پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
لطفا سیلیکونولی را با پارکهای علم و فناوری خودمان مقایسه نکنید!
ماهنامه عصر تراکنش / پارک علموفناوری پردیس در سال 1384 در شرقیترین نقطه تهران با هدف رشد فناوری و توسعه بازار شرکتهای دانشبنیان تأسیس شده است. زیر لوگوی پارک علموفناوری پردیس نوشته شده: «سیلیکونولی ایران». ناصر غانمزاده مدتی در فضای سیلیکونولی در آمریکا زندگی میکرده و به نظر او این ادعا بیشتر به یک جوک شبیه است. او میگوید: «هیچچیز این پارک به سیلیکونولی نمیخورد. اصلاً سیلیکونولی جای محصوری نیست که در داشته باشد و بتوانید داخل آن بروید. آنجا مجموعه شهرهایی هستند که مردم داخل آن زندگی میکنند و کنار آن ساختمان شرکتهای مختلف واقع شدهاند. پارک پردیس سهمی از فضای استارتآپی ایران ندارد. به علت بعد مسافت هیچ زمانی این مکان مورد استقبال شرکتهای نوپا واقع نشد. شرکتهای جاافتاده به دلایل مختلف در آنجا زمین خریدند و 90 درصد از شرکتهایی که در پارک پردیس دفتر دارند، شرکتهای مطرح و غیراستارتآپی هستند. یکی از دلایل حضور این شرکتها در پردیس، معافیت از مالیات است.»
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
دره سیلیکون
دره سیلیکون نام رایج و غیررسمی منطقهای در حدود ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی سانفرانسیسکو در حومه سانتاکلارا، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکاست. شهرت این منطقه بهدلیل قرار داشتن بسیاری از شرکتهای مطرح انفورماتیک جهان در این منطقه است. نام این منطقه ابتدا برگرفته از تعداد زیاد شرکتهای تولیدکننده تراشههای سیلیکونی در این منطقه بود که بعدها به نمادی از وجود کمپانیهای زیاد فعال در زمینه فناوریهای پیشرفته در این منطقه تبدیل شد. دره سیلیکون شهرهای بسیاری را دربر میگیرد که مهمترین آنها سنخوزه مشهور به پایتخت دره سیلیکون است.
[/mks_pullquote]
وقتی از اکوسیستم استارتآپی صحبت میکنیم، دقیقاً از چه صحبت میکنیم؟
ضربالمثلی در سیلیکونولی رایج است که «تنها جایی که نمیخواهد سیلیکونولی را کپی کند، خود سیلیکونولی است.» غانمزاده میگوید: «وقتی شما با اختلاف زیاد رتبه یک هستید و در بالاترین سطح موجود رقابتی مشغول به کار، شما دنبالکننده نیستید و در هیچ مکان دیگری عملکرد کسی بهتر از شما نیست، مدام میخواهید بزرگتر شوید. مثلاً اکنون در سیلیکونولی پیرامون بحث بلاکچین و ارزهای رمزنگاریشده تعداد زیادی استارتآپ شکل گرفته و بودجه خوبی به آن اختصاص میدهند. ویسیهای پیشتاز را که بررسی میکنید، میبینید پنج سال پیش داشتند در حوزه کریپتوکارنسی سرمایهگذاری میکردند. اکثر ما ایرانیها حتی آن موقع اسم آن را هم نشنیده بودیم. در بحث سرمایهگذاری خطرپذیر در زمینههایی که هنوز ثابت نشدهاند و خام هستند، فاندهایی وجود دارد که سرمایههای کلان برای چنین زمینههایی در نظر گرفتهاند.»
به گفته غانمزاده این روزها در سیلیکونولی سرمایهگذاری کلانی روی هوش مصنوعی صورت میگیرد. یکی از ترندهای فعلی جهانی هوش مصنوعی است. «اعداد و ارقام ویسیهای سیلیکونولی خیلی بزرگ است. پولهای عظیمی در این حوزه وارد میشود، گاهی اوقات صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه بالای یک میلیارد دلار شکل میگیرند. فاندهای بزرگ صرف مسائل جاری میشوند و فاندهای کوچکتر خود را به نسل آینده اختصاص میدهند. ریسکپذیری در سیلیکونولی بسیار بالاست. استنباط آنها این است که به عنوان مثال روی ۱۰۰ استارتآپ سرمایهگذاری میکنیم و ذات این بیزینس این است که با وجود موشکافی اولیه در انتخاب استارتآپ، از این ۱۰۰ استارتآپ ۵۰ استارتآپ شکست میخورد.»
