راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

محمدرضا جمالی، مدیرعامل نبض‌افزار از پیامدهای فیلترینگ اینستاگرام می‌گوید / اینستاگرام یک سکوی اقتصادی است، نه سیاسی

حدود سه ماه است که با فیلترینگ اینستاگرام، درآمد هزاران نفر از صاحبان کسب‌وکارهای کوچک و متوسط اینستاگرامی کاهش یافته و حتی به صفر رسیده است. دولت سیزدهم که از ابتدای شروع به کار خود، بر توسعه اقتصاد دیجیتال تأکید داشته و توسعه اقتصاد نوآوری را در دستور کار قرار داده، با آگاهی از پیامدهای جبران‌ناپذیر فیلترینگ، محل کسب درآمد هزاران سرپرست خانواده را مسدود کرد.

 بعد از این اقدام، وزارتخانه‌های اقتصاد و ارتباطات به‌سرعت آیین‌نامه حمایت از کسب‌وکارهای اینترنتی را با رویکرد سوق‌دادن آنها به سکوی داخلی منتشر کردند و از نگاه صاحبان کسب‌وکارهای اینترنتی که برای توسعه کارشان برنامه‌ریزی داشتند، نوشدارویی بعد از مرگ سهراب شدند؛ چون نه فقط سرمایه، بلکه زمان‌شان را هم از دست دادند و دلار هم وارد کانال ۴۰ هزار تومان شد.

وقتی آمارها صحبت از یک میلیون نفر می‌کنند که به‌صورت مستقیم از طریق اینستاگرام کسب درآمد دارند، یعنی دو درصد از جمعیت مولد جامعه تحت‌الشعاع این مسئله قرار گرفته‌اند.

محمدرضا جمالی، مدیرعامل «نبض‌افزار» می‌گوید علاوه بر افزایش نرخ بیکاری، دغدغه این است که این ضررها از کجا جبران خواهد شد؟

او در این خصوص افزود: «یکسری سکوهای سنتی و یکسری سکوهای فناورانه داریم که این سکوها در کسب‌وکارهای کوچک بسیار نقش‌آفرین هستند. سکه و اسکناس از این ابزارهای سنتی و بسیار ارزان برای کسب‌وکارهایی هستند که حتی موبایل ندارند و امکان خرید کارت‌خوان هم ندارند و در هر شرایطی، حتی قطعی اینترنت هم، این کسب‌وکارهای خرد با مشکل مواجه نمی‌شوند. به اینستاگرام نیز باید به‌عنوان یک سکو یا پلتفرم اقتصادی نگاه شود. اینستاگرام بستری بسیار ارزان، در دسترس، مقیاس‌پذیر و قابل‌اعتماد با واسط و تجربه کاربری بسیار عالی است که متأسفانه مثل خیلی از سکوهای دیگر و موهبت‌های جهانی برای بشر، ایرانیان از آن محروم شدند. حاکمیت این سکوها را که اکوسیستم مناسبی برای کسب‌وکارهای خرد به‌عنوان میکروارگانیسم‌های اقتصاد فراهم می‌کند، از بین می‌برد و این مسئله هم در حوزه ابزارهای سنتی و هم در حوزه ابزارهای مدرن مشاهده می‌شود.»

جمالی ادامه داد: «باید پذیرفت که تولیدات نرم‌افزاری کشور هم مانند بسیاری از محصولات فناورانه نسبت به سطح جهانی؛ به‌خصوص در شاخص‌های کیفی و فوق عملکردی پایین‌تر است. این شاخص‌ها از واسط و تجربه کاربری شروع می‌شود و در مقیاس‌پذیری، دسترس‌پذیری و قابلیت اعتماد نیز نرم‌افزارها و خدمات در حوزه فناوری اطلاعات وضعیت خوبی در ایران ندارند؛ به‌خصوص که متمرکزکردن دسترسی به اینترنت، اینترنت ملی و همچنین استفاده نکردن از زیرساخت‌های ابری دنیا، کیفیت زیرساخت‌ها و خدمات نرم‌افزاری را در کشور بدتر می‌کند. باید توجه کرد که مرگ در تولیدات و خدمات نرم‌افزاری هم به‌صورت نرم وجود دارد.»

