان میکرد که اگر شما دستورات من را نمیپسندید، پس در شرکت اشتباهی کار میکنید. کارمندانی که با روش او به مشکل برمیخوردند، بهسرعت و بهآسانی کنار گذاشته میشدند و از مدیران اداری میخواست فکر کنند چگونه میتوان کارمندانی مانند کارمندان اپل و گوگل پیدا کرد.
براون دوستان و خانواده خودش را به هیئتمدیره وارد کرده بود و همزمان مارزالک هم سمتهای پرسودی را برای اطرافیان خود در هندوستان یا سنگاپور فراهم کرده بود. وقتی او درخواستی داشت، براون بدون مشورت بودجه را تغییر میداد و اساساً برای او مشورت در چنین اموری، کاملاً بیاهمیت بود. بهعنوان مثال، وقتی یکی از دستیاران شخصی او در مورد صورتحسابهای سرسامآور غذا اعتراض کرد، براون فقط در پاسخ گفت که بله خیلی زیاد هستند.
مدیرعامل یک زندگی دوگانه داشت. علاوه بر شخصیت کاری، در خارج از محیط کار شخصی هوشمند و غیراجتماعی به نظر میرسید که اوقات فراغت خود را با همسر و فرزندش در وین میگذراند. در حقیقت، او یک انسان قدرتمند به نظر میرسید که از نفوذ و ثروتش برای فرار از زندگی روزمره استفاده کرده است؛ یک زندگی لوکس و تجملاتی تدارک دیده و در راه رسیدن به قلههای بورس، زندگی شیرینی را کشف کرده است.
هنگامی که از او خواسته شد آرزویش را برای یک اتومبیل گرانتر، از مرسدس کلاس اس به مایباخ، با هیئتمدیره هماهنگ کند، شدیداً برآشفت و عصبانی شد، اما در نهایت به خواسته خود رسید. براون گاهی نوشیدنیهای اختصاصی سفارش میداد که قیمت آنها به 22 هزار دلار میرسید و تعطیلات آخر هفته خود را در جنوب فرانسه سپری میکرد.
او برای اینکه گرفتار ازدحام جمعیت نشود، از جت اختصاصی شرکت استفاده میکرد که او را به ویلای شاهانهاش در نیسِ فرانسه میبرد و در آنجا مرسدسبنز کلاس جیالسی و آخرین مدل ون مرسدسبنز کلاس وی در خدمتش بودند. در محل استراحت هم به او خوش میگذشت. قایق تفریحی لیدی اس با اجاره حدود 500 هزار یورو در هفته و رفتوآمد مکرر به رستورانهایی که برای نمونه فقط قیمت پیتزا با قارچ آن 45 یورو است.
اما به گفته یکی از همکاران سابق او، در شرکت هرگز شنیده نشد که کسی بگوید رئیس در حال استراحت در یک قایق تفریحی است. او ظاهری بسیار زاهدمنشانه داشت. براون در مونیخ نیز یک جای دنج و بکر برای خود و نزدیکانش فراهم کرده بود و از آنها با غذاهای اعیانی رستورانی خاص پذیرایی میکرد که فقط حق عضویت سالانه آن 900 یورو بود. مجمع اشرافی او پولها را میبلعید، اما او ریاست وایرکارت را در اختیار خود داشت و سخاوتمند از آن استفاده میکرد. هلدینگ خصوصی او به اعضای بلندپایه یک میلیون یورو وام میداد.
در تابستان 2019، حلقه نزدیکان او چاپلوسانه موفقیتهای او را تبریک میگفتند و مرتباً از نام پرآوازه او در مطبوعات یاد میکردند. با آن حس ناامنی در میان جامعه، او باید کسی را در میان مطبوعات داشته باشد تا آنکه این حس به سراغش نیاید. زمزمهها در مورد او در شرکت در حال افزایش بود و این به ترس همیشگی او از افراد دامن میزد. بهویژه اینکه او با «سیلویا» ازدواج کرده بود؛ مسئول داخلی بخش «توسعه راهبردی اتحاد و تجارت» که انرژی او خیلی بیشتر در امور داخلی شرکت صرف میشد تا در آن بخش.
ظروف تاپرور و لیوانهای قهوه را با ظروف طراحیشده خود جایگزین کرد و ساعتهای گرانقیمت ویترا را به در و دیوار شرکت آویزان کرد. اصول و ظاهر شرکت عوض شد و بیشتر به نظر میرسید که طبق فنگشویی اداره میشود. قوانین عجیبی هم وضع کرده بود و در همهچیز حتی بچهدار شدن کارمندان هم ابراز نظر میکرد. کاملاً واضح بود که اینها دستورات براون نیست، چون او کمتر در مورد مسائل خانوادگی صحبت میکرد.