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
سرمایهگذاری جسورانه
سرمایهگذاری جسورانه (Venture Capital) یک مدل سرمایهگذاری برای راهاندازی کسبوکارهای نوپا و شرکتهای کوچک با پتانسیل رشد بلندمدت است. در واقع این نوع سرمایهگذاری منبع بسیار مهمی برای راهاندازی کسبوکارهایی است که کوچکتر از آن هستند که بتوانند دسترسی مناسبی به بازار سرمایه یا بانکها داشته باشند و عمدتاً از ریسک بالا و بهتبع آن بازدهی مورد انتظار بالایی برای سرمایهگذار برخوردارند.
[/mks_pullquote]
غانمزاده از آیندهنگری در سیلیکونولی میگوید: «پیتر تیل در یکی از سخنرانیهایش در سال ۲۰۱۶ عنوان کرد که مشغول سرمایهگذاری روی پروژههایی هستند که در سال 2026 تازه به درآمدزایی یا نقطه سربهسر میرسند. ببینید چقدر افقها بلندمدت است. حتی بسیاری از شرکتهای اروپایی بهخاطر این حجم از ریسکپذیری به سیلیکونولی مهاجرت میکنند.»
در سیلیکونولی از ایدههای ساختارشکن بهشدت استقبال میشود و مدام فضای استارتآپی در حال تغییر است. غانمزاده این فضا را چنین توصیف میکند: «در سیلیکونولی سرمایهگذاران عاشق استارتآپهایی هستند که رویکرد ساختارشکنانه دارند. در ایران اکثر استارتآپهای بزرگ ما هنوز مشکل سرمایهگذار دارند. در چنین فضایی چطور میتوان تصور کرد که سرمایهگذاری به ایران بیاید و روی امری که شاید ۱۰ سال دیگر جواب دهد، سرمایهگذاری کند؟ نمونههایی از ساختارشکنی ایربیاندبی است که موجودیت هتلها را با خطر مواجه کرده یا فینتکها که بانکها را بهشدت تحت تأثیر خود قرار دادهاند. سرمایهگذاران در سیلیکونولی بهشدت پذیرای نوآوری و ساختارشکنی هستند.»
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
Airbnb
ایربیاندبی وبسایتی است که مردم در آن مکانهای اقامتی را کرایه میدهند. این وبسایت دارای بیش از دو میلیون مکان فهرستشده در 33 هزار شهر و ۱۹۱ کشور است. این شرکت که در آگوست ۲۰۰۸ به مرکزیت سانفرانسیسکو، کالیفرنیا بنا نهاده شده، دارای مالکیت خصوصی بوده و توسط Airbnb, Inc اداره شده و در مالکیت آن قرار دارد.
[/mks_pullquote]
سیلیکونولی از شهرهای مختلفی تشکیل شده و در هر شهر به قول غانمزاده غولهایی وجود دارند. در شهر سنخوزه معروفترین شرکت «سیسکو» است. در سانتاکلارا که شهر کوچکتری است، دفتر مرکزی «اینتل» واقع شده. در شهر خیلی کوچکی به نام کوپرتینو دفاتر مرکزی «اپل» و در ماونتنویو دفاتر مرکزی «گوگل» و در منلوپارک فیسبوک واقع شدهاند. در سنفرانسیسکو که تا چند سال پیش در محدوده سیلیکونولی نبود، دفاتر مرکزی «اوبر» و «اسلک» و بسیاری از استارتآپهایی که در چند سال اخیر شروع به کار کردهاند، وجود دارند.
