پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا همآفرینی صنفی؟
نیاز به یک تحول اساسی؛ نیاز به یک تیم منسجم و هماهنگ برای تحول؛ توجه به تفاوت صنف با فعالیتهای مردمنهاد، خیریه و داوطلبانه و حضور مالکان کسبوکارهای موفق ایرانی در تیم همآفرینی صنفی بخشی از دلایلی است که معتقدم باید از همآفرینی صنفی دفاع کرد
در روزهایی که کشور در آستانه تعطیلی فراگیر قرار دارد، رقابتهای انتخاباتی نظام صنفی رایانهای استان تهران روزهای پایانی خودش را سپری میکند. تا چند روز دیگر انتخابات تمام شده و همه چیز به حالت عادی خودش برگشته است؛ هرچند که احتمالا برای بیشتر کسبوکارهای فناوری کشور نه این روزها نه روزهای بعد از انتخابات فرق خاصی نمیکند. فشار موضوعات گوناگون باعث شده همین الان هم بسیاری خودشان را درگیر انتخابات نکنند.
انتخابات این دوره سازمان نظام صنفی رایانهای در یکی از سختترین دوران تاریخی کشور برگزار میشود. با این همه هیچ چیزی باعث نشده که شاهد رکود در روزهای پیش از انتخابات باشیم و هر چه که بیشتر به روز موعود نزدیک میشویم تلاشها بیشتر و بیشتر میشود. در انتخابات ائتلافها نقش مهمی دارند؛ برخی به صورت سنتی از بین دو ائتلاف گلچین میکنند و ممکن است به تمام فهرست یک ائتلاف رای ندهند. اینجا میخواهم استدلال کنم که چرا باید به همآفرینی صنفی رای بدهیم.
نیاز به یک تحول اساسی
تکنولوژی و نوآوری در حال تغییر همه چیز است و این تغییر باید در نهادهای رگولاتوری و نهادهای واسط کسبوکارها با رگولاتوری هم رخ دهد. لازم است از فرق سر تا نوک پای یک نهاد صنفی مرتبط با فناوری، مبتنی بر فناوری باشد؛ کوزهگر نباید از کوزه شکسته آب بخورد. از وبسایت گرفته تا سیستمهای نرمافزاری باید تغییر کند.
تحول یک نیاز است نه یک شعار انتخاباتی. تحول یک باور است نه یک شوآف تبلیغاتی. تحول به کسانی نیاز دارد که برای روزها و ماهها و سالهای آینده برنامه دارند. تحول نقد گذشته نیست! تحول ماندن در گذشته نیست. تحول باور به این است که اگر همان کارهای دیروز را انجام دهیم قاعدتا همان نتایج گذشته را میگیریم. تحول نیاز به کسانی دارد که میخواهند راههای دیگری را انتخاب کنند و وامدار گذشته نیستند!
نیاز به یک تیم منسجم و هماهنگ برای تحول
تحول را نمیتوان مستقل و تنهایی جلو برد؛ به فرض این که یک شرکت اکوسیستم کاملی داشته باشد (که هیچ کسبوکاری نه در ایران و نه حتی در جهان چنین چیزی ندارد) با این حال باز هم نمیتواند به تنهایی منافع همه کسبوکارها را نمایندگی کند. کسبوکارها منافع متضاد دارند و صنف جایی برای حلوفصل این تضادها است که در مواجهه با رگولاتور یک صدا داشته باشند. بنابراین این کاری نیست که یک کسبوکار به صورت مستقل توان انجام آن را داشته باشد.
مستقل بودن افسانهای است که حنای آن رنگ باخته است؛ برای تحول لازم است تیمی هماهنگ برای منافع صنف بجنگند. همانگونه که در ایران ما با دیدگاههای متفاوت در کنار هم زندگی میکنیم؛ همان طور که کسبوکارهای دولتی، خصوصی و خصولتی بخشی از اکوسیستم هستند؛ نمیتوان از همان ابتدا زیر میز زد و به دنبال دزد در کسبوکارهای قانونی کشور گشت! صنف محلی برای آپارتاید نیست. زمانی که نلسون ماندلا بر سر کار آمد بسیار تلاش کرد که آپارتاید سفیدها به آپارتاید سیاهان تبدیل نشود!
بسیار دقت کنیم که در اکوسیستم اقتصادی ایران همه انواع کسبوکارها در کنار هم کار و فعالیت میکنند و هیچ نوعی بر نوع دیگر برتری ندارد. کسبوکار دولتی به صرف دولتی بودن مجرم و گناهنکار نیست. کسبوکار خصوصی یا کسبوکار کوچک هم هیچ ارزش ذاتی نسبت به دیگر انواع کسبوکارها ندارد. آن چیزی که محل ایراد است، انحصارگرایی مبتنی بر قانون است؛ اگر این گونه نگاه کنیم کم نبودهاند کسبوکارهای خصوصی که در این سالها از هر رومی رومیتر و از هر زنگی هم زنگیتر بودهاند. بنابراین بحث غول و دولتی و خصولتی آدرس اشتباهی و یک حربه تبلیغاتی است و بس.
