راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

وال‎استریت به روایت هالیوود / نگاهی کوتاه به 15 فیلم برتر سینما درباره اقتصاد، کسب‌وکار، تجارت، مسائل مالی و باقی قضایا

در این آثار، معمولا ضمن پرداختن به وجوه جذاب و پرزرق‌و‌برق سرمایه‌داری آمریکایی، بعضا انتقادات تندی نیز از پیامدهای آن عرضه می‎شود. البته همه فیلم‎هایی که به مسائل اقتصادی و مالی می‎پردازند، انتقادی نیستند و بعضی صرفا در جهت گشایش پنجره‎ای به جهان پرجنب‌وجوش کسب‌وکار پدید آمده‎‎اند.

ماهنامه عصر تراکنش 27 / یکی از انتقاداتی که طرفداران نگره «سینما به مثابه هنر» به هالیوود دارند، این است که این صنعت عظیم سرگرمی آمریکا، چنان که از همین توصیف یعنی «صنعت سرگرمی» برمی‎آید، عمدتا در پی پول است و در نتیجه در فرآورده‎های آن به‌طور طبیعی نباید به جست‌وجوی اثر هنری گشت؛ چه برسد که از آنها انتظار داشت که انتقادی به مناسبات نابرابر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مطرح کنند.

شاید این حکم کلی درباره اکثریت محصولات هالیوود صحت داشته باشد، اما تردیدی نیست که در میان انبوه آثاری که هالیوود به جهانیان عرضه می‌کند، هر سال شماری نیز فیلم هنری و همچنین آثاری انتقادی نسبت به وضعیت سیاست و اجتماع وجود دارد. بارزترین این نقدها را در فیلم‎هایی می‎توان دید که وضعیت نابرابر اقتصادی در آمریکا را هدف قرار داده‎اند و به بازنمایی شرایط حاکم بر آن می‎پردازند.

در این آثار، معمولا ضمن پرداختن به وجوه جذاب و پرزرق‌وبرق سرمایه‌داری آمریکایی، بعضا انتقادات تندی نیز از پیامدهای آن عرضه می‎شود. البته همه فیلم‎هایی که به مسائل اقتصادی و مالی می‎پردازند، انتقادی نیستند و بعضی صرفا در جهت گشایش پنجره‎ای به جهان پرجنب‌وجوش کسب‌وکار و تجارت و اقتصاد پدید آمده‎‎اند. در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به 15 فیلمی که از دید منتقدان، به‌عنوان آثار برتر اقتصادی، مالی و تجاری برگزیده شده‎اند. عمده این آثار به بازار بورس ایالات متحده، وال‎استریت و به‌خصوص بحران مالی سال 2008 اختصاص دارند.


1- وال‎استریت (1987)


وال‎استریت یکی از آثار مشهور «اولیور استون»، کارگردان منتقد آمریکایی در سال‎های اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 است، یعنی سال‎هایی که «استون» فیلم‎های مشهوری چون «جوخه» (1987)، «متولد چهارم ژوئیه» (1989)، «جی‌اف‌کی» (1991)، «قاتلین بالفطره» (1994) و «نیکسون» (1995) را ساخت. البته وال‎استریت به موفقیت و شهرت این فیلم‎ها دست نیافت، اما در این فیلم همان نگاه تندوتیز و انتقادی «اولیور استون» به سیاست و اقتصاد آمریکا و درهم‎تنیدگی این دو را شاهدیم.

