راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چرا دیجی‌کالا را نقد می‌کنم؟ و چرا از دیجی‌کالا دفاع می‌کنم؟

دیجی‌کالا نه یکی از موفق‌ترین بلکه یکی از معروف‌ترین کسب‌وکارهای ایرانی است که سعی کردند نوآور باشند و از فناوری استفاده کنند. تا نیمه دهه هشتاد فناوری و نوآوری در بازاریابی کسب‌وکارهای ایرانی اهمیت چندانی نداشت و کسی تره‌ای هم برای این حرف‌ها خرد نمی‌کرد. اغلب کسب‌وکارهای ایرانی تا نیمه دهه هشتاد از جنس بازرگانی، صنایع بزرگ و البته کشاورزی بودند. این ذهنیت را در ساختار ذهنی بزرگان اتاق بازرگانی‌های ایران می‌توان مشاهده کرد. منتها از اواسط دهه هشتاد به‌مرور مفاهیمی مانند نوآوری و فناوری وارد عرصه کسب‌وکارها شد. کسب‌وکارها هم شروع به تغییر کردند. بخش زیادی از این تغییر را مدیون رشد ابزارهایی مانند وب، موبایل و شبکه‌های اجتماعی هستیم. این ابزارها به‌کلی مدل ذهنی مدیران را تغییر دادند و ما شاهد رشد مدیرانی جوان با مدل‌های ذهنی متفاوت نسبت به گذشته بودیم. دیجی‌کالا در این میان شناخته‌شده‌ترین و پرسروصداترین آن‌هاست.

این سروصداها و اهمیت به‌اندازه‌ای بالاگرفته که برخی دیجی‌کالا را یک برند ملی می‌دانند؛ یا مثلاً در پویش‌هایی که اخیراً علیه دیجی‌کالا راه افتاده بسیاری از این صحبت می‌کنند که دیجی‌کالا فقط یک کسب‌وکار معمولی نیست و مرجع قیمت‌گذاری است. این موضوع احتمالاً به این دلیل جاافتاده که در سال‌های اخیر دیجی‌کالا پرتکرارترین نام یک کسب‌وکار از زبان مسئولانی مانند معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری بوده است. حتی دکتر نجفی نیز در مدت‌زمانی که شهردار تهران بود از دیجی‌کالا بازدید کرد و تقریباً کم‌تر مدیر دولتی می‌توان یافت که وسوسه عکس یادگاری گرفتن با دیجی‌کالا را نداشته باشد. شخص سورنا ستاری هم دیجی‌کالا را الگوی کسب‌وکارهای ایرانی می‌داند و حتی جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هم درزمانی که از یونیکورن‌ها صحبت می‌کرد نیم‌نگاهی به دیجی‌کالا داشت. همه این‌ها خواسته یا ناخواسته از طرف مدیران و سهامداران دیجی‌کالا آنها را در موقعیتی قرار داده که بسیاری این کسب‌وکار را نه یک کسب‌وکار معمولی بلکه نماینده نظام و ساختارهای حاکم می‌دانند.

 

