پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
گفتوگو با نیما قاضی، رئیس انجمن تجارت الکترونیک / تهدیدی به نام کمتجربگی
او معتقد است ما هنوز در کار صنفی تجربه لازم را نداریم و گذشت زمان و بودن در کنار افراد باتجربه، میتواند به رشد فعالیتهای صنفی در اکوسیستم نوآوری کمک کند
المیرا حسینی / نهادهای صنفی، یکی از مهمترین نهادها در تمامی جوامعاند. این نهادها هستند که بهعنوان واسطی میان اعضای خود و حاکمیت، مسائل و مشکلات اعضا را رتقوفتق میکنند و منافع صنف خود را محفوظ میدارند. نیما قاضی، همبنیانگذار علیبابا و رئیس انجمن تجارت الکترونیک، وظیفه نهادهای صنفی در اکوسیستم نوآوری را به جز ارتباط با حاکمیت، زمینهسازی همکاری میان کسبوکارهای این حوزه میداند. بهعلاوه او معتقد است از آنجا که سایر بخشهای اقتصادی، هنوز به شناخت و درک درستی از اکوسیستم نوآوری نرسیدهاند، این وظیفه تشکلهاست که امکان همکاری میانحوزهای را نیز فراهم سازند که یکی از نمودهایش سرمایهگذاری بخش سنتی در استارتاپهاست. آنچه در پی میآید، واکاوی فرصتها و تهدیدهای فعالیت صنفی در گفتوگو با قاضی است.
به نظر میرسد پس از کشوقوسهای فراوان، در حال حاضر به نوعی همگرایی صنفی رسیدهایم. آیا شما با این گزاره موافق هستید؟ این اتحاد و همگرایی چه کمکی به رشد کسبوکارهای اکوسیستم نوآوری خواهد کرد؟
بله، به نظر من هم در مجموع در تشکلهای صنفی، اعم از اتحادیه کسبوکارهای مجازی، سازمان نظام صنفی رایانهای و سایر نهادهای مرتبط این همگرایی دیده میشود. از آنجا که دغدغهها و مسائل مشترک داریم، طبیعی است که همصدایی را شاهد باشیم.
این را باید اضافه کنم که در این اکوسیستم، دغدغههای بسیاری وجود دارد که فقط هم مختص کشور ما نیست و در همهجای دنیا به این شکل است، اما هنوز تشکلها نقشهای بزرگ و مهمی را بر عهده نگرفتهاند و در ابتدای راه هستند. سازمان نظام صنفی که از سایرین قدیمیتر است، در حوزه دیگری کار میکرده و بخش کوچکی از آن با اکوسیستم نوآوری ارتباط داشته است. عمر زیادی از تشکیل اتحادیه کسبوکارهای مجازی نمیگذرد و این در مورد ما، انجمن تجارت الکترونیک نیز صادق است. این تشکلها بسیار جوان هستند و هنوز نتوانستهاند کار بزرگی انجام دهند. برای همین به نظرم طبیعی است که دغدغههای مشترک، ما را به هم نزدیک کند.
دامنه فعالیتهایی که میتواند به رشد کسبوکارها کمک کند، بسیار گسترده است. بخشی از کار نهادهای صنفی این است که بتوانند رابطه خود را با حاکمیت تنظیم کنند. البته این دغدغهای است که در همه جای دنیا وجود دارد و مسئله حلشدهای نیست که بگوییم از کشورهای دیگر الگوبرداری میکنیم. این موضوع هنوز در کشورهایی که پیشرفته هستند نیز به عنوان یک دغدغه مطرح است.
