پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
والاستریت به روایت هالیوود / نگاهی کوتاه به 15 فیلم برتر سینما درباره اقتصاد، کسبوکار، تجارت، مسائل مالی و باقی قضایا
در این آثار، معمولا ضمن پرداختن به وجوه جذاب و پرزرقوبرق سرمایهداری آمریکایی، بعضا انتقادات تندی نیز از پیامدهای آن عرضه میشود. البته همه فیلمهایی که به مسائل اقتصادی و مالی میپردازند، انتقادی نیستند و بعضی صرفا در جهت گشایش پنجرهای به جهان پرجنبوجوش کسبوکار پدید آمدهاند.
ماهنامه عصر تراکنش 27 / یکی از انتقاداتی که طرفداران نگره «سینما به مثابه هنر» به هالیوود دارند، این است که این صنعت عظیم سرگرمی آمریکا، چنان که از همین توصیف یعنی «صنعت سرگرمی» برمیآید، عمدتا در پی پول است و در نتیجه در فرآوردههای آن بهطور طبیعی نباید به جستوجوی اثر هنری گشت؛ چه برسد که از آنها انتظار داشت که انتقادی به مناسبات نابرابر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مطرح کنند.
شاید این حکم کلی درباره اکثریت محصولات هالیوود صحت داشته باشد، اما تردیدی نیست که در میان انبوه آثاری که هالیوود به جهانیان عرضه میکند، هر سال شماری نیز فیلم هنری و همچنین آثاری انتقادی نسبت به وضعیت سیاست و اجتماع وجود دارد. بارزترین این نقدها را در فیلمهایی میتوان دید که وضعیت نابرابر اقتصادی در آمریکا را هدف قرار دادهاند و به بازنمایی شرایط حاکم بر آن میپردازند.
در این آثار، معمولا ضمن پرداختن به وجوه جذاب و پرزرقوبرق سرمایهداری آمریکایی، بعضا انتقادات تندی نیز از پیامدهای آن عرضه میشود. البته همه فیلمهایی که به مسائل اقتصادی و مالی میپردازند، انتقادی نیستند و بعضی صرفا در جهت گشایش پنجرهای به جهان پرجنبوجوش کسبوکار و تجارت و اقتصاد پدید آمدهاند. در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به 15 فیلمی که از دید منتقدان، بهعنوان آثار برتر اقتصادی، مالی و تجاری برگزیده شدهاند. عمده این آثار به بازار بورس ایالات متحده، والاستریت و بهخصوص بحران مالی سال 2008 اختصاص دارند.
1- والاستریت (1987)
والاستریت یکی از آثار مشهور «اولیور استون»، کارگردان منتقد آمریکایی در سالهای اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 است، یعنی سالهایی که «استون» فیلمهای مشهوری چون «جوخه» (1987)، «متولد چهارم ژوئیه» (1989)، «جیافکی» (1991)، «قاتلین بالفطره» (1994) و «نیکسون» (1995) را ساخت. البته والاستریت به موفقیت و شهرت این فیلمها دست نیافت، اما در این فیلم همان نگاه تندوتیز و انتقادی «اولیور استون» به سیاست و اقتصاد آمریکا و درهمتنیدگی این دو را شاهدیم.
فیلم که در آن ستارگانی چون «مایکل داگلاس»، «چارلی شین»، «تامارا تونی» و «فرانکلین کاور» نقشآفرینی میکنند، داستان «باد فاکس»، کارگزار جوان بورس است که میکوشد با روشهای غیرقانونی مثل خریدوفروش سهام شرکتها از طریق دسترسی نامشروع به اطلاعات محرمانه آنها، ثروتمند شود و در این مسیر یکی از آرزوهایش کار کردن با قهرمان زندگیاش «گوردن گکو» است؛ یک کارگزار کارکشته والاستریت. فیلم در اواخر دهه 1980 ساخته شد؛ سالهایی که پیامد سیاستهای «رونالد ریگان» برای نجات ارزش سهام و بورس در والاستریت، یادآور دوران رکود اقتصادی دهه 30 میلادی بود. «استون» این فیلم را به یاد پدرش ساخت که در سالهای بحران مالی بزرگ (1930) یک کارگزار بورس بود. «مایکل داگلاس» برای این فیلم جایزه بهترین بازیگر اسکار را از آن خود کرد.
