پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
حیات اجتماعی بیتکوین / اگر شکلی از پول وجود داشته باشد که بر تعریف زیمل از پول صحه بگذارد، آن بیتکوین است
بطن پدیده بیتکوین یک پارادوکس نهفته است. به هر اندازه بیتکوین بهعنوان پول کامیاب شود، به همان اندازه در مقام ایدئولوژی ناکام خواهد ماند. این واحد پولی متکی به چیزی است که ایدئولوژی زیربنایی آن درصدد انکار است؛ یعنی وابستگی پول به روابط اجتماعی و اعتماد.
ماهنامه عصر تراکنش شماره 29 / نوشتار حاضر میکوشد این تصور را به چالش بکشد که بیتکوین یک پول بیپشتوانه و «غیرقابل اعتماد» است و این مهم را از طریق تاکید بر رویههای اجتماعی، ساختارهای نهادی و بلندپروازیهای آرمانگرایانهای که به آن تداوم میبخشند، به انجام میرساند.
در کانون نوشتار پیش رو، این پارادوکس مطرح میشود که اگر بیتکوین بنا به تعریف خود، به مثابه یک ایدئولوژی کامیاب شود، از حیث عملی و انضمامی بهعنوان یک شکل از پول ناکام میماند.
دلیل اصلی این مساله را باید در اینجا جستوجو کرد که این واحد پولی، مبتنی بر ایده پول به منزله «چیزی» است که باید از حیات اجتماعی منفک شود تا از دستکاری واسطههای بانکی و مقامات سیاسی در امان بماند. این تصویر یک واحد پولی کاملا مکانیزه است که مافوق حیات اجتماعی عمل میکند.
با این حال، در عمل این واحد پولی، یک جامعه شکوفا و پررونق را حول ایدهآلهای سیاسی خود پدید آورده است؛ برای تولید آن، سطح بالایی از سازمان اجتماعی مورد نیاز است؛ از ساختار اجتماعی قابل تشخیصی برخوردار است و بهواسطه عدم تقارن ثروت و قدرت که شباهتی با نظام مالی جریان اصلی ندارند، متمایز میشود. بنابراین، بیتکوین به شکلی ناخواسته، بهمثابه بازنمود قدرتمند ماهیت رابطهای پول نقشآفرینی میکند.
تولد پول پرحاشیه
روز 13 آگوست 2014، یک ویدئوی پنجدقیقهای با عنوان «اعلامیه استقلال بیتکوین» در یوتیوب منتشر شد. در یادداشتی که به همراه این ویدئو منتشر شده، آمده است: «وقتی از بیتکوین صحبت میکنیم، منظورمان این ایده است؛ تولد رمزارز (یا کریپتوکارنسی).» و میافزاید: «ما میدانیم که این ایده بینقص نیست؛ اما ما هم بهدنبال کمال نیستیم، ما در جستوجوی پیشرفت هستیم. ما درصدد یک راه برونرفت هستیم؛ از تلاش نیز دست برنخواهیم داشت.»
رمزارز یا کریپتوکارنسی
رمزارز یا کریپتوکارنسی یکی از انواع ارز مجازی است که از فناوری رمزنگاری در طراحی آن استفاده شده و معمولا بهصورت غیرمتمرکز اداره میشود. رمزارزها معمولا بهصورت غیرمتمرکز کنترل میشوند و از این رو در مقابل نظامهای بانکداری متمرکز قرار میگیرند. غیرمتمرکزسازی در رمزارزها از طریق فناوری بلاکچین امکانپذیر شده که خود نوعی دفترکل توزیعشده است.
این ویدئو شامل مجموعهای از صحبتهای مبلغان و چهرههای برجسته بیتکوین همچون راجر ور، جف برویک، کریستوف اتلس و تریس میر است که همگی بخشهایی از یک متن واحد را قرائت میکنند. بیتکوین صرفا یک ارز نیست؛ این اصل فحوای کلام همه آنها بود؛ بیتکوین «جانوری ناشناخته» است که «در سایه آرمیده است. بیتکوین یک حاکمیت مستقل است. بیتکوین، رنسانس است. بیتکوین مال ماست. بیتکوین وجود دارد».
در زمان پخش این ویدئو، بیتکوین روزانه با قیمت 5443 دلار آمریکا معامله میشد. پنج ماه بعد، روز 14 ژانویه 2015، در حالی که قیمت آن به 177 دلار آمریکا تنزل یافته بود، بلومبرگبیزینس با تیتر درشت نوشت: «بیتکوین در حال محو شدن است» و همزمان بیزینس اینسایدر این عنوان را برگزید: «بیتکوین در شرف نابودی است».
