پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
جنگهای جهانی سرگرمی
شرکت اپل، شش ماه بعد از رونمایی از سرویس اشتراک ویدئوی خود با عنوان اپل تیویپلاس، از اولین فیلم بلند روی این بستر رونمایی کرد. فیلم «بانکدار» در حالی در اپل تیویپلاس منتشر میشود که گمانهزنیهای زیادی در مورد توفیق اپل در جذب مخاطب برای این خدمت جدیدش وجود دارد. اپل وارد بازاری پر از بازیگران حرفهای و کارکشته شده که سابقه طولانی در پایینکشیدن بازیگران بزرگ و قدرتمند بر اثر جنگهای بزرگ و رقابتهای ناسالم دارد
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۳ / خلاف پروژههایی مانند آیفون و آیپد و حتی نرمافزارها و خدماتی مانند آیتیونز و آیکلاد، اپل تصمیم گرفته خود را وارد عرصهای کند که عملا در آن یک بازیگر درجهدوم محسوب میشود. پخش آنلاین ویدئو در طول یک دهه گذشته رشد بسیار زیادی کرده است. نتفلیکس دهها هزار عنوان سینمایی و تلویزیونی را برای پخش آنلاین جمعآوری کرده، دیزنی با کولهباری پر از محصولات خودش در کنار محصولات پرطرفدار پیکسار و مارول که در انحصار این شرکت است، همزمان با اپل وارد گود شدند.
«راج ونکاتسان»، استاد مدیریت تجاری در دانشگاه ایالتی ویرجینیا به واشنگتنپست میگوید: «کمی عجیب به نظر میرسد که اپل در چنین موقعیتی قرار بگیرد، بهویژه که آنها معمولا در همه حوزههایی که وارد عرصه میشوند، یکی از بازیگران اصلی هستند. تاکنون چند بار دیده بودید که اپل قیمت محصول خود را ارزانتر از رقبا عرضه کند؟»
قیمت عضویت ماهانه در خدمات اپل تیویپلاس، چهار دلار و ۹۹ سنت است، معادل نصف قیمت اشتراک ماهانه نتفلیکس و دو دلار ارزانتر از اشتراک ماهانه دیزنیپلاس. مدیران اپل امیدوارند رواج استفاده از محصولات ساخت این شرکت از جمله آیپد و آیفون، عقببودن آنها نسبت رقبا در حوزه محتوا را جبران کند.
اپل دستکم از سال ۲۰۱۵ برای ایجاد یک سرویس اختصاصی انتشار محتوای انحصاری تلاش میکرد. پنج سال پیش اپل تعدادی از مدیران شناختهشده هالیوودی را برای تاسیس یک بخش تولیدات تلویزیونی اختصاصی استخدام کرد. «جیمی الریشت» و «زک ون امبورگ» که از مدیران کهنهکار شرکت سونیپیکچرز بودند، سال ۲۰۱۷ به اپل پیوستند و مسئولیت تهیه و تامین محتوای باکیفیت و مناسب برای خانواده به آنها سپرده شد.
سریال «نمایش صبحگاهی» با بازی جنیفر انیستون، ریس ویترسپون و استیو کارل، از اولین سفارشهای این شرکت بود. اپل دو فصل ۱۰ قسمتی از این سریال را برای تولید سفارش داد. قراردادهای دیگری هم با چهرههای مشهور سینما و تلویزیون مانند اوپرا وینفری، جیجی آبرامز و استیون اسپیلبرگ برای تولید و تهیه محتوا بسته شد.
آیا اپل موفق میشود؟
هرچند اپل یکی از بزرگترین شرکتهای سهامی عام در جهان محسوب میشود، اما لزوما داشتن ثروت انبوه تضمینکننده پیروزی آنها در یک بازار شلوغ و پرچالش نیست. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اپل برای موفقیت در این بازار راه بسیار سختی پیش رو دارد. سریال «نمایش صبحگاهی» که گل سرسبد محتوای تلویزیونی این سرویس محسوب میشود، برای هر قسمت دستکم ۱۵ میلیون دلار خرج روی دست اپل میگذارد.
ساخت محتوای اختصاصی با کیفیت بیشتر، هزینه بیشتری لازم دارد که بهصورت تصاعدی هزینههای اپل را افزایش خواهد داد. اپل در عین حال بر خلاف دیزنی به امکانات شرکتهای بزرگ تهیهکننده سینما دسترسی ندارد. در حالی که دیزنی، شرکت فاکس قرن بیستم را در جیب خود دارد و برای تولید هر برنامه جدیدی میتواند از امکانات و استودیوهای آن استفاده کند.
