راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

متن کامل پنل روند رقابتی در صنعت پرداخت

صنعت پرداخت سال‌هاست که با چالشی به نام «کارمزد» مواجه است. کارمزدی که نه کمر بانک‌ها بلکه کمر اقتصاد کشور را می‌شکند. مصاحبه ما در راه پرداخت با حدود صد تن از متخصصان و کارشناسان صنعت پرداخت در نمایشگاه بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت نشان می‌دهد که کارمزد یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های بانکداری و پرداخت سال 96 خواهد بود. هنوز چالش کارمزد حل‌نشده که این اواخر شاهد پدیده «کارمزدخواهی» برخی پذیرنده‌های بزرگ از شرکت‌های پرداخت کشور بودیم. چالش‌های صنعت پرداخت موضوعی بود که در پنل «روند رقابتی در صنعت پرداخت» و در حاشیه همایش بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت به آن پرداخته شد.

حاضرین این پنل دکتر امیرحسین داودیان معاون توسعه کسب‌وکار شرکت پرداخت الکترونیک سداد، داود محمدبیگی مدیر اداره نظام‌های پرداخت بانک مرکزی، رستم شاه گشتاسبی مدیرعامل شرکت به پرداخت ملت، دکتر صادق فرامرزی مدیرعامل شرکت کارت اعتباری ایران کیش، محمدرضا روشن‌نژاد معاون توسعه و نظارت شرکت شاپرک، محمد گرکانی‌نژاد مشاور معاون فناوری‌های نوین بانک مرکزی و  بود.

داودیان: ساختار جریان رقابتی در بخش پرداخت یک شمایل دو مثلثی است؛ یکی مثلث عرضه شامل PSP، بانک و رگلاتور است و دیگری مثلث تقاضا که متشکل از پذیرندگان صنعت پرداخت، اپراتورهای تلفن همراه به‌عنوان ارتباط برقرارکنندگان، فین‌تک‌ها و تأمین‌کنندگان پذیره‌ها است که این تأمین‌کنندگان امروزه به نحوی وارد بازار شده‌اند و سعی می‌کنند که برای خودشان جایگاهی پیدا کنند.

موضوع پرداخت الکترونیکی از اوایل دهه گذشته به‌طورجدی در کشور جا افتاد، از پیشگامان آن‌هم شرکت پارسیان زیرمجموعه بانک پارسیان بود. در آن زمان موضوع پرداخت الکترونیکی واقعاً موضوعی کارمزد محور بود و پذیرندگان باید درصدی از مبالغ دریافتیشان را به‌عنوان کارمزد پرداخت می‌کردند و این روند تا حدود زیادی با شکلی که در دنیا رایج است تطبیق داشت؛ اما به‌مرور بانک‌ها با مشکلاتی در این زمینه مواجه شدند. بانک‌های خصوصی از اوایل دهه 80 که وارد بازار شدند با نرخ‌های متفاوتی در سود سپرده‌ها و مبالغ متفاوتی درزمینهٔ تسهیلات، توانستند بخش خوبی از سهم بازار خرد را به خود اختصاص دهند که بانک‌های دولتی و نیمه‌دولتی اساساً به آن بخش توجه خاصی نداشتند و خودشان را کارگذار دولت و متولی جذب منابع درشت کلان می‌دانستند و آنچه امروزه به‌عنوان سرویس مشتری مدار در بانک‌ها می‌شناسیم اختراع بانک‌های خصوصی در دهه 80 است.

ازآنجایی‌که این بانک‌ها در جذب منابع مشکل نداشتند شاید بشود گفت که شروع به کار خدمات پرداخت توسط شرکت پارسیان، کاری استاندارد برای جذب کارمزد بود؛ اما با نظارت دقیق‌تر بانک مرکزی بر مبالغ اهدای تسهیلات و نرخ‌های سپرده‌هایی که پرداخت می‌شود، هم بانک‌های خصوصی دستشان از آن منابع تا حدودی کوتاه شد و رقابت پذیریشان کاهش پیدا کرد و هم بانک‌های دولتی در بخش پرداخت به منابعی که مربوط به کسب‌وکارهای خرد می‌شود حساس شدند. از این طریق رقابت به دو صورت گسترش پیدا کرد. بخشی مربوط می‌شد به اینکه همگی وارد عرصه PSP گری شدند و مقادیر قابل‌توجهی کارت‌خوان خریدند و سعی کردند وارد این بازار شوند.

علاوه بر آن رویکرد بانک‌هایی که بعدازاین وارد عرصه شدند لااقل به نظر می‌رسد که کمتر به موضوع دریافت کارمزد مربوط و بیشتر برای حفظ موضع نقدینگی بوده است و نقش PSP دیگر جذب منابع برای بانک بود و PSP ها اساساً در درون بانک‌ها وجود داشتند. بعدازآن با الزاماتی که بانک مرکزی مطرح کرد کم‌کم PSP ها جدا شدند و نهادی تحت عنوان شاپرک به‌عنوان قانون‌گذار در بخش PSP تحت بدنه بانک مرکزی شروع به کار کرد؛ اما مشکلات شرکت‌های PSP روزبه‌روز بیشتر می‌شد و تناقض‌هایی وارد این کسب‌وکار شد؛ به‌عنوان‌مثال ازیک‌طرف بانک‌ها مالک شرکت‌های PSP بودند و از طرف دیگر مأموریت این شرکت‌ها به‌عنوان یک واحد تجاری، سودآوری و تمرکز روی کارمزد بود درحالی‌که بانک آن‌ها را به‌عنوان شرکتی می‌دانست که قرار است برایش جذب منابع انجام دهد و حتی بعضی از بانک‌ها تمرکزشان روی خدمات پرداخت به این دلیل بود که بتوانند منابع ارزان‌قیمت جذب کنند و نرخ پولشان را پایین بیاورند.

این چالشی بود که کسب‌وکار دچارش شد و هنوز هم وجود دارد به‌علاوه اینکه اکوسیستم بخش تقاضا هم عوض شد. ما با یک آشفتگی در بخش مثلث عرضه مواجه شدیم که امروز درباره‌اش صحبت خواهیم کرد؛ اما در بخش تقاضا نیز مشکلاتی به وجود آمد. اولاً با رشد تکنولوژی و استفاده از ابزارهای مختلف، بخش‌های دیگری وارد صنعت پرداخت شدند که توانستند به دارایی مهم این بخش یعنی مشتریان دست پیدا کنند و ازآنجایی‌که مشتریان خودشان را در اختیار صنعت پرداخت قرار می‌دادند کم‌کم به این نتیجه رسیدند که می‌توانند درآمدهای غیرعملیاتی داشته باشند. درآمدهای غیرعملیاتی به این معنی که علاوه بر اینکه از مشتری به خاطر سرویسی که ارائه می‌دهند می‌توانند عایدی خودشان را داشته باشند، از شرکت‌های PSP هم به خاطر شرایط فزاینده رقابتی که به وجود آمده، سوءاستفاده شود و از آن‌ها تقاضا شود که بخشی از درآمدهای خودشان را به‌صورت تراکنشی در اختیار این شرکت‌ها قرار دهند. این دو فشار به شرکت PSP، یعنی فشاری که از طرف عرضه یا مالک که بانک است و فشاری که از طرف تقاضا یا فضای بازار به آن‌ها وارد می‌شود، تقریباً این شرکت‌ها را در یک گلوگاه شکست اساسی قرار می‌دهد.

اوایل دهه 90 دورانی بود که بانک‌ها تقریباً به مرز ناکارآمدی عملیاتی رسیده بودند، آن‌هم به خاطر جنگ رقابتی که شکل‌گرفته بود و در سال‌های 93 و 94، بسیاری از بانک‌های مهم ما زیان عملیاتی شناسایی کردند؛ یعنی از عملیات واسطه‌گری خودشان هیچ درآمدی به دست نمی‌آوردند. این خطر احساس می‌شود که این اتفاق با یک‌فاصله زمانی چندساله برای PSP ها بیفتد؛ یعنی PSP ها به سمتی بروند که منابع مالیشان از بین برود و هرچه کارمزد می‌گیرند در اختیار کسانی قرار بگیرد که شاید ربطی این صنعت نداشته باشند و این مشکل باید برطرف شود. شاید اگر کمی جزئی‌تر به آن نگاه کنیم، بانک‌ها به خاطر پایین بودن نرخ سپرده‌هایشان از نرخ تورم، سال‌ها یارانه می‌دادند و پس‌ازاینکه یارانه معکوس شد و دولت توانست نرخ تورم را کنترل کند به‌نحوی‌که نرخ سپرده‌ها از نرخ تورم بالاتر رفت، بانک‌ها دیگر به این دلیل که نرخ بهره‌شان را به‌درستی کنترل نمی‌کردند، نتوانستند از پس الزامات شناسایی سود عملیاتی‌شان بربیایند. پیش‌بینی می‌شود که شاید همین اتفاق برای PSP ها هم رخ بدهد و با تغییر اکوسیستم در بازار، شرایطی از طرف تقاضا شکل بگیرد که مشکل جدی و حادی را برای PSP ها به وجود آورد.

