پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چگونه پیپال و ایبی کامیونیتی استارتآپ سیلیکونولی را شکل دادند؟
مهری سیاهریش؛ وبلاگ زرینپال / هیچوقت نمیتوان به عقب برگشت؛ در مورد یک تصمیم گنگ که در گذشته اتخاذ شده اظهارنظر کرد و در مورد درستی یا نادرستی آن قضاوت کرد. چه بسا اگر این تصمیم گرفته نمیشد، اتفاقات دیگری میافتاد که آینده را از لحاظ خوبی و بدی به یک میزان تحت تأثیر قرار میداد. بااینحال، همواره میتوان تصمیمات گرفته شده در گذشته را ارزیابی، تجزیهوتحلیل کرد و از آنها یاد گرفت.
هماکنون بعد از سالها میخواهیم برگردیم به سال ۲۰۰۲ و تصمیم فروش پیپال به ایبی را ارزیابی کنیم. با اینکه پیپال و ایبی هماکنون از هم جدا شدهاند ولی همانطور که اشاره کردیم، مسائل مختلفی هست که میتوان از پیوستن و جدا شدن آنها از همدیگر یاد گرفت.
سال ۲۰۰۲ جهان تکنولوژی در وضعیت وخیمی بود، بعد از پشتسرگذاشتن حباب دات کام هنوز خروج از رکود اقتصادی برای کشورهای پیشرفته به وضوح مشخص نبود.
بااینحال، ایبی معاملهٔ خطرناکی انجام داد و پیپال را که یک شرکت پرداخت نوظهور بود به میزان ۱۰ درصد از ارزش خود خریداری کرد؛ مانند بسیاری از ادغامها و یکی شدنها، فروش پیپال خالی از جنجال نبود. برخی از افراد بر این عقیده بودند که ایبی ریسک بزرگی انجام داده و بسیاری دیگر نیز معتقد بودند که پیپال با فروش زودهنگام استارتآپش ارزش زیادی را از دست داده است. این انتقادها همچنان ادامه داشت تا جاییکه در سال ۲۰۱۱ مجلهٔ فوربز این ادغام را بدترین تصمیم تکنولوژی ۱۰ سال گذشته دانست. با این حال، در کنار نظرات متناقضی که دراینباره شنیده میشود، فروش پیپال از زوایای مختلف کلیدی و ارزشمند به نظر میرسد.
.
چشمانداز رقابتی
قبل از خرید پیپال، ایبی در حال گفتگو با ولزفارگو برای سرمایهگذاری مشترک روی Billpoint (یک سرویس پردازش کارت اعتباری) بودند. این اتفاق پیپال را به شدت تحتالشعاع قرار میداد و برای شرکتی که به تازگی معرفی عمومی شده بود، فاجعهآمیز بود. بیلپوینت بیش از ۲ سال بود که تلاش میکرد تا از پیپال پیشی بگیرد، اما پیپال محبوبیت خاصی در نزد مشتریان ایبی داشت و ایبی را وادار میکرد که نسبت به پیپال بیتوجه نباشد.
.
وابستگی متقابل با ایبی
در زمان فروش پیپال به ایبی، حدود ۷۰ درصد از تراکنشهای ایبی با پیپال انجام میشد. در واقع ایبی و پیپال به همدیگر نیاز داشتند و یکی نبودن آنها بحثبرانگیز بود. در نتیجه پس از مدتی رقابت به این نتیجه رسیدند که ادغام میتواند به نفع هر دوی این سرویسها تمام شود.
.
خطر تنظیم مقررات جدید
در آن زمان قوانین مرتباً تغییر پیدا میکرد و شرکتهایی وجود داشتند که با تغییر مقررات ممنوع شده بودند. پیپال ازاینجهت در وضعیت آشفتهای بود؛ از طرفی روند آشکاری داشت، اما از طرف دیگر یک بانک محسوب نمیشد. همین موضوع تنظیمکنندههای قوانین را مجبور کرده بود تا شیوهٔ کسبوکاری این شرکت را به چالش بکشند.
جایگاه حقوقی نامطمئن، نیاز شدید پیپال و ایبی به همدیگر و وجود رقیب این استارتآپ را در جایگاهی قرار داد که باید تصمیمی در شرایط کاملاً مبهم میگرفت؛ بنابراین، بسیار آسان است که از دور به قضیه نگاه کنیم و بگوییم اگر من جای ایلان ماسک یا پیتر تیل بودم، عمراً استارتآپم را با چنین ایدهای میفروختم. در جهان واقعی گاها اتفاقاتی رخ میدهد که انسانها مجبور میشوند تصمیمهای ریسکپذیری را بگیرند. از طرف دیگر، میتوان موفقیت چشمگیر امروزی ایلان ماسک را از همین ریسکپذیر بودنش در تصمیمگیری نتیجه گرفت.
