پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
از چالش توسعه نرمافزار تا حفظ سرمایه انسانی
محمد نژادصداقت، مدیرعامل شرکت داتین معتقد است با توجه به پیچیدگیهای سیستمی که در حوزه نرمافزار بانکی شاهد آن هستیم، هزینه دریافتی با میزان حجم کار در این زمینه فاصله بسیار معناداری دارد.
امروزه بانکهای بسیاری در دنیا بهصورت سالانه و روتین سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در عرصه توسعه تکنولوژی و بهبود زیرساختهای نرمافزاری خود انجام میدهند و با توجه به آیندهای که پیش روی خود میبینند آن را نه هزینه بلکه سرمایهگذاری میدانند. آنها میدانند که اگر قصد دارند در بانکداری آینده حضور داشته باشند نهتنها از توسعه فناوریهای خود عقب بمانند بلکه باید پیشگام نیز باشند. محمد نژاد صداقت مدیرعامل داتین در گفتوگویی بیان کرد، که بانکها در ایران سرمایهگذاری در بحث نرمافزار را یک هزینه میبینند تا سرمایهگذاری؛ او معتقد است که بودجه بخش توسعه تکنولوژی بانکها در ایران یکچهارم بانکهای خارجی است و به صورت جدی روی این بخش سرمایهگذاری میکنند. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
توسعه تکنولوژی،هزینه یا سرمایهگذاری
محمد نژادصداقت، مدیرعامل شرکت داتین معتقد است با توجه به پیچیدگیهای سیستمی که در حوزه نرمافزاری بانکی شاهد آن هستیم، هزینه دریافتی با میزان حجم کار در این زمینه فاصله بسیار معناداری دارد. او میگوید: «آن چیزی که الآن در صنعت بانکی، برای نرمافزار پرداخت میشود، اصلاً با هزینهها و نرم بینالمللی تطابق ندارد اما اینکه چرا این امر در صنعت بانکی ما اتفاق افتاده، نیازمند بررسی است. ما در صنعت بانکی، در حوزه سختافزار و نرمافزار و البته بهطورکلی فناوری، وضعیت خوبی داریم اما چون عادت داریم برای نرمافزار، مانند ویندوز، آفیس و … هزینه نکنیم و برایمان ملموس نیست که ورای آن، چقدر کار انجامشده تا قابلارائه شود، همین امر، مسئله جدی ایجاد کرده است. شاید اساس مسئله بانکها در حوزه نرمافزار باشد و اساس مسئله نیز نرمافزارهای خاص بانکی مانند کربنکینگ و سیستمهای جانبی است که سیستمهای تحلیلی نیز به شمار میروند. در حال حاضر، فناوری برای بانک، دیگر یک ابزار نیست.»
مدیرعامل داتین، نرمافزار را شالوده، اساس و بنیان بانک میداند که به کسبوکار بانک شکل میدهد و در دنیای امروز، باوجود تمام تعاریفی که در حوزه تحول دیجیتال مطرح است این موضوع، هنوز در سیستم بانکی ما جا نیفتاده است. او به گفتههای مدیرعامل بانک ING اشاره میکند که میگوید، میخواهم یک شرکت فناوری باشم که لایسنس بانکی دارد و ادامه میدهد: «ما هنوز به این مدل نرسیدیم. آنها الگوی خودشان را آمازون و فیسبوک قرار میدهند اما ما یکسری بانک با ابعاد فوقالعاده بزرگ داریم که ابزار می-خواهند و بهازای آن بر اساس نفر – ساعت پول میدهند تا فلان فیچر پیادهسازی شود. این امر، اصلاً نگاه شریک استراتژیک یا نگاه مبتنی بر اینکه فناوری، شالوده بانکی باشد، نیست و ما را به نقطهای هدایت میکند که برای آینده کشور، جالب نیست. ما به نقطهای میرسیم که تعداد شرکتهای نرمافزاری، کمتر و ضعیفتر خواهد شد چون توان مقابله و پاسخگویی به هزینههایی که افزایش پیدا میکند و درخواستهایی که توسعه مییابد، ندارند.»
