راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

ایرانی‌ها از تاریخ درس نمی‌گیرند / رشد اقتصادی ایران منفی و صنعت با تورم بالای 70 درصد روبه‌رو است

وحید شقاقی، اقتصاددان، ماهنامه عصر تراکنش شماره 27 / مردم ایران صدها سال است که محور تصمیمات اقتصادی خود را بر جمله «یک‌شبه پولدار شدن» گذاشته‌اند. در دوران صفویه، فردی به نام «کارتل» به ایران سفر کرده بود و بازدیدی از شهرهای مختلف داشت.

او در سفرنامه خود نوشته است که مردم ایران علاقه بسیاری به رفتارهای سوداگرانه دارند و می‌خواهند سریع پولدار شوند. اکنون بیش از 500 سال از دوران صفویه می‌گذرد، اما این فرهنگ همچنان در بین مردم ایران وجود دارد.

به عبارت دیگر جامعه ایرانی، بازارهای مختلف را در زمان‌های متفاوت مورد بررسی قرار می‌دهد و وقتی یک بازار به سودآوری بالایی رسید به یکباره سرمایه‌اش را به سمت آن سرازیر می‌کند، به نحوی که از یک مرحله به بعد، تصمیم‌گیری عقلانی را هم از دست می‌دهد. اکنون چند ماهی است که این موضوع در مورد بازار سهام اتفاق افتاده است.

در ماه‌های اخیر که شاخص کل بورس تهران شاهد رکوردشکنی‌های متعدد بود، ده‌ها هزار نفر از شهروندان تصور کردند که برای کسب سود بیشتر، باید هرچه سریع‌تر وارد این بازار شوند. این در حالی است که از یک مرحله‌ای به بعد به‌دلیل اشباع‌شدن بازار، سرمایه‌گذاری در آن عقلانی نیست.

در واقع همان اتفاقی که در گذشته برای بازارهای مسکن، دلار، سکه و خودرو رخ داد و قیمت‌ها فروکش کرد و سرمایه‌گذارها ضرر کردند، بی‌شک در بازار بورس هم اتفاق خواهد افتاد. اکنون همه کارشناس‌ها هشدار می‌دهند که بازار سهام اشباع شده، افزایش شاخص‌ها عمدتا حباب است و احتمال ریزش وجود دارد، اما مردم بدون توجه به این گفته‌ها، همچنان سرمایه‌های خود را به این بازار می‌آورند.

در اینجا باید به موضوعی مهم اشاره کنیم؛ بازار سرمایه در ایران، نشان‌دهنده واقعیات اقتصادی کشور نیست. آمارها نشان می‌دهد رشد اقتصادی ایران منفی است و صنعت هم با تورم بالای 70 درصد روبه‌رو است. در این شرایط چطور ممکن است بازار بورس با رشد شاخص کل روبه‌رو شود؟

جواب این سوال در وابسته‌بودن اقتصاد ایران به نوسانات ارزی نهفته است. به عبارت دیگر در ساختار اقتصادی مانند ایران، شرایط بحرانی باعث افزایش ناگهانی شاخص بورس می‌شود؛ بنابراین اگر مردم می‌خواهند در بازار سرمایه‌گذاری کنند باید با آگاهی کامل از وضعیت بنگاه‌ها وارد شوند. در ونزوئلا هم که از تورم میلیونی رنج می‌برد، شاخص بورس معمولا رشد چشم‌گیری دارد، چون اقتصاد این کشور هم وابسته به نوسانات ارزی است.

این در حالی است که معمولا کشورهای توسعه‌یافته مانند آمریکا، ژاپن و کشورهای اروپایی با ایجاد مشکل در فعالیت بنگاه‌ها، شاهد فروکش شاخص بازارهای سرمایه‌شان هستند. در ایران اما برعکس است و طی سال‌های اخیر بین عملکرد اقتصادی و بورس هیچ ارتباط منطقی‌ای وجود نداشته است.

عوامل اصلی رشد شاخص کل در ماه‌های اخیر را می‌توان در دو دسته تقسیم‌بندی کرد؛ دسته اول همان افزایش قیمت دلار و تخصیص ارز 4200 تومانی به برخی شرکت‌ها و بنگاه‌هاست که سود بسیار بالایی را نصیب آنها کرد. مورد دوم هم کاهش سودآوری بازارهای موازی مانند سکه، دلار، مسکن و خودرو بود که باعث شد نقدینگی به سمت بورس حرکت کند.

