پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
عبور از ترس / چرا سازمان بورس استفاده از معاملات الگوریتمی را ممنوع کرد؟
معاملات الگوریتمی به نوعی از معاملات گفته میشود که بدون دخالت انسان و توسط رایانهها برای ثبت سفارشها در بازار سرمایه مورد استفاده قرار میگیرند. شاید همین ماشینی انجامشدن سفارشها ترس جدید سازمان بورس برای یک تغییر در سیستمهای نظارتی باشد
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۹ / طبق عادت روزانه سایت بورس اوراق بهادار را در ساعات اولیه باز شدن بازار باز میکنم. شاخص قرمزرنگ و نمودار خطی آن در گوشه سایت به چشم میخورد. روزهای خوب بازار که تا مردادماه شاخص دو میلیون واحد را هم رد کرده بود، حالا بیشتر از یک ماه است که روی شاخص یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد مقاومت دارد. بازار سرمایه ایران این روزها غیرمنتظره شده و تشخیص اینکه روز بعد شاخص چه روندی را طی خواهد کرد، سخت شده است. حتی دیگر کارشناسان و خاکخوردههای بازار هم کمتر از قبل پیشبینیهای خود را از روندی که بازار دارد، بیان میکنند.
طی چند هفته اخیر سازمان بورس نیز برای جلوگیری از ریزش بورس ممنوعیتها و محدودیتهایی برای انجام معاملات در بازار ایجاد کرده است. عدم استفاده از معاملات الگوریتمی از مواردی بوده که از سوی این سازمان به کارگزاریها ابلاغ شده است. این در حالی است که بر خلاف بازارهای سرمایه دنیا عمر استفاده از این نوع معاملات در ایران زیاد نیست و تنها سه سال است که از صادر شدن مجوز استفاده از معاملات الگوریتمی میگذرد.
با این حال مدیرعامل سازمان بورس از ممنوعیت معاملات الگوریتمی دفاع کرده و در اینباره گفته است: «این رویه توسط ماشین انجام میشد و با تبعات منفی برای بازار همراه بود. در این میان هرچند ممنوعیت معاملات الگوریتمی میزان نقدینگی را کاهش میدهد، اما به نفع همگان خواهد بود.» مسئلهای که ما را بر آن داشت تا در خصوص آن به سراغ صاحبنظران این حوزه برویم، این بوده که این نوع معاملات که تا چند سال پیش مورد حمایت سازمان بورس بوده و حتی برای خلق ایدهها در این زمینه در دورهای مسابقات الگوریتمی را هم برگزار کرده، حالا از سوی همین سازمان با محدودیت و ممنوعیت مواجه شده است.
در میزگردی که با حضور محمد قاسمی، مدیرعامل شرکت سوشیانت؛ حجتالله فرهنگیان، مدیرعامل دادهپردازان تدبیر سرمایه داتکس؛ امید موسوی، مدیرعامل شرکت تحلیلگر امید و حامد حدادی، همبنیانگذار شرکت کوانتکن برگزار شد، درباره دلایل عدم توسعه معاملات الگوریتمی در ایران و موانعی که بر سر راه آن وجود دارد، صحبت شد.
با توجه به رشدی که معاملات الگوریتمی در دنیا دارد و در حال پیشرفت است، میخواهیم به این مسئله بپردازیم که چرا در ایران حجم معاملات الگوریتمی کمتر از سه درصد تخمین زده شده است؟ در حالی که در جایی مانند آمریکا حجم این نوع معاملات به ۸۰ درصد میرسد.
حجتالله فرهنگیان: در ابتدا میخواهم این سؤال را بپرسم که چه کسی گفته است حجم معاملات الگوریتمی سه درصد است؟ اگر بخواهیم بهطور رسمی آن را در نظر بگیریم، کمتر از یک درصد بوده است.
حامد حدادی: این ادعای تأمین سرمایه تمدن است که سه درصد از حجم معاملات ما توسط معاملات الگوریتمی انجام میشود.
آمار رسمی هم در اینباره منتشر شده است؟
حدادی: نه، آمار رسمی تاکنون برای اعلام آمار معاملات الگوریتمی در ایران منتشر نشده است.
فرهنگیان: باید این تعریف به وجود بیاید که وقتی از معاملات الگوریتمی صحبت میکنیم، آن را از معاملات خودکار جدا کنیم. به هر حال اهمیت معاملات الگوریتمی قابل انکار نیست. بازار سرمایه ایران در فضای الکترونیکی چیزی حدود ۲۵ سال از بازارهای مشابه خارجی خود عقبتر است. ما هم قرار نیست که خلاقیت و راه جدیدی را ایجاد کنیم. اینکه ماشینها و الگوریتمها بخواهند استراتژیهایی را پیاده کنند و کار تحلیل را انجام دهند، مسئلهای است که نمیتوان جلوی آن را گرفت و انکار کرد.
به هر حال حجم زیاد داده، سرعت زیاد معاملات و تغییرات موجب میشود که به سراغ ماشینها برویم و از آنها کمک بگیریم. یک مدل از الگوریتمها که بیشترین کاربرد را دارد، الگوریتمهایی که است که بخواهند برای ما آینده را پیشبینی کنند، قیمت یک سهم در یک زمان خاص را انجام و به ما سیگنال دهند. بنابراین الزاماً استفاده از الگوریتمها به دغدغه سرعت سفارشگذاری ختم نمیشود. هر کسی ممکن است برای خود الگوریتمی داشته باشد و از آن استفاده کند یا حتی در اختیار مشتریان خود نیز بگذارد، اما اینکه آن الگوریتم مجوز معاملات خودکار و ارسال سفارش را بر اساس تصمیمگیری خود به هسته داشته باشد، سطح پیشرفتهتری است. اکنون نیز بیشتر نگرانیها تحت تأثیر معاملات خودکار است، وگرنه اهمیت معاملات الگوریتمی غیرقابل انکار است و تأثیر آن را در بازار نیز میبینیم.