در بخش اول از جناب محمدبیگی تقاضا می‌کنم که از مثلث عرضه که مربوط به بانک، PSP و رگلاتور است توضیح دهند که چه مشکلاتی پیشِ‌رو است و آیا امکان نظارت بر روی تخلفاتی که می‌شود وجود دارد و می‌توان جلو آن‌ها را گرفت؟ بعضاً شنیده می‌شود که به PSP می‌گویند اگر تخلفی دیدی، مدرک بیاور که ما آن شرکت متخلف را در لیست سیاه قرار دهیم، آیا می‌شود PSP از مشتری PSP دیگری سند بیاورد؟

محمدبیگی: ما درباره رقابت صحبت می‌کنیم و دراین‌باره بخش عمده از صحبت‌های ما هم مربوط به PSP ها می‌شود. باید دید در فضایی که صحبت می‌کنیم آیا این صنعت، صنعتِ رقابتی است یا نه و اینکه چه صنعتی را باید رقابتی ببینیم. به اعتقاد من صنعتی را می‌شود رقابتی دانست که بتواند خودش خلق درآمد داشته باشد، آن‌هم درآمدی که رشد داشته باشد و مستمر باشد. اتفاقی که در بحث PSP ها افتاده این است که این صنعت شروع خوبی داشت و بخش زیادی از منابع این صنعت را بانک‌ها تأمین کردند و همین الآن هم اگر این صنعت سرپا است به خاطر این است که بانک‌ها به این صنعت یارانه می‌دهند.

به نظر من بانک‌ها در زمان شروع خوب توانستند این جریان‌سازی را در کشور شروع کنند ولی ادامه این مسیر در شرایط فعلی قطعاً شدنی نیست. دلایل متعددی هم دارد. در حال حاضر هم بانک‌ها کارمزد می‌دهند و هم PSP ها و کارمزد دیگر از بیرون صنعت تأمین نمی‌شود. خدمات رایگان به مشتری ارائه و آن را به دریافت سرویس رایگان عادت دادیم و حالا دیگر بسیار سخت است که به مشتری که سال‌ها خدمت رایگان گرفته بگویید که پول خدمات دریافت شده را بدهید. کمی در این حوزه به بی‌راهه رفتیم که باید اصلاح شود و این یکی از چالش‌های اصلی حوزه پرداخت ما است.

اگر ما بتوانیم در حوزه صنعت پرداخت مدل‌های درآمدی و کسب‌وکاری را درست تعریف کنیم، قطعاً صنعت راه خودش را پیدا می‌کند؛ همین‌طور که در شروع این اتفاق افتاد. در شروع وقتی‌که این مدل‌ها درست ترسیم شد و نقش‌ها و وظایف خوب تعیین‌شده بود، این صنعت به‌خوبی در کشور رشد کرد و ما الآن نتایج این رشد را می‌بینیم ولی برای ادامه این مسیر باید دو موضوع اصلی را برطرف کنیم، یکی بحث درآمدزایی در این صنعت از خارج از اکوسیستم است. بانک در سال حدود هزار تا هزار و 500 میلیارد تومان به این صنعت یارانه می‌دهد. بانک این پول را از کجا می‌دهد؟ قطعاً بر روی هزینه‌های نرخ سپرده‌ها و تسهیلاتش می‌کشد و درنهایت ضررش به مردم برمی‌گردد و درنهایت این مصرف‌کننده نهایی است که این منابع را تأمین می‌کند.

درواقع زمانی که ما مدل را به‌درستی ترسیم نکنیم این اتفاق‌ها در حوزه پرداخت خواهد افتاد؛ بنابراین عدالت این است که هرکسی که هر خدمتی دریافت می‌کند به میزان خدمتش هزینه آن را پرداخت کند. این موضوع پاشنه آشیل حوزه پرداخت ما است.

Sanat-Pardakht4-1395-11-12

نکته دیگر این‌که در حوزه صنعت پرداخت به یک اشباع نسبی رسیده‌ایم. الآن دیگر در حوزه پرداخت نباید تمرکزشان بر حجم تراکنش‌ها باشد. در حال حاضر باید نوع نگاه ما به این صنعت عوض شود و به تغییر و تنوع خدمات و همین‌طور به رقبای جدید فکر کنیم. حضور رقبای جدید در آینده باعث چالش‌های بسیار جدی در این صنعت خواهد شد؛ بنابراین در مثلث عرضه بخشی از منابع توسط بانک‌ها تأمین‌شده و بانک‌ها به‌شدت برای تجهیز این منابع دچار مشکل شدند.

باید این رویه اصلاح شود. بانک مرکزی از زمانی که قضیه حذف کارمزدها مطرح شد به‌شدت با این موضوع مخالف بود اما متأسفانه در این رقابت ناسالم این اتفاق افتاد. رگلاتور از زمانی که این قضیه شروع شد حواسش به این موضوع بود ولی به‌هرحال در یک اکوسیستم، رگلاتور هم تا یکجایی قدرت تغییر دارد. تا زمانی که ذی‌نفعان و بازیگران خودشان نخواهند که اتفاقی به وجود آید قطعاً رگلاتور نمی‌تواند به‌زور موضوعی را به صنعت تحمیل کند.

داودیان: در ادامه موضوع مثلث تقاضا را مطرح می‌کنیم که دراین‌باره صحبت‌های بسیاری مطرح است. در مثلث تقاضا باید کمی در مورد مدل کسب‌وکار صحبت کنیم. برای مدل کسب‌وکار در هر صنعتی مبانی پایه‌ای وجود دارد و هر شرکتی سعی می‌کند با دست‌کاری کردن هر یک از این اجزا، ارزش‌افزوده‌ای برای مشتریان نهایی ایجاد کند. سؤال اینجاست که آیا شرکت‌های پرداخت در حال حاضر در شرایطی هستند که برای مشتری نهایی ارزش‌افزوده ایجاد کنند؟

همان‌طور که می‌دانید ارزش باید خریداری شود و این در حالی است که مشتریان صنعت پرداخت یک ریال هم بابت ارزشی که دریافت می‌کنند پرداخت نمی‌کنند و نه‌تنها هیچ پرداختی ندارند بلکه مطالبه درآمدی هم دارند. جریان‌های مختلفی باعث ایجاد این اتفاق شده است و به نظرم این یک فاجعه است. مثالی که می‌شود در این زمینه زد این است که شما برای درمان دندانتان به دندان‌پزشکی مراجعه کرده‌اید و بابت این مراجعه از دندان‌پزشکی پول بخواهید! ممکن است به تعبیر برخی این اتفاق به خاطر وجود شرایط فزاینده رقابتی در این بازار افتاده است، اما این‌طور نیست.

برای مثال در محله شما ممکن است چندین خواروبارفروشی وجود داشته باشد و هیچ‌کدامشان هم به شما امتیازی نمی‌دهند و درعین‌حال از ارزشی که خلق کرده‌اند استفاده می‌کنند تا مشتریان را جذب کنند. در صنعت پرداخت این اتفاق وارونه شده است یعنی نه‌تنها درآمدی از محل کسانی که خدمات دریافت می‌کنند به دست نمی‌آید بلکه برای جذب مشتری به آن‌ها امتیازاتی هم داده می‌شود. نقطه اوج فاجعه اینجاست که بانک‌های صادرکننده کارت یا بانک‌های پذیرنده هرکدام و در کل نظام بانکی، این یارانه و کارمزد را پرداخت می‌کند و این یارانه را بی‌جهت و بی‌دلیل به‌جای PSP به پذیرنده‌ها پرداخت می‌کند که درنهایت بار اقتصادی سنگینی را به جامعه تحمیل می‌شود. چون بانک در رأس زنجیره تأمین مالی قرار دارد و هیچ کسب‌وکاری در کشور بدون تأمین مالی زندگی نمی‌کند و با افزایش این بار تأمین مالی، فشار اقتصادی بر کل جامعه تحمیل می‌شود.