بنابراین بر اساس شرایط اقتصادی آن زمان، فروش پیپال کاملاً عاقلانه به نظر میرسد. از طرف دیگر ۱.۵ بیلیون دلار مبلغ کاملاً متوسطی به نظر میرسد. در جهان استارتآپها هیچ چیز به وضوح مشخص نیست، همان زمانی که همه فکر میکردند فیسبوک همچنان به رشد درآمدهای خود ادامه خواهد داد، استارتآپی مثل اینستاگرام پدید آمد و همهٔ تصورات را پاک کرد و اکنون درآمد بیشتری از فیسبوک دارد.
اما ماجرا به این دلایل ختم نمیشود، بسیاری از کارشناسان فروش پیپال را برای سیلیکون ولی حیاتی میدانند و معتقدند اگر آن اتفاق نمیافتاد اکنون سیلیکون ولی، سیلیکون ولیِ امروزی نمیشد. در ادامه سه کمک عمدهای که پیپال بر سیلیکونولی داشت را بررسی میکنیم.
.
تشکیل مافیای پیپال
بعد از فروش پیپال، اعضای بنیانگذار این شرکت با درآمد حاصل از معامله با ایبی شروع به ایجاد زنجیرهٔ درهمبافتهای از شرکتها (لینکدین توسط ریدهافمن، یوتیوب توسط چاد هرلی، استیو چن و جاوید کریم، یامر از دیوید ساکس، تسلای ایلان ماسک و …) نمودند که از همدیگر حمایت میکردند. این لژیون کوچک از کارآفرینان بزرگ با نام «مافیای پیپال» شناخته میشدند.
.
نوآوری در پرداخت
زمانی که پیپال در سال ۱۹۹۹ راهاندازی شد، کارتهای اعتباری هنوز هم یک چالش بزرگ بودند، در واقع بسیاری از تجار به استفاده از آنها هم تن نمیدادند. پیپال از طریق شکست این مانع، فرهنگ جدیدی را به راه انداخت. اگر امروزه استارتآپهایی مثل اسکوایر، استریپ و برینتری بسیار خلاقانهتر از پیپال هستند و مشکلات پرداختی را سادهتر و بهتر از پیپال حل میکنند، اما پیپال را میتوان پیشگام این حوزه و کسی که راهها را برای دیگران هموار کرد شناخت.
.
پشتیبانی از ایبی
پس از پایان دورهٔ تصدی مگویتمن (مدیرعامل شرکت ایبی) این شرکت در وضعیت مساعدی قرار نداشت، تجربهٔ کاربری ضعیف، افزایش کانالهای تجارت الکترونیک جایگزین برای ایبی، این شرکت را در دوران تاریکی قرار داده بود؛ اما بخش پرداخت همواره به رشد مداوم خود ادامه داد و بیش از ۴۰ درصد درآمد خالص ایبی توسط پیپال صورت میگرفت.
رشد درآمد در شرایط افولی برای کمتر کسبوکاری فراهم میشود، اما برای ایبی رخ داد و بسیاری معتقدند این موضوع از زمانی اتفاق افتاد که پیپال بخش بزرگی از ایبی شد. روشن است که ایبی در این سالها به اندازهٔ کافی از سرمایهگذاری خود بهره برده است.
.
و در نهایت جدایی ایبی و پیپال
در طی ۱۲ سالی که دو شرکت با هم ادغام شده بودند و توسط یک مدیرعامل مدیریت میشدند، به اندازهٔ کافی از همدیگر سود بردند و در سال ۲۰۱۴ به نقطهای دقیقاً شبیه به سال ۲۰۰۲ رسیدند. با اینکه بسیاری از سود ایبی به دلیل وجود پیپال بود، اما با وجود رقبای جدید پیپال، احتمال اینکه هر دوی این شرکتها در آیندهای نزدیک وضعیت نابسامانی داشته باشند وجود داشت.
ارزش سهام ایبی در ۲۰۱۴ تک رقمی شده است و این شرکت به دنبال راهکاری برای افزایش سوددهی خود است که جدا شدن پیپال و ورود آن بهصورت مستقل به بازار بورس را راهِ چاره مییابد؛ زیرا کارشناسان معتقدند مردم از پیپال در بازار بورس استقبال بیشتری خواهند کرد و احتمالاً رشد آن بسیار بیشتر از ایبی باشد.
علاوه بر این، با جدا شدن پیپال و ایبی از همدیگر، پیپال میتواند در میان رقبای جدیدی که با توسعهٔ فینتک پدید آمدهاند عملکرد بهتری داشته باشد.