پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
سرگردان میان بازارها / انگیزه مردم برای حرکت به سمت بازار بورس چه بود؟
علیاصغر سعیدی، جامعهشناس اقتصادی در گفتوگو با عصر تراکنش، علل اصلی حرکت مردم به سمت بازار بورس را در نوع و اعتبار منابع اطلاعاتی آنها، مکانیسم بازار سرمایه و تلاش برای حفظ دارایی و کسب سود بیشتر میداند.
ماهنامه عصر تراکنش شماره 27 / این چند خط پیشرو روایتگر یکی از عجیبترین اتفاقات تاریخ اقتصاد ایران است: «در بهار و تابستان 1398، در اوج بحرانهای اقتصادی و تحریمهای بینالمللی، جمعیت ایرانیهایی که برای اولینبار در بازار بورس تهران سرمایهگذاری کرده بودند، بیشتر از جمعیت کشور ایسلند در شمال اروپا بود.
تعداد آنها به قدری زیاد بود که اگر میخواستند به یکباره جابهجا شوند به بیش از 15 هزار دستگاه اتوبوس نیاز داشتند؛ 400 هزار نفر ایرانی که سرمایه سه هزار میلیارد تومانیشان را به بازار بورس آورده بودند تا داراییشان را در مقابل بحرانهای اقتصادی حفظ کنند و اگر خوششانس بودند، شاهد افزایش آن باشند؛ هراس، ریسک و امیدواری در یک قاب کنار هم قرار گرفته بودند، اما این بار نیز همانند تجربههای گذشته، پیروز میدان، خارج از این مرزها معرفی شد.»
تاریخ اقتصاد ایران از هجوم ناگهانی صدها هزار نفری به بازارهای مختلف از جمله دلار، سکه، مسکن و حتی بانکها و موسسههای مالی و اعتباری لبریز است. بحرانهای اقتصادی داخلی، تحریمهای بینالمللی، کاهش مداوم ارزش پول ملی، تورم بالا و… باعث شده شهروندان ایرانی، هرازگاهی که با رشد ناگهانی قیمتها روبهرو میشوند، سرمایه خود را دودستی تقدیم بازارهای غیرمولد کنند و منتظر سود کلان بمانند؛ در حالی که به غیر از مقاطعی کوتاه، معمولا در بیشتر مواقع با ضررهای هنگفت روبهرو شدهاند.
در کنار هراس برای از دست دادن سرمایه و کاهش ارزش داراییها، سودای کسب سود بیشتر و اصرار برای تبدیلشدن به بخشی از ضربالمثل «ره صدساله را یکشبه رفتن»، مهمترین دلیل تکرار چنین ضررهایی در اقتصاد آشفته ایران است. نمونه آن خسارت 36 هزار میلیارد تومانی سپردهگذاران تعدادی از موسسات مالی و اعتباری است که در سال 1392 با وعده سودهای بالا به مردم، نقدینگی بالایی را به سوی خود کشاندند، اما بهدلیل ناتوانی در پرداخت آن، چیزی جز ضرر نصیب سپردهگذاران نکردند.
این موسسهها از خلاء قانونی و شکاف تورم و نرخ سود بانکی مصوب بانک مرکزی برای افزایش سرمایهشان سوءاستفاده کردند، اما در تاریخ خواهند نوشت که سپردهگذاران نیز اسیر وعده واهی شدند. اخیرا زمزمهها هشدار میدهد که این چرخه سود و زیان، به صدها هزار نفری نزدیک شده که با دیدن رکوردزنیهای مداوم شاخص بورس، سرمایهشان را به این بازار آوردهاند.
آمارها میگوید در فصل بهار 1398، میزان فروش خالص 186 شرکت بورسی، برابر با ۱۱۴ هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به مدت مشابه سال 1397 رشد ۶۶درصدی را تجربه کرده است. همچنین سود خالص این شرکتها در سهماهه نخست امسال برابر با 20.2 هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به بهار سال گذشته ۹۲ درصد رشد را تجربه کرده است.
