راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چرا شجاعت مدیران بانک ملی ستودنی است؟

برای این شجاعت مدیران بانک ملی کلاه از سربرمی‌دارم؛ برای مدیرانی که ایستاده‌اند که فرهنگ کارمزد را جا بیندازند و آن‌ها را کلاه‌بردار می‌خوانند. فضای رسانه‌ها پر شده از حرف‌های بدون استدلال عیله بانک ملی. متأسفانه در روزهایی که کسب‌وکار معادل دزدی تلقی می‌شود، متأسفانه در روزگاری که رونی کولمن‌ها را با سر مزار شهدا بردن تطهیر می‌کنند، چون شنیده‌اند و دیده‌اند که راهش این است، متأسفانه در روزهایی که برخی ریاکاران سنگ مردم را به سینه می‌زنند در حالی که بدترین ضربه‌ها را به عدالت و مردم هم وارد کرده‌اند، متأسفانه در چنین روزگاری هستیم. در روزگاری که هر کار درست با هیاهو نادرست نشان داده می‌شود و تشخیص سره از ناسره سخت است و دشوار. این روزگار ماست. حالا بانک ملی ایران خواسته بابت خدمات اطلاع‌رسانی تراکنش‌های بانکی از طریق تلفن همراه و پیامک کارمزد بگیرد. آبونمان سالانه‌اش را هم ده هزارتومان اعلام کرده. پیامک داده. خبر منتشر کرده. پیش از این گفته. اما مبارزان زیرلحافی فضاهای خالی شبکه‌های اجتماعی که منتظر بهانه‌ای هستند برای یک تظاهرات در راهروهای شبکه‌های اجتماعی. طبیعی است که فریاد وااسفای عده‌ای بلند شده که این بانک کلاه بر سر مردم گذاشته و چنین و چنان.

این درست‌ترین و شجاعانه‌ترین اقدامی بوده که این مدت در شبکه بانکی دیدم. آن هم در فضایی که پر است از مصلحت‌سنجی و حساب و کتاب. حالا بانک ملی می‌خواهد برای خدمتی که به مردم ارائه می‌کند هزینه بگیرد. کجای این کار اشکال ندارد؟ چه چیزی در جهان مجانی است که این یکی باشد؟

برخی دیگر اما با این کار مشکلی ندارند و مشکلشنان شیوه اجرا است. می‌گویند زمان مناسب نبوده. می‌گویند گرانی بنزین و میوه و ده‌ها مورد دیگر حال و روز خوشی برای مردم نگذاشته. واقعاً در این چند سال چه روزی داشتیم که مشکلاتی نبوده؟ چه روزی بوده که همه چیز خوب و خوش بوده است؟

برخی می‌گویند بانک ملی اطلاع‌رسانی نکرده. کم اطلاع‌رسانی کرده است. این کسانی که فهمیده‌اند بانک ملی می‌خواهد پول کم کند از کجا فهمیده‌اند؟

قرار نیست از مدیران و اقدام مدیران بانک ملی دفاع کنم. اما از کسانی که بی‌رحمانه یک اقدام درست را زیر مشت و لگد می‌گیرند انتقاد می‌کنم. سؤالم این است که دقیقاً کجای این کار بانک ملی اشکال داشته است؟ می‌ترسم از روزی که لمپنیزم چنان فراگیر شود که کسی جرأت نداشته باشد کار درست را انجام دهد. بترسیم از این روز.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.