هزینه 10 تا 11 میلیارد دلاری بانکهای خارجی در حوزه تکنولوژی
او درباره مقایسه هزینه بانکهای ایرانی و خارجی در این حوزه میگوید: «اگر این موارد را با دنیا مقایسه کنیم، درک بهتری خواهیم داشت. هزینهای که بانکهای خارجی در حوزه تکنولوژی میکنند، قابلتوجه است. بانک جی.پی مورگان، در سال ۲۰۱۸، در حوزه تکنولوژی، ۱۱ میلیارد دلار و بنک آو آمریکا، ۱۰ میلیارد دلار هزینه کردهاند. البته شاید این هزینه با ابعاد آن بانکها، چندان قابلمقایسه با ما نباشد اما در بانکهای خارجی، بهاندازه چهار دهم درصد تا نیم دهم درصد از داراییهایشان در حوزه تکنولوژی سرمایهگذاری کرده-اند. این عدد در ایران، یک چهارم آن است. اگر به صورتهای مالی بانکهای ایران و هزینهای که در حوزه تکنولوژی داشتهاند، نگاه کنیم بین یک دهم درصد تا ۱۵ صدم درصد است. بر اساس صورتهای مالی چند بانک ازجمله صادرات و… که روی کدال چک کردم، این عدد را شاهد هستیم درحالیکه خارج از ایران، حداقل چهار برابر است. بانکهای ما، IT را هزینه میبینند نه سرمایهگذاری. ما در مبارزه با پولشویی، تشخیص تقلب و تخلف، فراد، ریسک اعتباری، نقدینگی و … در گامهای اولیه هستیم و فاصله زیاد است. واقعاً باید ببینیم کشورهای دیگر چقدر هزینه میکنند و ما چقدر؟»
او با چند سؤال صحبتهای خود را ادامه میدهد و میگوید: «اینکه منابع درآمدی بانکها از کجا تأمین میشود خود یک موضوع کلان به شمار میآید، اما سؤال اصلی این است که یک بانک با ۳۰۰ یا ۳۰۰۰ شعبه، چقدر از هزینه یا سرمایهگذاری که برای چند شعبه انجام داده، باید در حوزه IT، هزینه کند؟ برای خریداری یک شعبه در یک نقطه از شهر تهران، خصوصاً بالا شهر چقدر هزینه میشود؟ آیا برای نرمافزار که کل بانک مبتنی بر آن است، اصلاً این مقایسه وجود دارد؟ حالا اگر آن ملک را نخرد، چقدر در صورتهای مالی، درآمد، منابع و مصارف، تأثیر دارد و اگر نرمافزار بانکی را نخرد، چقدر مؤثر است؟ شاید بزرگترین مسئله ما در درآمدها این است که آنچه بعد از کسر هزینهها باقی میماند، در حوزه تحقیقوتوسعه چیزی باقی نمیماند تا هزینه کنیم. نقطه خطرناک همینجاست و با این شرایط، نمیتوانیم توسعه پیدا کنیم و ناچاریم در شرایط بازنگری کنیم تا حداقل در لبه تکنولوژی به حرکت خود ادامه دهیم.»
شکایت فعالان از بخشنامههای متعدد بانک مرکزی
بانک مرکزی در سالی که رو به پایان است 48 بخشنامه نظارتی و 16 بخشنامه اعتباری صادر کرده است. این موضوع باعث شده تا بسیاری از فعالان حوزه نرمافزاری بانکها از ابلاغ بخشنامههای متعدد بانک مرکزی شکایت کنند، زیرا نهتنها این موضوع بر هزینههای پشتیبانی نرمافزار بانکها تأثیر مستقیم دارد بلکه نبود یک نقشه راه موجب شده تا شرکتهای ارائهدهنده خدمات پشتیبانی و خصوصاً منابع انسانی آنها، در روند فرسایشی گرفتار شوند که هیچکس از آن راضی نیست. نژادصداقت درباره این مسئله میگوید: «بههرحال بانک مرکزی با توجه به جایگاهش و قانونگذاری که قرار است در شبکه بانکی انجام دهد، پروژههای متعددی را تعریف کرده و خصوصاً امسال، تعدد آن زیاد بود. ما در پیشبینیهای اول سال، چیزی حدود ۲۵ درصد ظرفیت تولیدمان را برای بانک مرکزی و پروژههایی که اعلام میکند، در نظر گرفتیم.
