پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
دیدن پرنده زشت و سیاه / نگاهی به زندگی نسیم نیکولاس طالب
درباره نسیم طالب و زیستن در جهان عدم قطعیتها و نظریه اولویت استثنا بر قاعده او.
ماهنامه عصر تراکنش 27 / نسیم طالب، با بینشی که بسیار شبیه لیبرتارینهای کلاسیک همچون هایک و میزس است، نگاهی منتقدانه به جوامع امروزی دارد و معتقد است تلاش برای تسهیل شرایط زندگی و دخالت در سیستمهایی چون اقتصاد، موجب هیچ بهبودی نمیشود.
گشایش
داوریها و قضاوتهای متفاوت و گاه متناقضی در مورد نسیم نیکلاس طالب وجود دارد. برخی او را پیشگویی ماهر میدانند که روندها و جهتگیریهای اقتصاد و بازار جهانی را بهخوبی میشناسد؛ نشان به آن نشان که تنها کسی بوده که بحران مالی سال 2008 را پیشبینی کرده است.
بعضیها او را صرفا یک سلبریتی بدعنق و بددهن میدانند که زیادی عوامپسند مینویسد و به لطف رسانهها نامش در یک دهه گذشته همیشه ورد زبانها بوده است. عدهای نیز او را صرفا یک کلبیمسلک همیشه معترض میدانند که به مدد مخالفت با جریان اصلی اقتصاد، توانسته برای خود شهرت و اعتبار دستوپا کند، اما بهراستی نسیم نیکلاس طالب کیست؟
شاید بتوان گفت که او شخصیتی دولایه دارد که برای افراد مختلف یکی از این دو لایه برجسته میشود؛ در لایه نخست، او همیشه ناهارش را در رستوران کنار دانشگاه میخورد، همیشه یک جور پاستا سفارش میدهد، از مصاحبه گریزان است، اما هر شب در توییتر با یکی از استادان اقتصاد به جدل میپردازد، لحنش گزنده و تحقیرکننده است و در نهایت به مدد این شخصیت متمایز رسانهها نظرات او را بهطور گسترده پوشش میدهند و کتابهایش خوانندگانی از میان طبقات و اقشار مختلف جامعه یافته است.
اما در لایه دوم، او آماردان و تحلیلگر ریسکی است که شهامت نقد و زیر سوال بردن کلانروایتهای اقتصادی را دارد و معتقد است که علم، زیادی از واقعیتهای روزمره فاصله گرفته و قدرت پیشبینی آن کمتر شده است، چون دائما به فرضیههای کلاسیک و تکراری تکیه میکند و واقعیتهای جاری جهان از جمله استثنائات و عدم قطعیتها را در نظر نمیگیرد.
درآمد
نسیم نیکلاس طالب (نسیم نقولا طالب)، جستارنویس، پژوهشگر، آماردان و معاملهگر و تحلیلگر سابق ریسک لبنانی ـ آمریکایی است که حوزه کاری او عمدتا با عرصههای مرتبط با تصادفبودگی، احتمالات و عدم قطعیت در پیوند است.
برای بسیاری از افراد ـ بهویژه مخاطبان عام ـ طالب با کتاب «قوی سیاه» برابر است و در واقع، او را صرفا بهعنوان مولف این کتاب میشناسند. «قوی سیاه» که نخستینبار در سال 2007 منتشر شد، باعث شهرت و محبوبیت او شد؛ بهطوری که روزنامه سندیتایمز این کتاب را بهعنوان یکی از 12 کتاب تاثیرگذار بعد از جنگ جهانی دوم معرفی کرد.
نسیم طالب، از سال 2001 تا 2019، پروسه فکری خود را در مجموعهای پنججلدی با عنوان «ابهام» (Incerto) گردآوری کرده است که در واقع، جستارهای اندیشهورزانه درباره عدم قطعیت است.
