پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چگونه در هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنیم؟ / ماشینها در راهاند
جان مینارد کینز، دهه ۱۹۳۰ پیشبینی کرده بود که تا سال ۲۰۳۰ «بیکاری حاصل از فناوری» فراگیر میشود. خیزش رباتها کندتر از آن چیزی بود که پیشبینی میشد، اما به گفته کریس کارتر، رباتها و هوش مصنوعی، روندی هستند که سرمایهگذاران هنوز میتوانند از آن منفعت ببرند
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۶ / یک ربات خدمتکار جدید برای سرو قهوه و چای ماه گذشته کار خود را در کافهای در دائهجئون، کره جنوبی آغاز کرد و مشتریانی را که صورت خود را با ماسک پوشانده بودند، غافلگیر کرد. ویروس و بیماری کووید ۱۹ نمیتواند آسیبی به چرخدندهها و مدارهای الکترونیکی این ربات وارد کند.
خطاب به یک مشتری با صورت پوشیده در ماسک که میخواهد سفارشش را دریافت کند، میگوید: «این هم چای لاته بادامی رویبوس شما. نوش جان.» این چای لاته را لحظاتی پیش، همکار این ربات، یک بازوی رباتی با نام «باریستا» (Barista) دم کرده است. مشتریان با استفاده از یک صفحه لمسی، سفارشهای خود را برای آمادهشدن توسط باریستا ثبت میکنند و ربات خدمتکار، سفارش آمادهشده را سر میزشان میآورد.
این سامانه «استورانت» نامگذاری شده است و توسط یک تأمینکننده راهکارهای کارخانههای هوشمند به نام «ویژن سمیکان» طراحی شده است. «لی چائه می»، یکی از مشتریان کافه به رویترز میگوید: «رباتها سرگرمکننده هستند و کار با این خدمتکار راحت بود، چون دیگر لازم نبود خودم برای گرفتن سفارش به پیشخوان مراجعه کنم.» این جوان ۲۳ساله بعد از کمی فکر کردن اضافه میکند: «البته کمی هم برای بازار کار نگران هستم، بسیاری از دوستانم در کافهها کار پارهوقت میکنند و این رباتها میتوانند جایگزین آدمها شوند.» این دو جمله خلاصه دیدگاه و رویکرد همه ما نسبت به گسترش استفاده از رباتهاست.
رباتها سرگرمکننده و جذاباند. این محصولات فناوری بهنوعی تجسم آینده برای بشریت هستند. مردم از دیدن اینکه یک ابزار مصنوعی، کار کردن آدمها را تقلید میکند، سرگرم میشوند، اما در برابر اگر قرار باشد رباتها کارهای انسانها را انجام بدهند، پس ما باید چه کاری بکنیم؟ روشن است که کارگران مصنوعی برای کارفرمایان از انسانهای کارگر خیلی جذابتر هستند. رباتها شکایت نمیکنند، پول بیشتری طلب نمیکنند و البته صبحها از کارشان بهدلیل خوشگذرانی شبانه غیبت نمیکنند.
رباتها طولانیتر شدن وقت ناهار را مطالبه نمیکنند و به اعتصاب متوسل نمیشوند. خسته نمیشوند و هرچند ممکن است که خراب شوند، اما مریض نمیشوند و مریضی خود را به دیگران منتقل نمیکنند. تعطیلات ندارند، مرخصی حاملگی نمیگیرند، استعفا نمیدهند و نگرانی از پیوستنشان به کسبوکارهای رقیب وجود ندارد. هر اندازه که فناوری بیشتر پیشرفت کند، کارفرما انتظار دارد که رباتها ارزانتر شوند، راندمان بهتری پیدا کنند و با هزینه کمتر، دقت بالاتری داشته باشند. در این شرایط به نظر میرسد که دوران رنج و سختی ما انسانها برای هشت ساعت کار روزانه به شماره افتاده است.
بیکاری حاصل از فناوری کینز را هم نگران کرده بود
تمام تصوراتی که از غلبه رباتها بر بازار کار وجود دارد، در دوران جان مینارد کینز هم وجود داشتند. این سابقه تاریخی نشان میدهد که «اضطراب اتوماسیون» موضوع چندان جدیدی نیست. او در «رساله در باب ترغیب» مینویسد: «ما در حال مبتلا شدن به بیماری جدیدی هستیم که ممکن است برخی خوانندگان نام آن را تاکنون نشنیده باشند، اما در سالهای آینده در مورد آن زیاد میشنوند. این بیماری بیکاری حاصل از فناوری است.» در واقع حتی در دوران کینز هم «بیکاری حاصل از فناوری» ناشناخته نبود، شاهدش اینکه لادیستها (Luddite) در قرن نوزدهم ماشینهای خودکار بافندگی را نابود میکردند.