در الزاماتی که برای سال ۱۳۹۷ تهیه شد هم برخی محدودیتها برای انجام معاملات الگوریتمی مطرح شده بود. مثلاً معاملات پربسامد در معاملات الگوریتمی قابل انجام نیست. بنابراین برای سرعت سفارش نیز محدودیتهایی ایجاد شده بود.
فرهنگیان: این محدودیتها از لحاظ سیاسی و قانونی نبوده است؛ بلکه بیشتر محدودیتهای فنی است. در واقع آن سالها اولین بار بود که سازمان واژه معاملات الگوریتمی را تعریف میکرد و پیش از آن انجام معاملات توسط ماشین ممنوع بود و تخلف محسوب میشد. در آن زمان اگر به هر دلیلی اثبات میشد که سفارشی از طریق ماشین انجام شده، معامله باطل میشد، اما در دورهای که الزامات معاملات الگوریتمی مطرح شد، حداقل ذهنیتی درباره استفاده از معاملات الگوریتمی به وجود آمد. در همان زمان نیز اولین مسابقات معاملات الگوریتمی با حمایت از گروه مالی پاسارگاد برگزار شد و از اهداف برگزاری این مسابقات هم این بود که با فرهنگسازی، تأثیر این نوع معاملات را بهخصوص به نهاد ناظر و سیستم نظارتی نشان دهیم تا نگران این موضوع نباشد و حتی از آن حمایت کند تا الگوریتمنویسها رشد پیدا کنند.
آن زمان موج خوبی در این خصوص راه افتاد. به هر حال موضوع معاملات الگوریتمی نیز موضوع کف بازار نیست و به تخصصی از تحلیل، دانش بازار، توان برنامهنویسی و فناوری اطلاعات نیاز داشت. بنابراین در وهله اول سعی بر این بود هم ذهنهای جوان، هم استارتآپها و هم نهادهایی که از لحاظ ذهنی چابک بودند، از این فرصت جدید استفاده کنند. این انتظار هم وجود نداشت که کل معاملهگران بهدنبال معاملات الگوریتمی باشند، اما همین که برخی بهدنبال استفاده از این نوع معاملات آمده بودند، به یک حمایت نیاز داشت.
موضوع معاملات پربسامد هم یک بحث نوسانگیری از نوسانات بازار بود که به نظر من این نگرانی بیشتر بهخاطر کششنداشتن زیرساختها بهدلیل محدودیتهایی که تحریم ایجاد کرده بود، وجود داشت. هرچند این نوع معاملات هم میتوانست راهکارهایی داشته باشد که از نظر زیرساختی محدود نشود.
پس ما با برگزاری مسابقات الگوریتمی این حمایت را از سوی سازمان بورس شاهد بودیم، اما در ادامه باز هم به محدودیتهایی از سوی این سازمان در استفاده از معاملات الگوریتمی برخوردهایم. این موانع و ترسی که سازمان بورس اکنون از رشد معاملات الگوریتمی دارد، چیست؟
حدادی: من میخواهم روی این قسمت از حرف شما تأکید کنم که اساساً ارزش معاملات الگوریتمی را نمیتوان زیر سؤال برد. اینکه از قدرت کامپیوتر برای افزایش بهرهوری خود استفاده کنیم، چیزی است که در همه جا تأثیر خود را نشان داده است. قسمت دوم صحبت شما درباره حمایتی بوده که سازمان بورس از معاملات الگوریتمی داشته است. فکر نمیکنم آن زمان هم که حرفهای زیادی در رابطه با حمایت از معاملات الگوریتمی در سازمان زده میشد، قرار بود اتفاق بزرگی رخ دهد. نمونه آن شرکت ما بود که از رئیس سازمان بورس لوح تقدیر گرفت، اما معاون سازمان گفت که کاری که ما انجام میدهیم، حمله سایبری است. بنابراین مواردی که در حمایت از سازمان بورس به آن اشاره شد، تنها در حد حرف باقی ماند و هیچوقت عملی نشد.
تصور من این است که افراد در سازمان بورس هم نمیدانند که اکنون رسالت سازمان چیست و باید چه کاری انجام دهند؟ یک مثال میزنم. اگر کسی قبل از ریزش بازار و وقتی که شاخص دو میلیون واحد بوده، بهدرستی تشخیص دهد که اکنون قرار است بازار سرمایه دچار ریزش شود و وارد یک بازار دیگر مانند طلا یا ارز شود، حداقل کاری که سازمان بورس میتواند انجام دهد، این است که سنگی جلوی پای او نیندازد. حالا ما با ایجاد یکسری قوانین با این ساختار که هر کسی باهوشتر است میتواند بهره بیشتری ببرد، مقابله میکنیم.
مثلاً سازمان بورس قوانینی را برای جلوگیری از ریزش بازار مطرح میکند یا قرار است از منابع صندوق توسعه ملی استفاده کند تا پارادایم قبلی که فردی بهدرستی ریزش بازار را تشخیص داده به هم بخورد. در این فضا دیگر به آن فرد باهوش ارزشی نمیدهیم و به فرد دیگری ارزش میدهیم؛ بنابراین به نظر من سازمان هم رسالت خود را در ابتداییترین مسائل، نمیداند.