در عین حال اپل از خرید امتیاز محتوای مشهور تلویزیونی هم خودداری کرده است. شرکتهایی مانند کامکست و برادران وارنر میلیونها دلار پول دادند تا امتیاز انحصاری پخش آنلاین سریالهایی مانند آفیس یا بیگبنگ تئوری را بخرند، اما سرویس اپل از چنین نامهای شناختهشدهای خالی است. خرید امتیاز انتشار محتوا، روشی بود که نتفلیکس از طریق آن توانست به شهرت و جایگاه امروزی برسد.
تاکتیکهایی که اپل برای موفقیت در عرصه خدمات اشتراک موسیقی استفاده کرده بود، امروزه برای تبلیغ سرویس اشتراک ویدئویش ناکارآمد به نظر میرسند. بر خلاف خدمات موسیقی که در دوران آغاز به کارش فقط یک رقیب بزرگ به نام اسپاتیفای مقابل خود داشت، در حوزه اشتراک ویدئو، رقبا بسیار زیاد هستند و کاربران بسیار زیادی دارند. برای اپل بسیار سخت است که بتواند رقبایش را از اپاستور حذف کند یا دستکم جستوجوی آنها را مختل کند. بر خلاف حوزه موسیقی، اپل هنوز توانایی ارائه محتوای مشابه با هیچیک از رقبای اصلیاش را ندارد.
همزمان نباید فراموش کرد که هرچند اپل تجهیزات سختافزاری تماشای ویدئوهایش را میفروشد، اما واقعیت این است که آیفون، هرچند بهراحتی برای گوشکردن موسیقی استفاده میشود، اما هنوز نتوانسته جای تلویزیون را برای تماشای سریال و فیلم بگیرد. از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دستگاه ساخت اپل که در حال حاضر در دست کاربران است، ۹۰۰ میلیون آن گوشیهای آیفون هستند.
واسطههای سرگرمی خانگی
بستر عرضه سرگرمیهای خانگی، همواره یکی از پرمنفعتترین و پرچالشترین حوزههای فناوری در دهههای اخیر بوده است. از بازیهای رایانهای گرفته تا ویدئو، در پنج دهه گذشته، غولهای فناوری تمام تلاش خود را گذاشتهاند تا بتوانند پذیرایی خانههای شهروندان را به انحصار خود درآورند. هرچند محصولات الکترونیکی ضبط و پخش، بخش بزرگی از این بازار را تشکیل میدهند، اما برای بسیاری از شرکتها منفعت تضمینشده و مستمر در فروش، اشتراک و اجاره محتوا و بسترهای توزیع آن برای مخاطبان است. شرکتهای بزرگ فناوری در طول دهههای گذشته بر سر اینکه تصویری که از صفحه تلویزیونهای خانگی پخش میشود چه باشد و چگونه به آنها برسد، در نبردی سخت و مهلک قرار دارند.
شرکتهایی مانند فروشگاههای زنجیرهای بلاکباستر و جیویسی زیر بار رقابت در حوزه بستر سرگرمیهای خانگی شکست خورده و به تاریخ پیوستهاند. برخی دیگر مانند سگا، با عدم توفیق در یک بخش، تمرکز خود را بر بخش دیگر گذاشتهاند و گروهی هم مانند سونی و مایکروسافت با درسگرفتن از شکستهای پیشین، توانستهاند در نبردی دیگر قدرت خود را باز پس بگیرند.
امروز جنگ در بازار سرگرمی خانگی به سرمایهگذاری در خدمات آنلاین رسیده است؛ ابتکاری که نتفلیکس بنیانگذار آن بود و اکنون تبدیل به یکی از میدانهای نبرد بزرگ شرکتهای نامآشنای فناوری تبدیل شده است. نتفلیکس که روزگاری با الگوی اجاره و فروش دیویدیهای فیلم و سریال از طریق پست سهمی از بازار سرگرمی خانگی را از آن خود کرده بود، امروز به غول بزرگ عرضه آنلاین ویدئو تبدیل شده است. سال ۲۰۱۰ نتفلیکس با بنیانگذاشتن عرصه الکترونیکی محتوا بهصورت پخش آنلاین ویدئو، عملا بازار جدید و بستر مصرف تازهای برای کاربران ایجاد کرد.