متقلب
در پاییز 2018 یان مارزالک اوضاع جالبی نداشت. از زمان جشن اکتبر که او هرساله با دوستان و همکاران در آن شرکت میکردند، به آنفلوانزای سختی مبتلا شد. در پیامی که به یکی از همکارانش در تلگرام داده بود، نوشته بود که بیماریاش شبیه یک سلاح میکروبی روسی به نظر میآید، اما نه فقط ویروس؛ بلکه دیسک کمر هم او را عذاب میداد.
حسابرسان شرکت ارنست اند یانگ (A&Y) هم منتظر او بودند. آنها میخواستند بالأخره نتایج حسابهای شرکتهای شریک در آسیا و همچنین برنامهها و حسابهای شرکتهای تابعه را بررسی کنند. در غیر این صورت، به گفته متخصص اقتصادی شرکت ارنست اند یانگ، با این مشکلات مواجه میشدند؛ کاهش ارزش اوراق قرضه و متعاقب آن، اثر منفی آن که ضرری معادل 21.5 میلیون یورو بود.
یان مارزالک گزارش را هفتهها به تأخیر انداخت. معجونی از شوخطبعی یک وینی و توانایی سوءاستفاده از مردم برای اهداف خود، توانمندی عمده او محسوب میشد. معدود همکارانی را هم که مستقیماً با او کار میکردند، به وسیله ترکیبی از مهارت و جذبه جنسی و توانایی اینکه هر آنچه را که لازم بود، از بین ببرد، به اشتباه انداخت. برای او با کمال خوشبختی کلاهبرداری بهصورت موفق ادامه یافت. متخصص مالی نیز پیامهای زیادی را در تلگرام درباره بازرسی مالی به او ارائه میداد. برای نمونه متخصص مالی برای او نوشته بود: «تو میدانی که دستآخر ارنست اند یانگ دوباره بازخواهد گشت و آنها شکایتی را برای هیئت نظارت آماده کردهاند.»
برای مارزالک این متخصص مالی حکم یک احمق مفید را داشت که روابطش با او، عملاً نوع تجاری سندروم استکهلم بود. این متخصص مالی معتقد بود که کل دنیا بر ضد وایرکارت همداستان شده است. او از مارزالک در اوایل 2020 میپرسد که آیا آنها میخواهند ما را نابود کنند؟ فشارها بر وایرکارت بیشتر و بیشتر میشد و مارزالک از پلان «بی» صحبت میکرد که البته منظورش شوخی با اسم بازرس ویژه ارنست اند یانگ بود.
اما بالأخره اعتماد از بین میرود و در مقابل اصرار متخصص مالی برای آوردن اسناد، مارزالک قول میدهد که بهزودی در یک همایش آنها را ارائه کند، ولی سوار هواپیما میشود و فقط به متخصص مالی شرکت توصیه میکند که درباره همهچیز خود را آماده دفاع کند. متخصص اعتراض میکند که این ناعادلانه است که شما مرا جلو بیندازید و خودتان همیشه در پشت صحنه باقی بایستید. اما این دقیقاً کاری بود که در 15 سال اخیر انجام میداد.
مارزالک در حالِ فرار، شبکهای را پشت سر میگذارد که به او وفادارند. افرادی مثل «برژیت هویزر»، «اکستنر» و «الیور بی»، معاونش در دوبی؛ بهخصوص روابط او با هویزر و اکستنر باید نزدیک بوده باشد.
سخنوران
در حالی که مارزالک با قسمت تاریک تجارت شرکت سروکار داشت، براون سیاستهای کلی را هدایت میکرد. حتی در آوریل گذشته وایرکارت در ایالت آزاد بایرن یک میلیون ماسک و لباس محافظ کرونا از چین وارد کرد. به گفته یک کارمند مربوطه در ایالت بایرن، متأسفانه اسناد برای محکومکردن آنها در این زمینه ناکافی هستند. همچنین سایر اسناد برای تعقیب و اعلام جرم علیه آنها در ایالت نورد راین وستفالن برای بررسی تقلب بر همین منوال هستند. دادستانی مونیخ معتقد است که تقلب این شرکت پیرامون کمکهای کرونایی ممکن است بیشتر نیز باشد.