اما کینز اولین اقتصاددانی بود که به قول خودش «به آینده پرواز کرده بود». او تلاش میکرد تا ارزیابی کند بیکاری حاصل از فناوری، چه آثاری برای نسلهای بعدی بر جا میگذارد. آنچه او مشاهده میکرد، وقت بسیار برای تفریح و تفرج بود. او نوشته است: «پولسازهای باپشتکار و هدفمند ما را هم کنار خودشان به دامن فراوانی اقتصادی میکشانند.» او تأکید میکند: «اما آن آدمهایی که بتوانند خودشان را سرپا نگه دارند و راهشان را به سمت ایدئالهای بهتر و هنر زندگیکردن پیدا کنند و زندگیشان را به خاطر دسترسی به نیازهای اساسی نفروشند، میتوانند از فراوانی که در آینده شکل میگیرد، بهرهمند شوند.»
اما این فراوانی چه زمانی فرا میرسد؟ کینز معتقد بود که ۱۰ سال دیگر، نه ۱۰ سال دیگر از زمان خودش؛ بلکه ۱۰ سال دیگر از زمان ما. جان مینارد کینز زمان این فراوانی اقتصادی بر اثر پیشرفت فناوری را سال ۲۰۳۰ ارزیابی میکند. پس شاید وقتش رسیده باشد که کفشهایمان را دربیاوریم و به فکر «هنر زندگیکردن» باشیم.
اتوماسیون کامل فعلاً ایجاد نمیشود
اما هنوز وقت آن نرسیده که از اتوماسیون کامل مشاغل لذت ببریم. بعید به نظر میرسد که هرگز ماشینها بتوانند تمام کارها را در اختیار خودشان بگیرند. در نتیجه در آینده پیش رو شاید تا یک قرن دیگر هم گروهی از افراد مجبور هستند خودشان را «برای نیازهای اساسی بفروشند». «دانیل سوسکایند»، اقتصاددان در کتابی با عنوان «دنیای بدون کار» مینویسد: «حتی تا پایان قرن بیستویکم هم خیلی کارها باقی میماند که یا اتوماسیون آنها مشکل است، یا ممکن است، اما غیرسودده، یا ممکن و سودده است، اما کار آدمها به اتوماسیون ترجیح داده خواهد شد.»
آنچه در قرن حاضر برای بشر امکانپذیر است، زندگی بدون کار نیست؛ بلکه کار کردن کمتر برای گذران زندگی است. ماهیت کارهایی که در قرن حاضر همچنان برای انسانها باقی ماندهاند، بهتدریج تغییر میکند. سوسکایند معتقد است که دو عامل اصلی در این فرایند نقش دارند. اولین عامل «رویه آسیبزایی است که انسانها را جایگزین میکند»، یعنی اینکه انسانها مشاغل خود را از دست میدهند، چون ماشینها جای آنها را گرفتهاند.
اما دومین عامل «رویه مفید و مکمل کار انسان» است؛ رویهای که باعث میشود انسانها کارشان را بهتر و دقیقتر انجام دهند. نمونهای از عامل دوم استفاده از هوش مصنوعی برای کمک به پزشکان برای تشخیص سرطان است. خوشبختانه تاکنون، رویه دوم یعنی «تکمیل نیروی انسانی با ماشین» رویه غالب در اقتصاد جهانی بوده است.
مشاغل جدیدی ایجاد میشوند؛ اما آیا کافی هستند؟
اما با پیشرفت فناوری خواهناخواه دوران بیکاری آدمها به خاطر جایگزینی فناوریهای نو فرا میرسد. برای مثال در روزگار ما مسیریابهای مبتنی بر اطلاعات ماهوارهای به رانندگان تاکسیها کمک میکند تا با استفاده از این خدمات مسیر خود را درستتر انتخاب کنند، مسیرهای غلط کمتری را انتخاب کنند و کمتر در ترافیک بمانند. نتیجه استفاده از این فناوریها این است که رانندگان تاکسی میتوانند تعداد بیشتری سفر را در طول روز به انجام برسانند.