کاربران بدون نیاز به واسطه فیزیکی همچون دیسک یا نوار میتوانستند محتوای ویدئویی مورد نظر خود را از طریق ارتباط با اینترنت دریافت کنند. بعد از دو دهه جنگ در حوزه واسطههای فیزیکی انتقال محتوای ویدئویی، از جنگ فرمتها در نوارهای بتامکس و ویاچاس گرفته تا جنگ اچدیدیویدی (HDDVD) و بلوری (BlueRay)، دهه گذشته عرصه نبرد «ویدئو به درخواست» (Video on Demand) یا VOD بود. بلافاصله بعد از نتفلیکس رقبای دیگر بهتدریج پتانسیل این بستر تامین محتوا را دریافتند.
گوگل با یوتیوب، آمازون با پرایمویدئو، اچبیاو با اچبیاو گو و شرکتهای تازهکاری همچون هولو بهتدریج وارد این عرصه شدند. از آبانماه سال گذشته تاکنون دو شرکت عظیم جدید هم از سرویسهای ویدئو به درخواست خود، رونمایی کردهاند؛ شرکت والتدیزنی که در سالهای اخیر به بزرگترین شرکت فیلمسازی جهان تبدیل شده است، بعد از خرید شرکت هولو، از سرویس دیزنیپلاس رونمایی کرد و اپل نیز سرویس جدید اپل تیویپلاس خود را در کنار سرویسهای تازهاش همچون سرویس بازی اپل آرکید، رونمایی کرد.
جنگ برای سرگرمی
بازار فناوری با جنگهای تجاری میان شرکتهای بزرگ ناآشنا نیست. از جنگ کنسولهای بازی گرفته تا جنگ فرمتهای لوح فشرده و دیسک، در چهار دهه گذشته چندین بار جهان شاهد رقابت شدید در بازار فناوری بوده است. روزگاری جنگ میان شرکتهای ژاپنی سگا و نینتندو برای قبضهکردن بازار کنسولهای بازی خانگی در صدر اخبار بود و روزگاری جنگ میان شرکتهای ژاپنی جیویسی و سونی برای ثبت استاندارد رایج نوارهای ویدئویی بتامکس و ویاچاس.
هرچند برخی محصولات مرتبط با جنگهای بازار فناوری امروزه دیگر از رواج افتادهاند، اما آثار این جنگها همچنان ادامه دارد. گروهی از شرکتهای بزرگ فناوری بر اثر سرمایهگذاری غلط یا شکست در این جنگها نفوذ خود را در بازار از دست دادند یا تمرکز خود را به حوزههای دیگر معطوف کردند. امروز سگا، دیگر تولیدکننده سختافزار کنسولهای بازی خانگی نیست و به جای آن تمرکز خود را بیشتر به تولید نرمافزار و طراحی بازی برای سختافزارهای شرکتهای دیگر گذاشته است. نینتندو هرچند هنوز، چه در حوزه سختافزار و چه در حوزه نرمافزار و مالکیت معنوی حضور قدرتمندی در بازار بازی رایانهای دارد، اما بیشتر سهم خود را در بازار به دو رقیب جدیدتر یعنی سونی ژاپنی و مایکروسافت آمریکایی باخته است که اکنون صحنهگردانان اصلی بازار کنسولهای خانگی هستند.
اما سرنوشت جنگ نوارهای ویدئوی خانگی، پیچیدهتر از گذشته شده است. بعد از آنکه سونی یک بار در سالهای دهه ۱۹۸۰ جنگ بر سر نوارهای ویدئوی خانگی را به جیویسی واگذار کرد، با ورود فرمت دیسکهای نوری به بازار ویدئوی خانگی، بار دیگر توانست در دهه ۱۹۹۰ با همکاری فیلیپس، با دیویدی به بازار ویدئوهای خانگی بازگردد. این بار سونی از رقابت با فیلیپس برای ایجاد یک فرمت اختصاصی خودداری کرد و در مشارکت با این شرکت، فرمت دیویدی را روانه بازار کرد.
دیویدی، جانشین ویدئوسیدیهایی شده بود که به لحاظ حجم ذخیره داده، توان کمتری داشتند، اما محدودیت ظرفیت دیویدیها هم بهتدریج برای انتشار محتوای باکیفیتتر ویدئویی مشکل ایجاد میکرد. جنگ تازه در سال ۲۰۱۰ برای معرفی جانشین دیویدی آغاز شد. این بار یک شرکت ژاپنی دیگر با سونی وارد رقابت شد تا جانشین دیویدی را معرفی کند. توشیبا با ایده دیسکهای اچدیدیویدی به هالیوود رفت تا شرکتهای تولیدکننده فیلم را به انتشار محتوای ویدئویی فیلمهای خود برای نمایش خانگی روی دیسکهای این شرکت قانع کند.