در تمامی این شهرها، شرکتهای مختلف پخش حضور دارند و زندگی عادی در آنجا جریان دارد و غانمزاده این «راکد نبودن» را از ویژگیهای مهم اکوسیستم میداند. او ادامه میدهد: «آنجا کشاورز، سوپرمارکت و فروشگاه لباس و نانوایی و تمام چیزهایی که نیاز روزمره انسان است، وجود دارد، در هیچکدام از پارکهای علموفناوری ایران شما زندگی را نمیبینید. در پارکهای ما حدود ساعت پنج بعدازظهر همه بیرون میآیند و پنجشنبه و جمعه تعطیل است. دقیقاً همین اکوسیستمی نگاه نکردن باعث شد که هیچ کدام از پارکهای علموفناوری ما موفق نباشند. پارکهای علموفناوری ۲۰ سال قدمت دارند، ولی باید قبول کنیم که خروجی خوبی نداشتهاند. چیزی که در کشورهای پیشرفته منسوخ شده بود را وارد ایران کرده و تازه آن را هم به بدترین شکل ممکن پیاده کردیم. داشتن مدیر اصلاً معنی ندارد. مگر سیلیکونولی مدیر دارد؟ مگر در و نگهبان دارد؟ مگر کسی متولی آن است؟ یک جای کاملاً توزیعشده هست و هرکسی هم مشغول انجام کار خودش است.»
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
پارک فناوری پردیس
پارک فناوری پردیس بزرگترین پارک فناوری کشور است. این پارک بهعنوان یکی از سازمانهای زیرمجموعه معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری اسلامی ایران و با ترکیب هیات امنای ۱۴ نفره از وزارتخانهها، مراکز و افراد علمی و دانشگاهی، در ۲۰ کیلومتری شمال شرق تهران و روبهروی شهر جدید پردیس و جنب روستای کرشت، در محدوده فعلی به وسعت ۳۸ هکتار واقع شده است. فاز اول این پارک به مساحت ۲۰ هکتار به نام پردیس نوآوری نامگذاری شده و به بهرهبرداری رسیده است.
[/mks_pullquote]
اصطلاحات سیلیکونایکس در آمریکا رایج شده و مثلاً به قسمتی در نیویورک «سیلیکوناَلی» میگویند. بخشی نزدیک لسآنجلس را «سیلیکونبیچ» نامیدهاند. آستین را بهخاطر تپههایش «سیلیکونهیل» میگویند. در آمریکا بعد از سیلیکونولی اکوسیستمهای استارتآپی متعددی وجود دارد. در نیویورک، بوستون، لسآنجلس، آستین، سیاتل و بولدر اکوسیستمهای استارتآپی خوبی وجود دارند. این شش شهر بعد از سیلیکونولی از جمله اکوسیستمهای قوی آمریکا محسوب میشوند.
به گفته غانمزاده تلآویو (در رژیم اشغالگر قدس) قویترین اکوسیستم خاورمیانه است و رتبههای بعدی دوبی و استانبول هستند. در اروپا لندن، برلین و اخیراً پاریس خوب کار میکنند و در شرق آسیا سنگاپور قوی است. او ادامه میدهد: «امروز دیگر کسی دنبال سیلیکونولی درست کردن نیست. همه دنبال آن چیزی هستند که با آن مکان و با توجه به تمام شرایط آن اقلیم سازگار باشد. اکوسیستم استارتآپی بر اساس شهر است و نه کشور. هیچوقت از لفظ اکوسیستم استارتآپی آمریکا استفاده نمیشود.»
عناصر تشکیلدهنده اکوسیستم استارتآپی
هر اکوسیستم استارتآپی عناصر مشخصی برای تشکیل شدن دارد. غانمزاده معتقد است که در مرکز این اکوسیستم کارآفرینان قرار دارند. دانشگاهها از دیگر عناصر مهمی هستند که به تربیت کارآفرینها و افراد توانمند میپردازند. «در سیلیکونولی دو دانشگاه «برکلی» و «استنفورد» که به آنها «قلبهای تپنده سیلیکونولی» میگویند، بههمراه چندین دانشگاه دیگر وجود دارند. استنفورد از تریگرکنندههای سیلیکونولی بوده و نیروهای توانمند را مدام به بیرون از دانشگاه پمپاژ میکند. این دانشگاه را نمیتوان با هیچکدام از دانشگاههای ایران مقایسه کرد. اساتید این دانشگاه اگر وارد فضای کسبوکار شوند، به آنها امتیاز خاصی داده میشود و این اساتید مدام در حال نوشتن مقاله نیستند! بخش زیادی از زمینهای این دانشگاه بهصورت استیجاری در اختیار شرکتهای مدرن است. مثلاً HP که اولین شرکت سیلیکونولی هم محسوب میشود و در سال 1939 راهاندازی شده، هنوز دفاتر مرکزی آن در زمینهای دانشگاه استنفورد است؛ یا دفتر مرکزی «تسلا» در پالو آلتو در زمینهای دانشگاه استنفورد است. بیشتر از ۱۰۰ درس در حوزه کارآفرینی در این دانشگاه وجود دارد و ارتباط تنگاتنگی با کسبوکارهای بیرون از دانشگاه دارد.»
