پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
ترکیبی از دانش و طبیعت در علم اقتصاد / روایتی از مدلهای ویلیام نوردهاوس و پل رومر
جایزه نوبل اقتصاد امسال مربوط به طراحی روشهایی است که به یکی از اساسیترین موضوعات زمانه ما یعنی رشد پایدار و طولانیمدت اقتصاد جهانی و رفاه جمعیت جهان اختصاص دارد.
ماهنامه عصر تراکنش / اقتصاد و طبیعت چه رابطهای با هم دارند؟ طبیعت چه محدودیتهایی برای اقتصاد بهوجود میآورد و اقتصاد چه بلایی بر سر طبیعت میآورد؟ این موضوعی است که از دهه 70 میلادی مورد توجه اقتصاددانان جهان قرار گرفته است. ویلیام نوردهاوس یکی از اولین کسانی بود که درباره اثرات گرمایش زمین نوشت. مقاله او در سال ۱۹۷۷ با عنوان «رشد اقتصادی و اقلیم: مساله دیاکسیدکربن» روندی برونزا برای انباشت کربن و گرمایش زمین پیشبینی میکرد.
هدف نهایی پژوهشهای پل رومر نیز مانند نوردهاوس افزایش رفاه مردم است. او اما از زاویه فناوری و کمک به پیشرفتهای فناورانه به رفاه مردم نگاه میکند. در یک جمله فعالیتهای رومر به طراحی نهادها و سیاستهایی کمک میکند که بتوانند شرایط مناسب برای پیشرفتهای فناورانه را ایجاد کنند تا در نهایت به افزایش رفاه مردم منجر شوند.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
جایزه نوبل اقتصاد
فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد وظیفه انتخاب برنده جایزه علوم اقتصادی بانک مرکزی سوئد به یاد آلفرد نوبل که به جایزه نوبل اقتصاد شناخته میشود را برعهده دارد. جایزه نوبل اقتصاد جایزهای است که به یاد آلفرد نوبل توسط بانک مرکزی سوئد به اقتصاددانان اعطا میشود. این جایزه از سال 1968، هر ساله به محققان در زمینه اقتصاد اعطا میشود. این جایزه برای اولین بار به یان تینبرگن از هلند و راگنار فریش از نروژ اهدا شد.
[/mks_pullquote]
آکادمی نوبل امسال بهدلیل فعالیتهای این دو اقتصاددان جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۸ را بهطور مشترک به ویلیام نوردهاوس و پل رومر داده است. این سالها نام این دو پژوهشگر همواره در فهرست نهایی برندگان جایزه نوبل اقتصاد قرار گرفته بود و نتیجه داوری امسال غیرقابل انتظار نبود. در متن پیشرو مقاله منتشرشده در فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد درباره فعالیتهای نوردهاوس و رومر که به دریافت جایزه نوبل اقتصاد منجر شده است را ترجمه کردهایم.
مطالعه چگونگی برخورد انسان با منابع محدود موضوع اصلی اقتصاد است و اقتصاد از زمانی که بهعنوان یک علم شناخته شده، تشخیص داده است که مهمترین محدودیتها در منابع انعکاسی از طبیعت و دانش است. در واقع طبیعت شرایطی را که ما در آن زندگی میکنیم، تعیین میکند و دانش به معنای قدرت و توانایی ما در مدیریت این شرایط تعریف شده است. با وجود نقش مهم و اساسی این دو مفهوم، هنوز هم اقتصاددانان بهطور کلی نمیدانند که طبیعت و دانش چگونه تحت تاثیر بازارها و رفتارهای اقتصادی قرار میگیرند.
برندگان جایزه نوبل اقتصاد امسال، یعنی پل ام رومر و ویلیام دی نوردهاوس، توانستند دامنه تجزیهوتحلیل اقتصادی را با طراحی ابزارهایی برای بررسی چگونگی تاثیر بلندمدت اقتصاد بازار بر طبیعت و دانش، توسعه و گسترش دهند.
