پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بزرگترین تهدید برای بانکها دولتها هستند، نه فینتک و بیگ تک
زمان زیادی از پیش بینی کارشناسان امور بانکی مبنی بر اینکه «استارتآپهای حوزه فینتک به زودی بانکها را از صحنهی کسبوکار بیرون خواهند راند»، نمیگذرد. تیتری از وال استریت ژورنال با عنوان «از زمان بحران اقتصادی، سه بانک بزرگ مبلغی بالغ بر 2.4 هزار میلیارد دلار را از محل سپردههای مردمی، تصاحب کردهاند»، این تصور غلط را در نطفه خفه کرد.
امروزه، روال امور نسبت به گذشته تغییرات زیادی داشته است و دیدگاه «بیگ تک (Big Tech) بزرگترین تهدید برای بانکها است»، جایگزین تصور اشتباه قبلی شده است. در ادامه به بررسی چند نظریه در این مورد میپردازیم:
کریستوفر ولارد (Christopher Woolard) از مرجع راهبرد امور مالی انگلستان (FCA) میگوید:
«اگه سوالتان این است که چه زمانی سیستم مالی با چالشهای اساسی روبرو خواهد شد، باید گفت: زمانی که شرکتهای متکی بر بیگ تک وارد سیستم شوند. تعداد زیادی از این شرکتها اصلا تمایلی به این ندارند که تبدیل به بانک شوند، اما خدماتی مشابه بانکها ارائه خواهند داد. از جمله این خدمات میتوان به وامهایی با شروط تضمینی آسان اشاره کرد.»
سازمان کلاودچری (Cloudcherry):
«از یک طرف، روز به روز، اعتماد کردن به بانکهای قدیمی و شناخته شده برای مردم مشکلتر میشود و از طرف دیگر، شرکتهای مبتنی بر تکنولوژی که در زمینه مالی فعالیت دارند، در سیستم بانکداری ساختارشکنیهای زیادی را به وجود آوردهاند.»
شرکت بین و کمپانی (Bain & Company):
«54 درصد افراد، دست کم به یک شرکت بیگ تک، بیشتر از کلیهی بانکها اعتماد دارند و 29 درصد حداقل به یک شرکت بیگ تک بیشتر از بانک همیشگیشان اعتماد دارند. علاوه بر این، 41 درصد افراد بانک خود را به دوستان و آشنایانشان پیشنهاد خواهند کرد، درحالیکه 23 درصد این پیشنهاد را برای اطرافیانشان نخواهند داشت.»
نظر شخصی نویسنده مطلب: شاید تهدیدی به نام بیگ تک زیاد از حد بزرگ شده است و آمار شاخص خالص مروجان (NPS) کارایی چندانی ندارند.
بیگ تک میدان نبرد جدیدی است
سرویس وام کوتاه مدت آمازون به تاجران (merchant cash advance) مثالی برای آن دسته از خدمات شرکتهای بیگ تک است که بطور واضح گوی سبقت را از بانکها ربوده است. این پلتفرم در سال 2017 یک میلیارد دلار درآمدزایی داشته است. آیا بانکها در طول یک سال به این میزان وام ارائه کردهاند؟ شاید.
اما سوال مهمتری که در اینجا میتوان مطرح کرد این است که: چرا این رقم فقط یک میلیارد دلار بوده است؟ آیا دلیل این است که میزان تقاضای کل برای سرویس وام کوتاه مدت آمازون از سوی تاجران، به همین میزان محدود بوده است؟ شک دارم. در واقع، تقاضای واقعی شاید 5 یا 10 برابر این میزان بوده است.
به احتمال زیاد این میزان (یک میلیارد دلار) مبلغی است که آمازون با در نظر گرفتن تمام جوانب، مشکلی برای مدیریت ریسک و مسئولیتاش نداشته است و بهراحتی میتوانسته آن را مدیریت کند. اما آمازون در قبال تقاضاهای بدون پاسخ، باید چه عملکردی را اتخاذ کند؟ باید آنها را نادیده بگیرد؟ این به هیچ وجه فکر خوبی نیست. بهترین راه این است که آمازون این تقاضاها را به طور مستقیم به تامین کنندگان مناسب متصل کند؛ در اصل این همان کاری است که آمازون، بهعنوان یک پلتفرم، هر روز انجام میدهد.
همین تفکر را میتوان به سایر خدمات مالی مورد استفاده، مانند حسابهای جاری نیز بسط داد.
آمازون هیچ علاقهای ندارد که خودش را با مشکلات و خدمات دردسرسازی مانند اضافه برداشت درگیر کند. همچنین سه چهارم از کاربرانی که اعلام تمایل به افتتاح حساب جاری آمازون کردهاند، حساب جاری موجود در بانکشان را نیز حفظ خواهند کرد.
در نتیجه آمازون میتواند درآمد بسیاری را از طریق عقد قرارداد با بانکهایی که کاربرانش در آنها حساب دارند، بدست آورد و در اینصورت نیازی هم نخواهد داشت که خودش مرکز حسابهای کاربران باشد.