این کتابها بهترتیب تاریخ نشر عبارتند از: فریفته تصادفیبودن: نقش پنهان شانس در زندگی و بازارها (2001) (Fooled by Randomness: The Hidden Role of Chance in Life and in the Markets)؛ قوی سیاه: تاثیر رویدادهای بینهایت غیرمحتمل (2007) (The Black Swan: The Impact of the Highly Improbable)؛ تخت پروکروستس: گزینگویههای فلسفی و عملی (2010) (The Bed of Procrustes: Philosophical and Practical Aphorisms)؛ پادشکنندگی: چیزهای که از بینظمی به دست میآیند (2012) (Antifragile: Things That Gain from Disorder)؛ آنها که پای خودشان گیر نیست: عدمتقارنهای پنهان در زندگی روزمره (2018) (Skin in the Game: Hidden Asymmetries in Daily Life).
علاوه بر این، نسیم طالب از سپتامبر 2014 بهعنوان سردبیر مجله دانشگاهی «ریسک و تحلیل تصمیمگیری» مشغول به فعالیت است. او همچنین در عرصههایی چون ریاضیات مالی، مدیریت صندوقهای پوشش ریسک و دادوستد ابزار مشتقه، صاحبنظر است. طالب در حال حاضر بهعنوان مشاور ارشد مالی شرکت «یونیورسال اینوستمنت» نیز فعالیت میکند. در نهایت، او هماکنون استاد مهندسی ریسک در مدرسه مهندسی «تندن» دانشگاه نیویورک است.
زندگی و زمانه طالب
طالب در سال 1960 و در شهر «امیون» لبنان به دنیا آمد. مادرش ـ مینروا غصن ـ آموزگار مدرسه و پدرش ـ نقیب طالب ـ پزشک و انکولوژیستی بود که تحقیقاتی در زمینه انسانشناسی به انجام رسانده بود. پدر و مادر او تبار ارتدکس یونانی داشتند و از تابعیت فرانسه نیز برخوردار بودند.
جد پدری او، فواد نقولا غصن و جد مادریاش، نقولا غصن، هر دو در دهههای 1940 تا 1970 در دولت لبنان به مقام معاون نخستوزیری رسیدند. خانواده متنفذ، سرشناس و بزرگ طالب بعد از جنگ داخلی لبنان در سال 1975، چندپاره شد و بسیاری از آنها مجبور به جلای وطن شدند، از جمله خود او که رهسپار فرانسه شد.
طالب تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه بزرگ فرانسوی ـ لبنانی (Grand Lycée Franco-Libanais) بیروت سپری کرد و کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد. طالب در ادامه، در مدرسه «وارتون» دانشگاه پنسیلوانیا مدیریت ارشد کسبوکار خواند (1983) و مدرک دکتری خود را در رشته مدیریت از دانشگاه «دوفین» پاریس (1988) گرفت.
رساله دکتری او بر موضوعات مرتبط با ریاضیات قیمتگذاری ابزار مشتقه (the mathematics of derivatives pricing) متمرکز بود. روزنامه لوموند در مطلبی که به معرفی طالب اختصاص دارد، نوشته است که او به 10 زبان مسلط است؛ انگلیسی، فرانسوی، عربی، ایتالیایی، یونانی، یونانی، لاتین، آرامی، عبری و کنعانی.
دوران اولیه فعالیت
نسیم طالب کار خود را با ریاضیات مالی، مدیریت صندوقهای پوشش ریسک و دادوستد ابزار مشتقه آغاز کرد. او در آن زمان خود را بیشتر بهعنوان کسی که حوزه تخصصی او معرفتشناسی تصادفبودگی است، مطرح کرد تا متخصص امور تجاری و کسبوکارها.
او اظهار داشت که برای دستیابی به استقلال و شخصیت مستقل است که گاهی به تجارت میپردازد. او از پیشگامان حمایت از نظریه «محافظت از قوی سیاه» بود؛ نظریهای که بهدنبال کاهش میزان التهابات شدید بازار برای سرمایهگذاران بود و همچنین توجه بیشتری به احتمالات و عدم قطعیتها نشان میداد.
