پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
علی حاجیزادهمقدم، مدیرعامل آدانیک درباره اماواگرهای اجرای پروژه «نماد» بانک مرکزی میگوید / بازار امضای دیجیتال بانکی در دستان هامون
همهگیری کرونا باعث شد اقبال به خدمات الکترونیکی بسیار زیاد شود، اما کماکان نبود دسترسی گسترده مردم به امضای دیجیتال و دشواریهای دریافت و استفاده از آن، باعث شده جای این ابزار حیاتی در چرخه خدمات دیجیتال خالی باشد. مرکز ریشه کشور که مسئولیت آن بر عهده مرکز توسعه تجارت الکترونیکی است، سالهاست برای کاربردهای تجاری گواهی امضا صادر میکند و حالا بانک مرکزی قصد دارد مرکز ریشه خود را برای ارائه امضای دیجیتال در حوزه بانکی راهاندازی کند و با پلتفرمی که قصد ارائه آن را دارد، به کاربران سرویس امضای دیجیتال ارائه دهد. البته الزام همه کاربران در راستای استفاده از پلتفرمی خاص از سوی بانک مرکزی مشکلات جدی را برای کاربران به همراه خواهد داشت.
علی حاجیزادهمقدم، مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره آدانیک در گفتوگو با راه پرداخت بیان کرد راهاندازی امضای دیجیتال در بانکها قدمی بسیار بزرگ در گسترش استفاده از امضای دیجیتال است، به شرطی که به شکل درست و استانداردی پیش برود و شائبه انحصاریشدن امضای دیجیتال بانکی توسط یک پلتفرم و شرکت خاص ایجاد نشود. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
خبرها در حوزه امضای دیجیتال بانکی در ایران از اجباریشدن استفاده از نماد و سرویس امضای دیجیتال شرکت خدمات که بناست در اپلیکیشن هامون اجرایی شود، حکایت دارد. به نظر شما این اقدام از سوی بانک مرکزی چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟ آیا این اجبار بانک مرکزی به استفاده از یک اپلیکیشن اقدامی صحیح است یا خیر؟
بحث زیرساختِ امضای دیجیتال بانکی، استانداردهای پذیرفتهشدهای در دنیا دارد. از جمله وجود یک مرکز میانی که میتواند مرکز میانی تخصصی در حوزه بانکی باشد، الزامی است. در حال حاضر این مرکز تخصصی تحت عنوان «نماد» در ایران تعریف و طراحی شده است. اینکه این مرکز زیرمجموعه مرکز ریشه فعلی کشور باشد یا خود یک ریشه مستقل داشته باشد، بحث دیگری است که موضوع این سؤال نیست. وقتی از لایه زیرساخت میگذریم و وارد لایه کاربرد یا ارائه این سرویس به مصرفکننده میشویم، به اِلِمانی به اسم «توکن» نیاز پیدا خواهیم کرد. این توکن میتواند فیزیکی یا سختافزاری باشد، یا میتواند توکنی با قابلیت نصب روی گوشی موبایل باشد که به آن «امضای همراه» میگویند. طبق مدل درست و آزمایششده در سطح کشور و دنیا، ایجاد انحصار برای توکن بیمعنی است؛ چراکه تولیدکنندگان متعددی توکن را تولید میکنند.
هر کدام از توکنهای فیزیکی یا سختافزاری میتوانند خلاقیتها و کاربردها و جذابیتهای مختلفی داشته باشند. از جذابیتهای بصری و تفاوت در اندازه گرفته تا قابلیتهایی نظیر طول عمر، دقت، امنیت و قیمت. پس این یک بازار رقابتی است. البته در توکنهای فیزیکی مشتری حق انتخاب دارد و میتواند بر اساس بودجه و سلیقه توکن مورد نظر خود را بخرد؛ بنابراین اساساً مرکز ریشه یا نماد برای توکن فیزیکی دغدغه زیادی ندارد؛ چراکه توکنهای مختلفی وجود دارد و همگی همان استانداردها را پوشش میدهند و اگر گواهینامههای لازم را داشته باشند، میتوان آنها را به مشتری ارائه داد.
در حوزه امضای همراه نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. مرکز میانی یا زیرساخت امضای دیجیتال که تحت عنوان «نماد» از آن یاد میشود، قاعدتاً باید نسبت به ابزارهای موبایلی مختلف بیطرف باشد و برایش تفاوتی نکند که خدمات خود را به چه کسی ارائه میدهد؛ بنابراین تا زمانی که استانداردهای لازم رعایت شود و ابزار امنیت اطلاعات کاربران را تأمین کند، نباید این مسئله که مشتری چه ابزاری را انتخاب میکند، برای ریشه تفاوتی ایجاد کند، اما در عمل تاکنون این اتفاق در نماد رخ نداده است.