مسئله دیگر این است که شرکتها و کسبوکارها بتوانند با یکدیگر همکاری بیشتر و بهتری داشته باشند. البته همکاری کسبوکارها را در دو حوزه میتوانیم شاهد باشیم؛ یکی کسبوکارهایی که در اکوسیستم نوآوری فعال هستند و دیگری همکاری این کسبوکارها با کسبوکارهای حوزههای دیگر است. برای مثال، یکی از مشکلات ما در حال حاضر این است که سرمایهگذاری در این بخش بسیار کوچک و ناچیز است. بخشی از این اتفاق به این دلیل است که بخشهای دیگر، هنوز درک جامعی از اکوسیستم نوآوری ندارند و کسبوکارهای این حوزه را به عنوان فرصت سرمایهگذاری بهدرستی نمیشناسند. از آنجا که ارتباط نزدیکی با اتاق بازرگانی داریم، یکی از برنامههای ما در انجمن تجارت الکترونیک این است که فرصتهای سرمایهگذاری را به بخشهای دیگر اقتصاد معرفی کنیم. همکاری بین بخشهای مختلف اقتصادی میتواند باعث جان گرفتن و رشد چند برابری این اکوسیستم شود.
گاهی این انتقاد به نهادهای صنفی وارد میشود که تعدد نهادها میتواند به چندصدایی و اختلاف نظر بینجامد که در نهایت همین امر باعث میشود قانونگذار و رگولاتور هم نتواند تنظیمگری درستی داشته باشد و کسبوکارها آسیب ببینند. نظر شما در این باره چیست؟
باید ببینیم ریشه این تعدد نهادها در کجاست. در برخی موارد به نظر میرسد قانونگذار تکلیف را مشخص نکرده و مسائلی نهایی نشده است و دو تشکل مختلف، ادعای انجام یک کار مشابه را دارند؛ از جمله آنجا که اتحادیه کسبوکارهای مجازی و سازمان نظام صنفی رایانهای با هم اختلاف نظر پیدا کردند. اما در مواردی، مانند انجمن تجارت الکترونیک که ما در اتاق بازرگانی تشکیل دادیم، از ابتدا هیچ رقابتی با تشکلهای دیگر نداشتیم. اساساً این انجمن بر اساس فلسفه دیگری بنا شده و اهداف متفاوتی را پیگیری میکند. برای همین هم همکاری خوبی با تشکلهای دیگر داریم و میتوانیم بدهبستان درست و بدون اختلافی داشته باشیم.
اما روی این هم تأکید کنم که با وجود اختلاف نظر اتحادیه و نظام صنفی بر سر مواردی، جایی که لازم باشد، پشت یکدیگر میایستند. نمونهاش اتفاقی که در مورد انتخابات اتحادیه افتاد و نظام صنفی تا حدودی از موضع فعالان صنعت، از اتحادیه حمایت کرد که کار ارزشمندی بود.
در مجموع پتانسیل همکاری بین نهادهای صنفی بسیار بالاست، اما از آنجا که تجربه کار تشکلی ما کم است، طبیعتاً اثربخشی فعالیتهایمان پایینتر نیز هست. من تعدد نهادها را تهدید پررنگی نمیدانم و فرصتهایش را بیشتر میبینم.
شما گفتید اهداف و فلسفه وجودی انجمن تجارت الکترونیک متفاوت بوده است. دربارهشان توضیح میدهید؟
در مقام مقایسه، باید بگویم ما روی چند نکته از همان ابتدا تأکید داشتیم. یکی اینکه ما نمیخواهیم چندان وارد فضای تنظیمگری و مقررات گذاشتن و ارائه مجوز شویم و بیشتر روی همکاری تأکید داریم. مثلاً نظام صنفی به کارهای اجراییتر علاقه دارد و اتحادیه نیز به تمایل به رگولیشن از خود نشان میدهد، اما ما میخواستیم شرکتها در این انجمن با یکدیگر همکاری کنند و مسائل خود را از این طریق پی بگیرند.
از طرفی دیدیم در همه تشکلها سیستم رأیدهی وجود دارد و همه میتوانند در آن شرکت کنند. بنابراین خودبهخود در این نهادها تعداد زیادی شرکت وجود دارد که بیشترشان کسبوکارهای کوچک و متوسط هستند. اما با تمهیداتی که برای انجمن اندیشیده بودیم، بیشتر شرکتهای بزرگ عضو شدند. با توجه به اینکه اتاق بازرگانی نیز جایی برای جمع شدن شرکتهای بزرگ است، نمایندههای شرکتهای بزرگ این اکوسیستم نیز در انجمن تجارت الکترونیک عضو شدند و دغدغههای آنها پیگیری میشود. در حالی که برخی تشکلها، بیشتر دغدغه شرکتهای کوچک و استارتاپی را دنبال میکنند و در پی حل مشکلات این دسته از کسبوکارها هستند.
