پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آیا دولت ایران در اقتصاد مداخلهگر است؟ / پذیرش تجارت جهانی
ایران کشوری است که هنوز از سوی اقتصاددانان مدافع بازار آزاد متهم به داشتن «دولت مداخلهگر» میشود اما در عین حال انواع افسارگسیختگیهای مالی هم در آن رخ میدهد. هنوز هم تکلیف معلوم نیست و نمیدانیم که دولت ایران در اقتصاد مداخلهگر است یا دولت کوچک به حساب میآید.
نسیم بنایی؛ ماهنامه آیندهنگر / نام محسن نوربخش از یک سو به ریاست بانک مرکزی ایران گره خورده و از دیگر سو به ریزبینی و وسواس در سیاستگذاریهای اقتصادی در عرصه ملی و بینالمللی. منظور از وسواس و ریزبینی چیست؟ نوربخش اقتصاددانی است که در دورانی زندگی میکرده که هنوز خصوصیسازی و شرکت در سازمان تجارت جهانی «به هر قیمت» به ایده بیرقیب در ایران تبدیل نشده بود. او در یادداشتی که در مجله «گزارش» در دیماه 1378 منتشر کرده بود چین را «در معرض قمار» میدید.
این قمار چیست؟ گرچه نوربخش در آن یادداشت خود بر روی مثال کشور چین با شرایط خاص سیاسی و اجتماعی خودش متمرکز بود اما میتوان از آن چارچوبی را در نظر گرفت که در حکم نموداری آسیبشناختی به هنگام سیاستگذاریهای اقتصاد به کار میآید. تجارت بینالملل اقداماتی سهگانه را از هر کشور طلب میکند. فارغ از اینکه این اقدامات در بلندمدت یا به لحاظ نظری اقداماتی مثبت یا منفی هستند، در کوتاهمدت ممکن است تاثیراتی متفاوت داشته باشند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
خصوصیسازی که یکی از شرایط اصلی شرکت در سازمان تجارت جهانی است در سالهای ابتدایی خود قطعا با مشکلاتی روبهرو خواهد شد که همه و همه ناشی از قطع حمایت دولتها از بنگاههای «خصوصیسازیشده» است. در حالت آرمانی و روی کاغذ مدافعان خصوصیسازی از رقابتی شدن فضا صحبت میکنند و از این میگویند که دولت اگر در اقتصاد بیش از حد دست ببرد نوعی از انحصار را شکل میدهد که در نهایت منجر به دیکته کردن الگوی اقتصادی به افراد و خانوارها هم میشود و کارایی اقتصادی را از بین میبرد.
برای برخورد نکردن با این مشکل باید بنگاهها خصوصی شوند و روی کاغذ این خصوصیسازی بر اساس رقابت آزاد و کفایت گروههای خصوصی شکل میگیرد اما در واقعیت ممکن است الیگارشیهای نوظهور در این زمینه پدید آیند که مشاهدات تاریخی هم کموبیش نشاندهنده همین هستند. جدای از این مشکل با احتمال افزایش بیکاری در کوتاهمدت روبهرو خواهیم بود که این هم ممکن است به ناپایدار شدن جامعه منجر شود.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
محسن نوربخش
محسن نوربخش در سال 1327 در اصفهان به دنیا آمد. خانوادهاش از مذهبیان بازاری بودند و سابقه نظامی هم داشتند. او لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه تهران گرفت و همان سالهای پیش از انقلاب ازدواج کرد و برای ادامه تحصیل به امریکا رفت. در امریکا عضو انجمن اسلامی دانشجویان در کالیفرنیا بود و همزمان موفق به اخذ کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد از دانشگاه دِیویس کالیفرنیا شد. مرحوم نوربخش در روزهای ابتدایی سال 1382 در نوشهر به دلیل ایست قلبی درگذشت اما در 25 سالی که از زمان انقلاب اسلامی تا درگذشتش قرار داشت، 14 سال ریاست بانک مرکزی ایران را بر عهده داشت؛ یک دوره از سال 1360 تا 1365 و دوره دیگر بین سالهای 1373 تا 1382 که شامل سالهای انتهایی ریاست جمهوری مرحوم هاشمی هم میشود که این دوره او را به چهرهای شاخص در کنترل تورم شدید سالهای 73 تا 75 بدل ساخت.