بهطور خلاصه، او در دوران اولیه فعالیت خود بر بازارهای مالی و سازوکارهای پیشبینی بحران در آنها متمرکز است. او در این راستا در موسسات و سازمانهای متعددی از قبیل «بانکر تراست»، «بیانپی پاریبا»، بورس کالای «شیکاگو»، «سیایبیسی وود گاندی» مشغول به فعالیت بود. طالب در سال 1999 با همکاری «مارک اسپیتزنیگل»، شرکت «امپریکال کاپیتال» را تاسیس کرد که در زمینه صندوقهای پوشش ریسک فعالیت میکرد.
دوران دوم فعالیت
نسیم طالب در دوران دوم فعالیت خود از علایق قبلیاش در مورد بازارهای مالی فاصله گرفت و حتی شرکتی را که تاسیس کرده بود، تعطیل کرد. در این دوران، او بهعنوان پژوهشگر ریاضی و جستارنویس علمی ـ فلسفی مشغول به فعالیت شد.
او در حال حاضر عمدتا به تدریس و پژوهش در زمینه پروسه فکری خود مشغول است. طالب هماکنون (و از سال 2006) در موسسه علوم ریاضیاتی «کورانت»، دانشگاه ماساچوست در «امهرست»، مدرسه کسبوکار لندن و دانشگاه آکسفورد مشغول به تدریس یا پژوهش است.
علاوه بر این، نسیم طالب در مجلات دانشگاهی و آکادمیک متعددی نیز بهعنوان مشاور، داور و هیات تحریریه فعالیت دارد. او در حال حاضر، سردبیر مجله «ریسک و تحلیل تصمیمگیری» است و در موسسه نظامهای پیچیده نیوانگلند به تحقیق و پژوهش مشغول است.
در سال 2015، طالب به همراه «رابرت فری» و «رافائل دوادی»، موسسه «رییل ورد ریسک» را راهاندازی کرد تا آنچنان که خود میگوید: «برای آنچه ما دشواریها و مشقات واقعی جهان مینامیم، اصول و روشهای قابل اعتماد و موثری بیابد».
طالب در متن آثارش
همانگونه که گفته شد، نسیم طالب، از سال 2001 تا 2019، پروسه فکری خود را در مجموعهای پنججلدی با عنوان «ابهام» گردآوری کرده که در واقع، جستارهای اندیشهورزانه درباره عدم قطعیت است. در اینجا، برای آگاهی بیشتر از آرا و نظرات طالب، به بررسی و واکاوی آثار او میپردازیم.
تصادفیبودن: نقش پنهان شانس در زندگی و بازارها (2001)
نسیم طالب در کتاب حاضر این ایده را مطرح میکند که انسان مدرن غالبا از وجود «تصادفبودگی» بیخبر و ناآگاه است. آنها مایلند که نتایج تصادفی را به مثابه نتایج غیرتصادفی توضیح دهند.
قانون رقم اول
قانون بنفورد یا قانون رقم اول میگوید که در فهرست عددهایی که در بسیاری از (البته نه همه) پدیدههای زندگی واقعی رخ میدهند، رقم اول عددها بهطور خاص و غیریکنواختی توزیع میشود. طبق این قانون، تقریبا در یکسوم موارد رقم نخست یک است و عددهای بزرگتر در رقم نخست بهترتیب با بسامد کمتری رخ میدهند، و عدد ۹ کمتر از یک بار در هر 20 عدد ظاهر میشود.
در واقع، انسانها:
1. اسیر علیت مبالغهآمیز هستند. بدین معنا که آنها به جای فهم این واقعیت که این اشکال تصادفی ابرها هستند که در نظر ما بهعنوان فیل دیده میشوند، فیلها را در ابرها میبینند.
2. دوست دارند که جهان را از آنچه واقعا هست، تبیینپذیرتر ببینند. بنابراین، آنها حتی زمانی که هیچ توضیح و تبیینی وجود ندارد، سفتوسخت بهدنبال آن میگردند.
سایر سوءبرداشتهای «تصادفبودگی» که در این کتاب مورد بحث قرار گرفتهاند، عبارتند از:
- بازماندگی یا دوامنگری (Survivorship bias). ما برندگان را میبینیم و سعی میکنیم از آنها بیاموزیم، در حالی که خیل عظیمی از بازندگان وجود دارند که ما آنها را فراموش میکنیم.