اما در سالهای پیش رو خودروهای خودرانی به بازار خواهند آمد که نیاز به رانندگان تاکسی را یکجا از بین میبرند. در نتیجه این فناوری از رویهای که قبلاً مکمل کار رانندگان تاکسی بود، به رویهای تبدیل میشود که فرصتهای شغلی آنها را پر میکند و جای آنها مینشیند.
سالهاست که به ما گفته میشود نگران نباشیم، اما هر روز تعداد بیشتری فرصت شغلی جلوی مسیر ورود ماشینها به بازار کار قربانی میشوند. درست است که با از بین رفتن فرصتهای شغلی قدیم، فرصتهای شغلی تازهای ایجاد میشود؛ آهنگرانی که روزگاری نعل اسب تولید میکردند، امروز به کارگرانی تبدیل شدهاند که لاستیک خودرو تولید میکنند، اما برای خودرو فقط تولید لاستیک لازم نیست، این صنعت فرصتهای شغلی متعدد دیگری هم ایجاد کرده است؛ از کسانی که خودروها را طراحی میکنند، تا کسانی که در کارخانه آن را سر هم میکنند و تعمیرکارانی که موتورهای خودرو را تعمیر میکنند. بگذریم که بخش بزرگی از رونق شدید بازار نفت خام هم بهدلیل استفاده از خودروهایی با سوخت فسیلی است.
اما در طول این مدت، اتفاق دیگری هم افتاده است. در روزگاری که اسبها وسیله نقلیه بشر بودند، اسبها خودشان یک شغل داشتند، آنها کالسکه، کاروانها و واگنها را میکشیدند. اسبها نزدیک به یک هزار سال سابقه خدمت به بشریت داشتند، اما در طول چند دهه، کل خدماتی که به انسان میدادند با فناوری جدید موتورهای احتراق داخلی جایگزین شد و دیگر کاری برای اسبها نماند. اسبها به لحاظ اقتصادی «بیمصرف» شدند.
یووال نوح هراری در کتاب خود «انسان خداگونه» معتقد است که سرنوشت اسبها ممکن است آیندهای باشد که بسیاری از انسانها را هم تحت تأثیر قرار میدهد. در نتیجه ضروری است که انسانها کارهای جدیدی برای خود دستوپا کنند.
اما اگر نتوانیم فرصتهای شغلی جدیدی برای آدمها پیدا کنیم، چه میشود؟ با توجه به راندمان بالاتر به خاطر فناوري برتر و آنچه از آن با عنوان «اثر عملكرد» ياد ميشود، ديگر ضروري نخواهد بود كه اين تعداد آدم در خطوط توليد خودرو و ديگر محصولات كار كنند و اين رباتها خواهند بود كه توليدات را انجام ميدهند و اگر نگاه كنيم بخش بزرگي از اين كار همين الآن هم بر عهده آنان است.
بر اساس برآورد مؤسسه غيرانتفاعي فدراسيون بينالمللي رباتيك (IFR) سال گذشته نزديك به 422 هزار ربات صنعتي در سراسر جهان به فروش رسيده است. بر اساس تحليل اين موسسه در دو سال آينده فروش اين تجهيزات به 584 هزار قطعه در سال ميرسد. در نتيجه اين رونق، كارگران كارخانهها بايد براي شرايط جديد كار بازآموزي شوند.
هوش مصنوعي يك حوزه اختصاصي است
اما آيا ميتوان همه كارگران را بازآموزي كرد؟ آدمها را فقط تا زماني ميتوان مورد آموزش قرار داد و بازآموزي كرد كه فناوري از توان دريافت آدمي جلو نزده باشد. براي مثال هرچند خيلي خوب است كه دانشآموزان بريتانيايي در قالب برنامه درسي ملي، دانش رايانه ميآموزند، اما تعداد بسيار ناچيزي از آنها تحصيلاتشان را در دانش هوش مصنوعي ادامه ميدهند.
در نتيجه با اين استقبال ناچيز از دانش هوش مصنوعي، تعداد بسياري كمي از افراد باقي ميمانند كه بعد از فراگير شدن رباتها میتوانند به كار كردن ادامه دهند و از فناوري عقب نمانند. سوسكايند اشاره ميكند كه تنها 22 هزار پژوهشگر در سطح دكتری در سراسر جهان هستند كه توانايي كار حرفهاي در حوزه جدیدترین فناوریهای هوش مصنوعي را دارند. به اعتقاد سوسکایند، این تعداد متخصص «نسبت به اهمیت حوزه مذکور» بسیار ناچیز است.
