پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آقایان! خانمها! ما در ایران زندگی میکنیم و تقویم ما هجری شمسی است نه میلادی! همین نکته ساده را درک کنید
جمعه سیاه موضوع صحبت بسیاری از مردم شده است. این موضوع سوالهای فراوانی پیش روی ما قرار داده است. در برابر حرکتهای ضعیف و بدون فکر کسبوکارهای نوپای ایرانی چه باید کرد؟ اینکه برخی از بلوغ پایین در کسبوکارهای نوپای ایرانی و فضای استارتآپی میگویند حرف درستی میزنند؟ اینکه گفته میشود بچههای استارتآپی پیچیدگیهای جامعه ایرانی را نمیشناسند درست است؟ اینکه برخی سودای تکشاخ شدن دارند منتها بدیهیات زندگی در ایران را هم درک نمیکنند درست است؟ راستی شما چهکاری میتوانستید بکنید که هم اینوریها شما را بزنند، هم آن وریها؟ هم فارس شما را بکوبد هم حسام آرمندهی؟ قبلاً دیده بودیم ایرانیهایی که میٰروند آمریکا خیلی زود سعی میکنند مثل آنها شوند و در روزهای خاص آمریکاییها به شکل و شمایل خاص آنها در بیایند؛ مثل جشنهای هالووین که برخی از ما از آن وریها هم جلو میزدیم! پیش از این هم در ایران برخی فروشگاههای فروش موبایل سعی کردند همگام با دنیا در زمان عرضه نسخههای جدید موبایلها صفهای طولانی راه بیندازند؛ کاری که سرانجامی نداشت.
منتها ما در ایران زندگی میکنیم و نیازی نداریم ادای آنها را در بیاوریم! به این جهانی شدن نمیگویند! این ادابازیها صرفاً از غرور و عدم اعتماد به نفس و نداشتن عزت نفس میآید و عدم شناخت. برخی تصور کردند اگر روز ولنتاین در ایران پا گرفت و جوانان ایرانی که فرصتی برای اظهار عشق ندارند این فرصت را از دست ندادند، پس خانوادههای ایرانی هم جمعه سیاه را بهخرید میگذارنند! بگذریم از همه حرفوحدیثهایی که درباره تخفیفها و گران شدن جنسها در روز قبل از تخفیف زده شد.
جمعه سیاه؟
در جهان و در جمعه سیاه تخفیفها انقدر جدی است که مردم برای بردن تلویزیونها از مغازهها ممکن است سرودست بشکنند و صحنههایی در همان آمریکای توسعه یافته اتفاق بیفتد که باورکردنی نیست. حالا این قصه چه ربطی به ما داشته که در روزهای سرد آذر یادمان افتاده است باید جمعه سیاه داشته باشیم و خرید عید کنیم؟ بگذارید پا را از این هم فراتر بگذارم. ما حتی چیزی به نام فروش ویژه شب یلدا هم نداشتیم و نداریم که برخی میخواهند این دو را در مقابل هم قرار دهند. مردم از سالهای قبل در شب یلدا دور هم جمع میشدند و آجیل میخوردند با انار و هندوانه؛ نه لباس نو میخریدند نه وسایل ضروری و غیرضروری زندگی را. مردم ایران از سالهای دور روزهای آخر سال به فکر خرید میافتادند و حراجها در روزهای آخر سال فعال میشد.
حالا ما دم دستیترین رویداد کشورمان را ول کردیم و چسبیده ایم به چیزی که به ما ربطی ندارد؟ تازه آن را هم نتوانستیم درست انجام دهیم. آن چه که اجرا کردیم نه سروشکل درستی داشت نه از نظر فنی جایی برای دفاع دارد. اینکه کسبوکارهای شناختهشده ایرانی اینچنین دستوپایشان در برابر یک موضوع بیربط به ما شل شده نشان میدهد شناخت خوبی از جامعه ایرانی ندارند. البته که بزرگان کسبوکار میتوانند جلوی من دربیایند که تفاوت کسبوکارهای موفق و ناموفق در آزمونوخطایشان است. چه اشکالی دارد که این کسبوکارها آزمونوخطا کنند و تجربه بیندوزند. نکته اینجاست که آزموده را آزمودن خطاست. سال گذشته هم این روند تکرار شد و اگر آن زمان یکی از کسبوکارهای فروش آنلاین جمعه سیاه را برای تخفیف انتخاب کرد آن یکی یلدا را انتخاب کرد. دو انتخاب اشتباه! حالا آن یکی از ترس از دست دادن بازار آمده با این یکی همنوا شده است! یعنی به انتخابهای سال قبل خودش هم اطمینان ندارد و نمیتواند صبر کند تا چند هفته دیگر که یلدا از راه برسد. بگذریم.
آینده سیاه؟
این روزها با ماجراهای عجیبوغریبی که برای کسبوکارهای آنلاین در حال رخ دادن است میشود این توهم را پیدا کرد که عدهای میخواهند ریشه این کسبوکارها را بزنند. میشود تصور کرد که دشمنان این مرزوبوم فعال شدهاند که نگذارند جوانها کاری کنند. منتها بگذارید همینجا به اندازه خودم تلنگری بزنم به این طرز فکر اشتباه. اینکه کسبوکارهای آنلاین ایرانی اشتباه کنند به این معنا نیست که دیگران مقصر هستند. روزهای اخیر ممکن است با تدبیر به نفع کسبوکارهای آنلاین بگذرد. منتها اگر آنها بخواهند بر اشتباههای قبلی خود اصرار کنند احتمالاً آینده درخشانی در انتظار استارتآپهای ایرانی نخواهد بود. اگر آنها که این شانس را داشتند که در دوران جدید ایران پیشرو باشند بخواهند به اشتباههای ریز و درشتشان ادامه دهند ادامه کار برای بقیه را سختتر هم میکنند.