راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

زمان، آدم‌ها، اتفاقات، مکان‌ها و چند پارامتر عجیب دیگر

یک بار یک مسئولی گفت: «با وجود سختی‌های معیشتی که بر مردم تحمیل شد، توانستیم سال جاری را نیز با موفقیت به پایان برسانیم.» قبل‌تر با او شوخی کردیم و خندیدیم اما کم‌کم باید متوجه حرف او بشویم. بعضی وقت‌ها این فاکتور زمان اگر جلو نمی‌رفت، بیچاره می‌شدیم و به خاک سیاه می‌نشستیم. بارها شده که در دوره بدی به سر می‌برده‌ایم و خوشبختانه در همان حالت، قفل نشده‌ایم.

این مسئول هم احتمالا منظورش این بوده که بحران را رد کرده‌ایم و سال را بهتر از آن چیزی که در زمان بحران فکر می‌کردیم، به پایان رسانده‌ایم. در زمان‌های ناخوش‌احوالی، یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی که کمی التیام می‌بخشد، زمان است. ما به علم اینکه زمان رو به جلو می‌رود، سعی می‌کنیم خودمان را آرام کنیم.

به نفعمان است که در مورد زمان چنین نگرشی داشته باشیم. تصور کنید مدام به این فکر می‌کردیم که زمان رو به عقب می‌رود. اندیشیدن به اینکه جلو رفتن هر ثانیه ما را به مرگ نزدیک‌تر می‌کند، چیز خیلی بامزه‌ای نیست. این زمان چیز عجیبی‌ست لاکردار. همین زمان و از دست رفتن آن، می‌تواند تبدیل شود به مته‌ای در حوالی گوش شما.

اگر کسی نزد شما آمد و با لحن سخن بزرگان گفت: «هر بار به آینه نگاه می‌کنید، دارید پیرترین حالت خود را می‌بینید»، سریعا در جهت مخالف او بدوید. وارد شدن به این بازی هیچ انتهایی ندارد و وقتی که به خود می‌آیید، در سخن بزرگان غرق شده‌اید.

انگار عوامل دیگر هم، خفیف شده همین فاکتور زمان هستند. آدم‌ها، اتفاقات، مکان‌ها و اشیا همگی می‌توانند مانند زمان عمل کنند اما با شدتی کمتر. مکانی را تصور کنید که تعلق خاطر زیادی به آن داشته‌اید و بعد از مدتی علاقه‌تان به آنجا فروکش کرده است.

ترازوهای قدیمی، حس تعادل را معنا می‌بخشید. بیایید با هم سعی کنیم مدام خود را بالانس نگه داریم و به هیچ طرفی غش نکنیم. ایجاد یک تعادل مداوم می‌تواند ایده‌آل باشد. به هر جهتی خیلی بچرخیم، از آن سمت زده می‌شویم. نه افراط و نه تفریط، هیچ کدام پایدار نیستند.

آیا باید در جست‌وجوی زمان از دست رفته حرکت کنیم؟ آیا باید همه چیز را راحت بگیریم و خودمان را ول کنیم یا سفت باشیم و همیشه دودوتا چهارتا کنیم. خودمان را به قاعده تصادف بسپاریم یا با برنامه‌ریزی‌های قبلی به سراغ اتفاقات برویم؟

می‌گویند شانس به کسی رو می‌کند که خود را در معرض «آن» قرار دهد. بیایید تا همگی با هم برویم در معرض «آن» قرار بگیریم. می‌گویند دمِ «آن»، ملت صف بسته‌اند. بعضی‌هایشان نمی‌دانند در صف چه چیزی هستند و نمی‌دانند وقتی نوبتشان برسد، چه چیزی به آنها تحویل داده خواهد شد.

کمی به خودمان فکر کنیم ولی در آن غرق نشیم. اگر در افکارمان، غرق خود شویم، افراط کرده‌ایم. افراط نکنیم. خودمان را فراموش نکنیم. یادمان نرود «منی» وجود داشت که غرق در روزمره شده است. در توجه به خودمان تفریط نکنیم. گاهی تنها شویم و به دور از آدم‌ها و اتفاقات، به خودمان فکر کنیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.