یکی از آثار این تحول در جامعه این است که شکاف اقتصادی گستردهتر میشود. آنها که هنوز مشاغل قبلیشان را دارند، بیشتر و بیشتر دستمزد میگیرند و آنها که مشاغلشان را بهدلیل بیکاری حاصل از فناوری از دست دادهاند، فقیرتر و فقیرتر میشوند. به نظر میرسد که پاندمی بیماری کرونا فقط بهعنوان یک کاتالیزور برای تسریع این روند کمک کرده است. «نوریل روبینی»، استاد اقتصاد دانشکده کسبوکار استرن در دانشگاه نیویورک در روزنامه گاردین مینویسد: «با اضافهشدن میلیونها نفر به جمع بیکاران و کاهش دستمزد کسانی که هنوز کار میکنند، باید منتظر بود که نابرابری اقتصاد در قرن بیستویکم از آنچه هست هم بیشتر شود.»
به نوشته این استاد اقتصاد؛ «برای محافظت در مقابل ضربات ناگهانی به زنجیره تأمین، شرکتها ترجیح میدهند مراکز تولید خود را به مناطقی با هزینه نیروی انسانی کمتر ببرند و کالای نهایی را به بازارهای داخلی کشورهای ثروتمندتر بیاورند، اما این رویه به جای اینکه به زندگی کارگران در کشورهای ثروتمند کمک کند، روند اتوماسیون را سریعتر میکند و در نتیجه بیش از هر زمان دیگر دستمزدها را محدودتر میکند.» همه این اتفاقات در شرایطی رخ میدهد که ماشینها با سروصدا به کار کردن خود ادامه میدهند.
ماشینها زیرکتر میشوند
اما هر دو ابررایانه مذکور، توسط برنامهنویسان نرمافزار آموزش دیده بودند که چگونه این دو بازی را انجام دهند و این برنامهنویسان بودند که تمام راههای بازیکردن و تصمیمات ممکن را به رایانه آموختند. داده اصلی که رایانهها باید تحلیل میکردند، مجموعهای از حرکات ثبتشده بازیهای گذشته قهرمانان این بازیهای فکری بود. نتیجه اینکه دیپبلو و آلفاگو فقط میتوانستند بازی یک ابرقهرمان انسانی را تقلید کنند و بیش از این چیزی بلد نبودند.
اما نقطهعطف جدید، زمانی ایجاد شد که سال ۲۰۱۷ یک رایانه جدید با عنوان «آلفاگو زیرو» جانشین سلفش آلفاگو شد. آلفاگو زیرو نهتنها توانست بهراحتی سلفش را در بازی گو شکست دهد؛ بلکه یک ویژگی منحصربهفرد داشت؛ اینکه این رایانه خودآموخته بود. در واقع این ابررایانه برای سه روز با خودش بازیهای فرضی «گو» انجام میداد تا بتواند پایگاه دادههایی از حرکات ممکن و بهترین استراتژیهای پیروزی ایجاد کند. آلفاگو زیرو نهتنها یک نمونه موفق از هوش مصنوعی بود؛ بلکه یک نمونه کاملاً ایدئال از «یادگیری ماشین» محسوب میشود.
با استمرار این منطق، با رایانههایی مواجه خواهیم شد که خودشان میتوانند خودشان را طراحی کنند و هر نسل بهتر از نسل قبلی باشند؛ ماشینهایی که هم از نسل پیشین بهترند و هم دیدگاه کاملتری نسبت به تواناییها و نحوه عملکرد خودشان دارند. اینجا نقطهای است که «تکینگی فناوری» پدید میآید. آنچه «استیون هاوکینگ» نسبت به وقوع آن هشدار میداد؛ «انسان به جایی میرسد که نهتنها بیکار شده، بلکه کاملاً بلااستفاده است.»
تیغ بلااستفادهشدن انسانها همواره روی گردن ماست
بلااستفادهشدن انسانها بعید نیست که شروع شده باشد. اواخر ماه آوریل سال جاری، اداره مالکیت معنوی و نشانهای تجاری آمریکا (USPTO) اعلام کرد که دو گواهینامه ثبت اختراع را که توسط یک رایانه هوش مصنوعی به نام «دابوس» ثبت شده، نپذیرفته است. این اداره گفته که فعلاً بر اساس مقررات فقط انسانها میتوانند ثبت اختراع کنند. «استیون تیلر» یک فیزیکدان و پژوهشگر هوش مصنوعی که رایانه دابوس را ساخته، معتقد است چون او برای این اختراعات کمکی به رایانهاش نکرده است، پس ثبت این اختراعات به نام خودش صادقانه نیست. شبکه خبری بیبیسی هم میگوید که اداره ثبت اختراعات اروپا اخیراً تعداد زیادی از فرمهای ثبتنام به نام رایانههای هوش مصنوعی دریافت کرده است.