من از این زاویه و با یک مثال میخواهم این نتیجه را بگیرم که احتمالاً سازمان بورس نیز تحت تأثیر برخی افرادی است که کارشناس نیستند و صرفاً رسانهای در اختیار آنهاست و بدین ترتیب شروع به کارهایی میکند که تنها ظاهر جالبی دارد. معاملات الگوریتمی هم از مواردی بوده که سازمان بورس میخواسته در آن دخالت کند. از نظر سازمان بورس معاملات الگوریتمی بهدلیل بسامد بالا یا موارد دیگر باعث نزولیشدن بازار میشود. اما کسی که با معاملات الگوریتمی آشناست، میداند که این حرف یک شوخی است. به جای اینکه خودتان روی دکمه خریدوفروش کلیک کنید، کامپیوتر این کار را برای شما انجام میدهد. هر فردی که ترم چهارم رشته مهندسی کامپیوتر باشد، میتواند با تمام سامانههای آنلاینی که وجود دارد، قسمت اجرای معاملات خود را خودکار کند و هیچکس هم نمیتواند متوجه این موضوع شود. در نتیجه اساساً این مورد قابل تشخیص نیست. حالا سازمان بورس بهدلیل اینکه معاملات الگوریتمی بازار را خراب میکند، آن را ممنوع کرده است.
اگر در زمان پیشگشایش یک نماد، در یک بازه زمانی کوتاه ۱۰ هزار سفارش ارسال میکنیم یا برخی سفارشها را حذف یا اضافه میکنیم و این موارد باعث دستکاری در قیمت میشود؛ آنگاه این موارد باید ذیل دستکاری در بازار قرار گیرد، نه معاملات الگوریتمی. بنابراین میتوان یک بند به قوانین دستکاری در بازار اضافه و اعلام کرد که اگر این سفارشها ثبت شود، صرفنظر از اینکه انسان یا ماشین آن را انجام دهد، حکم دستکاری در بازار را دارد و ممنوع است. این موضوع اصلاً ارتباطی با معاملات الگوریتمی ندارد. من با این دو مثال میخواهم این نتیجه را بگیرم که سازمان بورس نیز در بسیاری از موارد نمیداند که به کدام سمت میخواهد برود و شخصاً منتظر این هستم که درک درستی به وجود بیاید و بعد از آن تصمیم گرفته شود که چگونه میتوان با سازمان بورس تعامل کرد.
امید موسوی: وقتی به داستان یک نفر که وارد بازار سرمایه میشود، توجه کنیم، متوجه میشویم که چرا معاملات الگوریتمی اهمیت دارند. بازار ما چون کوچک بوده، کوچک مانده! و عددهایی هم که در یکی، دو سال اخیر میبینیم، اتفاق عجیبی است که نمیدانیم قرار است ادامه داشته باشد یا دوباره به یک رکورد برمیگردیم. بنابراین وضعیت امروز در هالهای از ابهام قرار دارد. در سالهای گذشته درآمدها در بازار سرمایه کم بوده و قدرت استفاده از فناوری در بازار نیز وجود نداشته است. اکنون بازار جذاب شده و میتوان از فناوری هم استفاده کرد. اما مشکلات مردم در استفاده از فناوری چه بوده است؟ وقتی وارد بازار میشدیم، متوجه میشدیم که بازار نقدشونده نیست. وقتی میخواستیم سهمی را بخریم، با اینکه آن سهم شناوری داشت، اما بهدلیل حجم پایین معاملاتش نمیتوانستیم آن را بخریم. پس ابزارها به وجود آمدند تا فرصت را برای سرمایهگذاران هنگام خریدوفروش فراهم کنند. پس مشکل اول نقدشوندگی است.
برای حل این مشکل دو راهحل فناورانه به بازار ارائه شد. راهحل اول بازارگردانی الگوریتمی است؛ در این روش ناشر سعی میکند به کمک الگوریتمها، موقعیتهای معاملاتی در سهم خود را زیاد کند. به عبارتی با ایجاد معاملات زیاد روی سهم خود، فضا را برای حضور ما در آن سهم آماده میکند و هر وقت که بخواهیم بخریم یا بفروشیم، سفارش در تابلو حاضر است. نتیجه این عملیات، بازار را منصفانه، نقدشونده و کارا میکند و نوسانات بازار را کم و در بلندمدت دستکاری در قیمت را بسیار سخت میکند. همه اینها به نفع مردم است.
الگوریتمهای اجرای معاملات راهحل بعدی است. این الگوریتمها به مردم کمک میکنند که به جای انجام یکباره سفارششان، آن را خردخرد انجام دهند. این کار باعث میشود بتوانند بهتر معامله کنند. قیمت بهتر و کیفیت بالاتر معاملات نتیجه استفاده از این الگوریتمهاست. این کار نیز به نفع بازار است. اجرای معاملات برای کسی است که میخواهد اثر خود را در بازار کم کند و در واقع market impact (تأثیر بازار) را در بازار کاهش دهد. آیا کاهشدادن این مورد خلاف منافع یک سرمایهگذار حقیقی است؟
چهار سال پیش اولین مجوز بازارگردانی الگوریتمی (خودکار) گرفته شد که بسیاری از صندوقهای بازارگردانی نیز از آن استفاده میکنند. پس چرا این ابزار لازم است؟ چون قرار است تعداد زیادی سفارش بگذارد. در تجربه ما یک بازارگردان میتواند تا پنجاه حجم معاملات یک سهم در بازار شرکت کند و این تجربه را در برخی سهام داشتیم. این کار باعث بیشتر شدن حجم معاملات و نقدشوندگی میشود. همچنین عمق بازار را زیاد میکند. در بلندمدت نیز دستکاری در قیمت را کم میکند. بنابراین این کار هم به نفع قانونگذار و هم سرمایهگذار خرد است.