فیلم که در آن ستارگانی چون «مایکل داگلاس»، «چارلی شین»، «تامارا تونی» و «فرانکلین کاور» نقش‎آفرینی می‎‏کنند، داستان «باد فاکس»، کارگزار جوان بورس است که می‌کوشد با روش‎های غیرقانونی مثل خریدوفروش سهام شرکت‎ها از طریق دسترسی نامشروع به اطلاعات محرمانه آنها، ثروتمند شود و در این مسیر یکی از آرزوهایش کار کردن با قهرمان زندگی‎اش «گوردن گکو» است؛ یک کارگزار کارکشته وال‌استریت. فیلم در اواخر دهه 1980 ساخته شد؛ سال‌هایی که پیامد سیاست‌های «رونالد ریگان» برای نجات ارزش سهام و بورس در وال‌استریت، یادآور دوران رکود اقتصادی دهه 30 میلادی بود. «استون» این فیلم را به یاد پدرش ساخت که در سال‌های بحران مالی بزرگ (1930) یک کارگزار بورس بود. «مایکل داگلاس» برای این فیلم جایزه بهترین بازیگر اسکار را از آن خود کرد.


2- گرگ وال‎استریت (2013)


درام سه‌ساعته «مارتین اسکورسیزی»، کارگردان صاحب‌سبک و نامدار آمریکایی، قصه زندگی جوانی پرشر و شور و جویای ثروت به نام «جوردون بلفورت» است، با بازی درخشان و تحسین‎برانگیز «لئوناردو دی‎کاپریو». «بلفورت» که در آغاز یک دلال و کارگزار ساده بورس است، پس از ورود به وال‎استریت و تشکیل گروهی از جوانان پرانرژی مثل خودش، در مدت‌زمان کوتاهی به یکی از غول‎های وال‎استریت بدل می‎شود.

داستان جذاب و پرکشش، ضرباهنگ تند و متناسب، بازی‎های عالی و شخصیت‎پردازی هوشمندانه سینماگر برجسته آمریکایی، «گرگ وال‌استریت» را به فیلمی پرمخاطب بدل کرده که در عین حال که در گیشه موفق بوده، در میان منتقدان نیز با واکنش‎های مثبتی مواجه شده است.

در این فیلم شاهد نقد زیرکانه «اسکورسیزی» به وال‎استریت به‌عنوان نماد سرمایه‎داری متاخر آمریکایی هستیم؛ یک سرمایه‎داری پرزرق‌وبرق، شلوغ، مصرف‎گرا و آمیخته به رفتارهای بزهکارانه که برای دوام و بسط خودش ناگزیر است به دروغ و دغل متوسل شود. «اسکورسیزی» در این فیلم نشان می‎دهد که چگونه جوانی که سرشار از هوش و استعداد و در عین حال جاه‎طلبی است، در هاضمه پیچ‌در‌پیچ وال‎استریت، استحاله و بدل به یک گرگ خطرناک می‎شود. تماشای این فیلم به خانواده‎ها توصیه نمی‎شود!


3- کار خودی‎ها (2010)


«کار خودی‌ها» یا آن‌طور که در میان فارسی‎زبانان مشهور شده، «سوءاستفاده از جایگاه»، مستندی ساخته «چارلز فرگوسن»، کارگردان 64ساله آمریکایی است که به موضوع بحران مالی 2008 می‌پردازد. «فرگوسن» که تحقیق درباره ساخت این فیلم را همان سال 2008 آغاز کرده، می‎گوید فیلم درباره «فساد نظام‎مند ایالات متحده به‌وسیله صنایع مالی خدماتی و پیامدهای آنهاست».

این فیلم در پنج بخش یا قسمت نشان می‎دهد که چگونه سیاست‎های مالی و بانکی به‌تدریج به بحران مالی انجامیده است. این فیلم در جشنواره فیلم کن سال 2010 به نمایش درآمد و جایزه بهترین فیلم مستند را از آن خود کرد. «مت دیمون»، بازیگر سرشناس هالیوودی راوی این مستند است.

فیلم در بخش نخست به مقررات‎زدایی و خصوصی‌شدن بانک‎ها از سال 2000 به بعد می‎پردازد. بخش دوم فیلم به فرایند وام‎های بانکی به مشتریان برای خرید مسکن می‎پردازد که حباب معروف اقتصادی را ایجاد کرد و سال‎های 2001 تا 2007 را مدنظر دارد. در بخش سوم به خود بحران می‎پردازد  و نحوه وقوع آن را تشریح می‎کند. فیلم‌ساز در بخش چهارم آمار و ارقامی را درباره ابعاد این بحران روشن می‎کند و در بخش پایانی با عنوان «جایی که هم‎اکنون هستیم» به تاثیر پیامدهای این بحران بر زندگی کنونی ما می‎پردازد.