شهروندان ایرانی که به گواه برخی آمارها فقط 10 درصدشان با بورس آشنایی دارند، با دیدن این اعداد و ارقام به سمت خرید سهام کشیده شدهاند؛ اتفاقی که یک بار دیگر ماجرای موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز را به خاطر میآورد.
علیاصغر سعیدی در گفتوگو با ما بیان میکند که علت اصلی حرکت مردم به سمت بازار بورس را باید در نوع و اعتبار منابع اطلاعاتی آنها، مکانیسم بازار سرمایه و تلاش برای حفظ دارایی و کسب سود بیشتر جستوجو کرد. به گفته این جامعهشناس اقتصادی، مردم ایران بهواسطه رشد فناوری، بیش از گذشته در معرض اطلاعات بازارهای مختلف، از جمله بورس قرار دارند و همین مساله، رفتار اقتصادیشان را با تغییرات مهمی همراه کرده است.
چرا مردم بورس را انتخاب کردند؟
بنابر آمارهای رسمی؛ بین 10 تا 13 درصد مردم ایران (8 تا 11 میلیون نفر) در بازار بورس سهام دارند که این عدد نسبت به متوسط جهانی پایینتر است. اخیرا اما حضور در این بازار رشد داشته و حتی در برخی مواقع، یک درصد جمعیت ایران در عرضه اولیه شرکت کردهاند.
علیاصغر سعیدی درباره انگیزه مردم برای حرکت به سمت بازار بورس میگوید: «افراد برای حفظ داراییها و کسب سود به سمت بازارهای مختلف، از جمله دلار، طلا، مسکن و… کشیده میشوند. البته تفاوتهای اساسی بین استقبال مردم از این بازارهای غیرمولد با بورس وجود دارد. خریدوفروش طلا و دلار سابقه زیادی دارد و مردم از گذشته به سرمایهگذاری در این بازارها تمایل داشتهاند.
گروههای مختلف شهروندان نیز بیشتر از طریق شرکت در بازار و منابع غیررسمی به اطلاعاتی مانند افزایش قیمتها و پیشبینی آینده نرخها دست پیدا میکردند. این در حالی است که بورس، یک بازار جدید برای مردم ایران است و عمده اطلاعات آن نیز از طریق منابع رسمی مانند تحلیلگران بازار، شرکتهای کارگزاری و مشاوران به دست میآید.
به عبارت دیگر مردم بیشتر از طریق پیوندهایی که دارند، مانند دایره دوستان، خویشاوندان و… به اطلاعات بازارهای ارز و طلا میرسند، اما در بورس به منابع رسمی برای کسب اطلاعات نیاز است. البته در اینجا میتوان به یک وجه اشتراک نیز اشاره کرد و آن هم پدیده بازتابیشدن است؛ یعنی مردم از طریق پخش جریان اطلاعاتی در جامعه وارد این قبیل بازارها میشوند.»
آینه غبارآلود بورس
بازار بورس ایران آینه واقعیتهای اقتصادی کشور نیست؛ حضور عمده شرکتهای دولتی و شبهدولتی دلیل اصلی این مساله است. در ماههای گذشته رشد اقتصادی ایران منفی بوده، اما شاخصهای بورس مثبت است. این در حالی است که بورس باید نشاندهنده شرایط تولید باشد.
این جامعهشناس اقتصادی یکی دیگر از دلایل اعتماد مردم به بورس را مکانیسم آن میداند و ادامه میدهد: «میزان اعتماد افراد به بازارهای مختلف و مقدار کنش آنها، احساس امنیتشان نسبت به همان بازار را نشان میدهد. مردم طی ماههای اخیر اعتماد بیشتری به بازار بورس پیدا کردهاند.