امید موسوی، مدیرعامل شرکت تحلیلگر امید
سومین مسئله این است که فرض کنید همه سهام در حال معامله است و ما میخواهیم سهامی را برای معامله انتخاب کنیم. تقریباً ۱۲۰۰ ابزار برای انتخاب داریم (۷۰۰ سهم، ۱۰۰ اوراق، ۲۰۰ صندوق، ۲۰ ابزار طلا، چندین نوع سپرده بانکی و…) که هر لحظه قیمت آن جابهجا میشود. بهعنوان یک انسان چند پارامتر را در ذهن خود میتوانیم بهطور همزمان رصد کنیم؟ پس برای اینکه بدانیم که کدام سهم را انتخاب یا شناسایی کنیم، به ابزار نیاز داریم. ما اکنون در بازار افراد زیادی داریم که میتوانند تحلیلهای خوبی ارائه دهند. اما وقتی میخواهیم در مقیاسهای بزرگ سرمایهگذاری کنیم، نمیتوانیم سهامی را بخریم و باید ابزاری برای خریدوفروش سهام وجود داشته باشد.
حال برویم سراغ بحث ممنوعیت معاملات الگوریتمی. اگر یک نفر سفارش زیادی را با هر ابزاری چیده باشد، آیا باید الگوریتم را ممنوع کرد؟ طبیعی است که این یک قانون است و سیستم نظارتی باید به قوانین خود توجه داشته باشد، نه ابزاری که استفاده میکنیم. حتی اگر کسی که سفارشهایی را میچیند، الگوریتم باشد، نمیتوان جلوی آن را گرفت و تشخیص این مورد ممکن نیست.
وقتی بازار از ابزار جدید استفاده میکند، معنی آن این است که ناظر هم باید از ابزار جدید استفاده کند و حتی نظارت خود را بر اساس الگوریتم پیادهسازی کند. بنابراین وقتی قوانین بهروزرسانی نشده باشد، درک درستی از معاملات الگوریتم وجود ندارد و سازمان بورس تبعات آن را هم نمیداند. البته محدودیت در معاملات تنها به استفاده از معاملات الگوریتمی ختم نشده است.
بحث این است که برخی سرمایهگذاری در بورس را به روش اشتباه تبلیغ کردهاند تا مردمی که آگاهی ندارند را بهطور مستقیم درگیر بازار کنند. اکنون بسیاری اصل سرمایه خود را از دست دادهاند. این به قانونگذاران استرس وارد میکند که برخی محدودیتها را اعمال کند. اما همه این قانونگذاریها باعث شده که بازار کوچکتر شود، در حالی که قانونگذار باید ورود مردم به بازار را تسهیل کند و هرچه بازار کوچکتر شود، از کارایی آن نیز کم میشود.
محمد قاسمی: اکنون تنها الگوریتم نیست که با محدودیت روبهرو شده است؛ بلکه سایتی مانند صدتحلیل نیز که از دست رئیس سازمان بورس چندین جایزه دریافت کرد، یک سال است که فیلتر است. ما باید ریشه این موضوع را پیدا کنیم که چرا اتفاق میافتد؟ معاملات الگوریتمی در زمان معاونت آقای عراقچی در سازمان بورس مطرح شد و با ریسک خود مجوز استفاده از معاملات الگوریتمی را صادر کرد. وقتی هم که او از سازمان رفت، الزاماتی برای آن مطرح شد تا شرایط انجام این نوع معاملات در بازار سخت شود. اگر به الزامات آن نگاه کنیم، مفهوم الگوریتم و دسترسیپذیری را تنها برای شریک تجاری بسته است.
سال 1396 بود که با توجه به ترندهای دنیا متوجه شدیم که تغییر پارادایم بازارهای مالی در دنیا بحث الگوریتمها و معاملاتی است که در بستر ماشین انجام میشود و انسان در نحوه تصمیمگیری و اجرای آن کمترین اثر را دارد. در همان زمان هم ما در این موارد کار کردیم. اولین مدل الگوریتم بازارگردانی را با تأمین سرمایه کاردان برای اوراق شهرداری مشهد راهاندازی کردیم. آن زمان معاون اجرایی سازمان بورس آقای شیخالملوکی بودند که اعتقاد داشت اگر معاملهای با ماشین انجام شود، مجوز آن نهاد مالی دچار مخاطره جدی میشود.
ما این کار را با ریسک خود راهاندازی کردیم و اوراق شهرداری مشهد را تا سه ماه بدون اینکه سفارشی بهصورت دستی صادر شود، انجام دادیم. در نتیجه برای اولینبار برای بازارگردانی از محل خریدوفروش روی اوراق بهادار سود بالا داده شد. زمانی که این موضوع را با سازمان بورس مطرح کردیم، بهدلیل روشنشدن منافع این کار برای بورس و بازارگردانان و مشتریان بازار اتفاق افتاد و نظر سازمان هم جلب شد که این کار انجام شود، اما هنوز ریسک آن را نمیپذیرفت که بهصورت عمومی این کار انجام شود. پس از آن در این زمینه کتاب چاپ کردیم و کارگاههای متنوعی برگزار شد. آقای عراقچی که به سازمان بورس وارد شد، تغییرات عمدهای در بازار سرمایه اتفاق افتاد. در زمان او بحث مجوزدهی به معاملات الگوریتمی، راهاندازی UI آنلاین کارگزاریها و بالا آمدن مولتی OMS و بهروزرسانی هسته معاملات مطرح شد. حتی در بحث سیستم نظارتی نیز با شرکت اسمارت قرارداد بسته شد تا راهاندازی شود و توسط او این معاملات قانونی شد.
