پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بایدهای هیئت مدیره ششم / اولویتهای آینده نظام صنفی رایانهای کشور چیست؟
در میزگردی با حضور احسان مدیری، مدیرعامل شرکت نانوتراشه پارس وعضو هیئت مدیره سازمان نظام صنفی، رضا قربانی، رئیس هیئت مدیره موسسه راه پرداخت، محمدحسین کاشی، مدیرعامل توسعه ارتباطات هوشمند تبیان و نوید رجاییپور، مدیرعامل پرشین بلاگ درباره چالشها و فرصتهای حوزه فناوری اطلاعات و اقداماتی که نظام صنفی میتواند در این باره انجام دهد، صحبت شد
در آستانه ششمین دوره انتخابات نظام صنفی رایانهای میزگردهایی با نامزدهای انتخاباتی در راه پرداخت برگزار شد. در این میزگردها سعی بر این شد تا عمدهترین چالشها و مشکلات حوزه فناوری اطلاعات مطرح شود.
در میزگردی که احسان مدیری، مدیرعامل شرکت نانوتراشه پارس وعضو هیئت مدیره سازمان نظام صنفی، محمدحسین کاشی، مدیرعامل توسعه ارتباطات هوشمند تبیان ، نوید رجاییپور، مدیرعامل پرشین بلاگ و رضا قربانی، رئیس هیئت مدیره موسسه راه پرداخت، حضور داشتند به مهم ترین چالشهای حوزه فناوری اطلاعات اشاره شد و از نظر آنها این چالشها به حوزه نبود سرمایه انسانی، رگولاتوری، موازیکاری اتحادیهها با نظام صنفی، نبود آموزش در نیروی انسانی، بیبرنامگی دولت در حوزه فناوری اطلاعات و غیره برمیگردد. در خصوص هر کدام از آنها توضیحاتی از سوی اعضای میزگرد ارائه شد که در ادامه میخوانید.
عمدهترین چالشهای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات چیست و شما فکر میکنید که در دوره ششم انجمن نظام صنفی رایانهای چه کارهایی را میتوانید در راستای برطرف کردن این چالشها انجام دهید؟
احسان مدیری: فضای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در کشور ما با چالشهای زیادی مواجه است و دلیل آن هم این است که فوندانسیون آن در کشور درست نیست. اغلب وقتی یک تکنولوژی وارد کشورمان میشود بدون اینکه زیرساختهایش را ایجاد کنیم مستقیماً به سراغ استفاده از آن میرویم و همین مسئله باعث میشود اتفاقهای بدی برای کشور رخ دهد. در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات هم همین اتفاق افتاده است. در حال حاضر ما نمیدانیم دقیقاً چند متخصص ICT در کشور داریم و اینکه هر کدام از آنها چه تخصصهایی دارند.
از طرف دیگر نمیدانیم دقیقاً چه نیازهایی در کشور وجود دارد. در همین راستا میبینیم دانشگاههای ما بدون اینکه این نیازها را ارزیابی کنند و در نظر بگیرند خروجی میدهند. وقتی فوندانسیون درست نباشد و ساختار به صورت صحیحی بالا نیاید، با یک اشاره همهچیز به هم میریزد. این یکی از اساسیترین چالشهایی است که با آن مواجه هستیم و در ادامه چالشهای دیگری هم وجود دارد. در حوزه فعالیت من که تجهیزات سختافزاری دیتاسنتر است، چالشهای زیادی در زمینه ارز، ترخیص کالا، ثبت سفارش وجود دارد. در بخشهای دیگر چالشهایی مربوط به صادرات، کار با خارج از کشور و فروش داخلی را شاهد هستیم.
شما در حال حاضر عضو هیئت مدیره در دوره فعلی هم هستید، تاکنون چه کاری برای این چالشها انجام شده و قرار است در دوره جدید چه اتفاقی رخ بدهد؟
مدیری: سازمان از نقطهای که کارش را آغاز کرده، تا امروز تمرکزش بر روزمرگیها معطوف بود. چالشهایی از سوی دولت ایجاد میشود و در این شرایط سازمان به این مسائل میپردازد. در همین دوره یکی از نیازهایی که وجود داشت این بود که سازمان تلاش کند تا طرفین دورهم جمع شوند و به صلح برسند. در این راستا آقای اثنیعشری تلاشهای زیادی کرد و سعی کرد صلح داخلی در سازمان ایجاد شود. تا حد زیادی هم این کار انجام شد، اما نکته اساسی این است که ما باید برگردیم و فوندانسیون را اصلاح کنیم.
فوندانسیون زمانی درست میشود که ما افراد را شناسایی کنیم و ببینیم چند نفر پیاده نظام و سواره نظام و چند پادشاه در این مجموعه داریم و با این پادشاهان چه کار باید کرد. بنابراین باید اول این کار را انجام دهیم. در دوره پنجم ایدههایی برای این کار داشتم، اما به دلیل اینکه تیمهای دیگر این موضوع را پیگیری کردند، از خروجی آن با خبر نیستم. در نهایت اولین کاری که در دوره جدید باید انجام شود این است که یک آمایش سرزمینی انجام بدهیم و شرکتها و افراد را شناسایی کنیم و پتانسیلهای آنها را بشناسیم.
محمد حسین کاشی: من سرمایه انسانی را از مهمترین چالشهای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور میدانم. به نظرم در ابعاد بزرگتر مهاجرت نیروهای نخبه، باتجربه وکارآزموده از اصلیترین چالشهایی است که با آن مواجه هستیم. سرمایههایی که برای به ثمر نشستن آنها هزینه شده و توانستند خودشان را به استانداردهایی قابل قبول برسانند و بتوانند محصولات، سرویسها و خدماتی را در کشور در قالب شرکتهای مختلف توسعه دهند. این افراد وقتی به چنین سطحی میرسند میبینند با توجه به شرایط اقتصادی و مسائل ارزی، که منجر به تفاوت میزان دستمزد و حقوق آنها میشود و گزینههای مناسبتر در خارج از کشور برای آنها وجود دارد و به این سمت میروند. در حال حاضر این خلاء را در تمام سطوح مختلف حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات احساس میکنیم. در این شرایط اگر قرار است نظام صنفی مسنجم شکل بگیرد و مشکلاتی از این حوزه را حل کند باید تمرکزش روی ایجاد فضایی مساعدتر برای فعالیت، پرورش افراد و نیروهای انسانی متخصص باشد.