این عدد، در طول سال به ۴۰ درصد رسید؛ یعنی ما مجبور شدیم ۴۰ درصد ظرفیت تولیدمان را برای پروژههایی که بانک مرکزی تعریف میکند، در نظر بگیریم. البته خودمان هم علاقه زیادی به برخی از این پروژهها داریم مثلاً در حوزه شفافیت تراکنشها، مبارزه با پولشویی، تفکیک حسابهای تجاری از شخصی، محدودیتهایی که در حوزه چک، لحاظ شده و پروژههای خوب و جزء پروژههای ملی است که با بانک مرکزی همراه هستیم، در نظر گرفتیم اما همه قضیه اینها نیست و تعدد پروژههای بانک مرکزی، نقطه ابهامی را برای ما ایجاد کرده است.
واقعاً مسیر بانک مرکزی چیست؟ آیا سامانههای نرمافزاری متمرکزی را در بانک مرکزی برای تعریف مشتری، حساب و.. در نظر میگیرند و بانکها، مصداقهایی برای اتصال به آن سامانهها هستند و بانکداری مرکزی را مدنظر دارند؟ و اینکه استقلال بانکها، کی و تا چه میزان قرار است حفظ شود؟ این موضوع، نکته کلیدی محسوب میشود و خوب است بانک مرکزی، آینده این مسیر را شفاف کند. اینهمه سامانههای متعدد، نقطه ابهام ایجاد کرده است، هرچند پروژههای خوبی هم وجود دارد. تعریف و تعدد این پروژهها نیز چندین نتیجه را در سال جاری برای ما در پی داشته است: اول اینکه برنامههای توسعه بانکها مانند فعال کردن محصول یا فیچر، عقبمانده است. اقداماتی که مدنظر بانکها بوده نتوانستیم انجام بدهیم و کارهای بانک مرکزی را انجام دادیم. دوم اینکه ما نسخه گذاریهای متعدد داریم.
چندان مرسوم نیست یک نرمافزار اینترپرایز که در تمام شعب بانک کار میکند، بهصورت متعدد نسخه گذاری شود. ما ناچاریم تقریباً هرماه نسخه جدید برای بانکها اعمال کنیم اعم از نسخ کوچک، بزرگ و بنیادین. برای برخی بانکها، سرعت آن بیشتر است زیرا تغییرات بیشتری را انتظار دارند. این موضوع، عدم ثبات ایجاد میکند. مشتری که در حال گرفتن خدمت است، بعد از هر نسخه، با قطعی، باگ و … مواجه است و این امر هم به بانک و هم به شرکت، استرس وارد میکند چون در تعامل با مشتری دچار مشکل میشود. در کنار اینها، جلسات بانک مرکزی با مدیران عامل با حضور رئیسکل بانک مرکزی، که فکر میکنم شنبه اول هرماه برگزار میشود، برای ما مسئله شده است. باید ببینیم مدیران عامل، چه دستورهایی در آن جلسه دریافت کردهاند. همیشه روزهای یکشنبه منتظر هستم چند بانک با بنده تماس بگیرند و سفارشها را بدهند! این مسئله، جای سؤال دارد و معلوم نیست این مسیر، تا کی ادامه پیدا میکند.»