بخشی از این اعتماد به مکانیسم بورس ربط دارد؛ این بازار از یک سو سود زیادی میدهد و مانع سقوط سهام میشود و از سوی دیگر بخش زیادی از شرکتهای بزرگ آن متعلق به بنیادها، بانکها، شرکتهای دولتی و شبهدولتی، پتروشیمیها، نفتیها، معدنیها و… هستند که خود این موضوع نوعی اعتماد به وجود میآورد؛ بهخصوص دولتیبودن عمده این شرکتها، چراکه اگر خصوصی بودند، احتمال داشت مردم با احتیاط بیشتری وارد شوند. ضمن اینکه در شرایط تحریم و رشد تورم، افزایش ارزش سهام رقم میخورد و فروش شرکتها و داراییهایشان رشد میکند.»
بازار بورس ایران بیش از همه در تصرف شرکتهای دولتی و شبهدولتی است. آمارها نشان میدهد ۱۰ شرکت اول بورس از نظر میزان فروش خالص همگی نفتی، فولادی و با مالکیت شبهدولتی هستند.
علیاصغر سعیدی
علیاصغر سعیدی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران است و تاکنون چهار کتاب مهم با عنوان «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی» درباره خاستگاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کارآفرینان و سرمایهداران قبل از انقلاب نوشته است. این کتب، دیدگاههای سیاسی و نگاه اقتصادی فعالان بخش خصوصی در دهه 50 را روایت میکند و گذار تدریجی از سنت به مدرنیته را بهخوبی نشان میدهد. این استاد جامعهشناسی اقتصادی، پژوهشگری شناختهشده در حوزه اقتصادی است و تاکنون ترجمههای مختلفی نیز در زمینههای اجتماعی و اقتصادی از جمله جامعهشناسی مصرف، معنای مدرنیت و مقدمهای بر سیاستگذاری اجتماعی انجام داده است.
همزاد موسسههای غیرمجاز؟
اعتماد بخشی از مردم به بازار بورس، یادآور اطمینان گذشتهشان به برخی موسسههای مالی است که در سالهای گذشته با وسوسه سود بالا، سرمایههای زیادی به سمتشان کشیده شد.
سعیدی میگوید: «مردم ایران به بانکهای خصوصی یا خصولتی کمتر اعتماد میکنند، اما چون در دورهای اطلاعات زیادی نداشتند، در این موسسهها سپردهگذاری کردند و سرمایههایشان را از دست دادند. این مساله نشان میدهد آن زمان به منابع اطلاعاتیشان درباره کیفیت کار این موسسهها اطمینان داشتهاند.»
موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز در سال 1392 با بحران نقدینگی روبهرو شدند. آنها برای جبران این اتفاق، وسوسه پرداخت سودهای کلان به سپردهگذاران را بر سر زبانها انداختند و تبلیغات گستردهای هم انجام دادند که صداوسیما در راس آنها قرار داشت.
ناجیان بازار سرمایه
بانکها و بیمهها به ناجی اصلی بازار سرمایه تبدیل شدهاند. بخش مهمی از خریدوفروشهای بازار توسط بانکها صورت میگیرد و آنها بهطور کامل اداره بازار را در اختیار گرفتهاند. بانکها طی ماههای گذشته با بروز بحرانهای عمیق در اقتصاد ایران به حجم داراییهای خود از طریق مصادرههای ناشی از دیرکرد پرداخت تسهیلات هم افزودهاند.
مردم بهدلیل اعتمادشان به رسانه ملی و تلاش برای کسب سود بالا در مدتزمان کوتاه، اقدام به افتتاح حساب در این موسسهها کردند، اما چند ماه بعد متوجه شدند پولی در خزانه وجود ندارد. دولت تاکنون حدود 36 هزار میلیارد تومان بابت خسارت به مالباختههای این موسسهها پرداخت کرده که تقریبا برابر 10 ماه یارانه نقدی 75 میلیون ایرانی میشود.
به گفته سعیدی مردم برای حفظ سرمایه و کسب سود بیشتر به سمت موسسههای مالی هجوم بردند و اکنون نیز با همین دلایل سر از بازار بورس درآوردهاند، اما اینکه تا کجا در این بازار بمانند، به سود و زیانشان بستگی دارد. در ماههای اخیر استقبال از بورس قابل توجه بوده است؛ با این حال در مجموع تمایل مردم ایران به این بازار بالا نیست.