مدیرعامل نبض‌افزار با اشاره به وضعیت کشور در تولید خودرو و مقایسه آن با خدمات نرم‌افزاری داخلی گفت: «اگر در خودرو میزان مرگ‌ومیر ما نسبت به ایالات متحده حداقل 150 برابر به نسبت جمعیت و وسعت است، شک نکنید که همین فاصله در کیفیت زیرساخت‌های فناورانه ما در حوزه نرم‌افزار وجود دارد. اینجا هم مرگ اتفاق می‌افتد و در خدمات نرم‌افزاری مرگ به‌صورت نرم داریم. اگر روزانه فقط 10 دقیقه اختلال در اینترنت داشته باشیم که بسیار بیشتر است، برای جمعیت مولد 40میلیونی کشورمان این 400 میلیون دقیقه معادل عمر کاری 25 نفر است و این 25 نفر به‌صورت نرم کشته شده و از جامعه حذف شده‌اند. کسانی که باعث اتلاف وقت سرمایه انسانی کشور هستند، از نظر من قاتلان نرم هستند. صحبت‌هایی می‌شنویم که کار نرم‌افزار از موشک ساختن سخت‌تر نیست؛ این در حالی است که واقعاً دانش دولتمردان از فناوری و کیفیت بسیار پایین است و خیلی سطحی و با رویکردی غیرعلمی با مسائل برخورد می‌کنند. فاصله ما در فناوری اطلاعات بیشتر نباشد، به‌هیچ‌وجه کمتر نیست.»


منبع تأمین جبران خسارات کجاست؟


مدیرعامل نبض‌افزار داستانی را تعریف می‌کند که وصف حال الان ماست. در دهی مردم با یک کدخدا هر روز آبگوشت و دنده‌کباب می‌خوردند، ‌بعد از مدتی آشنایان اهالی ده ناپدید می‌شوند و با گذشت زمان، خویشاوندان و حتی اعضای خانواده افراد هم ناپدید می‌شوند. حجم غذا و گوشت هم کم شده و آب آبگوشت زیاد می‌شود. کاشف به عمل می‌آید که کدخدا برای هر وعده غذا دستور می‌داده جوانی قربانی و غذای مردم روستا شود. مردم شکایت‌کنان سراغ کدخدا و دارو‌دسته‌اش می‌روند و او در جواب به اهالی روستا می‌گوید: «اگر این کار را نکرده بودیم که شما از گرسنگی مرده بودید!»

او در این خصوص می‌گوید: «این داستان تصویر امروز ما و حاکمیت در کسب‌وکارهاست. بعضی‌ها ممکن است حق را به کدخدا بدهند، ولی واقعیت حکمرانی ضعیف است.» اینجا هم با این حکمرانی ضعیف نه‌تنها ارزشی اضافه نشده و جبران خسارتی هم نمی‌شود، بلکه علاوه بر بیکاری این هزینه‌ها هم به اقتصاد کشور وارد می‌شود. مثل داستان بالا، گوشت تن خودمان را می‌خوریم و ارزش‌افزوده‌ای ایجاد نمی‌شود و اقتصاد کوچک و کوچک‌تر می‌شود و این خود به بحران‌های اجتماعی دامن می‌زند.

جمالی با اشاره به رابطه بیکاری و تورم گفت: «اینجا ما هم بیکاری داریم و هم تورم و این هزینه‌هایی که دولت ادعا دارد که پرداخت می‌کند، با توجه‌ به نبودن بیمه و نداشتن صندوق‌های حمایتی در نهایت با کسر بودجه، اضافه‌برداشت از بانک مرکزی و تورم جبران می‌شود. این بدین معنی است که دولت دوباره دست در جیب مردم می‌کند و تورم را که در واقع مالیات غیرمستقیم است به مردم تحمیل می‌کند. توجه شود که هیچ کشوری با افزایش تورم و بیکاری، توسعه پیدا نکرده و امنیت آن بیشتر نشده است. تأثیر این حرکات نامناسب حاکمیت در بدتر شدن اقتصاد نمایان شده و بیشتر هم خواهد شد.»