هر دو مقاله، در کنار مقالات بیشمار دیگری که در آن زمان منتشر شدند، از حضیض بیتکوین به شادی رذیلانه پرداخته و فهرستی تکراری از نقاط ضعف بیتکوین را در بوق و کرنا کردند؛ آسیبپذیری این سیستم در مقابل هکشدن و کلاهبرداری، ارتباطات آن با جرم و جنایت و ناپایداریهای حاصل از بیثباتی قیمت.
شاهد آنها از غیب رسید؛ روز 29 می 2015، راس اولبریکت ملقب به «پادشاه دزدان دریایی»، بنیانگذار و یکی از مدیران سیلکرود (راه ابریشم) که چهار ماه پیشتر به جرایم مرتبط با فروش مواد مخدر، از طریق پولشویی و برای حفظ یک «کسبوکار تبهکارانه» متهم شده بود، به حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط محکوم شد.
ظاهرا این سه رویداد، بخشی از یک روایت اساسی و یکدست درباره بیتکوین محسوب میشوند؛ داستان سقوط یک ارز، داستان عبرتآموز تکبر و زیادهروی سیاسی، ناکارآمدی مالی و تبهکاری بنیادی.
به نظر میرسید که بازی بیتکوین سرانجام به پایان راه خود رسیده و لیبرتارینها، آنارشیستها، سرمایهگذاران، فعالان پولی، خورههای فناوری و تبهکارانی که مزایای آزادی شخصی و توانمندسازی را ـ که به طرز گریزناپذیری به وجود بیتکوین گره خورده است ـ درست همین چند ماه پیش جشن گرفته بودند، اکنون میتوان با خیال راحت نادیده گرفت؛ اما این سه رویداد در کنار هم، نشانگر مساله جالب و قابل توجهی پیرامون بیتکوین هستند.
اگرچه اعلامیه استقلال بیتکوین عمدتا بر اهمیت سیاسی این پول جدید تمرکز داشت؛ «بیتکوین ذاتا ضد دستگاه حاکم، ضد سیستم و ضد دولت است»، اما داستان زوال آن، بیشتر ظرفیت بالقوه بیتکوین را بهعنوان یک دارایی مالی هدف گرفته بود.
از یک سو بیزنس اینسایدر هشدار داد که «برخی رفتهرفته نگران آن شدهاند که بیتکوین در یک چرخه خودتقویتگر قیمت نزولی گرفتار شده است. از دیگر سو، محکومیت و حبس اولبریکت از نظر بسیاری نشان میدهد که خود بیتکوین چه تهدید چشمگیری را متوجه مشروعیت دولت و کارایی زیرساختهای پولی میکند.
به تعبیری، این اتفاقات در ظاهر روایتهایی مستقل محسوب میشوند: اعلامیه استقلال چیزی در مورد قیمت و سرمایهگذاری نمیگوید؛ مقالات مرتبط با زوال بیتکوین هیچ اشارهای به سیاست، حاکمیت مستقل و دولت نداشتند و محکومیت سیلکرود بر جرم و جنایت آشکار متمرکز بود.
اما جذابیت بیتکوین دقیقا در اینجا نهفته است که بازتاب بسیاری از تناقضها و سردرگمیهایی است که معرف پول به حساب میآیند و پیوند آن با قانون و دولت را نشان میدهند. بیتکوین هم یکی از نشانههای افزایش کثرتگرایی پولی در جوامع پیشرفته سرمایهداری و هم تجسم نفس تکثر پولی است.
بیتکوین نیز همانند پول، مفهومی چندوجهی است و در واقع، به لحاظ سیاسی مناقشهبرانگیز و به لحاظ اجتماعی دارای کارکردها و معانی متعدد و چندلایه است. ما نه یک بیتکوین، بلکه چندین بیتکوین داریم (این نکته با توجه به نظریهای که در پس آن قرار دارد بسیار شایان توجه است).
هدف من در این نوشتار، پذیرش تکثر در درون بیتکوین (و اساسا فناوری بلاکچین) است و از این رهگذر تحلیلی انتقادی از پدیده بیتکوین ارائه میدهم که منعکسکننده این تفاوتهای ظریف است.
نوشتار حاضر مشتمل بر چهار بخش اساسی است. در بخش نخست، به این بحث میپردازم که بیتکوین بازتاب دو شکل از ضدواسطهگری پولی است که با برههای حساس از تاریخ پول؛ یعنی جدایی آن از بانکها و دولتها، در پیوند تنگاتنگ است.
هر دو شکل از ضدواسطهگری پولی بر جذابیت سیاسی بیتکوین میافزایند، اما همانطور که توضیح میدهم، ایدئولوژی در پس بیتکوین، اساسا این است که سیاست را از کلیت پول حذف کند، در نتیجه، شباهت بسیاری بین جویندگان بیتکوین و جویندگان طلا وجود دارد.