اما قبل از اینکه دچار وحشت و اضطراب شوید، باید بگویم که هنوز انسان بلااستفاده و منقضی نشده است. بعید است این اتفاق تا دهههای بعدی رخ دهد و حتی ممکن است که هرگز رخ ندهد. فراموش نکنیم که جان مینارد کینز اشاره کرده بود که تا مدتها اضطراب از اتوماسیون در میان ما باقی خواهد ماند. وقتی موعد تعیینشده توسط جان مینارد کینز در سال ۲۰۳۰ فرا برسد، پیشبینی میشود که هوش مصنوعی بیش از ۱۶ تریلیون دلار به حجم اقتصاد جهان افزوده باشد. مؤسسه PwC پیشبینی میکند که حجم تجارت هوش مصنوعی اندازه یک چین دیگر در جهان باشد؛ چراکه کل تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۱۸ معادل ۱۳ تریلیون دلار بود.
به نظر میرسد فعلاً برای ما روزی که قرار است رباتها بر جهان مسلط شوند و جای ما را بگیرند، «فردا» یا «در آیندهای نهچندان دور» باشد. با وجود تمام پیشرفتهایی که در دانش هوش مصنوعی ایجاد شده است، به گفته «تیم کراس» (Tim Cross) تحلیلگر نشریه اکونومیست؛ «این واقعیت وجود دارد که بسیاری از بزرگترین ادعاها در مورد هوش مصنوعی هنوز عملی نشدهاند یا شکست خوردهاند و گروهی از پژوهشگران در حال از دست دادن اعتمادبهنفس خود هستند؛ چراکه گاهی تصور میکنند این فناوری به یک مانع غیرقابل عبور رسیده است.»
اما باز هم نباید فراموش کرد که این نخستینبار نیست که هوش مصنوعی به مانع برخورد میکند و این دستاندازها نباید سرمایهگذاران را ناامید کند. اولین تلاشها برای هوش مصنوعی در دهه ۱۹۵۰ آغاز شد و برای چند دهه ادامه یافت تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ برخی از محدودیتهای جدی در این فناوری آشکار شد و بهتدریج سرمایهگذاریها در حوزه هوش مصنوعی کاهش یافت. به دهه ۱۹۸۰ دوران «زمستان هوش مصنوعی» گفته میشود.
با آغاز دهه ۱۹۹۰ و موفقیت رایانه دیپبلو در شطرنج بود که دوباره پیشرفتهای جدی در توسعه هوش مصنوعی از سر گرفته شد. دوران ما، همچنان دوران موج دوم هوش مصنوعی است و انتظارات ما از هوش مصنوعی و آینده اتوماسیون بسیار بالاست؛ بلکه زیاد از حد بالا. مؤسسه سرمایهگذاری MMV سال گذشته متوجه شد که دستکم ۴۰ درصد از کسبوکارهای نوپای مبتنی بر هوش مصنوعی در واقع عملاً هیچ استفادهای از هوش مصنوعی در کسبوکارشان نمیکنند. در این سالها سیلی از مقالات در مورد خودروهای خودران دیدهایم، اما این خودروها هنوز جادهها را تسخیر نکردهاند.
با وجود همه این کاستیها، هیچ بعید نیست که همه خوانندگان این مقاله از طریق گوشیهای هوشمند گوگل یا تجهیزات دستیار صوتی آمازون از هوش مصنوعی استفاده کرده باشند، اما خودشان متوجه نشده باشند. هر اندازه ما بیشتر داده تولید کنیم تا برای استفاده رایانههای هوش مصنوعی مورد استفاده قرار گیرد، فناوری هوش مصنوعی هم فرصت بیشتری برای توسعه دارند.
«اریک اشمیت»، مدیرعامل پیشین گوگل و رئیس هیئتمدیره این شرکت یک بار اشاره کرده بود میزان اطلاعاتی که جهانیان در طول دو روز تولید میکنند، برابر با کل اطلاعات تولیدشده از ابتدای تمدن تا سال ۲۰۰۳ است.