عمده شرکت‌های پرداخت تلاش می‌کنند که از مسیر جایزه دادن که یک پاداش غیرعملیاتی و یک ارزش نقدی و غیر کارکردی است، سهم بیشتری از مشتریان را به دست بیاورند. درنهایت فکر می‌کنید که این هزینه جایزه بر دوش چه کسانی خواهد بود و اگر این تحمیل بر دوش نظام بانکی است، آیا منجر خواهد شد که ما در کل اقتصاد رشد داشته باشیم؟ از جناب گشتاسبی خواهش می‌کنم که از منظر ارزش‌افزوده و اینکه PSP ها در مسیری قرار دارند که برای مشتریانشان ارزش‌افزوده خلق کنند و آیا این ارزش‌افزوده از جانب پذیرندگان پذیرفته و فهمیده می‌شود و هزینه‌اش پرداخت می‌شود یا نه توضیح دهند.

شاه گشتاسبی: اول بهتر است چون موضوع پنل درباره رقابت است، تعریفی از رقابت داشته باشیم و اینکه در میان شرکت‌های خدمات پرداخت رقابت چه مفهومی دارد. در بحث‌های رقابتی که نگاه می‌کنم می‌بینم که شرکت‌های PSP سعی دارند بگویند که ما رتبه بالاتری و تراکنش‌های بیشتری داریم ولی چیزی که مغفول می‌ماند این است که جایگاه سرویس کجاست. البته این نقدی است که به خودم می‌زنم و باید بگویم که در بحث رقابت باید سعی کنیم که سرویس بهتری به مشتری بدهیم.

چه اتفاقی افتاد که ما شرطی شدیم و نمی‌توانیم سرویس بهتری بدهیم؟ این موضوع به شرایط رقابتی برمی‌گردد و اینکه در حال حاضر شرایط رقابتی ما چگونه است. آیا ما فضای بازی برای رقابت داریم و یا اینکه فضای محدود و یکسانی ایجادشده و همه ما باید در این فضا رقابت کنیم؟ خودتان قضاوت کنید که آیا در یک فضای بسته و ثابت می‌شود رقابتی ایجاد کرد یا نه؟ اگر قرار است که همه ما در پایانه‌مان منوی خرید و شارژ و قبض داشته باشیم آیا می‌توانیم سرویسی ارائه دهیم و رقابت داشته باشیم؟ آیا اینکه سرعت تراکنش من بالاتر است بحث رقابت را شامل می‌شود؟ پس من باید بتوانم روی این‌ها سرویس هم ارائه دهم. نقش حاکمیت در این رقابت چیست؟ آیا حاکمیت کنترل رقابت انجام می‌دهد و یا قوانین را به صورتی تدوین می‌کند که من بتوانم رقابت کنم؟ آیا قوانین اگر ثابت است و زمانی که من می‌خواهم سرویسی ارائه دهم، قوانین آن‌قدر انعطاف‌پذیر است که من بتوانم سرویسم را ارائه دهم یا نه؟

حالا می‌رسیم به رقابت سالم و اینکه تفکیک رقابت سالم از رقابت ناسالم چیست؟ آیا رقابت ما سالم است یا ناسالم. پدیده‌ای به نام کارمزدخواهی ایجادشده است. اگر مشتری بگوید که برای انجام کاری روی کارت‌خوان من باید بخشی از کارمزدت را به من بدهی، آیا رقابت در این است که من پول بفروشم و پول بیشتری بدهم و در این صورت است که من رقابت بهتری دارم؟ در بحث رقابت یک سری قوانین وجود دارد که گاهی اوقات دست‌وپا گیر می‌شوند. باید دید که آیا این قوانین انعطاف‌پذیری دارند که من بخواهم رقابت کنم یا به‌قدری دست‌وپا گیر است که من باید متوقف شوم؟

Sanat-Pardakht-1395-11-12

چند وقت پیش سرویسی به نام NFC را رونمایی کردیم ولی قوانین درجایی جلو من را گرفت و البته درنهایت به همکاری مشترکی رسیدیم ولی اینکه من بگویم سرویسی برای ارائه دارم و می‌خواهم آن را رونمایی کنم و قانون می‌گوید که صبر کن تا من برسم، به نظر شما دیگر رقبا چه‌کاری انجام می‌دهند؟

بقیه رقبا سعی می‌کنند این سرویس را ایجاد کنند یا پیش خود می‌گویند که اول این شرکت کارش را انجام بدهد و ما ببینیم که چه می‌شود و بعد ما آن کار را انجام دهیم؟ تجربه ثابت کرده که رقبا شروع به ارائه این سرویس می‌کنند و اگر قانون من را نگه دارد تا دیگران به من برسند مسائل دیگر ایجاد می‌شود. وقتی برای همه ما اجازه رقابت داده شد دیگر چطور می‌توانیم رقابت کنیم؟ اگر هر جا رفتیم کارمزد بیشتری بخشیدیم و پول بیشتری فروختیم رقابتمان درست‌تر پیش می‌رود؟ یکجاهایی قوانین مدل رقابتی را محدود می‌کند. البته من قصد جسارت ندارم و فقط نقد می‌کنم. یک سری قوانین هم هستند که امروز قانون‌اند و فردا نیستند و ناپایدارند. یک سری از قوانین نانوشته هستند و من بر اساس الگویی سرویسی ایجاد می‌کنم و موقع ارائه دادنش می‌بینم که قانونی برایش وجود ندارد. برای مثال در مورد موبایل پوزها. در ابتدا با همکاری همه دوستان، سرویسی را وارد کشور کردیم ولی آیا الآن می‌توانیم آن را پیاده کنیم؟ آیا در این شرایط بازهم بحث رقابتی وجود دارد؟ یا همه ما پشت یک خط می‌ایستم و وقتی همه رسیدند در را باز می‌کنند تا همه وارد شوند؟ در این صورت بحث رقابت اینجا به وجود نمی‌آید. شرکت‌های خصوصی و به‌نوعی خصوصی دولتی هستیم که درونمان چابکی وجود دارد و سعی می‌کنیم محصول را در کوتاه‌ترین زمان بیرون دهیم.

شرکت‌ها، خصوصی و چابک هستند اما قوانین، دولتی است و زمانی که قوانین دولتی است، به جفت‌وجور کردن‌هایی نیاز داریم که با فرمول‌های فعلی جواب نمی‌دهد و باعث ترمز کارشده است. کسب‌وکار شرکت‌های پرداخت با کسب‌وکار بانک با یکدیگر آمیخته‌شده است. برخی جاها بانک خیلی بزرگ است و مدل‌های کسب‌وکاری مختص خودش را دارد و از ما می‌خواهد وارد آن مدل‌ها شویم. وقتی بزرگی بانک با چابکی ما قرار است با یکدیگر آمیخته شود، ما مجبور هستیم آرام‌آرام قدم برداریم و تداخل این کسب‌وکارها ما را نگه می‌دارد.

داودیان: ما در کسب‌وکارِ بسیار سردی زندگی می‌کنیم که دیگر با دست کشیدن دست گرم نمی‌شود. در گذشته دستمان را روی آتش که نگه می‌داشتیم، وقتی کنار می‌رفتیم بازهم دستمان گرم بود ولی الآن دیگر با دستکش هم داغ نمی‌شود. اوضاع‌واحوال صنعت پرداخت اوضاع‌واحوال بسیار سردی است. کسانی که در بانک زندگی می‌کنند فکر می‌کنند که تمام مشتری‌های شرکت‌های پرداخت را بانک جور می‌کند درصورتی‌که زندگی پرداختی‌ها به‌هیچ‌وجه زندگی آسان‌تری نسبت به بانکی‌ها نیست. دکتر فرامرزی به نظر شما چه شد که این کسب‌وکار سرد شد؟ آیا به نظر شما اصلاً سرد شده است؟

فرامرزی: یک اصلی وجود دارد که تصمیمات باید در زمان خودش و به‌موقع گرفته شود و زمانی که ما برای تصمیم‌گیری تأخیر می‌کنیم اتفاقاتی می‌افتد که گرفتن همان تصمیم قبلی را هم با چالش روبرو می‌کند.

