پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
نگاهی به کتاب «شکست بانک یا بانکداری محلی چطور میتواند از فینتک جان سالم به در ببرد؟» / داستان صفر و یک بانکی
ماهنامه عصر تراکنش / شبکه راه پرداخت با حمایت شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا، کتاب «شکست بانک یا بانکداری محلی چطور میتواند از فینتک جان سالم به در ببرد؟» را منتشر کرده است. این کتاب نگاهی به وضعیت بانکداری محلی و راهی که پیش روی این نهادها هست، انداخته و با ارائه نظرات کارشناسان، میخواهد به بانکداران کمک کند تا از این وضعیت نامشخص رها شوند. کتاب ورشکستگی بانکی راهنمایی برای راهبری بانکهای بومی و اتحادیههای اعتباری با استفاده از پتانسیلهای فینتک است.
این کتاب توسط رضا قربانی، سردبیر ماهنامه عصر تراکنش و مازیار معتمدی ترجمه شده و در هزار نسخه به چاپ رسیده است. علاقهمندان برای خرید این کتاب میتوانند با شماره تلفن 46010539-021 در ارتباط باشند یا آن را از طریق سایت راه پرداخت، بهصورت آنلاین سفارش دهند. برای سفارش آنلاین کتاب، اینجا را کلیک کنید.
نویسنده «شکست بانک» را بشناسید
جان واپش، نویسنده کتاب «شکست بانک یا بانکداری محلی چطور میتواند از فینتک جان سالم به در ببرد؟» است. او یکی از سخنرانان شناختهشده در کنفرانسهای برتر فینتک و بانکداری است؛ دستی در بانکداری محلی و دستی دیگر نیز در فینتک دارد. جان مدیر ارشد نوآوری در کاساسا است؛ شرکتی که پیشتر بهعنوان بنک وو شناخته میشد و در حال حاضر خدمات بانکداری خرد خود را به بیش از ۷۰۰ موسسه مالی محلی در سراسر آمریکا ارائه میدهد.
واپش بیش از یک دهه پیشگام یکپارچهسازی راهکارهای فینتک و بازاریابی مالی بوده؛ از جمله در کاساسا، نخستین برند محصولات مالی ملی که بهطور اختصاصی در صدها موسسه مالی محلی در سراسر ایالات متحده ارائه میشوند. جان، رهبر بخش آستين نکست مانی، یک سازمان شبکهسازی جهانی فینتک هم هست و در شتابدهنده جهانی فینتک بنک اینوویشن یعنی INV مشاوره میدهد و آن را رهبری میکند.
کار او باعث شده كاساسا بتواند سه عنوان «بهترین نمایش» فینوویت را دریافت کند، در فهرست «۱۰ کمپانی نوآور عرصه مالی» چاپ افست کمپانی به رسمیت شناخته شود، در جمع یکصد فینتک برتر قرار بگیرد و مجموعهای از جوایز ماركام را از آن خود کند.
واپش با بیش از یک دهه تجربه در ایجاد محصولاتی برای از بین بردن شکاف میان فناوریهای مالی و صنعت بانکداری بهخوبی آگاه است که نسخه مشترکی برای همه موسسات وجود ندارد؛ بنابراین او تاکتیکهای مختلفی را برای موسسههای مالی ارائه میدهد تا بتوانند زنده بمانند و در عصر انقلاب فینتک رشد کنند.