2- گرگ والاستریت (2013)
درام سهساعته «مارتین اسکورسیزی»، کارگردان صاحبسبک و نامدار آمریکایی، قصه زندگی جوانی پرشر و شور و جویای ثروت به نام «جوردون بلفورت» است، با بازی درخشان و تحسینبرانگیز «لئوناردو دیکاپریو». «بلفورت» که در آغاز یک دلال و کارگزار ساده بورس است، پس از ورود به والاستریت و تشکیل گروهی از جوانان پرانرژی مثل خودش، در مدتزمان کوتاهی به یکی از غولهای والاستریت بدل میشود.
داستان جذاب و پرکشش، ضرباهنگ تند و متناسب، بازیهای عالی و شخصیتپردازی هوشمندانه سینماگر برجسته آمریکایی، «گرگ والاستریت» را به فیلمی پرمخاطب بدل کرده که در عین حال که در گیشه موفق بوده، در میان منتقدان نیز با واکنشهای مثبتی مواجه شده است.
در این فیلم شاهد نقد زیرکانه «اسکورسیزی» به والاستریت بهعنوان نماد سرمایهداری متاخر آمریکایی هستیم؛ یک سرمایهداری پرزرقوبرق، شلوغ، مصرفگرا و آمیخته به رفتارهای بزهکارانه که برای دوام و بسط خودش ناگزیر است به دروغ و دغل متوسل شود. «اسکورسیزی» در این فیلم نشان میدهد که چگونه جوانی که سرشار از هوش و استعداد و در عین حال جاهطلبی است، در هاضمه پیچدرپیچ والاستریت، استحاله و بدل به یک گرگ خطرناک میشود. تماشای این فیلم به خانوادهها توصیه نمیشود!
3- کار خودیها (2010)
«کار خودیها» یا آنطور که در میان فارسیزبانان مشهور شده، «سوءاستفاده از جایگاه»، مستندی ساخته «چارلز فرگوسن»، کارگردان 64ساله آمریکایی است که به موضوع بحران مالی 2008 میپردازد. «فرگوسن» که تحقیق درباره ساخت این فیلم را همان سال 2008 آغاز کرده، میگوید فیلم درباره «فساد نظاممند ایالات متحده بهوسیله صنایع مالی خدماتی و پیامدهای آنهاست».
این فیلم در پنج بخش یا قسمت نشان میدهد که چگونه سیاستهای مالی و بانکی بهتدریج به بحران مالی انجامیده است. این فیلم در جشنواره فیلم کن سال 2010 به نمایش درآمد و جایزه بهترین فیلم مستند را از آن خود کرد. «مت دیمون»، بازیگر سرشناس هالیوودی راوی این مستند است.
فیلم در بخش نخست به مقرراتزدایی و خصوصیشدن بانکها از سال 2000 به بعد میپردازد. بخش دوم فیلم به فرایند وامهای بانکی به مشتریان برای خرید مسکن میپردازد که حباب معروف اقتصادی را ایجاد کرد و سالهای 2001 تا 2007 را مدنظر دارد. در بخش سوم به خود بحران میپردازد و نحوه وقوع آن را تشریح میکند. فیلمساز در بخش چهارم آمار و ارقامی را درباره ابعاد این بحران روشن میکند و در بخش پایانی با عنوان «جایی که هماکنون هستیم» به تاثیر پیامدهای این بحران بر زندگی کنونی ما میپردازد.
4- اتاق سهام (2000)
«اتاق سهام»، یک فیلم داستانی آمریکایی، به نویسندگی و کارگردانی «بن یانگر» و با بازی «جیووانی ریبیسی»، «وین دیزل»، «بن افلک»، «نیالانگ» و… است. فیلم داستان دانشجویی باهوش و زرنگ به نام «ست دیویس» است که میخواهد بهسرعت ترقی کند و ره صدساله را یکشبه طی کند، به همین خاطر برای پول درآوردن ترک تحصیل میکند.