ما تقریباً قانون داریم، اما اولین مشکل به سبک فکری افراد برمیگردد و دومین مشکل این است که سیستمهای نظارتی مطابق با فناوری رشد نکردهاند. اکنون سیستمهای نظارتی ما خود را همپای تغییر و تحولات بازار بهروزرسانی نکردهاند، اما از سوی دیگر در بازار محدودیت ایجاد میکنند. وقتی زیرساختهای فناوری در سیستم نظارتی بهروز نشده باشند، نمیتوانند الگوریتمها و کارکردهای مخرب بازیگران بازار را بهسرعت و بهدرستی تشخیص دهند.
زمانی که مجوز معاملات الگوریتمی داده شد، فرهنگ بازار شکل نگرفته بود و اکنون به عقب برگشتهایم. موضوع بعدی الزاماتی بود که در سال ۱۳۹۷ برای استفاده از معاملات الگوریتمی گذاشته شد و ارکان بازار این دیدگاه را داشتند که مجوز استفاده از الگوریتمها اشتباه بوده و باید این اشتباه درست شود. بنابراین در الزامات فقط کارگزاریها میتوانستند در رابط کاربری خود به مشتریان خود الگوریتم ارائه دهد، البته کارگزاریها نتوانستهاند در این زمینه سرویس خاصی ارائه دهند. در بازار قدیم بیشتر مالیچی حضور داشته، اما اکنون بیشتر تحصیلکردههای رشتههای مهندسی حضور دارند. این مهندسان با کامپیوتر آشنا هستند و خودشان میتوانند کدی را بنویسند، اما در الزامات معاملات الگوریتمی این مجوز وجود نداشت. پس نهاد ناظر از ابتدا معاملات الگوریتم را قبول نداشت. در جایی هم که بورس احساس کرد که فرصت آن فراهم است، آن را محدود کرد.
پس این مسئله ریشهای است. حرف بازارهای مالی، حرف منافع است. اگر منافع بخواهد جابهجا شود، قطعاً افرادی که پول و ارتباطات بیشتری دارند، تعیین میکنند که آن منافع جابهجا شود. نهادهای بازار سرمایه نهادهای سنتی هستند. اینها بهراحتی اجازه نمیدهند که بازی عوض شود. در جایی هم اگر مزیت رقابتی وجود نداشته باشد، همکاری لازم را برای این تغییرات انجام نمیدهند. این را نمیگویم که ناامید شویم. بالأخره جنس فناوری رقابتپذیر است.
ذات ما این است که با نهادهای سنتی برای ارتقای کیفیت و بهروزرسانی و آسانتر کردن دسترسی و پایینآمدن هزینههای نهایی مبارزه کنیم تا سیستمهای مالی را بهبود ببخشیم یا بتوانیم راههای جدیدی را باز کنیم و رشد اتفاق بیفتد. متأسفانه افراد فناوریمحور ما در اکوسیستم بازار سرمایه نتوانستهاند تأثیر زیادی بگذارند، چراکه اساساً سازمان بورس (بهعنوان نهاد تصمیمگیر) و شرکتهای بورسی هویتی برای شرکتهای فناوریمحور قائل نیستند. ما که شرکت OMS هستیم، بهعنوان پیمانکار شناخته میشویم؛ بنابراین ساختار بازار سرمایه بهگونهای بسته شده که تغییرات روبهجلو بر مبنای فناوری بهراحتی در آن صورت نگیرد.
معاملات الگوریتمی قطعاً تأثیر مثبتی بر بازار میگذاشت. اگر هم تأثیر منفی داشته، خیلی زیاد نبوده است. این نوع معاملات در روانشدن معاملات، جلوگیری از هیجانی عملکردن، حفظ سلامت معاملات و بازارگردانی مؤثر بوده است.
حدادی: ما اکنون ۲۰ ماه است که به دستور سازمان، خدمتدهی به فعالان بازار سرمایه را متوقف کردهایم. با این حال روزانه ۱۱ درخواست داریم که اکانت خود را ساختهاند و از ما خدمات میخواهند. فکر کنم این مورد، بارزترین مدلی است که نشان میدهد به معاملات الگوریتمی نیاز داریم.
قاسمی: کاملاً درست است. تاریخچه این موضوع و فضای فکری که وجود دارد، مهم است. ما قطعاً میتوانیم تأثیرگذار باشیم، اما نه زیاد؛ چراکه در هر زمانی به کانون کارگزاران و نهادهای مالی و ارکان بازار سرمایه دسترسی نداریم. در حالی که سازمان بورس با این نهادها جلسه دارد و تصمیمگیرنده بازار هستند. همچنین به رقیبهایی مانند ما بهراحتی اجازه داده نمیشود که وارد شویم تا بتوانیم روند را بهبود ببخشیم. پس سازمان بورس به اشتباه منافع بازیگران بازار را بالا میبرد، در حالی که وظیفه آن ریلگذاری برای رشد، توسعه و سلامت بازار است. به نظر من تمام نهادهای مالی بازار سرمایه باید بر مبنای فناوری بازسازی شوند.