در بخش سوم، با بررسی ماهیت بیتکوین بهعنوان یک فضای اجتماعی، این ادعا را به بوته نقد گذاشته و نشان میدهم که این ارز واجد خصوصیات و شاخصههایی است که ایدئولوژی در پس آن، همانند سازمان اجتماعی، درصدد انکار سلسهمراتب سیاسی و حتی اعتماد است.
من با استفاده از این نقد در بخش چهارم این نوشتار، برخی بدیلهای بیتکوین را بررسی میکنم که مدعی ارائه راهکار برای برخی مسائلی هستند که پیشتر به آنها اشاره شد. اینجا، صحبت از ایده یک بلاکچین «مجاز» که بدون پول کار میکند، در میان است. من با توضیح معنای واقعی بیتکوین در زمینه و بافتار حیات اجتماعی- و آینده- پول، بحث خود را به پایان میرسانم.
نظریه اصلی من این است که در بطن پدیده بیتکوین یک پارادوکس نهفته است. به هر اندازه بیتکوین بهعنوان پول کامیاب شود، به همان اندازه در مقام ایدئولوژی ناکام خواهد ماند. این واحد پولی متکی به چیزی است که ایدئولوژی زیربنایی آن درصدد انکار است؛ یعنی وابستگی پول به روابط اجتماعی و اعتماد.
تا اینجای کار، بیتکوین به خاطر جامعهای که حول خود ایجاد کرده، یک شبهپول موفق بوده است. با این حال، جالب اینجاست که مبنای بقا و استمرار این جامعه، این باور عمومی است که بیتکوین با استفاده از رمزگان ماشینی، جایگزین روابط اجتماعی – یعنی اعتمادی که همه اشکال پول متکی بر آن هستند – شده است.
این باور یک افسانه است. بیتکوین با وجود اتکا به ماشینها – و نه بهخاطر آن – پیشرفت کرده است. اگر شکلی از پول وجود داشته باشد که بر تعریف زیمل از پول – «پول، طلبی از جامعه است» – صحه بگذارد، آن بیتکوین است؛ همان پولی که با انکار این تصور پدید آمده است.
کد ماشین
کد ماشین یا زبان ماشین یک مجموعه از دستورالعملهاست که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی یک رایانه (CPU) اجرا میشوند. هر دستورالعمل یک کار خاص را انجام میدهد، بهعنوان مثال؛ یک بارگذاری، یک پرش یا یک عملیات ریاضیاتی روی یک واحد از دادهها در یک رجیستر CPU یا حافظه. هر برنامهای که توسط CPU اجرا میشود، از مجموعهای از دستورالعملها تشکیل شده است.
1. بیتکوین و واسطهزدایی از پول
بیتکوین در ژانویه 2009، با استفاده از نرمافزار متنباز، بهعنوان یک شبکه پرداخت همتابههمتا به راه افتاد. بیتکوینها در داخل شبکه تولید میشوند و تولید آنها بدون نظارت یک مرجع صادرکننده مرکزی، شدیدا کنترل میشود.
این شبکه برنامهریزی شده تا اطمینان حاصل کند که تعداد کل بیتکوینهای موجود هرگز از 21 میلیون فراتر نرود؛ نیمی از این رقم تا سال 2013 ایجاد شده بود. بیتکوین از طریق تجهیزات اختصاصی (کامپیوترهای شخصی) تولید میشود که از طریق یکسری از کارهایی که نیازمند قدرت محاسباتی قابل ملاحظهای هستند، سکههای جدید را استخراج میکنند.
شبکه به گونهای طراحی شده که تعدادی ثابت و مشخص از بیتکوین به ازای هر واحد زمانی تولید کند: تا سال 2017 هر 10 دقیقه 25 بیتکوین جدید تولید میشد و از آن زمان به بعد، هر چهار سال، این میزان مرتبا به نصف خواهد رسید.
هرچه افراد (تجهیزات) بیشتری بهدنبال استخراج بیتکوین باشند، تولید آن سختتر خواهد شد؛ اکنون صرفا تجهیزات بسیار قدرتمند، یعنی چند کامپیوتر مشغول به کار در کنار یکدیگر، قادر به تولید سکههای جدید هستند.
معاملات بیتکوینی از طریق بلاکچین بهصورت ناشناس و امن انجام میشوند؛ بلاکچین یک پایگاه داده از معاملات است که با همه گرههای حاضر در سیستم به اشتراک گذاشته میشود.
به بیان دقیقتر، سیستم همزمان دو کار انجام میدهد: نخست، با حل مسالههای رمزنگاری به استخراج سکه میپردازد و دوم، رصد آن معاملاتی که با گنجاندهشدن در یک زنجیره پردازش و تایید آن به بلاکچین افزوده میشود. هرگونه بحثی درباره آینده بیتکوین نیازمند ایجاد تمایز بین این دو کارکرد است، زیرا میتوان بلاکچینی را تصور کرد که کلا به تولید سکه نپردازد.