[/mks_pullquote]
به منظور اینکه یک حکومت در اقتصاد دست نبرد نیاز است که قوه قضایی و نیروهای نظامی، مستقل از تمامی ارکان آن عمل کنند. استقلال قوه قضاییه در مواردی دیگر هم امری پسندیده است، اما پدیدهای نیست که بتوان آن را به شکل دستوری و یکشبه ایجاد کرد. نوربخش در همان یادداشت به استقلال قوه قضاییه چین از حزب بسیار قدرتمند حاکم در این کشور که تمامی شئون سیاسی را در اختیار خود دارد به عنوان چالشی بزرگ اشاره میکند. این چالش بزرگ هم مانند باقی چالشها ممکن است در کوتاهمدت موجب بیثباتی در کشور شود.
نقد بانکداری لجامگسیخته
تجارت جهانی یعنی اینکه حکومتها در روند انجام تجارت بین اقتصادهای مختلف دخالت نکنند. اینجا جایی است که برای ایران بسیار حساس میشود. اگر حکومت ایران در حال حاضر در تجارت بین این کشور و چین دخالت نکند، با توجه به توان اقتصادی کاملا متفاوت این دو کشور، احتمال اینکه ایران به واردکننده صرف این رابطه تبدیل شود، بسیار است. بنابراین عدم مداخله دولت در تجارت بینالملل امری است که باید در پیشفرض خود شکوفایی اقتصادی در داخل را لحاظ کند.
نوربخش جدای از نگاه توسعهگرانه و تکنوکراتیک خود به اقتصاد، ایران را واجد شرایط برای باز گذاشتن بیحدوحصر دست موسسات مالی و بانکهای خصوصی نمیدانست. در این نوع نگاه حداقل دوران گذاری باید وجود داشته باشد که طی آن با تمرکز دولت و بانک مرکزی سیاستهای کلان بانکی تعیین شوند و مورد نظارت قرار گیرند.
این نگاه واقعگرایانه، فارغ از هر نقد و تمجیدی، برآمده از تجربه اجرایی بالای نوربخش در زمینه اقتصاد بود. به نظر نوربخش نظریات اقتصادی احکامی نیستند که در بسیاری موارد به صورت دستوری و در تمامی موارد به صورت «یکشبه» قابل اجرا و پیادهسازی باشند.
به احتمال زیاد، اگر امروز مرحوم نوربخش در بین ما بود، از عملکرد عجیب بسیاری از موسسات مالی شوکه میشد. ایران کشوری است که هنوز از سوی اقتصاددانان مدافع بازار آزاد متهم به داشتن «دولت مداخلهگر» میشود اما در عین حال انواع افسارگسیختگیهای مالی نظیر آنچه در پروژه بزرگ پدیده در استان خراسان اتفاق افتاد هم در آن رخ میدهد. هنوز هم تکلیف معلوم نیست و نمیدانیم که دولت ایران در اقتصاد مداخلهگر است یا دولت کوچک به حساب میآید.
این سرگیجه در تحلیل برآمده از این است که دولت در برخی موارد دخالت بسیار پررنگی دارد و در برخی موارد گویا به طور کل حضور پیدا نمیکند. این نامتوازن بودن اساسی عملکرد دولتی در اقتصاد که طی یک دهه اخیر، مخصوصا در دولت دوم محمود احمدینژاد کاملا نهادینه هم شد، همان چیزی است که مرحوم نوربخش در مقابله با آن پیشنهاد بانک مرکزی متمرکز با سیاستگذاریهای دقیق را مطرح میکند؛ اتفاقی که در عمل با تعطیلی سازمان برنامه و بودجه در سالهای میانی دهه 80 روند معکوس پیدا کرد.