او ادامه داد: «آمارهایی می‌شنوم که حدود یک میلیون شغل با این فیلترینگ از بین رفته است. در صورت درست بودن این آمار بدین معنی است که از جمعیت 40میلیونی مولد کشور بیش از دو درصد تحت‌الشعاع قرار گرفته است. حاکمیتی که نمی‌تواند شغل ایجاد کند و یک شغل هم نتوانسته در این دوره ایجاد کند، چطور بدون تحلیل درست امنیتی و تنظیم‌گری نادرست، چنین فجایعی را رقم می‌زند و چطور می‌تواند جبران کند؟!»

جمالی با اشاره به اینکه در حال حاضر مشکل در کشور تنها بحث تورم نیست، گفت: «در حال حاضر با ترکیبی از تورم و خون در بهترین حالت به‌صورت نرم است که عمر انسان‌ها تلف می‌شود. این نگاه وجود ندارد که فرایندهای اجتماعی و فیزیکی از سیستم‌های سایبری می‌گذرد و در حالی‌ که همه دنیا از زیرساخت‌ها و خدمات فناوری اطلاعات برای بهبود  کیفیت زندگی استفاده می‌کنند، تنها قصدش ایجاد تأخیر در دستیابی به فناوری روز و گران‌فروشی فناوری بی‌کیفیت به مردم است و این ابزارها را ابزار خدمت نمی‌داند؛ بلکه به‌عنوان روشی جدید در کنترل شهروندانش و درآمدزایی استفاده می‌کند. متأسفانه حاکمیت بین خون و تورم توازن ایجاد می‌کند و مجموع این دو نه‌تنها ثابت نیست؛ بلکه در حال افزایش است. لازم است اتلاف عمر مردم، دامن‌زدن به بیکاری و افزایش تورم توسط حاکمیت متوقف شود و ارزیابی درستی از خسارت‌های وارده به کشور از همه نظر؛ به‌خصوص سرمایه انسانی وجود داشته باشد. پول نوعی انرژی است و رقیق کردن آن با تورم، کاهش قدرت جامعه و کشور است.»


همه دیجی‌کالا، اسنپ و بازار نیستند


همه کسب‌وکارهای کوچک دیجی‌کالا، اسنپ و کافه‌بازار نیستند که مبتنی بر تارنما و برنامه کاربردی موبایلی باشند و توانایی صرف میلیاردها تومان برای این نرم‌افزارها داشته باشند. جمالی تصریح کرد: «راه‌اندازی یک اپلیکیشن موبایلی برای یک کسب‌وکار کوچک با سرمایه اندک، ده‌ها میلیون تومان هزینه دارد و راه‌اندازی یک وب‌سایت متوسط و  نگهداری آن سالانه هزینه‌ای بین حداقل 10 تا 500 میلیون تومان دارد. ‌موضوع درگاه پرداخت هم هست که دریافتش چالش‌هایی به همراه دارد و توجه کنیم که نیازمندی‌های کسب‌وکاری خرد با وب1 تأمین نمی‌شود. در ضمن دیتاسنترهای داخلی، اینترانت ملی و خدمات ابری به‌ هیچ‌ وجه نمی‌توانند جایگزین اینترنت و خدمات ابری جهانی شوند و شاخص‌های قابلیت اعتماد و پایداری بسیار پایینی دارند.»