4- اتاق سهام (2000)


«اتاق سهام»، یک فیلم داستانی آمریکایی، به نویسندگی و کارگردانی «بن یانگر» و با بازی «جیووانی ریبیسی»، «وین دیزل»، «بن افلک»، «نیالانگ» و… است. فیلم داستان دانشجویی باهوش و زرنگ به نام «ست دیویس» است که می‎خواهد به‌سرعت ترقی کند و ره صدساله را یک‌شبه طی کند، به همین خاطر برای پول درآوردن ترک تحصیل می‎کند.

پدرش یک قاضی قانون‏‎مدار است که از ترک تحصیل فرزندش ناراضی است و او را از این کار منع می‏کند، اما «ست» به هدف جلب نظر پدرش به موسسه معاملات سهام «جی‌تی مارلین» می‎پیوندد و به‌عنوان یک دلال فروش سهام کار می‎کند. از قضا «ست» موفق می‎شود و خیلی زود پله‌های ترقی را چند تا یکی طی می‎کند، اما مساله اینجاست که کارهایی که او و شرکتی که در آن هست، می‎کنند، چندان قانونی نیست.

فیلم مانند بیشتر آثار سینمایی و داستانی مشابه، پرده از میل روزافزون جوانان به دستیابی به موفقیت‎های مالی و اقتصادی فردی برمی‎دارد؛ جوانانی که در نظام نابرابر موجود، توانایی تحمل تبعیض را ندارند و می‎خواهند به هر قیمتی که هست، به ثروت و مقام دست پیدا کنند. «اتاق سهام»، اثری خوش‌ساخت با بازی‎های مقبول است که منتقدان نیز نسبت به آن نگاه مثبتی داشته‎اند.


5- رکود بزرگ (2015)


«رکود بزرگ»، فیلمی زندگی‌نامه‎ای، کمدی، داستانی به نویسندگی و کارگردانی «آدام مک‎کی» است که فیلم داستانی، زندگی‎نامه‎ای او درباره «دیک چنی»، معاون پیشین رئیس‌جمهور آمریکا با عنوان «معاون» (2018) بسیار مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. او «رکود بزرگ» را بر اساس کتابی با همین عنوان نوشته «مایکل لوئیس»، روزنامه‎نگار آمریکایی ساخته است.

فیلم چنان که از عنوان فارسی‎اش برمی‎آید، درباره بحران مالی ـ اقتصادی در آمریکاست، اگرچه در عنوان اصلی آن یعنی «The Big Short» یک طعنه وجود دارد؛ داستان فیلم درباره آن دسته از دلالان بورس است که به‌دلیل آنکه تنها به‌صورت کوتاه‎مدت و در مواقعی که بهای سهام به یکباره افزایش پیدا می‎کند، سرمایه‎گذاری می‎کنند، بنابراین «شورت» (کوتاه) خوانده می‎شوند.

کارگردان نشان می‎دهد که عملکرد این دلالان بورس درهم‌تنیده با اقدامات سایر معامله‎گران چگونه به سقوط بورس وال‎استریت انجامید. در این فیلم بازیگران برجسته‎ای چون «کریستین بیل»، «مریسا تومی»، «رایان گاسلینگ»، «برد پیت»، «بایرون من» و… ایفای نقش می‌کنند و «رایان گاسلینگ» آن را روایت می‎کند.

فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلاب 2016 در چهار رشته است، اما جایزه‎ای کسب نکرد، همچنین نامزد دریافت جایزه اسکار در چهار رشته از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد و در نهایت موفق شد جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه را از آن خود کند.