از دیگر شاکلههای این اکوسیستم که به نظر غانمزاده ما در آن بهشدت ضعیف هستیم، میتوان به زیرساختهای قانونی مناسب برای کارآفرینی اشاره کرد. او اینطور بیان میکند: «قانون تجارت ما قدیمی و کهنه است، این قانون ابزارهای لازم برای کارآفرینی مدرن را ندارد. در بحث مالیات و بیمه مشکلات اساسی داریم. یکی از مشکلات دیگر ما در این حوزه بحث رگولاتوری است. اخیراً معاون بانک مرکزی به این فضا ورود کرده و امیدواریم حرکت ما رو به جلو باشد و فضا شفافتر شود. از طرف دیگر در حوزه بورس مشکل اساسی داریم. شما میبینید تسلا ضررده است، ولی وارد بورس میشود. اینجا کسی این را نمیتواند بپذیرد که آیا میشود یک شرکت ضررده وارد بورس شود؟ ربطی به استارتآپ و اکوسیستمش هم ندارد. کلاً برای کارآفرینی اینها مانع هستند. در المانهای مختلف اکوسیستم ما ضعف اساسی وجود دارد. در دریا هم ماهی، جلبک، هشتپا و… هستند. دقیقاً این واژه از اکوسیستم طبیعی گرفته شده؛ المانهای مختلفی که برای تقویت یک اکوسیستم باید به تفکیک به هر کدام توجه کرد.»
غانمزاده با افسوس به رتبه ناامیدکننده سه رقمی ایران در جدول Doing business اشاره میکند و از نبود سرمایهگذاران خطرپذیر در ایران صحبت میکند.
اکوسیستمی نگاه نگردن؛ مساله این است!
به نظر غانمزاده پارکهای علموفناوری هیچ کدام نتوانستهاند موفق باشند. به زعم او دلیل اینکه عملکرد همه آنها به شکست منجر شده، این بوده که هیچکدام اکوسیستمی نگاه نکردند. او میگوید: «شنیده بودند که سیلیکونولی کنار دانشگاه استنفورد واقع شده که این تعبیر کاملاً غلط است. استنفورد در مرکز مهمترین شهر سیلیکونولی قرار دارد و حتی میتوان گفت که خود استنفورد، شروعکننده جریان سیلیکونولی بوده است. به استثنای پارک علموفناوری پردیس بیشتر پارکهای ما کنار دانشگاه تأسیس شدهاند. کنار دانشگاه قرار گرفتن تنها یکی از المانهای اکوسیستم استارتآپی است. آنها فقط همین یک بعد را دیدند. چند سالی است که در پارک پردیس مرکز رشدی درست شده است و شرکتهایی مثل سراوا در آنجا دفتر زدند و برای استارتآپهای کوچکی که سرمایهگذاری کردهاند، جایی درست کردهاند. اگر اینها آنجا فعالیت نکنند، خواهید دید که هیچ استارتآپی به آنجا نمیرود. یکی از دلایل عدم استقبال استارتآپها از آنجا، بعد مسافت است. یکی دیگر این است که اکوسیستم نیست؛ یعنی جای مناسبی برای زندگی نیست. البته قصد دارند در غرب تهران یک مجموعه بزنند و استارتآپها را آنجا ببرند. برای یک استارتآپ نوپا، پارک پردیس مزیت خاصی ندارد.»
غانمزاده همچنین مشکل سرمایهگذاری جسورانه در کشور را به فرهنگ مرتبط میداند و عدد سرمایهگذاری جسورانه در ایران را در پنج سال گذشته حدود 200 میلیارد تومان برآورد میکند که بهشدت ناچیز است و در مقایسه با اکوسیستم استارتآپی کشورهای منطقه نیز حرفی برای گفتن ندارد.