شکست بانک از چه میگوید؟
این کتاب در پنج فصل تالیف شده است. پیشگفتار آن با عنوان «ما به بردگان محتوای فینتک تبدیل شدهایم» تالیف شده است؛ فصل اول، نگاهی کلی به «شکست بانک» انداخته است؛ فصل دوم، با عنوان سیستم بانکداری محلی خراب است، وضعیت این نهادها را مورد بررسی قرار داده است. در فصل سوم تحت عنوان فرصتی برای موسسات محلی، راهکارهایی به بانکداران ارائه داده است تا خود را از مشکلاتی که با آن دستوپنجه نرم میکنند، برهانند. در فصل چهارم راهنماییهایی از دیگران گنجانده شده است و راهنماییهای دیگر بانکداران باتجربه، در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. فصل پنجم نیز حرکت پایانی است که با ارائه یک لیست سخت، چند ایده را برای آغاز راه در اختیار بانکداران قرار میدهد.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
«شکست بانک»
نویسنده: جان واپش
مترجم: رضا قربانی و مازیار معتمدی
ناشر: شبکه راه پرداخت
تعداد صفحه: 264
قیمت: 48500
FDIC مخفف Federal Deposit Insurance Corporation است. شرکت بیمه سپردههای فدرال یک سازمان مستقل است که توسط کنگره ایالات متحده تاسیس شده است تا ثبات و اعتماد عمومی را در سیستم مالی کشور حفظ کند.
[/mks_pullquote]
این کتاب در حوزه فینتک مطالبی را بیان میکند، اما تنها به ارائه مطالب صرف اکتفا نمیکند. تالیف جان واپش پر است از جداول و نمودارهایی که تغییرات و تحولات عرصه بانکداری را با اعداد و ارقام بیان میکند تا آنچه در حال وقوع است، برای همه با سندیت روشن شود. این کتاب قرار است تغییرات بانکداری جهان و راهی را که بانکهای محلی باید طی کنند، مطرح کند.
برگ برنده این کتاب علاوه بر ارائه آمار و ارقام و به تصویر کشیدن وضعیت بانکداری، راهبردهایی کوتاهمدت و کاربردی برای مدیران اجرایی بانکداری محلی است که توسط 20 کارشناس این صنعت در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. چه چیزی بهتر از اینکه خوانندگان با خیال آسوده در تجربه زیسته کارشناسان مطرح جهانی شریک شوند؟ البته این کتاب از راهحلهای مختلف سراسر دنیا الهام میگیرد، اما روی سیستم بانکداری محلی ایالات متحده و موسسات اعتباری و بانکهای محلی متمرکز است.
بخشهایی از کتاب یا پیشگویی از آینده
جان واپش بهصراحت، برنده آینده بانکداری را دنیای وب میداند. او معتقد است صفر و یکها گوی رقابت را از بانکداران محلی میربایند. به تعبیر خودش، ذهنش یک سال درگیر بوده تا برای بیماری بانکداران محلی، راه درمانی پیدا کند؛ به این ترتیب مدیران بانکی یک یا چند مزیت دارند تا بتوانند از آنها استفاده و نقاط ضعف را مستحکم کنند. نویسنده معتقد است بانکداری محلی تنها به این دلیل دوام آورده است که در گذشته رقابت در بانکداری سبک بوده و نقاط دسترسی کنترلشدهای داشته است؛ وگرنه هم بانکهای محلی و هم موسسات اعتباری منسوخ شدهاند و باید در اقلیم همیشه در تغییر بانکداری رشد کنند، اما تعداد کمی بانک و موسسه اعتباری وجود دارد که خودش را به پروسه سخت بازبینی و تغییر دادن تجارتهایش بر پایه حقایق امروز متعهد کرده باشد.
در ابتدای این کتاب نویسنده اعتقاد خود را درباره بانکداری و تحولات پیش روی آن مطرح میکند:
«اگر پایان داستان بانکداری را میخواهید؛ صفر و یکها برنده میشوند. در آینده هزاران «موسسه مالی» فعلی منحل میشوند، پول ما بهصورت خودکار توسط هوش مصنوعی، قراردادهای احمقانه یا هوشمندانه و رفتارهای یادگرفتهشده مدیریت میشود و هر انسانی در دنیا که پولی در بانک دارد، دیگر نیاز ندارد به قبض، مدیریت پول، نرخ بیمه، رهن و سپرده فکر کند. دلیلش ساده است؛ هرگونه پیشبینی انجامشده در مورد آن آینده «بزرگ»، در نهایت در وهلهای از افق زمان به حقیقت خواهد پیوست، اما ما نباید دنیایی را که تا آن حد متفاوت است، با واقعیت دنیای امروز یا حتی دنیای ۱۰ سال آینده اشتباه بگیریم. شاید اگر موسسات مالی اکنون تغییراتی کوچک به وجود بیاورند، بتوانند خودشان را وفق بدهند، یا حتی بهتر بتوانند تغییری در آن مسیر به وجود بیاورند.»