شما گفتید که از یک تاریخی به بعد PSP ها از بانک‌ها جدا شدند اما ما جدا نشده‌ایم. روی کاغذ جدا شدیم و قانونی نوشته شد که باید هر بانکی تنها 20 یا 30 درصد سهام داشته باشد اما این اتفاق نیفتاد. لذا PSP ها هنوز زیرمجموعه بانک‌ها هستند و این یعنی این بانک است که هیئت‌مدیره، مدیرعامل و تیم تشکیل می‌دهد و به‌راحتی همه این‌ها ظرف یک روز از طریق بانک تغییر می‌کنند.

شما گفتید که همه زیرمجموعه شاپرک که قانون‌گذار است رفته‌اند. مدت‌ها برای من فرض بود که شاپرک قانون‌گذار است اما فکر می‌کنم که قانون‌گذار نیست. امروز تصور می‌کنم که رگلاتور بانک مرکزی است و شاپرک به‌عنوان بازوی اجرایی است. یکی از دلایل اختلافاتی که برخی PSP ها با شاپرک داشتند این تصور غلط بود که ما با قانون‌گذار صحبت می‌کنیم. پس PSP ها از بانک‌ها جدا نشدند. از طرف دیگر برخی چیزها تبدیل به ارزش شد ازجمله سهم بازار، سهم تراکنش، تعداد کارت‌خوان‌ها و همه‌چیز درواقع به‌صورت کمی شد.

کیفیت سرویس همیشه ارزش است ولی چیزی که باعث تغییر می‌شود، کمیت است. لذا شما باید به دنبال سهم بازار کارت‌خوان و تراکنش باشید.

در کنارش محصولی خلق شد به نام کارمزد که از بانک گرفته می‌شود و به PSP داده می‌شود. هرچند در گذشته هم بانک این را از طریق صندوق مشاع می‌داد ولی چون خیلی مستقیم نبود به چشم نمی‌آمد ولی الآن کاملاً به چشم می‌آید و PSP ها را دچار چالش کرد. یکی از سمت بانک‌ها، اسمش این است که بانک پولش را می‌دهد، والا نمی‌دهد. همه PSP ها با بانک‌هایشان سر کارمزد درگیر هستند که قانونا باید گرفته شود اما گرفته نمی‌شود یا در کنارش چیزی که به اسم اجاره وجود داشت.

اتفاق بدتر این بود که تعداد تراکنش به ارزش تبدیل‌شده است. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ این اتفاقات باعث می‌شود که شما کار زیاد انجام دهید برای ایجاد تراکنش. از طرف دیگر هم مغازه‌دارها کارت‌خوان نصب می‌کنند. می‌دانید که پولی وارد شرکت می‌شود که تقریباً 50 درصد درآمد آن شرکت را تشکیل می‌دهد. این پول از جایی می‌آید که آن پذیرنده که درواقع همان کسی است که باید این پول را بدهد، آن را نمی‌دهد و می‌داند که من به‌عنوان PSP به دنبال جذب تراکنش و پذیرنده هستم و به من می‌گوید که چقدر پول به من می‌دهی تا من از کارت‌خوان تو استفاده کنم. معلوم است که این حرف را می‌زند و اگر هم به عقل خودش نرسد یکی از ما 12 شرکت این حرف به او می‌زنیم.

منِ مدیرعامل متعهد هستم که این کار نباید انجام شود. طبیعی است که وقتی ما به‌صورت تهاجمی کار می‌کنیم، بخشی از درآمد و حقوق پرسنل را به درآمدِ شرکت وابسته می‌کنیم و این بهترین روش مدیریتی است. ابتدا فکر می‌کنم که باید تکلیف سهم بانک‌ها در PSP ها مشخص شود. طبیعی است که اگر بانک قدرتمند و سهم بیشتری از PSP داشته باشد، آن PSP قوی‌تر خواهد بود. در حال حاضر 99.99 درصد فعالیت کارت‌خوان‌ها را چهار عمل اصلی تشکیل می‌دهد. PSP وقتی پیش پذیرنده می‌رود، به‌جز اینکه به او بگوید که رول کاغذ بیشتری در اختیارش قرار می‌دهد دیگر چه حرفی می‌تواند بزند؟ چند ثانیه کاهش سرعت تراکنش که پیش مایی که به صف عادت داریم تأثیری ندارد. همه این‌ها منجر به اتفاقات خطرناکی برای مدیران شرکت‌ها می‌شود. ما در برج دی قرار داریم. درباره شرکت خودم می‌گویم که یک شرکت بورسی است و تا تاریخ 30 دی‌ماه باید بودجه حسابرسی شده‌اش را تحویل دهد. در هر جلسه‌ای که با مدیران بالاسری تشکیل می‌دهیم می‌شنویم که قرار است اتفاقی برای کارمزد بیفتد ولی نمی‌دانیم که آن اتفاق چیست. صراحتاً می‌گویند که چون کارمزد می‌دهید احتمالاً نصفش می‌کنیم. لطفاً خودتان را جای مدیرعامل و مدیر مالی مجموعه بگذارید که چگونه می‌تواند برای سال بعد مدل کسب‌وکاری ارائه دهد و بودجه بدهد، سه سال پیشکش.

بانک‌ها همه برنامه سه‌ساله می‌خواهند. سال گذشته در دی‌ماه قانون عوض شد. من واقعاً از رگلاتور بانک مرکزی ممنونم چون واقعاً این حرف را شنید و این توافق بین ما انجام شد که در طول سال از این کارها نکنیم. سال 94 واقعاً حکم یک ترمزدستی را داشت که مسیر را تغییر داد. این باعث می‌شود که بخش بزرگی از سهامداران دچار ضرر مالی شوند. اصلاً درباره درستی یا غلطی یک تصمیم صبحت نمی‌کنم بلکه درباره زمان آن تصمیم صحبت می‌کنم. من از بانک مرکزی عاجزانه خواهش می‌کنم که چه ما بورسی باشیم و چه نباشیم به‌هرحال سهامدارانی داریم و هر تصمیمی چون منجر به تغییر در معادلات مالی شرکت‌ها می‌شود، به نظرم باید زمان کافی برای برنامه‌ریزی در سازمان‌ها وجود داشته باشد.

Sanat-Pardakht3-1395-11-12

داودیان: انگار صنعت پرداخت به‌نوعی مولود نظام بانکی است و برای همین هم ما این‌قدر در مورد بانک حرف می‌زنیم. این صنعت درواقع پول‌توجیبی‌اش را از نظام بانکی می‌گیرد. شما فرزندی را تصور کنید که پدر و مادرش آن را به دنیا آورده‌اند و به خاطر همین دنیا آوردن، پروردگار روی گردنشان حق گذاشته است. حالا حق پدر و مادر را کنار بگذارید که باید به حرفشان گوش دهد، غیرازآن شغلی هم ندارد. بعضی وقت‌ها در مورد پدیده کارمزد خواهی راه‌حلی به ذهن رسیده و راه‌حل این است که ما کارمزد را نصف می‌کنیم و اصلاً صفر می‌کنیم. هرچقدر که این کارمزد کمتر بشود، این مولود دست‌وپا شکسته‌تر و وابسته‌تر می‌شود و صنعت پرداخت کاملاً شبیه به نظام بانکی می‌شود. این‌که جناب فرامرزی می‌فرمایند که شاخص ما تبدیل به شاخص تعداد کارت‌خوان و تراکنش شده به این دلیل است که شاخص نظام بانکی منابع است.

فرامرزی: تعداد کارت‌خوان و تراکنش به معنی منابع نیست.

داودیان: بله ولی این هم موضوع دیگری است که به آن دامن زده و درنهایت بانک سعی می‌کند که منابع بیشتری را ازآنجا بیاورد. آقای گرکانی چقدر امکان دارد که این مولود، مولود مستقلی بشود و آیا این اصلاً مولودِ نظام بانکی است. به نظر من با کم شدن کارمزد، نظام پرداخت به‌نظام بانکی گروگان می‌شود.