اغراق در ماجرای اخراج نیروهای دیجی‌کالا

زمانی که در ماه گذشته دیجی‌کالا خبر از تعدیل نیرو و اخراج تعدادی از نیروهایش داد نیز بحث‌ها درباره این کسب‌وکار بالا گرفت. برخلاف بسیاری که آن زمان به دیجی‌کالا نقد وارد می‌کردند که چرا نیروهایش را اخراج می‌کند معتقدم باید به دیجی‌کالا خوش‌آمد گفت، بابت ورود به دنیای کسب‌وکارهای واقعی. دنیای واقعی کسب‌وکارها، سختی کارهای سخت است. نه در کتاب‌ها راه‌حل‌ها را می‌توان یافت و نه اصلاً راه‌حل روشن و مشخصی برای مسائل کسب‌وکار وجود دارد. در بهترین حالت فقط مسئله مشخص است، چون در بیشتر مواقع حتی خود مسئله هم پیدا نیست. در دنیای واقعی کسب‌وکارها همه‌چیز به زیبایی تصاویر پر از بادکنک و رنگی رنگی استارت‌آپ‌های زیبای ایرانی و خارجی نیست. کسب‌وکارها در بهترین شرایط اقتصادی هم مسائلی دارند که باید حل کنند. به‌عنوان نمونه اشاره می‌کنم به حال‌وروز این روزهای شرکت تسلا و شخص الون ماسک. آمریکا این روزها در بهترین شرایط اقتصادی سال‌های اخیر خود قرار دارد، اما ببینید که چگونه تسلا با مسائل ناتمام دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ بنابراین مسائل کسب‌وکارها بااینکه وابسته به شرایط اقتصادی است اما بدترین کاری که یک مدیر می‌تواند انجام دهد انداختن مشکلات موجود بر گردن شرایط اقتصادی است. این کاری است که مدیران دولتی در ایران در آن خبره هستند و در این زمینه دکترا دارند. منتها کسب‌وکارهای واقعی و خصوصی بهتر است این کار را نکنند.

بر مبنای نامه‌ای که مدیران دیجی‌کالا در زمان اخراج تعداد زیادی از کارکنان این مجموعه منتشر کرده بودند و در جای جای آن صحبت از رشد بود حال‌وروز دیجی‌کالا بد نیست. حتی با نگاهی به رویدادهای قبلی دیجی‌کالا و ادعای دریافت سرمایه ۱۰۰ میلیون یورویی نمی‌توان تصور کرد که اوضاع دیجی‌کالا بد باشد.

طبق یک محاسبه سرانگشتی هزینه‌ای که کارمندان اخراجی دیجی‌کالا داشته‌اند حدود ۱۰ میلیارد تومان در سال می‌شود و برای جایی که ادعای یونیکورن شدن دارد این عدد یک پول خرد بیش نیست؛ بنابراین نه دیجی‌کالا حال‌وروز بدی دارد و نه اقتصاد این روزهای کشور آن‌چنان‌که بزرگ‌نمایی می‌شود روبه سقوط است. آمارهای شاپرک نشان از تغییر رفتار مردم می‌دهد، اما هیچ‌کدام از این آمارها نشان نمی‌دهند که اوضاع اسفناک شده است.

نکته بسیار مهم این است که دیجی‌کالا بنا بر هر علت و دلیلی تصمیم گرفته که ساختارهایش را تغییر دهد. افرادی که اخراج شده‌اند احتمالاً در ساختارهای جدید دیجی‌کالا جایی نداشته‌اند؛ بنابراین برخلاف آنچه بزرگ‌نمایی شد اخراج تعدادی از کارمندان این کسب‌وکار نقطه عطفی در مسیر کسب‌وکارهای ایرانی نیست. منتها وقتی این رویداد نسبتاً عادی در ذهن و کلام مدیران دولتی و غیردولتی بزرگ‌نمایی می‌شود باید انتظار این را هم داشت که دیجی‌کالا به سیبل پویش‌های اجتماعی تبدیل شود. در ادامه چند نکته را مطرح می‌کنم.

 

رها کنیم قبای ژنده یونیکورن را

۱/ معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و بقیه نهادهای دولتی و غیردولتی و نیمه‌دولتی و اندکی دولتی خوب است دست از استارت‌آپ‌بازی و یونیکورن‌بازی بردارند. برخلاف گفته‌های جناب ستاری نه می‌توان هر ماه فلان تعداد استارت‌آپ خلق کرد و نه استارت‌آپ‌ها توان ایجاد اشتغال و حل بحران بی‌کاری را دارند. کاری که نهادهای دولتی و عمومی کشور باید انجام دهند صرفاً توسعه زیرساخت‌ها و تدوین مکتوب مستندهای قانونی است. وزارت ارتباطات باید حال‌وروز اینترنت ایران را خوب کند که استفاده از اینترنت در ایران به شکنجه ذهن و اعصاب و روان تبدیل نشود. معاونت علمی هم مراقب مافیای دانش‌بنیانی باشد که حول این معاونت شکل‌گرفته است. جناب ستاری و دیگران هم دست بردارند از این‌که مدام دیجی‌کالا را بزرگ‌نمایی کنند و آن را بر سروصورت دیگران بکوبند. خود مدیران دیجی‌کالا هم خوب است اسیر این موج‌سازی‌ها نشوند؛ مگر این‌که اهداف دیگری داشته باشند. اگر دیجی‌کالا و هرکدام از استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای نوپای ایرانی آگاهانه در مسیر پروپاگانداهای نهادهای دولتی قرار بگیرند باید به‌صورت جدی و صریح آنها را نقد کرد.

