راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چرا خبر راه‌اندازی اولین یونیکورن ایرانی صرفاً یک پروپاگاندا با مصرف داخلی برای فریب سرمایه‌دار از همه‌جا بی‌خبر است

رضا قربانی؛ سردبیر ماهنامه عصر تراکنش / اخیراً مدیرعامل اسنپ در بازدید وزیر محترم فناوری اطلاعات و ارتباطات از ایرانسل، گفته است که این شرکت اولین یونیکورن ایرانی شده است. در پاسخ به وزیر که معیار قیمت‌گذاری و یونیکورن شدن اسنپ چیست، مدیرعامل محترم فرمودند تعداد سفرهای اسنپ را با کسب‌وکارهای مشابه (درواقع الگوهای اسنپ در جهان) مقایسه کرده‌اند و با توجه به ارزش آنها، ارزش دلاری اسنپ را تخمین زده‌اند؛ فارغ از پرت‌وپلا بودن این روش ارزش‌گذاری، در این میان مهم این است که مخاطب این حرف کیست؟ مردم عادی؟ دولت؟ سرمایه‌گذاران خطرپذیر؟ سفته‌بازها؟ بانک‌ها یا سرمایه‌گذاران حقیقی و حقوقی از نوع کسانی که در بورس فعالیت می‌کنند؟

چرا خبر راه‌اندازی اولین یونیکورن ایرانی صرفاً یک پروپاگاندا با مصرف داخلی برای فریب سرمایه‌دار از همه‌جا بی‌خبر است
چرا خبر راه‌اندازی اولین یونیکورن ایرانی صرفاً یک پروپاگاندا با مصرف داخلی برای فریب سرمایه‌دار از همه‌جا بی‌خبر است

با توجه به این‌که حتی برخی از حرفه‌ای‌های مالی و بورس هم ممکن است فریب این‌گونه پروپاگانداها را بخورند و زمینه ایجاد حباب‌های خطرناک در بازار سرمایه ایران فراهم شود و نهال نوپای استارت‌آپ در ایران با این اقدامات متهورانه، خام و نسنجیده نابود شود، لازم است به چند نکته توجه کرد:

 

ببینید: اگر می‌خواهید این یادداشت طولانی را بعدا بخوانید می‌توانید فایل پی‌دی‌اف آن را دانلود کنید.

 

۱. عدم امکان مقایسه کسب‌وکارهای محلی فعال در ایران با مشابه این کسب‌وکارها، حتی با همسایه‌های ما.

با در نظر گرفتن شرایط خاص بین‌المللی ایران به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم خودمان را با آمریکایی‌ها مقایسه کنیم. متأسفانه منطق جهان امروز این است که آمریکایی سفیدپوست متر و معیار همه‌چیز است و حتی اگر کسی خارج از این دایره بخواهد و بتواند وارد حلقه بزرگان شود این امکان را ندارد. مثال نقض این حرف البته بسیار است و افرادی مانند علی‌بابا و ماسایوشی سان نشان داده‌اند که می‌توانند خارج حلقه بزرگان باشند و جایی در بازی بزرگان پیدا کنند. منتها مشابه‌های این افراد از کشورهایی هستند با نام‌هایی مانند چین، ژاپن، کره، برزیل، روسیه، هند، آفریقای جنوبی و یک دوجین کشور اروپایی آن هم در غرب و شمال اروپا. چه بخواهیم و چه نخواهیم ما به‌سختی در رده کشورهایی مانند بنگلادش، مصر، اندونزی، مکزیک، نیجریه، پاکستان، فیلیپین و ویتنام قرار داریم و در بهترین حالت شاید بتوانیم جاهایی مانند ترکیه و کره را الگوی خودمان بدانیم. اگر کسانی پیدا می‌شوند و در این حوزه‌های کسب‌وکاری ما را با اروپای غربی و آمریکا و چند کشور پیشرو مقایسه می‌کنند یا شارلاتان هستند یا نادان. داشتن اعتماد به سقف بی‌خود به همان اندازه نداشتن اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس آسیب‌زاست.