گرکانی: چندین بحث شد که مبنای این جوابی است که من می‌خواهم بدهم. درواقع این بحث ادامه موضوعی شد و آن اینکه ما گذشته اتفاقات را در حوزه پرداخت مرور کردیم. اصطلاحی وجود دارد که از وقتی من با آن آشنا شدم خیلی بیشتر توجه می‌کنم که آن زمان پریشی است به این معنا که ما با داده‌های امروزمان قضاوت می‌کنیم و بعد به جمع‌بندی‌هایی هم می‌رسیم که به نظرمان خیلی جذاب است. چندین سال پیش گزارشگرهای فوتبال از قبل برنامه را می‌دیدند و چون همه‌چیز را می‌دانستند و در زمان گزارش پیش‌بینی می‌کردند که الآن باید این اتفاقات بیفتد. این موضوع، موضوع بسیار مهمی است و باید حواسمان باشد تا گرفتارش نشویم.

اول باید ببینیم چه بازاری داشتیم و چه بود و الآن کجا هستیم. طبیعتاً وضعیت کنونی ما ایدئال و کامل نیست و اساساً اگر روزی فکر کردیم که کامل هستیم پس احتمالاً زنده نیستیم چون باید چالشی برای پیش رفتن داشته باشیم. شما سرویس‌های بانکی را در کشور مقایسه کنید با دیگر سرویس‌هایی که به مردم داده می‌شود مانند سرویس پزشکی و حمل‌ونقل و ببینید که دم عید چه اتفاقی برای این سرویس‌ها می‌افتد. موقع تعطیلات پزشکی هم تعطیل می‌شود. بخش بانکی ما هم همین‌طور بود. البته منظور از بانکی پرداخت است و این‌ها درواقع دوقلوی به هم چسبیده هستند. ما در صنعت پرداخت و بانکداری یک حرکت بسیار متفاوت کردیم. چالش‌هایی که در حال حاضر در روزهای تعطیلی با آن مواجه هستیم، کم‌وبیش در حوزه بانکی و پرداخت حل‌شده است و این حجم تراکنشی که سمت پردازشگرها در این حوزه می‌آید حجم قابل‌توجهی است و تقریباً مشابهش را در کشور نداریم. روزی که شروع کردیم، کارهایی انجام دادیم که می‌دانیم غلط بود. داده‌های امروز ما می‌گوید که حذف کارمزد کار اشتباهی بود. همین‌ها باعث شد که این صنعت به این بالندگی برسد.

از سخت‌افزار و نرم‌افزاری که وجود داشت دیگر چیزی نمانده و تنها جایی که موتور محرکه آی‌تی کشور بود، پرداخت بود و این موضوع باید الهام‌بخش باشد. باید توجه کنیم که جایی که ما شروع کردیم کجا بوده و بقیه سرویس‌ها و خدماتی که به عامه عرضه می‌شود کجا بود و ما الآن کجا هستیم. طبیعی است که در حال تکمیل هستیم و ممکن است اشتباه کنیم و برخی جاها به انحراف کشیده شویم که باید اصلاح کنیم. دیدگاه من این است که ما یک حرکت تقریباً قابل‌قبولی در حوزه پرداخت داشتیم. نباید اشتباه کنیم و یک سری شاخص‌ها را به‌عنوان ملاک از گذشته نیاوریم. آنچه اتفاق افتاده این است که ما یک صنعت پرداخت نسبتاً قابل‌قبول داریم و البته وضعیت کنونی با آن چیزی که می‌توانیم باشیم و پتانسیلش را داریم خیلی متفاوت است.

صحبت‌هایی شد مبنی بر اینکه بانک باید از PSP جدا شود. واقعیت این است که قرار نبود جدا شود و قرار بود که سهامشان 30 درصد شود و ساماندهی شود که این اتفاق نیفتاده است. بالاخره این بازار، بازار بزرگی است و حرف از میلیارد تراکنش است، ولی واقعیت این است که مگر دیگر کسب‌وکارها سر چه چیزی می‌توانند رقابت کنند. آن‌ها هم شبکه درست می‌کنند، وفاداری ایجاد می‌کنند و به مشتریانشان جوایز و پاداش‌هایی هم اختصاص می‌دهند.

من می‌فهمم که اگر مدیریت نکنیم و تدبیر کافی نباشد به ما صدمه می‌زند، اما باید بگویم بخشی از اتفاقاتی که می‌افتد بدیهی است و معلوم است کسی که از شما سرویس می‌گیرد برای اینکه به شما وفادار باشد یک سری انتظاراتی دارد. حداقل در محدوده‌ای که اطلاعات بنده اجازه می‌دهد مرور کردم و بخشی از این اتفاقات کم‌وبیش در همه‌جای دنیا هست. البته موافقم که این موضوع نباید تبدیل به یک‌رویه غیرقابل‌کنترل توسط بازیگران اصلی این حوزه شود. صحبت‌های من این نیست که نباید این کارها را کرد. به‌هرحال قواعد بازی به‌گونه‌ای است که دیگر کسب‌وکارها هم این قبیل جذابیت‌ها را برای ایجاد وفاداری میان مشتریانشان انجام می‌دهند.

Sanat-Pardakht1-1395-11-12

شرایطی که باید ایجاد شود برای رقابت، چند اصل مهم دارد. مهم این است که رگلاتور تلاش کند تا در بازار شوک ایجاد نکند و این حرف بسیار منطقی است. ایجاد شوک در بازار صدمه ایجاد می‌کند و درعین‌حال باید از انعطاف‌پذیری کافی نیز برخوردار باشد تا جلوی نوآوری‌ها را نیز نگیرد. قرار نیست تا فناوری جدیدی که می‌آید رگلاتور بدود و سریع چهارچوب بنویسد، این کار نشدنی است و هیچ جای دنیا هم این کار را نمی‌کنند.

تمرین‌های امروز و این دوره به نظر من چیزی است که بین رگلاتور که بانک مرکزی است و فعالان این حوزه اتفاق می‌افتد. اپلیکیشن‌های موبایلی وجود دارند و یک سری از کارها را انجام می‌دهند. نوآوران این حوزه و استارت‌آپ‌های فین‌تک حرکت‌هایی انجام می‌دهند و به نظر من این‌طور نیست که این کارهایشان را در فقدان توجه بانک مرکزی انجام دهند. بانک مرکزی این موضوع را لحاظ می‌کند که انعطاف‌پذیری کافی برای اینکه جلوی نوآوری‌ها را نگیرد داشته باشد اما درعین‌حال باید جلوی لجام‌گسیختگی نیز گرفته شود و قواعد نمی‌تواند به‌قدری باز باشد که ما شاهد لجام‌گسیختگی باشیم؛ بنابراین عدم ایجاد شوک، عدم جلوگیری از نوآوری با انعطاف‌پذیری و جلوگیری از لجام‌گسیختگی در بازار و نیز عدم ایجاد انحصار در بازار از نکته‌های مهمی است که باید به آن‌ها توجه کرد. نهایتاً ایجاد یک فضای منصفانه و عادلانه برای فعالیت توسط فعالان این بازار باید به وجود بیاید. من فکر می‌کنم که شرایط به‌گونه‌ای است که شرکت‌های پرداخت علاقه‌مند بودند و در فعالیت‌هایشان هم این را اثبات کرده‌اند که امید به آینده دارند و این امید باعث ایجاد بالندگی در این حوزه شده است. البته نیاز به اصلاح ساختارها داریم.

داودیان: جناب روشن‌نژاد، آیا داستان کارمزد به‌گونه‌ای که ما گفتیم بی‌معنی بود یا واقعاً معنی‌دار است و شما به‌عنوان نماینده رگلاتور برای شرکت‌های پرداخت قرار و قصدی برای اینکه داستان کارمزدها به شکل اصولی و کاربردی‌اش برگردد دارید و غیر از قصد و نیت امکان اجرایی هم برای آن دارید یا خیر؟

روشن نژاد: شاپرک رگلاتور نیست و درواقع دو نقش دارد. یکی از نقش‌هایش این است که سعی کند نیازی که در بازار وجود دارد را شناسایی و برایش طرح‌هایی پیدا و تدوین کند و به بانک مرکزی و به نمایندگی از صنعت پرداخت مراجعه و سعی کند تأیید این طرح‌ها را بگیرد و بعدازاینکه این اتفاق افتاد و تأیید بانک مرکزی آمد، بازوی اجرایی بانک مرکزی در اعمال قوانین و مقرراتی است که ایجاد می‌کند. بانک مرکزی رگلاتور است و این افتخار شاپرک است که می‌تواند بازوی اجرایی باشد. من تقریباً همه حرف‌های دوستان را قبول دارم و هیچ‌کدام موضوعی را اشاره نکردند که با آن مخالفت داشته باشم.