با توجه به مواردی که درباره فعالیتهای نهادهای صنفی گفتید، گویا شما بیشتر تمرکزتان روی همکاری شرکتهای اکوسیستم نوآوری و همکاری آنها با اکوسیستمهای دیگر است.
بله، البته ما روی موضوع تعامل با حاکمیت هم کار میکنیم، اما شاید نوع کار و روشمان مقداری متفاوت باشد. مسئلهای که وجود دارد این است که وقتی درباره کسبوکارهای کوچکتر این حوزه حرف میزنیم، مشکلاتی از جنس فضای رقابت در کسبوکار و منابع مالی خرد و آسان شدن ورود به بازارهای مختلف و… اهمیت دارند؛ ولی زمانی که درباره پلتفرمهای بزرگ حرف میزنیم، مسائل دیگری مطرح میشود که دغدغه کسبوکارهای کوچک نیست؛ مثل حاکمیت دیتا. وقتی پلتفرم بزرگی داریم که چند میلیون نفر در آن عضو هستند و از خدمات آن استفاده میکنند، دیتایی که آنجا جمع میشود، متعلق به کیست؟ چگونه باید از آن استفاده کرد؟
چطور باید از آن محافظت کرد؟ اگر در کشور نیاز به دیتایی بود، با چه پروتکلی باید به آن دسترسی پیدا کرد؟ اینها مسائلی است که در پلتفرمی که تازه شروع به کار کرده و هزار نفر کاربر دارد، مطرح نیست. بنابراین مسائل پلتفرمها و شرکتهای بزرگ نقاط تمرکز ماست که در آنها سعی میکنیم با حاکمیت نیز تعامل داشته باشیم و چه در وضع قوانین و چه در مسائل اجرایی، تعامل را شکل میدهیم.
فکر میکنید با توجه به ارتباطاتی که با شرکتهای مختلف دارید، چه حوزههایی در سالهای آتی رشد بیشتری داشته باشند؟
واقعیت این است که ما در حال حاضر در همه حوزههای تجارت الکترونیک رشد داریم. نفوذ اینترنت و بالطبع آن خرید اینترنتی در کشور بیشتر شده و همین به رشد فروش اینترنتی و رونق کسبوکارهای مربوطه منجر میشود. حتی ممکن است در اقتصاد کشور شاهد رکود باشیم، اما تجارت الکترونیک با توجه به مواردی که گفتم، به رشد خود ادامه خواهد داد و بیش از پیش جای پایش را در زندگی مردم محکم خواهد کرد. در این میان حوزهای که به اعتقاد من در آستانه رشد بیشتر و شکوفایی است، فینتک است که بهزودی این اتفاق را شاهد خواهیم بود. بهخصوص در بخشهایی که خدماتی ارائه میدهند که مردم میتوانند تأثیر آن را به طور مستقیم در زندگی خود حس کنند، مثل وامدهی یا خدمات مالی خردی که در زندگی روزمره مردم اثر میگذارد. اینها در آینده نزدیک بسیار جدی میشوند و در فضای کسبوکار تغییرات ایجاد میکنند.
اما اگر بخواهیم افق دورتری را در نظر بگیریم، در یک بازه چند ساله شاهد رشد سلامت الکترونیک خواهیم بود؛ زیرا حوزهای است که میتواند کیفیت زندگی مردم را متحول کند. متأسفانه در کشور ما خدمات سلامت به این معناست که خدایی ناکرده بلایی سرمان آمده یا دچار بیماری شدهایم و از این خدمات برای درمان استفاده میکنیم. در حالی که سلامت الکترونیک و خدمات آن میتواند در قسمت پیشگیری فعالتر باشد و با تغییر سبک زندگی ناسالم، از برخی مشکلات جلوگیری به عمل آورد. حضور سلامت الکترونیک برای تغییر روش زندگی ما، اتفاق بزرگی است که در آینده نهچندان نزدیک اما نه خیلی دور، اتفاق خواهد افتاد.