6- مکان‎های تجاری (1983)


داستان شاهزاده و گدای «مارک تواین» را به خاطر دارید؟ فیلم «مکان‌های تجاری» یکی از کمدی‎های موفق کارگردانی «جان لندیس»، کارگردان، هنرپیشه، فیلم‎نامه‎نویس و تهیه‎کننده ثروتمند آمریکایی است که داستان قدیمی شاهزاده و گدا را به شکل مدرنی روایت می‎کند.

فیلم داستان «بیلی ری والنتین» ولگرد خیابانی با بازی کمدین مشهور آمریکایی «ادی مورفی» و جوانی مرفه با بازی «دان آکروید» است که برای تاثیرگذاری در یک قمار، ناگزیر می‎شوند جای خود را به‌طور موقتی عوض کنند و همین امر موجب ایجاد موقعیت‎هایی کمیک و جالب توجه می‎شود.

فیلم با استقبال وسیع منتقدان و مخاطبان مواجه شد. «استنلی کاول»، فیلسوف برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد در کتابش با عنوان «کاول درباره فیلم» (2005) آن را از حیث فناوری تولید ستود و آن را تجربه تازه‎ای در حوزه اپرا خطاب کرد.

فیلم نامزد جایزه اسکار دو جایزه گلدن گلاب 1984 و نامزد یک جایزه بفتا شد. «ریچارد شیکل»، منتقد مجله تایم، اماکن تجاری را «یکی از احساساتی‎ترین، رضایت‎بخش‎ترین و اخلاقی‎ترین کمدی‎های دوران اخیر» خواند. «دنهولم الیوت» و «جیمی لی کورتیز» هر دو برای نقش‎آفرینی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن را سی‌وهفتمین دوره جوایز بفتا از آن خود کردند. 


7- مارجین کال (2011)


یک فیلم دیگر درباره بحران اقتصادی 2008، «مارجین کال»، یک فیلم داستانی آمریکایی به کارگردان «جی‌سی چاندور» است که نحوه شروع این بحران را از خلال اتفاقات و فعالیت‎های یک بانک مهم مورد نمایش قرار می‎دهد. در این فیلم بازیگران سرشناسی چون «کوین اسپیسی»، «جرمی آیرونز»، «دمی مور»، «استنلی توچی»، «سیمون بیکر» و «زاخاری کوئینتو» بازی می‎کنند.

داستان اصلی فیلم در یک دوره زمانی 24ساعته در یک بانک بزرگ سرمایه‎‏گذاری در وال‌استریت به وقوع می‎پیوندد و بر واکنش‎ها و عملکرد کارمندان و مدیران بانک نسبت به پیامدهای بحران مالی که در حال رخ‌دادن است، متمرکز می‎شود. مارجین کال، شگردها، ابزارها و فریب‎کاری‎های نظام سرمایه‌‎داری را آشکار می‎کند. نویسنده و کارگردان فیلم، خودش فرزند یکی از سرمایه‎گذاران بانکی است و از نزدیک با آمار و ارقام مربوط به این واقعه آشناست.

«دیوید دنبی»، نویسنده نیویورکر فیلم را «بهترین فیلمی که درباره وال‎استریت ساخته شده» خوانده و «راجر ایبرت»، منتقد فقید مشهور آمریکایی و نویسنده شیکاگو سان‌‌تایمز به آن سه ستاره و نیم داده و نوشته است: «مارجین کال، با استخدام بازیگرانی عالی توانسته به نحوی قانع‎کننده درباره مسائل مالی ترتیب دهد.» او همچنین نوشته: «به نظر من فیلم درباره این است که چطور شخصیت‎ها تنها نگران موقعیت شرکت خودشان هستند و کاری به مصالح همگانی و خیر جمعی ندارند. شرکت‎ها غیراخلاقی هستند و فقط به فکر موفقیت و ادامه حیات به هر قیمتی هستند.»