- توزیع چولگی (Skewed distributions). بسیاری از رویدادهای زندگی واقعی مانند پرتاب سکه 50/50 نیستند، بلکه از توزیعهای غیرمعمول همچون قانون بنفورد (counter-intuitive distributions) تبعیت میکنند. نمونه این مساله، شرطبندی 99 به 1 است که فرض عمده بر برندهشدن فرد است، اما در صورت باخت، همه چیز خود را از دست میدهد.
قوی سیاه: تاثیر رویدادهای بینهایت غیرمحتمل (2007)
پیش از کشف استرالیا، بیشتر مردم فکر میکردند که همه قوهای روی زمین سفید هستند. این باور از شهودی عمیق و باورپذیر میآمد، یعنی هرگز هیچکسی قویی به جز رنگ سفید ندیده بود. بنابراین همه مطمئن بودند که قو به رنگی جز سفید وجود ندارد. کشف اولین قوهای سیاه، آنقدر برای پرندهشناسان تعجببرانگیز بود که عدهای از آنها تا قوی سیاه را با چشم خودشان ندیدند، باور نکردند.
داستان کتاب قوی سیاه نیز از همینجا میآید. نسیم طالب در کتاب قوی سیاه ما را با محدودیت علم روبهرو میکند. او در کتاب قوی سیاه ثابت میکند که گاهی مشت میتواند نمونه خروار نباشد. گاهی مشاهده تنها یک قوی سیاه، باور یک جهان را تغییر میدهد. طالب میگوید: «به من اعتماد کنید، دیدن تنها یک پرنده زشت و سیاه کافی است تا برای همیشه باورتان تغییر کند.»
یکی از اصلیترین موضوعاتی که در کتاب قوی سیاه بررسی میشود، پیشگیری از پیشبینی و مقاومشدن در برابر شکست و رویدادهای منفی است. کتاب قوی سیاه سعی دارد بگوید که نظریه قوی سیاه و مشاهدهاش به خواننده بستگی دارد. یعنی هر اتفاقی برای هر کسی جای تعجب ندارد.
طالب میگوید: «باید درست هدفگذاری کنید، تنها در این صورت است که میتوانید یک قوی سیاه را تبدیل به قوی سفید کنید. (یک حالت نامطلوب را به حالت مطلوب تغییر بدهید.)»
برای مثال انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور یک مثال برای تئوری قوی سیاه نیست؛ زیرا احتمال انتخاب ترامپ مانند احتمال رو آمدن خط در پرتاب یک سکه سالم (یعنی 50 درصد) است.
در واقع اگر ترامپ انتخاب نمیشد، هیلاری کلینتون، رئیسجمهور آمریکا میشد. نسیم طالب مردم را در رابطه با قوهای سیاه به دو دسته تقسیم میکند؛ پیشگویانی که با مدلهای ریاضی و نمودار گاوس تلاش میکنند دنیا را به شکل میانی (یا متوسط) ببینند، در حالی که طالب معتقد است دنیا یک کَرانستان است و احتمال انحراف از معیار زیاد است و تنها در کَرانستان است که تئوری قوی سیاه رخ میدهد.
توزیع چولگی
در آمار و نظریه احتمالات چولگی نشاندهنده میزان عدم تقارن توزیع احتمالی است. اگر دادهها نسبت به میانگین متقارن باشند، چولگی برابر صفر خواهد بود.
تخت پروکروستس: گزینگویههای فلسفی و عملی (2010)
شاید وقتی با این اسطوره آشنا شویم، بهدلیل نامگذاری این کتاب پی ببریم؛ پروکروستس در کنار جاده الئوسیس به آتن زندگی میکرد، رهگذران را به بهانه مهماننوازی به خانه خود میبرد و روی تختی میخواباند و اگر از طول تخت کوتاهتر بودند آنقدر آنها را میکشید یا بدنشان را در روی سندان با چکش میکوبید تا هم طول تخت شوند و اگر بلندتر از تخت بودند از پاهایشان میبرید تا به اندازه تخت شوند.