چالش دیگر، آموزش است. بسیاری از افراد از خروجیهای دانشگاههای مختلف هستند اما وقتی وارد بازار کار میشوند، میبینیم مسائل سادهای را بلد نیستند، اما توقع حقوقهای بالا را دارند. مشکل دیگری هم که در اینجا وجود دارد این است که اغلب افرادی که از دانشگاه میآیند توهم کارآفرینی دارند و اینکه سعی دارند استارتآپ خودشان را ایجاد کنند. البته این مسله بد نیست، اما چرا در کشور نیاز داریم همه افراد متخصص کارآفرین باشند؟ چند درصد متخصصان و افراد صاحب ایده در کل دنیا کارآفرین هستند؟ این توهم نیروی انسانی ما را دچار مشکل میکند و حباب کارآفرینی ایجاد میشود. در یک اکوسیستم به همه تخصصها و همه پستهای سازمانی نیاز داریم و قرار نیست همه شرکت بزنند. مسئلهای که در صورت شکست منجر به افسردگی و سرخوردگی آنها هم میشود. این امر موجب ایجاد موج جدیدی از مهاجرت میشود.
بنظر بنده در این بخش نظام صنفی هم باید آموزشهای واقعی و کاربردی را رواج و گسترش دهند و حول چند آموزشگاه نباشد و دورههای عملی و کارآموزی در شرکتهای تراز اول را تقویت کند و این فرهنگ را ایجاد کن. در کنار اینها مروج و فرهنگساز در حوزه استارتآپها و برنامهریزی برای جهتدهی این موج به سمت نیازهای بازار و نیازهای کشور باشد .
به موضوع فرار سرمایههای انسانی اشاره کردید، این مسئله تا چه اندازه به حاکمیت مربوط است و چقدر شرکتها در آن نقش دارند؟
کاشی: این چالش در تمام حوزههای کاری وجود دارد، اما در زمینه ICT مشخصتر است. بخش زیادی از این مسئله به شرایطی برمیگردد که در حال حاضر بر زندگی ما حاکم شده است و چالشهای اقتصادی که وجود دارد و بخش دیگری هم به شرکتها بر میگردد، متاسفانه هماکنون در حال تحمل فشار اقتصادی سنگین بر زندگی مردم هستیم و طبیعتاً افراد تأثیرگذار و متخصصان در حوزه فناوری هم مانند سایر حوزهها در صورت مهیا بودن شرایط به مهاجرت فکر خواهند کرد و باعث ایجاد خلأ در بازار کار خواهند شد. مورد دیگر در این خصوص این است که نیروهای جوانتر و تازه فارغ التحصیل را در کنار افراد با تجربهتر باید قرارداد دهیم و یک اکوسیستم مولد از نیروهای جوان در کنار افراد با تجربه داشته باشیم.
نظام صنفی در این زمینه چه کاری میتواند انجام دهد؟
کاشی: یکی از برنامههایی که در این راستا سازمان نظام صنفی باید برای آن وقت بگذارد، آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآزموده و با تجربه است، زیرا همانطور که اشاره کردم دانشگاهها در این زمینه ضعیف بوده و ارتباط قوی با بدنه بازار ندارند، حتی برای معرفی این نیروها به بازار کار نظام صنفی میتواند با درجهبندی و رتبهدهی میزان تخصص واقعی افراد را مورد سنجش قرار دهد. تاکنون بسیاری از سایتهای کاریابی در کشور خدمات متنوعی در حوزه جذب ارائه میدهند، اما هیچکدام راستیآزمایی واقعی از میزان تخصص، تجربه و غیره در افراد متقاضی کار ندارند. شرکتها در برنامه جذب در بیشتر مواقع دچار چالش میشوند . این خلأ را نظام صنفی با برنامهریزی و ایجاد یک سازوکار برای معرفی و تأیید افراد متقاضی کار میتواند سامان دهد.
آیا اساساً چنین ماموریتی برای سازمان نظام صنفی رایانهای تعریف شده است؟
کاشی: در مورد اینکه این مأموریت را دارد یا خیر صحبت نمیکنم در مورد شرایط امروز صحبت میکنیم پس امکان دارد ماموریتها هم عوض شوند. نمیگویم نظام صنفی باید دانشگاه بزند اما میتواند، دورههای آموزشی و کارآموزی کاربردی بگذارد یا کارگاه و وبینار برگزار کند، چراکه در این حوزه خلاء جدی وجود دارد. در بخش قبلی توضیح بیشتری در این خصوص دادم.
علاوهبر منابع انسانی، بهنظرم نظام صنفی میتواند تنظیمکننده (رگولاتور) روابط بخش خصوصی با نهادهای دولتی هم باشد. تا وقتی شرکتهای نظام صنفی درگیر و وابسته به پروژههای دولتی هستند شرایط همین است. متاسفانه ما اکوسیستم کاملی نداریم و یک موجود ناقصالخلقه از یک اکوسیستم وجود دارد که بخشی بسیار بزرگ شده و رشد کرده و برخی دیگر از اجزا بسیار کوچک مانده است. وقتیکه نفت میفروشیم و پول دست دولت باشد شرکتها بزرگتر میشوند و اگر این پول نباشد مشکل ایجاد میشود. یکسری مجموعههای کوچکتر هم داریم که استارتآپها هستند و شرکتهای نوپا که سعی میکنند به بزرگترها برسند و بعضیها که در این میان رانت دارند از آن بهره میبرند و برخی دیگر از بین میروند.