سونی که خود دستی در تولیدات سینمایی هالیوود دارد، بلافاصله شروع به جذب شرکتهای رقیب برای استفاده از فناوری خود به نام بلوری (BlueRay) کرد. رقابت سونی و توشیبا برای انحصار فرمت انتشار دیسکهای ویدئویی چند سالی ادامه یافت، اما نهایتا این سونی بود که این بار توانست رقیبش را کنار بزند تا واسطه فیزیکی انتشار ویدئو و داده خود را بهعنوان استاندارد بازار تعیین کند. هرچند سونی در این رقابت پیروز شد، اما برای جشنگرفتن این پیروزی خیلی دیر شده بود، چراکه نحوه مصرف ویدئوهای خانگی در حال تغییر بود.
جریان داده
نتفلیکس همزمان با تلاشش برای رقابت با شرکتهای اشتراک محصولات ویدئویی خانگی از طریق دیویدی و بلوری، بهسرعت در حال توسعه نفوذش در بستر اینترنت بود. زمانی که بلوری سونی به واسطه استاندارد انتشار ویدئوی خانگی تبدیل شد، درست همزمان با روزگاری بود که جریان دادههای اینترنت جای واسطههای فیزیکی تصویر را میگرفت. نتفلیکس بسیاری از عناوین سینمایی و تلویزیونی را همزمان با انتشار روی دیسک در اینترنت هم منتشر میکرد.
تا جایی که انتشار فیزیکی کاملا متوقف شد و فقط بخش آنلاین این شرکت به کار ادامه داد. آمازون هم برای ترویج اشتراک خدمات پرایم برای ارسال رایگان کالا، سرویس ویدئویی خود را راهاندازی کرد. هولو با یک هدف مشخص وارد صحنه شد، اگر قسمتی از سریال تلویزیونی را که در حال پخش از تلویزیون است، از دست دادهاید، آن را آنلاین تماشا کنید. همه این سرویسها بعد از مدتی که کاربران خود را بیشتر و بیشتر کردند، به تولید برخی سریالها و فیلمهای اختصاصی روی آوردند؛ فیلمها و سریالهایی که بهصورت انحصاری فقط در بستر آنلاین منتشر میشوند.
سریال «سرگذشت ندیمه» هولو یا سریال «خانه پوشالی» نتفلیکس در کنار پروژههای سینمایی بزرگ مانند «مرد ایرلندی» ساخته مارتین اسکورسیزی، بهتدریج به کارنامه این شرکتهای پخش آنلاین اضافه شدهاند. حالا دیزنیپلاس و اپل تیویپلاس که تازه شش ماه است وارد این بازار شدهاند، امیدوارند کاربران اینترنت یک فاکتور ماهانه اشتراک دیگر هم به قبضهای ماهانهشان اضافه کنند و برای تماشای محتوای اختصاصی این شبکهها عضویت آن را بخرند.
جرج نولفی، در مقام نویسنده، تهیهکننده و کارگردان فیلم، دورویی اخلاقی را به بنمایه داستان تبدیل کرده است. «مت استاینر»، کاراکتر سفیدپوست با بازی نیکلاس هولت که از ابتدای فیلم هیچ مشکلی با دستور گرفتن از دو فرد سیاهپوست پشت پرده ندارد، بهتدریج بدون هیچ نیت سوئی، در نقش خود بهعنوان رئیس فرو میرود، اما واقعیت این است که نقشه دو کاراکتر اصلی فیلم برای گرفتن مجوز خرید ملک توسط سیاهپوستان در آمریکای دوران «جیم کرو» (عصری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آمریکا که مجموعه قوانین سختگیرانه علیه سیاهپوستان بهشدت در جنوب آمریکا اجرا میشد) به این دلیل موفق میشود که یک شخص خوشلباس سفیدپوست در پیشانی آن قرار گرفته و دو مغز اصلی نقشه مجبورند در پوششی همچون خدمتکار و راننده به او خدمت کنند.
«بانکدار» یک نمایش جذاب و سرگرمکننده است که همزمان اجازه میدهد تا هم مخاطب از دوران کمتر شناختهشده در تاریخ بشنود و هم فرصتی برای خودنمایی هنر بازیگری مککی، جکسون و هولت ایجاد میکند. این فیلم با بودجه بسیار محدود ۱۱ میلیون دلاری که بسیار کمتر از مشابههای هالیوودی است، تهیه شده و اگر قرار باشد با یک سرمایهگذاری پنج دلار در ماه آن را در بستر نمایش آنلاین اپل تماشا کرد، سرمایهگذاری خوبی برای سرگرمی و گذراندن وقت و البته اندکی هم آموختن از تاریخ است.