تسئوس او را به همین شکل مجازات کرد و برای اینکه او را به اندازه تخت درآورد، سر برید. در واقع، امروزه در بسیاری زبانها، مسائل و موقعیتهای مبهم و پیچیده یا آچمزشده، موقعیتهای بنبست و همچنین کوتاهکردن یا تمدید و طول دادنهای بیاساس را «تخت پروکروستس» مینامند.
نسیم طالب، بسیاری از دانشمندان و نظریهپردازان و سیستمهای آموزشی را به مانند تخت پروکروستس تلقی میکند. همانطور که گفته شد، این کتاب شامل گزینگویههای طالب در زمینه جانبداریها، کلیشهها، مسائل رسوبیافته، استنباطهای نادرست و همانند این مسائل است. در ادامه چند نمونه از این گزینگویهها را نقل میکنیم:
- آنچه احمقها آن را «اتلاف وقت» مینامند، اغلب بهترین سرمایهگذاری است.
- انسانی که تمایل به قهرمانشدن نداشته باشد، از 30سالگی شروع به مردن میکند.
- تفاوت بردهها در روزگار امپراتوری روم و عثمانی با کارمندان امروزی در این است که بردهها نیازی به تملق و چاپلوسی روسای خود نداشتند.
- معمولا نویسندگان را با بهترین کارشان به خاطر میآورند؛ سیاستمداران را با بدترین اشتباهشان؛ تاجران را هم به هر حال به خاطر نخواهند آورد.
- بیرحمترین شکل فقر، وقتی است که بانکها به آخرین حد فقر میرسند.
- قرن بیستم، قرن شکست مدینه فاضله اجتماعی بود. قرن بیستویکم، قرن شکست مدینه فاضله فناورانه خواهد بود.
- پیشرفت را با امنیت و ثبات و طول عمر نسنجید. کافی است حیوان داخل باغوحش را با حیوان داخل جنگل مقایسه کنید تا بفهمید این معیارها مناسب نیستند.
- وقتی به جای استدلالتان به خودتان حمله کردند، مطمئن شوید که استدلالتان درست بوده است.
- اکثر کسانی که فکر میکنیم شنوندگان خوبی هستند، کسانی هستند که بیتوجهی تمیز و شیک را خیلی خوب یاد گرفتهاند.
- هنر علوم اجتماعی، اختراع شکلی از انسان است که برای ما قابل فهم باشد.
پادشکنندگی: چیزهایی که از بینظمی به دست میآیند (2012)
در واقع، پادشکنندگی یک ویژگی در سامانههاست که اگر در معرض تنش و ضربه یا هر نوع ناملایمت قرار بگیرد، به موقعیتی بهتر از قبل خواهد رفت و در برابر آن عامل، مقاومتر خواهد شد. مفهوم پادشکنندگی فراتر از قابلیت ارتجاع و استحکام ساختاری است، چراکه سامانه را در موقعیت بهتری از وضعیت پیشین قرار میدهد.
نسیم طالب در مقدمه این کتاب مینویسد: «برخی چیزها از شوکها بهره میبرند؛ آنها هنگامی که در معرض نوسانات، تصادفات، بینظمی، ریسک و عدم قطعیت و عوامل استرسزا قرار میگیرند، رشد و ترقی پیدا میکنند. اما با وجود حضور دائمی این پدیده، هیچ معادلی برای متضاد شکنندگی وجود ندارد. متضاد شکنندگی، پادشکنندگی است. پادشکنندگی فراتر از تابآوری یا استحکام است.»
بنابراین، نسیم طالب، با بینشی که بسیار شبیه لیبرتارینهای کلاسیک همچون هایک و میزس است، نگاهی منتقدانه به جوامع امروزی دارد و معتقد است تلاش برای تسهیل شرایط زندگی و دخالت در سیستمهایی چون اقتصاد، موجب هیچ بهبودی نمیشود و حتی محیط پرنوسان لازم برای ظهور پادشکنندگی را نیز از بین میبرد.
