پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
داره برف میآد!
شنبه هفته پیش علی شمیرانی یادداشتی در روزنامه فناوران نوشته بود با عنوان «صنعت کمچهره». نویسنده در این یادداشت فعالان صنف فناوری اطلاعات را با اعضای اتاق بازرگانی ایران مقایسه و به این مساله اشاره کرده بود که اعضای این اتاق بهوفور اظهارنظر میکنند و از جایگاه مناسبی در تصمیمسازیهای کلان کشور برخوردار هستند و این جایگاه ناشی از استقلال آنها از دولت است. درحالیکه بسیاری از مدیران فناوری اطلاعات این مملکت گاهی برای ملاقات با یک مدیر میانی دولت روزها پشت در اتاق او معطل میشوند. با نظر نویسنده این مطلب موافقم و تصور میکنم این وضعیت در فضای پیچیده بانکداری الکترونیکی هم وجود دارد.
هرچند وقت یکبار فهرستهایی منتشر میشود و مثلا 100 چهره تاثیرگذار فینتک جهان معرفی میشوند. فهرستهایی که دینامیک بالایی دارد و مدام در حال تغییر است. در ایران اما افرادی که توان، علاقه و انگیزه اظهارنظر و انتقاد را داشته باشند اندک هستند. اظهارنظر کارشناسی و دقیق، انگشتشمار است و چهرهها بعد از مدتی تکراری میشود. بسیاری از صنایع برای خود چهرههایی دارند که در مواقع لزوم از آن صنعت دفاع میکنند و از دولت و دولتیها انتقاد میکنند. طبیعی است که صنعتی که چهره ندارد، سخنگو ندارد و صنعتی که سخنگو ندارد وجود ندارد. یک دوری در شبکههای اجتماعی بزنید و ببینید چند نفر بهصورت تخصصی در حال تولید محتوا درزمینه فناوریهای مالی هستند. چند نفر هستند که به صورت کارشناسی و دقیق و آزاد روشهای بانک مرکزی را نقد کنند. به دنبال تخریب و گزینگویههای نقدنما نیستم. به دنبال حرفهای دقیق میگردم که قرار است مشکلات را کالبدشکافی کند. اگر هم باشد کم است.
حال چگونه انتظار داریم که صنعتی اینچنین بیچهره باشد آنوقت سر بزنگاههایی مانند کارمزد کم نیاورد. واقعیت این است که وقتی چهره نداریم، بانکها و شرکتهای این صنعت تبدیل میشوند به موتور محرک تبلیغات و چاه نفت آژانسهای تبلیغاتی اما سر بزنگاه همین بانکها و شرکتها میشوند دشمن مردم. بانکها وقتی چهره ندارند میشوند مرغ هر عزا و عروسی و هرکسی جایی میخواهد چیزی بگوید بهراحتی یک تیری به سمت بانکها میاندازد.
برخلاف وابستگی شدیدی که برخی به دولت و وامهای دولتی دارند، اینجا ایراد کار وابستگی نیست. اینجا رقابت ناسالم است که فضای مهآلودی ایجاد کرده که همه به دنبال تخریب همدیگر هستند. در فضایی که تخریب ریتم و ملودی غالب است کمتر کسی جرات میکند خودش را در معرض قرار دهد و همه ترجیح میدهند چراغ خاموش حرکت کنند. نتیجه میشود صنعتی که چهره ندارد و هرکسی به دنبال خودخواهی خودش میرود و کسی هم نیست که منافع صنعت را ببیند. طبیعی است که هر کسی منافع خودش را دنبال کند اما حتما کسانی هم باید باشند که کمی از بالا به همهچیز نگاه کنند و برای یک سود کوتاهمدت سود بلندمدت را از بین نبردند. اتفاقی که تاکنون بارها افتاده و سود کوتاهمدت سود بلندمدت را به مسلخ برده است. مهمترین این موارد کارمزد است. کارمزدی که زمانی گرفته میشد با خودخواهی برخی گرفته نشد و بهمرور کسی کارمزد نگرفت و حالا بهجایی رسیدیم که کسی قبول نمیکند که کارمزد دادنی است.
چهره در فضایی به وجود میآید که اختلافنظر و تضارب آرا وجود داشته باشد. در فضایی که همهچیز پوشیده باشد، چیزی مشخص نیست و چیزها در زیر پنهان میشود. فعلا داره برف میآد تا کی خورشید بالا بیایید و این برفها آب شود و آنچه در زیر پنهان است هویدا شود.
رضا قربانی
منبع: هفته نامه عصر ارتباط