قبل از اینکه خدمات و سرویسهای زیرساخت نماد در اختیار ارائهدهندگان توکن فیزیکی و توکن موبایل در ایران (که هر یک سالها تجربه و محصولات معتبری دارند) قرار بگیرد، توکنی موبایلی بهعنوان ابزار یگانه تعریف شده و به جای زیرساخت نماد، به همه بانکها توکن خاص شرکت خدمات پیشنهاد شده است. این مسئله موجب شده که بانکها دچار سوءبرداشتهایی شوند. یعنی بانکها به واسطه اجبار در استفاده از نماد و علاقه به پیشگامبودن در استفاده از امضای دیجیتال، سامانه هامون را که یک توکن خاص و محصول خدماتی است، اشتباهاً به جای زیرساخت نماد که یک سامانه حاکمیتی و زیرساختی است، تصور کرده و به چشم یک الزام به آن نگاه میکنند. حتی اگر هدف بانک مرکزی ایجاد انحصار و الزام نباشد، در عمل توسط بانکها اینطور برداشت شده است. بانک مرکزی باید شفافسازی کند که بانکها میتوانند با ارائهدهندگان خود یا ارائهدهندگان دیگر در خصوص توکن همکاری کنند، یا خیر. از طرف دیگر زیرساخت نماد باید خدمات خود را به همه تولیدکنندگان توکن بهطور یکسان و با شرایط برابر ارائه دهد. یعنی همانطور که هر مرکز میانی دیگری با ارائهدهندگان توکنهای مختلف قرارداد میبندد و آنها را به سرویس خود متصل میکند، همین اتفاق باید در مورد نماد هم بیفتد. تا جایی که اطلاع دارم، صرفاً سیستم هامون به بانکها ارائه داده شده و خبری از اتصال سرویسها به نماد نیست.
در حال حاضر سرویسهای دیگری هم هستند که سرویس امضای دیجیتال ارائه میدهند؛ آیا این امکان برای سایر رقبا نیز وجود دارد که وارد چنین فضایی شوند؟ آیا بانکها امکان همکاری با سرویسهای مشابه را دارند یا خیر؟
در حال حاضر امکان همکاری بانکها با سرویسهای مشابه وجود ندارد. به این دلیل که نماد فعلاً تنها به هامون سرویسدهی میکند و بعد از اینکه بانک مرکزی، بانکها را ملزم به دریافت خدمات از نماد کرد، تنها گزینهای که بانکها برای اتصال به نماد از طریق گوشی موبایل در اختیار داشتند، هامون بود؛ بنابراین در حال حاضر این فضای رقابتی وجود ندارد.
البته ارائهدهندگان دیگری نیز هستند که بعضاً توکن امضای موبایل برای مشتریان بانکی ارائه میدهند. اکنون صدها هزار نفر از مصرفکنندگان بانکی، توکن امضای دیجیتالی دارند که تحت زیرساخت نماد نیستند. زمانی که این توکنها ارائه شدند، هنوز الزامی برای استفاده از توکن هامون در کار نبود، ولی همان ابزار و فناوری که در آن محیط با امضای زیرساخت ریشه کشور جواب داده، قاعدتاً خیلی فاصلهای با اتصال به زیرساخت امضای دیجیتال بانکی یا همان «نماد» ندارد؛ چراکه همه اینها از استانداردهای یکسانی پشتیبانی میکنند.
اتفاقاً امکان ورود سایر سرویسهایی که خدمات امضای دیجیتال ارائه میدهند، میتواند باعث کاهش مدتزمان ارائه به بازار (time to market) شود و نماد را زودتر وارد فضای کسبوکار بانکی کند. بانکهایی که در حال حاضر پیشروتر هستند و یکپارچهسازی امضای دیجیتال را در ابزارهای موبایل خود با رعایت استانداردها انجام دادهاند، میتوانند خیلی سریع به زیرساخت نماد متصل شوند و در این صورت هدف اصلی که ارائه سریعتر و بهتر سرویس است، محقق میشود. ضمن اینکه تجربه کاربری هم ارتقا مییابد؛ چراکه مشتری دیگر نیاز نخواهد داشت برای امضا از اپلیکیشن بانکی خود خارج و به اپلیکیشن امضا برود و دوباره برگردد. این توجه به تجربه کاربری خیلی مهم و حیاتی است و میتواند باعث موفقیت یا شکست کل موضوع امضای دیجیتال بانکی شود. در حال حاضر مشتری باید علاوه بر برنامه همراهبانک خود یک اپلیکیشن جداگانه برای استفاده از امضای دیجیتال خود روی گوشی همراهش نصب کند، در حالی که برخی بانکها پیشتر این مسئله را با یکپارچهسازی امضا در همراهبانک خود حل کرده و میتوانند تجربه کاربری یکپارچهتری را به مشتریان خود ارائه دهند.