در این چارچوب، ارتباط بیتکوین با استدلالهای مرتبط با حریم خصوصی و آزادی فردی نیز حائز اهمیت هستند. به گفته برت اسکات، بیتکوین نقش نمادین مهمی بهعنوان «همتای قدرت» در برابر نظام والاستریت ایفا میکند.
به گفته او، یکی از دلایل مهم این مساله را باید در اینجا جستوجو کرد که مثلا در بریتانیا حدود 97 درصد از پول در گردش شامل پولی است که بانکهای تجاری صادر کردهاند؛ «تکتک تراکنشهای شما قطعهای بالقوه از داده هستند که هدف رصد و نظارت قرار میگیرند و تدریجا یک پایگاه داده از ویژگیها و خصلتهای فردی شما را میسازند.»
بلاکچین
بلاکچین، سیستمی است برای ثبت و ضبط دادهها. این دادهها میتوانند برای نمونه تراکنشهای بانکی باشند یا اسناد مالکیت، قرارها، پیامهای شخصی یا دیگر اطلاعات. ویژگی بلاکچین این است که کار ذخیره این دادهها بدون وجود یک مدیر و صاحباختیار مرکزی امکانپذیر است و نمیتوان با تخریب یک نقطه مرکزی دادههای ذخیرهشده را تحریف یا نابود کرد. معروفترین کاربرد بلاکچین پول رمزی بیتکوین است.
در این جهان، بیتکوین، حریم خصوصی و آزادی از چنگال «کلانداده» را وعده میدهد. در این چارچوب، تبارشناسی بیتکوین به پروژههایی بازمیگردد که دوشادوش خود اینترنت رشد کردند و اساسا به مساله واکنش به ظهور جامعه دیجیتال و چالشهای بیشمار آن برای حکمرانی و مشارکت میپرداختند.
این مساله واکنشی بود به «دادهسازی همهچیز»؛ به بیان دیگر، رشد یک محیط جدید از داده که در آن تقریبا همه چیز – هویتها، واحدهای پولی، قراردادها، ژنوم، کالاها خدمات و غیره – میتوانند به مثابه دارایی دیجیتال قلمداد شوند.
ببینید: چند تولد مانده تا موفقیت بیتکوین؟
مقاله حیات اجتماعی بیتکوین توسط نیگل داد نوشته شده است. برای مطالعه نسخه انگلیسی این مقاله، این لینک را کلیک کنید.
در چنین جهانی، ظرفیت اینترنت برای عبور از مرزهای نظارتی موجود – که بهعنوان نمونه توسط مرزهای ملی تعریف شدهاند – آکنده از خطر است، زیرا هر گونه نارسایی و ضعف در امنیت و حریم خصوصی میتوانند تاثیری مستقیم و جدی بر زیرساختهای حیاتی داشته باشند.
به گفته کلیپینگر و بولیر، به نظر میرسد که راهحلهای موجود – که عمدتا متمرکز، فیزیکی و متکی بر انسان هستند – در صورت بروز چنین خطراتی دیگر از کارآمدی لازم برخوردار نیستند: «در واقع، دیجیتال، الگوریتمی، ناشناس، شفاف و خوداصلاحکننده ساختن این پردازشها ضروری شده است.»
بیتکوین و به بیان دقیقتر، دفترکل توزیعشدهای که بلاکچین در زیربنای آن قرار دارد، راهکاری انعطافپذیر برای این معضلات ارائه میدهند. به تعبیری، جذابیت زیاد بیتکوین صرفا به این خاطر نیست که کنترل را از بانکها و دولتها میگیرد، بلکه در آن است که سیاست را از تولید و مدیریت پول یکجا حذف میکند.
2. بیتکوین در مقام فناوری آرمانشهری
مجموعهای از پیشفرضها درباره سازمان جامعه و نقشی که پول در آن ایفا میکند، زیربنای بیتکوین را مانند بسیاری از اشکال پول، از پوند گرفته تا یورو، تشکیل میدهند. برخی از این پیشفرضها بر این مساله متمرکز شدهاند که شکل پول مورد نظر چگونه به اصلاحات جامعه یا همانند یورو، به سطح بالاتری از همگرایی اجتماعی و اشکال پیشرفتهتر هویت اجتماعی کمک میکنند.
اما از یک جنبه تعیینکننده، بیتکوین با دیگر واحدهای پولی بدیل یا مکمل تفاوت دارد؛ در واقع، با هرگونه شکل موجود پول تفاوت دارد. بر خلاف دیگر اشکال پول، بیتکوین در تلاش است تا با فناوری به اهداف خود دست یابد.
