پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
اقتصاد در کام بیماری
بروز بیماریهایی مانند وبا و آنفلوآنزای اسپانیایی طی سالهای متوالی در عصر قاجار و دوره ناصری مردم ایران و اقتصاد کشورها را تحت تاثیر قرار داد؛ بهطوری که سروساماندادن به وضعیت اقتصادی کشور سالها طول میکشید
ماهنامه عصر تراکنش شماره 33 / آنچه پیش روی شماست، مرور بخشی از تاریخ ایران در مورد تاریخچه بیماریهایی مانند وبا، طاعون و آنفلوآنزای اسپانیایی است که تاثیرات منفی بر اقتصاد کشورها داشته است.
قرن سیزدهم هجری که برابر با قرن نوزدهم میلادی است را میتوان دوره شیوع بیماریهای واگیردار در ایران دانست. در آن دوران بهدلیل نبود امکانات بهداشتی بسیار ابتدایی، انواع بیماریها از جمله وبا، طاعون، آبله، تیفوس، مالاریا و… نهتنها گریبان مردم ایران، بلکه گریبان بسیاری از کشورهای جهان را میگرفته است. ناآگاهی مردم در پیشگیری از بیماریها، بر مرگومیرها میافزوده؛ همچنین بیتوجهی کارگزاران دولتی از جمله موارد دیگری بوده که دامنه این بیماریها را افزایش میداده است.
این بیماریها چه از کشورهای دیگر وارد ایران شده باشند و چه بر اثر مشکلات طبیعی و بهداشتی یا مسائل اجتماعی و سیاسی ـ نظامی داخلی ایجاد شده باشند، تاثیر نامطلوبی در جامعه بهدنبال داشتهاند. مرگومیر تعداد زیادی از افراد جامعه و از بین رفتن افرادی که برخی از آنها نیروی کار خانواده محسوب میشوند، آسیبهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زیادی را بهدنبال داشته است.
بیماریهایی مانند وبا رابطه مستقیمی با فقر دارند؛ بنابراین هرچه مردم یک مملکت فقیرتر باشند، بیماریهای اینچنینی نیز کشندهتر خواهند بود؛ چراکه مردم فقیر توانایی داشتن خدمات بهداشتی و مواد غذایی سالم را ندارند. در گذشته و بهخصوص در دوران قاجار، با بروز بیماریهایی از این نوع، حکومتها راه گریز را در پنهانسازی حقیقت میدانستند. آنها مردم را در میان مهلکه رها و از قرنطینهکردن خودداری میکردند تا به اقتصاد و نیز تجارت با سایر کشورها ضربهای وارد نشود.
وبا در دوره قاجاریه
در منابع تاریخی اولین نشانههای بروز وبا در دوره قاجاریه و در سال 1211هجری قمری در آذربایجان ثبت شده است. در سال 1221 بود که این بیماری برای دومینبار در آذربایجان و ایروان شیوع پیدا کرد. همچنین در سالهای 1235 تا 1237 هجری قمری این بیماری در شهرهای تبریز مشاهده شد و تنها به این شهر اختصاص نیافت و به مناطق جنوب کشور مانند بوشهر نیز راه پیدا کرد.
در طول این دو سال که مصادف با سالهای 1819 تا 1821 میلادی بود، وبا در چین و هندوستان نیز شیوع فراوانی یافت و از این مناطق به برخی شهرهای ایران از جمله اصفهان، شیراز، کاشان، قزوین، یزد و عراق و نیز بعضی مناطق آذربایجان از جمله مراغه، تبریز ، قراچهداغ و نخجوان سرایت پیدا کرد. این بیماری نهتنها افراد زیادی را به کام مرگ کشاند، بلکه تبعات اجتماعی، روانشناختی و نیز اقتصادی زیادی را بهدنبال داشت. وبا در سال 1236 هجری قمری بهطور بیسابقهای گسترش یافته بود؛ بهطوری که به علت ازدیاد اجساد، در نواحیای مانند خلیج فارس، آنها را به دریا میریختند که همین امر موجب شده بود، بیماری شدت بیشتری پیدا کند.
بیماری از بوشهر به دالکی و از آنجا به شیراز رسید و در 10 روز اول 200 نفر از جمعیت 40 هزار نفری شیراز به این بیماری مبتلا شدند و در هفتههای بعدی دوسوم شهر بر اثر ابتلا به این بیماری فوت کردند.