پدرش یک قاضی قانونمدار است که از ترک تحصیل فرزندش ناراضی است و او را از این کار منع میکند، اما «ست» به هدف جلب نظر پدرش به موسسه معاملات سهام «جیتی مارلین» میپیوندد و بهعنوان یک دلال فروش سهام کار میکند. از قضا «ست» موفق میشود و خیلی زود پلههای ترقی را چند تا یکی طی میکند، اما مساله اینجاست که کارهایی که او و شرکتی که در آن هست، میکنند، چندان قانونی نیست.
فیلم مانند بیشتر آثار سینمایی و داستانی مشابه، پرده از میل روزافزون جوانان به دستیابی به موفقیتهای مالی و اقتصادی فردی برمیدارد؛ جوانانی که در نظام نابرابر موجود، توانایی تحمل تبعیض را ندارند و میخواهند به هر قیمتی که هست، به ثروت و مقام دست پیدا کنند. «اتاق سهام»، اثری خوشساخت با بازیهای مقبول است که منتقدان نیز نسبت به آن نگاه مثبتی داشتهاند.
5- رکود بزرگ (2015)
«رکود بزرگ»، فیلمی زندگینامهای، کمدی، داستانی به نویسندگی و کارگردانی «آدام مککی» است که فیلم داستانی، زندگینامهای او درباره «دیک چنی»، معاون پیشین رئیسجمهور آمریکا با عنوان «معاون» (2018) بسیار مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. او «رکود بزرگ» را بر اساس کتابی با همین عنوان نوشته «مایکل لوئیس»، روزنامهنگار آمریکایی ساخته است.
فیلم چنان که از عنوان فارسیاش برمیآید، درباره بحران مالی ـ اقتصادی در آمریکاست، اگرچه در عنوان اصلی آن یعنی «The Big Short» یک طعنه وجود دارد؛ داستان فیلم درباره آن دسته از دلالان بورس است که بهدلیل آنکه تنها بهصورت کوتاهمدت و در مواقعی که بهای سهام به یکباره افزایش پیدا میکند، سرمایهگذاری میکنند، بنابراین «شورت» (کوتاه) خوانده میشوند.
کارگردان نشان میدهد که عملکرد این دلالان بورس درهمتنیده با اقدامات سایر معاملهگران چگونه به سقوط بورس والاستریت انجامید. در این فیلم بازیگران برجستهای چون «کریستین بیل»، «مریسا تومی»، «رایان گاسلینگ»، «برد پیت»، «بایرون من» و… ایفای نقش میکنند و «رایان گاسلینگ» آن را روایت میکند.
فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلاب 2016 در چهار رشته است، اما جایزهای کسب نکرد، همچنین نامزد دریافت جایزه اسکار در چهار رشته از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد و در نهایت موفق شد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه را از آن خود کند.
6- مکانهای تجاری (1983)
داستان شاهزاده و گدای «مارک تواین» را به خاطر دارید؟ فیلم «مکانهای تجاری» یکی از کمدیهای موفق کارگردانی «جان لندیس»، کارگردان، هنرپیشه، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ثروتمند آمریکایی است که داستان قدیمی شاهزاده و گدا را به شکل مدرنی روایت میکند.
فیلم داستان «بیلی ری والنتین» ولگرد خیابانی با بازی کمدین مشهور آمریکایی «ادی مورفی» و جوانی مرفه با بازی «دان آکروید» است که برای تاثیرگذاری در یک قمار، ناگزیر میشوند جای خود را بهطور موقتی عوض کنند و همین امر موجب ایجاد موقعیتهایی کمیک و جالب توجه میشود.
فیلم با استقبال وسیع منتقدان و مخاطبان مواجه شد. «استنلی کاول»، فیلسوف برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در کتابش با عنوان «کاول درباره فیلم» (2005) آن را از حیث فناوری تولید ستود و آن را تجربه تازهای در حوزه اپرا خطاب کرد.
فیلم نامزد جایزه اسکار دو جایزه گلدن گلاب 1984 و نامزد یک جایزه بفتا شد. «ریچارد شیکل»، منتقد مجله تایم، اماکن تجاری را «یکی از احساساتیترین، رضایتبخشترین و اخلاقیترین کمدیهای دوران اخیر» خواند. «دنهولم الیوت» و «جیمی لی کورتیز» هر دو برای نقشآفرینی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن را سیوهفتمین دوره جوایز بفتا از آن خود کردند.
