پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بلوغ کسبوکارهای استارتآپی و راهِ پیشِ رو
1- در روزهای مهمی هستیم؛ چه برای فضای کسبوکار و کارآفرینی ایران، چه برای فضای استارتآپی و چه برای فضای کسبوکارها و استارتآپهای فینتک ایران. هفته گذشته هفتهنامه شنبه اولین ویژهنامهاش را برای فینتک منتشر کرد؛ هفتهنامه تجارت فردا جلد و پرونده اصلیاش را اختصاص داد به فینتک. شماره چهارم ماهنامه عصر تراکنش هم که بهصورت اختصاصی به فینتک میپردازد این هفته منتشر میشود. نیمه دوم سال همزمان با افزایش ترافیک ماشینها، ترافیک رویدادهای مرتبط با فینتک هم افزایش مییابد. جاهایی مثل اتاق بازرگانی و نهادهای صنفی و حتی سازمانهای دولتی اخیرا به فینتک توجه کردهاند. طبیعی است که چون من درزمینهٔ فینتک مینویسم تمرکزم بر فینتک است؛ وگرنه اینطور نیست که در دیگر حوزههای خبری سکوت خبری باشد. همه بخشهای مختلف کسبوکار به تکاپو افتادهاند. این تکه مثبت ماجرا است. بخش منفی ماجرا این است که بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانها مدام درباره ایران ۱۴۰۰ هشدار میدهند. هرچند برخی با سوءاستفاده از سند ایران ۱۴۰۰ و استفاده تبلیغاتی از آن سعی میکنند از این نمد کلاهی برای خود بدوزند و متأسفانه این افراد ضد آگاهیبخشی عمل میکنند. آنها چون میخواهند نشان دهند که همهچیز رونق دارد با سوءاستفاده از اینکه ایران باید رتبه یک منطقه در خیلی چیزها شود سعی میکنند بگویند باید در آنچه ما میگوییم مشارکت کنید تا ایران رتبه یک منطقه شود. منتها واقعیت این است که با این کارهای صد من یک غاز نمیشود ایران را رتبه یک کرد. دانشآموزی که تنبل است و درس نمیخواند با استیکر و صدآفرین دانشآموز خوبی نمیشود. اولین گام برای رسیدن این است که قبول کنیم فاصله وحشتناکی با هدف داریم و نهتنها در مسیر نیستیم که در برخی موارد در حال خلاف جهت رفتن هستیم. این روزها برخی از اقتصاددانها صحبت از ابر چالشهایی میکنند که نه مردم و نه دولت و حاکمیت به آنها توجه نمیکنند. در این شرایط چه باید کرد؟
2- هفته گذشته بحثهایی درباره اکوسیستم استارتآپی در ایران شده بود و برخی میگفتند ما اکوسیستم استارتآپی بالغی نداریم. حرفشان کاملاً درست است. در ایران و در سالهای گذشته حجم تبلیغات درزمینهٔ اکوسیستم استارتآپی آن را بزرگتر از چیزی که هست نشان داده. به همین اندازه بلوغ کسبوکاری و فکری نداشتهایم. چه باید کرد؟
3- هفته گذشته راه پرداخت خبری را منتشر کرد که یکی از بانکهای بزرگ دولتی در یکی از استارتآپهای حوزه حملونقل ۸۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری کرده و ۲۵ درصد سهم آن استارتآپ را گرفته است. همین موضوع ظاهراً ساده محل بحثهای زیادی شد. برخی معتقدند که بانکها اساساً نباید وارد سرمایهگذاری در حوزه استارتآپها شوند. این حرف اساساً غلط است و بانکها همانقدر حق دارند که در حوزههای مختلف سرمایهگذاری کنند که هر که پولی دارد و میخواهد آن را جایی سرمایهگذاری کند حق دارد. با نگاهی به سرمایهگذاری بانکها در استارتآپهای فینتک در جهان هم میبینیم که بانکها در استارتآپهای فینتک هم سرمایهگذاری کردهاند. چه برسد به استارتآپها و کسبوکارهای دیگر. حتی گاهی چند بانک در یک استارتآپ سرمایهگذاری میکنند. این خیلی هم خوب است.
4- منتها مهم این است که بلوغ کسبوکاری استارتآپهای ما افزایش یابد. در صورتی که این بلوغ افزایش پیدا نکند ما در سالهای آینده بحرانهای مختلفی خواهیم داشت. اگر بلوغ افزایش پیدا کند مطمئن باشید که بر ابرچالشها هم غلبه خواهیم کرد. البته دو نکته مهم را نباید فراموش کنیم.
5- یکی اینکه مسیر کسبوکارهای نوپای ایرانی باید به سمت تولید برود و از خدمات فاصله بگیرند. متأسفانه بیشتر کسبوکارهای نوپای ایرانی و حتی آنها که اسم در کردهاند صرفاً کسبوکارهای خدماتی هستند. حتی بهسختی میتوان آنها را درزمینهٔ فناوری اطلاعات تولیدکننده خطاب کرد. منظورم از تولیدکننده در فضای فناوری اطلاعات این است که یک شرکت تولید نرمافزار کند. وقتی صحبت از نرمافزار میکنیم یعنی الگوریتمهایی و برنامههایی که میتوانند تغییر ایجاد کنند. وگرنه طراحی اپلیکیشن و وبسایت و نرمافزارهایی که خدمات را مدیریت میکنند تولید نیست. هیچکدام از شرکتهای استارتآپی ایران نتوانستهاند تغییر در فناوری ایجاد کننده و صرفاً مصرف کننده فناوری بودهاند. حالا این موضوع را از فناوری اطلاعات باید بسط داد به مفهوم کلیتر فناوری.
6- نکته دوم این است که نهادهای قانونگذار نباید فرصت را از دست بدهند و برای رگولاتوری عقب نمانند. بهعنوان نمونه اکنون چند هفته است که چارچوب «پرداختیارها» در بانک مرکزی تدوینشده اما هنوز خبری از ابلاغ آن نیست. متأسفانه زمان به ضرر اقتصاد ایران میگذرد و تا زمانی که نهادهای ناظر سعی نکنند چارچوبها را تدوین کنند نمیتوان به آینده امیدوار بود.