باید یک نگاه کلان به صنعت پرداخت داشته باشیم و همین‌طور یک نگاه خرد به کسانی که در این صنعت کار می‌کنند و دغدغه و مشکلاتی دارند. به حدود دو سال قبل برمی‌گردم که کارمزدها تغییر جدی کردند و از بانک‌ها گرفته شدند. این اتفاق در نگاه کلان مانند یک شتاب‌دهنده عمل کرد؛ شتاب‌دهنده‌ای که می‌توانست صنعت را به‌شدت تحریک کند و به حرکت وادارد. در طول این دو سال نزدیک به دو میلیون پایانه نصب شد و تقریباً تمام صنوف به دستگاه‌های کارت‌خوان مجهز هستند و این اتفاق خوبی بود. اگر در کوتاه‌مدت به آن نگاه کنیم ایرادات بسیاری می‌توانیم به‌نظام کارمزد بگیریم اما در بلندمدت شتاب‌دهنده‌ای بود که خیلی از مشکلات را حل کرد. نتیجه چنین منطق و نظام کارمزدی این بود که در جمع‌آوری هرچه بیشتر تراکنش‌ها و پذیرش هرچه بیشتر کارت رقابت شدیدی بین شرکت‌های PSP ایجاد شد. این موضوع، موضوع غلطی نیست.

اگر قوانینی گذاشته می‌شود که به‌تبع این قوانین افرادی که عاقلانه فکر می‌کنند و در جریان تفکرشان هم منابع خودشان را در اولویت قرار می‌دهند، نتیجه‌اش همین اتفاقاتی است که امروز می‌بینیم. من امروز نمی‌توانم به کسی ایراد بگیرم که چرا به پذیرنده کارمزد می‌دهد. به این دلیل که وقتی نظام کارمزدی گذاشته شد، ابتدا شبکه توسعه پیدا کرد و همه‌جا کارت‌خوان نصب شد. بعدازآن چون صنوفِ دارای تراکنش شناسایی‌شده بودند، بازاریاب‌ها به این صنوف مراجعه کرده بودند و گفتند که اگر از کارت‌خوان ما استفاده کنید به شما جایزه یا وام می‌دهیم. در یک مقطعی برخی از شرکت‌ها گفتند که ما پیشخوان شما را اجاره می‌کنیم و اگر شما از کارت‌خوان ما استفاده کنید، ماهانه مبلغی به شما می‌دهیم. بعدازآن اتفاقات دیگری افتاد. ابتدا شرکت‌ها به سراغ مراکزی رفتند که صندوق فروشگاهی داشتند و با نرم‌افزارنویس‌ها صحبت کردند و گفتند که اگر شما از کارت‌خوان ما استفاده کنید ما هزینه راهبری و نگهداری را به شما پرداخت می‌کنیم. بعد از مدتی این هزینه کفایت نمی‌کرد و قرار شد درصدی از کارمزد دریافتی پرداخت شود.

آیا من می‌توانم اکنون به شرکت PSP بگویم که این کارها را انجام ندهد؟ حتماً می‌توانم به آن این توصیه را بکنم اما واقعیت این است که این اجازه وجود ندارد که ما به شرکت‌های PSP بگوییم که نباید این کار را انجام دهد. این فرایند نصب مدل برای پذیرنده ادامه پیدا کرد؛ یعنی برای پذیرنده مودم و خط ADSL رایگان نصب کرد و برای یک سال حجم ترافیک رایگان در اختیارش قرار داد تا بتواند تراکنش‌هایش را جذب کند. از فرمایشات جناب گشتاسبی این بود که چه چیزی رقابت ناسالم است. وقتی قوانین مانند یک مسابقه تکواندو گذاشته‌شده است، طبیعی است که طرفین به همدیگر ضربه بزنند. من اکوسیستمی ایجاد کردم و در آن قوانینی گذاشته‌ام که این قوانین شرکت‌های PSP را به‌ناچار به سمتی می‌برد که با یکدیگر وارد رقابت شوند. به نظر من صحبت‌های جناب گشتاسبی درست است که این رقابت جزئی از منطق حاکم بر سازوکار این مدل کسب‌وکاری است.

این اتفاق اکنون به‌جایی رسیده که این رقابت از حوزه کارت‌خوان‌ها وارد اینترنت و IPG ها و همچنین وارد حوزه موبایل شده است. نتیجه ورود این رقابت به حوزه IPG تولد تعدادی از استارت‌آپ فین‌تک‌ها شد که صرفاً مدل کسب‌وکارشان مبتنی بر کارمزد است و ارزش‌افزوده این‌که بابتش پول بگیرند خیلی وجود ندارد. البته منظور من همه نیست اما در کل کسانی وجود دارند که تراکنش‌هایی تولید و جذب می‌کنند و برخی این تراکنش‌ها می‌شکنند و با این کار تعداد تراکنش را افزایش می‌دهند. در مورد موبایل هم همین‌طور است. اگر واقعاً نگاه کنیم این اشتباه، اشتباه شرکت به پرداخت ملت نیست که به سراغ NFC می‌رود. درحالی‌که تصور من این است که تعداد ناچیزی از دارندگان علاقه‌مند باشند که از این سرویس استفاده کنند. یا شرکت ایران کیش محصولی را تولید می‌کند که در تاکسی مورداستفاده قرار بگیرد و بازهم تصور من این است که فراوانی زیادی ندارد. این‌ها کارهای باارزشی است و خیلی خوب است که این اتفاق‌ها می‌افتد.

وظیفه ما این است که بتوانیم تعیین و تکلیف و اعلام نظر بکنیم تا این‌ها بتوانند با فوریت وارد بازار شوند؛ اما ما درباره چه حجم از بازار صحبت می‌کنیم. آیا بازار به‌قدری اهمیت دارد که درباره‌اش صحبت کنیم؟ ازنظر کلان، من نظرِ جناب گرکانی و محمدبیگی را قبول دارم که ما در مسیری هستیم که وضعیت کنونی ما در این راه خوب است. دو سال پیش شتاب‌دهنده‌ای را راه‌اندازی کردیم و نتیجه‌اش این است که بازار ازنظر کارت‌خوان فروشگاهی اشباع‌شده است، در حوزه اینترنت به‌شدت توسعه پیداکرده است و در حوزه موبایل در آستانه توسعه بسیار خوبی است؛ اما آیا باید همچنان ادامه دهیم؟ شاید الآن باید این شتاب‌دهنده را خاموش‌کنیم؟ شاید باید اصلاحی انجام دهیم. نه در موردبحث کارمزد.

نکته اصلی این است که اشکال لزوماً در بحث کارمزد نیست. چیزی که باید اصلاح شود لزوماً کارمزد نیست. کل مدل کسب‌وکار را ممکن است دوباره بازبینی کنیم. دوستان در مورد نقش بانک صحبت کردند. این هم مانند بحث پرداخت پول به پذیرنده است. همان‌طور که من نمی‌توانم PSP را محدود کنم و بگویم که اجازه نداری چنین هزینه‌ای را انجام بدهی، همان‌طور هم نمی‌توانم PSP را محدود کنم که نمی‌توانی سهام‌دار مشخصی داشته باشی. پس این مدل کسب‌وکاری باید اصلاح شود. بخشی از این مدل که شاید بخش کوچکی هم نباشد بخش کارمزدها است.