بانکها از نقشه راه و استراتژی محصولاتشان آگاه نیستند
در کنار دغدغه تبعیت از بخشنامههای صادرشده از سوی بانک مرکزی، بانکها بهواسطه رقابت در حوزه نوآوری، معتقدند در سریعترین زمان ممکن، پروژههای کسبوکاری آنها، توسط پیمانکار اجرا شود اما آنطور که ملاحظه میکنیم بانکها، چه آنهایی که با شرکتهای زیرمجموعه خودشان کار میکنند و چه آنهایی که با شرکتهای بیرونی کار میکنند، از روند جاری و تأخیر در اجرا، راضی نیستند. مدیرعامل داتین در پاسخ به این سؤال که ظرفیت مورد انتظار بانکها – حداقلی یا حداکثری- در پشتیبانی، با توجه به شرایط موجود، باید چگونه باشد، میگوید: «ما در توسعه بانکها، درخواستها و فیچرهای موردنظر بانکها، وضعیت جالبی داریم. روال به این صورت است که اول هر فصل، با مشتریانمان مواردی که پیادهسازی آن اولویت دارد، برنامهریزی میکنیم که تا آخر فصل، آنها را در سامانهها اعمال کنیم. اتفاق جالبی که رخداده، این است که بانکهای ما هم از نقشه راه مشخص و استراتژی معین برای محصولاتشان آگاه نیستند! نشانهاش این است که ما ۳۰ درصد ظرفیت را بهعنوان ظرفیت غیر برنامهریزی شده برای موارد فوری لحاظ میکنیم؛ یعنی اول هر فصل، تنها ۷۰ درصد ظرفیت را برنامهریزی میکنیم چون حسب تجربه به ما ثابت شده، تا آخر فصل، 30 درصد، تقریباً نصف آن مقداری که بانک فرض میکرده کار دارد، کار جدید به ما میدهد و فوری هم نیاز دارد؛ نه اینکه به فصل بعدی موکول کنیم. هرچند بخشی از این ۳۰ درصد با دستورهای بانک مرکزی پر میشود اما بخش قابلتوجهی را بانکها در طول فصل استفاده میکنند. با شتابزدگی که الآن در صنعت بانکی، بهخاطر فضای رقابتی که دارند، ایجاد شده، محصولاتی را درخواست میکنند که نه مشتری را مشعوف میکند و نه تفاوت چندانی با محصولات قبلیشان دارد.»
او در ادامه میگوید: «ما تا سال قبل که بانک مرکزی، روی سود سپردهها، چندان اصرار نداشت و بانکها را در رعایت قواعد، زیاد کنترل نمیکرد، همیشه مشکلاتی داشتیم مبنی بر اینکه سود سپردهها را کم کنید، زیاد کنید، این ماه همه را ببندید با سود جدید باز کنید! مانند پیچ رادیو شده بود! هرماه سود سپردهها را بالا پایین میکردیم. اینها محصولات سپرده – تسهیلاتی است؛ یعنی فلان قدر سپرده بگذارید، فلان قدر تسهیلات بگیرید. هر بانکی هم یکسری محصولات جدید میخواهد که با قبلیها و آنچه خودش میخواسته، نیز متفاوت است. بااینحال، هنوز در حوزه اعتبار دهی هوشمند که مشتری را مشعوف کند، اقدامی انجامنشده است. مثلاً برای مشتریانی که سالهاست حقوقبگیر هستند و سابقه بیمه آنها وجود دارد و از تمکن مالی برخوردارند، هنوز هیچ بانکی به این حوزه ورود نکرده و همیشه، مقداری محصولات قبلی را تغییر میدهیم. این لیست، آنقدر طولانی است که هیچگاه تمام نمیشود و ما برخی اوقات نمیتوانیم به SLA که بانک نیاز دارد، برسیم. علت آنهم محدودیت منابع ماست. مگر ما چقدر ظرفیت تولید و نیرو داریم؟ چقدر با منابع درآمدی که به ما تزریق میشود، میتوانیم کارکنیم؟ این سقف را لحاظ میکنیم و مثلاً به هر بانک میگوییم 10 هزار نفر – ساعت برایش کم است و عمدتاً این امر، اتفاق میافتد. بانکها میگویند ما بیش از این ظرفیت تولید میخواهیم اما پولش را نمیدهیم. این اتفاق، ما را به نقطه عجیب غریبی برده و این نارضایتی، در این لوپ میگردد.»
دوراهی دستورات بانک مرکزی و مشتریان بانکی
نژادصداقت با تأکید بر این موضوع که ما بابت اقدامات جدید، پول دریافت میکنیم، عنوان میکند: «اگر درخواستهای بانک مرکزی نباشد، بانکها بیشازاندازه درخواست دارند اما اتفاقی که افتاده، این است که به خاطر محدودیت ظرفیت، درخواستهای بانکها را انجام نمیدهیم. مثلاً به بانکها میگوییم در این فصل، دستورهای بانک مرکزی را برای شما اجرا کنیم یا کارهای خودتان را؟ بانک، معمولاً دستورهای بانک مرکزی را در اولویت قرار میدهد اما خودشان لیست بلندبالایی از اقدامات را دارند. ما از این بابت خیلی ناراحت هستیم. چون دستورهای بانک مرکزی را نمیتوان عقب انداخت و معمولاً این دستورها، فشارهای زیادی ایجاد میکند و زمانهای خاص خودش را دارد. اتفاقاً اصلاً موضوع جذابی برای ما نیست. نکته دیگر اینکه بانکها هم بعضاً با رغبت این دستور بانک مرکزی را نمیدهند. مثلاً اگر بر سر یک فیچر با بانک توافق کنیم که مربوط به خودش است، ارقام بهتری پرداخت میکند چون فکر میکند برای کسبوکار خودش لازم دارد اما دستورهای بانک مرکزی را الزام میداند و به ما میگوید این دستورها را برای تمام مشتریان اعمال میکنید پس مثلاً اگر پنج مشتری دارید، یک پنجم پول را محاسبه کنید! بنابراین ما خوشحال میشویم دستورهای بانکها را اجرا کنیم.»