اینکه دقیقاً این شرکت به چه وسیلهای و چگونه کسب درآمد کرده را هیچکس نمیداند. حتی بانکداران و تحلیلگران با توجه به طرحهای براون درباره خدمات پرداخت آیندهنگر یا راهحلهای مدیریت ریسک، بهسختی میتوانند توجیهی برای آن بیابند. ما در حال حاضر میدانیم که وایرکارت بیش و پیش از همه در آسیا گسترش یافت.
همچنین همه میخواستند به این کودک نابغه و شگفتانگیز کمک کنند. میتوان ردپای کمک رؤسای ایالتهای هامبورگ و شلسویگ هولشتاین را در آن دید. حتی ردپای کمک «والدمار کیندلر»، رئیسپلیس سابق بایرن و «کلاوس فریچه»، هماهنگکننده سرویس مخفی آلمان که در راستای برخی مساعدتها به وایرکارت، با دفتر صدراعظم تماس برقرار کرد نیز در آن دیده میشود.
همچنین «کارل تئودور گوتنبرگ»، وزیر دفاع اسبق، باعث و بانی کمک صدراعظم به گسترش وایرکارت در چین شد. «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان نیز در آخرین سفرش به پکن در سپتامبر ۲۰۱۹، برای متقاعد کردن چینیها به سرمایهگذاری در وایرکارت تلاش کرد. این در حالی است که «اولاف شولتز»، وزیر دارایی آلمان میگوید از فوریه ۲۰۱۹، دولت از وجود موارد مشکوک به تخلف در وایرکارت آگاهی داشته است.
علاوه بر این، کمک مشاورانی مانند «کای دیکمان» در نشریه «بیلد» باعث شد وایرکارت در مقابل منتقدان آسیبناپذیر باشد. البته در نهایت همه این تلاشها بیسرانجام و بینتیجه بود. وایرکارت فقط در سال 2019، 45 میلیون یورو بابت ارتباطات و مشاوره حقوقی و سایر مشاورهها پرداخت کرده بود که وظیفه آنها از سر راه برداشتن موانع و مخالفتها بود.
براون و مارزالک، برای خاموشکردن صدای منتقدان، مشاوران ویژه مثل گروه اطلس را به کار گرفته بودند تا با حمله به منتقدان بتوانند این مهم را به انجام برسانند. این شرکت برای دو ماه کار 1.3 میلیون یورو درخواست کرد. البته دو هفته بعد شرکت وایرکارت ورشکست شد.
سرانجام کار
در شب 19 ژوئن، فقط شش هفته بعد از نشست مجازی، براون این بار بدون مارزالک جلوی دوربینها حاضر شد و با صدایی ضعیف و بیحال اعلام کرد که شرکت او قربانی کلاهبرداری شده است. البته براون باید میگفت که خود او بوده که دست به کلاهبرداری زده است. در حال حاضر، دنیای او بسیار کوچک شده است؛ یک سلول 10 متر مربعی در زندان آگسبورگ ـ گابلینگن که جایگزین دفتر فنگشویی او در اشهایم و خانه لوکس او در بوگنهاوزن مونیخ و خانهاش در وین و ویلای کیتزبوهل شده است.
ظاهراً براون با وضعیت جدید خود کنار آمده است. او در زندان مطالعه میکند و دفاع از خود را به «آلفرد دیرلام»، وکیلمدافع مشهورش سپرده است. روزی که براون محاکمه شود، قاعدتاً روایت خود را از ماجرا تعریف خواهد کرد. دادستان عمومی کاملاً با این روایت آشناست؛ چراکه در 12 جلسه بازجویی، بهکرات آن را تکرار کرده است. محور روایت براون یک چیز است؛ او قربانی بیخبر این کلاهبرداری است.
بیدر و پیکر
مأموران دفتر فدرال حمایت از قانون اساسی و مبارزه با تروریسم «BVT» در وین در ماجرای وایرکارت نقش دارند. در حال حاضر، اقتدار و توانایی این سازمان زیر سؤال رفته است
رومن لبرگر، ولف ویدمن ـ اشمیت / مارتین و. 57 ساله، در سلول زندان وین چندان طاقت نیاورد. بعد از قهوه صبحگاهی، تصمیم گرفت که حرف بزند. آنچه در ادامه میآید، اعترافات مردی است که تا همین چند سال پیش یکی از قدرتمندترین افسران سرویس مخفی اتریش محسوب میشد. مارتین و. توضیح داد که چگونه سالها بهصورت مخفیانه به یان مارزالک، عضو هیئتمدیره و مدیر ارشد فناوری، خدمت میکرده و در نهایت به او کمک کرده تا در 19 ژوئن به بلاروس فرار کند. از طریق یکی از دوستان قدیمیاش، دو خلبان را پیدا کرده که مارزالک را با جت سسنا ماستانگ 510 به مینسک ببرند. از آن زمان، مارزالک بهکل ناپدید شده است.
