پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
«بلک کارت»، کارت اعتباری جدید برای اینفلوئنسرها
«کارات» توسط مدیر محصول سابق اینستاگرام و یک متخصص حوزه فایننس تأسیس شده و میخواهد براساس آمار شبکههای اجتماعی اینفلوئنسرها به آنها کارت اعتباری دهد.
«اسپنسر دانلی» که با نام مستعار «راشن باجر» در یوتیوب فعالیت میکند، با پخش ویدیوهای بازی خود در یوتیوب نزدیک به 2.7 میلیون دنبالکننده دارد و سالهاست که کسبوکارش موفقیتآمیز بوده است. یوتیوب درصدی از درآمد تبلیغات خود روی ویدیوهای باجر را با خود او به اشتراک میگذارد و این پول آن قدر هست که انجام بازیهای ویدیویی در جلوی دوربین به یک شغل تماموقت برایش تبدیل شود. اسپنسر دانلی چند سال قبل، حتی «راشن باجر» را به ثبت قانونی رساند و کسبوکار یوتیوبی خود را قانونی کرد. تنها مشکلی که این وسط وجود داشت این بود که هیچ بانکی به او کارت اعتباری نمیداد.
«تصور کنید که شما در سال 2 تا 3 میلیون دلار درآمد دارید، اما حمایت اعتباری از شما فقط 20 هزار دلار باشد.» این جمله را دانلی میگوید که چنین پیشنهادی را از یک بانک سنتی دریافت کرده است.
دانلی همانند بسیاری از فعالانی که روزگارشان را از طریق پلتفرمهایی نظیر اینستاگرام، یوتیوب و توییچ میگذرانند، به دلیل اینکه مؤسسات مالی سبک زندگی و همچنین نوع کسبوکارشان را درک نمیکنند، نمیتوانند از خدمات مالی استفاده کنند. همین موضوع باعث شده که استارتآپ «کارات» به فکر ارائه خدمات مالی به اینفلوئنسرها بیوفتد و افرادی مانند دانلی را به عنوان مخاطب هدف انتخاب کند.
اولین محصول کارات «بلککارت» نام داشت که به طور خاص برای اینفلوئنسرها طراحی شده بود و در آغاز یک خط اعتباری 50 هزار دلاری به آنها اعطا میکرد. مزایایش هم قابل سفارشیسازی است (گیمرهایی که از خدمات استریمینگ خود درآمد کسب میکنند و اینفلوئنسرهای لوازم آرایشی که برای خرید محصولات امتیاز دریافت میکنند) و محدوده اعتباری توسط شاخصههای شبکه اجتماعی یک اینفلوئنسر، جریان درآمدیاش و میزان پولی که در اختیار دارد، مشخص میشود.
کارات برای صدور کارت با شرکت استرایپ، که کارت شرکتی خود را اواخر سال گذشته راه انداخته بود، همکاری میکند. هدف کنونی کارات این است که در کیف پول هر اینفلوئنسری جا خوش کند. اما هدف نهاییاش تبدیل شدن به پلتفرمی است که همه نیازهای کسبوکاری یک اینفلوئنسر را برطرف کند.
کارات قبل صدور رسمی بلککارت، آن را به صورت پایلوت به دست گروهی از اینفلوئنسرها نظیر دانلی که تجارب موفقی از دریافت خدمات مالی نداشتند، رساند. اریک وی همبنیانگذار کارات میگوید: «ما واقعاً مشتریانی داریم که میلیونها دلار درآمد دارند اما بانک به آنها یک کارت با محدوده اعتباری 10 هزار دلار میدهد. ما با اینفلوئنسرهایی مواجه هستیم که بیش از 100 هزار دلار در حساب پیپالشان دارند اما از خدمات بانکی استفاده نمیکنند.»
اریک وی که پیش از این به عنوان مدیر محصول در اینستاگرام فعالیت میکرد از اینکه برخی اینفلوئنسرها چه درآمدهایی از طریق پلتفرمها دارند حیرتزده شده بود؛ اما تعجبش وقتی بیشتر شد که دریافت این افراد تا چه حد از محصولات مالی نظیر کارتهای اعتباری و وام دور ماندهاند.
«ویل کیم» دیگر همبنیانگذار کارات که پیش از این در حوزه فایننس فعالیت داشته میگوید:
بر اساس برخی تخمینها، بازار اینفلوئنسرها با وجود صدها هزار نفری که از طریق ویدیوهای پربازدید و پستهایشان در شبکههای اجتماعی درآمد قابل توجهی کسب میکنند، به چیزی نزدیک به 15 میلیارد دلار در چند سال آتی خواهد رسید. بنا بر آماری که کارات اعلام کرده، بیش از یک میلیون اینفلوئنسر در سراسر جهان به صورت تماموقت و حرفهای وجود دارند که در سال حداقل 80 هزار دلار درآمد دارند. اما بسیاری از آنان در دسترسی به منابع و خدمات مالی همانند کسبوکارهای کوچک سنتی با مشکل مواجه هستند. بخشی از مشکل این است که مدلهای کسبوکاری اینفلوئنسرها بسیار متفاوت و خاص است.
از نظر بانک درآمد یک اینفلوئنسر غیرقابل اطمینان است. این درآمد ماهبهماه متغیر است و از منابع مختلفی (اعم از قراردادهای اسپانسری، تبلیغات و کمکهای مالی هواداران) حاصل میشود. این موضوع تصمیمگیری در مورد اینکه چه نوع پیشنهادی برای یک اینفلوئنسر مناسب است را برای بانک مشکل میکند و از طرف دیگر مقایسه آنها با یکدیگر نیز دشوار است. دانلی میگوید: «کار کردن یک موسسه سنتی با یک یوتیوبر مضحک است.»