دانش
بیش از یک قرن است که اقتصاد جهانی بهطور قابل توجه و نسبتا پایداری رشد کرده است. این رشد اقتصادی در گذر دههها و قرنها میتواند باعث تغییر اساسی در زندگی مردم شود؛ هرچند این رشدی که از آن صحبت میکنیم رشد نسبتا آهستهای در طول تاریخ بشر است. البته باید گفت که سرعت این رشد در کشورهای مختلف متفاوت است. بنابراین سوالی که اینجا مطرح میشود این است که در چه زمانی و چه موقع این رشد اتفاق میافتد؟ پاسخ رایجی که علم اقتصاد به این سوال میدهد، تغییرات فناورانه است که در آن حجم روبهرشد دانش در فناوريهایی که توسط مخترعان، مهندسان و دانشمندان خلق شده، ادغام شده است.
اوایل دهه 1980، پل رومر که در آن زمان یک دانشجوی دکتری در دانشگاه شیکاگو بود، شروع به بسط نظریه رشد درونزا کرد که در این نظریه پیشرفتهای تکنولوژیکی، مانند مدلهای اقتصادی پیشین، فقط بهعنوان یک منبع خارجی در نظر گرفته نمیشوند. در عوض این پیشرفتهای فناورانه توسط یکسری فعالیتهای هدفمند در بازار به وجود میآیند. یافتههای پل رومر به ما این امکان را میدهد تا بهتر متوجه شویم که کدام شرایط بازار بهنفع تولید ایدههای جدید بهمنظور ایجاد فناوريهای سودمند عمل میکند. کاری که رومر انجام داد به ما کمک میکند تا نهادها و سیاستهایی را طراحی کنیم که بتوانند شرایط مناسب برای پیشرفتهای فناورانه را ایجاد کنند تا در نهایت به افزایش رفاه انسانی منجر شوند.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
ویلیام نوردهاوس
ویلیام نوردهاوس 77 ساله متولد البوکرکی آمریکاست و بهعنوان دانشمند در زمینه اقتصاد محیط زیست معرفی میشود. او همچنین برنده جوایزی همچون پروفسور استرلینگ و جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی نیز شده است.
[/mks_pullquote]
طبیعت
ویلیام نوردهاوس کارش را در دهه 1970 آغاز کرد؛ زمانی که بهطور جدی این دغدغه را داشت که چگونه سوختن سوختهای فسیلی به گرم شدن جهان منجر میشود و همچنين اینکه تغییرات آبوهوایی چه اثرات زیانباری میتواند داشته باشد. در نتیجه، نوردهاوس مسئولیت بررسی حلقههای بازخوردی دوسویه میان فعالیتهای انسانی و شرایط اقلیمی را برعهده گرفت که شامل نظریههای اساسی و نتایج تجربی از علمهای فیزیک، شیمی و اقتصاد بود. ماحصل فعالیتهای نوردهاوس این بود که او طبیعت را نهتنها محدودیتی برای فعالیتهای بشر میدانست؛ بلکه از آن بهعنوان چیزی یاد کرد که بهشدت تحت تاثیر فعالیتهای اقتصادی قرار گرفته است. نوردهاوس اولین کسی بود که مدلهای ساده اما پویا و کمّی از سیستم جهانی اقتصاد و اقلیم را طراحی کرد که امروزه با نام مدلهای ارزیابی یکپارچه (IAMs) شناخته میشوند.
ابزارهای نوردهاوس به ما این امکان را میدهد تا نحوه هماهنگی اقتصاد و اقلیم در آینده و تحت فرضهای مختلف در مورد کارکرد طبیعت و اقتصاد بازار، از جمله سیاستهای مربوطه را شبیهسازی کنیم. مدلهایی که او طراحی کرده است به موضوعاتی درباره مطلوبیت سناریوهای مختلف جهانی و مداخلههای خاص سیاسی میپردازد.