او درباره چابک بودن کر و اعمال تغییرات روی آن میگوید: «تکنولوژیها و ابزارهای جدید در حوزههای برنامهنویسی بسیار کمککننده است و هرچه تکنولوژی بهروزتر باشد، بیشتر کمک میکند اما نکته مهم در خصوص محصولات بزرگ و پیچیده این است که اگر فیچری در محصول کوچک نیاز باشد، میتوانیم با اقدام محدود آن را انجام دهیم اما وقتی از کر با ابعاد بزرگ صحبت میکنیم که باید تمام سامانههای آنجا با کر یکپارچگی داشته باشند، با مسائل جدی مواجه هستیم. مثلاً در یک بانک قرار بود یکمیلیون و 500 نفر تسهیلات کرونا به میزان یکمیلیون تومان برای هر نفر داده شود. در کدام کر دنیا، بهصورت گروهی، پرونده تسهیلاتی ایجاد میکنند؟ پشتیبانی این موضوع که پرونده تسهیلاتی ایجاد و سپس به یکمیلیون و 500 حساب، پول واریز و ماه به ماه، اقساط از طریق یارانه تأمین شود، اصلاً مرسوم نیست. این موارد، تأثیری که در کل زنجیره کربنکینگ میگذارد، از لایههای بیرونی محصول تا GL که در مرکز قرار دارد، باید کامل طی شود و گامهای خود را سپری کند. این موضوع، در محصول بزرگ، بسیار عجیب زمانبر است. تکنولوژی به ما کمک میکند کار ما کمتر شود اما درنهایت، کار کمی نیست. برای مثال، امهال تسهیلات، کابوسی در سیستم بانکی است! چون هر پروندهای که قرار است امهال شود، معنایش این است که پرونده یا محصول جدید ایجاد میشود و ماجرای ویژهای دارد. فکر میکنم امهال که در کشور ما مطرح است، در دنیا منحصربهفرد باشد.»
چالش حفظ نیروی انسانی
نیروی انسانی آخرین بخش گفتوگو با محمد نژادصداقت، مدیرعامل داتین، بود. او به مسائل نیروی انسانی در این زمینه اشاره میکند و میگوید: «ما در حوزه تولید نرمافزار، شرکت کاملاً دانشمحور و مبتنی بر سرمایه انسانی هستیم. وابستگی ما به سرمایه انسانی و همکاران ما در این است که هرچه داریم، نگهداری کنند، توسعه دهند یا برای توسعه آینده و R&D میتوانند یاریگر باشند. اصلیترین چالش ما در شرایط کنونی، سرمایه انسانی و نگهداشت آن است. داتین، ۸۵۰ نیروی انسانی دارد که از این تعداد، بالغبر ۸۰ درصد آنها، در حوزههای فنی هستند. منظورم از حوزه فنی، تحلیل، تولید محصول، آزمونگر و پشتیبان است؛ یعنی کل زنجیرهای که بتوانیم یک محصول نرمافزاری را نگهداری و عملیاتی و زیرساخت، دیتابیس و سختافزار آن را پشتیبانی کنیم. بنابراین زنجیره ارزش تولید و نگهداری محصول، حدود ۷۰۰ نفر هستند. برنامه توسعه ما با توجه به حجم کار و آینده بازار پیش رو، بیش از ۲۰۰۰ نفر است و هیچ روشی برای پاسخگویی به درخواستهای متعدد بانکها، غیر از توسعه سرمایه انسانی نداریم. در این شرایط، افراد باهوش، بسیار فرار هستند و جابهجایی آنها، راحت است و با ارسال رزومهشان، بهسرعت جذب شرکتهای دیگر خواهند شد.»