برخی از اهداف صرفا فنی هستند، برای مثال، در حالی که حفظ ارزش پول معمولا بر عهده نهادهایی مانند بانکهای مرکزی یا صندوق بینالمللی پول -یا در بحث واحدهای پولی محلی، یک هیات امنا- است، بیتکوین این وظیفه را به ماشینها محول ساخته است. اما علاوه بر این، بیتکوین با باورهای مربوط به اثربخشی فناوری بهعنوان ابزار دور زدن سیاست نیز پیوند یافته است.
فقدان نهاد مرکزی در رمزارز
ارز مجازی به گونهای از واسطهای مبادله گفته میشود که مانند ارز عمل میکنند، اما توسط برنامههای رایانهای خلق و کنترل میشوند. بعضی از پولهای مجازی قابل تبدیل به پولهای دستوری کشورها هستند و بعضی دیگر تنها در یک جامعه مجازی جریان دارند. ارزهای مجازی قابل تبدیل متقابل از/به پول دستوری کشورها از سوی کشورها مقرراتگذاری شده است. تا پیش از ظهور بیتکوین ارزهای مجازی معمولا توسط یک نهاد مرکزی کنترل میشدند، اما با ظهور بیتکوین ارزهای مجازیای به وجود آمدند که ادارهکننده مرکزی نداشتند و از رمزنگاری برای کنترل واحدهای جدید خود استفاده میکردند.
به گفته ساتوشی ناکاموتو (فرد یا جمعی ناشناس که پروژه بیتکوین از آنها نشات گرفته است)، مشکل اصلی اکثر اشکال متعارف پول، اعتماد به یک شکل بنیادی از اقتدار است که کارکرد پول بر عهده آن است.
طرح پیشنهادی ناکاموتو بهدنبال خلاصی از این اقتدار مرکزی از رهگذر استفاده از یک بلاکچین است که تاریخچه معاملات هر سکه از طریق آن در اختیار عموم قرار میگیرد. حریم خصوصی حفظ شده و در عین حال کلیدهای عمومی رمزگذاری میشوند. (اکثر بیتکوینها واقعا سکه نیستند؛ بلکه سیستمی مبتنی بر دفترکل محسوب میشوند.)
ایده ناکاموتو به تصورات طیف گستردهای از مردم جامه عمل پوشاند. در بطن ایده ناکاموتو چهار ایده اغواگرانه وجود دارد؛ نخست، شبکه بیتکوین نامتمرکز و عرضی است، هیچ سلسلهمراتب و هیچ مرجع اقتدار واحدی ندارد؛ دوم، بیتکوین راهکارهای فنی قابل اعتمادی برای معضلات اساسی مدیریت پول مانند تورم ارائه میدهد؛ سوم، بیتکوین لزوم اعتماد به دیگران، چه کارشناس باشند و چه سیاستمدار و چه افراد عامی را از بین میبرد و چهارم، بیتکوین، همانند طلا، یک پول بدون بدهی است.
3. بیتکوین در مقام یک فضای اجتماعی
همانگونه که پیش از این نیز گفتم، جذابیت بیتکوین برای حامیان و کاربران آن تا حدی به خاطر ارتباط آن با دو شکل از واسطهزدایی از پول است؛ از یک سو، بانکها و از سوی دیگر، دولتها. در این بخش، میخواهم این مساله را مطرح کنم که در ارتباط با شکل سوم واسطهزدایی از پول – بهویژه از الگوهای سلسلهمراتبی جامعه و سازمان اجتماعی- یک سردرگمی بنیادین و شایع وجود دارد.
جذابیت بیتکوین برای بسیاری از کاربران بهعنوان یک فناوری آرمانشهری فارغ از قیدوبند سیاست است. در یک چارچوب صرفا فنی، این امر نشان میدهد که بیتکوین یک واحد پولی است که عرضه آن در سیطره فناوری قرار داشته و نتیجتا این شبهپول ویژگیهایی مشابه با طلا خواهد داشت.
بیشک مفهوم قدرت توزیعشده در سراسر شبکهای از کامپیوترها و مهمتر، توزیع پیشینه معاملات در سراسر شبکه با استفاده از ابزار بلاکچین، شاید مهمترین وجه آرمانگرایانه بیتکوین بوده و از نظریات پولی مرتبط با آن متمایز است.
بیتکوین را باید یک فضای اجتماعی نیز قلمداد کرد. بیتکوین شاید یک پول مجازی باشد که تولید آن بر عهده یک شبکه کامپیوتری است، اما کسانی که از آن استفاده میکنند، اغلب از احساس نوعی هویت جمعی قدرتمند برخوردارند؛ بسیار قویتر از احساسی که در استفاده از پولهای جریان اصلی مانند یورو یا پوند استرلینگ پیدا میکنند.