ضعف در بازار جهانی
باید گفت که هر دو نوبلیست اثرات سرریز روی جامعه را برجسته کردهاند. اثرات سرریز در واقع پیامدهایی برای افرادی است که در معاملات نوآوران و آلودهکنندگان محیط زیست به حساب نمیآیند. هر ایدهای برای فناوری جدید، از هر جایی که نشات گرفته باشد، میتواند برای تولید کالاها و ایدههای جدید، در زمان حال یا آینده، استفاده شود. بهطور مشابه میتوان از هر واحد کربنی مثال زد که زمانی که منتشر میشود، بهسرعت در جو پراکنده و به ایجاد تغییرات اقلیمی منجر میشود و بیشک چنین تغییراتی بر زندگی افراد در زمان حال و آینده تاثیرگذار خواهد بود. اقتصاددانان از این اثرات سرریز با عنوان اثرات خارجی یاد میکنند. این اثرات خارجی که توسط رومر و نوردهاوس مورد بررسی قرار گرفته، پیامدهای جهانی و طولانیمدتی به همراه دارد. از آنجایی که بازارهای تنظیمنشده در برابر چنین اثرات خارجی به ایجاد نتایج ناکارآمد منجر میشود، بنابراین تحقیقات رومر و نوردهاوس استدلالهای قانعکنندهای برای دخالتهای حاکمیتی ارائه میدهد.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
آرتور پیگو
آرتور پیگو اقتصاددان انگلیسی است. او موسس دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج بوده و بهعنوان مدرس نيز در آنجا تدریس میکرده است و شاگردانی که داشته اکثرا به موفقترین و تاثیرگذارترین افراد در زمینه اقتصاد در جایجای مختلف دنیا بدل شدهاند. حوزه کاری او زمینههای مختلف اقتصاد، از جمله اقتصاد رفاهی را دربر میگرفت و روی نظریههای چرخه کسبوکار، بیکاری، مالیات عمومی، شاخصها و اندازهگیری تولید ملی نیز کار کرده است.
[/mks_pullquote]
نوآوری تکنولوژیکی
انگیزه
تفاوتهای بلندمدت در نرخ رشد، پیامدهای غافلگیرکنندهای به همراه دارند. اگر دو اقتصاد با سرانه تولید ناخالص داخلی برابر شروع به کار کنند؛ اما سرعت رشد در یکی از این اقتصادها چهاربرابر بیشتر از دیگری باشد، در نتیجه طی 40 سال آینده پنج برابر ثروتمندتر از اقتصاد دومی خواهد بود. در کل رشد دو درصدی در اقتصاد به درآمد ملی اقتصاد دوبرابری در 40 سال آینده منجر میشود.
اواخر دهه 1980 بود که رومر بررسی کرد که نرخ رشد درآمد با توجه به دادههای واقعی، در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است. شکل شماره ۲ بر اساس یکی از مقالات پل رومر تهیه شده که در واقع نشاندهنده درآمد سرانه در سال 1960 است و رشد متوسط 25 سال آینده در بیش از يكصد کشور را نمایش داده است. در این تصویر هر مربع نشاندهنده یک کشور است. با توجه به این نمودار، تفاوت معمول میان نرخهای رشد در کشورهای مختلف، شامل چندین نقطه درصدی است و باید گفت که شکاف عمیقی، حدود 10 نقطه درصدی، بین سریعترین و کندترین نرخ رشد کشورها وجود دارد. همچنین این تصویر هیچ ارتباط سیستماتیکی را میان درآمد اولیه و رشد نشان نمیدهد؛ برخی کشورهای فقیر رشد سریعی داشتند و برخی دیگر رشد اقتصادیشان در حال کاهش است. در نهایت رومر به این نتیجه رسید که شناخت علل تفاوتهای قابل توجهی که در حوزه نرخ رشد وجود دارد از نکات بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود و در همین باره شروع به جستوجو برای توضیح آن کرد.