تافته جدا بافته نیستیم

۲/ دیجی‌کالا و بقیه کسب‌وکارهایی که در نیمه دوم دهه هشتاد و حتی چند سال اخیر ساخته‌شده و رشد کرده‌اند تصور نکنند تافته جدا بافته هستند. خیال نکنند تاریخ کارآفرینی با آنها شروع‌شده است. کارآفرینی سال‌هاست در ایران وجود دارد. اگر مدیران دولتی و خصولتی برخی کسب‌وکارها را به مسیرهای اشتباه هدایت می‌کنند مدیران کسب‌وکارها باید مراقب پوست موزهای زیر پایشان باشند. کسب‌وکارهایی مانند دیجی‌کالا چاره‌ای ندارند جز این‌که یک کسب‌وکار واقعی بشوند یا این‌که آن مسیر اشتباهی را بروند که همه بنگاه‌های خصولتی رفته‌اند. قطعاً همه انجمن‌ها و اتحادیه‌ها جایگاه خودشان را دارند اما راه بهتر درست کردن خانه ویران است نه بنا کردن خانه‌ای جدید در کنار خانه ویران. این راه دمیدن شیپور از سر گشاد آن است. در این زمینه به همه پیشنهاد می‌کنم یادداشت مفصل و بسیار طولانی رضا امیرخانی را با دقت بخوانند. این‌که دیجی‌کالا به دنبال ایجاد نهاد صنفی جدیدی در کنار نهادهای صنفی موجود باشد بدون این‌که فلسفه نهاد جدید تفاوتی با نهادهای موجود داشته باشد را باید نقد کرد. این‌که یک نهاد صنفی کارش را درست انجام نداده هرگز دلیل موجهی برای ایجاد نهاد صنفی جدید نیست.

 

امید را نکشیم

۳/ حالا چه باید کرد؟ در این زمینه پیشنهاد می‌کنم یادداشت کوتاه مهدی حق‌باعلی را بخوانید و بدانید که توسعه دانش، مهارت و شایستگی‌های فردی و سازمانی نسبت به هر چیز دیگری اولویت دارد. در روزهای سخت اگر کسی اشکالات مدیریتی خودش را به گردن شرایط بیندازد حتماً باید نقد شود.

 

ببینید: چرا امیدوارم؟ / نگاهی کوتاه به تاریخ کوتاه توسعه ما و اینکه امروز کجا ایستاده‌ایم

 

