پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
جوانمردی: بانکها در ایران باید بازآفرینی شوند
شهاب جوانمردی مدیرعامل شرکت فناپ با بیست زیرمجموعه در حوزههای راهکارهای بانکی، پرداخت، زیرساخت، تجارت الکترونیکی، راهکارهای فناوری اطلاعات، نوآوری و تلکام است. او میگوید بازآفرینی مسئلهای بسیار جدی است؛ مفهوم بانک در کشور ما عقبتر از روند دنیاست و دوره این همه شعبه محوری در بانک به سر آمده است. بانکها در ایران باید بازآفرینی شوند.
او معتقد است مهمترین راه برونرفت دولت ایران در هر مقطعی و مستقل از نگاه سیاسیشان، در اولویت قرار گرفتن آیتی در همه امور است و باور دارد مسائلی چون رقابتپذیری جهانی، کاهش هزینههای اپراتوری، شفافسازی، بهبود مسائل فرهنگی و خیلی از مسائل دیگر همهاش در بازآفرینی کشور مبتنی بر آیتی قابلحل است. مصاحبهای که در ادامه آمده است، حاصل این گفتگوست.
.
طی 10 سالی که فناپ بهعنوان یک هلدینگ در حوزه آیسیتی فعالیتش را آغاز کرده تا چه اندازه اهدافش محقق شده و بهصورت کلی چقدر این مسیر از آنچه در ابتدا هدفگذاری کرده بودید دستخوش تغییر شده است؟
ما از بدو تأسیس فناپ دو مسیر داشتیم که به موازات دنبال میکردیم. یک مسیر به خاستگاه و سرمنشاء وجودیمان یعنی گروه مالی پاسارگاد بازمیگردد که عملاً در پنج سال گذشته تلاش کردهایم در قدم اول بهعنوان تسهیلکننده فعالیتهای حوزههایی که گروه مالی پاسارگاد میخواهد در آنها ورود کند، نقشآفرینی کنیم و در پنج سال دوم ما بیشتر تسهیلکننده یا حتی پیشران برای برخی از فعالیتها بودهایم؛ بهاینعلت که نگاه به آیسیتی هم تغییر کرده است.
به نظرم در مسیر اول کارمان را خوب انجام دادیم، نمیگویم عالی بودهایم ولی سعی کردهایم بهعنوان یک بازوی آیسیتی، گروه مالی پاسارگاد احساس نقص و کمبود و وابستگی به بیرون مجموعه نداشته باشد و بتوانیم پاسخگوی نیازمندیهایشان باشیم؛ اما به موازات این رویکرد، نگاهی که همواره دکتر قاسمی به مجموعه ما منعکس میکرده فراتر از بحث گروه مالی پاسارگاد بوده است.
انتظار داریم فناپ بهعنوان یک نهاد توسعه نوآوری، کارآفرین و مبتنی بر سرمایه انسانی توانمند و ارزشمند در حوزه فناوری، توسعه کسبوکار مجموعه را بر عهده داشته باشد و بتواند هم بر عرصههای موجود در آیسیتی تأثیر بگذارد و هم بتواند عرصههای جدیدی بگشاید.
به نظر من 10 سال ابتدای عمر شرکت ما صرف این شد که هم در بازار آیسیتی به شناخت نسبتاً دقیق و عمیق برسیم، هم شناخت متناسبی از امکانات و توانمندیهای خودمان داشته باشیم و هم برای آینده برنامهریزی کنیم. حالا فهمیدهایم چیزی که قرار است حرکت بلندمدتتری را بر اساس آن انجام دهیم موضوعی است که در دنیا از آن به نام توزیع دیجیتال یاد میکنند؛ یعنی بازآفرینی کارها بر مبنای آیسیتی.
.
اولویت فناپ برای بازآفرینی چه حوزههای کسبوکاری است؟
قاعدتاً در این کسبوکارها در قدم اول در جاهایی که ردپای قبلی داریم به دنبال این بازآفرینی هستیم، مثل حوزههای مالی و بانکی، حوزه پرداخت، حوزه نرمافزارهای سازمانی و حوزه تلکام که اخیراً در آن ورود کردهایم. در قدم بعدی ممکن است بتوانیم این توانمندیهایمان را به حوزههای دیگر تسری دهیم؛ مثلاً بازآفرینی حوزه گردشگری یا بازآفرینی حوزه حملونقل.
.
به طور مشخص در گردشگری چه کاری انجام گرفته است؟
الآن روی پلتفرمها کار کردهایم؛ اینکه سرویسهای مرتبط به گردشگری به این پلتفرم متصل شوند.