این سالها مصادف با جنگهای ایران و روسیه بود. در دوره اول جنگ با روسیه، اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران بسیار آشفته بود و علاوه بر بار بسیار سنگین جنگ، کشتارهایی در نواحی شمال غربی کشور اتفاق افتاد. این جنگها به نوبه خود عامل بسیاری از بیماریهای عفونی و واگیردار بودند.
در سال 1244 هجری قمری وبا که هشت سال قبل در ایران بروز پیدا کرده بود، برای بار دیگر در شهرهای ایران شیوع پیدا کرد. این بیماری تنها در گیلان 200 هزار نفر را از بین برد و تلفات آن در شهر تهران بالغ بر 10 هزار نفر بود. بروز چنین بیماریهایی در سالهای متوالی، مردم ایران و زندگیشان را تحت تاثیر قرار داده بود، بهطوری که ترمیم جمعیت و سروساماندادن به وضعیت اقتصادی سالها طول میکشید.
در بهار سال 1346 بیماری وبا بار دیگر گریبان تبریز را گرفت. شدت مرگومیرها به حدی بود که در بعضی روزها حدود 400 تا 500 نفر فوت میکردند. در این شرایط دولتیها از جان خود ترسیدند و از تبریز خارج و در کوههای سهند و بزگوش و سبلان متفرق شدند.
«سرجان مک نیل»، نماینده انگلیس در ربیعالآخر 1246 هجری قمری که برابر با سپتامبر 1830 میلادی بود، درباره وقایع عینی تبریز مینویسد: «خیابانهای شهر تبریز خلوت و متروکه و دلتنگ به نظر میآمد، صدایی به گوش نمیرسید؛ مگر موجودات بدبختی که به بیماری هولناک وبا مبتلا شده و ناگهان از پا میافتادند و میمردند. تلفات مرگومیر وبا در یکی از روزها به 312 نفر رسید و در همان روز در یکی از مناطق شهر، طاعون هم شیوع پیدا کرد. در اطراف کمپهای نمایندگان انگلیس، وضع از شهر تبریز بهتر نبود. روزی که عدهای از اعضای نمایندگی در چادر ناهارخوری کمپ مشغول ناهار خوردن بودند، وقتی به واسطه سروصدای ناگهانی مردم وحشتزده به بیرون آمدند، تقریبا از یکصدمتری بالای آن محل، موج سیلابی را مانند دیواری به بلندی یک مترونیم غرشکنان و در حالی که زمین را میلرزاند، مشاهده کردند و با صدایی رعدآسا مقادیر زیادی گلولای وارد چادرهای غذاخوری و محل خواب آشپزخانه کمپ شد.»
در سالهای 1249تا 1250 هجری قمری وبا در تهران شیوع یافت. در این سالها بار دیگر وبا و طاعون گریبان این شهر را گرفته بود، بهطوری که شاه و درباریان و بسیاری از سکنه تهران خارج شدند و برخی به دهات رفتند و برخی در خارج از شهر چادر زدند. شاهان قاجار در هنگام بروز اینچنین بیماریهایی نهتنها به فکر قرنطینهکردن مردم برای حفظ جان آنها نبودند، بلکه با فرار تنها جان خود و خانوادهشان را از این بحران نجات میدادند.
در سال 1252 هجری قمری بار دیگر وبای سختی در سراسر ایران شایع شد و در زمینه این وبا به محمدشاه نوشتند: «قبل از ناخوشی همه خلق و رعایای مملکت امیدوار بودند که حافظ مردم، دولت است؛ زیرا احتیاج کل به دربخانه است، پس اهل دربخانه باید کسانی باشند که از عهده مهمات این مملکت برآیند و تدبیر روشنبینی داشته باشند. در این مصیبت خلاف آن رفتار به ظهور رسید. اهل دربخانه پراکنده و متفرق شدند و امور لازم به تعویق افتاد و قانون و قواعدی که به جهت پایداری و استحکام دولت و ملت در نظر داشتند، معوق ماند. از این روست که امروز در پایتخت شکایت است و کار مردم به فقر و فلاکت کشیده است.»