به نوعی ما یک حباب استارتآپی درست کردهایم که در این شرایط بعضیها به موفقیت میرسند و بعضیها هم خیر. مسیر حرکت، جهتدهی و حتی آموزش واقعی در این حوزه نداریم. درگیر کردن تعدادی جوان کم تجربه با مسائل ثبت شرکت، مشکلات مالیاتی و بیمه کمی به این افراد نمیکند. بلکه بیشتر این افراد را در مسیر کارافرینی واقعی گمراه میکند. بهنظرم نظام صنفی با ارائه خدمات و چتر حمایتی خود از کسبوکارهای کوچک، دانشبنیان و خلاق میتواند یک رگولاتور در این مسیر باشد.
نوید رجایی پور: به نظر من عمدهترین چالشی که در حال حاضر وجود دارد در حوزه رگولاتوری است. اگر به این مسئله بیشتر دقت شود، خیلی از مسائل را از این طریق میتوان حل کرد. مشکل دیگری که در کشور ما وجود دارد این است که خیلی وقتها مسیری که دولت طی میکند با بخش خصوصی با هم متفاوت است و اینها با هم تطابق ندارند. وقتی این شرایط وجود دارد، در هر لایهای چندین بحران پیش میآید. وقتی نقشه راهی برای طرفین، چه خصوصی و چه حاکمیتی وجود نداشته باشد، این اتفاقها رخ میدهد. متاسفانه وقتی دولتها تغییر میکنند، تعاملپذیری آنها هم کاملاً تغییر میکند.
بعضی از دولتها تعاملشان با نهادهای حاکمیتی بیشتر است و بعضی از دولتها هم با بخش خصوصی. پس از هر دورهای این تعاملها معکوس میشود. اختلافها و رقابتهایی هم که میان این دو سطح به وجود میآید هم از دیگر مواردی است که چالش ایجاد میکند. به عنوان مثال دولت الکترونیک که مطرح شد بنا بود به واسطه آن مسائلی به شکل محوری حل شود ولی به واسطه رقابتهایی که در دولت و بین دولت با بخش خصوصی شکل گرفت، باعث شد که شرایطی ایجاد شود که در انتها، این مصرفکننده باشد که ضرر کند. بخشی از مسئله هم به خود صنعت ما باز میگردد که ناهماهنگیهایی در آن رخ میدهد.
نوید رجاییپور، مدیرعامل پرشین بلاگ
اگر بخواهیم به گذشته نگاه کنیم مواردی را میبینیم که در رابطه با آنها سیاست و استراتژی وجود داشت و حالا به نتیجه رسیده است. پهنای باند و اینترنت روستایی از جمله همین موارد بود که چون نقشه راه وجود داشت به نتیجه رسید.
در مجموع ما هم در بخش دولتی و هم بخش خصوصی دچار بیبرنامگی هستیم و مسائلی مانند فیلترینگ و محدودیتهای توسعه اقتصاد دیجیتال و مواردی از این دست هم مزید بر علت شده است.
با در نظر گرفتن این چالشها باید ببینیم که سازمان نظام صنفی رایانهای چه کاری میتواند انجام دهد. سازمان نظام صنفی پارلمان بخش خصوصی در حوزه ICT است و باید بتواند حرف تمام ذینفعان این صنعت را بزند. رقبا و همصنفیها در کشور در هیچ جایی جز سازمان نمیتوانند کنار همدیگر بنشینند. اینجا پرترافیکترین افرادی که در صنعت فعالند دور هم هستند، چه حوزههایی مانند سختافزار و چه نرمافزار و شبکه و غیره. بهرهبرداری از این شرایط در دورههای مختلف با فراز و نشیب مختلف وجود داشته است.
این یک فرصت است ولی متاسفانه چنین ظرفیتی را تبدیل به حرکتهایی گنجشک روزی کردهایم و تمرکز همواره در سازمان بر این بوده که چه کنیم تا مسائل روز حل شود، در حالی که سازمان نظام صنفی رایانهای باید بند تسبیح این صنعت باشد. وقتی ما برنامه نداشته باشیم و بخش دولتی هم اینطور باشد نهایت تلاشی که بکنیم شاید این باشد که نامهای یا بیانیهای منتشر کنیم و تاثیری در نهاد حاکمیت و قدرت ندارد. در حالیکه در حال حاضر چند نظام صنفی در کشور داریم که بر عکس حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، تاثیرگذاری زیادی دارند. نظام صنفیهایی از جمله پرستاری، پزشکی و مهندسی از این دست هستند. این نظام صنفیها موفق شدند تاثیرگذار عمل کنند و برخی از موارد حتی تعاملاتشان با حاکمیت پشت پرده هم نیست. پزشکان درحالیکه بیشترین رقابت را با هم دارند، اما از سازمان نظام صنفی حمایت میکنند و پشت آن هستند.
رضا قربانی: در حال حاضر شرایط به این شکل است که اگر دولت پول داشته باشد، به سراغ بخش خصوصی میآید با نگاهی از بالا و به پایین اینطور برخورد میکند که اگر پول میخواهید به شما بدهم ولی وقتی اوضاع بودجهای و مالی دولت خراب باشد رفتار طور دیگری میشود و در حال حاضر ما در موقعیت دوم قرار داریم.
من هم با موارد و چالشهایی که دوستان مطرح کردند موافقم و وجود چالشهایی از جمله منابع انسانی واقعاً وجود دارد و اینکه از توهم کارآفرینی صحبت میشود کاملاً درست است. اشاره به مسائل اکوسیستم هم درست بود.
اکنون ما تصویری نداریم از اینکه چه کسانی در این اکوسیستم فعال هستند و چه کار میکنند. حتی علاوه بر این موارد ما اختلافهای جدی و دعواهای صنفی را داریم به طوری که هنوز از تقسیمبندیهای قدیمی سختافزاری و نرمافزاری صحبت میشود درحالیکه امروزه اساساً این تقسیمبندیها وجود ندارد و برای سالها قبل بوده است.