کاربران بیتکوین با برگزاری جلسات معمول و مشارکت جدی در گفتوگوهای آنلاین، نوعی حس اجتماعی قدرتمند از خود نشان میدهند. وقتی با یکی از کاربران بیتکوین صحبت میکردم، اظهار داشت که در هنگام یک معامله و 10 دقیقهای که طول میکشد تا بلاکچین تولید شود (در نتیجه معاملهای که انجام داده در سراسر دفترکل ثبت شود) معمولا از طریق اسکایپ با همتایان خود در ارتباط است. به گفته او، این فرصتی ذیقیمت برای معاشرت است. وقتی از او پرسیدم که درباره چه صحبت میکند، پاسخ داد: «پول.»
دفترکل توزیعشده
دفترکل توزیعشده، اجماعی از دادههای دیجیتال تکراری، اشتراکگذاریشده و همگامسازیشده است که از لحاظ جغرافیایی در جاهای مختلف، کشورها یا موسسات، گسترده شده است. هیچ مدیر مرکزی یا ذخیرهسازی متمرکز دادهای وجود ندارد. دفاتر کل توزیعشده پایگاه دادهای هستند که بر اساس سازوکار تفاهم و معماری داده مورد قبول مشارکتکنندگان شبکه نگهداری و بهروزرسانی میشوند.
4. بیتکوین 2.0؛ یک بلاکچین بدون سکه؟
در حالی که برخی حامیان بیتکوین هنوز آن را واحد پولی میدانند که میتواند بر مشکلات ناشی از نظامهای متعارف پولی و پرداخت غلبه کند، بسیاری دیگر پذیرفتهاند که پول هر شکلی که پیدا کند، همواره نیازمند اعتماد مردم برای پذیرش آن بهعنوان نظام پرداخت خواهد بود.
بگذارید بهصراحت درباره این مساله صحبت کنیم: ناکاموتو دقیقا به دو جنبه از اعتماد پولی اشاره میکند؛ نخست، اعتمادی که ما به سیاستگذاران پولی؛ مثلا بانکهای مرکزی داریم تا مسئولانه عمل کنند و دوم، مشخصا در بحث ارز دیجیتال، اعتمادی که باید به یکدیگر داشته باشیم که دو بار آن را خرج نکنیم.
اینها جنبههای بسیار مهمی از بیتکوین امروز هستندو در واقع اینها به دو مسیر توسعه متمایز در آینده بیتکوین اشاره دارند. مسیر نخست مستقیما به پول مربوط میشود. گرچه جای بحث دارد که آیا تکیه بر اعتماد، نظامهای پولی را تضعیف کرده است یا نه، اما انتقاد ناکاموتو از نظامی که به بانکها اجازه میدهد به سبک و سیاق کنونی به مردم پول قرض بدهند، بیشک درست بوده است.
به این تعبیر، بیتکوین با احساسات سیاسی ناشی از بحران مالی سال 2008 همسو است. مساله دوم، اعتماد، به کاربردهای گستردهتر فناوری بلاکچین، فراتر از پول اشاره دارد. ایده حفظ سوابق خودایمن از طریق یک شبکه توزیعشده که مبتنی بر واسطههای معتمد (اما بالقوه ناکارآمد، فاسد یا بیکفایت) باشد، شاید رادیکالترین وجه بیتکوین باشد و برای آیندهای فراتر از صرف بحث پول بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
بیتکوین ابتدا به خاطر پیوندهایش با سیلکرود (بازار آنلاینی که اکنون تعطیلشده است) مورد توجه قرار گرفت. در این بازار آنلاین امکان خرید کالاهای غیرقانونی مانند مواد مخدر، هرزهنگاری و سلاح وجود داشت.
سیلکرود
سیلکرود (جاده ابریشم)، یک بازار الکترونیکی و تحت وب بود که گردانندگان آن؛ به ویژه مالک اصلی آن یعنی راس اولبریکت، با استفاده از فناوری سامانه نرمافزاری پنهان تور اجرا میکردند. بیشتر کالاهایی که در سیلکرود برای فروش گذاشته میشد در حوزه قضایی بیشتر کشورها قاچاق محسوب میشد. رادیوی عمومی ملی از این وبگاه بهعنوان «آمازون.کام داروهای غیرمجاز» یاد کرد. اکونومیست نیز آن را در مقالهای درباره بیتکوین بهعنوان «نوعی ایبی برای مواد مخدر در گوشهای تاریک و پنهان از وب به نام تور» معرفی کرد. فروش سالانه سیلکرود نزدیک به ۲۲ میلیون دلار تخمین زده شده بود. در دوم اکتبر ۲۰۱۳ این وبسایت توسط افبیآی ضبط شد.