بیماری در عصر ناصری
شیوع مکرر وبا و بیماریهای اینچنین در نیمه دوم قرن 19 و تاثیرات مکرر این بیماریها بر اقتصاد، زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده بود. عصر ناصرالدینشاه در سالهای 1264 تا 1313 هجری قمری جزء سختترین دورههای حاکمیت قاجارها بهشمار میرود. وضع اقتصادی و اجتماعی بسیاری از ایرانیان در این دوره رو به افول گذاشت. بهدلیل عدم ثبات سیاسی، فعالیتهای اقتصادی در حال رکود بود، جنبوجوش و تحرک اقتصادی و اجتماعی وجود نداشت. پول بسیار کم و ارزش کالاها بسیار ناچیز بود. همچنین نیروی انسانی که بهدلیل مرگومیر بیماریها از جمله مهمترین نیروی محرکه چرخه اقتصاد کشور بود، بسیار کاهش یافته بود. بعید است که در قرن 19 جمعیت ایران بهدلیل بیماریهای گوناگون افزایش یافته باشد. از سال 1277 هجری قمری به بعد شیوع بیماریهای واگیرداری مانند وبا مصیبتی افزون بر سختیها و مشکلات ایران بود.
تاثیر بیماریهای همهگیر بر اقتصاد ایران دوران قاجار
در دوره قاجار اقتصاد ایران یک اقتصاد سنتی به حساب میآمد که کشاورزی و دامداری رکن اصلی آن بهشمار میرفت. بخش زیادی از جمعیت اقتصاد این دوره در بخش کشاورزی مشغول بودند. بر اساس شواهدی که در دست است، شایعترین بیماری واگیردار در قرن نوزدهم میلادی، وبا بوده است. وبا هر سال یا یکسال در میان بروز میکرد و بهصورت یک بیماری بومی درآمده بود. تاثیر وبا تنها در فقر و بینظمی نبود، بلکه از نظر اقتصادی بر کاهش جمعیت فعال و کاهش میزان تولید کشاورزی و انهدام صنایع دستی، دلالت داشت.
در سراسر قرن نوزدهم در توزیع جمعیت نوسانات شدید منطقهای وجود داشت. این مساله بروز قحطی و بیماریهای مسری را بهدنبال داشت و نیز موجب ناآرامیهای داخلی و فعالیتهای تجاری میشد. اهمیت وبا تنها در میزان مرگومیر و کاهش جمعیت نبود، بلکه درک اجتماعی کسانی نیز که شاهد این مرگومیر بودند، اهمیت داشت.
پزشک دربار گواهی میدهد که این تلفات بیشتر بر فقرا وارد میشد که هیچ راهی برای فرار از آن نداشتند و به علت تنگدستی بیشتر در معرض این بیماری قرار میگرفتند. در رساله وبائیه، میخوانیم: «ناخوشی وبا بهر فقر و بیچیزی ایجاد میشود، چنین نیست. ثابت شده است اکثر گیرندگان ناخوشی وبا فقیر نبوده، بیشتر اهل کسب و صنعت بوده که هیچوقت برای آنها تنگدستی اتفاق نیفتاده، وبا گرفتهاند.»
عدم تناسب در میزان جمعیت در این دوره و اوضاع نامناسب بهداشتی از جمله عواملی بود که تاثیر مستقیمی بر رکود اقتصادی داشت. در قرن نوزدهم میلادی وبا، طاعون و دیگر بیماریهای واگیردار، تاثیرات چشمگیری بر جمعیت کشور داشتند. این بیماریها از جمله عوامل ناگهانی مرگومیر در ایران بودند. تکرار این بیماریها تاثیرات زیادی بر کاهش جمعیت ایران داشت. وقوع ناگهانی وبا و طاعون مانع پیشرفت کسبوکار تجاری میشد. برای نمونه تجارت غله بهدلیل احتکار حرصآمیز، موجب لطمه و اختلال میشد. در اواسط قرن 13 هجری قمری، به علت وبا و طاعون 200 هزار نفر از سکنه فعال ایران از دنیا رفتند و در نتیجه برنجکاری و دیگر فعالیتهای اقتصادی به حالت رکود درآمد و کار به جایی رسید که گیلان برنج وارد میکرد.
در سال 1238هجری قمری بود که بار دیگر برنجکاری رونق گرفت. گیلان از سال 1864 میلادی به بعد، در پی بیماری کرم ابریشم و کاهش شدید تولید و صدور ابریشم، در وضعیت نامساعدی قرار گرفت. در تنزل تجارت ابریشم وبا از جمله عوامل اصلی محسوب میشد و در رشت لطمه سنگینی را به تولید ابریشم زد. در گیلان نیز شیوع مجدد وبا، علاوه بر تلفات انسانی، شیرازه اصلی تجارت و اقتصاد منطقه را به کلی از بین برد.