صحبتی که آقای کاشی در مورد آموزش کرد هم درست بود و این یک مسئله جدی است و ما نمیتوانیم بگوییم سازمان نظام صنفی رایانهای آیا چنین ماموریتی دارد یا خیر. به نظر من آموزش نه در سطح تخصصی بلکه در زمینه شش سواد مد نظر یونسکو هم با مشکل مواجه است و به طور خاص به سواد مالی اشاره میکنم. سواد مالی نه تنها در افراد عادی بلکه در کسانی که در حوزه صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات کار میکنند هم با مشکل مواجه است ما افراد زیادی را داریم که در سطوح کلان این حوزه فعالیت میکنند، اما با مفاهیم اولیه بورس آشنا نیستند. بنابراین سازمان نظام صنفی را هم بینیاز از این موضوعات نمیبینم.
یکی از مسائل اصلی که اکنون وجود دارد نیز عدم درکی است که ما از نوآوری داریم. اینکه گفته میشود بیبرنامگی وجود دارد به این دلیل است که فناوری و نوآوری دائم در حال تکامل خودش است ولی ما همچنان با مدلهای قدیمی به موضوعات نگاه میکنیم. ما هنوز وقتی وبسایت طراحی میکنیم این کار را برای صفحه نمایش کامپیوتر انجام میدهیم، در حالی که شصت، هفتاد درصد از کاربران از طریق موبایل از سایتها استفاده میکنند.
واقعیت این است که همه این مسائل باعث شده ما در رگولاتوری به هم ریخته باشیم و در این شرایط هنوز با مدلهای سالها قبل پیش میرویم.
پیشنهادی که به طور کلی دارم، جدی گرفتن سندباکس و محیطهای آزمون است. در حال حاضر ما شرکتهایی داریم که جا افتاده هم هستند اما مدل کسبوکاری آنها مشخص نیست یا میبینیم که دولت به مدلهای کسب وکار ورود میکند، درحالیکه این مسئله به دولت ارتباط ندارد. سازمان نظام صنفی جایی است که با این مسائل میتواند بجنگد. البته در درورههای قبل کارهایی شده، اما اینطور که به نظر میرسد در کل استراتژی به این شکل بوده که سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند.
وقتی از سندباکس صحبت میکنیم، یعنی اینکه اجازه بدهیم خطا کنند. من در مورد بیتکوین مثال میزنم. در حال حاضر که با مشکلات استفاده از ارز مواجه هستیم، در این شرایط برقی را که نمیتوانیم صادر کنیم به راحتی با آن میشود توکن ساخت و به این واسطه تبادل انجام داد وقتی چنین ظرفیتی وجود دارد چرا نباید از آن استفاده کنیم؟ انتهای ماجرا این است که خطا رخ میدهد، چه ایرادی دارد؟ سندباکس یعنی همین.
در این شرایط بهجای اینکه با موضوع همراهی کنند و شرایطی را فراهم کنند، حرف از پولشویی و مباحث شیطانپرستی و عدم شفافیت میزنند. مگر در جاهای دیگر اینها وجود ندارد؟ موضوع این است که در این شرایط بگویند که آقای بازرگان من شما را میشناسم و شما این کار را انجام بده و البته مسئولیت را هم آن افراد که اقدام میکنند، قبول میکنند. سندباکس یعنی همین. یعنی اینکه اجازه بدهیم افراد کاری را پیگیری کنند و مسئولیت آنها را هم قبول کنند. به عنوان مثال وقتی موضوع کارتبهکارت آغاز شد، افرادی وارد شدند و پولشان را هم وسط گذاشتند و مسئولیت را قبول کردند و گفتند اگر مشکلی پیش بیاید از این مبالغ خسارات به افراد پرداخت شود. ما باید به این سمت برویم.
عملکرد هیئت مدیره دوره پنجم را چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید که در دوره جدید کدام فعالیتها باید ادامه پیدا کند؟
کاشی: اگر بخواهم بهطور کلی دوره پیش را نقد کنم باید بگویم که آقای اثنیعشری و همکاران ایشان در نظام صنفی برخی از مسائلی که در دورههای قبل وجود داشت و یکدستیها کامل نبود را مرتفع کرد و شرایط را به سمت مسیر بهتری رساند، اما با توجه به اینکه در مورد اکوسیستمی صحبت میکنیم که یک اکوسیستم زنده است، شاید بهتر باشد که نیروهای جوانتر ورود کنند و نیروهایی که اراده بیشتری دارند بیایند و در کنار آن از تجربه مدیران قبلی هم بهره ببرند تا بتوانند مکمل خوبی برای هم باشند.
به نظرم در این دوره افرادی باید درگیر بشوند که بتوانند اول، به برطرف کردن مسائل داخل صنف بپردازند و این موضوع را به حد مشخصی برسانند و سپس به تأمین منابع مالی، منابع انسانی، آموزش، رتبهبندی و مواردی از این دست پرداخته شود. متاسفانه همیشه تعاملات دولت و مجلس با نظام صنفی به صورت منظم و یکدست نبوده است؛ گاهی خوب و گاهی با تعامل کم بوده است. این باعث میشود که گاهی نظام صنفی تعامل بیشتری با دولت ایجاد کند و در دورهای دیگر اوضاع برعکس میشود. در این شرایط معمولاً یکسری شرکت خاص هستند که رشد میکنند. بنابراین مهمترین کار این است که اکوسیستم به شرایط مطلوبی برسد.
شما معتقدید که نظام صنفی نباید همراستا با دولت باشد و در این شرایط چه مسیری را باید طی کند؟
کاشی: تعامل در جایی به معنی همراستا بودن با دولت است و در جایی همراستا نبودن. مطمئناً حل کردن مسائل نظام صنفی میتواند در حوزه کلان به کشور کمک کند. شرکتهایی که در حال حاضر عضو نظام صنفی میشوند چه خصوصی و چه شبهدولتی، مشکلاتی دارند. مسائلی که این شرکتها درگیر آن هستند باید از اولویتهای نظام صنفی باشد .