مارتین و. اعتراف کرده که حتی پس از فرار نیز با مارزالک از طریق پیامرسان رمزگذاریشده، از جمله با یک شماره روسی، صحبت کرده است. مارزالک برای شناسایی او، پرسیده که «مجسمه» که در ویلای مونیخ-بوگنهاوزن بوده، متعلق به چه کسی بوده است؛ در این ویلا او و مارزالک به کسبوکار مشکوکی مشغول بودهاند.
مارتین و. تا زمان مرخصی در سال 2018، ریاست بخش مهم «جمعآوری اطلاعات و تحقیقات» در دفتر فدرال حفاظت از قانون اساسی و مبارزه با تروریسم را بر عهده داشت. اکنون او در مرکز رسوایی قرار دارد که سرانجام سرویس مخفی اتریش را به لیگ جمهوریهای موزفروش پیوند داده است. در واژگان سیاسی نوین، جمهوریهای موزفروش، اصطلاحی برای کشورهایی با نظام ناپایدار است که اقتصاد آنها وابسته به صادرات یک محصول محدود مانند موز و کانیهای معدنی است.
اعتبار این دفتر سالهاست که خدشهدار شده است. در میان شرکای اروپایی، BVT بهعنوان نهادی ناکارآمد و غیرقابل اعتماد قلمداد میشود. اسناد و دستورالعملهای سرویسهای امنیتی اروپا، گاهی اوقات با دستورالعمل صریحی برای عدم ارسال آنها به اتریش ارسال میشود. بیاعتمادی به اینکه اطلاعات حساس میتوانند در دستان اشتباهی قرار بگیرند، بسیار زیاد است. در سال 2018، در یک سند محرمانه از سرویس مخفی فنلاند به شرکای اتحادیه اروپا صراحتاً ذکر شده است:
«برای سرویسهای امنیتی اتحادیه اروپا بهجز دفتر فدرال حمایت از قانون اساسی و مبارزه با تروریسم «BVT».» همچنین BVT استانداردهای امنیتی بسیار ضعیفی دارد. چندین شریک خارجی، از جمله MI5 انگلیس و اداره فدرال نگهبانی از قانون اساسی (سازمان امنیت داخلی جمهوری فدرال آلمان) عملکرد آن را زیر ذرهبین قرار داده بودند و در نهایت از همکاری با آن خودداری کردند.
پس از بازدید از دفتر این نهاد در وین در فوریه 2019، میهمانان با کمال تعجب میدیدند که کارمندان BVT مجاز به بردن تلفنهای همراهشان در سراسر آنجا هستند و شبکه داخلی آن به اینترنت متصل است؛ دو عملی که در سرویسهای امنیتی سراسر جهان بهکل ممنوع است. شگفت آنکه، پنجره اتاق کنفرانس BVT باز بود و میشد جریان گفتوگوها را از داخل آن شنید.
حمله اسلامگرایان در ماه نوامبر نشان داد که این کشور تا چه حد از نظر مقابله با تروریسم ضعیف است. اتریشیها چندین گزارش در مورد فرد مهاجم از طرف مقامات آلمانی و سایر سرویسهای اروپایی دریافت کرده بودند. با وجود این، این مرد توانست چهار نفر را به قتل برساند.
در برلین این امیدواری وجود داشت که در دولت جدیدِ محافظهکاران و سبزها، اصلاح دفتر فدرال حمایت از قانون اساسی و مبارزه با تروریسم کلید زده شود، اما ماجرای شرکت وایرکارت نشان داد که این نهاد عمیقاً ناکارآمد و درگیر فساد است.
تحلیلگران بر این باورند که مارزالک، با کمک مارتین و. اطلاعات محرمانهای در مورد حداقل 10 نفر به دست آورده بود. مطابق برخی اسناد که در اختیار اشپیگل قرار گرفته، مارزالک تمایل داشت که بهعنوان یک مأمور مخفی نیز فعالیت داشته باشد.
گفته میشود که به مارتین و. علاوه بر اتهامات مربوط به وایرکارت، اتهام دیگری نیز وارد شده است؛ همکاری با سرویسهای جاسوسی بیگانه از جمله با سرویس مخفی روسیه. با این حال، مارتین و. این اتهام را بهشدت رد کرده است. مارتین و. در اعترافات خود نوشته بود که در گذشته دفتر فدرال حمایت از قانون اساسی و مبارزه با تروریسم «بینظمی» بوده، اما اکنون «بیدر و پیکر» است.