کسب‌وکار کسب‌وکار است نه بنیاد خیریه یا بنیاد کارآفرینی

۴/ برخی مدام صحبت از ناامیدی می‌کنند. قطعاً کسانی که خودشان بخشی از حباب استارت‌آپی را ساخته‌اند امروز فریاد واحسرتا سر می‌دهند و انواع تحلیل‌های آبکی ارائه می‌کنند و باز همان مسیر اشتباه را به خلق‌الله معرفی می‌کنند. اخراج کارکنان یک کسب‌وکار نه اولین بار است که در ایران رخ می‌دهد و نه آخرین بار آنها. این موضوع در کسب‌وکارهای صنعتی ایران تاریخچه پرفرازونشیبی دارد. کارخانه‌های زیادی در ایران ورشکست شدند و کارگران زیادی بی‌کار. آنچه مهم است این است که دولتی‌ها و کسب‌وکارهای خصوصی مراقب دام‌هایی مانند فرهنگ‌سازی، اشتغال‌زایی، کارآفرینی و امثالهم باشند؛ کسب‌وکارها همیشه باید حواسشان باشد که مأموریت قدسی و آسمانی ندارند و مأموریت آنها حل مشکلاتی مثل ترافیک و آلودگی هوا نیست؛ مگر این‌که کسب‌وکاری از طریق حل مشکل ترافیک و آلودگی هوا کسب سود ‌کند؛ بنابراین نگذاریم چاه ویلی به نام مسئولیت اجتماعی ما را با خود ببرد. کسب‌وکارها یک مأموریت دارند و آن کسب سود بیشتر است. این بدیهی‌ترین و ساده‌ترین اصل کسب‌وکار است. حالا یکی با نوآوری کسب سود می‌کند یکی با زور بازو. هیچ‌کدام به دیگری برتری ندارند. قطعاً در این مسیر باید در چارچوب‌های قانون و اخلاق عمل کنیم. اعمال را می‌توان در چهار سطح معرفت، شعور، اخلاق و قانون تحلیل کرد. کسب‌وکارها در سطح قانون فعالیت می‌کنند و طبیعی است که کسب‌وکارها برای موفقیت بیشتر ممکن است با مرام، باشعور و بااخلاق باشند. منتها همین‌ها هم برای کسب سود بیشتر است.

مثلاً وقتی یک کشتی نفت‌کش منفجر می‌شود و اقیانوس‌ها را آلوده می‌کند عمل غیرقانونی انجام‌نشده. منتها اخلاق حکم می‌کند آن شرکت علاوه بر این‌که اقیانوس را پاک کنند اقدامات بیشتری برای حفظ محیط‌زیست انجام دهد. در برخی موارد این‌ اقدامات اخلاقی به قانون و باید تبدیل می‌شود. اگر مدیران کسب‌وکاری بیش‌ازحد بر روی مسئولیت‌های اجتماعی خود تأکید می‌کنند را باید نقد کرد.

با تفنگ پلاستیکی نمی‌توان به جنگ تانک رفت

۵/ هرگز نمی‌توان با تفنگ پلاستیکی به جنگ تانک رفت. همه فعالان کسب‌وکارهای ایرانی باید تاریخ بخوانند و بدانند که پیش از آنها هم کسانی بودند که همین راه‌ها را رفتند. ما اولین و آخرین روندگان این راه نیستم. در بهترین حالت می‌توانیم کم‌تر از قبل اشتباه کنیم. مهم‌ترین کاری که کسب‌وکارهای جدید (استارت‌آپ‌ها، کسب‌وکارهای دانشی، کسب‌وکارهای مبتنی بر نوآوری، کسب‌وکارهای مجازی، همه و همه) باید انجام دهند ایجاد اعتماد در لایه‌های مختلف جامعه است. یادمان نرود که در دوران‌ رکود بزرگ و بحران مالی آمریکا هم کسب‌وکارهایی بودند که رشد کردند. این‌که کسی با سروشکل زیباتر از بقیه مدعی این باشد که یک شرکت فناوری و نوآوری است را باید نقد کرد و پرسید که دقیقا از کدام فناوری و از کدام نوآوری صحبت می‌کنند؟ استفاده هوشمندانه از ابزارهای موجود یک نوآوری است؛ منتها یادمان نرود که همه قدرت جایی مانند آمازون فروش آنلاین چهارتا پوشک بچه و عینک و لپ‌تاپ نیست. قدرت آمازون، فیس‌بوک، گوگل، مایکروسافت و اپل در فناوری‌هایی است که خلق کرده‌اند نه وب‌سایت‌های زیبای آنها.