این شرایط را با رویکردی که یک تشکل صنفی دیگر مانند سازمان نظام پزشکی داشته مقایسه کنید. در مورد ماجرای کارتخوانهای پزشکان ببینید چطور کار پیش رفت. البته در نهایت کارتخوانها به مطبها رسید ولی چقدر طول کشید؟ پس این تشکل در وهله اول باید نگاه به داخل و حل مسائل و مشکلات شرکتهای عضو باشد و سپس به خارج از اکوسیستم.
فکر میکنید اگر بنا باشد نظام صنفی برابر دولت بایستد آیا بدنه صنف هم حاضر است همراهی کند؟
کاشی: منظور من این نیست که باید برابر دولت ایستاد. من میگویم باید تعامل داشت. این تعامل داشتن در جایی با نشان دادن راه صحیح نمود پیدا میکند و در جایی با معرفی و جایی هم با تغییرات. به عنوان مثال در مورد موضوع رمزارزها که اشاره شد، شاید بسیاری از تصمیمگیرندگان در این زمینه اطلاعات کافی نداشتند و در این شرایط نمایندگان صنف میتوانند در جلسات آنها شرکت کنند و موضوع را مشخص کنند. البته به صورت مستند و با اسناد و دلایل محکم.
به نظرم با این شرایطی که در حال حاضر داریم واقعاً در شرایط جنگ اقتصادی هستیم و اولویت این است که کسبوکارها حفظ شوند و شرکتها حداقل بتوانند نیروهای جاری خود را حفظ کنند. در این شرایط نظام صنفی تا چه اندازه توانسته کمک کند؟ مسائل شرکتها اکنون اینها است. به عنوان مثال یک شرکت در پروژهای در زمینه تأمین مالی به مشکل خورده است، در این شرایط نظام صنفی باید کمک کند که با بانکها ارتباطی گرفته شود و یا مدلی برای انجام پروژه تهیه شود. در این مدت واقعاً چرا نیاز شرکتها به این طور خدمات از طریق نظام صنفی حل شده؟ واقعاً عضویت یا عدم عضویت در نظام صنفی چه کمکی به آنها کرده است؟
محمدحسین کاشی، مدیرعامل توسعه ارتباطات هوشمند تبیان
نظام صنفی با این مدلی که در حال حاضر دارد اگر بخواهد ورود کند موفق نمیشود. اما میتواند از مکانیزمها برای تأمین مالی شرکتهای واقعی استفاده کند. در حال حاضر شرکتهایی داریم که حدود ۱۰ سال است فعالیت میکنند، اما در حال بسته شدن هستند. در چنین اوضاعی نظام صنفی میتواند کمک کند که شاید این شرکتها بتوانند ادغام شوند یا اینکه سهامهایشان را بفروشند یا از طرق مختلف تأمین مالی شوند. متاسفانه خیلی از شرکتها مجبور به تعدیل نیرو هستند و در این شرایط اگر کاری شود که حتی یک نیرو هم جذب شود؛ یعنی حفظ یک خانواده و جریان تأمین مالی زندگی افراد یک خانواده.
به اعتقاد بنده ایجاد یک شغل پایدار و درآمد برای افراد شاغل در اکوسیستم و حفظ و ارتقای شرکتها در تمامی ابعاد باید از اولویتهای نظام صنفی باشد.
رجاییپور: بزرگترین سوالی که من از هم صنفیهایم دارم این است که در حال حاضر سازمان نظام صنفی بهعنوان مجموعهای که وظایفش در قانون مشخص است در کجای زیستبوم فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار دارد. این سوالی است که همه باید به آن جواب بدهند.
چرا انجمنهایی که تازه شکل گرفتهاند و چه بسا حتی در قانون و ساختارهای حاکمیتی هم قرار ندارند، قدرت ظهور و بروز بیشتری نسبت به سازمان نظام صنفی رایانهای دارند؟ ما انجمنی داریم که میتواند خیلی قویتر عمل کند، زیرا متحد است ولی متاسفانه در سازمان چنین اقدامی نکردهایم و آنچه بوده هم با فراز و فرودهایی همراه بوده است. اگر اکنون از جامعه مخاطبان خودمان بپرسیم که سازمان کدام گرفتاری را حل کرده یا چه بستری را برایشان در این زیستبوم ایجاد کرده است، پاسخ چیست؟ اساساً سازمانی جایی است که کاری نمیکند و فقط به حرف اعضا گوش میدهد.
متاسفانه فکر میکنم به دلیل اینکه در سازمان نظام صنفی رایانهای به جای افراد شرکتها حضور دارند موانعی ایجاد شده است، چراکه شرکتها با سهم و سهام درگیرند و همین مسئله ملاحظاتی را ایجاد میکند. احساس میکنم در اکثر دورهها هم افرادی که وارد سازمان شدند که سازمان را با دید شرکت سهامی نگاه کردهاند. حتی در میان افرادی که در حال حاضر قصد دارند هیئت مدیره را شکل بدهند هم نگاههایی از این دست وجود دارد که تمایل دارند محدودیت ایجاد کنند و بگویند که این سازمان سختافزاری است و به خود اکوسیستم چندان دقت نمیکنند. درحالیکه در این اکوسیستم رسانه، استارتآپ و مجموعههای دیگر هم هستند. سازمان نظام صنفی رایانهای باید چتری بالای سر تمام بخشهای اکوسیستم باشد و مسائل این اکوسیستم را درک کند و راه حل بدهد.
