راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چرا صحبت از بانکداری هوشمند در این روزها فقط یک ژست است؟

مینا حاجی، سردبیر ماهنامه عصر تراکنش / «گذار به بانکداری هوشمند» موضوع دهمین دوره از همایش بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت بود؛ عنوانی که این فکر را در ذهن مخاطب مطرح می‌کند که آیا واقعاً صنعت بانکی کشور در وضعیتی از دیجیتالی ‌شدن قرار دارد که بتواند به سمت بانکداری هوشمند حرکت کند. کمتر از یک ماه از این همایش و عنوان نگذشته که بانک مرکزی دستورالعمل نحوه تأسیس و فعالیت نئوبانک‌ها را به شبکه بانکی ابلاغ کرد. همین بخشنامه یک پرسش دیگر را نیز به ذهن متبادر می‌کند؛  آیا مفهوم بانکداری هوشمند را هم مثل بسیاری دیگر از مفاهیم صرفاً به زبان ما می‌آوریم تا با آن ژست نوآوری بگیریم؟

بعد از حضور در روز اول این رویداد دقیقاً به چالش‌ها و کمبودهایی که بر سر راه رفتن به سمت بانکداری هوشمند در کشور وجود دارد، فکر کردم و همین موضوع باعث شد در دومین روز از رویداد از تعدادی از مدیران و فعالان این صنعت این سؤال را بپرسم که در چه صورت در صنعت بانکی کشور بانکداری هوشمند نخواهیم داشت؟ پاسخ‌ها جالب بود و قابل تأمل. جواب‌هایی مثل اینکه بانکداری هوشمند در کشور نخواهیم داشت اگر هوشمندانه فکر نکنیم، اگر زیرساخت‌های بانکداری هوشمند را نداشته باشیم، اگر نتوانیم نیروهای مستعد خود را حفظ کنیم، اگر به فین‌تک‌ها بها ندهیم و از فعالان نظرخواهی نکنیم، اگر دیتاماینینگ نداشته باشیم، اگر زیرساخت‌های ارتباطی خوبی نداشته باشیم، اگر حمایت بانک مرکزی و شاپرک از کسب‌وکارها را نداشته باشیم و چندین‌وچند اگر دیگر.

بله، در شرایطی که هنوز هم شاهد تصمیمات یک‌شبه از سمت رگولاتوری برای بسیاری از حوزه‌های فین‌تک هستیم، یا در وضعیتی که رگولاتور همچنان در این زمانه دیجیتالی، تفکرات سنتی دارد و هوشمند فکر نمی‌کند و هنوز هم به اقدامات پشت درهای بسته، بدون نظرخواهی فعالان و همین‌طور به «مجوز» اعتقاد دارد، شاید صحبت از گذار به بانکداری هوشمند منطقی نباشد یا شاید بهتر است بگوییم حداقل شاید فعلاً شدنی نباشد. با توجه به ذهنیت سنتی رگولاتورها و همین‌طور عدم تعامل سازنده بین رگولاتور و کسب‌وکار که از مهم‌ترین چالش‌هایی است که در این مسیر قرار دارد، عموماً اتفاقی که رخ می‌دهد این است که به جای رفتن به سمت مفهوم و تغییر نگاه و دیدگاه رگولاتور، به تغییر عنوان‌ها و مفاهیم می‌پردازیم؛ خروجی بارزش می‌شود ۲۰۶ پلاسی که آن را ۲۰۷ صدا می‌کنیم!