اگر کسانی از ابتدا منکر بخشی از بدنه اکوسیستم شوند آیا میتوانند با رگولاتور به صورت اثربخش تعامل کنند و بگویند منافع همه کسبوکارها را دنبال میکنند؟ قدرت یک صنف به فراگیری آن است و صنف فراگیر قطعا نمیتواند با فحش دادن به بخشی از اکوسیستم قانونی کشور فراگیر باشد. بماند که اگر قرار باشد در شهر دزد بگیرند در صف اول همان کسانی حضور دارند که دزد دزد میکنند!
حضور صاحبان کسبوکارهای موفق ایرانی در تیم همآفرینی صنفی
بخش عمده کسانی که در تیم همآفرینی امید حضور دارند مالک کسبوکارهای خود هستند. بیشتر افرادی که در این تیم حضور دارند کارمند کسبوکارها نیستند؛ بلکه این افراد به معنای واقعی کلمه کسبوکارهایی را از پایینترین حد خلق کرده و رشد داده و یا در به امروز رسیدن این کسبوکارها مشارکت جدی داشتهاند؛ امروز اینجا نیستند و فردا جای دیگر! اینجا با تیمی از افرادی که به فرموده و دستوری به میدان آمدهاند هم مواجه نیستیم. بیشتر افراد این تیم نقشهای مهمی در کسبوکارهایشان دارند؛ از بنیانگذاری و همبنیانگذاری گرفته تا هئیت مدیره.
اینجا با افرادی روبهرو هستیم که به اصطلاح صاحبان کسبوکار هستند. افرادی که سالهاست نام آنها را در کنار کسبوکارهایشا شنیدهایم؛ کسبوکارهایی که کوچک بودهاند و در طول زمان بزرگ شدهاند. همآفرینی صنفی شامل افرادی که پشت نام استارتآپ و کسبوکار کوچکشان پنهان نشدهاند و هر چند وقت یک بار نام آنها را در جاهای گوناگون میشنویم نیست.
تفاوت صنف با فعالیتهای مردمنهاد، خیریه و داوطلبانه
اعضای یک صنف کسبوکارهایی هستند که بخشی از چرخدندههای اقتصاد کشور را به حرکت در میآورند. اشتباه فراگیر در زمینه فعالیت صنفی این است که برخی آن را با با فعالیتهای سیاسی، مردمنهاد، خیریه و داوطلبانه اشتباه میگیرند. یا مثلا برخی گویا کشف بزرگی کردهاند و میگویند هیچ گربهای برای رضای خدا موش نمیگیرد!
برخی از دوستان گویا مبانی کسبوکار را هم نمیدانند. مهمترین شاخص اندازهگیری موفقیت کسبوکارها سود است؛ ولی سود برای کسبوکارها مانند هوا است. کسبوکارها برای ادامه زندگی به آن نیاز دارند؛ همانطور که کسی برای نفس کشیدن زندگی نمیکند کسبوکارها هم برای کسب سود خلق نشدهاند. کسبوکارها به دنبال افزایش کیفیت زندگی مردم هستند.
فعالیت صنفی هم فعالیتی برای افزایش سود نیست؛ فعالیت صنفی فعالیتی برای کاهش ضرر است. سرمایهگذاران در بورس با تشکیل سبد سعی میکنند زیان خود را کاهش دهند و هزینه این کاهش زیان هم کاهش سود است. کسانی که به صورت تک سهم در بازارهای بورس حضور دارند قطعا از کسانی که سبد تشکیل دادهاند امکان کسب سودهای بالاتری را دارند؛ ولی این احتمال هم وجود دارد که زیانهای بالاتری نصیبشان شود!
به همین دلیل کنار هم قرار گرفتن کسبوکارها در یک نهاد صنفی نه برای افزایش سود یک کسبوکار یا یک فرد بلکه برای کاهش زیان همه است. این تلاش هزینه دارد و کسی قرار نیست فعالیت خیریه انجام دهد. در صنف قرار است از منافع همه دفاع شود و کسانی که بر کوچکی و کوچک ماندن کسبوکارهایشان در طول زمان میبالند چگونه میخواهند از منافع همه دفاع کنند؟
همآفرینی صنفی بیشتر از این که یک ائتلاف باشد تیمی است از کسبوکارهایی از جنس همه کسبوکارهای ایران. برای این که بتوان تحول را جلو برد نیاز است که به این تیم اعتماد کنیم. سالها یک راه مشخص را رفتیم؛ حالا راه دیگری را امتحان کنیم؛ ضرر نمیکنیم!