آیا اینکه برخلاف نظامهای صنفی دیگر مانند نظام صنفی پزشکی و یا مهندسی در نظام صنفی رایانهای شرکتها حضور دارند را یک ضعف میبینید؟
رجاییپور: در نظامهای صنفی دیگر، افراد هستند که نقشآفرینی میکنند. پزشک، پزشک است حتی اگر ببیمارستان هم داشته باشد به عنوان یک شخص عضو نظام صنفی است. نمیگویم این مسئله در نظام صنفی رایانهای یک اشکال مهم است، اما مطلوب نیست. ذهن ما به دلیل اینکه کسبوکاری است، به شرایط انحصاری و رقابتی تمایل دارد. زمانی در همین سازمان رویدادهای زیادی برگزار میشد و استقبال خوبی هم صورت میگرفت و خیلی هم به این ارتباط نداشتند که افراد در کمیسیونها هستند یا خیر، اما به مرور این نشستها به خود سازمان ختم شد و در کمیسیونها برگزار شد.
ولی در حال حاضر خیلی از استارتآپها نمیدانند که عضویت در نظام صنفی چه سودی برای آنها دارد. اینکه مجموعهای را میخواهند ببندند برای برطرف کردن مسئله دنبال مجوز نظام صنفی بیایند درست نیست. سازمان این پتانسیل را دارد که رو بهجلو حرکت کند و بازویی برای بخش خصوصی و حل مشکلاتش باشد. اگر یک فرد از بخش خصوصی نیاز داشته باشد معاون وزیر را ببیند شاید شدنی نباشد، اما سازمان میتواند در این موارد نقشآفرینی کند و به حل مشکلات کمک کند.
سازمان تاکنون چه کمکی به استارتآپها کرده است؟ آیا راه حلی به آنها داده است؟ خیر. زیرا خودشان را از جنس استارتآپها نمیبینند. برخی از افراد قدیمی مسئلهشان این بود که چرا بعضی از شرکتها که سرویس ارائه میدهند باید عضو نظام صنفی شوند، ما رایانهایم. اینها از جمله رویکردهای عجیبی است که در اکوسیستم ما وجود دارد.
قربانی: افرادی که قدیمیتر بودند اصرار دارند که نرمافزار موجودیتی جدای از راهکار دارد. ولی آیا اکنون مگر کسی هست که نرمافزار بخرد؟ اکنون همه راهکار میخواهند. اکنون دیگر کسی به دنبال این نیست که سیستم مالی پیاده کند. در حال حاضر شرکتی مانند دیجیکالا همانقدر از تکنولوژی و نرمافزار بهره میبرد که شرکتی که اهکار نرمافزاری میسازد استفاده میکند. چنین نگاههایی وجود دارد.
نقد کردن سازمان نظام صنفی کار راحتی است نمیخواهیم این کار را بکنیم کما اینکه افرادی که حضور داشتند از جمله آقایان اثنیعشری، سعادت و … و حتی در دوره سوم که دوره عجیب و غریبی بود، کارهایی انجام شده است ولی حس میکنم در حال حاضر به یک تحول اساسی نیاز داریم. ما این تحولات را در نظامهای صنفی مهندسی ساختمان و پرستاری و … نداشتیم، زیرا سازوکار فعالیت آنها تحولی نداشته است، ولی در حوزه ما ماهیت کسبوکارها در طول زمان عوض میشود. در فضای استارتآپی با این مسائل عادی برخورد میشود، ولی افرادی که در این زمینه حضور داشتند که افرادی فرهیخته و حرفهای هم بودند، اما نگاهشان بهگونهای بود که کمی برابر این مسائل ایستادند.
رضا قربانی، رئیس هیئت مدیره موسسه راه پرداخت
این نوع نگاهها چالشهایی را هم ایجاد میکند. چند سال قبل وقتی بعضی از کسبوکارها آمدند و اتحادیه ایجاد کردند، من به این موضوع انتقاد کردم و حتی لفظ دیکتاتوری را به کار بردم، اما سازمان نظام صنفی کاری نکرد. امروز اما میبینم افرادی که این کار را انجام دادند موفقتر هم هستند و مطالبهگری هم میکنند و از خود میپرسم با چه چیزی مخالفت میکردم و میگفتم وقتی نظام صنفی داریم آنها نباید اتحادیه ایجاد کنند.
آیا با وجود نظام صنفی و اتحادیه کسبوکارهای مجازی باید وجود داشته باشند یا خیر ؟
قربانی: قبلاً میگفتم نه اما در این چند سال سازمان نظام صنفی کاری نکرد و آنها انجام دادند. حالا از راه غلط اما اینها با هم موازیکاری دارند. وجود انجمنهای کوچک ایرادی ندارد ولی اینکه دو اتحادیه وجود داشته باشد، عجیب است.
رجاییپور: تفاوت و ویژگی که نظام صنفی دارد این است که در بطن قانون تعریف شده است. اگر نهادهای حکومتی و دولتی بخواهند میتواند انجمنها را حذف کند، اما نمیتوانند چنین کاری با نظام صنفی انجام بدهند. بنابراین میگوییم وقتی چنین شرایطی وجود دارد همه حول این محور گرد هم بیاییم. حتماً نیاز است دیگران هم بیایند.
با توجه به اینکه عضو هیئت مدیره هستید آیا شما نقدهایی که انجام شد را قبول دارید؟
مدیری: ابتدا در مورد برخی از مطالبی که دوستان اشاره کردند باید چند نکته را بگویم. در زمینه آموزش ما کمیسیون آموزش را داریم که تقریباً تمام آموزشگاهها خوب کشور عضو آن هستند، اما این کمیسیون به سمتی که باید رفته است، به نظر من هم اینطور نیست و این نیز به همان مسئله باز میگردد که از فوندانسیون شناختی نداریم و در کمیسیون تنها به مسائل و مشکلات آموزشگاهها پرداخته میشود. ما کمیسیون آموزش را داریم اما خودمان نباید آموزش بدهیم. باید زیرساختها را در آموزشگاهها ایجاد کنیم و آنها این کار را انجام بدهند. زیرا آنها هم نظام صنفی دارند و نمیتوانیم رقابت کنیم. البته در بعضی موارد مانند مشاوره و مدیریت که آموزشگاهها ندارند میتوانیم ورود کنیم. این مغایر با کسبوکار آموزشگاههای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات نیست.