وقتی ما خودمان را با برترین کشورهای دنیا مقایسه می‌کنیم خوب است حقوق و مزایای پرداختی‌مان را هم با آنها مقایسه کنیم. در آمریکا متوسط پرداختی به فعالان کسب‌وکارهای فناورانه بیش از ۱۰۰ هزار دلار در سال است که فرسنگ‌ها با پرداختی‌ها در ایران متفاوت است و همین‌طور می‌شود هزینه هر سفر در اوبر را هم با اسنپ مقایسه کرد.

خلاصه این‌که مثل روز روشن است که نمی‌توانیم یک کسب‌وکار کپی‌برداری شده در ایران را با نمونه آن در آمریکا و کشورهای پیشرو مقایسه کنیم.

 

۲. اهمیت شفافیت صورت‌های مالی سه سال گذشته و میزان سوددهی.

در بورس بیشتر از این‌که میزان درآمد و فروش یک شرکت اهمیت داشته باشد میزان سوددهی است که اهمیت دارد. این‌که کسب‌وکاری بگوید که فلان قدر ارزش دارد با منطق بورس به‌سادگی قابل حدس است که چه مقدار سود داشته است. در مورد اسنپ تا جایی که بنده می‌دانم این کسب‌وکار در حد سربه‌سر در حال فعالیت است و برخی عددهایی که از جنس تحلیل‌های ممیزهای مالیاتی در زمان علی‌الراس شدن کسب‌وکارها در وب منتشرشده است به‌هیچ‌وجه قابل استناد نیست. همان‌طور که کسب‌وکارهای فعال در بورس ایران به‌صورت شفاف صورت‌های مالی‌شان را ارائه می‌کنند کسب‌وکاری که ادعای میلیاردی شدن دارد خوب است صورت‌های مالی‌اش را به‌صورت شفاف و با تائید یک حسابرس رسمی منتشر کند نه این‌که با ادعاهای بزرگ زمینه خطاهای بزرگ سازمان‌هایی مانند سازمان امور مالیاتی را فراهم کند. اشکال این ادعاها این است که فضا برای فعالیت کسب‌وکارهای واقعی استارت‌آپی که با هزاران مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کنند سخت‌تر هم می‌شود.

 

۳. درک اشتباه سود پرداخت نکردن کسب‌وکارهایی مانند آمازون و مقایسه با آن.

متأسفانه کسب‌وکار استارت‌آپی در ایران به این معنی جاافتاده است که کسب‌وکاری است که یک سرمایه یا به قول خبره‌های این حوزه یک «فاند» جذب می‌کند و آن را مصرف می‌کند و هیچ سودی هم ندارد. گویا بسیاری فراموش کرده‌اند که استارت‌آپ هدف نیست و صرفاً ایده‌ای است برای حل مسائل جدید. منتها در بسیاری موارد معلوم نیست که این پاسخ‌ها دقیقاً مربوط به کدام مسئله است و مدام با روش کسب‌وکارهایی مانند آمازون که سال‌ها سود پرداخت نمی‌کردند خودمان را مقایسه می‌کنیم. کسی می‌داند جف بزوس چگونه از کسب‌وکاری که سال‌ها سود پرداخت نمی‌کرد به جایگاه ثروتمندترین مرد جهان رسید؟

 

۴. نداشتن نقطه IPO در ایران و فعالیت مادام‌العمر کسب‌وکارهای استارت‌آپ به شکل استارت‌آپ.

در جهان مدت‌هاست که بعد از مفهوم یونیکورن مفاهیمی مانند هتاکورن و تتاکورن خلق‌شده است. در آن فضا استارت‌آپ‌ها از کسب‌وکارهای واقعی با یک مرز مشخص جدا می‌شوند و آن مرز جایی است به نام IPO با عرضه عمومی سهام. البته راه‌های دیگری هم وجود دارد و آن این است که یک کسب‌وکار فروخته می‌شود یا به‌کل از صحنه رقابت‌ها حذف می‌شود. متأسفانه برخی تلاش‌های پروپاگاندا گونه برای ساخت یونیکورن این شک را در ذهن تقویت می‌کند که هدف برخی این است که با ایجاد پروپاگاندا زمینه فروش یک کسب‌وکار با عددهای نجومی به سرمایه‌داران از همه‌جا بی‌خبر را فراهم کنند.