همانطور که رومر اشاره کرده بود، مدل رشد سولو که آن زمان نظریه رشد غالب بود و توانست جایزه نوبل سال ۱۹۸۷ را هم دریافت کند، میتواند بسیاری از موارد مربوط به ویژگیهای رشد اقتصادی را توضیح دهد. این مدل البته یک جایی ناکام است و آن زمانی است که بحث به نفاوتهای زیاد و پایدار در نرخهای رشد میان کشورها میرسد.
مدل سولو پیشبینی میکند که کشورهای فقیر بايد رشد سریعتری داشته باشند و بتوانند هرچه زودتر خودشان را به پای کشورهای ثروتمند برسانند، اما این پیشبینی چیزی نیست که ما در شکل شماره ۲ میبینیم. در مدل سولو، یک اقتصاد میتواند با انباشت سرمایههای فیزیکی مانند ماشینآلات یا زیرساختها، رشد داشته باشد، اما این رشدهای سرمایهمحور، باید در بلندمدت کمکم ناپدید شوند. در رابطه با هر نوع فناوري میتوان گفت که اضافه کردن سرمایههای بیشتر به تولید کمتر و کمتر منجر میشود. برای اینکه در این مدل بتوانیم رشد بلندمدت داشته باشیم، فرض بر این است که با گذشت زمان، نیروی کار بهدلیل پیشرفتهای فناورانه، مولدتر میشوند؛ هرچند این مولدتر شدن هم در کشورهای مختلف متفاوت است. البته مدل سولو این روندها را توضیح نمیدهد؛ چراکه تغییرات در فناوری واقعا بهصورت برونزا از یک «جعبه سیاه» بیرون میآید.
یک موفقیت بزرگ
بزرگترین دستاورد رومر این بود که این جعبه سیاه سولو را باز کند و نشان دهد که چگونه ایدههایی که توسط فناوریهای جدید برای ایجاد کالاها و سرویسهای جدید به کار گرفته میشود، میتوانند در اقتصاد بازار به وجود آیند. رومر همچنین نشان داد که چگونه چنین تغییرات فناورانه برونزايي میتواند روند رشد را شکل بدهد و کدام سیاستها برای پیشبرد فرایند رشد لازم و ضروری است. این مشارکتها و فعالیتهای رومر تاثیر بسزایی در اقتصاد داشته است. توضیحات تئوری رومر پایهگذار شکلگیری تحقیقات در زمینه رشد برونزا شد و مباحثی که در نتیجه مقایسه رشد دو به دوی کشورها توسط رومر به وجود آمد، باعث به وجود آمدن تحقیقات تجربی بسیاری در این زمینه شد.
چه چیز منحصربهفردی درباره رشد ایدهمحور وجود دارد؟ برای پاسخگویی به این سوال باید بفهمیم که ایدهها از چه جهاتی با سرمایه انسانی و فیزیکی متفاوت است. در واقع رومر به ما یاد داده که از دو بعد به کالاها نگاه کنیم که در شکل شماره 3 نشان داده است. در بعد اول، سرمایههای انسانی و فیزیکی، کالاهای رقابتی هستند. اگر از یک ماشین بهخصوص یا یک مهندس آموزشدیده در یک کارخانه استفاده شود، از همان ماشین یا مهندس نمیتوان همزمان در یک کارخانه دیگر استفاده کرد. اما از طرف دیگر، ایدهها جزء کالاهای غیررقابتی محسوب میشوند؛ اگر یک فرد یا شرکت از یک ایده استفاده کنند، مانع از این نمیشود که فرد یا شرکت دیگری از همان ایده استفاده نکند.
در بعد دوم باید گفت که این کالاها میتوانند استثناپذیر هم باشند؛ البته در صورتی که نهادها یا مقررات مانع از استفاده افراد از آن کالاها شوند. در خصوص برخی ایدهها، مانند نتایج حاصل از تحقیقات اساسی و در این مورد میتوانید به بینشهای ریاضی مانند قضیه فیثاغورث فکر کنید. در رابطه با ایدههای دیگر هم کاربران میتوانند از طریق اقدامات فنی، مانند رمزنگاری یا قوانین ثبت اختراع، از استفاده از این ایدهها محروم شوند. مقاله پیشرفته رومر نشان داد که چگونه رقابتی و استثناپذیر بودن ایدهها، رشد اقتصادی را تعیین میکنند.