به این موضوع اشاره کردید که کارگزاریها هم نتوانستهاند معاملات الگوریتمی را توسعه دهند. دلیل اینکه کارگزاریها تمایلی برای انجام معاملات الگوریتمی ندارند، چیست؟ آیا با این کار کارمزد آنها پایین میآید؟
قاسمی: نه، کارمزد پایین نمیآید. این موضوع به همان نهادهای مالی سنتی برمیگردد. وقتی تصمیمگیران نهاد مالی درک درستی از فناوری ندارند، قاعدتاً نمیتوانند آن را درک کرده و از آن استفاده مؤثر کنند. کارگزاریها فناوری و زیرساختهای آن را بهعنوان ارائهدهنده خدمات میبینند؛ در صورتی که فناوری در دنیا در حوزه مالی بهعنوان پیشران مطرح است و خود مفاهیم جدیدی را در صنعت مالی خلق میکند.
با توجه به محدودیتی که برای استفاده از معاملات الگوریتمی ایجاد شده، آیا این امر میتواند در بلندمدت تأثیری روی بازار بگذارد؟ از سوی دیگر در این سه سالی که معاملات الگوریتمی فعالیت میکرده، آیا توانسته تأثیری بر بازار بگذارد؟
حدادی: من فکر میکنم این تأثیر کوتاهمدت خواهد بود. واقعیت این است که گمان نمیکنم سازمان بورس شناخت درستی از معاملات الگوریتمی نداشته باشد. اتفاقاً سازمان درک درستی از این موضوع دارد. وقتی تصمیمات مختلف سازمان را در شرایط مختلف در کنار همدیگر میگذارم، میبینیم که ما سازوکارهایمان بر این اساس نیست که هر فردی باهوشتر است و تصمیم درستتری میگیرد، ارزش بیشتری هم دریافت کند. برعکس، افرادی را تشویق میکنیم که لزوماً مستعد و باهوش نیستند.
حال که سازوکار اصلی به هم خورده است، باید به این سؤال پاسخ داد که چه کسی جز فرد باهوش باید بهرهمند شود؟ به نظر من مسئله سازمان این است که بازار شلوغ شده است. یعنی قبلاً دو هزار کد معاملاتی بودند که سفارش سرخطی میزدند و امروز این ابزار در اختیار ۲۰ هزار نفر قرار گرفته است. حالا سازمان بورس استفاده از ابزار را ممنوع میکند تا همان افراد قبلی با روش جدید بتوانند کار خود را پیش ببرند. بنابراین این موضوع کوتاهمدت خواهد بود و بعد از اینکه معاملات کمتر شد، دوباره به روال سابق برمیگردیم. من فکر میکنم نیاز به استفاده از قدرت کامپیوتر برای افزایش بهرهوری، نیازی اساسی است. در نتیجه ما نمیتوانیم بگوییم که ابزار آن وجود نداشته باشد. شاید بتوانیم در نهایت یکی، دو سال جلوی آن را بگیریم، اما این نیاز بنیادین یک فعال در بازار است و بالأخره این فرد به نیاز خود پاسخ میدهد.
ما اساساً هیچ سازوکاری برای تشویق کارآفرینی و خلق ارزش با فناوری نداریم. به همین دلیل نباید هیچوقت از چنین تصمیماتی در سازمان بورس تعجب کنیم. بهطور مثال در ایالت یک کشور که جمعیت آن یکدهم جمعیت ما هم نیست، گردش مالی سالانه فناوری ۱۵ میلیارد دلار است، بنابراین برخی در دنیا بر خلاف ما به این نتیجه رسیدهاند که خلق فناوری و کارآفرینی میتواند بسیار ارزشمند باشد. چطور زمینه برای چنین موضوعی فراهم شده است؟ قانونگذاران در این کشور به این نتیجه رسیدهاند که اگر فردی میخواهد نوآوری داشته باشد، در این بازار مالی که بهشدت هم تحت نظارت و قانونگذاری است، ابتدا میتواند با حساب معاملاتی خود کار را جلو ببرد و مجوز هم نمیخواهد. پس از آن فرد میتواند با خانواده و دوستانش این نوآوری را جلو ببرد و تنها به نهاد قانونگذار در این رابطه اطلاع میدهد.
در این مورد هم قرار نیست مجوزی به فرد داده شود و صرفاً در جریان گذاشتن نهاد قانونگذار اهمیت دارد و در این صورت کسی نمیتواند از نظر قانونی جلوی کار او را در این سطح بگیرد. اگر فرد بخواهد کار خود را توسعه دهد، باز هم به مجوز نیازی ندارد. او میتواند از افرادی که طبق تعریف، ثروتمند هستند، پول دریافت کند و فناوری خود را آزمایش کند. در این صورت تنها نیاز است که آن فرد ثروتمند یک بیانیه ریسک امضا کند و نهاد قانونگذار هم از این موضوع اطلاع داشته باشد. در نهایت اگر باز هم آن فرد درصدد توسعه کار خود باشد، میتواند از نهاد قانونگذار مجوز بگیرد. هزینه سالانه گرانترین مجوز بازارهای مالی در این کشور، چهار تا پنج برابر هزینه ثبت یک شرکت سهامی خاص است. در ایران این رقم چقدر میشود؟ 20 تا 30 میلیون تومان؟ در این صورت است که کارآفرین به جامعه خدمت میکند و حال همه بهتر و ارزش خلق میشود.