بیتکوین با بحث پولشویی نیز گره خورده و شایان توجه است که گزارشهایی که اخیرا وزارت خزانهداری بریتانیا درباره بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال منتشر کرده، انحصارا به مبارزه با پولشویی و نحوه قانونگذاری در ارتباط با این پولها اختصاص دارد.
پیوند بیتکوین با فعالیتهای غیرقانونی به این تصور عمومی دامن زد که ناشناسبودن، اساس جذابیت بیتکوین برای کاربران آن است. این تصور غلط است. همانطور که یکی از خوانندگان وبلاگ بیتکوین به ما گفت: «همه معاملات بیتکوین علنی و دائمی در شبکه ذخیره میشوند، یعنی اینکه هر کسی میتواند موجودی و معاملات هر آدرس بیتکوینی را ببیند.» پس اگر میخواهید ناشناس از بیتکوین استفاده کنید، باید اطمینان حاصل کنید که هیچکس آدرس بیتکوین شما را نداشته باشد: «این یکی از دلایلی است که آدرسهای بیتکوین باید یکبارمصرف شوند.»
در ادامه شاهد یک پیچیدگی مهم در داستان بیتکوین هستیم؛ پیچیدگی که حتی مشتاقترین حامیان این فناوری نیز لزوما در ابتدا تصورش را هم نمیکردند. این پیچیدگی، مفهوم یک بلاکچین بدون سکه است، یعنی استفاده از دفترکل توزیعشده صرفا بهعنوان یک پایگاه داده.
در حالی که امکانپذیری تجاری محصولات جانبی بالقوه بیتکوین – همگی متمرکز بر کاربردهای دیگر فناوری بلاکچین – از همان ابتدا مورد بحث بود، همواره تصور میشد که این شبکه برای تشویق مردم به مشارکت، نظر به پرهزینه بودن مشارکت، باید سکه تولید کند.
در نتیجه سازمانی مانند اتریوم که بلاکچین خود را داشته و بهعنوان رقیب مستقیم بیتکوین ظهور کرد، اساسا برای تولید پول طراحی نشده است، هرچند هنوز پول خود، معروف به اتر را تولید میکند. اتریوم یکی از مجموعهبسترهایی است که عموما بهعنوان «بیتکوین 2.0» توصیف میشوند.
تقریبا همه این بسترها مبتنی بر این مفروض هستند که فناوری بلاکچین صرفا بستری برای تولید ارز نیست؛ بلکه میتواند در عرصههای دیگر مانند تجارت الکترونیک، قراردادهای هوشمند و مبادلات مالی دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
جنبه حیاتی که این بسترها را متحد میسازد، فقدان یک واسطه مرکزی است. به بیان دیگر، خصیصه متمایز آنها همچنان معطوف بر تمرکززدایی است؛ مفهوم یک دفترکل توزیعشده، یک پایگاه داده که همزمان از سوی همه گرههای روی شبکه نگهداری میشوند.
قراردادهای هوشمند
قرارداد هوشمند یک پروتکل کامپیوتری برای ایجاد یا بهبود قرارداد است. قرارداد هوشمند امکان ایجاد تراکنشهای معتبر بدون واسط را فراهم میکند. این تراکنشها قابل پیگیری و غیرقابل برگشت هستند. قراردادهای هوشمند شامل تمام اطلاعات مربوط به شرایط قرارداد و اجرای تمام اقدامات هدفگذاریشده بهطور خودکار میشوند.
در مقابل، ایده یک بلاکچین بدون سکه ظاهرا دو مفروض سنتی در پس بیتکوین را هم تغییر داده است. نخست اینکه این دفترکل برای آنکه واقعا توزیع شود، باید پذیرای مشارکت بالقوه همگان باشد. فرض دومی که تغییر کرد، این است که سکهها برای ترغیب شرکتکنندگان به حضور و مشارکت الزامیاند.
نتیجهگیری
خب، چه سرنوشتی در انتظار بیتکوین است؟ آیا این ارز یا سکههای جایگزین دیگر، بهعنوان پول کامیاب میشوند یا ناکام میمانند؟ منتقدان بیتکوین از این مساله شکایت دارند که سرعت آن برای پرداختهای کارآمد شدیدا کند است، بسیار پرزحمت و انرژیبر است و آنها بنیاد بیتکوین را دردسرساز و مشکلآفرین تلقی میکنند.
از سوی دیگر، سرنوشت حدود 800 میلیون پوند سرمایهگذاری پرخطر با بیتکوین گره خورده است، در نتیجه، کنارگذاشتن آن غیرعاقلانه خواهد بود. آنچه در حال ظاهر بدیهی به نظر میرسد این است که بیتکوین بهواسطه ویژگیهای جامعهشناختی که مستقیما با ایدئولوژی سیاسی که زیربنای نظریه پولی آن را تشکیل میدهد در تضاد هستند، دوام آورده است.