رومر بر این باور بود که باید یک مدل بازار برای ایجاد ایده شکل بگیرد؛ چراکه کالاهای جدیدی که بر اساس ایده تولید میشوند، معمولا با کاهش هزینه مواجه میشوند؛ تولید طرح اولیه، هزینه ثابت زیادی دارد، اما تولید مجدد از روی طرح اولیه هزینه نهایی کمی را برای تولیدکننده به همراه دارد. چنین ساختار هزینهای مستلزم آن است که شرکتها افزایش نرخی در اجناس خودشان داشته باشند؛ بدان معنا که قیمت فروششان را بالاتر از هزینه حاشیهای قرار دهند تا بدین ترتیب بتوانند هزینه ثابت اولیه را جبران کنند. بنابراین شرکتها باید دارای یک قدرت انحصاری باشند که از این قدرت صرفا برای ایدههای استثناپذیر میتوان استفاده کرد.
رومر همچنین نشان داد رشدی که از طریق انباشت ایدهها به وجود میآید، بر خلاف رشدی که از طریق انباشت سرمایههای فیزیکی حاصل ميشود، تجربه کاهش بازده را نخواهد داشت. به عبارت دیگر رشدهای ایدهمحور میتوانند در طول زمان پایدار باشند.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
پل رومر
پل رومر ۶۳ساله متولد دنور آمریکاست و یکی از دانشمندان علم اقتصاد ایالات متحده بهشمار میآید. او اقتصاددان ارشد و همینطور معاون ارشد بانک جهانی بود، اما در ژانویه 2018 از سمت خود استعفا داد و همزمان با این استعفایش، از سمت استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک هم کنارهگیری کرد. در سال 1997 مجله تایم، رومر را در لیست 25 فرد تاثیرگذار آمریکایی گنجانده بود.
[/mks_pullquote]
نواقص بازار و سیاستها
اصل بر این است که دانش جدیدی که حاصل تحقیق و توسعه موفق است، میتواند برای کارآفرینان و نوآوران در هر جای دنیا و در هر زمانی، چه حال و چه آینده، مفید و مثمرثمر باشد. با این حال، بازارها معمولا به تولیدکنندگان دانش بابت مزایای نوآوریشان، پاداش کامل نمیدهند. به عبارتی، تا زمانی که دانش جدید مزایای اجتماعی داشته باشد، تحقیق و توسعه کمی در آن جریان دارد. علاوه بر این، زمانی که انگیزههای بازار برای تحقیق و توسعه بر اساس یک منفعت انحصاری باشد، بعد از اختراع، کالاهای جدید عرضه میشوند. تحقیقات بعدی نشان داد که چگونه نتایج بازار میتواند به تحقیق و توسعه بیش از حد منجر شود و این اتفاق یا زمانی رخ میدهد که ایدههای جدید در یک فرایند تخریب خلاق تعداد زیادی از شرکتهای موجود را از دور خارج میکند؛ یا زمانی که ایدههای جدید موجب بروز فناوریهای مخرب اجتماعی میشوند؛ مانند استخراج بیش از حد منابع یا استفاده از سوختهای فسیلی که باعث آسیب زدن به اقلیم میشود.
