پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مکانیسم تسهیم کارمزد؛ پاشنهآشیل یا گنج قارون
سید ابراهیم حسینینژاد، رئیس هیاتمدیره شرکت شاپ؛ ماهنامه عصر تراکنش / روزگاری بیان داستانهای شکلگیری و رشد شرکتهای پرداخت چنان عجیبوغریب مینمود که کمتر کسی تصور تاثیرگذاریشان را به شکل امروزی باور داشت. اینکه کجا و چگونه و تا قبل از تحریمهای اولیه بیل کلینتون خدمات برای دارندگان کارتهای شبکههای بینالمللی در برخی فروشگاههای معتبر فراهم بود و در مراکز خرید صنایع دستی در خیابان ویلا یا در نقش جهان اصفهان توریستها میتوانستند از کارت خود برای پرداخت وجه کالا استفاده کنند. یا اینکه چگونه از اوایل سالهای دهه 70 اولین بانک ایرانی اقدام به نصب خودپرداز كرد و برای اولین بار مردم از شر صندوقداران بانکها رها شده و گرفتار صفهای طولانی، زمان بالای انجام تراکنش، قطعیهای متوالی و ممتد عابربانکها شدند.
دانلود کنید: فایل PDF یادداشت «مکانیسم تسهیم کارمزد؛ پاشنهآشیل یا گنج قارون» در شماره 19 ماهنامه عصر تراکنش
در ادامه از ابتدای دهه 80 و با موج ایجاد بانکهای خصوصی، این بانکهای جدید فرصت را غنیمت شمرده و با بهرهگیری از فناوری، خدمات بانکی را از شکل سنتی توزیعشده و نامرتبط به شکل متمرکز امروزی تبدیل کردند و ادبیات جدیدی در این حوزه را آغاز کردند. سپس شرکتهای پیاسپی در سایه سرمایهگذاری بانکها متولد شدند و کار به جایی رسید که نهایتا با اقبال مردم و البته برای ساماندهی حوزه خدمات پرداخت الکترونیک شبکه شاپرک در ابتدای دهه 90 ایجاد و نهایتا خدمتدهندهها و پیاسپیها که در دهه 80 نهال نحیفی بودند تبدیل به غولهای فناوری با گردش مالی بالا شدند و امروز این شرکتها نقش بیبدیلی در صنعت مالی و اقتصاد ملی دارند. نگاهی به گزارش شاپرک کفایت میکند تا ارزش این شبکه بر همگان مشخص شود؛ اما این غولهای دوستداشتنی به همان اندازه که به زندگی و رفاه و اقتصاد کشور کمک کردهاند، بهدلیل برخی نارساییهای ذاتی آسیبپذیر هستند.
مسالهای به نام کارمزد
موتور محرک و پیشرانه این صنعت بهمانند هر کسبوکاری مکانیسم کارمزدی است که بارها دستخوش تغییرات شده و از زمان شکلگیری شاپرک وزن کارمزدها از سوی رگولاتور صنعت به شکل فزایندهای رشد داشته و امروز این کارمزد 50 تا 75 درصد درآمدهای شرکتها را تشکیل میدهد که نشان از وابستگی شرکتها به درآمدهای کارمزدی دارد. از طرفی بیش از 95 درصد هزینههای جاری این شبکه گسترده بر عهده شبکه بانکی است که چند سالی است احوال خوبی ندارد و تلاشهای گاه و بیگاه تشکلهای بانکی برای تاثیرگذاری و تغییر این مکانیسم، حکایت از شکنندگی مکانیسم فعلی دارد.
از سوی دیگر تمام تلاشهای سالهای اخیر برای توسعه زیرساخت کیف پول و پرداختهای خرد بهدلیل همین مکانیسم رایگانِ تمامآنلاین به شکست انجامیده یا حداقل موفقیتآمیز نبوده و رویگردانی سرمایهگذاران از این حوزه موید آن است که صاحبنظران و کارآفرینان نیز برای این حوزه چشمانداز مناسبی را متصور نیستند.