شکلی از دفترکل توزیعشده
یک شبکه همتابههمتا به همراه الگوریتم اجماع مورد نیاز است تا از تکرار در سراسر گرهها اطمینان حاصل شود. یک شکل از دفترکل توزیعشده سامانه بلکچین است که میتواند عمومی یا خصوصی باشد. اما همه دفاتر کل توزیعشده نباید لزوما از زنجیرهای از بلوکها استفاده کنند تا با موفقیت اجماع توزیعشده معتبر و ایمن عرضه کنند؛ بلاکچین تنها یک نوع از ساختار دادههایی است که دفترکل توزیعشده بهشمار میرود.
رهبری، سازمان اجتماعی، ساختار اجتماعی، اجتماعگرایی، آرمانگرایی و اعتماد از این جمله هستند. هیچیک از اینها لزوما بدان معنی نیست که بیتکوین در مقام پول موفق خواهد شد؛ تحلیل واقعبینانه از آن حکایت دارد که احتمال موفقیت بیتکوین بهعنوان پول بسیار کمتر از احتمال موفقیت فناوری بلاکچین است که برای مقاصد دیگر به کار گرفته شده و خواهند شد، مانند مسترکوین و اتریوم که اساسا قراردادهای هوشمند محسوب میشوند.
ایدهای که در پس پرده بیتکوین قرار دارد، مبتنی بر انکار آن چیزی است که به باور من، مهمترین بینش زیمل پیرامون حیات اجتماعی محسوب میشود؛ تعریف پول بهعنوان یک چیز، نه یک فرایند. این ایده تاب انتقاد و مداقه جدی را ندارد.
بیشک آنچه بیتکوین انجام میدهد، مهر تاییدی بر این نیست که دیگر صحبت از پول به منزله «طلبی از جامعه» منطقی نیست، البته اگر منظور ما از جامعه چیزی باشد که ما به آن «تعلق» داشته باشیم. این دلیل خوبی برای خواندن زیمل است، زیرا او از ابتدا مراقب بود که از چنین برداشتی از جامعه احتراز ورزد.
از نظر او، پول یک طلب، اگر نه از «جامعه»، که از الگوهای مختلف وجود و تجربه مشترک است. همانطور که جامعهشناسان علم و فناوری مدتهاست میگویند، مصنوعات فنی فینفسه نمیتوانند نقش اشکال سازمانی را ایفا کنند.
در مورد بیتکوین، بین دیدگاه پول در مقام یک «چیز» و این مفهوم که فناوری بهتنهایی میتواند یک نظام اجتماعی – در این مورد، پول – را فارغ از مداخله انسانی شکل دهد، شباهت بسیاری وجود دارد.
بدون تردید، ایمان به راهحلهای فنی برای مشکلات اطلاعاتی در اقتصاد بود که افراد را به این باور رساند که ریسکهای اعتباری را میتوان از طریق تبديل داراييها به اوراق بهادار مدیریت کرد. این یک اعتماد کورکورانه بود. اساس اوراق بهادار مبتنی بر بدهی، مانند بیتکوین، اعتماد به ارقامی است که تنها معدودی از افرادی که استفاده کردهاند، درک میکنند.
ایده یک دفترکل ایمن و توزیعشده شاید جنبهای از بیتکوین باشد که کلید آیندهای است که از خود پول فراتر میرود. این بدان معنی نیست که بیتکوین هیچ ارتباطی با آینده پول ندارد، زیرا قطعا با آینده در پیوند است؛ اما نقش آن به احتمال زیاد نقشی جزئی خواهد بود.
به دلایلی که اینجا مطرح کردهام، جهانی که در آن کل پول در راستای بیتکوین سازمان یافته باشد و تولید پول شدیدا کنترل شود، همان سطح از عدم انعطاف را خواهد داشت که جهان وقتی استاندارد طلا را جا انداخت، تجربه کرد و همانطور که پیشتر نیز گفتهام، بیتکوین فینفسه نهتنها همتاسازی؛ بلکه تشدیدکننده نابرابرایهای ثروت و قدرتی است که در نظام مالی کنونی میتوان یافت.
بیتکوین و کلا ارزهای دیجیتال، بخشی از یک آینده متنوع برای پول هستند و بیشک، تکثرگرایی پولی در نهایت بیشتر سطح بالاتری از انعطاف سیستماتیک، شفافیت سیاسی و شمول مالی را به همراه خواهد داشت.
نویسنده: نیگل داد
مترجم: محسن محمودی
منبع: مقاله حیات اجتماعی بیتکوین