غانمزاده تا چند سال پیش اکوسیستم استارتآپیمان را «جنین» مینامید. اکنون معتقد است که این اکوسیستم نوزاد شده و بالغ شدن این نوزاد سالها طول میکشد. او عنوان میکند: «مشکل قوانین، ساده نبودن راهاندازی کسبوکار، خام بودن کارآفرینان، نبود تجربه در اکوسیستم، فقدان سرمایهگذاری جسورانه و بهروز نبودن، ویژگیهای یک اکوسیستم است که در مرحله نوزادی به سر میبرد.»
دل غانمزاده از دولت بهشدت پر است و با صدایی بلندتر از جملات قبلی میگوید: «مخالف ورود دولت در این فضا هستم. هر بار دولت آمده سُرمه بکشد، کور کرده است. چون افرادی از دولت که وارد این فضا شدهاند، اطلاع و مطالعه و دانش عملی و تجربی در این زمینه ندارند. اولین اقدامی که دولت باید انجام دهد، این است که کارهای زیرساختی انجام دهد و فرایند راهاندازی و اداره کسبوکار را تسهیل کند. در بسیاری از جاها میبینیم که نهتنها این کار را نمیکند، بلکه خود دولت مانع هم هست. انتظار ما این است که اول موانع را از سر راه بردارد. بهطور مثال، مرکز توسعه تجارت الکترونیکی که به نظر میرسید وظیفهاش توسعه و تسهیل فضای کسبوکار است، خودش یک سد بزرگ در برابر کارآفرینان محسوب میشود.»
راههای بلوغ اکوسیستم استارتآپی ایران
«برای بالغ شدن یک اکوسیستم استارتآپی راهحل عجیبوغریب و جامعی وجود ندارد. سیلیکونولی ساخته شد، اینطور نبود که خودشان بگویند ما داریم سیلیکونولی میسازیم. سخت کار کردند و زحمت کشیدند و برای بار اول یک روزنامهنگار از «سیلیکونولی» اسم آورد (به این خاطر که بیشتر شرکتهای نسل نخست سیلیکونولی سختافزاری بودند و برای ساخت تراشه با سیلیکون کار میکردند) و بهمرور این نام جا افتاد.»
به گفته غانمزاده از سیلیکونولی که صرفنظر کنیم، برای توسعه یک اکوسیستم استارتآپ دو مدل وجود دارد:
«مدل اول اینگونه است که چند چهره یا استارتآپ بهشدت مطرح در جایی شروع به کار کنند و در پی آنها عدهای در همان مکان متمرکز شوند؛ مثل ایالت واشنگتن که الان آمازون و مایکروسافت آنجا هستند و بعد از این دو غول، بسیاری از شرکتها دفتری در ایالت واشنگتن تأسیس کردند؛ یا مثلاً در شهری مثل بولدر در ایالت کلرادو چند چهره تاثیرگذار به آنجا رفتند و با خردمندی عده بسیاری را به آنجا کشاندند. نتیجه این شد که این شهر یکصدهزار نفری اکنون جزء بالاترین چگالیهای استارتآپ دنیا محسوب میشود.»
مدل دومی که غانمزاده راجع به آن صحبت میکند، نیازمند ورود دولت است و او خیلی به این مدل خوشبین نیست: «در مدل دوم دولت ورود میکند، ولی با خرد و منطق! اما در ایران مطمئن نیستم دولت ورود حسابشدهای کند؟! در ایران دولت به استارتآپها میگوید به شما پول میدهیم، ولی چیزی که در عمل پیش میآید، این است که رانت درست میشود و این باعث عدم رقابت میشود. این رانت باعث میشود که یکی زیادی بزرگ شود و بقیه هر کاری کنند به آن نمیرسند. مثلاً پولهایی که دست صندوق نوآوری و شکوفایی است، قسمت کوچکی از آن را وام میدهد و بقیه پول آن در بانک است و سودش را میگیرد؛ یعنی جایی که درست شده تا نوآوری و شکوفایی را پرورش دهد، سرمایهاش در بانک است و از سود پولش استفاده میکند. نهادهای دیگر هم هستند که حسابشده کار نمیکنند و از مشاوره افراد مناسبی بهره نمیبرند.»