به نظر میرسد این مکانیسم دیر یا زود تغییر خواهد یافت و عقل سلیم بايد هرچه زودتر روشی برای پیشگیری از آسیبهای احتمالی این تغییر بیابد. در سالهای گذشته پیشنهادهايي از سوی بازیگران این حوزه ارائه شده که هر بار به دلایلی عقیم مانده و مورد توجه قرار نگرفته؛ دریافت کارمزد به ازای تسویه از پذیرنده، دریافت آبونمان استفاده از خدمات پرداخت و نهایتا دریافت کارمزد بر اساس مبلغ تراکنش از دارنده کارت، پذیرنده و بانک پذیرنده پیشنهاداتی بوده که اجرای هرکدام ریسکهایي به همراه دارد، ولی نپرداختن به این مقوله هزینه اجرا را بيشتر و تبعات منفی ناشی از آن را تشدید خواهد كرد. تصمیمگیری در این خصوص که بهظاهر بر عهده بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار است، ضمن تاثیرات منفی احتمالی بر منافع شرکتهای پیاسپی میتواند موجب تحرکات در سایر حوزهها؛ بهخصوص پرداختهای خرد شود. بنابراين دقت در طراحی سناریویی که بهتدریج هزینه کارمزد فعلی را از دوش بانکها برداشته و به مصرفکنندگان واقعی خدمات منتقل كند تا آسیب ناشی از آن محدود و قابل کنترل باشد، انکارناپذیر است.
صفآرایی جدید در بازار
اما صفآرایی شرکتهای مختلف در صنعت پرداخت از زمان شکلگیری شاپرک همواره در حال تغییر بوده است. شرکتهای کوچک و چابک که مبتنی بر نوآوری یا ارزشافزودهای که برای بخشی از بازار ایجاد کردهاند، درصدد گرفتن سهم بازار شرکتهای اصلی هستند و در این بین در سه سال گذشته با تکیه بر رقابت بیپایان و کُشنده شرکتهای پیاسپی توانستهاند بخشی از درآمدهای کارمزدی شرکتها را اخذ کنند. شرکتهای فینتک و استارتآپهایی که کمتر مبتنی بر یک نیاز و نوآوری ذاتی و بیشتر بهدلیل نزدیکی به بخشی از مشتریان توانستهاند بهعنوان تجمیعکننده تراکنش نقش خوبی در فرازوفرود سهم بازار شرکتهای پیاسپی داشته باشند، بهخوبی از این رقابت بهره بردهاند.
دسته بعدی، شرکتهای نرمافزاری هستند که تاکنون از طریق اتوماسیون و فروش و پشتیبانی نرمافزارهای فروشگاهها امرار معاش میکردند، اما در سالهای اخیر با تکیه بر همین رقابت بیمنطق، درآمدی چند برابر سالهای گذشته برای خود فراهم كردهاند و امروز به جای تعمیق در محصولات و نوآوری در روشهای فروش به فکر چانهزنی با پیاسپیها هستند. در این بین به نظر میرسد صفآرایی به شکلی در حال تغییر است که پیاسپیها نقش تجمیع، پردازش و هدایت تراکنشها را برعهده میگیرند و نقش ارزش افزوده و بازاریابی بر عهده شرکتهایی در لایههای پایینتر با چابکی و قدرت نوآوری بالاتر قرار میگیرد که در صورتی که این تغییر بر اساس منطق تقسیم بازار شکل گیرد، جای خوشحالی و البته موجب کاهش هزینه و ارزش افزوده بالاتر برای مشتریان است، حال آنکه این اتفاق بهدلیل رقابتی غیرمنطقی در افزایش سهم بازار پیاسپیها شکل گرفته و ادامه این روند موجب تضعیف نوآوری غولهای فناوری صنعت پرداخت و قطع ارتباط ایشان با مشتریان خواهد شد.