7- مارجین کال (2011)
یک فیلم دیگر درباره بحران اقتصادی 2008، «مارجین کال»، یک فیلم داستانی آمریکایی به کارگردان «جیسی چاندور» است که نحوه شروع این بحران را از خلال اتفاقات و فعالیتهای یک بانک مهم مورد نمایش قرار میدهد. در این فیلم بازیگران سرشناسی چون «کوین اسپیسی»، «جرمی آیرونز»، «دمی مور»، «استنلی توچی»، «سیمون بیکر» و «زاخاری کوئینتو» بازی میکنند.
داستان اصلی فیلم در یک دوره زمانی 24ساعته در یک بانک بزرگ سرمایهگذاری در والاستریت به وقوع میپیوندد و بر واکنشها و عملکرد کارمندان و مدیران بانک نسبت به پیامدهای بحران مالی که در حال رخدادن است، متمرکز میشود. مارجین کال، شگردها، ابزارها و فریبکاریهای نظام سرمایهداری را آشکار میکند. نویسنده و کارگردان فیلم، خودش فرزند یکی از سرمایهگذاران بانکی است و از نزدیک با آمار و ارقام مربوط به این واقعه آشناست.
«دیوید دنبی»، نویسنده نیویورکر فیلم را «بهترین فیلمی که درباره والاستریت ساخته شده» خوانده و «راجر ایبرت»، منتقد فقید مشهور آمریکایی و نویسنده شیکاگو سانتایمز به آن سه ستاره و نیم داده و نوشته است: «مارجین کال، با استخدام بازیگرانی عالی توانسته به نحوی قانعکننده درباره مسائل مالی ترتیب دهد.» او همچنین نوشته: «به نظر من فیلم درباره این است که چطور شخصیتها تنها نگران موقعیت شرکت خودشان هستند و کاری به مصالح همگانی و خیر جمعی ندارند. شرکتها غیراخلاقی هستند و فقط به فکر موفقیت و ادامه حیات به هر قیمتی هستند.»
8- والاستریت: پول هرگز نمیخوابد (2010)
23 سال بعد از فیلم «والاستریت» (1987)، «اولیور استون» ادامه آن را میسازد. «گوردون گکو» (با بازی مایکل داگلاس) شخصیت اصلی فیلم «والاستریت»، در سال 2001 از زندان آزاد میشود و درصدد است که روابطش را با دخترش «وینی» که فکر میکند خلافکاریهای پدر علت اصلی بدبختیهای اوست، ترمیم کند.
«گکو» همچنین تصمیم دارد بار دیگر وارد فعالیتهای مالی شود. انگیزه اصلی او انتقام از کسانی است که باعث شدهاند او به زندان بیفتد. با همین هدف با نامزد دخترش که جوانی مستعد و باهوش است، نقشهای برای راه پیداکردن به بازار مالی میریزد. فیلم «پول هرگز نمیخوابد» در نمایش آغازینش در جشنواره کن 2010 با استقبال مخاطبان مواجه شد، اگرچه بعدا منتقدان نظرات متفاوتی درباره آن ارائه کردند.
این همه اما سبب نشد که فیلم در گیشه شکست بخورد. فیلم در واقع چهره واقعی تجارت در والاستریت را نمایش میدهد. «اولیور استون» در این فیلم صرفا به بازنمایی روابط ناسالم میان بانکداران و کارگزاران بورس و بهطور کلی فعالان اقتصادی نمینگرد، بلکه چنان که سبکوسیاق اوست، این فیلم صبغه سیاسی دارد و در آن شاهد نقدهای تندوتیز کارگردان رادیکال نسبت به درهمتنیدگی اقتصاد و سیاست در ایالات متحده هستیم. «پول هرگز نمیخوابد» نشان میدهد که بدون حمایت و دخالت سیاستمداران، فساد اقتصادی در این حد و اندازه امکانپذیر نیست.