حاج محمدعلی امینالتجار در گزارشهای خود از رشت به تهران، مینویسد: «بر اثر شیوع وبا اکنون در گیلان قحطالنساء و قحطالرجال هر دو است. نه عمله مردانه پیدا میشود و نه عمله زنانه.»
وقتی وبا در جنوب ایران یعنی بین شیراز و بوشهر شیوع یافت، لطمه بیشتری به تجارت وارد شد. از اواسط سال 1309 هجری قمری تجارت برای مدتی تقریبا بهطور کامل متوقف شد. روایت شده که شیوع وبا در شیراز و تهران بهصورت همزمان اتفاق افتاد. بازارها تعطیل شد و برای چند هفته تجارت به حالت تعطیل درآمد. وبا در تهران و شیراز بسیار شدید بود. در برخی منابع آمده که در تهران رشد کسبوکار و تجارت به کلی متلاشی شد و راه دادوستد با سایر شهرها مسدود شد.
امینالضرب تاجر بزرگ آن دوران در نامههایش مینویسد: «گمان ندارم شیرازه زندگی کسبه و تجار، دیگر به هم گرفته شود. هیچ گذران نمانده، حتی فروشندگان دورهگرد عبور نمیکنند، برنج و نان همهچیز گران شده. از هیچ کجا مالالتجاره بار نمیشود.»
طبق آمارها در سال 1267 هجری قمری جمعیت ایران 10 میلیون نفر بوده که در سال 1290 هجری قمری پس از رخدادن دوباره بیماری طاعون و قحطی به شش میلیون نفر رسیده است. تاثیر طاعون نیز مانند وبا بر رکود اقتصادی اجتنابناپذیر بود؛ چراکه بروز طاعون در سال 1877میلادی، ضربه دیگری بر اقتصاد گیلان وارد کرد. تاثیرات طاعون در سال 1877 میلادی، اگرچه در کوتاهمدت چشمگیر بود، ولی در بلندمدت برای اقتصاد گیلان مخرب نبود.
طاعون و درگیری ایرانیان
بیماری عفونی طاعون در اکثر مواقع به همراه وبا شیوع پیدا میکرد و هر دو بیماری در کنار یکدیگر کشتار فراوانی را در پی داشتند. شیوع طاعون پیچیدگی کمتری نسبت به وبا داشت و وقتی وارد خانهای میشد، همه اعضای خانواده را میکشت. دلیل مبتلا شدن ایرانیان به این بیماری در دوره قاجار را عادات غذایی آنها میدانند؛ چراکه غذای اصلی آنها در آن دوران میوه و سبزی خام، برنج و بیشتر ماهی نمکسود بوده که حامل میکروبهای بیماریزا بوده است. طاعون با شدت بیشتری نسبت به وبا در مرگومیر انسانها دخالت داشته و علاوه بر کاهش جمعیت در شکلدهی بحران فقر و دیگر بحرانها دخالت داشته است.
نخستین دوره طاعون در سال 1212 هجری قمری در آذربایجان شیوع یافت. پس از غلبه فتحعلیشاه بر صادقخان شقاقی در قزوین، شاه به قصد شکار به آذربایجان رفت، اما چون طاعون و وبا در این شهر شیوع یافته بود، در زنجان توقف کرد و در نهایت بازگشت. طاعون در این سال سراسری نبود و تنها در نواحی شمالی و شمال غربی شدت گرفته بود.
«تانکوانی»، سیاح فرانسوی که در سال 1223 هجری قمری وارد ایران شد، از بروز طاعون در ایران خبر داد؛ چراکه یکی از افرادش در اثر این بیماری جان خود را از دست داده بود. در مورد طاعون سال 1247 هجری قمری نیز یادداشت تاریخی مهمی به دست آمده که نویسنده آن میگوید: «در سال 1247 در اکثر شهرهای ایران و روم ناخوشی طاعون بهم رسید. در استرآباد 10، 12 هزار خلق تلف شدند، در مازندران نزدیک به 200 هزار نفر تلف شدند، رشت و گیلان خراب شد، در تهران 10، 12 هزار خلق تلف شدند، در نوبه روم هم 150 نفر تلف شدند. تمامی مردم فرار کردند و در صحرا منزل کردهاند. در کرمانشاه حساب ندارد که چقدر تلف شدهاند؛ 200، 300 هزار نفر تلف شدهاند.