 

ببینید: در خط آتش / چگونه موفق نشویم؟ آیا می‌توان بدون توجه به تاریخ و با توسل به نوآوری توفنده موفق شد؟

 

دستاوردی به نام شفافیت

۶/ و در پایان و نه کم‌اهمیت‌تر از بقیه این‌که هیچ‌وقت یادمان نرود دستاورد بزرگ جاهایی مانند دیجی‌کالا برای ما ایجاد شفافیت بود. اینجا جایی است که از جاهایی مثل دیجی‌کالا دفاع می‌کنم و در برابر نقدهای این روزها معتقدم باید از این کسب‌وکارها دفاع کرد. ایجاد شفافیت و البته ایجاد فرایندهای شفاف، روشن و در دسترس، راز توسعه و پیشرفت ماست. یادمان نرود که اگر امروز به‌سرعت به قیمت کالاها دسترسی داریم دستاورد جاهایی مانند دیجی‌کالا بوده است. از همه‌کسانی که این روزها بی‌رحمانه به دیجی‌کالا حمله می‌کنند می‌پرسم که فرض کنیم دیجی‌کالا نباشد! مشکل گرانی حل می‌شود؟ این‌که اقتصاد کشور به‌هم‌ریخته است تقصیر جایی مانند دیجی‌کالا است؟ این‌که در بازار، دیجی‌کالا به مرجع قیمت‌گذاری تبدیل‌شده مسئولیت قانونی بر دوش این کسب‌وکار می‌گذارد؟ یادمان نرود که دیجی‌کالاها شفافیت ایجاد کردند و کسانی که امروز بی‌رحمانه به این کسب‌وکارها حمله می‌کنند خواسته یا ناخواسته در حال کندن ریشه نوآوری و فناوری در ایران هستند. موضوع دیجی‌کالا نیست؛ موضوع شفافیت است. متأسفانه زمانی که شفافیت ایجاد می‌شود با رفتارهای تند و عصبانی زمینه از بین رفتن شفافیت را فراهم می‌کنیم. مشکل دیجی‌کالا این نیست که چهارتا فروشنده چهارتا پوشک بچه را در آن گران‌تر فروختند. در ۵ بند قبلی به برخی از موارد اشاره کردم و اینجا دقیقاً جایی است که از دیجی‌کالا دفاع می‌کنم.

در همه این سال‌ها منتقد دیجی‌کالا بودم. نه دشمن دیجی‌کالا بوده‌ام و نه رفیق شفیقشان. دیجی‌کالا صرفاً یک کسب‌وکار شناخته‌شده ایرانی است و نه نماینده جایی و نه الگویی برای کسب‌وکارها. هرکسی حق دارد از هرجایی که می‌خواهد خرید کند و از هرجایی هم که نمی‌خواهد خرید نکند. هرکسی هم حق دارد دیدگاه و تجربه خودش درباره یک کسب‌وکار را به اشتراک بگذارد و به دیگران بگوید که چه تجربه خوب یا بدی از یک کسب‌وکار داشته است. دیجی‌کالا و کسب‌وکارهای جدید هم باید قبول کنند که ساختارهای قانونی بالای سر آنها باشد و نمی‌توانند خودشان با خلق جایی، خودشان را زیر نظر آنجا معرفی کنند. آنچه اهمیت دارد این است که نمی‌توان انتظار داشت که خصمانه با هر چیزی که رشد می‌کند برخورد کنیم و آنگاه انتظار توسعه و پیشرفت هم داشته باشیم. دیجی‌کالاها باید رشد کنند و در این مسیر به شفافیت کمک کنند و هرگز نباید بخواهیم که این کسب‌وکارها حذف شوند منتها حاکمیت باید باهوش‌تر از گذشته عمل کند و بتواند بر کسب‌وکارها مرتبط با نوآوری و فناوری نظارت هوشمندانه داشته باشد. اگر حاکمیت نتواند این تنها وظیفه خود در برابر کسب‌وکارهای نوآورانه و فناوری را به‌درستی انجام دهد درنهایت دود این بی‌عملی در چشم همه ما خواهد رفت.

2 دیدگاه
  1. امیر می‌گوید

    ایا میتوان خرید را تقد پرداخت کرد

  2. محمود می‌گوید

    دیجی کالا دیگه پاسخگو نیست . خیلی بی نظم شده . خیلی .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.