 

داودیان: من سؤالی داشتم که به نظر می‌رسد دوستان تمایل زیادی به پاسخ دادن به آن را ندارند. ازآنجایی‌که جناب روشن نژاد تأکید داشتند که شاپرک این وسط به‌عنوان تصمیم‌گیر عمل نمی‌کند و فقط بازوی اجرایی بانک مرکزی است، جناب محمدبیگی به نظر می‌رسید شما قبول دارید که آن‌گونه که نظام پرداخت اکنون در کشور عمل می‌کند، به اقتصاد فشار وارد می‌کند و این فشار دوجانبه است. فشار اول بابت یارانه‌ای است که به صنایع نامربوط می‌دهد و فشار دوم بابت دوباره‌کاری‌های بی‌حاصل است. برای مثال در مغازه‌ای که ارزش کالایش 40 میلیون تومان است، ما 50 میلیون تومان کارت‌خوان داریم. یا در پاساژی برای تأمین اینترنت پرسرعت کابل‌کشی می‌کند و شرکت دیگری برای اینکه جا پای دیگری بگذارد بار دیگر کابل‌کشی می‌کند. این شبیه سونامی شده است که معلوم نیست دامنه‌اش تا کجا ادامه دارد. طبیعی است که تمامی صنایعی که این حول‌وحوش هستند خوشحال باشند، از آن کابل فروش گرفته تا آن اینترنت فروش و کسی که کارت‌خوان را وارد می‌کند که البته شاهد آن هستیم که هرروز پررنگ‌تر نیز می‌شود. برای مثال در نمایشگاه الکامپ ممکن است PSP ها کاری کرده باشند ولی برخی از آن‌ها کم‌فروغ می‌شوند و درعین‌حال تأمین‌کنندگان و کارت‌خوان فروش‌ها پرفروغ‌تر می‌شوند و زورشان زیادتر می‌شود چون ما از آن‌ها خرید می‌کنیم. آیا شما با این فشار موافق هستید؟ آیا کشور راه‌حلی برای رفع مسئله کارمزد دارد یا در مقطع کنونی راه‌حلی وجود ندارد؟

محمدبیگی: هیچ شکی در اینکه ما در حوزه پرداخت توانستیم دستاوردهای شگرفی داشته باشیم نیست. همه ما می‌دانیم راهی که ایران طی 20 سال رفته است، برخی از کشورها نتوانسته‌اند به این وضعیت برسند و فرهنگ استفاده از ابزارهای الکترونیکی میان مردم ما خوشبختانه به‌شدت گسترش پیداکرده است. ما درباره این موضوع صحبت می‌کنیم که ادامه این روند باید چه شکلی باشد. آیا می‌توان با همان سیاست‌ها و راهبردهایی که قبلاً داشتیم و توانستیم صنعت را گسترش دهیم ادامه دهیم یا خیر.

بخش اول صحبت‌های من دراین‌باره بود که شرایط و فضا تغییر کرده است. وقتی فضا عوض می‌شود، قاعدتاً ما هم باید روی سیاست‌های خودمان بازنگری انجام دهیم. اگر به بنده بود، رگلاتور نباید وارد حوزه بازار و کارمزد شود. در یک جامعه بالغ و توسعه‌یافته به این شکل است و ما هم باید به این سمت برویم که رگلاتور در این موضوعات دخالت داشته باشد.

دو سه سال گذشته ما به شرکت‌های PSP چراغ سبز نشان دادیم و گفتیم که شما می‌توانید در فضای مجازی و موبایل کارمزد دریافت کنید ولی این اتفاق نیفتاد. فین‌تک‌ها آمدند و همین‌الان که ما در حال صحبت هستیم، متمرکز کننده‌ها بین دو تا پنج درصد از پذیرنده‌ها کارمزد می‌گیرند. بازار خودش را تنظیم کرد. عده‌ای وارد این بازار شدند که نه رگلاتور داشتند و نه حمایت رگلاتور را و سرویس را از PSP ما گرفتند و دادند به پذیرنده و از آن کارمزد می‌گیرند.

واقعیت این است که بازار خودش را تنظیم می‌کند و قرار نیست هرجایی رگلاتور وارد شود و با زور و فشار موضوعات را حل کند. متأسفانه ما این مشکل را داریم. الآن همه چشمشان را به رگلاتور دوخته‌اند. در تغییر مدل قبلی کارمزد کاری که توانستیم بکنیم این بود که گفتیم بانک پذیرنده کارمزد بدهد. در شرایط خودش و همین الآن هم تصمیم بسیار درستی بود چون واقعاً بانک صادرکننده از منابع تراکنش استفاده‌ای نمی‌کرد و اگر هم قرار بود که بحث وصول پول مطرح باشد که همین الآن هم می‌شود گفت این موضوع منتفی شده، به‌هرحال این بانک پذیرنده است که از مزایای انجام تراکنش استفاده می‌کند. مدل را عوض کردیم و سعی کردیم آن را به سمت مدل‌های استاندارد ببریم. تصور ما این بود که بانک‌ها وقتی این چراغ سبز را از رگلاتور می‌گیرند، خودشان هم روی این قضیه کار کنند. بانک می‌تواند با پذیرنده خودش وارد مذاکره شود. اگر نمی‌تواند به‌طور مستقیم از پذیرنده پول بگیرد، می‌تواند از طریق تسویه‌ها این منابع را درون خودش نگه دارد اما بازهم این اتفاق نیفتاد و بانک‌ها همچنان منتظر رگلاتور ماندند.

مشکل اصلی من این است که چرا کل صنعت چشمش را به رگلاتور دوخته است. مثال دیگری هم در این رابطه می‌توانم بزنم در مورد دریافت پول بابت دریافت پیامک است که از سمت بانک شروع شد و رگلاتور هم موافق بود و این اتفاق درنهایت افتاد. این موضوع خوب است و حمایت رگلاتور به این معنی است؛ یعنی بانک و PSP می‌خواهد کارمزد بگیرد و رگلاتور در این شرایط عمل کند. الآن قضیه عوض‌شده است و می‌گویند رگلاتور بخش‌نامه بدهد و ما از مشتری کارمزد بگیریم که اگر مشتری اعتراض کرد بگویند که بانک مرکزی گفته است. بانک مرکزی یک‌بار در این دام افتاد و دیگر نمی‌افتد.

نکته‌ای مطرح شد دراین‌باره که کارمزدها می‌خواهد عوض شود. واقعیت این است که ما PSP ها را مولود بانک‌ها میدانیم و به اعتقاد ما الآن PSP مانند پسر ولخرجی شده که پول‌هایی را که درمی‌آورد درجاهای مختلف خرج می‌کند و به بهره‌وری خودش توجه چندانی ندارد. البته این نظر شخصی من است. در همین فضایی که فین‌تک‌ها کارمزد می‌گیرند، PSP ها در فضای رقابتی به پذیرنده کارمزد می‌دهند. برای من غیرقابل‌باور است. این اتفاق از کجا ناشی می‌شود؟ یک بحث رقابت داریم ولی به‌هرحال هر رقابتی هم که هست باید ته رقابت به این فکر کنید که این کاری که انجام می‌شود آیا برای شما درآمدزایی دارد یا نه؟ به چه قیمتی قرار است با یکدیگر رقابت کنید؟

متأسفانه وقتی ما وقتی وارد بحث رقابت می‌شویم، جاهایی ممکن است حتی اصول اولیه صنعت را هم زیر پا بگذاریم. این چالشی که ما الآن درگیرش هستیم را همه دنیا به‌نوعی درگیرش هستند. در سال 2013 ECB، PSP2 را داد و در سال 2007 هم PSP1 را در حوزه درایورهایی که در بخش پرداخت می‌کنند را ارائه داد. همه این‌ها، چهارچوب‌ها و مقرراتی است که رگلاتورها می‌دهند و این نشان می‌دهد که آن‌ها هم این نگرانی‌ها را دارند. رگلاتور باید با بازیگران تعامل داشته باشد و این اصل اول در بحث موفقیت در حوزه پرداخت است.

موضوع دوم که باید حتماً به آن توجه شود اصلاح شرایط فعلی است، منتها قطعاً باید این کار از پایین به بالا باشد و از بالا به پایین امکان ندارد. نمی‌شود دستوری این کارها را انجام داد و خود بازیگر آن‌هم باید تغییر را بخواهند.

بحث سوم این است که باید این کیکی را که همه دورش نشسته‌اند و از آن بهره‌مند می‌شوند بزرگ‌تر کنیم. الآن به‌طور مستقیم حدود هزار و دویست میلیارد تومان و به‌طور غیرمستقیم حدود دو هزار میلیارد تومان در این صنعت تبادل کارمزدی می‌شود. کل سرمایه‌گذاری این صنعت چیزی بین شش هزار و پانصد تا هفت هزار میلیارد تومان است و در حقیقت پول خرج شده که ما الآن داریم درباره فواید این صنعت صحبت می‌کنیم. این کیک دو هزار میلیارد تومانی را باید هفت هزار میلیارد تومان کنیم؛ اما چطوری؟ باید همان‌طور که گفتم ذی‌نفعان خارج از این حوزه را هم وارد این بخش کنیم.

ما در حال حاضر بحثی که با افراد متقاضی داریم و اتفاقاً رگلاتور هم با روی خوش به این موضوع نگاه می‌کند، درباره گسترش بازار است. اینکه چرا فقط بر بازار داخلی تمرکز وجود دارد و اگر می‌توانند به کشورهای منطقه هم فکر کنند. می‌توانید مشتریان جدیدی را وارد این عرصه کنید. این‌ها راه‌کارهای جدیدی است که وجود دارد و می‌شود روی آن‌ها کار کرد. بانک مرکزی آماده همکاری و تعامل با بخش‌های مختلف است. ولی اینکه بگوییم صرفاً این کار مسئولیت و تعهد رگلاتور است این‌طور نیست. تک‌تک بازیگرها باید نقش خودشان را ایفا کنند.