موضوع بعدی در مورد تصمیمسازی است که اینجا هم باز به همان فوندانسیون باید اشاره کنیم. موضوعی که در این رابطه وجود دارد این است که ما به جای اینکه ارتباط با مجلس، دولت و نهادهای حاکمیتی را قوی کنیم و آنجا بتوانیم تصمیمساز بشویم با آنها مقابله میکنیم. ما باید به سمت تعامل به این مجموعهها برویم. گاهی وقتی از تعامل حرف میزنیم عدهای میگویند شما طرفداری دولتیها و خصولتیها را میکنید. درحالیکه وقتی میگوییم تعامل، یعنی باید قبول کنیم که این خانه برای همه است و این مرزبندیها وجود ندارد. زمانی که قبول کنیم سازمان نظام صنفی خانه همه اعضا است آن زمان میتوانیم تعامل داشته باشیم.
ضمن اینکه خوشبختانه خود اعضا آنقدر توانمند هستند که برای اینکه تصمیمساز بشویم نیازی نیست کارهای عجیب و غریبی انجام بدهیم. این موضوع را زمانی متوجه شدم که رئیس کمیسیون مشاوران بودم و دیدم اعضای کمیسیون در همه بخشهای حاکمیتی حضور دارند. این درحالی است که تا این دوره ما حتی نمیدانستیم مشاورانمان در کدام بخشها کار میکنند. برای همین یک شبکهسازی ساده انجام دادیم و این آگاهی ایجاد شد و مشاوران نیز با شناخت بیشتر از همدیگر توانستند در مواردی دیگری به یکدیگر کمک کنند و حتی بعضی از آنها شرکت مشترک راهاندازی کردند.
از همین رو باز هم تاکید میکنم که ما نیاز به یک آمایش سرزمینی داریم. اگر این کار صورت بگیرد حتی میتوان بسیاری از خدماتی که شرکتها از خارج کشور تأمین میکنند را از داخل تأمین کنند ولی اکنون به دلیل عدم شناخت این آشنایی و آگاهی بخشهای مختلف نسبت به ظرفیتهای یکدیگر وجود ندارد. ما اگر فقط همین شبکهسازی را انجام بدهیم میتوانیم تصمیمساز باشیم. ما نیازی به جنگ با انجمن و اتحادیهها نداریم و اتفاقاً باید آنها را هم بشناسیم و به یکدیگر کمک کنیم.
در مورد نظامهای صنفی دیگر هم که صحبت شد باید بگویم که این نظامها تفاوتهای جدی دارند. آنها معطوف به اشخاص هستند ولی در نظام صنفی رایانهای روابط کارها بر اساس حضور شرکتها صورت میگیرد ولی اگر به این سمت برویم که در نظام صنفی اشخاص اهمیت پیدا کنند، میتوان به اتفاقهای خوبی امیدوار بود.
اگر اینطور باشد که محوریت را با اشخاص بدهیم، شرکتهای بزرگ جذب میشوند؟
مدیری: ما شاخص اشخاص حقیقی، حقوقی، شرکتها و فروشگاهها را داریم. در مورد اشخاص بحث من این است که تا امروز این شاخص بیشتر فانتزی بود و اتفاقی را رقم نمیزد. تنها به اینجا ختم میشد که هر سه سال یکی دو آزمون مشاوره برگزار میکردیم. اما اگر به این سمت برویم که سازمان بتواند اشخاص را شناسایی کند میتوانیم تصمیمساز باشیم.
در مورد نمافا موضوعی که وجود دارد، لزوم مدرک تحصیلی مرتبط در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. آیا با توجه به شرایط حاکم بر فضای فناوری اطلاعات چنین پیش شرطی لازم است؟
مدیری: مدرک یکی از اعضای نظام صنفی مهندسی کشاورزی است ولی آنچه او از نرمافزار میداند بیشتر از من فناوری اطلاعات خوانده است. این معیاری که در نمافا گذاشته شده درست نیست و من هم مخالفم. یک فردی که به هر دلیلی مهندسی کشاورزی خوانده اما از همان ابتدا کارش برنامهنویسی بوده و سایتهای معروف کشور را نوشته است چطور نباید باشد؟ متاسفانه ما عادت داریم وقتی خودمان چیزی داریم بر اساس آن محدودیت ایجاد کنیم تا دیگران وارد نشوند ولی نمیدانیم اگر این بازار را باز بگذاریم برای همه برکت دارد. این محدودیتها نباید وجود داشته باشد.
در حال حاضر فناوری اطلاعات نه یک صنعت بلکه تکنولوژی است مانند صنایع فولاد نیست که در طول حرکت کند ما در عرض هستیم و همه باید روی این فضا کار کنند ولی یکی از کارها که در نظام صنفی صورت میگیرد اینبخشبندیها و محدودیتها است.
سازمان نظام صنفی به شترگاوپلنگ تبدیل شده است. یک جایی شبیه انجمن و اتحادیه عمل میکنیم. در جایی دیگر باید قانونساز باشیم و در جایی دیگر باید فضای استارتآپی را خوب درک کنیم، اما برای هیچکدام از اینها فوندانسیون درستی نداریم و قوانین سازمان هم مشکل دارند. معتقدم هر گروهی که رأی میآورد اولین کاری که باید بکند این است که تمرکزش را روی اصلاح اساسنامه و آئیننامهها بگذارد. البته این کار از دوره چهارم شروع شد و افراد زحمت زیادی کشیدند ولی اجرایی نشده است و این دوره باید به سمت تکمیل اساسنامه و آئیننامهها در همه ابعاد برویم.