بهطور خلاصه رومر نشان داد بازارهای قانونگذارینشده موجب ایجاد تغییرات فناورانه میشوند، ولی از طرف دیگر این بازارها تمایل دارند تحقیق و توسعه و ایجاد کالاهای جدید در نتیجه آن کاهش یابد. برای رسیدگی به این مساله نيازمند مداخلات بهخوبی طراحیشده دولتها هستیم؛ مداخلاتی از طریق یارانههای تحقیق و توسعه و مقررات ثبت اختراع. بنا بر تجزیهوتحلیلهای رومر، چنین سیاستهایی برای رشدهای بلندمدت، نه فقط داخل کشور، بلکه در سطح جهانی، بسیار لازم و ضروری هستند. همچنین این تجزیهوتحلیلها دستورالعملهایی را هم برای طراحی سیاست ارائه میدهد؛ برای مثال قوانین ثبت اختراع باید بتواند تعادل مناسبی میان انگیزه برای ایجاد ایدههای جدید و توانایی دیگران برای استفاده از این ایدهها ایجاد کند و این کار را میتواند با ارائه حقوق انحصاری به توسعهدهندگان و همینطور محدود کردن این حقوق انحصاری در زمان و مکان انجام دهد.
تغییرات اقلیمی
فعالیتهای انسانی طی يكصد سال گذشته موجب افزایش سریع دمای جهانی شده است. هرچند هنوز درباره تاثیری که این شرایط در آینده بر اقلیم خواهد گذاشت، قطعیتی وجود ندارد؛ اما با این حال دانشمندان به یک توافق جمعی رسیدهاند که در تمامی شرایط و حالتها، این تاثیر بسیار معنادار و عمیق خواهد بود.
انگیزه
در دهه 1970 زمانی که ویلیام نوردهاوس، بهعنوان عضوی جوان در هیات علمی دانشگاه ییل مشغول به کار بود، با اشتیاق بسیاری درباره شواهدی مبنی بر گرم شدن جهانی و علل احتمالی آن مطالعه میکرد و به این نتیجه رسید که باید در این زمینه کاری انجام دهد. نگرانیهای نوردهاوس در نهایت به خلق ابزارهای جدیدی منجر شد که به کمک آن ابزار ما میتوانیم بفهمیم که اقتصاد چطور میتواند موجب تغییرات اقلیمی شود و نيز اینکه پیامدهای اجتماعی این تغییرات اقلیمی چه خواهد بود. او میخواست چارچوبی را توسعه دهد که از طریق آن بتوان تغییرات اقلیمی را از لحاظ هزینه و منافع تجزیهوتحلیل کرد.
یک نظم گزاف
مانند رومر، نوردهاوس نیز مدل رشد سولو را با مجموعهای از اثرات سرریز با استفاده از به نمایش گذاشتن گرم شدن کره زمین بر اثر انتشار گاز کربن توسعه داد. در این مورد، سرریزهای مربوطه بهطور عمده منفی است. بهطور قطع، مکانیسمهای خاص و عوامل انسانی تغییرات اقلیمی در فرایند مطالعات علوم طبیعی جای دارد. با تمام این توضیحات میتوان به این نتیجه رسید که تجزیهوتحلیل تغییرات اقلیمی نیازمند یک رویکرد کاملا یکپارچه است که در آن جامعه و طبیعت، بهصورت پویا با یکدیگر تعامل دارند. بهدنبال برطرف کردن چنین نیازی بود که نوردهاوس، پیشگام توسعه مدلهای ارزیابی یکپارچه (IAMs) شد. مدل نوردهاوس دارای سه ماژول است که با یکدیگر در تعامل هستند:
ماژول چرخه کربن: این ماژول نشان میدهد که چگونه انتشار گاز دیاکسید کربن بر غلظت این گاز در اتمسفر تاثیرگذار است. در واقع این ماژول بازتابی از شیمی پایه است و نشان میدهد که چطور انتشار دیاکسید کربن میان سه مخزن کربن، یعنی اتمسفر، سطح اقیانوس و بایوسفر و در نهایت اعماق اقیانوس در گردش است. خروجی این ماژول یک بازه زمانی از میزان غلظت دیاکسید کربن در اتمسفر است.