اما در بازه زمانی طولانیتر، تحولات را در حوزه آموزش شاهد خواهیم بود که این اتفاق به تغییر فضای مهارتآموزی در کشور میانجامد. این یعنی جوانان به روشهای دیگری برای تصاحب فرصتهای شغلی آماده میشوند و ترکیب مهارتها و توانمندیهای آنها نیز متفاوت خواهد بود. تغییر در فضای آموزش و حرکت به سمت آموزش الکترونیک، یک تحول اساسی است که وقوع کامل آن بیشتر از موارد اول و دوم زمان میبرد.
با توجه به اینکه سالهاست در اکوسیستم نوآوری کشور حضور دارید و به دلیل فعالیتهای صنفیتان با کسبوکارها نیز در تعامل هستید، مهمترین تغییرات و نقاط عطف این اکوسیستم را چه میدانید؟
یکی از مهمترین اتفاقاتی که عامل اصلی رونق تجارت الکترونیک در کشور شد، آماده شدن زیرساختهای پرداخت الکترونیک و ظهور شاپرک بود. این اقدامات توانست ما را صاحب یک نظام پرداخت الکترونیک نسبتاً قابل اعتماد و امن کند و بالطبع اعتماد مردم را نیز به خود جلب کرد. این اولین تکانهای بود که در اثر آن، امکان بازی در زمین تجارت الکترونیک برای کسبوکارها آغاز شد.
از طرفی دیگر، ورود سرمایه خارجی به کشور در دورهای تغییراتی را ایجاد کرد که به اعتقاد من، میتوان از آن به عنوان نقطه عطف اکوسیستم یاد کرد. هم سرآوا توانست سرمایهگذار خارجی جذب کند و به بازار ایران بیاورد، هم به شکلی گروه اسنپ این کار را کردند. به همراه این سرمایه خارجی، نوعی از دانش و آگاهی نیز وارد کشور شد؛ بخشهایی که ما در اکوسیستم نوآوریمان نداشتیم. معتقدم که همین امر تحولات جدی و بزرگی را ایجاد کرد.
بهعلاوه، در دو، سه سال اخیر که بیماری کرونا شیوع پیدا کرد، موجی از استقبال از خرید اینترنتی را به وجود آورد که به سبب آن، کسبوکارهای اینترنتی توانستند بزرگتر شوند.
در مورد دوره همهگیری، گفته میشود که این دوره بیشتر از آنکه به رونق کسبوکارهای بزرگ منجر شود، تأثیر شگرفی روی کسبوکارهای کوچک، مثل کسبوکارهای اینستاگرامی گذاشت و بازار تجارت اجتماعی را شکل داد. نظر شما در این باره چیست؟
من فکر نمیکنم این اتفاق ارتباط چندانی به شیوع کرونا داشته باشد. این بیماری، حجم فروش اینترنتی و سهم آن از کل اقتصاد را افزایش داد. این امر همزمان شد با اتفاقی که در شبکههای اجتماعی در حال وقوع بود و آن را بزرگ کرد و در نهایت شبکههای اجتماعی به بازار بزرگی تبدیل شدند و طبیعتاً سهمی از فروش اینترنتی در دنیای تجارت الکترونیک را به خود اختصاص دادند. البته این روند کاملاً طبیعی است و در همهجای دنیا در حال وقوع است.
همانطور که شبکههای اجتماعی به سمت فروش محصولات میروند، مارکتپلیسهای تجارت الکترونیک هم به سمت شبکه شدن حرکت میکنند و ارتباط افراد در آنها بیشتر میشود. این یک روند جهانی است که در ایران هم اتفاق افتاده است. اگر سؤالتان این است که آیا سهم تجارت اجتماعی از تجارت الکترونیک بیشتر شده، باید بگویم که بله، بیشتر شده است.
پاشنهآشیل کار صنفی در ایران و نهادهای صنفی حال حاضر را چه میدانید؟ چه خطراتی این نهادها را تهدید میکنند که ممکن است در نهایت به ناکارآمدی نهادهای صنفی بینجامد؟
اگر به طور کلی بخواهم بگویم، به کمتجربگی ما در کار تشکلی و صنفی میتوانم اشاره کنم که مشکلاتی را برای ما به وجود خواهد آورد، زیرا عمدتاً در کار تشکلی کمتجربهایم.
