پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
درک شعر مولانا در مدیریت سرمایههای انسانی شرکتهای فناوری اطلاعاتی
جلالالدین محمد بلخی معروف به مولانا، در یکی از سرودههایش به نام «موسی و شبان» نکات جالبی را مطرح نموده است. خیلیها این شعر را در کتاب ادبیات فارسی دوران تحصیل به یاد میآورند و میتوان به خوانندگی بسیار زیبا و گیرای استاد شهرام ناظری بر این شعر نیز اشاره نمود. در بخشی از این داستان، پس از مورد حمله قرار دادن شبان از سوی حضرت موسی، خداوند نیز موسی را مورد عتاب قرار میدهد
وحی آمد سوی موسی از خدا / بنده ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی / نی برای فصل کردن آمدی
و در ادامه در راستای استدلال این عتاب از جانب خداوند میفرماید:
هرکسی را سیرتی بنهادهام / هرکسی را اصطلاحی دادهام
در حق او مدح و در حق تو ذم / در حق او شهد و در حق تو سم
معتقدم درک دو بیت آخر در مدیریت سرمایههای انسانی در سازمان بسیار دارای اهمیت است. خصوصاً هرقدر لایههای مدیریتی به لایههای عملیاتی نزدیکتر میشود، معضلاتی ازایندست نیز بیشتر میگردد. تجربه ناچیز من در مدیریت همکاران در حوزههای شغلی متفاوت این را نشان داده است که مهمترین بخش پیچیدگی در برخورد با انسانها، درک تفاوت سیرت در تکتک آدمهاست. چالشی که شما را مجبور میکند هر روز در حال فراگیری نکتهای جدید در برخورد با اشرف مخلوقان خداوند باشید. این مسئله نهتنها در مفهوم مدیریت سرمایههای انسانی مهم است بلکه در کار تیمی نیز قابلاعتنا و از مهمترین جوانب آن است.
ما باید بپذیریم که در یک تیم عملیاتی مانند یک پروژه که شاید بیش از صد نفر در آن مشغول به کار هستند، قطعاً نگاههای مختلفی به نحوه زیستن، فرهنگهای ارتباطی متفاوت و اعتقادات ناهمگونی وجود خواهد داشت. یکی از روشهای رایج در سازمانهای برای کاهش این چالشها طبقهبندی و دستهبندی افراد در تیمهای چندنفره کوچک(مثلاً 5 نفره) است. این اتفاق شاید در ظاهر اتفاق میمونی باشد، لیکن وقتی دقیقتر به مسئله نگاه کنیم، متوجه میشویم که در پروژههایی که چندگانگی و نقش روابط انسانی بسیار لازم است، الزاماً راهکار تیمهای کوچک نتیجه بهینه را ارائه نمیکند. بهعنوانمثال در یک پروژه نرمافزاری، همه کارها را آدمها انجام میدهند، یعنی بخش اعظمی از مواد اولیه تولید شما را نیز انسانها تشکیل دادهاند. این یعنی متغیرترین نوع مواد اولیه در یک کسبوکار. به همین دلیل باید بررسی کنید که آیا بهای کافی برای این مواد اولیه را پرداخت میکنید یا خیر؟ منظور از بها قطعاً میزان درآمد آدمها نیست، بلکه بهای لازم برای پرورش آنهاست.
چقدر خوب میشد که مانند پروفسور بالتازار میتوانستیم مواد اولیه تولید نرمافزار را در یک دستگاه بریزیم و در آنسو محصول تحویل بگیریم. چون آن روبات یا تجهیز مورد استفاده، بهصورت مستمر با عوامل محیطی و غیر مرتبط با کارش درگیر نیست. انسانها هر روز که محل کارشان را ترک میکنند با انبوهی از مسائل بیرونی درگیر میشوند، با همسرانشان، با پدر و مادرشان، روابط عاطفی جدیدشان، فرزندانشان، دوستانشان، مسائل مالی و غیره. عجیبترین حالت هم این است که واقعاً تفاوت سیرت انسانها در همه این موارد ضرب میشود و رفتاری پیچیده از آدمها ر ایجاد میکند. این مشکل زمانی بیشتر بروز میکند که به این آدمها متخصص نیز اطلاق شود.
درنهایت آدمها همینی هستند که هستند، توقع تغییر از آنها نباید داشت و بایستی تلاش کرد که ضمن شناخت هر چه بیشتر روحیات ایشان در عین حفظ نظم و نظام عمومی کار، برای ایشان نیز زمینه درک یکدیگر و بلوغ سازمانی را فراهم نمود. سازمانها موظفاند به دغدغههای خارج از محل کار سرمایههای انسانیشان نیز فکر کنند و تنها به یک بعد از زندگی ایشان نپردازند. سازمانها باید برای پرورش سیرت سرمایههایشان برنامهریزی کنند، شاید نام این همان فرهنگسازمانی است یا شاید فرهنگ انسانی سازمان.
حمیدرضا آموزگار؛ قائم مقام پروژه میدکو فناپ