نتیجه:
بیگ تک نه تنها تهدیدی برای بانکها نیست، بلکه یک فرصت است. بیگ تک یک کانال توزیع و یک میدان نبرد جدید برای بانکها خواهد بود تا بر روی این بستر باهم به رقابت بپردازند.
آمار شاخص خالص مروجان و معیارهای اطمینان بی فایدهاند
در سال 2019 به سر میبریم! تکنولوژی تمام عادات، فعالیتها و حتی احتمالا افکارتان را نیز تحت کنترل دارد (این موردی است که طرفداران و فعالان حوزه هوش مصنوعی به آن باور دارند).
در حال حاضر، تصمیم گیری و هرگونه اقدام بر اساس اهداف خیالی کاربران، کاری بیاعتبار و غیر قابل اعتماد است. تقریبا همه ما در ابتدای سال تصمیم به ورزش منظم، ترک سیگار و سایر موارد بسیار مفید میگیریم؛ اما چقدر احتمال دارد که تا پایان سال از هدف خودمان منصرف نشویم؟!
حقیقت این است که رفتارهای واقعی تقریبا همیشه برخلاف پیش بینیهای شاخص خالص مروجان است.
در تحقیقی که اخیرا صورت گرفته است، مرکز مشاوره کورنر استون (Cornerstone Advisors) سوالاتی را با مراجعه کنندگان خود مطرح کرد که عبارت بودند از: در کدام بانک حساب دارند؟ در دو سال گذشته از چه تعداد از خدمات آن بانک استفاده کردهاند؟ و به چه تعداد از دوستان و آشنایان خود افتتاح حساب در آن بانک را توصیه کردهاند؟
با وجود اینکه یواسایای (USAA) بالاترین شاخص خالص مروجان این صنعت را دارد (75+)، اما تعداد آن دسته از کاربرانی که بانک آمریکا (Bank of America) را به اطرافیانشان پیشنهاد دادهاند، اندکی بیشتر از کاربران یواسایای بوده است. درصد برابری از کاربران هر دو موسسه، در دو سال گذشته، تعدادی از خدمات بدون سپرده را مورد استفاده قرار دادهاند؛ با این حال شاخص خالص مروجان بانک آمریکا، 24- است. سیتی بانک با شاخص خالص مروجان پایین (41-)، شاهد این است که بیش از یک چهارم کاربرانش خدمات جدیدی را مورد استفاده قرار میدهند و 6 نفر از هر 10 کاربر، افراد و کاربران جدیدی را به این بانک معرفی میکند.
نتیجه:
زمان آن فرا رسیده است که افسانه «کاربران دیگر به بانکها اعتماد ندارند» را فراموش کنیم و از شر معیارها و اعداد شاخص خالص مروجان خلاص شویم.
اصلیترین تهدید برای بانکها، دولتها هستند
مورد (یا تهدیدی) که بانک داران باید نگرانش باشند دولتها هستند؛ نه شرکتهای فعال حوزهی فینتک و بیگ تک. بانکها علیالخصوص باید مراقب سیاستمدارانی باشند که سررشتهای در موارد زیر ندارند:
1) سیستم بانکداری به چه شکلی عمل میکند؟
2) چه تفاوتی بین یک بانک مین استریتی (Main Street bank) و یک بانک وال استریتی (Wall Street bank) وجود دارد؟
صدماتی که دولت به بدنه سیستم مالی و بانکداری وارد میکنند، تنها به تغییرات رگولاتوری محدود نمیشود؛ البته این به این معنا نیست که تصمیمات اینگونه سیاستمداران صدمهای به بانکها نمیزند.
مشکل اینجاست که حدود 10 سال زمان صرف شده است تا سیستم بانکداری فعلی به جایی برسد که در حال حاضر است و به کاربرانش خدمترسانی میکند (مسلما در این بررسی نباید تنها شعبهای از یک بانک را که خدمات فراتر از انتظاری را در اختیار کاربران خود قرار میدهد، معیار بررسی قرار دهیم).
شخصا اعتقاد دارم تا زمانیکه دستهای از اشخاص یا سازمانهای منفور علنی، در مقابل بانکها قرار نگیرند، موسسات بانکی نخواهند توانست خود را از دام تهدیدها در امان نگه دارند (شاید به یاد نداشته باشید اما این بانکها بودند که در چالش برانگیزترین لحظههای بحران اقتصادی، صنایع پتروشیمی بریتانیا را از تبدیل شدن به منفورترین شرکت، بدلیل نشت نفتی خلیج، نجات دادند).
پس از اثبات سوءاستفاده فیسبوک از اطلاعات کاربران (دولت بریتانیا لقب «گنگسترهای دیجیتالی» را به این شرکت داده است)، و بعد از انتشار خبرهایی مبنی بر اینکه آمازون مالیات خود را پرداخت نکرده است، دوباره بیگ تک تبدیل به چهرهای منفور شده است. افراد با نفوذی در واشنگتن وجود دارد که میتوانند این تمرکز منفی را دوباره بر روی بانکها برگردانند. اصلیترین تهدید برای بانکها همین مورد است.
منبع: Forbes