اریک وی و ویل کیم به منظور توسعه ویژگیهای تعهد خرید کارات باید اطلاعاتی را در مورد اینکه اینفلوئنسرهای مختلف چگونه به کسب درآمد میپردازند، جمعآوری کنند. اینفلوئنسرها برای ثبتنام کارتهای کارات باید شاخصههای شبکههای اجتماعی و همچنین میزان درآمدشان را ارائه دهند. گویا اولویت با اینفلوئنسرهایی است که حداقل 100 هزار فالوور داشته باشند یا توسط شرکا معرفی شده باشند. کیم میگوید: «به هیچ وجه کار سادهای نیست که میلیونها فالوور را معادل میلیونها دلار در نظر بگیریم. آمارهای شبکه اجتماعی شاخصهای خوبی به شمار میآیند اما تصویر کاملی ارائه نمیدهند».
هر پلتفرم رسانه اجتماعی گزینههای مختلفی برای درآمدزایی دارد و برخی از آنها منفعت بیشتری به دنبال دارند. وی در این رابطه میگوید: «من ترجیح میدهم یک میلیون فالوور در یوتیوب داشته باشم تا 10 میلیون فالوور در تیکتاک». یوتیوبرها از دو طریق تبلیغات و ثبتنام در کانالشان میتوانند درآمدزایی کنند، اما تیکتاک هیچ راه مستقیمی برای درآمدزایی ندارد و نمیتوان اینفلوئنسرهای خاصی را دنبال کرد. میزان درگیری و تعلقخاطر فالوورها نیز مسئلهای حیاتی است. یک اینفلوئنسر با یک میلیون فالوور و 10 درصد تعامل بهتر از یک اینفلوئنسر با 10 میلیون فالوور و یک درصد تعامل است؛ چراکه موضوع تعلقخاطر و درگیری را نمیتوان به صورت خطی مقیاسبندی کرد.
کارات همچنین در ارزیابی اعتباری اینفلوئنسرها به دنبال سیگنالهایی است که نشان دهد تا چه میزان فرد به صورت حرفهای این فعالیت را دنبال میکند (برای مثال ثبت کردن کسبوکار به لحاظ حقوقی یا پاسخ بهموقع به ایمیلها) و چه روشهایی برای تنوع بخشیدن به درآمدهایش اتخاذ کرده است (لینکهای وابسته، تبلیغات، اسپانسرشیپ، اشتراک و بازارپردازی).
کیم میگوید: «این موضوع اهمیت بسیاری دارد که یک اینفلوئنسر تکپلتفرمی نباشد و از روشها و پلتفرمهای مختلف برای کسب درآمد استفاده کند. اینفلوئنسرهایی که اتکای زیادی فقط به یک پلتفرم داشته باشند، وقتی مشکلی برای آن پلتفرم پیش بیاید، دچار چالش میشوند».
کارات از کاربرانش کارمزد یا بهرهای نمیگیرد و در حال حاضر از درآمد حاصل از کارمزدهایی که پذیرندهها برای هر تراکنش پرداخت میکنند، بهره میبرد. با این وجود برنامه طولانیمدت کارات این است که سایر خدمات مالی را نیز ارائه داده و به نوعی به یک بانک مرکزی برای اینفلوئنسرها تبدیل شود. وی میگوید: «بسیاری از اینفلوئنسرها از ما میپرسند که آیا میتوانیم برای دریافت وام به آنها کمک کنیم؟ ما در حال حاضر به دنبال این هستیم که هر اینفلوئنسری کارت ما را در کیف پولش داشته باشد. اما میتوانیم برای دریافت وام نیز به آنها کمک کنیم. همچنین خدمات حسابداری پایه بهشدت مورد نیاز بسیاری از اینفلوئنسرهاست و ما بنا داریم این خدمت را هم به مجموعه خدماتمان اضافه کنیم.»
«وی» و «کیم» اولین بنیانگذارانی نیستند که شکاف بین مؤسسات مالی سنتی و کارآفرینان دیجیتالی جدید را مشاهده کرده و سعی دارند از آن به عنوان یک فرصت کسبوکاری بهره ببرند. «برکس» استارتآپی است که در سال 2017 آغاز به کار کرد و ارائهدهنده خدمات مالی و اعتباری به سایر استارتآپهاست و سعی دارد محدودیتهای اعتباری که این کسبوکارهای نوپا با آن مواجه هستند را برطرف کند. در یک سال برکس به مرحله یونیکورنی رسیده و تقاضای استارتآپهای حاضر در سیلیکون ولی برای کارتهای برکس رو به افزایش است.
برخی از شرکتهای حسابداری پیش از این به بازار در حال رشد اینفلوئنسرها ورود پیدا کردهاند. برای مثال دانلی به صورت ماهانه هزینهای را به یک شرکت مستقر در کالیفرنیای جنوبی با نام Sempahore که به طور ویژه مسائل مالی یوتیوبرها را مدیریت میکند، پرداخت میکند. دانلی میگوید: «این شرکت تمامی مسائل مربوط به صورتجلسات، مالیات، توزیع سود، لیست حقوق و همه چیز را مدیریت میکند.» به ثبت رساندن کسبوکارش و سپردن کارهای حسابداری به Sempahore موجب شد او از پرداخت مالیات نیم میلیون دلاری رهایی پیدا کند. به گفته دانلی یوتیوبرهایی که هوشمندتر هستند کارهای حقوقی و مالی خود را به چنین شرکتهایی واگذار میکنند. اما آیا کارات میتواند چنین خدماتی را در قالب یک نرمافزار ارائه دهد؟ اگر موفق شود پتانسیل عظیمی خواهد داشت.
ببخشید آیدل های خاص فقط بلک کارت دارن یا چیزای دیگه هم دارن