 

۵. استارت‌آپ یک نقطه شروع است و از جایی به بعد همان اصول کلاسیک بر کسب‌وکار حاکم می‌شود.

متأسفانه در ایران استارت‌آپ به رمز عبور تبدیل‌شده است و هدف برخی ایجاد استارت‌آپ است و حالا هم یونیکورن. مدیران دولتی در معاونت فناوری‌های ریاست جمهوری و اخیراً وزارت فناوری ارتباطات و اطلاعات هدفشان را این گذاشته‌اند که تا حدی که می‌توانند استارت‌آپ خلق کنند و چند یونیکورن. متأسفانه کلیدواژه کارآفرینی و ایجاد اشتغال هم دستاویز برخی شده و مدام از اشتغالی می‌گویند که استارت‌آپ‌ها ایجاد کرده‌اند. منتها واقعیت این است که فناوری و کسب‌وکارهای فناوری نه‌تنها راه مناسبی برای افزایش اشتغال نیستند بلکه در بهترین حالت هیچ شغلی اضافه نمی‌کنند. راه ایجاد اشتغال از مسیر دیگری می‌گذرد نه از مسیر استارت‌آپ‌ها. استارت‌آپ‌ها می‌توانند ارزش‌افزوده بیشتری به جامعه بدهند و رفاه و کیفیت زندگی را بیشتر کنند و دست آویختن برخی به اشتغال، کار بسیار خطرناکی است که در سال‌های بعد نهایتاً منجر می‌شود به ناامیدی و مهاجرت.

 

۶. بهانه‌هایی مانند تک‌شاخ شدن فقط به درد گرفتن وام‌های بی‌حساب‌وکتاب دولتی می‌خورد و سفته‌بازی‌های خطرناک با پول کسانی که بازار فناوری را نمی‌شناسند و شنیده‌اند که باید در این بازار باشند.

متأسفانه پروپاگاندای فراگیر برخی به نام استارت‌آپ و همراهی بدنه دولت به تصور ایجاد اشتغال زمینه سفته‌بازی را فراهم می‌کند. گروهی از سرمایه‌داران سنتی این روزها به تکاپو افتاده‌اند که از بازار فناوری عقب نمانند. آنها که در سال‌های گذشته تلاشی برای آموختن روندهای جدید نکرده‌اند اکنون به هر کسی که بیشترین سروصدا را داشته باشد توجه می‌کنند و الحق‌والانصاف که دولتی‌ها هم سنگ تمام گذاشته‌اند. فقط فردا که پول سرمایه‌داران در چاه ویل یونیکورن‌ها سوخت شد احتمالاً دوره مدیران محترم تمام شده است و مدیران بعدی از خطاهای آشکار مدیران قبلی خواهند گفت و این چرخه همین‌طور تکرار می‌شود.

 

ببینید: اگر می‌خواهید این یادداشت طولانی را بعدا بخوانید می‌توانید فایل پی‌دی‌اف آن را دانلود کنید.

 

۷. وضعیت کسب‌وکارهای فناوری فعلاً در بورس کاملاً مشخص است و پیش‌ازاین در فضای فناوری یونیکورن کم نداشته‌ایم، مگر این‌که تصور کنیم ما کار فناوری می‌کنیم و بقیه گل لگد می‌کردند.