آنها که پای خودشان گیر نیست: عدمتقارنهای پنهان در زندگی روزمره (2018)
هنگامی که به معنای درست عنوان این کتاب پی ببریم، کلید اصلی فهم این کتاب را نیز یافتهایم. عنوان این کتاب ـ Skin in the game ـ بدین معناست که وقتی کسی در کاری Skin in the game دارد، یعنی هم در معرض منافع (مثبت) آن کار است و هم در معرض مضراتش (منفی).
Skin in the game یکی از کتابهای نسیم طالب است که میتوانید از این لینک، نسخه انگلیسی آن را دریافت کنید.
برای مثال اگر وزیر خزانهداری آمریکا سیاستهایی را پیش میگیرد که دلیل انباشتهشدن ریسکهای منفی پنهان در اقتصاد است و در سال ۲۰۰۸ به بحران بانکداری میانجامد و برای همه خدماتی که در سالهای قبل انجام داده، فقط پاداش میگیرد و جریمه نمیشود، در نتیجه Skin in the game ندارد.
اگر من بنایی باشم که خانهای میسازم و دستمزدم را میگیرم، اگر خانه بعد از ساخت من بهدلیل کمکاری یا حماقت من روی ساکنانش آوار شود، باید مجبور به جبران شوم. وگرنه Skin in the game ندارم. در واقع، طالب معتقد است که تصمیمهای کلیدی در اقتصاد جهان، امروز توسط کسانی گرفته میشود که «پای خودشان گیر» نتایج آن تصمیمها نیست.
طالب در مقدمه این کتاب، پرسشهای مهمی را مطرح میکند؛ پرسشهایی که اساس و شالوده این کتاب را تشکیل میدهند:
- چگونه اقلیتهای کاملا ناروادار دنیا را اداره کرده و سلیقه خودشان را بر ما تحمیل میکنند؟
- چگونه عامگرایی، افرادی را که قرار است به آنها کمک کند، نابود میکند؟
- چه اتفاقی افتاده که امروز تعداد بردههای بیشتری از دوران رومیها داریم؟
- چرا الهیات مسیحیت به وجه انسانی عیسی مسیح و تمایز آن با وجه الهیاش پافشاری میکند؟
- چگونه مورخان با گزارش جنگها و عدم گزارش صلح، موجب سردرگمی ما شدهاند؟
- چگونه علامتدهی ضعیف (بدون ریسک) بهطور یکسان هم در محیطهای اقتصادی و هم در محیطهای مذهبی شکست میخورد؟
- چگونه نامزدهای مناصب سیاسی با نقصانهای مشهود خود، از بوروکراتهایی که سوابق بیعیبونقصی دارند، واقعیتر به نظر میرسند؟
- چرا کمپانیها در مقاطعی که مدیران حرفهای و علاقهمند به کارهای خوب دارند، شکست میخورند؟
- چگونه باید امور خارجی را اداره کنیم؟
- چرا نباید هیچگاه به خیریههای سازمانیافته پول بدهیم، مگر اینکه در یک حالت بهشدت توزیعشده عمل کنند؟
- چرا ژنها و زبانها با یکدیگر متفاوت پخش شدند؟
- چرا مقیاس جوامع اهمیت دارد (اگر مقیاس یک جمع ماهیگیر تغییر کند (تعداد اعضایشان بیشتر یا کمتر شود)، حالت دوستانه جمع به خصمانهبودن تغییر میکند)؟
- چرا اقتصاددانهای رفتاری با مطالعه رفتار افراد هیچ کاری ندارند و بازارها هم تقریبا کاری به سوگیریهای شرکتکنندگانشان ندارند؟
- بقای عقلانی و بقای صرف چگونه هستند؟
- منطق اساسی ریسکپذیری چیست؟
این کتاب نیز شامل گزینگویههای نسیم طالب است و از این رو، ذکر چند نمونه از آنها میتواند برای روشنتر شدن منظور و محتوای این کتاب، یاریدهنده و روشنگر باشد.
بوروکراسی ساختاری است که به واسطه آن شخص بهراحتی از پیامدهای تصمیمات و اقدامات خود منفک میشود.