سکویی که سیاسی شد


تنظیم‌گری اشتباه حاکمیت در شبکه‌های اجتماعی و بستن تلگرام به بهانه‌های بسیار کم‌اهمیت باعث ضرر و زیان‌های زیاد کسب‌وکارهای تلگرامی و مهاجرت کسب‌وکارها و گروه‌های مختلف به واتس‌اپ و اینستاگرام شد. مدیرعامل نبض‌افزار معتقد است با این مهاجرت‌ها اینستاگرام سیاسی‌تر شده است. او در این خصوص می‌گوید: «دولت معتقد است چون بر سکوهای خارجی کنترل ندارند باید مسدودش کنند؛ اما راهکار تنظیم‌گری است و مسدودی چاره کار نیست. نرم‌افزارهای زیادی وجود دارند که فیلتر شده‌اند و هجوم مردم به تلگرام و اینستاگرام به این خاطر بود که این دو آزاد بودند. همین سیاست بستن انتخابی هم باعث شد کسب‌وکارها و مردم به سمت این زیرساخت‌ها حرکت کردند و خیلی از نرم‌افزارهای بین‌المللی مشابه با اینستاگرام و تلگرام از دور رقابت کنار گذاشته شدند.»

او ادامه داد: «به‌نوعی حاکمیت در این مسئله که یک نرم‌افزار تا بیش از 95 درصد سهم بازار ایران را در شبکه‌های اجتماعی به دست آورد، مقصر است و خودش باعث می‌شود کشور مورد تهدید امنیتی قرار گیرد. این سیاست مثل سیاستی است که ما تمام واردات‌مان را از یک کشور انجام دهیم. در دنیا این‌گونه نیست. واقعیت این است که تلگرام جایگزین پیدا نکرد و سروش و بله هرگز جای آن را نگرفتند و صدالبته به‌اندازه خودشان جایگاه دارند. چند سال از بستن تلگرام گذشته و نتیجه‌ای از سکوهای داخلی حاصل نشد. سکویی بسیار ضعیف‌تر مانند واتس‌اپ جایگزین تلگرام شد. اینستاگرام هم جایگزین داخلی پیدا نخواهد کرد. سکوهای داخلی زیادی ساخته شده‌اند که زحمات آنها هم قابل‌ تقدیر است؛ ولی بهتر است این ابزارها نیز در رقابت با دیگر ابزارها قرار گیرند و علاوه بر قاتلان سخت مانند سایپا و ایران‌خودرو، قاتلان نرم نسازیم.»


اینستاگرام؛ سکویی فرهنگی، آموزشی و اجتماعی


به گفته جمالی، باید در نظر داشت که اینستاگرام بستری برای آموزش هم بوده است و با هوشمندی خاصی با دانش بسیار کم نیز توسط کشاورزان، صاحبان کسب‌وکارها و همه اقشار جامعه مورد استفاده قرار می‌گرفت و جایگزینی وطنی ندارد؛ چون بحث محتوا هم در کنار زیرساخت بسیار مهم است. برخورد درست با محیط‌ زیست، فیلم‌های کوتاه آموزشی، دانش مالی، توجه به حیوانات و آموزش‌های آنلاین از جمله آموزش‌های همگانی بوده که جبران بسیاری از کوتاهی‌های حاکمیت در آموزش را هم می‌کرد. حتی رفتار نامناسب حاکمیت و دولتمردان در مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تا آسیب‌ها به محیط‌ زیست و حیوانات را نشان می‌داد که صددرصد به مذاق یک حاکمیت با شاخص‌های پایین حکمرانی خوش نمی‌آید. اینستاگرام تحت تنظیم‌گری‌های قوی بین‌المللی در راستای محورهای توسعه سازمان ملل به‌خوبی عمل می‌کند و با تغییرات منظم، مشکلاتی را که گاه‌وبیگاه ایجاد می‌شود، اصلاح می‌کند و باید از خودمان بپرسیم که چرا یک سکوی اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و اجتماعی در تضاد با حاکمیت قرار گرفته و چطور حاکمیت نتوانسته از این بستر برای بهبود حکمرانی و شاخص‌های اجتماعی کشور استفاده کند و مسیری نامشخص در تمامی ابعاد تأثیرگذاری وب 2 و وب 3 در پیش گرفته است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.