در بغداد، کربلا و کاظمین 200 هزار نفر متجاوز تلف شدهاند. در تبریز محال آذربایجان یک سال طول کشید، بسیار تلف شدند. در دامغان فراری استرآبادی آمدهاند، بعضی محلات که ماندهاند، همان محلات را گرفته است. قریب 150 نفر تلف شدهاند، به سبب نزدیکی استرآبادی. سمنان را نگرفته است. کلاته را هم نگرفته است. محال فارس را خراب کرد. علاجی به غیر از فرار و تفرقهشدن ندارد. تفرقهشدن و فرارکردن تفاوت کلی در عهد سلطنت فتحعلیشاه قاجار دارد.»
طاعون و تاثیر آن بر اقتصاد کشور
از اولین پیامدهای بیماری طاعون بزرگ در ایران در دوره قاجار، کاهش جمعیت و تشدید فقر و ناتوانی اقتصادی و اجتماعی بود. پیامد کاهش جمعیت، تغییر شرایط اقتصادی را در پی داشت. «رابینو»، سرکنسول دولت بریتانیای کبیر در سفرهای خود به ایران در سفرنامه مازندران و استرآباد مینویسد: «پول صاحبان تازهای پیدا کرد، بعضی که ثروتمند بودند، گرفتار فقر شدند و تجملات و اثاثه آنها را همسایگانشان بردند و بعضی که اقوام ثروتمندی را از دست داده بودند، به ثروت میرسیدند.»
این بیماری پایگاه اجتماعی و اقتصادی بسیاری از ساکنان شهرها را تغییر میداد. همانگونه که در لاهیجان نیز عدهای به نان و نوا رسیدند و افرادی که فرار کرده بودند، به شهر بازگشتند. در این میان جمعی از بازرگانان قزوین، کاشان، یزد، اصفهان و… به این شهر وارد شدند و از این راه ثروت بسیاری را به دست آوردند. ضعف شدید توان اقتصادی مردم، از عوامل مختلفی سرچشمه میگرفت که طاعون نیز در این دسته قرار داشت.
این بیماری با شدت بالایی سرپرستان خانواده را به کام مرگ میکشید که بسیاری از آنها در نظام اقتصادی خانواده بهعنوان یک نیروی کار محسوب میشدند. همچنین هزینههای مهاجرت را به خانوادهها تحمیل میکرد و رکود شدید فعالیتهای اقتصادی مانند کشاورزی، دامداری و بازرگانی را به همراه خود داشت.
آنفلوآنزای اسپانیایی کشورها را زمینگیر کرد
با مرور بخشی از تاریخ ایران در مورد بیماریهای همهگیر و تاثیر آن بر اقتصاد کشور به نوعی دیگر از یک شیوع خطرناک و شدید و همهگیر به نام آنفلوآنزای اسپانیایی برخوردم که کشورهای مختلفی را درگیر خود کرده و بر عوامل زیادی تاثیرگذار بوده است.
آنفلوآنزای اسپانیایی از جمله بیماریهای واگیرداری بود که حدس زده میشود از محله هاسکل در کانزاس آمریکا شروع شده. سرمنشاء این بیماری را یک دامدار که بیش از 30 هزار دام را مدیریت میکرد، میدانند. علاوه بر این، این محله، محل عبور 17 نوع پرنده بود که این روزها دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که آنفلوآنزای پرندگان میتواند همانند آنفلوآنزای انسانها روی موجودات دیگر نیز اثر بگذارد. شیوع این نوع ویروس آنفلوآنزا از محله هاسکل آمریکا تنها یک فرضیه است، اما شیوع آن در ژانویه 1918 یک واقعیت غیرقابل انکار است.
با اینکه بیماری آنفلوآنزا در آن دوران قابل اعلام نبود، اما یک پزشک از بروز این بیماری به مقامات وزارت بهداشت ایالات متحده خبر داد. روزنامه محلی هاسکل به نام سانتافه مانیتور، مینویسد: «خانم آلستاین دچار ذاتالریه شده است… رالف لیندمن هنوز بهشدت مریض است… هومر مودی مدت زیادی است که مریض گزارش شده است… هر سه فرزند پیتر هسر به ذاتالریه دچار شدهاند… مارتین، پسر ارنست الیوت به ذاتالریه بیمار است… بیشتر افراد کشور یا به ذاتالریه یا به لاگریپه دچار شدهاند.»