آیا هامون بهدلیل نگرانی از حضور سایر رقبا بهمنظور خدماتدهی، اجازه فعالیت به سایرین را نداده یا اینکه شما این موضوع را دلیلی بر انحصارطلبی آن میدانید؟
قاعدتاً نمیتوانم نیت متولیان مربوطه برای این تصمیم را تشخیص بدهم، اما اگر بر اساس رفتاری که میبینم قضاوت کنم، در حال حاضر خواسته یا ناخواسته یک بازار انحصاری برای هامون شکل گرفته است. طبق صحبت دوستانهای که با همکاران بخش خدمات هامون داشتم، مسئله اصلی مدتزمان ارائه این سرویس به بازار بوده است. دوستان نیز به لحاظ نظری قائل به این هستند که باید سرویسهای نماد بهطور مستقیم ارائه شود. حال نمیدانم که آیا فاصله فنی یا مشکل زیرساختی خاصی در این میان وجود داشته یا خیر. البته از آنجایی که نماد یک پروژه زیرساختی و هامون یک پروژه خدماتی است، به نظر نمیآید که پای مشکلات فنی و زیرساختی در میان باشد؛ بنابراین باید بتوان همان سرویسها را به سایر ارائهدهندگان راهحل (solution provider) که مشابه هامون هستند، ارائه داد.
با وجود اینها، میتوان گفت در مسابقهای که تنها یک شرکتکننده وجود دارد، طبیعتاً فقط یک برنده نیز وجود خواهد داشت؛ بنابراین اگر کسی بگوید که اجبار بانکها در استفاده از سامانه هامون یک انحصار است، نمیتوان بر او خرده گرفت.
به نظر شما با وجود چالشهایی که پیش روی امضای الکترونیکی بانکی در ایران وجود دارد، چه راهحلی برای کاهش مدتزمان ارائه خدمت امضای دیجیتالی بانکها به بازار و ارزشآفرینی برای مصرفکننده وجود دارد؟
تشابهی بین این مسئله و بحث رمز یکبارمصرف بانکی وجود دارد. در رمز یکبارمصرف نیز زیرساختی وجود داشت که توسط بانک مرکزی تأمین شده بود و ابزاری نیز در قالب یک اپلیکیشن موبایل در اختیار هر مصرفکننده قرار گرفت. تعدادی از بانکها از اپلیکیشن «ریما» که خود شرکت خدمات ارائه داده بود، استفاده کردند. برخی دیگر از بانکها نیز خود اپلیکیشنی را پیادهسازی کردند و دوباره به همان زیرساخت متصل شدند که طبیعتاً در بحث تجربه کاربری موفقتر بودند؛ چراکه لازم نیست مشتری برای دریافت رمز پویا از اپلیکیشنهای متعدد استفاده کند و از اپلیکیشن بانکی یا پرداختی خود خارج شود. در واقع مدل فعلی ارائه امضای همراه، مانند این است که «ریما» بهعنوان اپلیکیشن انحصاری به همه بانکها ارائه میشد؛ در این صورت چه از هسته بانکی خدمات گرفته بودند، چه نه، مجبور به استفاده از این اپلیکیشن میشدند. این مسئله اگر به این شکل اتفاق میافتاد برای پروژه «ریما» هم عواقبی در پی داشت؛ چراکه مسئولیت موفقیت و شکست کل پروژه رمز یکبارمصرف بر دوش این اپلیکیشن میافتاد و فشار مضاعفی را بر آن تحمیل کرد. بنابراین در اینجا هم با همان مدل باید هرچه سریعتر بحثهای زیرساختی از لایه اپلیکیشن تفکیک شود.
ارائهدهندگان دیگر از جمله ارائهدهندگان اپلیکیشن و مراکز میانی موجود میتوانند مرکز میانی نماد را نیز تشکیل دهند. در حال حاضر مراکز میانی دیگری هستند که به مرکز ریشه وزارت بازرگانی متصلاند. آنها تجربه خوبی در یکپارچهسازی با سامانههای دیگر (از جمله خدمات بانکی) دارند و در صورتی که اجازه ورودشان داده شود، پروژه سریعتر پیش میرود. به این خاطر که مراکز میانی پیشتر به مشتریان نهایی خود نیز سرویسدهی کردهاند؛ بنابراین اگر بحث مدتزمان ارائه به بازار و ارزشآفرینی برای مصرفکننده مدنظر باشد، راهحل سریع و بهینه، ارائه سرویسهای زیرساختی و از بین رفتن شائبه انحصار است.