آمارها نشان میدهد مجموعا بین 10 تا 13 درصد ایرانیها به خرید سهام روی خوش نشان دادهاند و فقط 10 درصد شهروندان ایرانی با مکانیسم بورس آشنایی دارند. این موضوع احتمال ضرر سرمایهگذاران جدید را بیشتر میکند.
سعیدی در اینباره میگوید: «شاید مردم اطلاعات کافی از مکانیسم بورس نداشته باشند، اما باز هم ریسک میکنند. علت این تصمیم را هم باید در میزان احساس اعتمادی جستوجو کرد که به منابع اطلاعاتیشان دارند. در واقع همین که مثلا دوستشان بگوید در بازار بورس سود کرده است، برای بازتابیشدن و دست به کنش زدنشان کافی است و آنچنان نیازی نیست اطلاعات کافی هم داشته باشند. اگرچه ممکن است ریسک کار را بالا ببرد.»
ضعف منابع رسمی و خطر بالقوه منابع غیررسمی اطلاعات
سعیدی با بیان اینکه عمده جامعهشناسان اقتصادی معتقدند مردم، کنشهای اقتصادی خود را بیشتر از طریق اطلاعات منابع غیررسمی به دست میآورند، میگوید: «زمانی که خرید برخی کالاها کوپنی بود، بعضیها به دوستان خودشان زنگ میزدند و میگفتند فلان مرغفروشی، بدون کوپن مرغ میدهد.
مردم هم هجوم میبردند و صف میکشیدند. در واقع مردم به حرفی که دهان به دهان گشته بود، اعتماد کرده بودند. در اینجا باید تاکید کنم که مردم معمولا در بیشتر موارد از اطلاعات منابع غیررسمی سود میبرند، اما در عین حال این منابع بالقوه پتانسیل بالایی برای ضرر رساندن به افراد دارند.»
او معتقد است منابع رسمی در ایران در بزنگاهها مانند نوسانات ارزی به شیوهای عمل کردهاند که مردم بیشتر به سمت منابع غیررسمی گرایش پیدا کنند. میگوید: «وقتی صداوسیما در دورههای مختلف مانند ماجرای بحران ارزی، برای جلوگیری از کنشهای مردم و کاهش التهاب بازار، اطلاعات غیرواقعی پخش کرد یا جلوی انتشار اطلاعات درست را گرفت، مردم به سمت منابع غیررسمی حرکت کردند.
رشد ارزش فروش!
حدود 62 درصد از 90 شرکت صنعتی بورس طی سهماهه نخست 1398، رشد واقعی منفی را تجربه کردهاند؛ بررسیها نشان میدهد 11 درصد این شرکتها رشد اسمی منفی داشتهاند؛ بنابراین بخش قابل توجهی از رشد ارزش فروش اغلب شرکتهای صنعتی بورس از محل افزایش قیمت تمامشده بوده، نه از محل افزایش حجم تولید و فروش.
حتی برخی روزنامهها اجازه نداشتند درباره قیمت دلار بنویسند. این شکل رویکرد در موارد مختلف مانند جنبش معلمان، اعتراضات سال 1342 و… هم دیده میشود. درست است که این نوع سیاست به شکل مقطعی ممکن است ثباتی به وجود بیاورد، اما در بلندمدت باعث از دست رفتن اعتبار منابع رسمی میشود.»
این جامعهشناس اقتصادی با تاکید بر اهمیت «اعتماد» ادامه میدهد: «مردم بهطور بالقوه به شبکه روابط اجتماعیشان اعتماد بیشتری دارند، اما نباید اهمیت منابع رسمی را نادیده گرفت. در انگلستان، زمان اعتراضات به برخی سیاستهای اقتصادی، معترضان تعدادی از مغازهها را غارت کردند و شبکه بیبیسی این موارد را پوشش داد، در حالی که رویکرد رسانهای در ایران برعکس است.»