با این نگاه، نویسنده وارد فصل دوم میشود. این فصل تحت عنوان «سیستم بانکداری محلی خراب است» تغییراتی را که در بانکداری محلی اتفاق افتاده است، مطرح میکند. جان واپش به این موضوع اشاره میکند که تعداد بانکها و موسسات اعتباری از سال 1984 تا به حال بهطور ثابت کاهش یافته است. همچنین داراییهای بانکهای محلی و موسسات اعتباری از سال 1994 تا به حال بهطور جدی در حال حرکت به سمت موسسات بزرگتر بوده است.
همچنین حقایقی جالب درباره شکست بانکهای محلی آورده میشود؛ اینکه درصد ورشکستگی کامل بانکهای محلی نصف درصد شکست کامل بانکهای غیرمحلی است. دوسوم بانکهای محلی که یا بهطور داوطلبانه یا از طریق شکست بسته میشوند، توسط یک بانک محلی دیگر خریداری میشوند. در ۱۰ سال بین ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳، چیزی حدود 85 درصد بانکهای محلی بستهشده با داراییهای زیر یکصد میلیون دلار توسط یک بانک محلی دیگر خریداری شدند و تنها ۹ درصد از آن بانکهای خریداریشده، بانکهای شکستخورده بودند. همچنین تنها حدود 31 درصد بانکهایی که از سال ۱۹۸۶ به ثبت رسیده بودند تا سال ۲۰۱۶ وجود داشتند.
با استفاده از این آمار مستدل، سخت نیست بتوانیم سالهای آینده بانکداری را هم پیشبینی کنیم، اما نویسنده راهحلی را در اختیار بانکداران قرار میدهد؛ او میگوید: «بانکها برای اینکه بتوانند در اقلیم امروز زنده بمانند، نیازمند این هستند که قانونگذارانشان هم خود را با مفهوم غیرفیزیکی «جامعه» وفق دهند.»
در این فصل، نویسنده دو شاخصه را معرفی میکند که FDIC برای تعریف بانکهای محلی از آن استفاده میکند؛ قرضدهی دادهمحور رابطهای و تمرکز جغرافیایی. جان واپش در ادامه به سه دلیل FDIC برای یکپارچهسازی بانکها و اتحادیههای اعتباری اشاره میکند؛ بسته شدنهای داوطلبانه، شکستهای بانکی و قوانین جدید کم.
واپش همچنین در این فصل، به واقعیتهای بانکداری شعبهای اشاره میکند؛ اینکه این روزها دلایل بسیاری برای عدم تاسیس بانک وجود دارد؛ حاشیه نرخ سود خالص پایین است، موشکافی و بررسی بیشتر طی مراحل اولیه و مراحل شکلگیری انجام میشود، پیشنیازهای سرمایهای افزایش یافته و بررسی و اعمال قانونگذاری شدید برای بانکها عذابآور شده است.
اینها یک سوی قضیه است. از سوی دیگر مطابق با آمار ارائهشده رابطه معکوسی بین تعداد بانکها و تعداد شعبهها وجود داشته است؛ همچنین کاهش جمعیت و افزایش تعداد تلفنهای هوشمند که در سال 2016 به 2.5 میلیارد رسیده که مطابق با آمار ارائهشده در کتاب، این رقم، تا سال 2020 به پنج میلیارد میرسد. واضح است که این تلفنها بهسرعت در تمام سیاره تکثیر شدهاند و به همه؛ از جمله میلیاردها انسان سراسر جهان که کار بانکی نمیکنند، دسترسی به خدمات بانکداری دادهاند.
