پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
روزنوشت اول از کنگره موبایل بارسلون ۲۰۱۸ / بارسلون از دور نمایان شد
بعد از ۶ ساعت پرواز بیوقفه هواپیما ارتفاع کم میکند. از روی بخشی از اروپای جنوبی و دریای معروف جنوبیها گذر کردهای و همینطور نزدیک و نزدیکتر میشوی به جایی که آن را بارسلونا میخوانند و بخشی از قلمرو سرزمینی است به نام کاتالونیا. خبرها را دنبال کردهای و میدانی که کاتالانها اصرار دارند که بخشی از اسپانیا نیستند و دولت مرکزی هم اصرار آنها را نمیپذیرد. بعداً این عدم اصرار را در جمعیت نهچندان چشمگیری که با پرچم دولت مرکزی اسپانیا در میدان کاتالونیا جمع شدهاند هم میبینی. تکانهای شدید هواپیما وقتی در حال نزدیک شدن به زمین است تو را یاد زمانی میاندازد که در سالن انتظار به انتظار نشستهای. یادت میآید وقتی وارد سالن انتظار امام خمینی میشوی غم همه دنیا سوار تو میشود. سوار هواپیما که میشوی و هواپیما شتاب میکند تا از این زمین بپری هرچقدر غم و غصه در دنیا هست روی سینه تو مینشیند. به قول یکی «اتاق سیگار سالن انتظار فرودگاه امام غمانگیزترین لوکیشن دنیاست.»
هیچچیزی آرامت نمیکند. حتی ترانه حبیب که میگوید «بزن باران» و میخواند که «دین را دام کردند، شکار خلق و صید خام کردند، بزن باران خدا بازیچهای شد که با آن کسب ننگ و نام کردند». دلت میخواست همه آن رویاهایی که این سالها برخی برای ایران داشتند رنگ حقیقت میگرفت. در این هواپیما هرکسی رؤیایی دارد و شاید کسانی هم در این پرواز باشند که میٰروند که دیگر اینجا نباشند.
هواپیما که بهسلامت در خاک اروپا مینشیند ناخودآگاه یاد اولین باری میافتی که یک ایرانی پایش به اروپا باز شد. خوشحالی که دیگر مانند آن سالها با دیدن پیشرفتهای غربیها انگشت تحیر به دهان نمیگیری اما هنوز هم نظارهگر رشد غربیها هستیم و تو فقط میتوانی روایت کنی؛ کاری که پیش از تو صدها و هزاران نفر دیگر انجام دادهاند و بهزودی تو هم در صف آنهایی قرار میگیری که چیزی از دنیای توسعهیافته دیدهاند و دوست داشتند لذت مشاهده آن را با دیگران به اشتراک بگذارند.
حتماً مخاطب آگاه و دانا با خودش میگوید یک نمایشگاه دیگر این حرفها را ندارد که. گیرم این نمایشگاه مهمترین و پربازدیدترین نمایشگاه فناوری اروپا در کنار سبیت باشد. به فرض اینکه از سرتاسر دنیا مدیران طراز اول شرکتهای فناوری دنیا میآیند. اصلاً تو بگو این نمایشگاه نامش موبایل است اما فراتر از موبایل هم در چنته چیزهایی دارد و در این نمایشگاه از شیر مرغ تا جان آدمیزاد هم پیدا میشود. یک نمایشگاه است مثل دهها و صدها نمایشگاه ریزودرشت دیگر خب! اصلاً چند نفر از مدیران ایرانی که این موقع از سال راهی اسپانیا میشوند دلشان با نمایشگاه است؟ اصلاً چند نفرشان وقتشان را در «فیرا گرن ویرا» سر میکنند و از کجا معلوم که ساعتها خیابان رامبلا را بالا و پایین نمیکنند؟ از کجا معلوم که به این بهانه با پول شرکتها و بانکهای دولتی به اروپا نمیآیند که راهی سواحل پرتقال و جاهای بهتر شوند؟ اصلاً چه اهمیتی دارد. مهم این است که اسپانیاییها توانستند در یک فصل «لو سیزن» بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر را از سرتاسر دنیا به اینجا بکشانند.
رابطه این نمایشگاه با ما ایرانیها هم جالب است. یک رابطه سینوسی. گاهی ما را قبول میکنند و گاهی از خود دور میکنند. زمانی همراه اول هم اینجا غرفه داشت و حتی سال گذشته مارکت ایرانی اندروید یعنی کافه بازار هم در «اپ پِلَنِت» حضور داشت و امسال هیچ کسبوکار ایرانی در نمایشگاه حاضر نیست و هر که هست برای دیدوبازدید آمده است. دیدن مدیران ایرانی اینجا بسیار سادهتر از ایران است. در همه این سالهای تحریم و دوری، مدیران آمریکایی رویداد سعی کردند خبرنگاران را از خودشان دور نکنند حتی اگر کشورشان مشمول تحریمهای ظالمانه باشد. اگر بشود از سد گرفتن ویزا گذشت مدیران این نمایشگاه برای بیش از ۳۵۰۰ خبرنگار جواز ورود صادر کردهاند تا برخلاف همه کسانی که نزدیک به ۱۰۰۰ یورو برای ورود به نمایشگاه پرداخت میکنند بتوانی رایگان در بیشتر بخشهای نمایشگاه حضورداشته باشی. در تمام ۴ روز هم ابزارهای کار در اختیار خبرنگاران قرار میگیرد و با انواع پذیراییها از آنها پذیرایی میکنند مبادا چیزی این بچهها را ناراحت کند.
پرسه زدن در نمایشگاه و دیدن چهرههای آشنا باعث میشود فراموش کنی بیش از ۵ هزار کیلومتر دورتر از خانهای. دوست داری اینجا قدم بزنی و ببینی همه مدعیان این روزها چه چیزی دنیا چه در چنته دارند. تیم راه پرداخت از دیروز شروع کرده به انتشار خبرهای نمایشگاه. حالا وقت این است که از این لپتاپ دل بکنم و راهی نمایشگاه شوم شاید چیز جالبی پیدا کنم.
*عنوان این یادداشت برگرفته از نام کتابی است به نام «پاریس از دور نمایان شد».