ماژول اقلیم: این ماژول نشان میدهد که چگونه افزایش غلظت جو از دیاکسید کربن و دیگر گازهای گلخانهای بر تعادل جریان انرژی تاثیرگذار خواهد بود. این ماژول بازتابی از فیزیک پایه است و پیشبینی تغییرات اقلیمی در طول زمان را مشخص میکند. خروجی این ماژول یک مسیر زمانی برای دمای جهانی است که در واقع همان مقیاس کلیدی تغییرات اقلیمی بهشمار میآید.
ماژول رشد اقتصادی: این ماژول توصیفکننده اقتصاد بازار جهانی است که با استفاده از سرمایه و نیروی کار و انرژی به تولید کالا میپردازد. بخشی از این انرژی از سوختهای فسیلی تامین میشود که از انتشار گاز دیاکسید کربن به وجود میآید. این ماژول نشان میدهد که چطور سیاستهای متفاوت در حوزه اقلیمی، مانند مالیاتها یا اعتبارات انتشار کربن، روی اقتصاد و انتشار دیاکسید کربن تاثیر میگذارد. خروجی این ماژول یک مسیر زمانی از تولید ناخالص داخلی، رفاه و انتشار جهانی گاز دیاکسید کربن و همینطور یک مسیر زمانی دیگر در رابطه با آسیب ناشی از تغییرات اقلیمی است.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
جایزه نوبل
جایزه نوبل معتبرترین جایزهای است که در حوزههای علمی به یک دانشمند تعلق میگیرد. جایزه نوبل در سال 1895، به وصیت کارخانهدار و شیمیدان سوئدی؛ آلفرد نوبل که بیشتر او را بهدلیل ابداع دینامیت میشناسند، پایهگذاری شد. در سال 1901 میلادی، اولین جایزه این بنیاد اهدا شد. طبق وصیت آلفرد نوبل، بهطور سالانه پنج جایزه در رشتههای فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و صلح به افرادی تعلق میگیرد که بیشترین خدمت را به مردم کرده باشند.
[/mks_pullquote]
سیستم دینامیک جهانی
سه ماژول نوردهاوس، مدلهای سادهای هستند که در تعامل پویا با یکدیگر قرار دارند، اما دو نسخه دیگر از نوردهاوس باقی است؛ مدل «منطقهای یکپارچه اقلیم ـ اقتصاد» (RICE) که در آن ماژول رشد اقتصادی هشت منطقه مجزا دارد و مدل ساده «دینامیکی یکپارچه اقلیم ـ اقتصاد» (DICE) که این ماژول بر خلاف دیگری، فقط یک منطقه واحد دارد. از مدلهای ارزیابی یکپارچه نوردهاوس میتوان برای شبیهسازی پیامدهای رایج در کسبوکار یا پیامدهای سیاستگذاریهای مختلف استفاده کرد.
همچنین این مدلها کارکرد دیگری نیز دارند و آن این است که میتوان از آنها در ارزیابی چگونگی هدایت اقتصاد بازار به سمت انتشار مناسبی از گازها که از لحاظ هزینه و منفعت اجتماعی در تعادل باشند، بهره برد. نمیتوان بدون داشتن مدلی که در آن تاثیر دوسویه انسان و اقلیم بررسی میشود، به این موضوع پرداخت.
توصیههای سیاستی
بر اساس تحقیقات نوردهاوس، بهترین راهحل برای حل مشکلات ناشی از انتشار گازهای گلخانهای، طرحی جهانی مربوط به مالیاتهای کربن است که بهطور یکنواخت در تمام کشورها اعمال شود. البته این راهحل بر مبنای نتایجی است که توسط یک اقتصاددان بریتانیایی به نام آرتور پیگو فرمولبندی شده است و بر اساس آن هر کسی که گازها را در اتمسفر منتشر میکند، بايد هزینههای آسیبی را که وارد میکند، با قیمت مناسبی پرداخت کند. سیستم جهانی تجارت انتشار گازهای گلخانهای نیز میتواند مشابه همین کار را انجام دهد و محدودیت انتشار این گازها را به اندازه کافی سفت و سخت بگیرد.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
مدل ارزیابی یکپارچه
مدل ارزیابی یکپارچه یک نوع مدلسازی علمی است که اغلب در علوم زیستمحیطی و تجزیهوتحلیلهای سیاستهای زیستمحیطی مورد استفاده قرار میگیرد. این مدل از آن جهت یکپارچه است که مشکلات محیطی معمولا مرز موجود میان نظم و ترتیبهای آکادمیک را رعایت نمیکنند. بنابراین مدلهای یکپارچه ارزیابی، دانش موجود از دو یا چند حوزه را به یک چارچوب واحد ترکیب میکند.