او بابیان اینکه ما دودسته رقیب ازنظر جذب همکارانمان داریم، تصریح میکند: «داخلیها که در این زمینه شرکتهای بزرگ با توان مالی بالاتر وجود دارند و حقوق ۱٫۵ تا ۲ برابر بیشتر به همکاران ما پیشنهاد می-دهند و با توجه به بنیه و توان سرمایه انسانیشان، حجم کارشان هم شاید کمتر از ما باشد. نوع دیگر خروج نیروهای شرکت و رفتن به سمت استارتآپهاست. یک فضای جذاب که نمای بیرونی آن، بسیار دوستداشتنی به نظر میرسد. این در حالی است که مثلاً تیم عملیات فنی ما که نگهداری سیستمها و نسخه زدن را بر عهدهدارند، تقریباً هر هفته، دو یا سه شب، به خاطر گستردگی سامانههای بانکی مانند کربنکینگ، سوئیچ، کارت، سامانههای تحلیلی، مدرن و …، در حال اعمال ورژن، تغییر دیتابیس و نظایر آن هستند. بنابراین شرکتهای استارتآپ نیز فضای جذابی برای همکاران ما ایجاد میکنند و معمولاً حقوق بالایی میدهند که البته پایدار نیست. بسیاری اوقات، افرادی از شرکت به سمت استارتآپها رفتهاند و سپس به خاطر نداشتن حقوق ثابت، مجددا رجوع کردهاند. دسته دوم رقیبان ما در حوزه نیروی انسانی، شرکتهای خارجی و مهاجرت است.
وقتی افراد میبینند یک توسعهدهنده جونیور در سطح مبتدی که چهار پنج سال سابقه کار دارد، خصوصاً در آلمان، بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ یورو حقوق میگیرد، مهاجرت را مدنظر قرار میدهد. امید به آینده نیز برای جوانان مهم است و با این معضلات اقتصادی، شرایط تورم و نگهداشت نیرو، موضوع بسیار مهمی است. در شرکت ما، بهطور متوسط، سالانه ۱۰۰ نیرو میروند و ۱۵۰ نفر جذب میکنیم. این موضوع، برای ما عادی شده و سعی کردهایم فرایندهای آموزش را به این قوام برسانیم که سالانه باید ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر آموزش داده شوند تا مسیر توسعه را پیش ببریم. در سال ۹۸، از مجموع ۱۰۰ نفری که از مجموعه ما خارج شدند، ۶۰ نفر مهاجرت کردند! عدد قابلتأملی برای مسئولان کشور است که در یک شرکت نرمافزاری، ۶۰ نفر از ۱۰۰ نفر خروجی یک شرکت، مهاجرت میکنند. نگهداشت این نیروها در حدی است که به آنها بگوییم شما دوست دارید در ایران بمانید، کار پرفشار را دوست دارید و محیط شرکت برای شما جذاب است.
تنها کمک ما این است که سطح رفاه زندگیشان، از چیزی که هست، کمتر نشود؛ نمیگویم بهتر نشود. مثلاً اگر پارسال حقوقی دریافت میکرده، امسال با تورم ملموسی که احساس میکند، دریافتی داشته باشد اما درباره اینکه تسهیلاتی ارائه کنیم که مثلاً همکاران ما خانه بخرند یا نظایر آن، چنین شرایطی نداریم و هیچ بانکی هم به ما کمک نمیکند چون آنها هم الزامات خاص خودشان رادارند. تنها ابزار ما حقوق است که مبتنی بر درآمدهاست و در بهترین حالت، مبتنی بر شرایط تورم اعلامشده از سوی بانک مرکزی، حقوق سالانه افزایش پیدا میکند. آنچه کارمندان ما با اعداد بالاتر از سایر شرکتها، حس میکنند، احساس نارضایتی است زیرا باوجوداینکه سالها درسخوانده، کارکرده و تجربه کسب کردهاند، درآمد چندانی نصیبشان نمیشود و سطح رفاه در جامعه نیز هرروز کاهش مییابد.»