کسب‌وکارهای فناوری قدیمی در ایران که اتفاقاً ساختارهای محکم‌تر و قوی‌تری هم دارند در بورس وضعیتشان در معرض دید است و به‌خوبی داریم می‌بینیم که چگونه اوضاعی دارند. سال‌ها در این مملکت بانک‌ها سود توزیع می‌کردند و مدام برخی می‌گفتند که بانک‌ها الان در ضرر هستند پس چگونه دارند سود می‌دهند؟ وقتی امسال شفافیت مالی بر صورت‌های مالی بانک‌ها حاکم شد فقط ۱۰ بانک ۱۷ هزار میلیارد تومان ضرر نشان دادند و سرمایه‌های مردم را سوخت کردند. سال‌ها بانک‌ها با پنهان‌کاری زمینه نابودی سرمایه‌های مردم را فراهم کردند و درنهایت هم الزام‌های بین‌المللی باعث شد بانک‌ها شفاف شدند و همه دیدیم که فردای افتادن پرده چه رخ داد. مسیری که برخی امروز در آن قرارگرفته‌اند را سال‌ها قبل کسان دیگری رفته‌اند و امروز دارند از آن برمی‌گردند.

 

۸؛ و مهم‌تر از همه این‌که ما صاحب چه فناوری هستیم و چه فناوری تولید کرده‌ایم.

کسب‌وکارهای قدیمی فناوری ایران تا حدودی صاحب فناوری هستند ولی استارت‌آپ‌های یونیکورن شده صاحب چه فناوری هستند؟ کسب‌وکارهای بزرگ و یونیکورن دنیا به‌جز فناوری چیزی نیستند جز مشتی کد و یک عالم پرپاگاندا به اسم مارکتینگ و برندینگ! ارزش واقعی کسب‌وکارهای فناوری دنیا به فناوری است که خلق کرده‌اند نه مارکتینگ و پروپاگاندا. از همه آن مسیرهایی که یونیکورن‌های دنیای رفته‌اند ما صرفاً رفته‌ایم سمت مشتی کد و بیشتر از همه مارکتینگ و برندینگ و در یک‌کلام پروپاگاندای افسارگسیخته. متأسفانه ناآشنایی روزنامه‌نگاران با این حوزه‌ها و شیوع شبکه‌های اجتماعی زمینه رشد بی‌حدوحساب برخی نام‌ها فراهم‌شده است. منتها اگر در جایی کسب‌وکارها نامشان بزرگ می‌شود تحت کنترل شدید سیستم‌های نظارتی مالی هستند. درحالی‌که در ایران به‌شدت از ضعف در استانداردهای مالی و بانکداری در عذاب هستیم و همین موضوع ممکن است زمینه سو استفاده‌های فراوان را فراهم کند.

 

۹. هنوز یادمان نرفته که ارزش اوبر یک‌شبه از ۶۹ میلیارد دلار به ۴۸ میلیارد دلار رسید.

قیمت واقعی یک کسب‌وکار وقتی معلوم می‌شود که یک سرمایه‌گذار مستقل و آگاه بخشی از سهام آن کسب‌وکار را بخرد. قطعاً جابجایی پول در درون کسب‌وکارهای یک خانواده و از این جیب به آن جیب کردن هیچ استارت‌آپی را یونیکورن نمی‌کند. همین چند وقت پیش بود که با خریدن بخشی از سهام اوبر توسط سافت‌بانک ارزش این «دکاکورن» کاهش پیدا کرد. این روزها بعد از یونیکورن در دنیا تب «دکاکورن» و «هتاکورن» هم بالاگرفته است که عن‌قریب شاهد ورود این دستاوردهای نوین به ایران هم باشیم. دکاکورن استارت‌آپ‌هایی با ارزش بالای ۱۰ هزار میلیارد دلار و هتاکورن هم استارت‌آپ‌هایی با ارزش بالای ۱۰۰ میلیارد دلار است که متاسفانه هنوز از نوع دومی در دنیا هم راه‌اندازی نشده است! در پایان بد نیست اشاره‌ای بکنیم به نقل‌قولی از بوریس گولدن که به‌طعنه درباره جو یونیکورن بازی که راه افتاده بود گفته بود:

من به دنبال یک کارآفرین جاه‌طلبی می‌گردم که با هم یک یونیکورن راه بیندازیم. چطور؟ من ۱۰۰ دلار در استارت‌آپ شما سرمایه‌گذاری می‌کنم و در قبال آن ۰.۰۰۰۰۱ درصد از سهام کسب‌وکار شما را می‌گیرم. تبریک می‌گویم. شما الان یک یونیکورن هستید. حالا می‌توانیم با نشریه‌ها مصاحبه کنیم و در مورد این موفقیت چشمگیر کلی فخر بفروشیم. کی پایه است؟

6 دیدگاه
  1. کامیار می‌گوید

    جناب قربانی با بخش بزرگی از نوشته شما موافقم. اما از یک تحلیلگر حرفه ای انتطار میره نگارش متونش به شکلی باشه که با نقد فنی به سمت نتیجه حرکت کنه. متاسفانه نوع نگارش شما بیشتر از نمایش تحلیل در حال انعکاس مجموعه ای از حب و بغض ها هست. این مسئله که اسنپ در حال پروپاگان برای رسیدن به جایگاه یک یونیکورن واقعی در یک افق سرمایه گذاری هست شکی نیست اما باید بپذیریم تربیت فوق ستاره از ویژگی های یک فرهنگ و سیستم معیوب مثل سرزمین ما هست. الان هم دیجیکالا و اسنپ در این فضای مبهم فوق ستاره محسوب میشن و طبیعیه از این جایگاه خودشون بهره ببرن. من برعکس شما به این مسئله خوشبین هستم. بزرگترین مشکل فضای استارت آپی ما اتفاقا بدبینی صاحبان سرمایه هست. اینطور خبرسازی ها به نظر من به شکستن اون فضا و بهتر شدن اوضاع استارت آپ های کوچکتر در جذب سرمایه کمک شایانی می کنه.

    براتون آرزوی موفقیت دارم

  2. مهدی قانع می‌گوید

    باید اکوسیستم استارتآپ ی و جامعه سرمایه‌گذاری ایرانی واقعا برای این نقد سازنده ارزش قائل بشه و برای رفع مشکلات خود اقدام کنه، امیدوارم از این جنس مقالات روشنگری بیشتر منتشر بشه. از جناب قربانی ممنونم.

  3. سپهر محمدبیگی می‌گوید

    نفرت از متن‌تون می‌باره آقای قربانی؛ دلیل این نفرت چیه به نظرتون؟
    جدا از اینکه این مدل از کنفرانس‌های خبری در همه‌جای دنیا یک ابزار PR برای جذب سرمایه و باقی مواردیه که شما عرض کردید، کار اشتباهی توسط اسنپ انجام نشده و یک مدیرمالی باهوش، وقتی قصد فروش دارایی خودش رو داشته باشه، تمام تلاشش رو می‌کنه تا با بالاترین ارزش‌گذاری اون رو بفروشه.
    هر چیزی رو مجبور نیستیم نقد کنیم و در مورد هر موضوعی مجبور نیستیم مخالفت کنیم!

  4. حمیدرضا شعبانی می‌گوید

    خوب است بی طرفانه نقد کنیم ، قضاوت را به عهده مخاطب گذاشته و از تاختن بر آنان که باب میل ما عمل نمیکنند بپرهیزیم

  5. محسن جانبراری می‌گوید

    ایران تو مدرسه ابتدایی میومدن به ریاضی کسی که نقش و نقار و نمودار ها و خطوط قشنگ میکیشیدند نمره میدادن بدون اینکه به اعداد نگاه کنن و حالا همونا بزرگ شدن و در دریای لغت بی معنا و بی درو پیکر استارتاپ ایران شنا میکنن و فقط خط هاشونو صافتر میکشن و گند میزنن تو محاسبات و ورود پذیری سرمایه به کسب و کار های ایده محور.

  6. هرمز ماهی می‌گوید

    با ارزوی موفقیت برای همه استارت آپ های عزیز کشورمون

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.