اما در ایران بهطور مثال مجوز اخیر کارگزاری را بررسی میکنیم. برای ثبت یک کارگزاری به ۲۰۰ میلیارد تومان سرمایه نیاز است. آیا انتظار داریم ارزشآفرینی و کارآفرینی در این شرایط ایجاد شود؟ خیر. بگذارید با یک حالت دیگر مقایسه کنم. فرض کنیم این مجوز به این صورت بود که فردی بخواهد کارگزاری را که تنها ۱۰ نفر از آن استفاده میکنند، راهاندازی کند و همه این ۱۰ نفر هم دوستان و خانواده او هستند، در این صورت به هیچ مجوزی نیاز نیست. همچنین به شرط داشتن امضای بیانیه ریسک، تا هزار مشتری که جمع گردش معاملات آنها به 10 میلیارد تومان در ماه نرسد، باز هم به مجوز نیازی نیست. اگر آن فرد میخواهد که ۵۰ هزار مشتری داشته باشد که سقف گردش معاملات آنها به ۱۰۰ میلیارد تومان برسد، باید سرمایه ثبتی یک میلیاردی داشته باشد و رشد این اعداد باید متناسب با سرمایه ثبتی او افزایش یابد. در این حالت به نظر شما استارتآپ و ارزش بهتر خلق نمیشود؟
پس در فضایی که در آن کارآفرینی به هیچوجه تشویق نمیشود، نمیتوان انتظاری جز قوانین دستوپاگیر برای زمینزدن کارآفرینان و فناوریهای جدید داشت. اگر فضا به نفع کارآفرینی بود، آن زمان میتوانستیم متعجبانه این قانون سازمان را بررسی و اصلاح کنیم و بگوییم در میان همه قوانین مناسب، این یکی اشتباه شده و ایراد دارد، بنابراین باید اصلاح شود.
فرهنگیان: با همه این حرفها این ابهام وجود دارد که دلیل مخالفت با معاملات الگوریتمی دقیقاً چیست؟ اگر معاملات الگوریتمی و ماشینی این قدرت را دارد که میتواند تأثیرات منفی در بازار بگذارد، میتوان برعکس آن عمل کرد. این نگرانی وجود دارد که الگوریتمها تنها فروشنده باشند و بازار منفی شود. در این حالت میتوان از الگوریتمهایی حمایت کرد که خریدار هستند. همچنین میتوان این هزینه را انجام داد که الگوریتم خریداری کرد و نوشته شود تا آن ماشین بتواند کار نظارت بر الگوریتمها را انجام دهد. اتفاقی که میافتد این است که نهاد ناظر به خود این اجازه را میدهد که مانند نهادهای ناظر دنیا حق دخالت داشته باشد، اما در همین موضوع برای من از سوی سازمان اینگونه تعبیر شده که حتماً باید سفارشی که بهصورت ماشینی ارائه میشود، برچسب بخورد، در حالی که در هیچ جای دنیا بدین صورت نیست.
موسوی: در مورد حجم معاملات الگوریتمی در دنیا تنها تخمین زده میشود. نزدک نیز وقتی بخواهد آمار حجم معاملات الگوریتمی خودش را اعلام کند، بهصورت تقریبی و درصد اعلام میکند؛ زیرا روشهای متعددی وجود دارد (مانند شبیهسازی کلیک روی سامانه آنلاین) که نه ناظر و نه شرکتهای زیرساخت متوجه الگوریتمیبودن سیستم نمیشوند. بنابراین تمرکز روی اینکه همه الگوریتمیها مجوزدار شوند، اشتباه است. به جای آن سازمان بورس باید روی قوانین و سیستمهای نظارتی خوب و الگوریتمی تمرکز کند.
قاسمی: بهعنوان مثال دستکاری در قیمت باید دقیق مشخص شود که شامل چه چیزهایی میشود. چندین بار این موضوع را مطرح کردیم که در دنیا کارگزاریها خودشان سیستم نظارتی دارند. بورسها قوانینی را ارائه دادهاند که اگر خلاف آن انجام شود، کارگزاریها جریمه میشوند، اما در ایران ما این قوانین مشخص را نداریم که به آن استناد و در سامانههای زیرساختی برای پالایش مستمر معاملات از آن استفاده کنیم.
موسوی: متأسفانه بیشتر کارهای ما جنس پوپولیستی دارد. فرض کنید سیاستمداری بخواهد همه مردم را راضی کند. آیا منش و روش خود را فراموش نمیکند؟ سیاست قانونگذار این است که قانون خود را قوی کند و سیستمهای نظارتی خود را بهروزرسانی کند. قانونی که همه بتوانند آن را ببینند و شفاف باشد؛ قانونی که حامی حرکات سالم باشد، نه قانونی که حامی عمومی باشد! مثال ساده این نوع قانونگذاری این است که ما برق را با یارانه عرضه کنیم و همواره تبلیغات کنیم که صرفهجویی کنید! نظریه بازیها بهخوبی به این خیال احمقانه پاسخ میدهد که چطور تعادل در جای بسیار بدی شکل میگیرد. معلوم است مردم میگویند من مصرف نکنم، دیگری میکند و مصرف بالا میرود و بودجه کسری پیدا میکند و تورم پیدا میکند و دودش به چشم همان مردم میرود!
مهمترین وظیفه ناظر و قانونگذار این است که قانون را طوری تدوین کند که تعادل در جای درستی شکل بگیرد. بنابراین به جای اینکه بخواهد در بین مردم محبوبیت به دست آورد و برق را یارانهای بدهد، بهتر است آن را به قیمت معقول بفروشد و به جای آن تورم را کنترل کند.
فرهنگیان: امیدوارم محدودیت در استفاده از معاملات الگوریتمی موقتی باشد و بهسرعت این موضوع تغییر کند، اما بهتر است کمی از جایگاه یک شرکت OMS هم صحبت کنیم. بالاخره این نگرانی وجود دارد که بهدلیل حجم زیاد معاملات هسته معاملات کشش ندارد. این حجم را میتوان به سمت کارگزاری آورد.