کدام اقشار به بورس آمدهاند؟
تابستان سال 1397، همزمان با اوجگیری قیمت دلار تا مرز 15 هزار تومان و رشد ناگهانی قیمت انواع خودروهای داخلی، شرکتهای سایپا و ایرانخودرو که روی هم بیش از 95 درصد تولیدات بازار خودروی کشور را در اختیار دارند، اقدام به پیشفروش حدود یکصد هزار دستگاه انواع خودروی سواری کردند. آن زمان بیش از دو میلیون ایرانی تلاش کردند در سایت معرفیشده ثبتنام کنند.
بیشتر این افراد جزء دهکهای متوسط جامعه بودند که هدف اصلیشان برای پیشخرید خودرو، نه نیاز مبرم به اتومبیل که حفظ سرمایهشان بود. حالا این سوال درباره بورس نیز مطرح است؛ اینکه بیش از همه کدام دهکهای درآمدی سرمایههای خود را به این بازار آوردهاند؟
سعیدی میگوید: «در بحث دهکهای درآمدی باید توجه داشت که دو دهک بالا (نهم و دهم) و دو دهک پایین (اول و دوم) از نظر وضعیت زندگی تفاوت بسیاری با هم دارند. در واقع دهکهای اول و دوم آنقدر فقیر هستند که شیوه زندگیشان با سایر دهکها تفاوت فراوانی میکند. بنابراین بااطمینان میتوان این دو دهک را کنار گذاشت.»
شاخص مثبت در اقتصاد منفی
۷۸ درصد شرکتهای فعال در بورس تهران را نمونههای صنعتی تشکیل میدهند. ۱۴۵ شرکت صنعتی در کنار ۱۱ شرکت معدنی، ۱۱ شرکت خدماتی و ۱۸ شرکت سرمایهگذاری در بورس حضور دارند. این شرکتها شاخص بورس را سرپا نگه داشتهاند، در حالی که وضعیت رشد اقتصادی کشور منفی است.
این جامعهشناس اقتصادی معتقد است در ماههای اخیر، بیش از همه دهکهای نهم و دهم وارد بورس شدهاند. او ادامه میدهد: «دو دهک بالای درآمدی قطعا بخشی از درآمدهای خود را در بورس گذاشتهاند و بیشتر افرادی که وارد این بازار شدهاند، از این دهکها هستند.
اگر افراد دیگری هم آمده باشند باید از دهکهای هفت تا هشت باشند، اما نباید فراموش کنیم دهکهای سوم تا هشتم از نظر نوع درآمد و هزینه با هم همپوشانی بالایی دارند. به عبارت دیگر اگر منبع درآمدی یکی از این دهکها قطع شود، قطعا به دهک پایینتر سقوط میکند.»
سعیدی تاکید میکند که اگر هم افرادی از دهکهای سه تا هشت در بورس باشند، مقدار سرمایهگذاریشان زیاد نیست. ضمن اینکه میزان ریسک بازار بورس بالاست و این دهکها توان درآمدی کافی و ریسکپذیری بالا ندارند. مرکز آمار در سال 1396 اعلام کرد که درآمد خالص سالانه دهک دهم بیش از 86 میلیون تومان است.
این در حالی است که دهکهای پنجم تا ششم (متوسط) 24 تا 27 میلیون تومان درآمد داشتند. البته میزان درآمد خانوار شهری در سال 1397 حدود 40 میلیون تومان برآورد شده، اما بررسیهای مرکز آمار نشان میدهد که دهکهای اول تا سوم با کسری درآمد روبهرو هستند و دهکهای چهارم تا هشتم نیز آنچنان درآمدی برای پسانداز ندارند.
سعیدی تاکید میکند که در شرایط تورمی، تنها اقشاری متضرر میشوند که توان درآمدی مناسب ندارند. او میگوید: «این افراد پساندازهایشان بیشتر به شکل ارزی است، نه خانه و اموال غیرمنقول. به همین دلیل است که گروههای کوچک به میزان زیادی وارد بازار طلا و ارز شدند، چون دغدغهشان حفظ سرمایه اندکشان بود.»