داودیان: جناب محمدبیگی به دست بازار معتقد هستند که اگر این دست را قوی بگیریم می‌تواند صنعت را اصلاح کند. جناب گشتاسبی به‌عنوان کسی که بازیگر عمده این بازار هستید و بااین‌وجود ممکن است مشکلات عمده‌ای هم پیشِ‌روی شما باشد، چقدر فکر می‌کنید که عدالت در برخورد با معرفی سرویس‌های جدید بین فین‌تک‌ها و در مقابل شرکت‌های PSP رعایت می‌شود؟ چقدر شرکت‌های PSP در برابر فین‌تک‌ها از تمرکز بیشتری پیش رگلاتورها برخوردارند؟ همچنین به نظر شما اگر واقعاً بازی مخربی در بازار هست، PSP ها به همراه بانک‌ها می‌توانند خودشان اراده و مشکل را رفع کنند یا نه؟

شاه گشتاسبی: فین‌تک‌ها در بازار وجود دارند و به نحو فزاینده هم سرویس می‌دهند و کارمزد می‌گیرند و PSP را که می‌بینند می‌گویند مفهوم کارمزد چیست؟ این‌ها فرهنگی است که جاافتاده و درست کردنش هم زمان‌بر است.

شاید اگر اسم‌های ما را عوض کنند و ما را فین‌تک بنامند، بازار طور دیگری با ما رفتار کند. فین‌تک‌ها را اکنون در این ابزارهای پرداخت لاکچری می‌بینند و PSP ها را به چشم کارت‌خوان فروشگاهی. وقتی اسم کارت‌خوان فروشگاهی می‌آید و به پذیرنده گفته می‌شود که کارمزد بدهد می‌گوید من باید کارمزد چه چیزی را بدهم ولی وقتی با یک سیستم لاکچری در مغازه کار می‌کند وضعیت فرق می‌کند.

اگر شما ابزاری داشته باشید که به‌نوعی فروش مغازه‌دار را بالا می‌برد، می‌گوید که من کارمزد را با تو شریک می‌شوم. اینکه گفته می‌شود در قوانین رگلاتوری عدالت برقرار است یا نه باید بگویم بله. البته شاید با PSP ها بهتر برخورد می‌شود. فین‌تک‌ها موضوع جدیدی هستند که قوانین ناشناخته وسیعی دارند و بانک مرکزی هم در حال انجام کارهایی روی این موضوع است اما خب ما را بیشتر می‌شناسند و رابطه ما با بانک مرکزی نزدیک‌تر است. شاید اگر من هرزمانی به آقای حکیمی یا محمدبیگی زنگ بزنم جواب من را بدهند اما یک فین‌تک اصلاً شاید جرئت این زنگ زدن را نداشته باشد.

در بحث رقابت باید بگویم که تراکنش‌ها را جامعه می‌سازد نه شرکت‌های PSP و این ظرفیتی است که در جامعه وجود دارد. PSP ها با این ظرفیت شروع به بازی می‌کنند، چگونه؟ به این طریق که جامعه را شرطی می‌کنند، پول و جایزه می‌دهند و قرعه‌کشی برگزار می‌کنند تا تعداد تراکنش‌ها را بیشتر کنند. البته شاید این وسط یک سری کارهای خلاف هم انجام شود که من رویش هیچ نقدی انجام نمی‌دهم. در کل ما سعی می‌کنیم تراکنش را بالا ببریم چون به قول آقای فرامرزی زندگی ما شده است همین تراکنش و درآمدی که از محل این تراکنش به دست می‌آوریم.

من بازهم نقدی بر این موضوع ندارم ولی چیزی که می‌گویم این است که ما سرویسی می‌فروشیم، پول این سرویس را چه کسی باید بدهد؟ اصلاً این سرویس را به چه کسی می‌فروشیم، بانک یا پذیرنده؟ چون هرکسی که این سرویس را از ما می‌خرد باید پولش را بدهد. اگر حرف این است که بانک پذیرنده است و ما باید سرویس را به او بفروشیم، پس بانک باید در قبال آن سرویسی که دارد، کنترلی نیز داشته باشد. من برای بانک تراکنش می‌آورم و پول را به‌حساب بانک می‌ریزم، بانک در اینجا می‌گوید که خب منفعت من این وسط چیست.

اگر من سرویس را به بانک می‌فروشم باید کارمزد را از بانک بگیرم. اگر قرار است کارمزد را از بانک بگیرم، من نمی‌دانم که آیا می‌توانم بر روی آن تصمیم هزینه‌ای بگیرم یا نه. من یک شرکت PSP هستم که برخی جاها به بانک وابستگی دارم. اگر بعضی وقت‌ها به من گفته می‌شود که کارمزد را بفروش و فلان کار را انجام بده، پول چه کسی دست من است که این کارها را انجام دهم. اگر این پول خود پذیرنده بود و من هزینه‌ام را از طرف پذیرنده و بابت سرویسی که می‌دهم می‌گرفتم، شاید همه این بازی‌ها مفهوم دیگری پیدا می‌کرد. فضا در صنعت پرداخت به نحوی شده است که پول را از بانک‌ها درمی‌آوریم که در اختیار خودشان هم نیست و در اختیار PSP است و جایی را می‌بخشیم که آن‌هم در اختیار بانک‌ها نیست. این بازی تا کی ادامه پیدا می‌کند؟

آیا ما به‌عنوان PSP با این مدل باعث خراب شدن دیگر صنایع هم می‌شویم؟ به‌این‌ترتیب صنایع شرطی می‌شوند و می‌گویند که یک Co Branding با PSP تشکیل می‌دهند اما این کار تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند؟ آیا این صنعت دیگر تمایلی به ادامه کار اصلی خودش دارد؟ الآن فرق من با یک شرکت IT چیست؟ ما هم یک شرکت IT هستیم و سرویس می‌فروشیم برای مثال به آن شرکتی که صندوق فروشگاهی دارد یک کار مشترک انجام می‌دهم. دقیقاً کدام طرف به کدام طرف باید پول بدهد؟ اصلاً باید پولی به یکدیگر بدهیم؟ یا اینکه تفاهم‌نامه‌ای بین ما است و سرویسی را مشترک پیش می‌بریم و دو طرف منفعت خودشان را از جانب سرویس‌هایی که ارائه می‌کنند می‌برند و چرا باید به یکدیگر پولی بدهند؟

این‌ها سؤالاتی است که در یک نظام باید به آن سرویس داده شود. جناب گرکانی اشاره کردند که لجام‌گسیختگی پیش نیاید. اگر لجام‌گسیختگی و انحصار شد آن‌وقت چه باید بکنیم؟ رگلاتور چه می‌کند؟ آیا قوانینی وجود دارد؟ در موردبحث کارمزد حرف‌هایی پیش آمد و به ما گفتند که برای ما سند و مدرک بیاور تا ما بر این اساس کاری انجام دهیم ولی من به‌عنوان یک شرکت PSP سند و مدرک از کجا می‌توانم بیاورم؟ اصلاً اگر بخواهم کاری انجام دهد سند و مدرکی در جیبم نگه می‌دارم؟ درجایی من پیش‌بینی کردم که تا چند سال دیگر در هر مغازه‌ای که بروید ده دستگاه کارت‌خوان و پنج صندوق فروشگاهی و سه مودم و یک‌مشت کابل و سیم می‌بینید که شرکت‌های PSP و بانک‌ها هرکدامشان در مغازه‌ها این کارها را انجام داده‌اند. آیا واقعاً باید به اینجا برسیم.

بازی رقابت چگونه باید باشد؟ بالاخره روزی پای نظام‌های بین‌الملل در این مملکت باز می‌شود و زمانی که وارد این مملکت شوند چیزهایی می‌بینند که متعجب خواهند شد و یا درستمان می‌کنند و یا از ما یاد می‌گیرند و خودشان هم این کار را انجام می‌دهند. در جواب این سؤال که بازی مخرب چیست باید بگویم که بازی مخرب آنجا است که

دیدگاه‌ها بسته شده است.