بسیاری از مردان هاکسل که به این بیماری دچار شده بودند به کمپی ارتشی در مرکز کانزاس برده شدند. چند روز بعد اولین سرباز به آنفلوآنزا مبتلا شد و در مدتزمان دو هفته 1100 سرباز به بیمارستانها اعزام شدند. بهدلیل رفتوآمد سربازان به کمپهای دیگر 24 تا 36 کمپ به این بیماری دچار شدند.
ویروس همهگیر سال 1918 توانست به سایر کشورها نیز نفوذ کند. این ویروس در فرانسه، چین و ویتنام هم شیوع پیدا کرده بود، اما همانطور که گفته شد، منشاء این ویروس ایالات متحده بوده است. این بیماری همهگیر به مدت 15 ماه به مرگبارترین شیوع تاریخ بشر تبدیل شد. ارقامی وجود دارد که نشان میدهد چیزی حدود پنجاه میلیون نفر بر اثر این ویروس کشته شدند.
عوامل زیادی منجر شد تا این ویروس در طول دو سال بهسرعت در دنیا شایع شود. جنگ یکی از موثرترین عواملی بود که در گسترش این ویروس و تحول آنفلوآنزای پاندمی 1918 تاثیر داشت. سربازخانههای بزرگ که تعداد زیادی نیروی جنگی را در خود جای میدادند، به محل مناسبی برای شیوع این ویروس تبدیل شده بودند. از عوامل دیگر میتوان به امکان حملونقل سریع و آسان اشاره کرد؛ چراکه حملونقل مدرن شده بود و مسافران و سربازان بهراحتی میتوانستند به نقاط مختلف دنیا سفر کنند.
در کل جهان، تنها جایی که به این ویروس توجه ویژهای شد، اسپانیا بود؛ چراکه در آن دوران در جنگ حضور نداشت. در زمانی که کشورهایی مانند آمریکا وجود این ویروس را انکار میکردند، دولت اسپانیا توانست درک و شفافیت خبری خوبی از وجود این ویروس داشته باشد. به همین دلیل است که این ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی نام گرفت.
آنفلوآنزای اسپانیایی و اقتصاد
ایران نیز از جمله کشورهایی محسوب میشد که دچار بیماری همهگیر آنفلوآنزای اسپانیایی شد و جزء کشورهایی بهشمار میرفت که بالاترین آمار مرگومیر بر اثر این بیماری را در دنیا داشت. عباس میلانی در کتاب شاه مینویسد: «در آن روزها وبا و آنفلوآنزا، اعتیاد و گرسنگی در مملکت بیداد میکرد. بهداشت جامعه در آن دوران بسیار علیل و بیمار بود. به روایتی در دو دهه اول قرن بیستم، ایران دستکم یکدهم و شاید 40 درصد جمعیت خود را در نتیجه انواع بیماریها، جنگ و قحطی از دست داد.» این بیماری به مرگبارترین بیماری تاریخ شهرت پیدا کرد و چیزی حدود پنجاه میلیون قربانی گرفت.
ابعاد دقیق این بیماری در ایران روشن نیست. جامعترین تحقیق درباره شیوع بیماری آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران را دکتر امیراصلان افخمی انجام داده است. دکتر افخمی، مینویسد: «برخلاف سایر نقاط دنیا که بیشتر قربانیان شهرنشینان بودند، در ایران این بیماری در روستاها قربانی بیشتری گرفت.»
کاهش جمعیت و نیروی کار تبعات اقتصادی بدی را برای ایران و سایر کشورها در پی داشت. جنگ جهانی اول نیز دلیل دیگری بر اوضاع بد اقتصاد جهانی بود. حضور نیروهای اشغالگر سه ابرقدرت روسیه، بریتانیا و عثمانی و درگیریهای نظامی آنها در خاک ایران، باعث ویرانی کشور و آشفتگی اقتصادی آن شد. این نیروها با زور یا پول محصولات کشاورزی را برای سربازان خود به دست میآوردند. مثلا با بازرگانان و ملاکان قراردادهای طولانی میبستند؛ بنابراین سودجویی و احتکار در میان برخی از بازرگانان رواج یافته بود.
در آن سالها خشکی و قحطی نیز از جمله مواردی بود که تا پایان جنگ ادامه داشت و وضعیت اقتصادی را وخیمتر میکرد. تبعات جنگ و بیماری بر اقتصاد کل کشورهای دنیا اثر گذاشت. گفته میشود این بیماری همانطور که آمد، به همان صورت نیز رفت.