[/mks_pullquote]
مدلهای ارزیابی یکپارچه صرفا نتایج کمّی ارائه نمیدهند؛ بلکه آنها به ما امکان محاسبه روشهای کمّی دیگر برای محاسبه مالیاتهای مربوط به گازهای کربن را نیز میدهد و همچنین نشان میدهد که این روشها در مورد مالیات کربن چگونه به فرضهای مختلف در مورد پارامترهای مختلف بستگی دارد. مثلا اینکه دمای جهانی هوا تا چه حد نسبت به میزان غلظت کربن موجود در جو حساس است و این گاز چه مدت در اتمسفر باقی میماند و میزان آسیب ناشی از تغییرات اقلیمی چقدر است. مطالعه اخیر نوردهاوس بهخوبی نشان میدهد که از مدل ارزیابی یکپارچه چطور میتوان برای سیاستهای تجزیهوتحلیل استفاده کرد. در واقع نوردهاوس با استفاده از بهترین حدسیات و تخمینهایی که درباره پارامترهای تغییرات اقلیمی وجود داشته، توانسته چهار نوع سیاست را در آخرین نسخه DICE خود، شبیهسازی کند. برای درک بهتر میتوانید شکل شماره 5 را مشاهده کنید.
در واقع شکل شماره 5 نشاندهنده میزان انتشار گاز دیاکسید کربن در گذر زمان و در هر یک از این چهار سناریو است. وجود روشهای مختلف درباره مالیات کربن، بدان معناست که انتشار این گازها و همچنین وسعت تغییرات اقلیمی، در سناریوهای مختلفی که در نمودار مطرح شده، بسیار متفاوت است. در سناریوی دوم، مالیاتها از حدود 30 دلار نسبت به هر تن گاز کربن شروع میشود و در طول زمان و پابهپای نرخ تولید ناخالص داخلی جهانی افزایش مییابد. در سناریوهای سوم و چهارم نیز نرخهای مالیات شش تا هشت برابر بیشتر است.
عدم اطمینان بزرگ
هم در علوم طبیعی و هم در علوم اجتماعی، عدم قطعیتهای بسیاری درباره جنبههای مختلف تغییرات اقلیمی وجود دارد. برای مثال ما دقیقا نمیدانیم که اقلیم تا چه حد نسبت به انتشار گازهای گلخانهای حساس است یا اینکه ریسک عبور از نقطه اوج جهانی، یعنی جایی که شرایط اقلیمی دیگر از کنترل خارج میشود، چقدر است. همچنین ما اطلاعات کامل و دقیقی از آسیبهای انسانی و اقتصادی که توسط تغییرات اقلیمی ایجاد شدهاند و همینطور هزینههای کاهش غلظت کربن موجود در جو، نداریم و البته باید گفت که مدل ارزیابی یکپارچه نوردهاوس نمیتواند این عدم اطمینان را از بین ببرد.
تحقیقات هیجانانگیز
مشارکت و همکاری پل رومر و ویلیام نوردهاوس بهعنوان مهمترین و اساسیترین گام اولیه در راستای پاسخگویی به سوالات مربوط به آینده بشر است. با اینکه ما هنوز پاسخ جامع و قطعی به این سوالها و مسائل نداریم، اما با این حال، روشهای این دو نوبلیست، روشهای بسیار اساسی برای محققان حال حاضر و نسل آینده است تا بتوانند درک ما را نسبت به رشد اقتصاد جهانی پایدار بهبود بخشند.