پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
جلوی دیکتاتوری دیجیکالا و اسنپ را بگیریم
روز یکشنبه برای دیدن دوستی به اتاق بازرگانی تهران رفته بودم که بهصورت تصادفی سر از سالنی درآوردم که جهرمی، وزیر پیشنهادی ارتباطات و فناوری اطلاعات و جمعی از فعالان فناوری ایران آنجا حضور داشتند. بااینکه هنوز دو سه دقیقهای از شروع برنامه نگذشته بود اما جای سوزن انداختن نبود و من هم مانند بسیاری از افرادی که کنار دیوارها ایستاده بودند ایستاده برنامه را دنبال کردم. برنامه جالبی بود و حرفهای جالبی هم از طرف فعالان و جهرمی زده شد. علت نوشتن این یادداشت چندجملهای است که ذهنم را مشغول کرد. محمدی از دیجیکالا و شاهکار از اسنپ از قبل وقت صحبت گرفته بودند و آنجا خودشان را نماینده استارتآپهای ایرانی معرفی کردند؛ در اینکه دیجیکالا دیگر یک استارتآپ محسوب میشود یا نه شک دارم. ولی در اینکه دیجیکالا نماینده استارتآپهای ایرانی نیست کوچکترین شکی ندارم. محمدی نهایتاً نماینده دیجیکالا است و شاهکار هم نهایتاً نماینده اسنپ. ممکن است این دو کسبوکار منافع مشترکی داشته باشند و یک انجمن تشکیل دهند با حضور هم و از دیگران هم بخواهند که اگر شما هم منافع مشترکی با ما دارید عضو آن شوید. در بهترین حالت هرکدام از این افراد نماینده اعضای آن انجمن هستند نه بیشتر.
در زندگی حرفهایام بارها این جمله را شنیدهام که کسی خودش را نماینده جماعتی معرفی کرده است و هر بار هم یک موضوع فساد آوری پشت این حرفها بوده است. جهرمی جوان شاید خوشحال هم بشود که کسی نماینده یکبخشی باشد؛ کارش را راحت میکند. بهجای اینکه بنشیند با هزار کسبوکار کوچک و بزرگ صحبت کند با یک نفر صحبت میکند و تمام. بر این شیوه نامهای مختلفی گذاشتهاند: انجمن، کنسرسیوم، سندیکا، کمیسیون، کارگروه و اتحادیه.
بههیچوجه بخشی از دعوای اخیر اتحادیه کسبوکارهای فضای مجازی و سازمان نظام صنفی رایانهای نیستم. اتفاقاً دوستان فراوانی دارم که این روزها سمت اتحادیه ایستادهاند؛ اما من ابایی ندارم که برچسب بخورم و آن سمتی که تصور میکنم درست است بایستم. اصلاً چه نیازی است که در سمتی بایستم. همانجایی که ایستادهام خیلی هم خوب است. آن سمتی که من ایستادهام کسانی را میشناسم که اهداف کسبوکاری متفاوت و گاه متضادی دارند؛ اما به دلیل چالشهایی که برای آنها پیشآمده بود کنار هم جمع شدند و انجمنی تشکیل دادند و از همه کسانی که درد مشترک دارند خواستند که به آنها بپیوندند. حتی آنها هم حق ندارند خود را نماینده همه کسبوکارهای مشابه خود بدانند. رگولاتور مینشیند با این عده صحبت میکند برای بستن چارچوبها. هرکسی هم میتواند از هر مسیری که خواست به سراغ رگولاتور و قانونگذار و مجری قانون و قاضی قانون برود. نه انحصاری در میان است، نه مجوزی و نه بدتر از همه انحصار قانونی.
محمدی دیجیکالا در آن جلسه خودش را نماینده استارتآپها معرفی کرد و خواسته استارتآپهای ایرانی را مجوز دانست و اتحادیه. استارتآپهای ایرانی تنوع بسیار زیادی دارند و خواستههای متنوع. خواسته کسبوکارهای کوچک بههیچوجه با یک کسبوکار بزرگ و پرسروصدا یکی نیست. کسبوکارهای بزرگ نیازهایی دارند که پاسخ دادن به آنها به معنای مرگ کسبوکارهای کوچک است. البته هر کسبوکاری حق دارد از روشهای قانونی برای تحقق خواستههای خود اقدام کند. منتها در هیچ کجای دنیا به کسبوکارهای بزرگ اجازه نمیدهند از روشهای قانونی انحصار ایجاد کنند و قوانین و مجریان قوانین سختگیرانه مراقب تشکیل شدن انحصارهای قانونی هستند. در ایران ممکن است از کسبوکارهای سنتی که همان پدران ما هستند لولو ساخته باشند و بخواهند با ترساندن از آن ما را به دامن کسانی پرت کنند که ممکن است خود انحصارگران فضای جدید شوند. اگر فضای جدید استارتآپی در ایران پاسخی به عدم درک تغییر توسط کسبوکارهای سنتی بود، این دستاوردی است که بهشدت باید از آن مراقبت کرد و مبادا کسانی که زودتر وارد اتوبوس شدهاند مانع ورود دیگران شوند.