9- انرون: زرنگترین آدمهای در اتاق (2005)
فیلم «انرون: زرنگترین آدمهای در اتاق» یک مستند آمریکایی ساخته «آلکس گیبنی» است که بر اساس پرفروشترین کتاب سال 2003 با همین عنوان نوشته گزارشگران مجله فورچون، یعنی «بتانی مکلین» و «پیتر الکایند» ساخته شده است. کتاب در واقع گزارش و روایتی از بزرگترین رسوایی تجاری در تاریخ ایالات متحده آمریکا ارائه میدهد.
«مکلین» و «الکایند» در فرایند تولید فیلم در کنار کارگردان حضور داشتند. فیلم به سقوط شرکت «انرون» در سال 2001 میپردازد که به دادگاههای متعددی منجر شد. شرکت آمریکایی «انرون»، یک کمپانی بزرگ انرژی واقع در هیوستون تگزاس بود که یکی از بزرگترین شرکتها در جهان محسوب میشود و در حوزههای تولید برق و گاز طبیعی، انتقال نفت خام و الانجی، تولید محصولات پتروشیمی، کاغذ و خمیر کاغذ، مبادله کالاها و محصولات اقتصادی فعالیت میکرد.
این شرکت در سال 1985 توسط «کنت لای» راهاندازی شد و در حالی که در سال مالی 2000 درآمدی بیش از یکصد میلیارد دلار داشت، در سال 2001 در یکی از پیچیدهترین فرایندهای مالی ایالات متحده، اعلام ورشکستگی کرد. فیلم به نقش سهامداران این شرکت در ایجاد بحران الکتریسیته در کالیفرنیا در سالهای 2000 و 2001 میپردازد. فیلم شامل گفتوگوهایی با مکلین و الکایند و همچنین کارمندان و مدیران سابق شرکت انرون است. این فیلم نامزد بهترین فیلم مستند در هفتادوهشتمین اسکار شده است.
10- کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه (2009)
«کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه» مستندی ساخته کارگردان مشهور و جنجالی آمریکایی «مایکل مور» است که خودش آن را نوشته و مثل بسیاری دیگر از فیلمهایش خودش در آن ایفای نقش میکند. فیلم همچون شمار دیگری از فیلمهای این مجموعه به بحران اقتصادی اواخر دهه 2000 و قانون بهبود و سرمایهگذاری مجدد 2009 آمریکا میپردازد.
فیلم همانطور که از آن انتظار میرود، نقدی رادیکال و شدید به نظام اقتصادی سرمایهداری آمریکایی است. در این فیلم سرمایهداری بهصورت اهریمنی فریبکار تصویر میشود که همه را پای میز قمار میکشاند، کلاه سرشان میگذارد و در نهایت خودش کنار میکشد.
خود مایکل مور در اینباره گفته است: «ما آمریکاییها قانونی داریم که قماربازی و شرطبندی را غیرمجاز اعلام میکند، اما همزمان خودمان به والاستریت اجازه میدهیم که همین کار را بکند و با پول مردم بازی کند. بازار پولی و مالی به چیزی فراتر از مقررات و قوانین نیازمند است و باید ساختار آن کاملا تغییر کند».
این فیلم نخستینبار در تاریخ 23 سپتامبر 2009 در جشنواره فیلم ونیز اکران شد و در سه رشته نامزد شد که در نهایت جایزه شیر کوچک و جایزه افتتاح جشنواره را از آن خود کرد.
11- گلنگری گلنراس (1992)
«گلنگری گلنراس»، یک فیلم داستانی آمریکایی ساخته «جیمز فولی»، بر اساس نمایشنامهای از «دیوید ممت»، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان مشهور آمریکایی است. این نمایشنامه در سال 1984 برنده جایزه پولیتزر شد. فیلم دو روز از زندگی چهار فروشنده املاک و مستغلات را به نمایش میکشد.
داستان از آنجا شروع میشود که نماینده مدیریت شرکت به میان فروشندگان میآید تا برای آنها از ترتیبدادن مسابقهای میان فروشندگان سخنرانی کند. او میگوید که از میان فروشندگان کسانی که در 24 ساعت آینده کمترین میزان فروش را داشته باشند، اخراج میشوند. همین مسابقه به رقابتی جذاب بر سر بقا میان فروشندگان میانجامد.