مصداق این رفتار را می‌توان در تعریف نئوبانک‌ها در ایران دید! آنچه در ایران، خودمان را راضی کردیم نئوبانک بنامیم، درواقع نئوبانک نیست! ولی این عنوان ژست روز بود و چون دوست داشتیم در کشور نئوبانک داشته باشیم و رگولاتور هم برای ایجاد نئوبانک واقعی مقاومت‌هایی داشت، خلاصه این شد که در نهایت به موجودیتی در کشور نئوبانک می‌گوییم که در تعریف‌های جهان، نئوبانک نیست. بعد هم شاهد ژست‌های نئوبانک ‌داشتن بودیم و اینکه به لبه قرار داشتن خودمان در فناوری و کسب‌وکار و هم‌تراز بودن‌مان با اتفاقات روز دنیا افتخار می‌کنیم. حالا با تمام این حرف‌ها دیگر بماند بحث‌هایی مثل رفتن به سمت حاکمیت داده، دیتاماینینگ و…

برگردیم سر همان روضه خودمان. همان‌طور که از نام بانکداری هوشمند پیداست، این مفهوم ذاتاً به نوآوری و فناوری وابسته است تا بتواند صنعت را یک نسل جلوتر از سیستم‌های فعلی قرار دهد. بانکداری هوشمند جایی است که بانک‌ها با استفاده از داده‌ها و تجزیه‌وتحلیل‌ها، محصولات و خدمات مالی شخصی‌سازی‌شده متناسب با نیازها و ترجیحات مشتریان را ارائه دهند. باید بپذیریم که این روند، مقدمات، الزامات و زیرساخت‌هایی نیاز دارد که فعلاً در کشور با چالش‌هایی همراه است. برای مثال تا زمانی که اینترنت پرسرعت و ارزان و دردسترس نداشته باشیم، نمی‌توان بانکداری هوشمند را به‌طور گسترده در کشور پیاده‌سازی کرد. یا هنوز این‌طور به نظر می‌رسد که رگولاتور قصدی برای به رسمیت شناختن موجودیتی جدید و مستقل از بانک‌های موجود در کشور ندارد و در کشور شاهد توسعه بانکداری دیجیتال با مدیریت بانکداری سنتی هستیم. آن‌وقت با این شرایط و تفکرات سنتی چطور می‌توانیم به نسل بعدی بانکداری و هوشمندی کامل این صنعت فکر کنیم؟

علاوه‌ بر اینها در صنعت بانکی کشور با عدم چابکی و آماده ‌نبودن بانک‌های سنتی برای ارائه خدمات بانکی به‌صورت سرویس و مبتنی بر API برای خدمات گوناگون بانکداری و پرداخت به گونه‌ای که امن و دارای تجربه کاربری مطلوب باشند مواجهیم. در این بین موضوع بیگ‌دیتا نیز مطرح می‌شود؛ چراکه داده‌کاوی و هوش مصنوعی از قابلیت‌های اصلی خواهند بود که در یک بانک هوشمند از آنها استفاده خواهد شد و این در حالی است که در حال حاضر در کشور دسترسی به بیگ‌دیتا و داده‌های مورد نیاز از کاربران و مشتریان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. موضوع اینجاست که بیشتر سازمان‌ها دیتاهای بسیاری در این سال‌ها جمع‌آوری کرده‌اند، اما از آنها استفاده نمی‌کنند زیرا خودشان را مالک دیتاها می‌دانند و از همین رو حاکمیت داده نیز اتفاق نمی‌افتد؛ در حالی که دیتا باید سیال باشد. در واقع با اینکه مدیریت دیتا ازجمله نگهداری و آرشیو آن را می‌دانیم، اما یک گام از این اصطلاح جلوتر حرکت نکرده‌ایم.

این یادداشت را در شماره ۷۶ ماهنامه عصر تراکنش که در اواسط آذرماه چاپ شد، نوشته بودم. یادداشتم را با این جملات تمام کرده بودم که در قدم اول باید در صنعت بانکی کشور شاهد به رسمیت شناختن نئوبانک به‌عنوان یک نهاد مستقل باشیم و سپس در قدم‌های بعدی درباره هوشمند شدن کل این صنعت صحبت کنیم.

حالا با دستورالعمل بانک مرکزی باید حتی یک قدم عقب‌تر برویم و فارغ از آینده بانکداری هوشمند در ایران بپرسیم همین نئوبانک‌های فعلی چطور قرار است با این محدودیت‌ها زنده بمانند و رشد کنند؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.