پرداخت حقوق با وام
گزارشهای آماری بانک مرکزی نشان میدهد سال گذشته میزان پرداخت تسهیلات بانکی با رشد ۳۱درصدی به عدد کمسابقه ۲۱۹ هزار میلیارد تومان رسیده است. ۶۰ درصد از این عدد صرف سرمایه در گردش شده است. این عدد نشان میدهد صنایع کشور برای پرداخت حقوق و مزایای کارمندان و کارگرانشان از بانکها وام دریافت میکنند.
مردم تا چه زمانی در بورس میمانند؟
شاخص کل بورس تهران از اواخر بهار 1398 رکوردشکنیهای متعددی داشت، اما در هفتههای پایانی مهرماه دچار نوسانات غیرقابل پیشبینی هم شد؛ تا آنجا که بحث خروج سرمایهگذاران جدید را به میان آورد. وقوع این اتفاق اما فقط به بورس بستگی ندارد و شرایط سایر بازارهای موازی مانند دلار، سکه، مسکن و… هم مهم است.
سعیدی با بیان اینکه مردم در حال حاضر به این نتیجه رسیدهاند که ارزش داراییهایشان در بورس بیشتر حفظ میشود، میگوید: «تاکید من بیشتر بر نقش تاثیرگذار منابع اطلاعاتی غیررسمی است. منابع خبری که در حال حاضر مردم از آنها استفاده میکنند، منابع مطمئنی است. مردم احساس کردهاند اکنون بازار بورس برای سرمایهگذاری، کسب سود بیشتر و حفظ اندوختهها؛ امنتر از بازارهای دیگر است، اما اینکه تا چه زمانی در این بازار بمانند، به سود و زیان بازارهای مختلف بستگی دارد. هر وقت یک بازار شرایط بهتری پیدا کند، مردم به سمت آن حرکت خواهند کرد.»
استمرار رکود
در بهار 1398 میزان فروش خالص 145 شرکت صنعتی بورس حدود 99 هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به مقدار مشابه سال گذشته رشد 71.2درصدی را تجربه کرده است. این در حالی است که تغییرات شاخص بهای تولیدکننده بخش صنعت معادل 88.7 درصد بوده که میزان رشد واقعی فروش این گروه را طی مدت مذکور به منفی 17.5 درصد رسانده و علامتی بر استمرار رکود در این بخش است.
این جامعهشناس اقتصادی با بیان اینکه سیاستگذاران بورس را جذاب میکنند تا مردم وارد آن شوند، ادامه میدهد: «شخصا فکر میکنم این اتفاق توسط مسئولان ما رخ نداده، اما مجموعه سیاستها از جمله ایجاد ثبات در بازارهایی مانند دلار و سکه باعث حرکت مردم به سمت بورس شده است. اگر این بازار هم ثبات پیدا کند و بعد از مدتی وارد رکود شود، مطمئنا مردم از آن خارج خواهند شد.»
از اواخر خردادماه 1398 تاکنون (اواخر مهرماه) بازارهای دلار و سکه با کاهش قیمت روبهرو بودهاند و ثبات در آنها حکمفرما شده است. بازار مسکن نیز بهدلیل اشباع قیمتی با رکود دستوپنجه نرم میکند. در چنین شرایطی، بازار بورس با رکوردهای جذابش، سرمایهها را به سمت خود کشیده است.
نقش فناوریهای نوین در تصمیمگیریهای اقتصادی جامعه
در سالهای اخیر توسعه فناوریهای نوین باعث تغییر در شیوه تصمیمگیری اقتصادی مردم نیز شده است. فقط در یک نمونه؛ آمارها نشان میدهد بیش از 54 میلیون ایرانی از تلفن همراه هوشمند استفاده میکنند و از این طریق بهراحتی در معرض منابع رسمی و غیررسمی اطلاعات اقتصادی قرار دارند.