محمدی دیجیکالا و سرمایهگذاران این شرکت حق دارند برای رؤیای «یونیکورن» شدن این کسبوکار خردهفروشی تلاش کنند؛ اما توجه داشته باشیم که دیجیکالا نه نماینده کسبوکارهای خردهفروشی سنتی و مدرن و نه نماینده کسبوکارهای فناوری و نه نماینده کسبوکارهای استارتآپی است. دیجیکالا یک کسبوکار است با منافع مشخص. حالا که به دلیل منافع مشترک دو کسبوکار دیجیکالا و اسنپ با دو سرمایهگذاری که تا پیش از آن چشم دیدن همدیگر را هم نداشتند کنار هم ایستادهاند، فقط نماینده خودشان هستند و بس.
برخلاف صحبتهایی که آنجا مطرح شد احتمالاً کسبوکارهای استارتآپی در ایران نه مجوز میخواهند و نه اتحادیه. خواسته آنها مقررراتزدایی است و چارچوب مشخص شدن توسط قانونگذاران. شاید محمدی دیجیکالا فرصت کافی داشته باشد که به دنبال اتحادیه راه انداختن برود اما کسبوکارهای نوپای ایرانی نه فرصت این کار را دارند و نه الان مسئلهشان این است. مهمترین مسئله امروز کسبوکارهای نوپای ایرانی که تعدادی از آنها در الکام استارز امسال هم حضور داشتند این است که بتوانند فعالیت کنند. اگر کسانی که زودتر سوار اتوبوس شدهاند بتوانند هدایت فرمان اتوبوس و درهای آن را بر عهده بگیرند باید فاتحه فضای جدید کسبوکارهای نوپا در ایران را خواند.
باسلام خدمت دوست بزرگوار
ا اگر قرارباشد تمام کسب وکارها اینترنتی باشد وباعث بشوند درب دکانها بسته شود به شما درآمد10هزار خانوار درجیب یک نفر برود بهتر است ویا اینکه 10هزار خانواده نان بخورند
این ازنظرشماهمان رایت وارباب نمیشود ما به کجا داریم میریم همه ماکاسبا باید گشنگی بمیریم بامغازه های میلیونی خودمون بشینیم مگس بپرونیم که چرا
یه نفر اومده به نام دانش بنیان نان همه رو آجر کنه آخه اینو کجای دنیا گفتن هروقت مغازه های باز باشدیقینا بدانید مستقیما حداقل 2خانواده از آنجا روزی میبرن
ولی الان چطور مابایدبشینیم وببینیم چطوری داریم فنا میشیم
دیدگاه درستی است.
انحصار بزرگترین آفتی است که تحرک را از اقتصاد میگیرد. کوچکها به دلیل نرسیدن اکسیژن میمیرند بزرگان به مرور تنبل و کرخت میشوند و با چارچوب و دیوار راه دیگران را سد میکنند.
البته آی تی مزیتی دارد که در برخی حوزه ها اجازه انحصار نمیده اما جاهایی که امکانش هست تنها جایی است که قانونگذار باید وارد بشه و قانون ضد تراست بگذاره. مجوز را میخوان چکار
به گمان بنده در اینکه اسنپ هم استارتاپ نیست، شک چندانی نمیتوان داشت.
چون یک سرمایه گذار بزرگ یک مدل قبلاً امتحان شده و موفق را کپی کرده است.
واقعا متاسفم
این پیام یک تاسف بزرگ رو برای من ایجاد کرد که چطور افرادی خودسرانه و بدون هیچ مانعی خود را صاحب همه چیز و همه کس میدانند و بی شرمانه و با چشمان بسته به تفکر کاملا بی ربط و بی پایه و اساس خودشون رنگ حقیقت میبخشن.
امیدوارم همه ما که مخالف رفتارهای مشابه مدیرانی مثل مدیران دیجی کالا و اسنپ هستیم با تلاش و پیگیریهای مداوم مانع بزرگی بر سر راه به نتیجه رسیدن نیتهای شوم این افراد باشیم.
باتشکر از اطلع رسانی شما آقای قربانی