این کمتجربگی میتواند عامل چه اتفاقاتی شود؟ یک فرد باتجربه در نهاد صنفی چه خطاهایی را مرتکب نمیشود که فرد کمتجربه انجام میدهد؟ در چه حوزههایی خطرساز است؟
از آنجا که خودم هم کمتجربه هستم، شاید نتوانم همه موارد را بگویم، ولی میتوانم به بخشهایی که در چند وقت اخیر شاهد آن بودهام، اشاره کنم. برای مثال یکی از این موارد، رقابتهای ناسالمی است که در کار صنفی میبینیم. واقعیت این است که در کار صنفی رقابتهایی وجود دارد، زیرا همه امور صنفی مبتنی بر سیستم رأیگیری و انتخابات و اینهاست، رقابت خواهناخواه وجود دارد. اما بعضی اوقات چون بلد نیستیم این رقابت را درست انجام دهیم، رقابت ناسالم ایجاد میکنیم و مرتکب اعمالی میشویم که به زیر سؤال رفتن یا وارد شدن خدشه به اصل تشکل منجر میشود. این بسیار آفت بزرگی است. حتی به نظر میآمد در موضوع انتخابات اتحادیه و اینکه وزارت صمت در آن دخالت کرد و میخواست تقسیمبندی انجام دهد، افرادی به دنبال چنین سناریوهایی بودند، ولی خوشبختانه صنف در مجموع همگرا ظاهر شد و صدای مخالف چندان شنیده نشد و همه با هم با وجود اختلافهای گذشته، در برابر این تصمیم ایستادند. در حال حاضر نیز با توجه به اخباری که منتشر شده، به نظر میرسد که اتحادیه دوباره دارد در ریل خود میافتد و حرکت میکند.
بهعلاوه، از آنجا که چند سال است در اتاق بازرگانی صنفهای قدیمیتر را میبینم، متوجه نکات و تفاوتهایی شدهام. در باقی حوزهها شاهد کسبوکارهای جاافتادهای هستیم که مدیران ارشد آنها فراغت و آرامشی دارند و میتوانند در فضای کار صنفی مشارکت جدی داشته باشند و با خیال بسیار راحتتری همکاری کنند. اما مدیران کسبوکارهای این اکوسیستم هنوز بیش از اندازه درگیر مسائل روزمره کسبوکارهای خود هستند و آن فراغت و آیندهنگری ایجاد نشده است. بنابراین کمتر میبینیم مدیری در کار صنفی مشارکت فعالانه داشته باشد و در کنار سایر اعضا، موضوعی را با جدیت دنبال کند و به نتیجه برساند. همین گرفتاریهای روزمره و نداشتن آرامش خیال باعث میشود مدیران کسبوکارها برای کار صنفی انرژی کافی نگذارند و از موضوعات مطرحشده پشتیبانی نکنند. اما به نظرم جای نگرانی وجود ندارد؛ کمکم یاد میگیریم و این موارد نیز اصلاح میشود.
لازمه اصلاح این روند چیست؟ آیا تنها گذشت زمان و یادگیری قدمبهقدم راهحل آن است یا کاتالیزوری وجود دارد که بتواند مدیران کسبوکارها را زودتر به این پختگی و تجربه برساند؟
میتوان با کارهایی این روند را سرعت بخشید، مثل بودن در فضایی که افراد باتجربه حضور دارند، مانند اتاق بازرگانی. مشاهده رفتار افراد باتجربه در جایی که یکی از جاافتادهترین تشکلهایی است که در کشور وجود دارد، قطعاً کمک میکند از تجربیات دیگران بیاموزیم، رفتارشان را الگو قرار دهیم و پیش برویم. به نظرم رسیدن به پختگی در کار صنفی، بخشی به گذشت زمان و تجربه برمیگردد و بخشی هم به اینکه با حواس جمع و چشمان باز، ببینیم و یاد بگیریم.