فیلم بهدلیل کاربرد فراوان کلمات نامتعارف و فحاشی فراوان شخصیتها که فروشنده و دلال هستند، در میان اهالی سینما به «مرگ یک فروشنده لعنتی» مشهور شده است. در این فیلم شماری از ستارگان هالیوود همچون «آلپاچینو»، «جک لمون»، «اد هریس»، «کوین اسپیسی» و «الک بالدوین» ایفای نقش میکنند. آلپاچینو برای این فیلم نامزد جایزه گلدن گلاب شد و جک لمون جایزه کوپا ولوپی را برای بهترین بازیگر نقش اول مرد از آن خود کرد. این فیلم از سوی مجله امپایر بهعنوان یکی از 500 فیلم همه تاریخ سینما اعلام شد.
12- آتش غرور (1990)
«آتش غرور»، ساخته کارگردان مشهور آمریکایی، «برایان دیپالما» است که در آن ستارگانی چون «تام هنکس»، «بروس ویلیس»، «ملانی گریفیث» و «مورگان فریمن» بازی میکنند. فیلم داستان یکی از کارگزاران بورس والاستریت است که برای استقبال از نامزدش به فرودگاه میرود، اما در راه بازگشت، به دو مرد سیاهپوست برخورد میکند که قصد دارند از او اخاذی کنند.
در جریان درگیری و فرار، یکی از سیاهپوستها کشته میشود. کار به دادگاه میکشد. در این میان یک خبرنگار با بازی «بروس ویلیس» نیز وارد ماجرا میشود و مسائل مختلفی پدید میآید، از جمله اینکه راننده ماشین در شب سانحه چه کسی بوده است. نتیجه این امر اخراج کارگزار بورس از محل کارش و ترک او توسط همسرش است.
«آتش غرور» از دید منتقدان یکی از ضعیفترین آثار برایان دیپالما محسوب میشود. فیلم از سوی منتقدان با استقبال بسیار اندکی مواجه شد و نقدهای تندی درباره آن نوشته شد، همچنین فیلم از نظر مالی شکست خورد، هزینه ساخت فیلم 47 میلیون دلار بود؛ در حالی که تنها توانست 15 میلیون دلار بفروشد که یک شکست مالی سنگین محسوب میشود. با این همه داستان پرکشش فیلم و حضور بازیگران مطرح هالیوود، میتواند آن را کماکان برای علاقهمندان به این ستارگان جذاب سازد.
13- مردان کمپانی (2010)
فیلم «مردان کمپانی» ساخته «جان ولز»، کارگردان آمریکایی است که ایرانیها عموما او را با فیلم «کازینو رویال» میشناسند. در مردان کمپانی، ستارگان مشهوری چون «بن افلک»، «ماریا بلو»، «رزمری دویت»، «کوین کاستنر»، «تامی لی جونز» و «کریس کوپر» حضور دارند.
داستان فیلم به بحران اقتصادی اواخر دهه 2000 اختصاص دارد. سقوط اقتصادی و رکود، پیامدهایی چون کاهش تولید، بدهیهای سنگین، افزایش بیکاری، افزایش خشونت و… را دربر دارد. در پی این بحران، مدیران یک شرکت بزرگ تصمیم میگیرند تعدیل نیرو کنند و شماری از کارمندانشان را بیکار. در نتیجه زندگی شماری از کارمندان این شرکت، از جمله «بابی واکر»، تحت تاثیر قرار میگیرد.
فیلم مردان کمپانی نخستینبار در بیستوششمین دوره جشنواره فیلم «ساندیس» به نمایش درآمد و سپس در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۱۱ روی پرده سینماهای آمریکا و کانادا رفت. این فیلم نقدهای مثبتی را از سوی بسیاری از منتقدان دریافت کرد. بسیاری از منتقدان فیلم را بهدلیل داستانش که بازتابی از حالوهوای اقتصادی ایالات متحده در سالهای بحران اقتصادی است، مورد ستایش قرار دادند.
فیلم در جشنوارههای مختلف، افتخارات متعددی را کسب کرد که از میان آنها میتوان به کسب یک جایزه در جشنواره انجمن فیلمهای بزرگسالان آمریکا ۲۰۱۱ و جشنواره منتقدان فیلم نیویورک ۲۰۱۰ اشاره کرد.