8- وال‎استریت: پول هرگز نمی‎خوابد (2010)


23 سال بعد از فیلم «وال‎استریت» (1987)، «اولیور استون» ادامه آن را می‌سازد. «گوردون گکو» (با بازی مایکل داگلاس) شخصیت اصلی فیلم «وال‌استریت»، در سال 2001 از زندان آزاد می‎شود و درصدد است که روابطش را با دخترش «وینی» که فکر می‎کند خلافکاری‎های پدر علت اصلی بدبختی‎های اوست، ترمیم کند.

«گکو» همچنین تصمیم دارد بار دیگر وارد فعالیت‎های مالی ‎شود. انگیزه اصلی او انتقام از کسانی است که باعث شده‎اند او به زندان بیفتد. با همین هدف با نامزد دخترش که جوانی مستعد و باهوش است، نقشه‌ای برای راه پیدا‌کردن به بازار مالی می‎ریزد. فیلم «پول هرگز نمی‌خوابد» در نمایش آغازینش در جشنواره کن 2010 با استقبال مخاطبان مواجه شد، اگرچه بعدا منتقدان نظرات متفاوتی درباره آن ارائه کردند.

این همه اما سبب نشد که فیلم در گیشه شکست بخورد. فیلم در واقع چهره واقعی تجارت در وال‎استریت را نمایش می‎دهد. «اولیور استون» در این فیلم صرفا به بازنمایی روابط ناسالم میان بانکداران و کارگزاران بورس و به‌طور کلی فعالان اقتصادی نمی‎نگرد، بلکه چنان که سبک‌وسیاق اوست، این فیلم صبغه سیاسی دارد و در آن شاهد نقدهای تندوتیز کارگردان رادیکال نسبت به درهم‌تنیدگی اقتصاد و سیاست در ایالات متحده هستیم. «پول هرگز نمی‌خوابد» نشان می‎دهد که بدون حمایت و دخالت سیاست‌مداران، فساد اقتصادی در این حد و اندازه امکان‎پذیر نیست.


9- انرون: زرنگ‎ترین آدم‎های در اتاق (2005)


فیلم «انرون: زرنگ‎ترین آدم‎های در اتاق» یک مستند آمریکایی ساخته «آلکس گیبنی» است که بر اساس پرفروش‎ترین کتاب سال 2003 با همین عنوان نوشته گزارشگران مجله فورچون، یعنی «بتانی مک‎لین» و «پیتر الکایند» ساخته شده است. کتاب در واقع گزارش و روایتی از بزرگ‌ترین رسوایی تجاری در تاریخ ایالات متحده آمریکا ارائه می‎دهد.

«مک‎لین» و «الکایند» در فرایند تولید فیلم در کنار کارگردان حضور داشتند. فیلم به سقوط شرکت «انرون» در سال 2001 می‎پردازد که به دادگاه‎های متعددی منجر شد. شرکت آمریکایی «انرون»، یک کمپانی بزرگ انرژی واقع در هیوستون تگزاس بود که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‎ها در جهان محسوب می‎شود و در حوزه‎های تولید برق و گاز طبیعی، انتقال نفت خام و ال‌ان‌جی، تولید محصولات پتروشیمی، کاغذ و خمیر کاغذ، مبادله کالاها و محصولات اقتصادی فعالیت می‌کرد.

این شرکت در سال 1985 توسط «کنت لای» راه‎اندازی شد و در حالی که در سال مالی 2000 درآمدی بیش از یکصد میلیارد دلار داشت، در سال 2001 در یکی از پیچیده‎ترین فرایندهای مالی ایالات متحده، اعلام ورشکستگی کرد. فیلم به نقش سهام‎داران این شرکت در ایجاد بحران الکتریسیته در کالیفرنیا در سال‌های 2000 و 2001 می‎پردازد. فیلم شامل گفت‌وگوهایی با مک‎لین و الکایند و همچنین کارمندان و مدیران سابق شرکت انرون است. این فیلم نامزد بهترین فیلم مستند در هفتادوهشتمین اسکار شده است.


10- کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه (2009)


«کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه» مستندی ساخته کارگردان مشهور و جنجالی آمریکایی «مایکل مور» است که خودش آن را نوشته و مثل بسیاری دیگر از فیلم‎هایش خودش در آن ایفای نقش می‎کند. فیلم همچون شمار دیگری از فیلم‎های این مجموعه به بحران اقتصادی اواخر دهه 2000 و قانون بهبود و سرمایه‎گذاری مجدد 2009 آمریکا می‎پردازد.

فیلم همان‌طور که از آن انتظار می‌رود، نقدی رادیکال و شدید به نظام اقتصادی سرمایه‎داری آمریکایی است. در این فیلم سرمایه‎داری به‌صورت اهریمنی فریبکار تصویر می‎شود که همه را پای میز قمار می‎کشاند، کلاه سرشان می‎گذارد  و در نهایت خودش کنار می‎کشد.

خود مایکل مور در این‌باره گفته است: «ما آمریکایی‎ها قانونی داریم که قماربازی و شرط‎بندی را غیرمجاز اعلام می‎کند، اما همزمان خودمان به وال‎استریت اجازه می‎دهیم که همین کار را بکند و با پول مردم بازی کند. بازار پولی و مالی به چیزی فراتر از مقررات و قوانین نیازمند است و باید ساختار آن کاملا تغییر کند».

این فیلم نخستین‌بار در تاریخ 23 سپتامبر 2009 در جشنواره فیلم ونیز اکران شد و در سه رشته نامزد شد که در نهایت جایزه شیر کوچک و جایزه افتتاح جشنواره را از آن خود کرد.


11- گلن‎گری گلن‎راس (1992)


«گلن‎گری ‎گلن‎راس»، یک فیلم داستانی آمریکایی ساخته «جیمز فولی»، بر اساس نمایشنامه‎ای از «دیوید ممت»، نمایشنامه‎نویس، فیلم‌نامه‌‎نویس و کارگردان مشهور آمریکایی است. این نمایشنامه در سال 1984 برنده جایزه پولیتزر شد. فیلم دو روز از زندگی چهار فروشنده املاک و مستغلات را به نمایش می‎کشد.

داستان از آنجا شروع می‎شود که نماینده مدیریت شرکت به میان فروشندگان می‎آید تا برای آنها از ترتیب‌دادن مسابقه‎ای میان فروشندگان سخنرانی کند. او می‎گوید که از میان فروشندگان کسانی که در 24 ساعت آینده کمترین میزان فروش را داشته باشند، اخراج می‏شوند. همین مسابقه به رقابتی جذاب بر سر بقا میان فروشندگان می‎انجامد.

فیلم به‌دلیل کاربرد فراوان کلمات نامتعارف و فحاشی فراوان شخصیت‎ها که فروشنده و دلال هستند، در میان اهالی سینما به «مرگ یک فروشنده لعنتی» مشهور شده است. در این فیلم شماری از ستارگان هالیوود همچون «آل‎پاچینو»، «جک لمون»، «اد هریس»، «کوین اسپیسی» و «الک بالدوین» ایفای نقش می‎کنند. آل‌پاچینو برای این فیلم نامزد جایزه گلدن گلاب شد و جک لمون جایزه کوپا ولوپی را برای بهترین بازیگر نقش اول مرد از آن خود کرد. این فیلم از سوی مجله امپایر به‌عنوان یکی از 500 فیلم همه تاریخ سینما اعلام شد.


12- آتش غرور (1990)


«آتش غرور»، ساخته کارگردان مشهور آمریکایی، «برایان دی‎پالما» است که در آن ستارگانی چون «تام هنکس»، «بروس ویلیس»، «ملانی گریفیث» و «مورگان فریمن» بازی می‎کنند. فیلم داستان یکی از کارگزاران بورس وال‎استریت است که برای استقبال از نامزدش به فرودگاه می‏رود، اما در راه بازگشت، به دو مرد سیاه‌پوست برخورد می‎کند که قصد دارند از او اخاذی کنند.