آنچه ما در سالهای 2014 تا 2018 در سراسر جهان مشاهده کردیم؛ از هند گرفته تا بریتانیا و ایالات متحده، عصیان علیه کارمندان سیاستگذاری بود که پای خودشان گیر نبود و همچنین روزنامهنگاران خودی بود که با ژستی کدخدامنشانه و شبهروشنفکرانه به ما میگفتند: 1. چه کاری انجام دهیم، 2. چه چیزی بخوریم، 3. چگونه صحبت کنیم، 4. چگونه فکر کنیم و 5. به چه کسی رای بدهیم.
کسانی که دائما بهدنبال راهحلهای پیچیده هستند، انگیزهای برای یافتن راهحلهای سادهتر ندارند.
بقا در وهله نخست اهمیت قرار دارد و حقیقت، فهم و علم در درجه بعدی اهمیت قرار میگیرند.
جمعبندی
شاید به جای یک نتیجهگیری کلیشهای (که قطعا با ذهنیت کسی که در مورد او قلمفرسایی کردهایم، در تناقض است) بهتر باشد به سراغ 10 توصیهای برویم که او مداوما و به بهانههای مختلف آنها را تکرار میکند. احتمالا این توصیهها، بهترین کلید برای فهم نسیم طالب و آرا و آثار جنجالی او باشد.
1. بدگمانبودن پرزحمت و پرهزینه است. بهتر است در مورد موضوعاتی که پیامدهای عظیمی دارند، شکاک باشیم و در موارد کوچک و زیباییشناسانه زندگی، ناقص، احمقانه و انسان بمانیم.
2. به مهمانی بروید. حتی نمیتوانید فکرش را بکنید که چه چیزهای خوبی ممکن است سر راهتان قرار بگیرد. اگر از حضور در اماکن عمومی اذیت میشوید، همکارانتان را بفرستید.
3. فکر خوبی نیست از کسی که لباس رسمی پوشیده پیشبینی بخواهید. در صورت امکان شخصی که خود و دانش خود را خیلی جدی میگیرد، دست بیندازید.
4. بهترین لباسها را برای مراسم اعدام خود بپوشید و با وقار و متانت بایستید. آخرین نقطه کمکی شما در برابر رویدادهای تصادفی این است که چگونه عمل میکنید. اگر نمیتوانید پیامدها را کنترل کنید، دستکم میتوانید شکوه و وقار رفتار خود را کنترل کنید. این شما هستید که همیشه حرف آخر را خواهید زد.
5. سامانههای پیچیدهای که از زمانهای دور پیرامون ما بودهاند را به هم نزنید. ما منطق آنها را نمیفهمیم. سیاره زمین را آلوده نکنید. باید بدون توجه به «شواهد» علمی، آن را همانطور که کشف کردیم باقی بگذاریم.
6. یاد بگیرید با غرور شکست بخورید. خیلی سریع و بیغل و غش این کار را بکنید. با تسلط و تبحر یافتن در اشتباهات، آزمایش و خطا را به حداکثر برسانید.
7. از بازندگان دوری کنید. اگر کسی مدام از واژههای «غیرممکن»، «هرگز» و «بسیار سخت» استفاده میکند، او را از شبکه اجتماعی خود بیرون بیندازید. هرگز برای پاسخ از «نه» استفاده نکنید (برعکس بیشتر کلمات «بله» و «به احتمال زیاد» را به کار ببرید).
8. روزنامهها را به خاطر اخبار نخوانید. فقط به شایعات، درددلهای خوانندگان و البته شرح حال نویسندگان توجه کنید. بهترین فیلترکننده برای دانستن اینکه آیا خبری اهمیت دارد یا خیر، این است که آن را در کافه تریا، رستوران و… یا در مهمانی بشنوید.
9. سختکوشی در نهایت به شما کرسی استادی دانشگاه یا یک بیامدبلیو خواهد داد. برای اینکه جایزه بوکر یا نوبل یا جت خصوصی بهدست آورید، هم نیازمند سختکوشی هستید و هم شانس.
10. پاسخ ایمیلهای افراد ردهپایین را قبل از افراد ارشد ردهبالا بدهید. افراد ردهپایین فرصت و تمایل بیشتری در به یادآوردن کسانی دارند که به آنها بیاعتنایی کردهاند.
گزینش و ترجمه: محسن محمودی