به عبارت دیگر مسکن بعد از رشد ناگهانی قیمت‌ها به یک رکود رسیده و شاهد کاهش نرخ است. حباب سکه نیز تقریبا صفر شده و افراد حاضر به سرمایه‌گذاری در آن نیستند. از همه مهم‌تر اما اینکه نرخ دلار ماه‌هاست به یک ثبات نسبی رسیده و فعلا احتمال افزایش آن وجود ندارد. همین اتفاق می‌تواند بازار سرمایه ایران را دستخوش تغییر کند و قطعا کاهش شاخص در آینده را در پی داشته باشد.

مشابه این تجربه منفی در سال‌های 1391 و 1392 هم رخ داد و گروهی از مردم بدون آگاهی، دانش و تخصص وارد بورس شدند و شروع به خریدهای مختلف، بدون منطق کردند، اما وقتی بازار دلار ساکن شد و اقتصاد به یک ثبات نسبی رسید، بورس نیز به هم ریخت و سرمایه‌گذارهای جدید ضرر کردند.

تجربه نشان داده ما ایرانی‌ها از تاریخ درس نمی‌گیریم و رفتار مردم هم از یک برهه زمانی به بعد، منطقی جلو نمی‌رود. آمارها می‌گوید از ابتدای سال جاری تاکنون حدود 400 هزار نفر برای اولین‌بار در بورس سرمایه‌گذاری کرده‌اند. تصور من این است که این افراد بیشتر باید متعلق به دهک‌های درآمدی متوسط جامعه باشند؛ مردمی که مبالغ اندکی سرمایه داشتند و حالا با تصور اینکه بازار سرمایه سودآوری بالایی دارد و احتیاجی هم به مطالعه و تحقیق نیست، سراغ آن آمده‌اند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد بورس در ماه‌های گذشته طی یک بازه زمانی کوتاه، چشم‌بسته سود می‌داد و هر سهمی که خریداری می‌شد، بدون نیاز به کار علمی، پرس‌وجو، آگاهی و… به سود ختم می‌شد، اما از یک مرحله‌ای به بعد، ماجرا برعکس می‌شود. شاخص کل بورس در هفته‌های پایانی مهرماه 1398 با ریزش چشم‌گیر 10 هزار واحدی هم روبه‌رو شد و پیش‌بینی من این است که تا 280 هزار واحد پایین خواهد آمد.

در حال حاضر نقدینگی اقتصاد ایران حدود دو هزار هزار میلیارد تومان است. حجم پولی که وارد بورس شده در مقایسه با این عدد چندان بزرگ نیست، اما چون سودآوری پشت سر هم رخ داده، نگرانی‌ها بیشتر شده است.

نباید فراموش کنیم در ساختار اقتصادی ایران که بازار بورس هیچ ارتباطی به واقعیات اقتصادی ندارد، هر چقدر آرامش اقتصادی بیشتر شود، ریزش شاخص کل هم بیشتر می‌شود. در این شرایط سپرده‌گذارهای خرد، کسانی که دارایی‌ها و درآمدهای خردشان را وارد بازار کرده‌اند، بیشتر به خروج متمایل می‌شوند.

نباید فراموش کنیم کسب سود از بازار سرمایه، نیازمند آگاهی و تحلیل است، در حالی که طبیعتا مردم عادی از این توانایی برخوردار نیستند. نهادهای اطلاع‌رسانی ما از جمله صداوسیما هم نتوانستند به‌خوبی آگاهی‌رسانی کنند.

حتی در بعضی مواقع صداوسیما مردم را به حضور در بورس تشویق می‌کرد، در حالی که طی سال‌های 1391 و 1392 هم چنین شرایطی حاکم بود و در نهایت سرمایه‌گذارها ضرر کردند. حال سوال این است؛ وقتی فرد یا نهادی مردم را به حضور در یک بازار تشویق می‌کند، آیا بعد از متضرر شدن آنها، پاسخگو خواهد بود یا خیر؟

5 دیدگاه
  1. ناشناس می‌گوید

    به نظر من چون نمیتونی پیش بینی کنی و مردم ادی برنامتو بهم میزنن میگی

  2. علی بدشانس می‌گوید

    سلام من هم به حرف های مفت این کارشناس ناآگاه را آن زمان گوش نمیکردم الان 100 درصد سود میکردم.لعنت به این شانس

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.