در این بخش همچنین نگاهی اجمالی به چشمانداز فینتک انداخته شده است. در این قسمت به موضوعاتی نظیر تاریخچه فینتک تحت عنوان فینتک چیز جدیدی نیست، فینتک ضرورتا در تضاد و رقابت با کمپانیهای خدمات مالی نیست، فینتک به معنی کمپانی استارتآپ در زمینه تکنولوژی مالی یا خدمات مالی نیست، بیشتر کمپانیهای خدمات مالی هنوز کمپانیهای فینتک نیستند، فینتک میتواند صفت باشد، فینتک میتواند به سه طریق ارائه شود و مصرفکننده عامل تغییر است، فینتک بازخورد است و نیز به تاثیر فینتک در بانکداری محلی پرداخته و ویژگیهای این تازهواردهای صنعت بانکی را مورد بررسی قرار داده است.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]تاریخچه فینتک: با استناد به EFMA، امروز بیش از 12 هزار کمپانی فینتک در 18 بخش از اقتصاد وجود دارند. یک درک غلط بسیار رایج این است که فینتک در سال 2008 آغاز شد. این ادعا تاریخ را بازنویسی میکند. بولتن فدرال رزرو مربوط به ماه نوامبر سال 1962 از چند صفحه داده استفاده کرد تا نشان دهد اتوماسیون بهوجودآمده با کمک کامپیوترها و همچنین خدمات شخص ثالث مرتبط ارائهشده در بانکهای تجاری تا چه حد پیشرفت کرده است. آن زمان نزدیک به نیمی از بانکها گزارش دادند که یا میخواهند اسنادشان را بهصورت «الکترونیکی و کامپیوتری » نگهداری کنند، یا از همان زمان این کار را انجام میدادند.[/mks_pullquote]
فصل سوم تحت عنوان فرصتی برای موسسات مالی محلی ارائه میشود. این بخش با یک جمله آغاز میشود؛ «هر کسی یک نقشه دارد؛ تا وقتی که مشتی به دهانش میخورد.» پرواضح است که قرار است در این فصلها راهحلها در اختیار مخاطب قرار بگیرد.
به گفته نویسنده این فصل از کتاب شامل فرصتهایی برای بزرگترین چالشهایی است که نویسنده در بانکداری محلی خرد امروز میبیند. او اعتقاد دارد تا مدتها در برخی مناطق خاص، هر کسی که میتوانست پروانه تاسیس بانک بگیرد و انسانهایی زنده و در حال نفس کشیدن داشت که در یک شهر زندگی یا در یک کمپانی کار میکردند، میتوانست پول دربیاورد. اما حالا زمان و فرصت فوقالعادهای است برای مدیرانی که حاضرند به خود و موسسات مالیشان به شیوهای متفاوت نگاه کنند. نویسنده در این فصل بخشهای زیر را معرفی میکند و در هر یک راهنمایی را پیش روی خواننده قرار میدهد تا او خود را از خطری که تهدیدش میکند، دور کند.
به اعتقاد نویسنده، فصل چهارم حاوی طلای خالص از بزرگترین متفکران صنعت بانکداری است. جان واپش این فصل را اینگونه معرفی میکند: راهنماییهایی از افرادی بسیار باهوشتر از خود من؛ تصمیم داشتم تمام بهترین اذهان در بانکداری امروز را جمع کنم تا راهنماییهایی برای شکست بانک که در راه است، ارائه کنند. آیا این کار نمیتواند احتمال موفقیت بانکداری محلی را بالا ببرد؟
نویسنده در فصل آخر با خواننده «شکست بانک» اتمام حجت میکند. او میگوید: سال 2030 است و هیچکس درباره بانکداری فکر نمیکند، اما حداقل یک دهه تا 2030 باقی مانده است. او مخاطب را رها نمیکند؛ بلکه لیستی سخت از هفت کاری که باید انجام شود در اختیار او قرار میدهد: «اینها چند ایده برای آغاز هستند، اگر نمیتوانید یا نمیخواهید کار سخت را انجام داده و به این سوالها پاسخ دهید، همین حالا موسسهتان را به کسی بفروشید که میخواهد این کار را بکند.»