استارتآپها در ایران
به گفته غانمزاده در ایران سه دسته استارتآپ وجود دارد؛ «دسته سنتی و بزرگ که مشهورترینهایشان همگی کلون یک استارتآپ بزرگ در سیلیکونولی هستند (البته بهجز آمازون و مایکروسافت که دفتر مرکزی آنها در سیلیکونولی نیست، ولی دفاتر زیادی در آنجا دارند)؛ مانند دیجیکالا، تپسی و اسنپ و آپارات که بهترتیب کلونهای آمازون، اوبر و یوتیوب هستند. اگر اقتصاد ایران باز بود و رقبای خارجی در این بازار حضور داشتند، به احتمال زیاد اینها نمیتوانستند موفق شوند. ولی بهصورت کلی به نظر من باز بودن اقتصاد به نفع همه ما است و اگر استارتآپهای بزرگ اجازه ورود به ایران را داشتند به سمت بهتری میرفتیم. البته بازار باز دوطرفه منظور من است که هم آنها بتوانند بیایند و هم استارتآپهای ما بتوانند به خارج از کشور بروند.»
او ادامه میدهد: «دستههای دوم و سوم دسته کوچکتری هستند، ولی تعداد آنها بسیار زیاد است. بازار هدف دسته دوم ایران است و تازه شروع به کار کردهاند؛ یا لزوماً ایدههای آنها کپی نیست، یا اینکه بعداً فهمیدند مشابه ایده آنها وجود دارد که در هر دو صورت قصدشان کپی کردن نبوده.»
اولین چیزی که یک استارتآپ برای تجارت جهانی نیاز دارد، یک حساب برای تراکنشهاست که در ایران داشتن چنین چیزی امکانپذیر نیست. بعضی از سرویسهای بینالمللی لحظهای که میفهمند شما در ایران هستید با شما قطع همکاری میکنند. دسته سوم تعدادشان کم است و آنها از روز اول دنبال یک بازار جهانی هستند. غانمزاده راجع به دسته سوم میگوید: «اینها یک تا دو درصد از استارتآپهای ما را تشکیل میدهند. این دسته آیندهدار هستند، ولی اقلیت کوچکی را در ایران تشکیل میدهند. یکی از فاکتورهایی که باعث شد اکوسیستم استارتآپی استانبول در ترکیه رشد کند، این بود که آنها جلوی خودشان چنین مانعی نمیدیدند.»
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
ایرانیان سیلیکونولی
دارا خسروشاهی: مدیرعامل فعلی اوبر، مدیرعامل سابق اکسپدیا
امیر خسروشاهی: یکی از موسسان شرکت نروانا است که در حوزه هوش مصنوعی فعالیت میکند.
شروین پیشهور: یکی از موسسان و مدیر اجرایی Hyperloop One است.
پیرامید یار: مؤسس شرکت ایبی یکی از بزرترین فروشگاههای اینترنتی در آمریکاست.
آرش فردوسی: یکی از بنیانگذاران و مدیر امور فنی دراپ باکس است.
امید کردستانی: مدیر اجرایی توئیتر و مدیرکل سابق کسبوکار گوگل است.
شین راد: مؤسس Tinder یکی از شبکههای اجتماعی موبایلی برای دوستیابی است.
[/mks_pullquote]
پدیدهای به نام امید
با تمام مشکلات و معضلاتی که در اکوسیستم استارتآپی ایران وجود دارد، او به آینده امیدوار است. «واقعیت این است که آدمهایی که در فضای استارتآپی ایران کار میکنند، آدمهای امیدواری هستند. اگر امید نداشتیم جمع میکردیم و میرفتیم سراغ کارهای دیگر. این بیزینس، کسبوکار امید است. الان سرعت پیشرفت اکوسیستم استارتآپی ایران کند شده؛ ولی من امیدوارم قفل این حوزه باز شود. این حوزه بهشدت به ورود سرمایه نیاز دارد. میتوان ادعا کرد یکی از مهمترین مسائل و مشکلات ما «نبود سرمایه داخلی و خارجی کافی» در این فضاست. شما میآیید و استارتآپ میزنید و اگر جزء ۱۰ درصدی باشید که استارتآپ خوبی زدهاید، با نبود سرمایه کافی یا رفتار بد سرمایهگذار مواجه و آهستهآهسته مأیوس میشوید. اگر فکر جدی برای این اکوسیستم نشود، این حوزه بهصورت جدی دچار بحران خواهد شد.»