.
آیا این خدمات مشابه نمونههای خارجی است؟
قاعدتاً نباید خودمان را منبع ایدههای جدید بدانیم. فرض ما این است که عناصر مشترک عمده نیازمندیهای موجود و آتی را دریافتهایم و در پلتفرم خود پیاده کردهایم. حالا ممکن است فراخوان بدهیم و رویداد برگزار کنیم تا بقیه سرویسدهندههای فعلی یا جدید به این پلتفرمها متصل شوند.
.
ممکن است در این مسیر روی سرویس یا محصولی سرمایهگذاری کنید که در ایران خوب کار میکند؟
بله. محتمل است.
.
تاکنون فناپ چنین نمونهای داشته است؟
برای ما سرمایهگذاری روی کسبوکارهای نسبتاً مجهول یا آنهایی که از دوره اولیه خودشان عبور کردهاند، سخت است. از آنجایی که خودمان پسزمینه فنی داریم جایی که شرکتها ما را فقط بهعنوان منبع مالی در قالب سرمایهگذار تصور کنند دشوار است. ولی اگر کنار ما بودن برایشان ارزش تلقی شود، کار را برای ما راحتتر میکند. ما نمیتوانیم با کسی که فکر میکند بانک هستیم کنار بیاییم.
در فضای آیتی، موضوع مقیاسپذیر بودن کسبوکارها بسیار حائز اهمیت است. گاه محصولی مثل آیو وارد بازار میشود که بهرغم آنکه میگوید مجموعه آپارات و دیگران رقیبش نیستند اما به نوعی دارد در آن فضا رقابت میکند.
این چالش را قبول دارم. همانطور که حضور ما برای قبلیها چالش ایجاد کرد، حضور تازه واردها هم برای ما چالش ایجاد میکند. ذات کسبوکار در دنیای جدید این است که شرکتهای کوچکی وارد میشوند و از عهده کارهایی که شرکتهای بزرگ از پس آنها برنمیآمدند، برمیآیند.
فکر میکنم همچون قبل، این موضوع چالش ما خواهد بود که چگونه باید رفتار کنیم تا از آنها جا نمانیم؛ اما ما یک بحث اصلی دیگری داریم؛ اینکه در کدام کسبوکارهای سنتیتر و قدیمیمان در صنعت آیتی باید مدلها را عوض کنیم تا به یک نهاد پیشران تبدیل شویم.
در واقع ما نباید خط سیر را گم کنیم؛ تصویری از آینده داریم و باید آن تصویر را توسعه دهیم و همان را بسازیم. ما از شش هفت سال پیش به دنبال طراحی دنیایی جدید با نگاه تراکنش بر مبنای المانهای پرداخت، اتصال (کانکتیویتی) و محتوا بودیم و هنوز داریم همانها را دنبال میکنیم تا این دنیای جدید را بسازیم؛ یعنی به جای اینکه فناپ همه چیز را بسازد و برپا کند بهتر است پلتفرمی باشد که بقیه دوست داشته باشند با آن یکپارچه شوند. قرار نیست فناپ در همه چیز شماره یک باشد.
.
به نظر شما فناپ در چه چیزی شماره یک است؟
چیزی که ما قرار است در آن بهترین باشیم به نظر من سبک زندگی است؛ یعنی عملاً باید در سبک زندگی فناپی شماره یک باشیم که بخشی از آن را ما توسعه دادیم و بخشی را دیگران توسعه خواهند داد.
.
سبک زندگی فناپی چگونه سبکی است؟
الآن در دنیا سبک زندگی اپلی و گوگلی داریم؛ ممکن است سبک زندگی فیسبوکی و آمازونی هم داشته باشیم، یا به زودی شاهد سبک زندگی هوواوی باشیم. بعضی از اینها خاصترند و برخی عامتر؛ بعضی از اینها جهانی و برخی بیشتر محلی هستند که حالا این مثالهایی که زدم بیشتر جهانی بودند.
.
وقتی میگوییم سبک زندگی، بحث کلی و بزرگی مانند شیوه پوشش، شیوه سفر رفتن و غیره را شامل میشود.
ببینید مثلاً در سبک زندگی گوگلی که به آن اشاره کردم، گوگل به شما نمیگوید «چه بپوشید»، اما ممکن است چند وقت دیگر خانمها از گوگل بپرسند که برای مهمانی چه بپوشند. منظور من این است که بتوانیم برای هر ایرانی که از صبح تا پایان روز نیاز به استفاده از ابزار و تکنولوژی پیدا میکند، پلتفرمی داشته باشیم که عمده خدمات را برایشان فراهم کنیم. لزوماً هم قرار نیست این سرویسها مختص ما باشد، بلکه میتواند وابسته یا متصل به پلتفرم ما باشد.