14- آربیتراژ (2012)
«آربیتراژ»، عنوان فیلمی داستانی به کارگردانی «نیکلاس یارکی» است که ستارگانی چون «ریچارد گر»، «سوزان ساراندون» و «تیم راث» در آن نقش ایفا میکنند. عنوان فیلم یک اصطلاح اقتصادی در معاملات بانکی و بازار سهام به معنای سود بردن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار مختلف است.
«رابرت میلر» نقش اصلی فیلم، یک فعال بازار بورس است که قصد دارد از راه اختلاف قیمت بین دو بازار سهام فلزات سود قابل ملاحظهای به جیب بزند. او یک فعال اقتصادی موفق و یک مرد خانواده تمامعیار است که به نظر میرسد هیچ مشکلی در کار و بارش نیست.
البته همان اوایل فیلم متوجه میشویم که این مرد خانواده محترم، بهطور پنهانی با یک دختر جوان رابطه دارد، اما داستان زمانی وارد مرحله هیجانی میشود که طی یک تصادف اتومبیل که راننده نیز رابرت است، دختر کشته میشود و پای پلیس و کارآگاه خصوصی به میان کشیده میشود و همزمان بزهکاریهای اقتصادی رابرت آشکار میشود.
درگیریهای اقتصادی رابرت در کنار مشکلات خانوادگی او، فیلم را به داستانی مهیج بدل میکند که مخاطب را به لحاظ اخلاقی درگیر میکند. آربیتراژ از سوی منتقدان با استقبال قابل ملاحظهای مواجه شد. داستان جذاب، بازیهای خوب و اجرای موفق از نقاط موفقیت این فیلم محسوب میشوند.
15- ابرشرکت (2003)
«ابرشرکت» عنوان یک فیلم مستند کانادایی ساخته «مارک آکبر» و «جنیفر ابوت» است که «جوئل باکان»، استاد حقوق دانشگاه بریتیش کلمبیا، «هارولد کروکس» و «مارک آکبر» آن را نوشتهاند. فیلم به داستان شکلگیری و گسترش یک ابرشرکت تجاری در روزگار ما میپردازد؛ یعنی از زمانی که یک شرکت بهعنوان یک نهاد قانونی به هدف تاثیرگذاری بر عملکردهای عمومی شروع به کار میکند تا زمانی که به یک نهاد بازرگانی با بیشترین حقوق قانونی تبدیل میشود.
مطالعه موردی این فیلم عمدتا روی شرکتهای واقع در آمریکای شمالی، بهویژه شرکتهای مستقر در ایالات متحده است. «ابرشرکت»، همچنین مناسبات میان انسانها و نهادهای اقتصادی را مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد. فیلم شامل گفتوگوهای تماشایی با چهرههایی نامآشنا و برجسته چون «نوام چامسکی»، فیلسوف و زبانشناس برجسته آمریکایی، «نائومی کلاین»، روزنامهنگار و فعال اجتماعی مطرح کانادایی، «میلتون فریدمن»، اقتصاددان بزرگ آمریکایی، «هاوارد زین»، مورخ و استاد برجسته علوم سیاسی در آمریکا و «مایکل مور»، کارگردان و فیلمساز سرشناس آمریکایی است.
فیلم همچنین با استقبال چشمگیر منتقدان و جشنوارههای جهانی مواجه شده است و تاکنون بیش از 26 جایزه بینالمللی از جمله جایزه بهترین فیلم مخاطبان جهان در جشنواره فیلم ساندیس و بهترین فیلم جشنواره فیلمهای مستند آمستردام را از آن خود کرده است.
نویسنده: کاوه رهنما
margin call
صدای حاشیه؟؟؟؟؟؟؟؟
اصطلاحات معامله گری رو نباید تحت الفظی یا تو مترجم گوگل ترجمه کرد نتیجش میشه همین
مارجین کال یعنی وقتی بازار خلاف جهت شما حرکت میکنه و ضرر میکنی و کارگزار از شما پولی که قرض داده رو میخواد
حتی تو ویکی فارسی چون ترجمه خوبی پیدا نکردند همون مارجین کال نوشته شده
سلام دوست عزیز
ممنون بابت توضیحاتتون
حتما اعمال میکنیم.