در جریان درگیری و فرار، یکی از سیاه‌پوست‎ها کشته می‎شود. کار به دادگاه می‎کشد. در این میان یک خبرنگار با بازی «بروس ویلیس» نیز وارد ماجرا می‎شود و مسائل مختلفی پدید می‎آید، از جمله اینکه راننده ماشین در شب سانحه چه کسی بوده است. نتیجه این امر اخراج کارگزار بورس از محل کارش و ترک او توسط همسرش است.

«آتش غرور» از دید منتقدان یکی از ضعیف‎ترین آثار برایان دی‎پالما محسوب می‎شود. فیلم از سوی منتقدان با استقبال بسیار اندکی مواجه شد و نقدهای تندی درباره آن نوشته شد، همچنین فیلم از نظر مالی شکست خورد، هزینه ساخت فیلم 47 میلیون دلار بود؛ در حالی که تنها توانست 15 میلیون دلار بفروشد که یک شکست مالی سنگین محسوب می‎شود. با این همه داستان پرکشش فیلم و حضور بازیگران مطرح هالیوود، می‎تواند آن را کماکان برای علاقه‎مندان به این ستارگان جذاب سازد.


13- مردان کمپانی (2010)


فیلم «مردان کمپانی» ساخته «جان ولز»، کارگردان آمریکایی است که ایرانی‎ها عموما او را با فیلم «کازینو رویال» می‎شناسند. در مردان کمپانی، ستارگان مشهوری چون «بن افلک»، «ماریا بلو»، «رزمری دویت»، «کوین کاستنر»، «تامی لی جونز» و «کریس کوپر» حضور دارند.

داستان فیلم به بحران اقتصادی اواخر دهه 2000 اختصاص دارد. سقوط اقتصادی و رکود، پیامدهایی چون کاهش تولید، بدهی‎های سنگین، افزایش بیکاری، افزایش خشونت و… را دربر دارد. در پی این بحران، مدیران یک شرکت بزرگ تصمیم می‎گیرند تعدیل نیرو کنند و شماری از کارمندان‎شان را بیکار. در نتیجه زندگی شماری از کارمندان این شرکت، از جمله «بابی واکر»، تحت تاثیر قرار می‎گیرد.

فیلم مردان کمپانی نخستین‌بار در بیست‌وششمین دوره جشنواره فیلم «ساندیس» به نمایش درآمد و سپس در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۱۱ روی پرده سینماهای آمریکا و کانادا رفت. این فیلم نقدهای مثبتی را از سوی بسیاری از منتقدان دریافت کرد. بسیاری از منتقدان فیلم را به‌دلیل داستانش که بازتابی از حال‌وهوای اقتصادی ایالات متحده در سال‎های بحران اقتصادی است، مورد ستایش قرار دادند.

فیلم در جشنواره‌های مختلف، افتخارات متعددی را کسب کرد که از میان آنها می‌توان به کسب یک جایزه در جشنواره انجمن فیلم‌های بزرگسالان آمریکا ۲۰۱۱ و جشنواره منتقدان فیلم نیویورک ۲۰۱۰ اشاره کرد.


14- آربیتراژ (2012)


«آربیتراژ»، عنوان فیلمی داستانی به کارگردانی «نیکلاس یارکی» است که ستارگانی چون «ریچارد گر»، «سوزان ساراندون» و «تیم راث» در آن نقش ایفا می‎کنند. عنوان فیلم یک اصطلاح اقتصادی در معاملات بانکی و بازار سهام به معنای سود بردن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار مختلف است.

«رابرت میلر» نقش اصلی فیلم، یک فعال بازار بورس است که قصد دارد از راه اختلاف قیمت بین دو بازار سهام فلزات سود قابل ملاحظه‎ای به جیب بزند. او یک فعال اقتصادی موفق و یک مرد خانواده تمام‌عیار است که به نظر می‎رسد هیچ مشکلی در کار و بارش نیست.