.
برمیگردم به بحث بازآفرینی، در صنایعی که کار کردهاید، در کوتاهمدت کدام یک اولویت دارد؟
اولی بانک است؛ بانک باید بازآفرینی شود. مفهوم بانک در کشور ما عقبتر از روند دنیاست. اولاً دوره این همه شعبه محوری در بانک به سر آمده است. به نظرم نیاز نیست بانکها این همه شعبه داشته باشند
بانکها به جز نقطه تماسهای مجازی اصولاً باید دو نقطه تماس (touch point) داشته باشند. اولی ویترین و سوپرمارکت خدمات مالی است تا در شعبههای بزرگتر و مدرن سرویسهای متنوعی به مشتری بدهد ولی بیشتر لبه بازاریابی است تا لبه خدمات.
دومی، نقطه تماسهایی هستند که میتوانند کوچکتر باشند، خدمات متنوعی عرضه کنند و بیشتر بر توان مشتری بر خدمات گیری باشد نه اینکه کارمندان سرویس ارائه دهند؛ یعنی کسانی باشند که کمکهایی به مشتری بدهند تا مشتری بتواند در بستر مجازی و نیمهمجازی خدمات لازم را بگیرد. قاعدتاً آنجا میتواند لبه بازاریابی خدمات دیگر هم باشد.
نکته دیگری که برای بانکها اهمیت دارد، بحث مکانهای اشتراکی است؛ یعنی اینکه شما میتوانید به یک سرویسدهنده برای چند بانک تبدیل شوید و محلی داشته باشید که وقتی مشتری به آنجا میآید بتواند این خدمات را بگیرد و شما فقط ارائهدهنده باشید. به نظر من این نیز جایش در فضای بانکی کشور خالی است.
.
با این روند بانکها کلاً مجازی خواهند شد؟
تا وقتی بانکها با این تعریف حداقلی بازآفرینی نشوند ظرفیت بعدی ایجاد نمیشود.
.
آیا بانکها هم به این نیاز پی بردهاند؟ یا اگر به این نیاز پی بردهاند آیا ارادهای برای حرکت به این سمتوسو دارند؟
تازه برایشان علامت سؤال ایجاد شده و این علامت سؤال به خاطر وضعیت اقتصادی کشور و قیمت تمامشده بالای خدمات پررنگ شده است. ببینید هنگامیکه دوره رونق است مدام قیمت داراییهای شما بالا میرود و در تورم داراییها گرانتر میشود و خیلی متوجه نمیشوید که هزینه استهلاک و نگهداری داراییها خودش یک بخش جدیای از هزینهها است؛ اما در دوره رکود این قضیه خودش را کاملاً نشان میدهد؛ اینکه قیمت ساختمانهایتان بالا نمیرود و تازه استهلاک هم پیدا میکند و از سوی دیگر هزینه بالای اپراتوری و پرسنل را نیز به اینها اضافه کنید.
.
این موضوع چالش بزرگی هم درزمینهٔ تحول درزمینهٔ منابع انسانی ایجاد میکند.
بله، بازآفرینی مسئلهای بسیار جدی است. حالا شما با این رویکرد وارد هر صنعت دیگری هم شوید این چالش را خواهید داشت. ممکن است در حوزههایی این چالش سادهتر حل شود.
.
به نظر شما بانکها چطور میتوانند بر این مشکل غلبه کنند؟
بانکها باید سبد خدماتشان بزرگتر شود تا این موضوع برایشان قابلتحملتر شود. مثلاً هر خدمتی که مبتنی بر اعتماد است یا در بسته بازاریابی خدمات الکترونیکی پرداخت و مالی میگنجد، میتواند در سبد بانک قرار گیرد. وگرنه برای بانکها هم این جذابیت که خود را بازآفرینی کنند ایجاد نمیشود چون نمیتوانند چند هزار کارمندشان را اخراج کنند.
.
شما افق بازآفرینی بانکها را چندساله میبینید؟
دهساله.
.
به نظرتان الآن زمان اعلام آن فرا رسیده است؟
دیر هم شده است. مشکل ما از سمت بانکهاست که آنقدر درگیر پیچیدگی اپراتوری خودشان و تعامل با بانک مرکزی و ارتباطات خارجی شدهاند که این قسمت مغفول واقع شده است.
منبع: فناپ