احسان مدیری، مدیرعامل شرکت نانوتراشه پارس وعضو هیئت مدیره سازمان نظام صنفی
یک دغدغهای که اشاره شد مقایسه نظام صنفی رایانهای با سایر نظامهای صنفی بود، دقیقاً چه توقعی از نظام صنفی رایانهای باید داشته باشیم؟
کاشی: در مورد تفاوت نظام صنفی رایانهای با سایر نظامهای صنفی در بخش قبلی هم اشاره کردم، هرکدام از آنها مدلی دارند که بسته و شخصی است. افراد عضو نظام صنفی میشوند و همانجا میتوانند لابی و مدلسازی کنند، اما در نظام صنفی رایانهای این نگاه وجود دارد که شما باید نماینده شرکتها باشید. در کل اما معتقدم نظام صنفی رایانهای به نسبت خیلی از نظامهای صنفی دیگر در شرایط فعلی کشور میتواند خیلی مفیدتر باشد. زیرا هیچ کسبوکاری اینچنین با زندگی مردم آمیخته نیست. آموزشهای مجازی، خرید آنلاین، نوبتدهی آنلاین، تاکسی اینترنتی، پرداختها و دنیای فناوریهای مالی و بسیاری از این مسائل مشمول کسبوکار ما میشوند که در زندگی مردم جریان دارند و با توجه به شیوع کرونا هم فراگیرتر شدهاند.
در این شرایط نقش نظام صنفی خیلی مهمتر است زیرا اجزای آن این اغلب این خدمات را ارائه میکنند.
به نظر من نظام صنفی هیچ وقت سعی نکرده نقاط پررنگش را برای تمایز نسبت به خدماتی که به اعضا و خارج از آن میدهد مشخص کند و بیشتر تشکلی بوده که فضای ارتباطی خیلی محدود ایجاد کرده و بنا به شرایطی یا با دولت تعامل داشته و یا مخالف نظرات آن بوده و تعاملش کمتر بوده اما هیچ وقت تعاملش داخلی با شرکتهای عضو به صورت گسترده نبوده است. در یک کلام بخواهم بگویم آورده خاصی برای شرکتهای عضو نداشته است.
آیا شما موافقید که نظام صنفی رایانهای به نظام مهندسی رایانهای تبدیل شود؟
کاشی: خیر به نظرم باید ضعفهای فعلی که دارد را تقویت کند. نظام صنفی رایانهای میتواند بسیاری از اختیاراتی که شورای اجرایی فناوری اطلاعات داشته را بگیرد. یکی از نمونههای آن رتبهبندی مراکز داده بود که به نظام صنفی رایانهای سپرده شد. این موارد اگر پررنگتر شود و کاستیها و نگاههای سنتی از بین برود نظام صنفی رایانهای میتواند پویاتر شود.
بهطور کلی باید بگویم که در نظام صنفی رایانهای باید بهروزرسانی گستردهای صورت بگیرد. در طرح نمافا هم باید به روزرسانی اساسی انجام شود. به نظرم در این شرایط نظام صنفی بیشتر باید به سمت جهتدهی ارتباطات، محصولات و خدمات در راستای نیازهای کشور حرکت کند نه اینکه فضایی شعاری ایجاد شود.
رجایی پور: سازمان پوستاندازی لازم دارد. به نظرم به جای افزودن موارد جدید در این دوره باید بر مشخص و برطرف شدن ضعفها تمرکز شود.
نکته دیگری که وجود دارد این است که در طول ۱۰ سالی که عضو این سازمان هستیم ندیدم نظرسنجی در رابطه با تشخیص نیازها و مشکلات اعضا صورت بگیرد. این اتفاق باید بیفتد، علاوه بر آن باید از تمام انجمنها و نظامهای صنفی که در کشور وجود دارد را بررسی کنیم و از موارد مثبت آنها استفاده کنیم.
مسئله دیگر این است که ما ادعایمان این است که فناوری اطلاعات و ارتباطات چابک است ولی در این شرایط ما با سازمانی مواجه هستیم که دچار برووکراسی است و این مسئله را باید کم کنیم.و
مسئله دیگر این است که ما در مواجهه با دولت ملاحظه میکنیم در حالی که در نظام پزشکی میبینید که اینگونه نیست و با وجود اینکه شرایط آنها هم مانند ما هستند و رئیس جمهور حکم انتخاب رئیس را تائید میکند و نظارت حاکمیتی وجود دارد اما میبینیم بدون رو دربایستی حرفشان را میزنند اما آیا ما در مورد مسائل خودمان مانند رگولاتوری و فلیترینگ و… اینگونه عمل کردیم؟ علاوه بر اینکه ما باید بدون رودربایستی صحبت کنیم در دولت هم باید این فرهنگ ایجاد شود که اگر عضوی مطالبهای میکند این مطالبه شرکت او نیست و حرف یک ساختار را میزند.
قربانی: نظام صنفی جایی است که باید پیگیری مطالباتی از جمله بیمه تأمین اجتماعی، مالیات و شهرداری را انجام بدهد و برای این دغدغهها و مسائل کاری کند. لزوماً نیاز نیست تحول دیجیتال و مسائل کلان را حل کند اگر همین موارد دم دستی پیگیری شود چه بسا حتی میتواند در آخر به آن تحول هم منجر شود.
یک نکتهای که در مورد صنف باید بگویم این است که صنف NGO نیست. صنف جایی است که کسبوکارها کنار هم باید بنشینند و این کیک را بزرگتر کنند و سود بیشتر شود و ضرر را کمتر کنند. همین که ضرر را بشود کمتر کرد خیلی مهم است.
مدیری: همه دوستانی که در این پنل هستند معتقدند در سازمان نظام صنفی رایانهای باید تحول و بازنگری رخ دهد . اینکه بخواهیم نام سازمان به روزرسانی شود و به نظام مهندسی فناوری اطلاعات تبیدل شود اگر شرایط را بهتر کند خوب است اگر نه قرار باشد با همین اساسنامه ادامه بدهیم که البته نمیگویم بد است ما در طول این سالها فسادی در مجموعه نداشتیم و من چیزی ندیدم اما از طرف دیگری جهش هم نداشتیم. سازمان نظام صنفی این جهش را باید دو دوره قبل انجام میداد که اتفاق نیفتاد اما در دوره ششم بالاخره باید این اتفاق رخ بدهد. این جهش میتواند با اصلاح نام، اساسنامه و یا اصلاح قوانین دست و پاگیر باشد.