البته همان اوایل فیلم متوجه می‎شویم که این مرد خانواده محترم، به‌طور پنهانی با یک دختر جوان رابطه دارد، اما داستان زمانی وارد مرحله هیجانی می‎شود که طی یک تصادف اتومبیل که راننده نیز رابرت است، دختر کشته می‎شود و پای پلیس و کارآگاه خصوصی به میان کشیده می‎شود و همزمان بزهکاری‎های اقتصادی رابرت آشکار می‎شود.

درگیری‎های اقتصادی رابرت در کنار مشکلات خانوادگی او، فیلم را به داستانی مهیج بدل می‎کند که مخاطب را به لحاظ اخلاقی درگیر می‎کند. آربیتراژ از سوی منتقدان با استقبال قابل ملاحظه‎ای مواجه شد. داستان جذاب، بازی‎های خوب و اجرای موفق از نقاط موفقیت این فیلم محسوب می‎شوند.


15- ابرشرکت (2003)


«ابرشرکت» عنوان یک فیلم مستند کانادایی ساخته «مارک آک‌بر» و «جنیفر ابوت» است که «جوئل باکان»، استاد حقوق دانشگاه بریتیش کلمبیا، «هارولد کروکس» و «مارک آک‎بر» آن را نوشته‎اند. فیلم به داستان شکل‎گیری و گسترش یک ابرشرکت تجاری در روزگار ما می‎پردازد؛ یعنی از زمانی که یک شرکت به‌عنوان یک نهاد قانونی به هدف تاثیرگذاری بر عملکردهای عمومی شروع به کار می‎کند تا زمانی که به یک نهاد بازرگانی با بیشترین حقوق قانونی تبدیل می‎شود.

مطالعه موردی این فیلم عمدتا روی شرکت‎های واقع در آمریکای شمالی، به‌ویژه شرکت‎های مستقر در ایالات متحده است. «ابرشرکت»، همچنین مناسبات میان انسان‌ها و نهادهای اقتصادی را مورد نقد و ارزیابی قرار می‎دهد. فیلم شامل گفت‌وگوهای تماشایی با چهره‎هایی نام‎آشنا و برجسته چون «نوام چامسکی»، فیلسوف و زبان‎شناس برجسته آمریکایی، «نائومی کلاین»، روزنامه‎نگار و فعال اجتماعی مطرح کانادایی، «میلتون فریدمن»، اقتصاددان بزرگ آمریکایی، «هاوارد زین»، مورخ و استاد برجسته علوم سیاسی در آمریکا و «مایکل مور»، کارگردان و فیلم‌ساز سرشناس آمریکایی است.

فیلم همچنین با استقبال چشم‌گیر منتقدان و جشنواره‎‎های جهانی مواجه شده است و تاکنون بیش از 26 جایزه بین‎المللی از جمله جایزه بهترین فیلم مخاطبان جهان در جشنواره فیلم ساندیس و بهترین فیلم جشنواره فیلم‎های مستند آمستردام را از آن خود کرده است.

نویسنده: کاوه رهنما

2 دیدگاه
  1. mohsen می‌گوید

    margin call
    صدای حاشیه؟؟؟؟؟؟؟؟
    اصطلاحات معامله گری رو نباید تحت الفظی یا تو مترجم گوگل ترجمه کرد نتیجش میشه همین
    مارجین کال یعنی وقتی بازار خلاف جهت شما حرکت میکنه و ضرر میکنی و کارگزار از شما پولی که قرض داده رو میخواد
    حتی تو ویکی فارسی چون ترجمه خوبی پیدا نکردند همون مارجین کال نوشته شده

    1. رسول قربانی می‌گوید

      سلام دوست عزیز
      ممنون بابت توضیحاتتون
      حتما اعمال می‌کنیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.