چه کسانی به بورس رفتهاند؟
علیاصغر سعیدی، جامعهشناس اقتصادی معتقد است بیشترین افرادی که در ششماهه نخست سال جاری به بورس هجوم بردهاند، در دهکهای 9 و 10 درآمدی جامعه قرار میگیرند که جزء قشر ثروتمند محسوب میشوند. این شهروندان درآمد قابل ریسک بیشتری نسبت به سایر افراد جامعه دارند.
علیاصغر سعیدی با بیان اینکه فناوریهای نوین و ابزارهای سرمایهگذاری فناورانه تا اندازه زیادی میزان تقارن اطلاعات را افزایش میدهد، میگوید: «این ابزارها سرعت رسیدن اطلاعات را افزایش میدهد. در سالهای گذشته برای دستیابی به آنچه در بورس میگذشت، باید حتما به ساختمان شیشهای مراجعه میکردید، تابلوها را میخواندید و…، اما الان اینطور نیست و با چند کلیک میتوان اطلاعات بازارهای مختلف مالی را کسب کرد. بنابراین دسترسی مردم آسانتر شده است.»
این جامعهشناس اقتصادی در مورد پذیرش فناوریهای جدید از سوی افراد جامعه و آمادگی آنها برای استفاده از این نرمافزارها نیز میگوید: «جامعه ما تا اندازه زیادی نسبت به استفاده از این ابزارها واکنش مثبت نشان داده که البته بخشی از آن نشانه جوانبودن جمعیت است. این اتفاق مثبتی است که البته در بعضی موارد با افراط هم روبهرو بوده است. مثلا در هیچ کجای دنیا چنین نیست که صورتحسابهای آب و برق کاملا اینترنتی باشد.
مثلا در انگلستان هنوز کاغذی است و شهروندان این حق را دارند که آنلاین یا کاغذی نسبت به واریز وجه مربوط به آب و برقشان اقدام کنند، اما در ایران اخیرا دولت به شکل دستوری دارد همه صورتحسابهای کاغذی را حذف میکند. حتی چند سال پیش برخی استادان دانشگاهها گفته بودند که نیاز نیست پایاننامههای دانشجویی هم کاغذی باشد.
10 شرکت اول بورس
۱۰ شرکت اول بورس از نظر میزان فروش خالص همگی نفتی، فولادی و با مالکیت شبهدولتی هستند. این 10 شرکت عبارتند از: پالایش نفت اصفهان، پالایش نفت بندرعباس، پالایش نفت تهران، فولاد مبارکه اصفهان، ملی صنایع مس ایران، ایرانخودرو، شرکت ارتباطات سیار، فولاد خوزستان، پالایش نفت تبریز و پتروشیمی جم.
با همه اینها، مردم این آمادگی را دارند که روزبهروز بیشتر از فناوریهای جدید استفاده کنند و رفتار اقتصادیشان نسبت به آن سریعتر و با اطلاعات بیشتر همراه باشد. جامعه تا حدود زیادی آماده پذیرش این تغییر است و چند سالی است که در مسیر آن حرکت میکند.»
مردم ایران مانند شهروندان سایر کشورها، همواره بهدنبال حفظ سرمایهشان و کسب سود بیشتر بودهاند، اما بهدلیل چالشهای متعدد اقتصادی، پیوسته در حال کوچ از یک بازار به بازار دیگر هستند. تقریبا همه بازارها تاکنون مورد آزمایش قرار گرفته بودند، اما بورس بهتازگی وارد این جریان شده است.
دولتی و شبهدولتیبودن عمده شرکتها در بورس، مهمترین دلیلی است که باعث میشود تغییرات شاخصها در این بازار با واقعیتهای اقتصادی ایران همخوانی نداشته باشد. هرچند اسامی دهانپرکن همین شرکتها، یکی از دلایل اصلی اعتماد مردم به بورس است. احتمالا سالهای آینده، ایرانیهای کنجکاو هنگام جستوجو در بین روزنامههای دهه 90 شمسی به این خبر خواهند رسید که مردم بعد از چند ماه، سرمایههایشان را از بازار بورس هم خارج کردند و سر از بازار دیگری درآوردند.
نویسنده: یزدان مرادی