سرمایهگذاران باید شکیبا باشند. تیم کراس میگوید: «دوران تابستان هوش مصنوعی کنونی با دورههای پیشین متفاوت است، این دوره آفتابیتر و گرمتر است؛ چراکه فناوریها گستردهتر از هر زمان دیگری به کار گرفته شدهاند. بعید است زمستان سخت دیگری در راه باشد. اما ممکن است کمی سرمای پاییزی را در این دوره هم تجربه کنیم.»
برای همه فناوریهایی که تبلیغات زیاد از حد در مورد آنها میشود، غالباً پیش میآید که باعث ناامیدی شوند؛ بهدلیل اینکه عملیاتیشدن فناوری آن اندازه که پیشبینی میشد، هیجانانگیز نیست. اما وقتی دوران آثار تبلیغاتی پشت سر گذاشته شود، همیشه فناوری دوران رشد تدریجی و طولانیمدت خود را آغاز میکند. چه کسی میداند؟ شاید در طول ۱۰ سال آینده پیشبینی جان مینارد کینز عملی شود.
سهام کدام شرکتهای هوش مصنوعی و رباتیک برای سرمایهگذاران جذاب است؟
یک شرکت اگر بخواهد در رباتیک و هوش مصنوعی پیشتاز باشد، باید توانمند و بزرگ باشد. آنگونه که سوسکایند در کتاب «دنیای بدون کار کردن» میگوید، بسیاری از فناوریهای جدید مربوط به هوش مصنوعی و رباتیک بسیار گرانقیمت هستند. شرکتهای موفق نیازمند «دادههای زیاد، نرمافزارهای پیشتاز جهانی و سختافزارهای فوقالعاده قدرتمند» هستند.
شرکتهایی با چنین ویژگیهایی چندان پرشمار نیستند، در واقع غولهای فناوری یعنی آلفابت (شرکت مادر گوگل)، اپل، آمازون، فیسبوک، مایکروسافت و شرکتهای چینی بایدو، علیبابا و تنسنت، اصلیترین شرکتهای اینچنینی محسوب میشوند. همه این شرکتها زیرساختهایی دارند که دادههای گسترده لازم را میتوانند جمعآوری کنند و بهصورت فعالانه در هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنند. گوگل در سال ۲۰۱۴ شرکت دیپمایند، مخترع ابررایانه آلفاگو را به قیمت ۵۰۰ میلیون دلار خریداری کرد.
سوسکایند معتقد است که حجم و ظرفیت بزرگ این شرکتها اجازه میدهد که در آینده بهشدت بزرگتر و قدرتمندتر شوند، نهتنها بزرگتر به لحاظ اقتصادی؛ بلکه به لحاظ سیاسی. در نتیجه بعید نیست که دولتها بهدلیل نگرانی از قدرت سیاسی این شرکتها مقررات محدودکننده بیشتری برای آنها بگذارند.
اخیراً و در دوران گسترش شیوع بیماری کووید ۱۹ غولهای فناوری توانستند بر خلاف دیگر بخشهای اقتصاد از افول قیمت سهام و معاملات بورسی قسر در بروند؛ چراکه بسیاری از محصولات آنها ابزار کار مردم در خانهها و در دوران قرنطینه شده بود و با استقبال بیشتری مواجه شده بود. نمیتوان سهام غولهای فناوری را چندان ارزان ارزیابی کرد، بهویژه اگر نسبت قیمت به سود را برای این سهام، معیار ارزیابی قرار دهیم؛ اما سهام هیچ شرکتی که با سرعت غیر قابل رقابتی در حال رشد است، ارزان نیست.
وقتی در سال ۲۰۱۸ در گزارشی بازار هوش مصنوعی را ارزیابی میکردم، اشاره کردم که شرکت «بلو پریسم» (Blue Prism)، یک شرکت نرمافزارهای رباتیک در بریتانیا، هنوز به درآمدزایی و سوددهی نرسیده است. بعد از دو سال وضع این شرکت همچنان همین است. به همین دلیل خرید سهام چنین شرکتهایی همچنان پرریسک است، اما یکی از حوزههایی که در دوران رونق هوش مصنوعی، بیش از بقیه جذاب هستند، شرکتهایی هستند که زیرساختها و تجهیزات لازم برای این بخش را تأمین میکنند.
«اینتل» و «انویدیا» اصلیترین تأمینکنندگان پردازندههای قدرتمندی هستند که اجازه میدهند رایانهها سریعتر کار کنند. «زیلینکس» و «میکرون تکنولوژی» نیز سازنده عمده نیمهرساناها هستند.