قاسمی: در سطح کارگزاری محدودیتی که گذاشتهاند این است که برای هر نفر در هر نماد زودتر از ۳۰۰ میلیثانیه نمیتوان سفارش بعدی را ثبت کرد. ما هم این را در OMS کنترل میکنیم. وقتی این اتفاق میافتد و در کنار محدودیت ارسال تعداد سفارش در ثانیه برای هر Gap سرور، مفهوم بار روی هسته معنی ندارد.
فرهنگیان: میخواهم بگویم که این محدودیتها در سطح کارگزاری میتواند برداشته شود و هزینه دسترسی به هسته را بالا ببرد.
موسوی: این حرف درست است، اما وقتی نهاد ناظر سفارشی میگذارد، همه را با هم یکجا حذف میکند. در حالی که نمیتوان بیشتر از سه سفارش را در هر ثانیه حذف کرد. نهاد ناظر این داده غلط را دارد که فکر میکند فردی در بازار است که میتواند سفارش پنج میلیونی را در دو ثانیه لغو کند. من میگویم که چنین چیزی در بازار نیست. در حالی که در هسته مشخص میشود که چه کسی این سفارش را انجام داده است. سازمانی که مجوز به ما داده، آیا نباید این را به ما توضیح بدهد که دلیل ممنوعیت معاملات الگوریتمی چیست؟
قاسمی: دلیلی پشت آن نیست. به زیرساختی که در آنجا فراهم شده، ارتباط دارد که آن زیرساخت نیز پایه تغییرات بر مبنای فناوری و بهینهکردن بازار را بهراحتی قبول نمیکند. ما یک خودرگولاتوری در اقتصاد مالی ایران داریم که هر فرد بخواهد تغییری روبهجلو ایجاد کند، در بدو امر، تخلف محسوب میشود.
اگر بخواهیم به یک جمعبندی برسیم، میتوان گفت که در ابتدا اهمیت معاملات الگوریتمی را مطرح و در ادامه به دلایل توسعهنیافتن این نوع معاملات در ایران را رسیدیم. با توجه به صحبتها به نظر میرسد اکنون مهمترین مشکل معاملات الگوریتمی محدودیتها و موانعی است که نهاد ناظر ایجاد کرده است.
فرهنگیان: طبیعتاً تنها این موضوع نیست. معاملات الگوریتمی و سطح بلوغ آنها فرایندی است که باید طی شود. این را هم بدانیم که الگوریتمها را انسانها ایجاد میکنند، دارایی آنها محسوب میشود، کاملاً فردی ارائه میشود، توسعه پیدا میکند و میتواند تأثیرات بهتری داشته باشد. بنابراین یک بخش از این موانع توسعه که شاید نتوان بازار الگوریتم ایران را با کشورهای پیشرفته مقایسه کرد، این است که باید این مسیر طی شود.
حدادی: من با این بخش از حرف شما مخالف هستم. فکر میکنم از نظر فنی و فناوری همین نیروهایی که امروز در ایران هستند، در سطح فوقالعادهای قرار دارند، بنابراین نیازی به طیشدن فرایند نیست. باید استفاده کرد.
فرهنگیان: من سطح الگوریتمها را گفتم، نه سطح فنی.
حدادی: منظور من هم در سطح الگوریتمها بود. من امروز تیمی را میشناسم که الگوریتمهای آنها در سطح بینالملل در حال ارائه خدمات هستند و آمارهای آنها فوقالعاده است. از نظر نرخ سودآوری در بازار پیچیدهای مثل والاستریت، شاید بهجرئت بتوانم بگویم پنج نفر بهتر از اینها در دنیا وجود ندارد. من شخصاً جزئیات معاملات اینها را دیدهام و نسبت معاملات منجر به سود و زیان آنها باورکردنی نیست. منظور من از سطح کیفی این است. یعنی این تیم امروز میتواند خدمات خود را به بهترین شرکتهای بینالمللی ارائه دهد و آنها نیز حتماً استفاده میکنند، چون در دنیا مشابه ندارد. بنابراین من فکر نمیکنم، نه در سطح فنی، نه در سطح کیفیت الگوریتمها از دنیا عقب باشیم.
فرهنگیان: صحبت شما نقض حرف من نبود. من درباره بازار صحبت نکردم؛ بلکه درباره الگوریتم صحبت کردم. تا همین دو سال پیش من بهعنوان یک شرکت OMS به معاملات الگوریتمی بهعنوان بخشی از بازی الگوریتم اهمیتی نمیدادم. این بلوغی که گفتم از مجموع کاری است که الگوریتم میخواهد انجام دهد و نظرم روی خود الگوریتم بود.
موسوی: داستان این است که چهار سال است که فضای الگوریتم باز شده، اما مردم هنوز آن را ندیدهاند و معاملات الگوریتمی به حدوداً ۱۰۰ ناشر و ۱۰۰ شرکت حقوقی محدود شده است. مردم هنوز اثر و نتیجه آن را درک نکردهاند و این به خاطر این است که استفاده آن برای مردم مجاز نبوده است. اکنون نیز مردم تصمیم گرفتهاند که این نوع معاملات ممنوع شود. اگر قانون تثبیت شود، مردم هم میتوانند از آن استفاده کنند و در مقابل در صورت عمومیشدن آن، ما هم برای اینکه مشتریان خود را راضی کنیم، مجبور هستیم سرویس خود را باکیفیتتر ارائه دهیم.